دانش، تو را به آنچه خدایت بدان فرمان داده راهنمایی می کند و زهد، راه ترا به سوی آن آسان می گرداند . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شیوه هاى تهاجم فرهنگى

شیوه هاى تهاجم فرهنگى(مبحث اول)

تربیت دست آموزها 

سیاستمداران ، اساتید دانشگاهها، دانشجویان فارغ التحصیل غرب ، تاجران ، صاحبان قلم ، هنرمندان و شاعران مى توانند بهترین عوامل براى نفوذ و نشر فرهنگ بیگانه باشند.

اینان در صورتى که از هویت فرهنگى و ملى خود بیگانه شده و تبدیل به مهره هاى ساخته و پرداخته استعمار گردند، با زبان و قلم خویش ، و با بهترین شیوه ، تلاش مى کنند تا فرهنگ مبتذل غرب را جایگزین فرهنگ ملى و بومى خود نمایند. همچنان که خود مجذوب بى بند و باریهاى فرهنگ بیگانه مى شوند، مى کوشند تا ملت خود را از ارزشهاى فرهنگ خودى تهى کرده ، مجذوب جلوه هاى فرهنگ و تمدن نمایند. در این میان ، آنان که دوره هاى تحصیلى و تخصصى خود را در دنیاى غرب گذرانده و اینک به عنوان استاد دانشگاه و متخصص رشته هاى گوناگون علمى و صنعتى به کشور خود باز مى گردند. مى توانند این نقش مخرب فرهنگى را به بهترین وجه ایفا نمایند. (1) مگر آنکه پیش از آن در فرهنگ دینى و ملى خود پخته و وارسته شده باشند.

ژان پل - سارتر فیلسوف و سیاستمدار فرانسوى در مقدمه کتاب دوزخیان روى زمین نوشته فرانس قانون ، در این باره مى نویسد:

نخبگان اروپا به ساختن و پرداختن بومیان نخبه دست یازیدند، جوانهایى را برگزیدند و داغ اصول فرهنگ و تمدن غربى را بر پیشانى آنان زدند، و دهانشان را از حرفهاى گنده خمیر مانند و دندان چسب ، پر کردند. و بیش از یک اقامت کوتاه در متروپل قلب شده روانه وطنشان نمودند. (2)

با تاءسف کشور ما نیز خالى از افراد وابسته و دلبسته به غرب نبوده و نیست ؛ زیرا قبل از انقلاب اسلامى افراد تحصیل کرده در داخل و خارج از کشور - که داعیه روشنفکرى داشتند - به گونه اى تربیت مى شدند که فرهنگ غربى در نزد اغلب آنان بهترین و کاملترین فرهنگها تلقى مى شد. در نگاه این قلم به دستان بى اصالت و مارهاى خوش خط و خال دست پرورده استعمار، براى پیشرفت و رسیدن به تمدن ، از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شده تمامى آداب ، رسوم و الگوهاى رفتارى آنان را مورد تقلید بى چون و چرا قرار دهند. تقى زاده یکى از خائنان وطن فروش و دست آموز بیگانه پرست عصر مشروطیت ، در مجله کاوه مى نویسد:

به عقیده نویسنده سطور، امروز چیزى که به حد اعلا برا ایران لازم است ، و همه این وطن دوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند، و آن را بر همه چیز مقدم دارند، سه چیز است که هر چه درباره شدت لزوم آن مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده : نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلا شروط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگانى و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا... و خلاصه اینکه ایران باید ظاهرا، باطنا، جسما، و روحا فرنگى مآب شود و بس . (3)

بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى (ره ) این احساس ‍ حقارت در مقابل غرب را از بدبختى ملتها مى داند و مى فرماید:

غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست . و این وابستگى عقلى ، وابستگى مغزى به خارج ، منشاء اکثر بدبختیهاى ملتهاست ... یکى از روشنفکرهاشان باصطلاح گفته بود که ما تا همه چیزمان را انگلیسى نکنیم نمى توانیم یک رشدى بکنیم . (4)

×××××××

پاورقی:1- محمد على جاویدان ، در تحلیل استعمار فرهنگى ، ص 33. تلخیص .

2-فرانس وانون ، دوزخیان روى زمین ، ترجمه فارسى ، مقدمه سارتر، ص 2.

3-ادوارد براوان ، تاریخ ادبى ایران ، ترجمه رشید یاسمى ، ج 4، ص 41 - 340، ابن سینا.

4-صحیفه نور، ج 11، ص 183.

