نکته ها
ظریفى ، زنى ادیب را در بغداد دوست مى داشت . نامه اى به او نوشت و از وى ، اجازه خواست ، تا به زیارتش رود. و در پایان نامه نوشت : خدا من ، و ترا از لغزش باز داراد! و زن در پاسخ او نوشت : اى سلیم ! اگر دعاى تو پذیرفته شود، پس ، از دیدن من ، چه بهره اى خواهى برد؟
××××××
از ابوعبدالله جعفر بن محمدالصادق (ع ) روایت کرده اند، که از پیامبر (ص ) نقل کرد که حواریون عیسى را گفتند: با که همنشینى کنیم ؟ گفت : آن که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش به دانشتان بیفزاید و کردارش شما را به آخرت علاقه مند سازد.
××××××
بشر بن حارث را پرسیدند: گشاده رویى تو با مردم ، چه بسیارست ! گفت : این ، متاعى ست که ارزان خریده ام .
××××××
زاهدى پیر زن آسیابان را گفت : گندم مرا آرد کن ! و گرنه به دعا خواهم که خرت سنگ شود. زن گفت : خر رها کن ! و دعا کن ! تا گندمت ، آرد شود .
×××××××
پاورقی:1- کشکول شیخ بهایی
حدیث روز
چشمهاى اشکبار
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
مَنْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَیْناهُ حَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ عَلَى النّارِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.1
×××××××
پاورقی:1- بحارالانوار، ج 44، ص 285
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
تفاوت اعمال
شتان ما بین عملین عمل تذهب لذته و تبقى تبعته، و عمل تذهب موونته و یبقى أجره -ح /121
ترجمه:
چه تفاوت بسیارى، که بین دو گونه عمل و کردار انسانها وجود دارد: عملى که لذت و خوشى آن به سرعت مىگذرد، ولى نتایج زیانبار و عواقب آن باقى مىماند، و عملى که رنج و زحمت آن، زود تمام مىشود ولى پاداش آن برجا مىماند.
شرح:
خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و به او عقل و شعور داد، تا آزادانه راه زندگىاش را انتخاب کند، و با اراده و اختیار خود، هر عملى که دلش خواست، انجام دهد.
اما در روز قیامت، کسى که عمل خوب انجام داده باشد پاداش مىگیرد و کسى که مرتکب اعمال بد شده، به کیفر و مجازات مىرسد.
امام علیهالسلام، به مسلمانان هشدار مىدهد، تا بدانند که بین این دو گونه عمل، تفاوت بسیارى هست، و فریب ظاهر را نخورند. یعنى انسان باید بداند، که کار خوب و بد، هر دو، به زودى مىگذرد و تمام مىشود، در حالیکه نتایج و پىآمدهاى آن، از بین نمىرود، و در کارنامه اعمال انسان، باقى مىماند.
فرزند عزیز، تو خود، در میان دوستان، همکلاسىها، و اطرافیانت، نمونههایى این دو گونه عمل را، بسیار دیدهاى.
به عنوان مثال: دانش آموزى که به جاى درس خواندن و زحمت کشیدن، وقت خود را به بازى و تفریح و خوشگذرانى تلف مىکند، تمام آن بازیها و تفریحاتش، زودگذر است، و تمام خوشگذرانیهایش، به زودى تمام مىشود. اما نتیجه این خوشیهاى زودگذر، مردود شدن است که یک سال عمر او را بیهوده تلف مىکند و دیگر تا پایان عمر نمىتواند آن یک سال را دوباره به - دست آورد.
دانش آموزى هم که زحمت درس خواندن را تحمل مىکند، رنج و زحمتش به زودى تمام مىشود، در حالیکه پاداش این زحمت، یعنى آموختن به زودى تمام مىشود، در حالیکه پاداش این زحمت، یعنى آموختن علم و دانش، و رفتن به کلاس بالاتر و پیشرفتى که نصیب او مىشود، نتایج خوب و لذت بخشى است که براى همیشه در زندگى او باقى مىماند.
