حدیث روز
آثار گریستن بر حسین علیه السّلام
قالَ الرّضا علیه السّلام :
فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ
فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد.1
×××××××
پاورقی:1- بحارالانوار، ج 44، ص 284
وادی السلام از دیدگاه روایات در احادیث فراوانی از قداست، عظمت و ویژگیهای وادی السلام سخن رفته، که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم: 1. مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود از «حَبه ُ العُرَنی» (1) روایت میکند که گفت: در محضر امیرمؤمنان در وادی السلام ایستاد و شروع به راز دل گفتن کرد، گویی با کسی سخن میگفت. به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم، تا حوصلهام سر رفت، باز هم ایستادم تا خسته شدم، باز هم آن قدر نشستم که حوصلهام سر رفت. این بار ایستادم و عبایم را تا کردم و گفتم: ای امیرمؤمنان! از طول قیام شما من نگران شدم، ساعتی استراحت بفرمایید. پس عبای خود را روی زمین پهن کردم تا بر روی آن بنشینند. فرمود: یا حَبه ُ اِن هُوَ اِلاّ مُحادَثَه ُ مُؤمِنٍ و مؤانسته ُ. ای حبّه این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمیباشد. گفتم: آیا آنها نیز با یکدیگر چنین گفتوگویی دارند؟ فرمود: نِعَم، وَلَو کُشِفَ لَکَ لَرَایتَهُم حَلَقاً حَلَقاً مُحتَبینَ یَتَحادَثُونَ. آری، اگر پرده از مقابل دیدگانت کنار برود، خواهی دید که آنها نیز جامه به خود پیچیده، حلقه حلقه نشسته، با یکدیگر سخن میگویند. پرسیدم آیا ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمدهاند یا پیکرهای آنها؟ فرمود: اَرواحٌ، وَما مِن مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی بُقعَه ٍ مِن بِقاعِ الاَرضِ اِلاّ قیلَ لِروحِهِ: اِلحَقی بِوادِی السلامِ وَاِنها لَبُقعَه ٌ مِن جَنه ِ عَدنٍ. ارواح مؤمنان در این جا گرد آمده است، هیچ مؤمنی در هیچ بقعهای از بقعههای روی زمین از دنیا نمیرود جز این که به روحش گفته میشود: به وادی السلام بپیوند، به راستی آن جا بقعهای از بهشت برین میباشد. (2) . علامه مجلسی در مقام تبیین و تشریح این حدیث شریف میفرماید: به طوری که پیامبر اکرم (ص) جبرئیل و دیگر فرشتهها را میدید، ولی اصحاب آن ها را نمیدیدند و به طوری که علی (ع) ارواح را در وادیالسلام میدید، ولی «حَبّه» راوی حدیث آنها را نمیدید، امکان اینمعنی هست که در وادی السلام باغ ها، بوستانها، چشمهها و استخرهایی باشد که مؤمنان با پیکرهای مثالی و برزخی خود از آن ها برخوردار باشند، ولی ما از دیدن آن ها ناتوان باشیم. (3) . سید نعمه اللّه جزایری نیز در همین رابطه میفرماید: بهشت روی زمین سرزمین وادی السلام در نجف اشرف میباشد که ارواح مؤمنان در پیکرهای مثالیمتنعّم از نعمت های الهی در آن جا هستند تا روزی که به جایگاه اصلی خود در بهشت برین راه یابند. (4) . مکاشفهِ مشهور و شگفتی که برای مرحوم نراقی در وادی السلام رخ داده، مؤید نظر علامهِ مجلسی و محدث جزایری میباشد. در این رابطه مکاشفهِ بسیار جالب و شنیدنی برای یکی از نوادههای محقق طباطبایی (5) روی داده که به جهت اختصار از نقل آن صرف نظر میکنیم. بر اساس این مکاشفه ارواح همهِ مؤمنان شب ها در وادی السلام گرد آمده، از محضر مقدس مولای متقیان کسب فیض میکنند. به همین دلیل از زیارت اهل قبور در شب نهی شده و تعلیل شده که ارواح مؤمنین شبها در وادی السلام هستند و هرگز نمیخواهند که لحظهای از آن جا محروم شوند و زیارت آنها در شب موجب محرومیّت آن ها از حضور در وادی السلام میشود. 