تهاجم فرهنگى  : معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 91/9/20 :: ساعت 9:37 عصر )
»» پرهیز از جایگاه تهمت

 

پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه

پرهیز از جایگاه تهمت  

من وضع نفسه مواضع التهمه فلایلومن من أساء به الظن.-ح /159

ترجمه:
کسى که خود را در معرض بد نامى و جایگاه تهمت قرار مى‏دهد،نباید کسى را که به او گمان بد مى‏برد، ملامت کند.

شرح:
یکى از دستورهاى اسلامى این است که: مسلمان مؤمن نباید فقط به این که کار بد نمى‏کند و حرف بد نمى‏زند، راضى و خشنود باشد. بلکه باید از شنیدن حرف بد و دیدن کار بد نیز خوددارى کند. یعنى اگر در مکانى، عده‏یى، سخنان را بشنود. یا اگر در جایى کارهاى گناه آلود انجام شود، نباید در آنجا درنگ کند.
امام علیه‏السلام نیز، بر اساس همین دستور اسلامى، شیعیان خود را راهنمایى فرموده است. طبق فرمایش امام (ع): مسلمان مؤمن، نباید به جاهایى برود، که در آنها، کارهاى زشت و گناه آلود انجام مى‏گیرد. مثلا هرگز نباید به قمارخانه یا مشروب فروشى برود. زیرا با رفتن به چنین مکانهایى، به جایگاه تهمت قدم مى‏نهد و خود را در معرض بد نامى قرار مى‏دهد. یعنى هر چند هم که خود او، اهل قمار و مشروب نباشد، وقتى در چنان مکانهایى دیده شود، مورد بد گمانى قرار خواهد گرفت. و دیگران که از باطن او خبر ندارند، ممکن است تصور کنند که او نیز اهل قمار و مشروب است و به این ترتیب، به او تهمت قمار بازى و میگسارى بزنند.
روشن است که اگر چنین وضعى پیش بیاید، کسى که مورد تهمت قرار گرفته، نباید کسانى را که به او بد گمان شده و تهمت زده‏اند، ملامت کند. زیرا، تقصیر از خود اوست، که با قدم گذاشتن به چنان مکانهایى، در دل دیگران، نسبت به خود بد گمانى ایجاد کرده است.

××××××

پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 91/9/20 :: ساعت 7:9 عصر )
»» علت و ریشه معاصى

علت و ریشه معاصى

سؤ ال :

اساساً چرا انسان دچار معصیت مى شود و چه باید کرد تا از غیبت که در روایات از زنا بدتر شمرده شده پرهیز کرد؟

پاسخ امام خمینی(قدس سره):

عصمت که در انبیاء است دنبال باور است ، باورش وقتى آمد ممکن نیست تخلّف کند، شما اگر باورتان آمد که یک آدمى شمشیرش را کشیده است اگر کلمه اى برخلاف او بگوئید گردن شما را مى زند نسبت به او معصوم مى شوید، یعنى دیگر امکان ندارد (خلافى ) از شما صادر بشود، براى اینکه شما خودتان را مى خواهید.(1)

اگر کسى باورش بیاید که غیبت ((ادام کلاب النار)) است . کسى که غیبت بکند کلب هاى آتش (جهنّم ) او را مى بلعند، غیبت نمى کند، نه بلعیدنى که معدوم بشود و تمام بشود، بلعیدنى که هست (و معدوم نمى شود) آدم . اینکه ما خداى نخواسته یک وقت غیبت مى کنیم ، براى این است که باورمان نیامده است آنجا (قیامت ) را، آدمى که باورش بیاید که تمام کارهائى که در اینجا انجام مى دهد یک صورتى در آن عالم دارد، اگر خوب است صورت خوب و اگر بد است صورت بدو (بداند که ) حساب در کار است ، و هر کارى حساب دارد. حالا تفصیل قضیّه را (هم نداند) اگر چنانچه غیبت بکند در آنجا محاسبه است ، جهنّم است ، اگر اذیت کند مؤ منین را در جهنّم است و اگر خیرات و مبرّات داشته باشد در بهشت است (خلاف این باور عمل نمى کند) کسى که باورش آمده باشد، نه اینکه (فقط) کتاب خوانده باشد و عقلش ادراک کرده باشد، بین ادراک عقلى و باور نفسانى و قلبى ((این قلب را نمى گویم )) خیلى فاصله است ، بسیارى وقتها انسان یک چیزى را عقلاً ادراک مى کند لیکن چون باورش نیامده تبعیّت نمى کند، آن وقتى که باورش بیاید تبعیّت مى کند.(2)