از این مثال ساده، نتیجه مىگیریم که اعمال گناه آلوده نیز اگر هم لذتى داشته باشند، لذت شان زودگذر است، در حالیکه نتیجه آنها، یعنى مجازاتى که در پى دارند، نزد خدا باقى مىماند و در روز قیامت، گریبان شخص گناهکار را مىگیرد. مثلا کسى که بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمىگیرد. مثلا کسى که بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمىگیرد و در ایام ماه مبارک رمضان، شکمچرانى مىکند، لذتى که از خوردن و آشامیدن مىبرد، یک لذت زودگذر است. یعنى لذتى است که با جمع کردن سفره غذا، تمام مىشود و چیزى از آن باقى نمىماند. ولى نتیجه این نافرمانى، تا روز قیامت باقى مىماند و خداوند شخصى روزه خور را به مجازات نافرمانىاش مىرساند.
اما کسى روزه مىگیرد، فقط چند ساعت، زحمت گرسنگى و تشنگى را تحمل مىکند، ولى در عوض این رنج زودگذر، که با فرارسیدن غروب همان روز تمام خواهد شد.
اگر خود شما خوب فکر کنید خواهید دید که تمام کارها همین طور است. یعنى هم تمام لذتها زودگذر هستند، هم تمام زحمتها. ولى آنچه براى همیشه باقى مىماند، نتیجه و عمل و کردار انسان است، که اگر بخاطر لذتهاى زودگذر گناه کرده، مجازات مىشود، و اگر در راه اطاعت از خدا، رنج و زحمت زودگذر را تحمل کرده، مزد و پاداش میگیرد.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
حدیث روز
پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَلا اُنَـبِّـئُـکُمْ بِخیارِکُمْ؟ قالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه .
قالَ اَحاسِنُـکُم اَخْلاقا اَ لْمُوَطِّـئُونَ اَکْنافا، اَ لَّذینَ یَأْلِفونَ وَ یُؤْلَفونَ ؛(1)
ترجمه:
آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترین شما، آنان که نرمخو و بى آزارند، با دیگران انس مى گیرند و از دیگران انس و الفت مى پذیرند.
××××××××
پاورقی: 1- (بحارالأنوار، ج 71، ص 396، ح 76. )
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
آخرت نتیجه دنیا
أعمال العباد فى عجلهم، نصیب أعینهم فى آجلهم. -ح / 7
ترحمه: کارهایى که بندگان در این دنیا انجام میدهند، روز قیامت، در برابر چشمهایشان خواهد بود.
شرح:
دستگاههاى رادیو و تلویزیونى که به دست بشر ساخته شده، صدا و گفتار، و حرکات و اعمال آدمى را که چند سال پیش ضبط شده، پس از گذشت سالها دوباره پخش مىکنند، و دوباره عین همان حرفها و حرکات را جلوى چشم ما مجسم مىسازند. فیلمى که از اعمال و حرکات کسى ضبط شد، تا سالهاى سال، حتى تا وقتى که دنیا وجود دارد، مىتواند باقى بماند. چون به فرض اینکه یک فیلم رو به کهنگى و خرابى برود، مىتواند تصویر و صداى آن را روى فیلم دیگرى ضبط کرد و به این ترتیب، براى، همیشه آن تصویر و صدا را نگهدارى کرد.
وقتى بشر که مخلوق خداوند است، توانسته چنین دستگاهى بسازد، به سادگى مىتوان فهمید که خداوند متعال، در دستگاه عظیم آفرینش خود، چه دستگاههاى عجیب و دقیقى براى ضبط و نگهدارى اعمال انسان، خلق کرده است.
آرى، دستگاههاى گیرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرینش، چنان عظیم و دقیق و حساس است که کوچکترین اعمال و کردار انسانها را ضبط مىکند و حساب یکایک کارها و کلمه به کلمه حرفها را نگاه میدارد.
امام علیهالسلام، درباره این دستگاه عظیم، چنین خبر مىدهد که: هر کارى که بندگان، در دنیا انجام مىدهند، خداوند با تمام جزئیاتش ضبط و حفظ مىکند. و در روز قیامت، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هرکس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مىسازد، و بدانند که خداوند، هر کس را، به - نسبت اعمال نیک و یا بدش، پاداش یا کیفر مىدهد.
و در آن روز، سختترین عذابها، براى کسانى است که کارهاى بدى که در این دنیا انجام دادهاند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم مىشود.