2. فضل بن شاذان در کتاب «القائم» با سلسله اسناد خود از اصبغ بن نباته روایت کرده که فرمود: مولای متقیان امیرمؤمنان (ع) روزی از کوفه بیرون رفتند تا به سرزمین «غَرِیّ» (نجف فعلی) رسیدند و در آن جا روی خاکها دراز کشیدند. قنبر عرضه داشت: اجازه بفرمایید جامهام را پهن کنم تا روی آن استراحت فرمایید. امام (ع) فرمود:«نه، این چیزی جز تربت مؤمن و یا مزاحمتِ مجلس او نمیباشد». اصبغ بن نباته گوید: عرض کردم: مولای من، تربت مؤمن را متوجه شدیم، ولی منظور شما را از مزاحمت مجلس مؤمن متوجه نشدیم. فرمود: َیا ابنَ نُباتَه ، لَوکُشِفَ لَکُم لَرَایتُم ارواحَ المُؤمِنینَ فی هذَا الظَهرِ حَلَقاً یَتَزاوَرُونَ وَیَتَحَدّثُونَ، اِن فی هذَا الظَهرِ رُوحُ کُلّ مُؤمِنٍ وَبِوادی بَرَهُوتَ نَسَمَه ُ کُلٍّ کافِرٍ. ای پسر نباته، اگر پرده از برابر دیدگان شما کنار برود خواهید دید که ارواح همهِ مؤمنان در این پشت گرد آمده، حلقه زده، با یکدیگر دیدار میکنند و از هر دری سخن میگویند، که ارواح همهِ مؤمنان در این نقطه گرد آمده و ارواح کافران در وادی برهوت». (6) . 3. شیخ طوسی با سلسله اسناد خود از مروان بن مسلم روایت کرده که به محضر امام صادق (ع) عرضه داشت: برادرم در بغداد زندگی میکند، میترسم که اجلش در آن جا فرا رسد. امام (ع) فرمود: ما تُبالی حَیثُما ماتَ، اَما اِنهُ لا یَبقی مُؤمِنٌ فی شَرقِ الاَرضِ وَغَربِها اِلاّ حَشَرَ اللّهُ روُحَهُ اِلی وادِی السلام. چرا در اندیشه هستی که کجا بمیرد، بدون تردید هیچ مؤمنی در مشرق و یا مغرب نمیمیرد، جز این که خداوند روحش را به وادی السلام میفرستد. راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود: ظَهرُ الکُوفَه ِ، اَما اِنّی کََأنّی بِهِم حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدثُونَ. وادی السلام پشت کوفه است، گویی من با چشم خود میبینم که حلقه حلقه نشسته با یکدیگر سخن میگویند. (7) . 4. دیلمی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: ما مِن مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی شَرقِ الا َِرضِ وَغَربِها، اِلاّ حَشَرَ اللّهُ جَل وَعَلا روحَهُ اِلی وادِی السلام. هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمیمیرد، جز این که روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل میدارد. راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود: بَینَ وادِی النجَفِ وَالکُوفَه ِ، کَأنّی بِهِم خَلقٌ کَبیرٌ قُعُودٌ، یَتَحَدّثُونَ عَلی مَنابِرَ مِن نُور. در میان صحرای کوفه و نجف میباشد، گویی با چشم خود میبینم که مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یکدیگر سخن میگویند. (8) . 5. زید نرسی، از اصحاب امام صادق (ع) از آن حضرت روایت میکند که فرمود: چون روز جمعه و عیدین (فطر و قربان) فرا رسد، خداوند منّان به رضوان - خازن بهشت - فرمان میدهد که در میان ارواح مؤمنان که در عرصههای بهشت قرار دارند فریاد بر آورد که خداوند به شما رخصت داده که به خویشان و دوستان خود در دنیا سر بزنید... آن گاه امام (ع) تشریح میکند که با چه تشریفاتی آن ها را به روی زمین میآورند. سپس میفرماید: فَیَنزِلُونَ بِوادِی السلامِ، وَهُوَ وادٍ بِظَهرِ الکُوفَه ِ، ثُم یَتَفَرّقُونَ فِی البُلدانِ وَالاَمصارِ، حَتّی یَزُورُونَ اهالیهِمُ الذینَ کانُوا مَعَهُم فی دارِ الدُّنیا. پس آن ها در وادی السلام فرود میآیند و آن منطقهای در پشت کوفه است.از آن جا به شهرها و کشورها پراکنده میشوند، سپس به خویشان و آشنایان خود که در دنیا با آن ها آمیزش داشتند سر میزنند... و شامگاهان به جایگاه خود در بهشت برین باز میگردند. (9) . ******** پاورقی (1) ابوقدامه، حبّه بن جوین، از قبیلهِ عُرَینه، از اصحاب امیرمؤمنان (ع) بود، به سال 76 یا 77 ه.ق در گذشت. (قاموس الرجال، ج 3، ص 74). (2) کافی، ج 3، ص 243؛ بحارالانوار، ج 6، ص 268؛ ج 22، ص 37؛ مرآه العقول، ج 14، ص 218. (3) بحارالانوار، ج 50، ص 135. (4) قصص الانبیاء، جزایری، ص 258. (5) علامه سید عبدالعزیز طباطبائی، اسوهِ تحقیق و پژوهش، نوادهِ صاحب عروه و متوفای شب 7 رمضان 1416 ه.ق. (6) المحتضر، ص 4؛ بحارالانوار، ج 27، ص 307. (7) تهذیب الاحکام، ج 1، ص 466؛ کافی، ج 3، ص 243؛ مرآه العقول، ج 14، ص 220؛ بحارالانوار، ج 6، ص 268؛ ج 100، ص 234. (8) ارشاد القلوب، ج 2، ص 441؛ بحارالانوار، ج 100، ص 234. (9) الاصول السّته عشر، اصل زید النّرسی، ص 43؛ بحارالانوار، ج 6، ص 292؛ ج 89، ص 284.