طبق بعضى آیات به تفسیر برخى از روایات (3) اعمال انسان به رسول خداصلّى اللّه علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السّلام عرضه مى شود و از نظر مبارک آنان مى گذرد. وقتى که آن حضرت به اعمال شما نظر کنند و ببینند که از خطا و گناه انباشته است چقدر ناراحت و متاءثر مى گردند؟ نخواهید که رسول خدا ناراحت و متاءثر شوند، راضى نشوید که قلب مبارک آن حضرت شکسته و محزون گردد، وقتى آن حضرت مشاهده کند که صفحه اعمال شما مملو از غیبت و تهمت و بدگویى نسبت به مسلمانان مى باشد و تمام توجه شما هم به دنیا و مادیت است و قلوب شما از بغض ، حسد، کینه ، و بدبینى به یکدیگر، لبریز شده ممکن است در حضور خداى تبارک و تعالى و ملائکة اللّه خجل گردد که امت و پیروان او نسبت به نعم الهى ناسپاس ‍ بوده و اینگونه افسار گسیخته و بى پروا به امانات خداوند تبارک و تعالى خیانت مى کنند.

فردى که به انسان مربوط است (اگر چه نوکر انسان باشد) اگر خلافى مرتکب شد، مایه خجلت انسان مى گردد، شما مربوط به رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله هستید، شما با ورود به حوزه هاى علمیه خود را به فقه اسلام ، رسول اکرم و قرآن کریم مرتبط ساخته اید. اگر عمل زشتى مرتکب شدید به آن حضرت برمى خورد، بر ایشان گران مى آید ممکن است خداى نخواسته شما را نفرین کند. راضى نشوید که رسول خداصلّى اللّه علیه و آله و ائمه اطهارعلیهم السّلام نگران و محزون گردند.(4)

×××××××

پاورقی:1- تفسیر سوره حمد، ص 16.

2- تفسیر سوره حمد، ص 17.

3- ((و قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله والمؤ منون و ستردون الى عالم الغیب والشهاده ، فینبئکم بما کنتم تعلمون .)) قرآن کریم ، توبه ، آیه 105.

4- مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، ص 48.-خورشید عرفان :شامل : چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى - نگارش و تدوین : محمد رضا رمزى اوحدى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 91/9/20 :: ساعت 6:45 عصر )
»» نمونه هایی براى امکان معاد

 

معاد(مبحث دوم)

نمونه هایی براى امکان معاد

قرآن براى اثبات اینکه زنده شدن مردگان کار محالى نیست ، نمونه هاى فراوانى را بیان مى کند، از جمله :

الف : شخصى استخوان پوسیده اى را از دیوار کند و با فشار دست آن را پودر کرد (و با یک دنیا غرور و نِخوت ) به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گفت : کیست که دوباره این استخوان پوسیده متلاشى شده را زنده کند؟

خداوند به پیامبرش مى فرماید: قل یُحیِیهَا الّذى اءنشَاءها اوّلَ مَرّة (1) به او بگو: همان خدایى که مرتبه اوّل او را آفریده ، بعد از متلاشى شدن هم مى تواند دوباره آن را خلق کند.

اگر سازنده کالایى بگوید که من محصول کارخانه ام را باز کرده و دوباره بهم متّصل مى کنم ، سخن گزافى نگفته است ، زیرا ساختن از باز کردن و دوباره بستن مهم تر است .

ب : حضرت عُزیرعلیه السّلام (2) در سفرى از کنار آبادى خراب شده اى عبور مى کرد، از روى تعجّب (نه انکار) پرسید: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده مى کند؟! خداوند همانجا جان او را گرفت و بعد از صد سال زنده کرد و از او پرسید: چقدر در اینجا مانده اى ؟ آن پیامبر گفت : یک روز یا نصف روز.

خداوند فرمود: تو صد سال است که اینجا هستى ، به الاغى که سوارش ‍ بودى و غذایى که همراه داشتى نگاه کن و قدرت خدا را دریاب که چگونه الاغ ، مرده و پوسیده و متلاشى شده ، ولى غذایى که باید بعد از یکى دو روز فاسد شود، صد سال است که سالم نگاهدارى شده است ، حالا براى اینکه زنده شدن مردگان را با چشم خود ببینى نگاهى به همین استخوان هاى پوسیده الاغ کن که در جلو چشم تو آنرا از زمین بلند و گوشت و پوست و روح را به او بر مى گردانیم تا براى آیندگان نشانه ودرسى باشد.

آن حضرت زمانى که هم زنده شدن الاغ و سالم ماندن غذاى صدساله را دید گفت : مى دانم که خدا بر هر کارى قدرت دارد.(3)

ج : حضرت ابراهیم علیه السّلام از کنار دریایى مى گذشت ، لاشه اى را دید که گوشه اى از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشکى قرار داشت و حیوانات دریایى و صحرایى و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذرّه اى از آن را یک نوع حیوانى مى خورد، همین که این منظره را دید از خدا پرسید: روز قیامت چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟ (در حالى که ذرّات این لاشه در دریا و صحرا و فضا پخش شده و هر قسمت بدنش جزو بدن حیوانى گردیده است )

خداوند از ابراهیم پرسید: آیا ایمان به معاد و قدرت من ندارى ؟ گفت : چرا ولى با مشاهده عینى ، آرامش دل پیدا مى کنم .