××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
دستورالعملى از حاج میرزا ملکى تبریزى در رابطه با آداب دعا (1)
آداب دعا
بارى دعا را آداب و آیینهاى ویژه اى است که اینک پاره اى از آنها را با بهره گیرى از روایات و احادیثى که در این باره هست ، مى آوریم :
1 - امیدوارى به خدا و نومیدى از هر چه جز او (ست )
از آداب دعا این است که دعا کننده در بر آمدن و روا شدن نیاز خویش تنها به خدا امید بندد و از هر چه و هر که جز او(ست )، امید ببرد، و در آیه شریفه و ادعوه خوفا و طمعا ) (:: او را از روى ترس و امید بخوانید) به این ادب اشارتى شده است .
از پیامبر اکرم گزارش شد که فرمود: با یقین به اجابت ، خدا را بخوانید و دعا و در خواست خود بدو برید.(:: ادعوا الله و انتم موقنون بالاجابه )
2 - پرهیز از گناه بویژه ستم به جان و جاه و مال مردم :
از دیگر آداب دعا این است که دعا کننده باید از گناهکارى بویژه دراز دستى و ستمکارى و حرامخوارى پرهیز کند، دست ستم از جان و مال و آبرو مردم کوتاه دارد و کردار خویش پسندیده سازد، اینک چند روایت :
از پیامبر (ص ) روایت شده هر کس دوست دارد دعایش اجابت شود، بر اوست که کسب و کار و خورد و خوراکش را حلال و پاک سازد، یعنى از کلاهبردارى و حرامخوارى بپرهیزد.
در سفارشهاى خدا به عیسى (ع )آمدن : به ستمگران بنى اسرائیل بگو: در حال حرامخورى و بت پرستى مرا نخوانند، که من سوگند خورده ام هر که مرا بخواند اجابتش کنم ، و اجابت من اینان را تا آن گاه که در حرامخوارى و بت پرستى هستند، جز لعن و نفرین نیست .
زمینه هاى اجابت دعا
افزون بر صفات یاد شده که اجابت دعا را جلو مى گیرند، آداب و آیینهاى دیگر نیز هستند که زمینه اجابت را فراهم مى سازند، و بر دعا کننده است که آنها را رعایت کند و پاس دارد، اینک برخى از آن زمینه ها:
1 - تضرع و گریه
از خوف و خشیت خداا گریستن و با زارى و تضرع رو بدو کردن و سر بر آستان او ساییدن ، از آداب و آیینهاى بندگى است ، و افزون بر پیامدهاى نیکوى فراوانى که دارد، از زمینه هاى استجابت دعا نیز هست ، اینک چند روایت :
در روایتى آمده : در میان بهشت و دوزخ گردنه اى است که جز گریه کنندگان از خشیت خدا هیچ کس از آن نمى گذرد.(:: بین الجنه و النار عقبه لا یجوز منها الا البکاوون من خشیه الله . )
از پیامبر (ص ) گزارش شده : خداوند به عزت خویش سوگند یاد کرده که بندگان من قدر و قیمت گریه را نمى دانند و خبر ندارند که من براى گریه آنان چه بهاى سنگین و چه پاداش شیرینى اندوخته ام ، براى آنان در جوار و کنار خویش کاخى ویژه ففراهم کرده ام و کسى را در آن کاخ با آنان شریک نساخته ام .
2 - سپاس و ستایش و عذر و پوزش
از دیگر آداب دعا، خدا را ستایش کردن و بزرگ داشتن است ، از امیرالمؤ منین (ع )پرسیدند: خدا را چگونه ستایش کنیم و بزرگ شماریم ؟ فرمود: بگویید: یا من اقرب الى من حبل الورید، یا من یحول بین المر ء و قلبه ، یا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبین ، یا من لیس کمثله شیى ء
به هنگام ستایش نیز بجاست که خدا را با اسما و صفاتى که با دعا و نیاز ما تناسب دارد بخوانیم ، نعمتها و بخششهاى او را یاد کنیم و آنها را شکر و سپاس گزاریم ، سپس گناهان خویش را یاد کنیم و از آنها عذر و پوزش بخواهیم .
3 - درنگ و تامل و اصرار و پافشارى
نیز بجاست که دعا کننده در دعاى خویش درنگ و تامل کند، از عجله و شتاب بپرهیزد، و بر آنچه مى خواهد اصرار و پافشارى کند - که خدا بنده اى را که در دعاو نیاز خویش لجاجت و پافشارى مى کند، دوست دارد - و دست کم دعاى خویش را سه بار تکرار کند.
4 - از چشم مردم دور داشتن
نیز بجاست در خلوت و پنهانى ، دور از چشم مردم به دعا ایستد، تا هم از آفت ریا دور ماند و هم فرمان خدا را که فرمود: پنهانى دعا کنید.
به جاى آورده باشد، و در روایت نیز آمده که : یک دعاى پنهان با هفتاد دعاى آشکار برابرى مى کند(:: دعا السر یعدل سبعین دعوه فى العلانیه )
5 - خضوع و خشوع
از دیگر آداب دعا این است که باید با دلى خاشع و بدنى خاضع به خدا رو کرد و با کوچکسارى و چرب زبانى هر چه بیشتر، درخواست و نیاز بدو برد.
روایت شده که خداوند به عیسى (ع )فرمود: یا عیسى ! مرا بخوان چونان غریق بیچاره اى که جز من پناهى نمى شناسد، با شکسته دلى مرا بخوان ، در خلوت و تهایى ، بسیارمرا یاد کن ، دوست دارم که با چرب زبانى و چاپلوسى و با تملق و خاکسارى مرا بخوانى ، البته از روى صنده دلى و بیدارى و نه از روى غفلت و خوابزدگى ، دوست دارم که صداى غمزده و آواى اندوه بارت را به گوش من برسانى .
نیز روایت شده که خداوند به موسى (ع ) فرمود: موسى ! هرگاه مرا بخوانى ، ترسان و لرزان مرا بخوان ، با خوف و خشیت چهره بر خاک بمال و سر به سجده گذار، دل شکسته و ترسان با من راز و نیاز کن .
دلت را با خشیت بمیران ، با ژولیدگى و شوریدگى به من رو کن ، چونان کسى که از ترس دشمن مى گریزد، فریاد مى کشد و یارى مى خواهد، تو نیز از ترس گناهانت فریاد بکش و از من یارى خواه که من خوب یار و یاورى براى بندگانم هستم .
6 - انگشترى به دست داشتن
از دیگر آداب دعا انگشتر فیروزه یا عقیق به دست داشتن است و روایت شده که خداوند فرمود: من شرم دارم که دستى را که انگشترى فیروزه یا عقیق در انگشت باشد، نومید برگردانم .از امام صادق (ع )نیز روایت شده : هستى که با انگشترى عقیق در انگشت به سوى خدا بال رود، نزد او از هر دست دیگرى عزیزتر است .(2)
××××××
پاورقی:1- سلوک عارفان ، ترجمه المراقبات فى اعمال السنه ، حاج میرزا جواد ملکى تبریزى ، با تلخیص ، ص 173 - 202.
2- در محضر عارفان - مؤ لف : واصف بادکوبه اى
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
زبان عاقل و زبان احمق
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه. -ح /40
ترجمه:
زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق، پشت زبان او جاى گرفته است ( عاقل،با اندیشه سخن مىگوید ونادان بىفکر )
شرح:
انسان عاقل، وقتى بخواهد سخن بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشه خود مراجعه مىکند، معنى آن سخن و نیکى یا بدى آن را با عقل و شعور خود مىسنجد، نتیجهیى را که ممکن است از آن حاصل شود حساب مىکند، و هنگامى که به درستى و خوبى سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان مىآورد.
پس عاقل، قلب و اندیشهاش بیش از زبانش به کار مىاندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه میدارد.
اما احمق، بر عکس رفتار مىکند. یعنى هر سخنى که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان مىکند، و پس از آن که سخن او، در دیگران، تأثیر بد گذاشت، تازه بفکر مىافتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست. یعنى احمق، نخست زبان خود را به کار مىاندازد و نسنجیده حرف مىزند، و بعد از آن، به قلب و عقل خود مراجعه مىکند و در باره نیک و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن مىاندیشد.
به همین دلیل است که خردمندان، از قدیم گفتهاند: سخنى که درباره آن کاملا فکر نکردهاى، بر زبان میاور.
×××××××××
پاورقی:1- پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه- هئیت تحریریه بنیاد نهجالبلاغه
دستورالعملى از حاج میرزا ملکى تبریزى در رابطه با آداب قرآن (1)
عارف کامل و عوامل عالم مرحوم حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در کتاب المراقبات فى اعمال السنه بعد از ذکر مطالبى به آداب و آیین قرآن و دعا مى پردازد و مى گوید:
... بجاست که پاره اى از اداب و آیینهاى قرائت قرآن و دعا را در اینجا بیاوریم و تفصیل آن را به جاى خود واگذاریم ، و چون قرآن در فضیلت بر دعا تقدم و پیشى دارد، نخست از آداب قرائت قرآن سخن مى گوییم :
آداب قرائت قرآن
از آنجا که خداوند در ایه افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها (2)آنان را که در قرآن به تدبر نمى نگرند، با زبانى سرزنش آمیز نکوهیده است ، نخستین و مهمترین ادب و آیین تلاوت قرآن ، تدبر و تامل در آن است ، زیرا آن که در قرآن به تدبر بنگرد، ناگزیر به اندازه تدبر و تامل خویش شکوه و عظمت قرآن و آورنده قرآن و معانى و مفاهیم آن را در خواهد یافت ، و همین درک و دریافت سبب خواهد شد تا به هنگام قرائت ، ذهن و ضمیر خویش را از پراکندگى دور دارد و بر تامل و تدبر خویش در فهم معانى و مقاصد قرآن بیفزاید، و از آنچه را فهم آن ها را مى بندد، بپرهیزد و هر امر و نهى و حکم و دستور و پند و موعظه اى مى بیند، همه را ویژه خود بپندارد، اینجاست که قرائت و تدبر قرآن بر او اثر مى گذارد، و روح و جان او را بر مى انگیزد و از این پس است که به دنیاهایى نیکو و نورانى راه مى یابد، و به مقامهایى بس والا و بالا فرا مى رسد.
اینها پاره اى از آداب و آیینهاى قرائت قرآن که برخى از آنها واجب و بایسته است و بر خى دیگر اگر واجب نباشد، بس ارجمند و گرانبهاست .
چگونه در قرآن تدبر و اندیشه کنیم ؟
اینک بجاست براى نشان دادن شیوه تدبر در قرآن و دریافت معانى آن ، نمونه و مثالى بیاوریم ، باشد که کسانى را به کار اید، مثلا کسى که در سوره واقعه مى خواند افرایتم الماء الذى تشربون (3)نباید از واژه آب ، تنها به همان معنى ظاهر و مزه ویژه آن بسنده کند، بلکه باید از ابعاد دیگرى نیز در آن اندیشه و تامل کند، مثلا در این بیندیشد که این همه گیاهان رنگارنگ و حیوانات گونه گون که جهان را انباشته اند، همه و همه از آب آفریده شده اند، در این بیندیشد که از همین آب ، انسان آفریده شده ، که افزون بر شگفتیهاى ظاهرى چون چشم و گوش و زبان و...، باطن و نیروهاى باطنى او آن چنان شگفت و پرتوانند که مى توانند او را تا بلندترین پایگاه عقلانى و معنوى فرا برند، در این بیندیشد که همین انسان آفریده از آب ، باطنى آن چنان عظیم و شگفت وگسترده دارد که گویا همه جهان جدا و مستقل شمرده مى شود. جهان اصغردر برابر جهان آفرینش که جهان اکبراست .
موانع فهم قرآن
خواننده قرآن براى درک و دریافت بیشتر و بهتر مقاصد قرآنى ، افزون بر تدبر و تامل باید بکوشد تا آنچه فهم و دریافت معانى قرآن را جلو مى گیرد نیز از خود دور دارد، وگرنه از خواندن قرآن نه تنها آن گونه که باید بهره نخواهد برد، که گاه زیان ههم خواهد دید. براى آنچه فهم قرآن را جلو مى گیرد مواردى بر شمردند، اینک برخى از آنها:
1 - برخى از صفات پست و پلید و پاره اى از خوهاى زشت و پلشت که دل را تیره مى کند، ذهن و ضمیر را نیز از دریافت معانى و مقاصد قرآن ناتوان مى سازد، بر این نکته در خود قرآن هم اشاراتى آمده است ، مثلا در آیه کذلک یطبع الله على کل قلب متکبر جبار (4)سخن این است که خداوند بر دلهاى مغروران و زورگویان که خود را بزرگ مى شمارند و به دیگران به دیده حقارت مى نگرند و بر آنان ستم روا مى دارند، مهر نهاده است و راه درک و دریافت آن ها را بسته است .
2 - شیوه ناروایى را مذهب گرفتن و بر آن تعصب و پاى فشردن و جز آن را باطل و بیراهه
شمردن نیز راه را بر فهم و دریافت برکات قرآن مى بندد، زیرا چه بسا به هنگام قرائت ، بارقه هایى از حقیقت قرآن بر چنین کسى جلوه کند و دریافتهایى حق و درست بر او آشکار شود، اما او آنها را از این روى که با باورهاى پیشین او همخوان نیستند، نپذیرد و از آنها روى گرداند، دست کم آنها را به گونه اى که با باورهاى پیشین او همخوان شوند، تاویل و توجیه کند، چنین کسى همواره از دریافت مقاصد و حقایق قرآن دور خواهد ماند مگر اینکه از تعصب و پافشارى بر باورهاى ناروایى خویش دست بشوید.(5)
×××××××
××××××
پاورقی:1- سلوک عارفان ، ترجمه المراقبات فى اعمال السنه ، حاج میرزا جواد ملکى تبریزى ، با تلخیص ، ص 173 - 202.
2- چرا در قرآن به تدبر نمى نگرند، نکند بر دلهایشان قفل غفلت زده باشد؟! سوره محمد، آیه 24
3- آیا آبى را که مى نوشید، مى نگرید؟ سوره واقعه ، آیه 68.
4- سوره مؤ من ، آیه 35.
5- در محضر عارفان - مؤ لف : واصف بادکوبه اى
خبر دادن على علیه السلام از قاتل امام حسین علیه السلام
صدوق رحمه الله در امالى و سید هاشم بحرانى در میدنه المعاجز، (ج 1، ص 112 ) مسند از اصبغ بن نباته که از اصحاب على علیه السلام بوده - روایت کرده اند که روزى على علیه السلام در ضمن خطبه خود فرمود:
سلونى قبل ان تفقدونى ،فوالله لا تسالونى عن شى ء مضى ولا عن شى ء یکون الا نباتکم .
بپرسید از من هر چه مى خواهید پیش از آنکه مرا نیابید، به خدا سوگند نمى پرسید از من آنچه گذشته و از آنچه بعد مى شود مگر آنکه شما را خیر مى دهم به آنها . سعد بن ابى وقاص پدر عمر برخاست و گفت :
یا امیر المومنین ! اخبرنى کم فى راسى و لحیتى من شعرة ؟
اى امیرمومنان ، خبر ده مرا که بر سر و ریش من چند تار مو هست ؟
على علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خلیل من رسول الله صلى الله علیه و آله خبر داد که تو این سوال را از من خواهى نمود بدان که در سر و ریش تو مویى نیست مگر آن که در بن آن شیطان است که تو را اغوا مى کند.
و ان فى بیتک لسخللا السحین ابنى .
براى این که بدانى من همه چیز را مى دانم در خانه تو گوساله اى است که فرزندم حسین را مى کشد. (1)
×××××
پاورقی:1- گروه رستگاران ، ج 2، ص 432، شبهاى پیشاور، ص 939- چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
&گریه امام زمان(عج)براسیری حضرت زینب(س) &
?حاج ملّاسلطانعلی، که ازجمله عابدان وزاهدان بودمی گوید:
«درخواب به محضرمبارک امام زمان(عج)مشرّف شدم،عرض کردم:مولای من!آنچه درزیارت ناحیهمقدّسه ذکرشده است که«فَلانذُبَنَّکَ صباحاًوَمَساءًولابکِیّنّ عینَکَ بَدَل الدموعِ دَماء»صحیح است؟فرمود:آری!گفتم:آن مصیبتی که درسوگ آن،به جای اشک خون گریه می کنید،کدام است؟آیامصیبت علیّ اکبر(ع)است؟فرمودند:نه!اگرعلیّ اکبر(ع)زنده بود،اوهم دراین مصیبت،خون گریه می کرد!
گفتم:آیامقصودمصیبت حضرت عبّاس(ع)است؟فرمود:نه!بلکه اگرحضرت عبّاس(ع)هم درحیات بود،اونیزدراین مصیبت خون گریه می کرد!
عرض کردم:آیامصیبت حضرت سیّدالشهداء(ع)است؟فرمود:نه!اگر حضرت سیّدالشهداء(ع)هم بود،دراین مصیبت،خون گریه می کرد!
پرسیدم:پس این کدام مصیبت است؟فرمود:مصیبت اسیری عمّه ام زینب(س)است.»1
«یازینب کبری(س)»
××××××××
پاورقی:1-شیفتگان حضرت مهدی(عج)،ج1،ص145