حدیث روز
دلهاى سوخته
قال الصّادق علیه السّلام :
اَللّهم ... وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْیُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود:
خدایا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .1
×××××××
پاورقی:1- بحارالانوار، ج 98، ص 8
حدیث روز
ثواب بى حساب
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).1
×××××××
پاورقی:1- جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 548
شیخ مفید
(وفات 413 ق )
نورانیت علم و دانش و اخلاص در وجود شیخ به درجاتى او را فرا گرفته که وقتى فتوایى را به طور غیر عمد و به اشتباه جواب داد حضرت ولى عصر (عج ) خود با پیغامى آن را اصلاح فرمود پس از مدتى که مرحوم شیخ مفید آگاه شد و در پى آن از دادن فتوا منصرف گردید، آن حضرت طى نامه اى خطاب به مرحوم مفید فرمود:
بر شماست که فتوا بدهید و بر ماست که شما را استوار کرده و نگذاریم در خطا بیفتید.
نقل کرده اند که : مساءله اى فقهى بین استاد و شاگردش سید مرتضى بحث گردید که استاد نظرى و شاگرد نظرى دیگرى داشت . با بحث و ارائه دلیل مشکل حل نشد، هر دو راضى به قضاوت امام مؤ منان علیه السلام شدند،
مساءله را بر کاغذى نوشته و بالاى ضریح مقدس حضرت گذاردند. صبح روز بعد که کاغذ را برداشتند دست خطى مزین به چنین نوشته اى دیدند که :
اءنت شیخى و معتمدى و الحق مع ولدى علم الهدى (1)
(اى شیخ مفید) تو مورد اطمینان من هستى و حق با فرزندم سید مرتضى ،
علم الهدى است .
برخى بر این باورند که در طول 30 سال ، 30 توقیع و نامه شریف از ناحیه مقدس حضرت ولى عصر (عج ) براى شیخ مفید صادر شده که در عنوان بسیارى این جمله نورانى دیده مى شود: برادر گرامى و استوار؛ شیخ مفید.(2)
در اواخر ماه صفر 416 هجرى بود که نامه اى از ناحیه مقدسه به شیخ مفید فرستاده شد.
للاخ السدید و الولى الرشید الشیخ المفید...برادر گرامى ، استوار و دوست راه یافته شیخ مفید...(3)
در نامه اى دیگر در 23 ذى حجه از طرف امام عصر (عج ) به شیخ مفید رسید که چنین آمده است :
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیک ایها الناصر للحق الداعى الیه بکلمة الصدق (4)
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر، سلام خدا بر تو اى یارى کننده حق و دعوت کننده و به سوى او کسى که با صدق و راستى به سوى خدا دعوت مى کنى ...
××××××
پاورقی:1- قصص العلماء میرزا محمد تنکابنى : ص 399.
2) مستدرک الوسائل : ج 3، ص 518.
3) مستدرک الوسائل : ج 3، ص 518.
4) مستدرک الوسائل : ج 3، ص 517.
حدیث روز
اشکهاى ارزشمند
قال الصّادق علیه السّلام :
... رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَکَ، اَما اِنَّکَ مِنَ الَّذینَ یُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّکَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبائى لَکَ... .
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام ، به (مسمع ) که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود:
خداى ، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش ، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مى آیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مى شوند و با اندوه ما غمگین مى گردند.
آگاه باش ! تو هنگام مرگ ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود.1
××××××××
پاورقی:1- وسائل الشیعه ، ج 10، ص 397
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
چه بسا که یکبار خوردن
کم من أکله منعت أکلات. -ح /171
ترجمه:
بسا که یک خوردن چیزى، تو را از خوردن بسیارى از خوردنیهاى دیگر، محروم مىکند.