آرى ، استدلال و منطق تنها مغز و فکر را آرام مى کند، ولى تجربه و مشاهده دل را آرامش مى بخشد.

خداوند به ابراهیم فرمود: چهار نوع پرنده را بگیر و پس از ذبح و کشتن ، گوشتشان را در هم مخلوط کن و بر بالاى چند کوه بگذار و سپس یک یک آن پرندگان را صدا کن و ببین چگونه ذرّات مخلوط، از هم جدا شده و در کنار هم قرار مى گیرد و به شکل پرنده اوّل ساخته مى شود.

حضرت ابراهیم علیه السّلام خروس ، کبوتر، طاووس و کلاغ را گرفت و ذبح نمود و گوشتشان را کوبیده و در هم مخلوط کرد و بر سر ده کوه نهاد، سپس هر یک از آن پرنده ها را صدا زد، تمام ذرّات گوشت آنها که بر سر هر قله کوهى بود، بهم متّصل شد و در برابر چشمان او به صورت همان چهار پرنده کامل در آمدند.(4)

آرى ، خداوند براى امثال حضرت ابراهیم که در کلاسهاى ابتدایى و متوسطه قبول شده اند، مرحله بالاترى دارد و آنان را به آزمایشگاه هاى مخصوص خود در نظام هستى مى برد، ولى براى کسانى امثال ما که از پلّه هاى اوّل هم بالا نرفته ایم ، از مقام شهود، حضور، معراج ، ملکوت و یقین خبرى نیست .

بنابراین وسوسه منکران معاد در دو چیز است :

اوّل اینکه آیا مى شود استخوان پوسیده زنده شود؟ و قالوا ءاِذا کنّا عِظاما و رُفاتا ءانّا لَمبعوثون خَلقا جَدیدا(5) مى گویند: آیا هنگامى که ما استخوان هاى پوسیده و پراکنده اى شدیم ، دگر بار آفرینش تازه اى خواهیم یافت ؟!

دوّم اینکه بر فرض زنده شدن استخوان هاىِ پوسیده ممکن باشد، این کار توسّط چه کسى انجام خواهد گرفت ؟ فسیَقولونَ مَن یُعیدُنا قُلِ الّذى فَطَرکم اوّلَ مَرّة (6) مى پرسند چه کسى دوباره ما را برمى گرداند؟ به آنها بگو: همان خدایى که بار اوّل شما را آفرید.

کسانى که اینقدر بهم پیوستن اجزاى متلاشى مردگان و زنده شدن آنها را بعید مى دانند، چرا در اصل آفرینش شکى ندارند؟ اصل آفرینش که از دوباره آفریدن مشکل تر است ! اگر یک کارگر ساده خشت مال بگوید که من خشت خودم را خرد مى کنم و دوباره از نو از همان خاک ، خشت تازه اى مى سازم ، آیا اینقدر تعجّب مى کنند؟! اگر کسى که هواپیما مى سازد بگوید: من این هواپیما را باز مى کنم و درهم مى ریزم و دوباره مى سازم ، آیا باید در سخن او شک کرد؟ هرگز، زیرا بازکردن و بستن به مراتب از ساخت اوّل آسانتر است و کسى که کار مشکلى انجام داد، کار آسان تر را هم مى تواند انجام دهد. (گرچه نزد خدا و قدرت بى نهایت او هیچ چیز مشکل نیست .)

به سراغ قرآن مى رویم که در این زمینه مى فرماید: او خدایى است که خلق و آفرینش را پدید آورد و سپس آن را باز مى آورد و باز آوردن آسان تر است . هُو الّذى یَبدؤ ا الخَلقَ ثمّ یُعیدُه و هُو اَهوَنُ عَلیه (7)

باز هم چند مثال ساده دیگر بیاوریم که چگونه از ذرّات پخش شده و بى جان ، موجودى جاندار ساخته مى شود:

1 -گاو علف مى خورد و از ذرّات علف شیر بیرون مى آید.

2- انسان قطعه نانى میل مى کند و از درون آن اشک ، خون ، استخوان ، مو، ناخن و گوشت و... ساخته مى شود.

3- بسیارى از پارچه ها از نخى است که از دل نفت بیرون کشیده شده است .

4- فلزى که ذوب مى شود، کف هاى درون خود را خارج و بیرون مى ریزد.

5- مَشک دوغى را مکرر تکان مى دهید، سپس ذرّات پخش شده چربى همه یکجا و بر روى آن جمع مى شود.

چگونه قبول مى کنید که دستگاه گوارش گاو بتواند شیر را از علف بیرون کشد، انسان بتواند نخ را از دل نفت بیرون آورد و شما بتوانید با حرکتى که به مشک مى دهید ذرّات پخش شده چربى را جمع نمایید، امّا همین که مى شنوید خدا زمین را حرکت مى دهد؛ اِذا زُلزِلَت الارضُ زِلزالَها(8) و ذرّات استخوان هاى پوسیده ما را از هر جایى که باشد یک جا جمع مى کند، قبول نمى کنید؟

در پایان این بحث ، چند آیه ساده و کوتاه است را متذکّر مى شوم ، از جمله :

کما بَدَاءکم تَعُودون (9) همان گونه که شما را در آغاز پدیدآورد، زنده مى کند.

و لَقَد عَلِمتُم النَشاءةَ الاُولى فَلولا تَذَکّرون (10) اى منکران معاد! شما که به آفرینش نخستین آگاهى دارید، پس چرا پند نمى گیرید و باز لجاجت مى کنید؟

فَلیَنظُرِ الانسانُ مِمّ خُلِق خُلِقَ من ماءٍ دافِق یَخرُجُ من بَین الصُّلبِ و التّرائِب اِنّه على رَجعِه لَقادِر(11) باید انسان بنگرد که از چه خلق شده ، از آبى جهنده آفریده شده که این آب جهنده از میان کمر و دنده ها بیرون مى آید. آرى ، خدایى که شما را از چنین آبى آفرید از برگردانیدن انسان و دوباره زنده کردنش تواناست .

اءلَیس ذلِکَ بِقادرٍ على اءن یُحیِى المَوتى (12) آیا خدایى که شما را از نطفه آفرید، نمى تواند دوباره مردگان را زنده کند؟

اءفَعَیِینا بِالخَلقِ الاوّلِ بل هم فى لَبسٍ من خَلقٍ جَدید(13) مگر ما از خلقت اول وامانده شدیم که آنها از خلقت جدید و دوباره در شک و شبهه افتاده اند.

اءوَلَم یَروا انّ اللّه الّذى خَلَق السّمواتِ و الارضَ قادِرٌ على اءن یَخلُقَ مِثلَهم (14) آیا مشاهده نمى کنند خدایى که آسمان ها و زمین را آفرید، مى تواند مثل این مردم را نیز بیافریند؟

اءوَلا یَذکُر الانسان اءنّا خَلقناه من قَبل و لم یَکُ شَیئا(15) آیا کسى که معاد را باور ندارد به یاد ندارد که ما از اوّل او را آفریدیم در حالى که هیچ نبود؟

چون بناى این نوشتار بر فشرده گویى است ، بنابراین از نمونه هاى دیگرى که در قرآن آمده و از ماجراهایى نظیر داستان اصحاب کهف که بیدارشدن یک عدّه جوانمرد خداشناس بعد از 309 سال خواب است ، صرف نظر مى کنیم .

××××××

پاورقی:1--سوره یس ، آیه 78 79.

2-بعضى نام آن پیامبر را چیزى دیگرى گفته اند، ولى معروف همان عُزیر است .

3-سوره بقره ، آیه 259.

4-سوره بقره ، آیه 260.

5-سوره اسراء، آیه 49.

6-سوره اسراء، آیه 51.

7-سوره روم ، آیه 27.

8-سوره زلزال ، آیه 1 2.

9-سوره اعراف ، آیه 29.

10-سوره واقعه ، آیه 62.

11-سوره طارق ، آیه 5 8.

12-سوره قیامت ، آیه 40.

13-سوره ق ، آیه 15.

14-سوره اسراء، آیه 99.

15-سوره مریم ، آیه 67.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 91/9/20 :: ساعت 6:19 عصر )
»» ناتوانتر از ناتوانترین

 

پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه

ناتوانتر از ناتوانترین

اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجزمنه من ضیع من ظفربه منهم. -ح /12

ترجمه:

ناتوان‏ترین مردم کسى است که در بدست آوردن دوست، ناتوان باشد، و ناتوان‏تر از او، کسى است که دوست بدست آمده را، از دست بدهد.

شرح:

توانایى انسان، تنها در قدرت جسم و زور بازو نیست. بلکه توانایى روحى و اخلاقى، بالاتر و با ارزش‏تر از توانائى جسم و تن است. قدرت جسمى، با گذشت زمان و افزایش سن و سال از بین مى‏رود، اما توانایى روحى و اخلاقى، بر اثر گذشت زمان بیشتر میشود، و انسان را قوى‏تر و ورزیده‏تر مى‏کند.