شرح:
گاهى کسى را مىبینیم که سر سفره، به غذائى میرسد که با وضع مزاجى آن روز او سازگار نیست و نباید از آن بخورد. اما او نمیتواند از هوس خوردن جلوگیرى کند، و از آن غذائى ناسازگار میخورد، و چند ساعت بعد، به بستر بیمارى مىافتد. یا گاهى، کسى دیگرى را مىبینیم، که ناراحتى مزاجى ندارد، ولى در خوردن غذا، چنان افراط و زیاده روى میکند که بیمار مىشود.
در هر حال، اینگونه افراد، بخاطر آن که نتوانستهاند شکم خود را نگاه دارند چنان بیمار و نزار میشود، که تا مدتها از خوردن بسیارى از غذاها و میوهها و خوراکىها محروم میشوند. و ته دستور پزشک با چند روز، جز غذائى ساده، نمیتوانند به چیز دیگرى لب بزنند.
در حالیکه اگر آن یکى ناپرهیزى نمیکرد، و این یکى به افراط و زیادهروى نمىپرداخت هر دو، در روزهاى بعد نیز میتوانستند از هر نوع خوراکى استفاده کنند، و ناچار از تحمل چند روز پرهیز و محرومیت نمىشدند.
این سخن امام علیهالسلام، به ما مىآورد که: در هر کارى، باید به عاقبت آن هم بیندیشیم و صلاح خود را تشخیص دهیم. یعنى اگر دیدیم، در کارى، با یکبار استفاده کردن، چندین استفاده بعدى را از دست میدهیم، باید از انجام آن کار خوددارى کنیم.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
توبه نصوح
در کتاب اصول کافى ، از کنانى است که چون امام صادق علیه السلام را از معناى این آیه که : ((اى مؤ منان به سوى خدا توبه کنید؛ توبه اى نصوح )) پرسید.
امام در پاسخ فرمود: (یعنى ) بنده از گناه توبه کند و سپس به آن بازنگردد.
نیز روایت است ابوالحسن (موسى بن جعفر علیه السلام ) در پاسخ به پرسش از توبه نصوح ، خطاب به محمد بن فضیل فرمود:
(یعنى ) از گناه توبه کند و سپس به آن بازنگردد، و محبوب ترین بندگان نزد خداى تعالى ، منیبان توّابند.(1)
××××××
پاورقی:1- توبه ، ص 103 .علامه حسن زاده عاملی
پیرزن به بهشت نمى رود!
مروى است صفیّه بنت عبدالمطلب که عمه حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم است ، روزى نزد حضرت آمد در حالى که پیر شده بود، گفت : یا رسول الله دعا کن تا من به بهشت روم .
حضرت بر سبیل طیب فرمود که : زنان پیر به بهشت نخواهند رفت .
صفیه از مجلس حضرت برگشت و مى گریست . حضرت تبسم فرمود و گفت : او را خبر دهید که اول پیرزنان جوان شوند، آن گاه به بهشت روند و این آیت بخواند:
انا انشاءنا هنّ انشاء فجعلنا هن ابکارا. (سوره واقعه)
یعنى به درستى که ما بیافریدیم زنان را در دنیا آفریدنى پس خواهیم گردانید ایشان را دختران بکر و دوشیزه در آخرت که ایشان را به بهشت در آریم .( 1)
×××××××
پاورقی:1- هزار و یک کلمه ، ج 2، ص 415.علامه حسن زاده عاملی
تشرف بوسه ای
مرحوم آیة الله شیخ مرتضی حائری فرمود:
یکی از زنان مجلس رژیم پهلوی، پیشنهادی داده بود که قسمتهایی از آن مخالف با قوانین اسلام بود، پس، بر خود وظیفه دیدم بطور علنی در مخالفت با پیشنهاد فوق در میان مردم سخن بگویم. اتفاقا در آن ایام، مجلس فاتحه مرحوم حاج احمد آقای روحانی - فرزند مرحوم آقا سید صادق معروف - بود. به مجلس فاتحه وی حاضر شده و پس از آن به محل استقرار قاریان رفته، بلندگو را از قاریان گرفته و بطور مستدل در میان تعجب و حیرت حضار، به نقد قانون فوق از نظر اسلام و مصالح اجتماعی پرداختم.
اتقاقا پس از صحبت تند فوق، پیشنهاد مذکور در مجلس شورای ملی آن دوران دنبال نشد. همان شب در عالم رؤ یا خود را در مسجد الحرام یافتم که در مطاف هستم، ناگهان به من اجازه تشرف به خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف داده شد. حدود حجر الاسود در حالتی حضرت را ملاقات کردم که آن حضرت از طرف حجر الاسود و من نیز رو به سوی ایشان می رفتم، به همراه حضرت نیز یکی دو نفر دیگر بودند. وقتی به نزدش رسیدم، او چیزی نفرمود، من نیز چیزی نگفتم فقط لبخند شیرین و محبت آمیزی به من زد، آنگاه اجازه داد تا دستشان را ببوسم! .