پس ما، ضمن آنکه براى سلامت تن و قدرت جسم خود، باید ارزش و اهمیت قائل باشیم و در حفظ آن بکوشیم، باید سعى کنیم که توانایى روحى و اخلاقى هم بدست آوریم و هر روز به مقدار آن بیفزائم.

على علیه‏السلام مى‏فرماید: یکى از نشانه‏هاى قدرت روح و توانایى اخلاق، این است که انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانى و مناسب، براى خود دوستان زیادى پیدا کند. پس کسى که نمى‏تواند براى خود دوست صمیمى و خوبى پیدا کند. از لحاظ روحى و اخلاقى، عاجز و ناتوان است.

اما، ناتوان‏تر از او، کسى است که دوستى را پیدا کرده، نتواند براى همیشه نگه دارد. یعنى با رفتار بد و اخلاق نامناسب خود، دوستان بدست آمده را، از دست بدهد و در زندگى اجتماعى، تنها بماند. زیرا نگهدارى دوست، دشوارتر از بدست آوردن دوست است. یعنى براى حفظ دوستان بدست آمده، بیش از یافتن دوستان جدید، قدرت روحى و اخلاق لازم است.

×××××××

پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 91/9/19 :: ساعت 1:54 عصر )
»» امکان معاد

معاد(مبحث اول)

امکان معاد

در طول تاریخ ، هیچ کس دلیل علمى براى نبودن معاد نیاورده است وتنها چیزى که مخالفان معاد زمزمه مى کنندآن است که مگر مى شود انسانِ مرده اى که ذرّاتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ آیا این محال نیست ؟

پاسخ عقل و قرآن آن است که بدون شک و تردید این کار شدنى است ، زیرا هم در فکر قابل تصوّر است و هم دائماً در شبانه روز نمونه هایى از زنده شدن مردگان را به چشم خود مى بینیم .

گرچه استدلال هاى ما از قرآن است ، لیکن قرآن فکر و عقل ما را دعوت به اندیشه مى کند و مى گوید: آیا کسى که نمونه هاى کارش را هر روز و شب و در هر فصل و سال مشاهده مى کنید، باز جایى براى استبعاد و انکار عمل و کارى از او وجود دارد؟!

امام جوادعلیه السّلام مى فرماید: خوابیدن و بیدارشدن ، بهترین نمونه اى است که مردن و زنده شدن را براى ما قابل درک مى کند. آرى مرگ یک خواب طولانى و شدیدى بیش نیست .

بهار و پائیز درختان ، نمونه دیگرى از زنده شدن و مردن گیاهان است ، در سوره فاطر مى خوانیم : خداست که بادها را مى فرستد تا ابرها را برانگیزد و آنرا به شهرها و مناطق مرده روانه مى کند و پس از باریدن ، آن شهر مرده را زنده مى کند، سپس مى فرماید: کذلِکَ النُّشور(1) یعنى زنده شدن مردگان هم مانند زنده شدن درختان و گیاهان است .

در جاى دیگر مى فرماید: و اَحیَینا بِهِ بَلدَةً مَیّتا کذلِکَ الخُروج (2) ما به واسطه باران شهر مرده را زنده کردیم ، همچنین است خروج شما در قیامت .

بنابراین ، نمونه هاى زنده شدن در آفرینش و جهان هستى هر روز و شب و هر سال و فصل پیش چشم ما مى درخشد و مساءله زنده شدن مرده (با آن همه عظمت ) را براى ما ساده و ممکن جلوه مى دهد.(3)

×××××××

پاورقی:1- سوره فاطر، آیه 9.

2-سوره ق ، آیه 11.

3- معاد : استاد قرائتى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 91/9/19 :: ساعت 10:10 صبح )
»» دوستدار واقعى اهل بیت چه کسانى اند

 

دوستدار واقعى اهل بیت چه کسانى اند

سؤ ال :

اساساً چه کسى را میتوان دوستدار واقعى خداوند و اهل بیت علیهم السّلام دانست و فرق محب واقعى و کاذب را چگونه باید بیابیم ؟ و چگونه این محبت را در جان خود میتوان گسترش ‍ داد؟

پاسخ امام خمینی(قدس سره):

بیچاره گمان مى کند به مجرّد دعوى تشیّع و حبّ اهل بیت طهارت و عصمت ، جواز ارتکاب هر محرّمى را خداى نخواسته دارد و قلم تکلیف - نعوذباللّه - از او(1) برداشته شده ، بدبخت نمى داند که شیطان بر او تعمیه کرد، و در آخر عمر بیم آن است که محبّت بى مغز نیز بى فایده از دستش برود، و با کفّ تهى در صف نواصب اهل بیت محشور گردد. آخر دعوى محبّت کسى (اگر) بیّنه نداشته باشد پذیرفته نیست . ممکن نیست من با شما دوست باشم و محبّت و اخلاص داشته باشم و برخلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام کنم . درخت محبّت ثمره و نتیجه اش عمل بر طبق آنست و اگر این ثمره را نداشته باشد باید دانست که محبّت نبوده ، خیال محبّت بوده .(2)

ما اسیران نفس و شهوت ، خدا را براى خُرما مى خواهیم ، و دوست مطلق را فداى لذّات نفسانیّه مى کنیم . و این از بزرگترین خطاها است که اگر دل ما حظّى از معرفت داشت و جلوه [اى ] از محبّت در آن حاصل بود، باید از خجلت بمیریم ، و سرِ شرمسارى را تا قیامت به زیر افکنیم .(3)

معرفت خدا، حُب خدا آورد و این حُبّ چون کامل شد، انسان را از خود منقطع کند. و چون از خود منقطع شد، از همه عالم منقطع شود و چشم طمع به خود و دیگران نبندد و از رجز شیطان و رجس طبیعت پاکیزه شود و نور ازل در باطن قلب او طلوع کند، و از باطن به ظاهر سرایت کند و فعل وقول او نورانى شود و تمام قوا و اعضاء او الهى و نورانى شود.(4)

حبیبا! لَختى از خواب گران برخیز، و راه و رسم عاشقان درگاه را برگیر، و دست و رویى از این عالم ظلمت و کدورت و شیطانیّت شستشو کن ، و پا به کوى دوستان نِه ، بلکه به سوى کوى دوست حرکتى کن .(5)

×××××

پاورقی:1- براى مطالعه در مورد علائم و نشانه هاى شیعه به کتاب شریف صفات شیعه مرحوم صدوق مراجعه شود.

2- چهل حدیث ، ص 483.

3- شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص 364.

4- شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص 338.

5- خورشید عرفان :شامل : چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى - نگارش و تدوین : محمد رضا رمزى اوحدى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 91/9/18 :: ساعت 12:12 عصر )
»» وادی السلام در آستانه ظهور

 

وادی السلام در آستانه ظهور

مولای متقیان، امیرمؤ‌منان، حضرت علی (ع) به هنگام ترسیم خط سیر حضرت بقیه اللّه (ارواحنافداه) در روزهای آغازین ظهور به سوی پایتخت دولت کریمه می‌فرماید:

کَأ‌نّی بِهِ قَد عَبَرَ مِن وادِی السلامِ اِلی مَسجِدِ السهلِه ِ، عَلی فَرَسٍ مُحَجلٍ، (1) لَهُ شِمراخٌ (2) یَزهُو، وَیَدعُو، وَیَقُولُ فی دُعائِهِ: لا اِلهَ اِلا اللّهُ حَقّاً حَقّاً....

گویی او را با چشم خود می‌بینم که از «وادی السلام» عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی‌اش می‌درخشد و برق می‌زند، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه‌ای دارد و خدای را این‌گونه می‌خواند: لااله الا الله حقا حقا.... (3) .

******

پاورقی

  (1) محجّل: اسبی که قسمتی از پاهای آن سفید و درخشان باشد. (لسان العرب، ج 3، ص 65).

  (2) شمراخ: سپیدی باریک و هلال‌گونه‌ای که از پیشانی اسب سوی لب‌هایش کشیده شود. (فقه‌اللّغه، ثعالبی، ص 67).

  (3) دلائل الامامه، ص 458؛ العدد القویّه، ص 75؛ بحارالانوار، ج 52، ص 391؛ ج 94، ص 365؛ منتخب الا‌ثر، ج 3، ص 250.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/9/17 :: ساعت 5:28 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

امام صادق علیه السلام :

اِنَّ اللّه تَبارَکَ وَ تَعالى خَصَّ رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ، فَامْتَحِنوا اَنـْفُسَکُمْ، فَاِنْ کانَتْ فیکُمْ فَاحْمَدُوا اللّه عَزَّوَجَلَ وَ ارْغَبوا اِلَیْهِ فِى الزّیادَةِ مِنْها. فَذَکَرَها عَشَرَةً: الیَقینُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّکْرُ وَ الْحِلْمُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ السَّخاءُ وَ الْغَیْرَةُ وَ الشَّجاعَةُ وَ الْمُروءَةُ؛

ترجمه:
خداى تبارک و تعالى، رسول خدا صلى الله علیه و آله را به مکارم اخلاق، مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفات در شما بود خداى عزّوجل را سپاس گویید و از خدا این مکارم را بیشتر بخواهید. سپس آن ده صفت را برشمردند: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، بخشندگى، غیرت، شجاعت و جوانمردى.1

×××××××

پاورقی:1-(امالى صدوق، ص 290. )  



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/9/17 :: ساعت 5:23 عصر )
»» شیخ انصارى

 

شیخ انصارى(وفات 1298)

در سال 1266 مرد بزرگى که در بستر آرمیده بود و تاریخ او را به بزرگى یاد مى کند او استاد شیخ انصارى مرحوم صاحب جواهر بود که پس از یک عمر 70 ساله موعود لقاء فرا رسیده بود، جماعتى از علماء و بزرگان شیعه براى تعیین تکلیف مرجعیت و زعامت دینى جامعه اسلامى بحضورش رسیده بودند.

مرحوم صاحب جواهر با لحنى شیرین پرسید: بقیه علماء محترم کجا هستند؟ به عرض رسید که علماء حوزه همه در خدمت شما هستند، فرمود: عالمى در این شهر نجف است که در این جمع نیست !

فرمود: او ملا مرتضى است . عده اى به فرمایش صاحب جواهر به جستجوى شیخ مرتضى پرداختند تا او را در حرم امام على علیه السلام یافتند، او به حرم رفته بود تا براى سلامتى استادش دعا کند و او را براى اسلام و مسلمین حفظ نماید.

جریان به شیخ انصارى رسید، شیخ به حضور صاحب جواهر رسید حال ایشان را پرسید و به حضار سلام نمود و احترام گذاشت و سپس در گوشه اى از مجلس نشست ، صاحب جواهر نفسى عمیق کشید و رو به حضار نمود و فرمود: این مرجع شما بعد از من است و آنگاه رو به شیخ انصارى نمود، فرمود اى شیخ احتیاط خویش را در مسائل کم نما شیخ انصارى گفت : اى استاد صلاحیت زعامت دینى را ندارم .

علتش را پرسیدند: گفت از من کسى سزاوارتر و شایسته تر هست که باید امر زعامت و مرجعیت شیعه را بپذیرد، و آن استاد سعید العلماء مازندرانى است . وقتى اصرار علماء براى زعامت شیخ زیاد شد او گفت من نامه اى براى سعید العلماء مازندرانى مى نویسم و بعد تکلیف را مشخص ‍ مى کنم !

شیخ انصارى نامه اى نوشت بدین مضمون :

مسئله مرجعیت شیعه و زعامت دینى بعد از آیت الله صاحب جواهر مى خواهد به من محول گردد اما شما را از خود اعلم مى یابم لذا بر شیعه واجب است که از شما تقلید نمایند.

نامه شیخ انصارى به سعید العلماء رسید، در جواب شیخ نوشت :

... آرى آنگونه که نوشته بودى من در زمانیکه در محضر درس شریف العلماء بودم اعلم از تو بودم اما اینک امتیازات شما بیشتر است زیرا من سالها است که درس و بحث را رها نموده و به حل و فصل امور مردم در ایران مشغولم نه تدریسى ، نه تالیفى و تصنیفى اما شما هم اهل تدریس و هم اهل تاءلیف هستى ، پس شما اعلم از من هستى و بر شیعه واجب است از شما تقلید نماید و امور زعامت و مرجعیت تسلیم شما باشد.

نامه بدست شیخ رسید، با خواندن نامه شیخ شروع به گریستن نمود، به حرم حضرت امام على علیه السلام مشرف شد، و شروع به گریه و استغاثه نمود که توان انجام این امر عظیم و خطیر را بیابد. و 15 سال زعامت دینى و مرجعیت را دارا بود.

شیخ انصارى مثل فقیرترین مردم زندگى مى کرد. آن روزى که مى میرد با آن ساعتى که به صورت یک طلبه فقیر دزفولى رفته نجف هیچ فرقى نکرده است .

یک نفر به او مى گوید آقا تو خیلى هنر مى کنى . این همه وجوهات به دست تو مى آید هیچ دست به آن نمى زنى . مى گوید چه هنرى کرده ام ؟ مى گویند هزار این بالاتر! مى گوید: حداکثر کار من کار خرکچیهاى کاشان است که مى روند اصفهان و بر مى گردند. آیا خرکچیهاى کاشان که پول به آنها مى دهند که بروید از اصفهان کالا بخرید بیایید کاشان هیچ وقت شما دیده اید که به پول مردم خیانت کنند؟ من یک امینم ، حق ندارم (در مال مردم دست ببرم ).(1)

×××××

پاورقی:1- سیرى در سیره نبوى ، ص 73، تاءلیف شهید مطهرى .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/9/17 :: ساعت 11:2 صبح )
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 59
>> بازدید دیروز: 87
>> مجموع بازدیدها: 1547451
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب