دیدار با مهدی در سایه قرآن
مساله دیدار حضرت مهدی (عج )از مسائل مهمی است که در طول قرنهای متمادی قلوب شیعیان مشتاق را به خود مشغول داشته و آنان که عاشق وصال حضرت بودهاند در این انتظار سوختهاند و ساختهاند، از این میان، شایستگان به مقام دیدار نائل آمدهاند و از فیض محضر حضرت ولی عصر(عج )بهرهمند گردیدهاند و چه زیبا به آرزوی خود رسیدهاند.
خوشبختانه برای راهیابی و درک محضر امام عصر(عج )از ناحیه معصومین علیهم السلام و راهیافتگان به وصال آن حضرت سفارشهایی شده که مشتاقان را به مقصود نزدیکتر میسازد و راهنمای آنان برای تشرف به محضر قدسی حضرت مهدی (عج )میگردد.
حضرت مهدی (عج) در نامهای که خطاب به شیخ مفید مرقوم نموده، فرموده است:
و اگر خدا شیعیان ما را برای طاعتخود موفق بدارد، در اینکه دلهاشان با هم باشد و به عهد خود وفا کنند، برکتبه لقاء ما از آنها تاخیر نیفتد و سعادت مشاهده ما به آنها به زودی خواهد رسید. - که این لقاء و دیدار ما - به سبب حقیقت معرفت و صدقی است که با ما دارند. پس ما را از آنها دور نمیدارد مگر آنچه که از آنها صادر میشود که ما از آن کراهت داریم و برای آنها اختیار نمیکنیم. [1] .
و شیخ کلینی در کافی از حضرت امام محمد باقرع روایت کرده که هر کس بخواند مسبحات، یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم (ع )را و اگر مرد در جوار حضرت پیغمبر(ع )خواهد بود. [2] .
و امام صادق (ع )فرمود: هر کس سوره بنیاسرائیل را در هر شب جمعه بخواند نمیمیرد تا حضرت قائمعج را درک کند و از اصحاب و یارانش باشد. [3] .
و امام باقر(ع )فرمود:«کسی که مسبحات را بخواند، از دنیا نمیرود تا حضرت مهدیعج را درک کند و اگر جلوتر از دنیا برود، در جهان دیگر در همسایگی رسول خداص خواهد بود.» [4] .
شیخ رجبعلی خیاط مردی از پاکان روزگار بوده که درجات عالی سلوک را پشتسر نهاده و به مراتب عالی معرفت رسیده بود، برای این مرد بزرگ حکایات و کراماتی نقل شده که در کتاب ارزشمند «تندیس اخلاص» تالیف حجةالاسلام و المسلمین محمد محمدی ریشهری مذکور است. به علاوه دستورالعملهای اخلاقی و سفارشهایی از شیخ رسیده است که حکایتیکی از آنها چنین است:
جناب شیخ در برابر درخواستهای مکرر یارانش برای تشرف به محضر مقدس حضرت ولی عصر(عج )سفارشهای خاصی فرموده است که از جمله میتوان به مورد زیر اشاره کرد:
شبی یکصد بار آیه کریمه «رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا» [5] قرائتشود. تا چهل شب
یکی از کسانی که این سفارش شیخ را دریافت کرده و بر آن مداومت کرده است، پس از چهل روز نزد شیخ میآید و میگوید موفق به زیارت حضرت نشده است. شیخ میفرماید: هنگامی که در مسجد نماز میخواندید، آقای سیدی به شما فرمودند: «انگشتر در دست چپ کراهت دارد» و شما گفتید: «کل مکروه جائز» هم ایشان امام زمان (ع )بودند.
حکایت دیگری نقل شده است که دو فرد مغازهدار عهدهدار زندگی خانواده سیدی میشوند. یکی از آن دو برای تشرف به محضر امام زمان (ع )ذکر سفارش شده مرحوم شیخ را شروع میکند. پیش از شب چهلم، یکی از فرزندان خانواده سید نزد او میآید و یک قالب صابون میخواهد. مغازهدار میگوید: مادرت هم فقط ما را شناخته، میتوانی از دیگری صابون بگیری!
شب که خوابیده است، متوجه میشود از داخل حیاط او را صدا میکنند، بیرون میآید و کسی را نمیبیند. پس از آن که سه بار صدا را میشنود که با نام او را صدا میزنند، در حیاط را میگشاید، در کوچه سیدی را میبیند که روی خود را پوشانده است و میگوید: «ما میتوانیم بچههایمان را اداره کنیم، ولی میخواهیم شما به جایی برسید.» [6] .
نقل شده که سید ابوالحسن حافظیان یکی از مفاخر سرزمین خراسان به نقل از مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی متوفی17 شعبان 1361ه.ق و او هم به نقل از شیخ حسن اصفهانی داستانی به شرح زیر نقل میکند:
من با قدرت زیادی برای توفیق تشرف به پیشگاه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه تلاش کردم و در این راه از هر ذکر و دعا و توسلی که بلد بودم فرو نگذاشتم ولی توفیق حاصل نشد. شبی در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد زیرا فلان صفت در شما هست تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار کعبه مقصود را نخواهید داشت.
چون بیدار شدم توبه و انابه کردم و برای اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را میبستم و مشغول تلاوت قرآن میشدم، بعدها به نظرم رسید که این مدت را در خارج شهر و در فضای آزاد و در محضر قرآن باشم و لذا مدتی طولانی همه روزه به صحرا میرفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش میکردم که قرآن را با تدبیر و تعقل تلاوت کنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم. روزی مشغول تلاوت قرآن بودم صدایی شنیدم که به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبحات را بخوان و شبهای جمعه سوره مبارکه اسراء را بخوان، بعد از چهل روز من میآیم و تو را به محضر شریف حضرت بقیةالله ارواحنا فداه میبرم».
مسبحات عبارتند از سورههایی که با «سبح»، «یسبح»، «سبحان» آغاز میشوند.
شیخ حسن اصفهانی میگوید: تا چهل روز هر روز مسبحات را خواندم و شبهای جمعه سوره اسراء را خواندم. روز چهلم آنهر کس بخواند مسبحات، یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم (ع )راشخص آمد و گفت: بیا، مقداری راه رفتم، به درهای رسیدم، در سرازیری دره به من گفت: من راهنما بودم، من میروم. هنگامی که تو به آخر دره رسیدی وجود مقدس حضرت کعبه مقصود را بر فراز تپه خواهی دید. چیزی نگذشت که وجود مقدس حضرت بقیةالله ارواحنا فداه را در هالهای از نور بر فراز تپه دیدم.
فرمودند: اگر بخواهی یکبار دیگر مرا ببینی وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم علی بنموسی الرضا(ع). این را فرمود و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیای سفر شدم. در مدت چهل روز، خود را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل کردم و وارد حرم شدم کعبه مقصودم را باز در بالای سر امام رضا(ع) دیدار کردم. فرمود: وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم حضرت حسین (ع )این را فرمود و از چشمم غایب شد. ده روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهی عتبات عالیات شدم. دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس کربلا رسیدم. غسل کردم، وارد حائر حسینی شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسین (ع )زیارت کردم و خود را بر قدمهای مبارکش انداختم.
فرمود: شیخ حسن حاجتت چیست؟
گفتم: آقا آنچه من فقط از شما میخواهم این است که هر کجا باشم بتوانم شما را زیارت کنم. فرمود: هر وقتخواستی مرا زیارت کنی آیات آخر سوره مبارکه حشر لو انزلنا هذا القرآن... الی آخر را با دعای عهد بخوان. [7] .
در پایان غزلی از فیض کاشانی را حسن ختام این مقاله قرار میدهیم.
گفتمش: دل بر آتش تو کباب
گفت: جانها زماست در تب و تاب
گفتمش: اضطراب دلها چیست
گفت: آرام سینههای کباب
گفتمش: اشک راه خوابم بست
گفت: کی بود عاشقان را خواب
گفتمش: بهر عاشقان چه کنی
گفت: برگیرم از جمال نقاب
گفتمش: پرده جمال تو چیست
گفت: بگذر ز خویشتن، دریاب
گفتمش: تاب آن جمالم نیست
گفت: چون بیتو گردی، آری تاب
گفتمش: باده لب لعلت
گفت: از حسرتش توان شد آب
گفتمش: تشنه وصال توام
گفت: زین می کسی نشد سیراب
گفتمش: جان و دل فدا کردم
گفت: آری چنین کنند احباب [8] .
*******
[1] دیدار با ابرار، شیخ مفید، احمد لقمانی، ص 35، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374ش.
[2] اصول کافی، ج 2، ص593، دارالاضواء.
[3] فضایل و آثار قرائتسورهها، ص 38.
[4] همان، ص 74.
[5] سوره اسراء، آیه 80.
[6] تندیس اخلاص، محمد محمدی ریشهری، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث،1376ش، ص 84.
[7] سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن، غلامرضا نیشابوری، ج 2، ص 64.
[8] کلیات اشعار فیض کاشانی، ص29.
اسماعیل محمدی کرمانشاهی
قرآن و موضوع مهدویت (مبحث دوم)
سوره نساء، آیه 159
نیست از اهل کتاب یهود و نصارا و مجوس احدی مگر اینکه ایمان میآورند به عیسی قبل از مرگش وپیش از روز قیامت و عیسی بر آنها گواه خواهد بود.
در کتاب ینابیع المودة ص 422 محمد بن مسلم از امام باقرع روایت میکند عیسی ع قبل از روز قیامت به دنیا فرود میآید و در آنموقع همه یهود و غیریهود پیش از مرگش به او ایمان میآورند و او پشت سرمهدی نماز میگذارد.
حجاج بن یوسف ثقفی تأویل آیه و محل ارجاع ضمیر قبل موته را نمیداند لذا دستور میدهد عدهای از یهود را گردن میزنند و متوجهاست ببیند آنها لب باز میکنند و سخن بگویند و اظهار ایمان به عیسی کنند؛ چیزی متوجه نمیشود از شهر بن حوشب پرسید معنای آیهچیست؟ او میگوید، معنی آیه آن نیست که تو فهمیدهای؛ ضمیر قبل موته، به عیسی برمیگردد نه به اهل کتاب. و قبل از مرگش عیسی نزول بهزمین میکند و یهود و نصارا به او ایمان آورده پشت سر حضرت مهدی هم نماز میخواند. حجاج گفت، ای وای این تأویل را از کیآموختهای شهر بن حوشب گفت، از علی بن حسین بن علی بن ابیطالب. حجاج گفت، به خدا آن را از چشمه زلالی گرفتهای.
سوره بقره، آیه 301
این کتاب شک و ریبی در آن نیست، هدایتکننده متقین است،آنها هستند متقین که ایمان به غیب دارند.
شیخ صدوق در کمالالدین از امام صادقع روایت میکند: روای سوال میکند از تفسیر آیه،امام فرمود: متقین شیعیان علی هستند و مراداز غیبت، غیبت حجت غائب است.
سوره حج، آیه 41
آنهائی که اگر در زمین مستقر سازیمشان برپا دارند نماز را و بدهند زکوة را و امر به معروف و نهی از منکر کنند وعاقبت کارها از آن خداست.
ابوالجار و د از امام باقرع روایت کرده که این آیه درباره مهدی و یاران او نازل شده که خداوند شرق و غربعالم را در اختیار آنها قرار میدهد و دین اسلام را به وسیله آنها در سراسر گیتی پیروز میگرداند بطوری که اثری از ظلم و بدعت در جائیدیده نشود.
سوره حدید، آیه 16
بدانید خدا زمین را بعد از مردنش زنده میگرداند، ما آیات خود را برای شما آشکار ساختیم تا در آن بارهتعمل کنید.
شیخ طوسی در کتاب غیبت از ابن عباس روایت کرده،خداوند زمین مرده را بعد از بیدادگری اهلش به وسیله ظهور قائم آل محمد زندهمیکند و آیات و علائمی که خداوند آشکار میسازد، مراد آن حضرت است.
شیخ صدوق در کمالالدین از امام باقر روایت نموده، خداوند زمین را با ظهور قائم ما زنده میکند بعد از آنکه با کفر اهلش مرده باشد.
ثقةالاسلام کلینی در اصول کافی از ابوبصیر روایت کرده، امام باقر فرمود: یحیی الارض بالعدل بعد موتها بالجور
سوره نور، آیه 35
جابر بن عبدالله انصاری میگوید وارد مسجد کوفه شدم دیدم امیرالمومنین مینویسد و لبخند میزندعرض کردم یا امیرالمومنین چه چیز شما را متبسم ساخته فرمود: تعجب میکنم از کسی که این آیه را میخواند و معرفت در حق ما ندارد.پرسیدم آیه کدام است؟
فرمود این آیه والله نورالسموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرةمبارکة زیتونة لاشرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضی و لو لم تمسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء
خدا نور آسمان و زمین است. محمد مشکوة است،من مصباحم، زجاجه حسن و حسین است،کوکب دری علی بن الحسین، شجره مبارکهمحمد بن علی است زیتونة جعفربن محمد است،لاشرقیة موسی بن جعفر است، لا غربیة علی بن موسی الرضا است، یکاد زیتها یضیء،محمد بن علی است، و لو لم تمسه نار علی بن محمد است، نور علی نور حسین بن علی، یهدی الله لنوره من یشاء، قائم آل محمد میباشدکه خداوند این اسماء را برای مردم به مثال آورده و خداوند بر هر چیزی دانا است.
همانطوری که ملاحظه فرمودید این آیات و دهها آیات دیگر به ضمیمه آثار اهلبیتع حضرت مهدی و غیبتش را خبر داده و روزی راکه اسلام بر تمام ادیان غالب گردد و نیکان و پاکان وارث زمین شوند، نوید داده است. پس قرآن مجید کتاب آسمانی ما نیز از موضوعمهدویت خالی نیست.(1)
*******
پاورقی1:اعتقاد به مهدی فاطمه
قرآن و موضوع مهدویت (مبحث اول)
از موضوعاتی که برای بسیاری ما ایجاد اشکال میکند، این است که افرادی میگویند، اگر مهدودیت صحت دارد و یک مطلب به اینمهمی، چرا در قرآن مجید، کتاب آسمانی ما مسلمین از آن سخن به میان نیامده، حتی یک کلمه مهدی نیز در او یافت نمیشود. در پاسخباید گفت،اگر بنا است همه چیز را قرآن مجید بطور صریح با نام و سایر خصوصیات بیان کند، اگر حساب این باشد،اشکال توسعه یافته و شامل سایر مسلمات اسلام نیز میگردد. چون بسیاری از احکام عبادی ما هست که در نزد مسلمین مسلم و هیچ تردیدی در آن نیست اماقرآن به صورت گذرا به آن اشاره کرده و زود رد شده و روایات ما آمده و توضیح مطلب را داده و بیان کرده است. و در خصوص ولیعصرعج نیز آیات زیادی بالغ بر 100 آیه در قرآن مجید است که از زبان اهلبیتع درباره آن حضرت و ظهورش تفسیر شده و علامهمجلسی در ج 13 بحار الانوار بالغ بر بیش از 60 آیه در باب حضرت ولیعصر نقل کرده. علاوه بر آن بعضی از علما و دانشمندان شیعه درخصوص آیات مربوطه به حضرت حجت تالیفاتی دارند که از آنها مرحوم سید هاشم بحرانی را میتوان نام برد که کتابی دارد بنام«المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة» که آن را شیخ سلیمان حنفی در کتاب ینابیعالموده خود نقل کرده است.
اکنون چند آیه مشهور که در بیشتر کتابها، چه کتب درس و چه کتب دیگر، محققین شیعه و سنی در کتب خود با استفاده از روایات اهلبیتبه تفسیر آن پرداختهاند را نقل میکنیم.
سوره اسراء، آیه 83
یعنی بگو حق آمد و باطل نابود شد حقاً که باطل نابود شدنی است.
مرحوم کلینی در اصول کافی از امامباقرع روایت میکند؛ هنگامی که قائم قیام کند،دولتهای باطل از بین میرود. از این آیه و روایت استفاده میشود تا هم اکنون که دولتهایباطل خودنمائی میکند، حضرت ظاهر نگردیده و این برای ادعای مدعیان باطل کافی است.
سوره انبیاء، آیه 103
نوشتیم در زبور بعد از آنکه در ذکر تورات و کتب آسمانی دیگر نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من وارث میگردند.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود میگوید:مراد از این بندگان شایسته قائم آل محمد و یاران او هستند.
سوره نور، آیه 54
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورد و عمل شایسته انجام دادهاند وعده داده است که آنها را در زمیننماینده خود گرداند چنانکه افرادی را بیش از آنها نماینده خود قرار داده بود و دینی را که برایشان پسندیده است استوار و نیرومندگرداند و ترسشان را به ایمن تبدیل کرد تا مرا پرستش کنند و چیزی را شریک قرار ندهند.
در تفسیر عیاشی دارد؛ از امام زین العابدینع میفرماید: به خدا این عده دوستان ما اهلبیت هستند که به دست مردی از ما اهلبیت کهمهدی این امت است به اصلاح دنیا قیام کنند. و نیز در کتاب ینابیع المودة است از امام باقر و صادق که این آیه در خصوص قائم و یاران اونازل گردیده.
سوره قصص، آیه 4
ما اراده کردیم بر ضعیفان منت گذاردیم. آنان که در زمین مورد ظلم و ستم واقع شدهاند و آنها را پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم و در زمین جایگزین گردانیم.
در غیبت شیخ طوسی از امیرالمومنینع آنان که در زمین مورد ستم واقع شدهاند،خاندان پیامبرند که خداوند، مهدی آنها را بر میانگیزاند تا آنان را عزیز داشته دشمنان را خوار و ذلیل گرداند.
سوره نمل، آیه 62
امام صادقع میفرماید: وقتی قائم خروج کند وارد مسجدالحرام میشود دو رکعت نماز میخواند رو بهقبله پشت به دیوار کعبه با صدای بلند میگوید ای مردم من اکنون اولی هستم از آدم و ابراهیم و اسماعیل و محمد به شما. آنگاه دستبلند کند دعا و تضرع نماید و میخواند امن یجیب المضطر الخ
آیا کسی هست اجابت کند مضطر را و بدیهای او را برطرف کند؛ آری قرار داد خداوند، نمایندگان خود را در زمین. آیا غیر خدا قادر بر اینهست.
کسی از این چند آیه با استفاده از آثار و اخبار اهلبیت خداوند نوید میدهد که حق پرستان و حزب خداپرست و طرفداران دین ومردم شایسته جهان،قدرت و حکومت جهان را قبضه کنند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب گردد و باطل و نادرست نابود و از میانبرداشته شود و آن در عصر و زمان ظهور حضرت مهدیع میباشد.
سوره توبه، آیه 33
او خداوندی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد اگر چه مشرکین آنرا اکراه داشته باشند.
شیخ صدوق در اکمالالدین نقل میکند که ابوبصیر در این باره از امام را سوال میکند، حضرت میفرماید: ابابصیر هنوز تأویل این آیهنیامده. میپرسد کی خواهد آمد. میفرماید: به خواست خدا وقتی قائم ما قیام کند.
امیرالمومنین این آیه را تلاوت میکند و میفرماید: به خدائی که جان من در دست اوست بعد از ظهور او مهدی قریهای نیست که صبحو شام بانگ، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله، در آن بلند نشود. و نیز دارد مفضل بن عمر و تأویل آیه لیظهره علی الدینکله از امام صادق سوال میکند، امام میفرماید: به خدا قسم قائم ما اختلاف را از میان ملل و ادیان بر میدارد و همه دینها یکی میگردد.
چنان چه خدا میفرماید:در سوره آل عمران آیه 19:
دین نزد خدا تنها دین اسلام است و هر کس جز آئین اسلام را بپذیرد از وی پذیرفتهنمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
عبدالله بن عباس در تفسیر این آیه میگوید: در آن روز یعنی در هنگام قیام قائم آل محمد،تمام یهود و نصارا و پیروان هر کیش، بدین اسلام میگروند.
*******
پاورقی1:اعتقاد به مهدی فاطمه
فرمایش پیامبر درباره خلفای دوازده گانه
امام احمد بن حنبل از جابر بن سمره نقل کرده می گوید: شنیدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
«یَکُونُ بَعدی اِثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُریْشٍ؛
یعنی:
بعد از من دوازده نفر خلیفه خواهند بود که همه آنان از قریش هستند». [1] .
این حدیث در سطح عجیبی از آن حضرت نقل شده که به هیچ وجه قابل شک و تردید نیست و اهل حدیث به متواتر بودن آن اذعان کرده اند؛ مثلاً احمد بن حنبل آن را در مسند خویش، ج 5، با 34 سند از جابر بن سمره نقل می کند بدین طریق: ج 5، ص 86 با یک سند، ص 87 با دو سند، ص 88 با دو سند، ص 89 با یک سند، ص 90 با سه سند، ص 92 با دو سند، ص 93 با سه سند، ص 94 با یک سند، ص 95 با یک سند، ص 96 با دو سند، ص 97 با یک سند، ص 98 با چهار سند، ص 99 با سه سند، ص 100 با یک سند، ص 101 با دو سند، ص 106 با دو سند، ص 107 با دو سند، ص 108 با یک سند و در بعضی از آنها به جای «خلیفه» کلمه «امیر» ذکر شده است. می شود گفت: مسند جابر بن سمره را در نقل احمد بن حنبل نوعاً این حدیث تشکیل می دهد [2] و در ینابیع المودّه [3] نقل شده است که «کُلُّهُمْ مِنْ بَنِی هاشِمٍ؛ همه آنان از بنی هاشم هستند».
این حدیث در صحیح بخاری [4] از جابر بن سمره چنین نقل شده است:
«قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ یَقُولُ: یَکُونُ اِثْنا عَشَرَ اَمِیراً فَقَالَ کَلِمَةً لَمْ اَسْمَعْها فَقالَ اَبِی اِنَّهُ قَالَ: کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».
یعنی:
«شنیدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: دوازده نفر امیر خواهند بود، کلمه دیگری فرمود که من نشیندم، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قریش خواهند بود».
ابو میسای ترمذی آن را در صحیح [5] خود به عبارت: «یَکُونُ بَعْدِی اِثْنا عَشَرَ أَمِیراً... کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ» نقل کرده و اضافه می کند که حدیثی است حسن و صحیح و می افزاید که این حدیث از ابن مسعود و عبداللّه بن عمر نیز نقل شده است.
«مسلم بن حجاج نیشابوری» آن را در صحیح [6] خود با شش طریق نقل نموده است. و نیز ابو داوود آن را در سنن خود نقل می کند [7] همچنین حاکم نیشابوری [8] و صاحب کنزالعمّال [9] آن را با سه طریق از ضحاک بن قیس و جابر بن سمره و ابن مسعود نقل کرده اند.
سیوطی می گوید: «این حدیث با الفاظ مختلف منقول است و آنگاه آن را با نُه عبارت نقل می کند» [10] حافظ بن حجر از عبداللّه بن عمر نقل کرده می گوید: از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که می فرمود:
«یَکُونُ خَلْفِی اِثْنا عَشَرَ خَلِیفَةً، أبُو بَکْرٍ لا یَلْبَثُ اِلاّ قَلِیلاً؛
یعنی:
بعد از من دوازده نفر خلیفه خواهند شد، ابوبکر زندگی نمی کند مگر مدت کوتاهی».
بعد می گوید: قسمت اوّل این حدیث، متّفق علیه است، بخاری و مسلم و دیگران آن را با طرق عدیده نقل کرده اند. [11] .
نا گفته نماند که: لازم نیست بیشتر از این در باره این حدیث شریف صحبت شود؛ زیرا صحت و حتمی بودن آن جای بحث نیست و همه آن را قبول کرده و به صدورش از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اذعان نموده اند، مهم این است که بدانیم منظور آن حضرت از این دوازده نفر چه اشخاصی هستند؟
یک اعتراف جالب
لازم است این سخن را از زبان یکی از برادران اهل سنّت بشنویم، حافظ قندوزی حنفی در ینابیع [12] می گوید: بعضی از محقّقین گفته اند که شرح زمان و تعریف کون و مکان نشان داده که مراد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از حدیث «اِثْنا عَشَرَ خَلِیْفةً» دوازده نفر از اهل بیت و عترت آن حضرت است؛ زیرا این حدیث بر خلفایی که از صحابه بودند حمل نمی شود؛ چون آنان از دوازده کمتر بودند، بر خلفای اموی نیز قابل حمل نیست؛ چون آنان از دوازده نفر بیشتر بودند، وانگهی همه ستمگر فاحش بودند بجز عمر بن عبدالعزیز؛ و نیز آنان از بنی هاشم نبودند و حال آنکه آن حضرت فرموده: «کُلُّهُمْ مِنْ بَنِی هاشِمْ» چنانکه در روایت جابر آمده است...
و نیز نمی شود بر ملوک عبّاسی حمل نمود؛ چون از دوازده نفر بیشتر بودند و آیه (... قُلْ لا أسئلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً...) [13] و حدیث کساء را مراعات نکردند. پس ناچار باید این حدیث بر دوازده نفر از اهل بیت آن حضرت حمل شود؛ چون آنان اعلم اهل زمان و اجلّ و اتقی و اورع از همه بودند و در نسب از همه بالاتر و در حسب افضل و در نزد خدا محترمتر بودند و علومشان به سبب وراثت و لدنی بودن، به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم متصل بود.
دلیل دیگر این حمل، حدیث ثقلین و احادیث دیگری است که به طور وافر در این کتاب (ینابیع المودّه) و در کتاب های دیگر نقل شده است... به عقیده نویسنده، تردیدی نیست که منظور رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از همه این احادیث، دوازده امام، یعنی: علی و اولاد او علیهم السّلام بوده است.{14}
********
[1] مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 92.
[2] نگارنده این مطلب را اوّل بار در کتاب منتخب الاثر، ص 12 دیدم، آنگاه به مسنداحمد مراجعه کرده ومحلهایش را شمردم، مطابق نقل منتخب الاثر، 34 طریق بود.
[3] ینابیع الموده، باب 77، ص 445.
[4] صحیح بخاری، ج 9، قبل از باب اخراج الخصوم، ص 101.
[5] صحیح ترمذی، ج 4، کتاب الفتن، باب ما جاء فی الخلفاء، ص 501.
[6] صحیح مسلم، ج 2، کتاب الاماره، باب اوّل، ص 121 و 122.
[7] سنن ابوداوود، ج 2، کتاب المهدی، ص 421.
[8] مستدرک حاکم، ج 3، کتاب معرفة الصحابه (ذکر جابر بن سمره) ص 617.
[9] کنزالعمّال، حاشیه، مسند احمد، ج 5، ص 312.
[10] سیوطی، تاریخ الخلفاء، فصل مدت خلافت در اسلام، ص 10.
[11] ابن حجر، صواعق محرقه، فصل ثالث از باب اوّل، ص 18.
[12] ینابیع المودّه، باب 77، ص 446.
[13] سوره انعام، آیه 90.
{14}اتفاق در مهدی موعود -سید علی اکبر قرشی اسلامی
دشواریهای عصر غیبت
خدای متعال برای هدایت انسانها، ائمه علیهم السلام را معرفی فرموده است تا مردم با مراجعه به ایشان، از گمراهی نجات یافته به سعادت ابدی برسند:
«وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ». [1] .
و به تحقیق برای ایشان پیوسته سخنان را رساندیم ؛ شاید متذکّر شوند.
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام میفرماید : «منظور از این آیه : فرستادن امامان در پی یکدیگر است». [2] .
این از بزرگترین نعمتهای خدا بر انسانهاست ؛ چراکه تنها وسیله هدایت، وجود مقدس چهارده معصوم علیهم السلام اند و امّت اسلام این سعادت پر افتخار را داشت که با سیزده نفر از این بزرگواران زندگی کند و از محضر آنها بهرهمند گردد.
اگرچه اسرار غیبت امام عصر علیه السلام برای ما به طور کامل روشن نشده و طبق روایاتی که در این خصوص آمده است علّتِ آن پس از ظهورِ خود آن حضرت مشخص میگردد، یکی از حکمتها و اسراری که برای آن ذکر شده است خشم گرفتن خداوند بر مردم و امّت قدر ناشناس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است.
نعمت حضور ائمّه علیهم السلام فضل بزرگی از طرف خدا بر انسانهاست که متأسّفانه به خاطر معاصی خود و قدرناشناسی، از آن محروم گشتهاند.
دین نگهداری
در برخی روایاتی که از وجود مقدّس حضرت رضا علیه السلام وارد شده، آن حضرت یکی از علل غیبت و تأخیر ظهور حضرت مهدی علیه السلام را «آزمایش و امتحان» مردم میدانند. از مجموع اخبار وارد شده در این زمینه چنین برمیآید که امتحان غیبت امام عصر علیه السلام یکی از دشوارترین امتحانات الاهی است. [3] .
دشواری این امتحان به حدّی است که حتی معتقدان به امامت و ولایت هم در آن آزمون مصون از لغزش نخواهند بود. اساساً این امتحان برای امامت باوران است، و دیگران قبل از این رتبه، امتحان خود را دادهاند. اکنون در زمان غیبت آخرین پیشوا، خداوند میخواهد ثابت قدمها را از افراد سست ایمان وسطحینگر جدا سازد.
آدمی باید در اعتقادات خود بسیار استوار باشد تا در اثر این سختیها و ناملایمات، نلغزد و در عقاید خویش سست نشود. ضمناً از پیشوایان خود سپاسگزار باشد که قبل از آن که زمان غیبت فرا رسد، خطرات و لغزشگاههای آن دوران را گوشزد کردهاند.
دشواری امتحان از این جهت است که انسان به گونهای اعتقاداتش را از دست میدهد که خودش هم متوجه نمیشود. این مطلب، احتیاج به مدت زمان زیادی هم ندارد، بلکه یک صبح تا غروب برای بیدین شدن کفایت میکند! [4] .
امام هشتم علیه السلام در بیان شیوائی در توصیف و تبیینِ برخی از فتنههایی که دامنگیر مردم میشود میفرمایند :
«لابُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمّاءَ صَیْلَمٍ، تَسْقُطُ فیها کُلُّ بِطانَةٍ وَوَلیجَةٍ، وذلکَ عِنْدَ فِقْدانِ الشّیعة الثالثَ مِنْ وُلْدِی ؛ یَبْکی عَلَیهِ أهلُ السَّمَاءِ وَأهْلُ الأرْضِ وَکُلُّ حَرِیٍّ وَحَرّان، وکُلُّ حَزِینٍ لَهْفَان». [5] .
فتنهای کور (خیلی مبهم و پیچیده) در راه است و ناگزیر فرا میرسد که هر خودی و دوست نزدیکی را سرنگون میکند. این فتنه زمانی است که شیعیان، سوّمین امام از نسل فرزندم را گم کنند، اهل آسمان و زمین و هر زن و مرد دلسوخته وهر غمگین واندوهناکی بر او (مهدی علیه السلام) میگرید.
حضرت رضا علیه السلام از «فتنه» خبر میدهند. «فتنه» به معنای امتحانی است که انسان را میفریبد و هرکس ممکن است در مقابل جاذبه شدید آن، کشیده شود و بلغزد. به علاوه در بیان دشواری این امتحان تصریح فرموده که این فتنه «صمّاء صَیلَم» است. («صَمّاء» یعنی «کر» و «صیلم» به معنای «شدید» است) ؛ یعنی این امتحان چنان سخت و نامعلوم است که دوستان و خواص را هم بر زمین میزند و همه در معرض سقوط و انحراف قرار میگیرند.
امام هشتم علیه السلام این زمان را زمان گریه اهل آسمان و زمین دانستهاند. دورهای که اهل درد، از گم کردن امام زمانشان، غمگین وافسرده خاطرند، شادی و خوشحالی نمیبینند ؛ چون غم امام غائب از دل ایشان بیرون نمیرود و زندگی آنها با غم و اندوه بر غیبت امام زمانشان عجین است. لذا در پی خوشحالیهای اهل دنیا نیستند و در شادیها و جشنها، دلِ سوخته آنها التیام نمییابد.
علی بن موسی الرضا علیه السلام سپس فرمودند :
«... کَمْ مِنْ حَرِیٍّ مُؤمِنَة وکَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَیرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقدانِ الماءِ المَعین! کأنّی بِهِم آیِسٌ، کانُوا قد نُودُوا نِداءً یُسْمَعُ مِنْ بُعْدٍ کمایُسْمَعُ مِنْ قُرْبٍ، یَکونُ رَحمةً عَلَی المُؤمِنین وَعَذاباً عَلَی الکافِرینَ». [6] .
... چه بسیارند زنها و مردهای مؤمن که در گم کردن «ماء مَعین» دل سوخته و اندوهناک و سرگردان و ناراحتاند! گویی آنها را میبینم که در بدترین وضعیّت نومیدی هستند. (در هنگام ظهور) آنها را صدا میکنند، با صدایی که از دور - همچون نزدیک - شنیده میشود که این ندا برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است.
این اوصاف حال شیعه دلسوخته، هنگام گم کردن «ماء مَعین» است و حزن و اندوهی که برای محروم ماندن از این آب گوارا دارد.
دردِ شیعه این است که این ماء مَعین چرا غائب شده است؟! چرا وقتی بخواهند دیگران را به سوی امام عصر علیه السلام متوجه سازند باید نشانی «بئر مُعطّله» [7] را بدهند؟! [8] .
با این همه، در عین ناامیدی، در زمانی که گمان نمیرود و با محاسبات عادی قابل پیشبینی نیست، به صورت ناگهانی ندای ظهور سر داده خواهد شد و یاران با وفای آن حضرت فرا خوانده میشوند. این ندای ملکوتی، دلهای اندوهناک و سوخته مؤمنان را تسلّی میبخشد و سبب عذاب کافران میگردد.
دین تراشی
امام رضا علیه السلام به نقل از رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند :
«زمانی بر مردم میآید که دل مؤمن در درونش آب میشود ؛ چنان که سرب در آتش ذوب میگردد و این بدان جهت است که گرفتاریها و بدعتهایی در دینشان میبینند ؛ ولی قدرت دگرگونی آن را ندارند». [9] .
شک و تردید
فراز و نشیبهای دوران غیبت، گوهرهایی را که در وجود منتظران واقعی نهفته است ظاهر و استعدادهای نهانی آنان را آشکار میسازد.
از طرف دیگر بسیاری از افراد سُست ایمان، دچار شکّ و تردید گردیده از آن حضرت روی برمیگردانند.
امام رضا علیه السلام از انکار مردم و شک آنها نسبت به وجود مقدس امام عصر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل میکنند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
سوگند به خداوندی که مرا به حق برانگیخت، فرزندم قائم با عهد و پیمانی که خداوند با من بسته است، غیبت میکند، تا جایی که اکثر مردم میگویند : خداوند نیازی به آل محمّدعلیهم السلام ندارد، و گروهی نیز در ولادت او شک میکنند. [10] .
گسستن روابط
امام رضا علیه السلام فرمود :
مردمان را فتنهای کوبنده و آشوبی کمرشکن خواهد بود، که پردهها برداشته میشود و دوستیها و خویشاوندیها از بین میرود و این هنگامی است که سومین امام از نسل فرزندم از دیدهها ناپدید شود. [11] .
پناه جویی
حسن بن فضّال گوید :
امام رضا علیه السلام فرمود : «گویی میبینم، که شیعیان به هنگام رحلت سوّمین فرزندم (امام حسن عسکری علیه السلام) در طلب پناهگاهی هستند ؛ ولی آن را نمییابند.»
پرسیدم : چرا؟ ای فرزند پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم.
فرمود : «زیرا امامشان از دیدهها پنهان است.»
پرسیدم : چرا پنهان است؟
فرمود : «زیرا (نخواسته است زیر بار هیچ حکومتی باشد و) هرگاه با شمشیر قیام کند، بیعت اَحَدی بر گردن او نباشد». [12]
*********
[1] قصص 51:28.
[2] تفسیر برهان، ج3، ص229، ح1.
[3] در این زمینه، به کتاب ارزنده منتخب الاثر، بابهای 27 و47، فصل 2 مراجعه شود.
[4] بحارالانوار، ج52، ص101، ح2.
[5] بحارالانوار، ج51، ص152، ح2.
[6] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص6.
[7] این اصطلاح برگرفته از آیه 45 سوره مبارکه حج میباشد.
[8] با مراجعه به تفاسیر اهل بیت علیهم السلام میبینیم که در تفسیر «بئر مُعَطَّله» فرمودهاند : «کَم مِنْ عالِمٍ لا یُرجعُ إلیه ولا یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ». [کنز الدقائق 531:6 بنقل از مجمع البیان] عالِم به چاه آب تشبیه شده که از آن مادّه حیات استخراج میشود و مراد از معطّل و بدون استفاده ماندنِ چاه آب، مراجعه نشدن به عالِم و بهره نبردن از علم اوست.
[9] وسایل الشیعه، ج16، باب 5، ص140.
[10] مسند الرضا علیه السلامج1، ص228.
[11] بحارالانوار، ج52، ص152، ح2.
[12] بحارالانوار، ج51، ص152، ح1.
آفتاب در نگاه خورشید - مرتضی طاهری عهد
نشانههای محبوب
احادیث فراوانی به کمالات و اوصاف حضرت مهدی علیه السلام اشاره دارند. این خصائص برخی بیانگر خصوصیات ظاهری آن حضرت، و برخی توصیفگر کمالات روحی آن بزرگوار است. و بعضی از چگونگی ظهور حضرت حجت علیه السلام خبر داده تحولات عصر ظهور و بعد از آن را تبیین مینمایند.
لازم به ذکر است، علائمی که راجع به حضرت مهدی علیه السلام ذکر گردیده بهگونهای است که مختصّ آن بزرگوار است و در هیچیک از مدعیان مهدویت دیده نشده و نخواهد شد. از جمله علائمی که درباره مسائل قبل و بعد از ظهور و هنگام قیام و ایام حکومت و پیروزیهای امام علیه السلام و آکندن زمین از عدل و داد و... هریک از آن امور شاهدی بر حقانیّت حضرت مهدی علیه السلام و معرفی آن بزرگوار میباشد.
با تحقق این نشانهها و انطباق این اوصاف با حضرت مهدی علیه السلام به هنگام ظهور، هرگونه شکّ و تردید برطرف میگردد و مجالی برای تشکیک وسوسهانگیزان باقی نمیماند تا در ایمان و اعتقادات افراد تزلزل ایجاد کنند.
اکنون به برخی از اوصاف و ویژگیهای امام مهدی علیه السلام به بیان امامهشتم علیه السلام اشاره میگردد :
میلاد پنهانی
به حضرت رضا علیه السلام عرض شد : امیدواریم شما همان صاحبالامر باشید. آن حضرت فرمودند :
«... یَبعَثُاللَّهُ لِهذا الأمرِ غُلاماً مِنّا خَفِیَّ المَولِدِ والمَنْشَأِ غیرَ خَفِیٍّ فینَسَبِه ونَفْسِهِ». [1] .
خداوند برای این امر مردی را از ما برمیانگیزد که محل ولادت و رشدش بر همگان پوشیده است ولی نسب و شخصیّت او بر کسی پوشیده نیست.
پیوسته جوان
ابوصلت هَرَوی گوید : به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : علائم و نشانههای حضرت قائم علیه السلام چیست؟ امام علیه السلام فرمودند :
«... لا یَهْرَمُ بمرورِ الأیّامِ واللَّیالی...». [2] .
... (از نشانههای او ایناست که) با گذشتروزها وشبها پیرنخواهد شد...
خوشبوترین عطر
حضرت ثامن الحجج علیه السلام فرمود :
«... وتکونُ رائحتُهُ أطیَبَ من رائحةِ المِسْکِ...». [3] .
عطر وجود حضرت مهدی علیه السلام از هر مشکی خوشبوتر است.
چهره نورانی
امام رضا علیه السلام فرمود :
«... عَلَیهِ جلابیبُ النُّور یَتَوَقَّدُ من شُعاعِ القُدْسِ...». [4] .
بر او پوششی است از نور که از پرتو قدس روشنائی میگیرد.
سیمای جوانان
ابو صَلت هَروی گوید : از امام هشتم علیه السلام پرسیدم : نشانه قائم شما در وقت ظهور چیست؟
امام پاسخ داد :
«... علامَتُهُ أنْ یکونَ شیخَ السِّنِّ، شابَّ المَنْظَرِ، حتّی أنّ النّاظِرَ إلَیهِ لَیَحْسَبُهُ ابنَ أربَعیَ سَنَةٍ أو دُونَها...». [5] .
نشان وجود قائم ما این است که در سنّ پیران، ولی جوانرُخسار است ؛ به طوری که بیننده گمان میکند که او مردی چهل ساله یا کمتر (جوانتر) است.
پیمودن گیتی
امام رضا علیه السلام فرمود :
«... هو الذی تُطوی لهُ الأرضُ...». [6] .
او (امام عصر علیه السلام) کسی است که زمین برایش درنوردیده (پیموده) میشود.(7)
******
[1] منتخب الاثر، ص288.
[2] همان، ص285.
[3] إلزام الناصب، ص9.
[4] منتخب الأثر، ص422.
[5] همان، ص285.
[6] بحارالانوار، ج52، ص321.
7-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری
دیدار با مهدی در سایه قرآن
مساله دیدار حضرت مهدی (عج )از مسائل مهمی است که در طول قرنهای متمادی قلوب شیعیان مشتاق را به خود مشغول داشته و آنان که عاشق وصال حضرت بودهاند در این انتظار سوختهاند و ساختهاند، از این میان، شایستگان به مقام دیدار نائل آمدهاند و از فیض محضر حضرت ولی عصر(عج )بهرهمند گردیدهاند و چه زیبا به آرزوی خود رسیدهاند.
خوشبختانه برای راهیابی و درک محضر امام عصر(عج )از ناحیه معصومین علیهم السلام و راهیافتگان به وصال آن حضرت سفارشهایی شده که مشتاقان را به مقصود نزدیکتر میسازد و راهنمای آنان برای تشرف به محضر قدسی حضرت مهدیعج میگردد.
حضرت مهدی (عج )در نامهای که خطاب به شیخ مفید مرقوم نموده، فرموده است:
و اگر خدا شیعیان ما را برای طاعتخود موفق بدارد، در اینکه دلهاشان با هم باشد و به عهد خود وفا کنند، برکتبه لقاء ما از آنها تاخیر نیفتد و سعادت مشاهده ما به آنها به زودی خواهد رسید. - که این لقاء و دیدار ما - به سبب حقیقت معرفت و صدقی است که با ما دارند. پس ما را از آنها دور نمیدارد مگر آنچه که از آنها صادر میشود که ما از آن کراهت داریم و برای آنها اختیار نمیکنیم. [1] .
و شیخ کلینی در کافی از حضرت امام محمد باقر(ع )روایت کرده که هر کس بخواند مسبحات، یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم (ع )را و اگر مرد در جوار حضرت پیغمبر(ع )خواهد بود. [2] .
و امام صادق (ع )فرمود: هر کس سوره بنیاسرائیل را در هر شب جمعه بخواند نمیمیرد تا حضرت قائم (عج) را درک کند و از اصحاب و یارانش باشد. [3] .
و امام باقرع فرمود:«کسی که مسبحات را بخواند، از دنیا نمیرود تا حضرت مهدی (عج) را درک کند و اگر جلوتر از دنیا برود، در جهان دیگر در همسایگی رسول خدا(ص )خواهد بود.» [4] .
شیخ رجبعلی خیاط مردی از پاکان روزگار بوده که درجات عالی سلوک را پشتسر نهاده و به مراتب عالی معرفت رسیده بود، برای این مرد بزرگ حکایات و کراماتی نقل شده که در کتاب ارزشمند «تندیس اخلاص» تالیف حجةالاسلام و المسلمین محمد محمدی ریشهری مذکور است. به علاوه دستورالعملهای اخلاقی و سفارشهایی از شیخ رسیده است که حکایتیکی از آنها چنین است:
جناب شیخ در برابر درخواستهای مکرر یارانش برای تشرف به محضر مقدس حضرت ولی عصر(عج )سفارشهای خاصی فرموده است که از جمله میتوان به مورد زیر اشاره کرد:
شبی یکصد بار آیه کریمه «رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا» [5] قرائتشود. تا چهل شب یکی از کسانی که این سفارش شیخ را دریافت کرده و بر آن مداومت کرده است، پس از چهل روز نزد شیخ میآید و میگوید موفق به زیارت حضرت نشده است. شیخ میفرماید: هنگامی که در مسجد نماز میخواندید، آقای سیدی به شما فرمودند: «انگشتر در دست چپ کراهت دارد» و شما گفتید: «کل مکروه جائز» هم ایشان امام زمان (ع )بودند.
حکایت دیگری نقل شده است که دو فرد مغازهدار عهدهدار زندگی خانواده سیدی میشوند. یکی از آن دو برای تشرف به محضر امام زمان (ع )ذکر سفارش شده مرحوم شیخ را شروع میکند. پیش از شب چهلم، یکی از فرزندان خانواده سید نزد او میآید و یک قالب صابون میخواهد. مغازهدار میگوید: مادرت هم فقط ما را شناخته، میتوانی از دیگری صابون بگیری!
شب که خوابیده است، متوجه میشود از داخل حیاط او را صدا میکنند، بیرون میآید و کسی را نمیبیند. پس از آن که سه بار صدا را میشنود که با نام او را صدا میزنند، در حیاط را میگشاید، در کوچه سیدی را میبیند که روی خود را پوشانده است و میگوید: «ما میتوانیم بچههایمان را اداره کنیم، ولی میخواهیم شما به جایی برسید.» [6] .
نقل شده که سید ابوالحسن حافظیان یکی از مفاخر سرزمین خراسان به نقل از مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی متوفی17 شعبان 1361ه.ق و او هم به نقل از شیخ حسن اصفهانی داستانی به شرح زیر نقل میکند:
من با قدرت زیادی برای توفیق تشرف به پیشگاه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه تلاش کردم و در این راه از هر ذکر و دعا و توسلی که بلد بودم فرو نگذاشتم ولی توفیق حاصل نشد. شبی در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد زیرا فلان صفت در شما هست تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار کعبه مقصود را نخواهید داشت.
چون بیدار شدم توبه و انابه کردم و برای اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را میبستم و مشغول تلاوت قرآن میشدم، بعدها به نظرم رسید که این مدت را در خارج شهر و در فضای آزاد و در محضر قرآن باشم و لذا مدتی طولانی همه روزه به صحرا میرفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش میکردم که قرآن را با تدبیر و تعقل تلاوت کنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم. روزی مشغول تلاوت قرآن بودم صدایی شنیدم که به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبحات را بخوان و شبهای جمعه سوره مبارکه اسراء را بخوان، بعد از چهل روز من میآیم و تو را به محضر شریف حضرت بقیةالله ارواحنا فداه میبرم».
مسبحات عبارتند از سورههایی که با «سبح»، «یسبح»، «سبحان» آغاز میشوند.
شیخ حسن اصفهانی میگوید: تا چهل روز هر روز مسبحات را خواندم و شبهای جمعه سوره اسراء را خواندم. روز چهلم آنهر کس بخواند مسبحات، یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم (ع) راشخص آمد و گفت: بیا، مقداری راه رفتم، به درهای رسیدم، در سرازیری دره به من گفت: من راهنما بودم، من میروم. هنگامی که تو به آخر دره رسیدی وجود مقدس حضرت کعبه مقصود را بر فراز تپه خواهی دید. چیزی نگذشت که وجود مقدس حضرت بقیةالله ارواحنا فداه را در هالهای از نور بر فراز تپه دیدم.
فرمودند: اگر بخواهی یکبار دیگر مرا ببینی وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم علی بنموسی الرضا(ع). این را فرمود و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیای سفر شدم. در مدت چهل روز، خود را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل کردم و وارد حرم شدم کعبه مقصودم را باز در بالای سر امام رضاع دیدار کردم. فرمود: وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم حضرت حسین (ع) این را فرمود و از چشمم غایب شد. ده روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهی عتبات عالیات شدم. دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس کربلا رسیدم. غسل کردم، وارد حائر حسینی شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسینع زیارت کردم و خود را بر قدمهای مبارکش انداختم.
فرمود: شیخ حسن حاجتت چیست؟
گفتم: آقا آنچه من فقط از شما میخواهم این است که هر کجا باشم بتوانم شما را زیارت کنم. فرمود: هر وقتخواستی مرا زیارت کنی آیات آخر سوره مبارکه حشر لو انزلنا هذا القرآن... الی آخر را با دعای عهد بخوان. [7] .
در پایان غزلی از فیض کاشانی را حسن ختام این مقاله قرار میدهیم.
گفتمش: دل بر آتش تو کباب
گفت: جانها زماست در تب و تاب
گفتمش: اضطراب دلها چیست
گفت: آرام سینههای کباب
گفتمش: اشک راه خوابم بست
گفت: کی بود عاشقان را خواب
گفتمش: بهر عاشقان چه کنی
گفت: برگیرم از جمال نقاب
گفتمش: پرده جمال تو چیست
گفت: بگذر ز خویشتن، دریاب
گفتمش: تاب آن جمالم نیست
گفت: چون بیتو گردی، آری تاب
گفتمش: باده لب لعلت
گفت: از حسرتش توان شد آب
گفتمش: تشنه وصال توام
گفت: زین می کسی نشد سیراب
گفتمش: جان و دل فدا کردم
گفت: آری چنین کنند احباب [8] .
******
[1] دیدار با ابرار، شیخ مفید، احمد لقمانی، ص 35، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374ش.
[2] اصول کافی، ج 2، ص593، دارالاضواء.
[3] فضایل و آثار قرائتسورهها، ص 38.
[4] همان، ص 74.
[5] سوره اسراء، آیه 80.
[6] تندیس اخلاص، محمد محمدی ریشهری، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث،1376ش، ص 84.
[7] سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن، غلامرضا نیشابوری، ج 2، ص 64.
[8] کلیات اشعار فیض کاشانی، ص29.
دیدار با مهدی در سایه قرآن - اسماعیل محمدی کرمانشاهی
شعر جانسوز
دعبل بن علی خُزاعی، شاعر نامدار شیعی، میگوید: قصیدهای را برای مولایم امام رضا علیه السلام سرودم، که یک بیت مشهور آن این بود :
مَدارسُ آیاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاوةٍ
ومَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ العَرَصَاتِ
جایگاههای تدریس آیات قرآن (بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) خالی گردید، و مقام نزول وحی تهی ماند.
در شعرم به این ابیات رسیدم :
خُروجَ إمامٍ لا مَحالَةَ خارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسمِ اللَّهِ والبَرَکاتِ
یُمَیِّزُ فینا کُلَّ حَقٍّ وباطِلٍ
ویَجْزی عَلَی النَّعْماءِ والنَّقِمَاتِ
- قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام حتمی است و با نام خداوند - تبارک و تعالی - و برکات او قیام میکند.
- او در میان ما هر حقّ و باطلی را از هم جدا میکند و مردم را بر نعمتها و نقمتها پاداش و کیفر میدهد.
وقتی این دو بیت را خواندم، امام رضا علیه السلام گریستند سپس سر برداشتند و فرمودند :
«یا خُزاعیُّ! نَطَقَ رُوحُ القُدُسِ علی لِسانِکَ بِهذَین البَیْتَین». [1] .
ای خزاعی! روح القُدُس این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد.
******
[1] بحارالانوار، ج51، ص154، ح4.
3-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری
هجران غیبت
روزگار غیبت، دوران ظلمت و محرومیّت است برای تمام آنهایی که امامعلیه السلام از آنان غائب است یا به سخن دیگر، اینان از او مهجورند.
اگر نیکو بنگریم و بیندیشیم و در برکات و آثار وجودی امام علیه السلام تأمّل نمائیم، خواهیم دریافت که دوران غیبت چه دوران رنجبار و طاقتفرسایی است! خود امام عصر علیه السلام در دعای شریف افتتاح زبان شِکوِه به محضر خداوند میگشاید و از نکبتها وسیهروزیها و تیرهبختیهای مردمان آن عصر، شکایت میکند.
با مراجعه به روایات بس فراوان در باب غیبت امام زمان علیه السلام و تدبّر در آنها، این نکته حاصل میگردد که ائمّه ما علیهم السلام، نگران مصائب عصر غیبت و ابتلائات دوستان و شیعیانشان بودهاند. به عنوان نمونه، حضرت رضا علیه السلام در بیان شیوایی، از حیرت و سرگردانی مؤمنان در آن عصر چنین یاد میفرمایند :
«وکَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأسّفٍ حَیْرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقْدانِ الْماءِ المَعین!» [1] .
چه بسیار مؤمن دل سوختهای که در فقدان آب گوارا در حیرت و حزن به سر میبرد!
آن حضرت محرومیت زمان مستوری را چنین به تصویر میکشد که - مؤمنان چون تشنگانی که از جرعهای آب گوارا منع میشوند - در وادی حرمان به سر خواهند برد ؛ آن آبی که برای همگان است و ضروریترین مادّه حیات... و به راستی، امام زمان علیه السلام چنین است و دوران غیبت چنان.
کوتاه سخن آن که غیبت امام عصر علیه السلام دوری از تجلّی تمام خوبیهاست و در پرده بودن تمام روشناییها.
آری، شب سرد غیبت، هنگامه به چاه افتادنهاست ؛
گاه لرزیدنها و ترسیدنهاست ؛
بحبوحه گریستنها و نالیدنهاست.
عصر غیبت، عصر محرومیّت از چشمه گوارای ولایت است و دوران پردهنشینی یار و محجوبیِ جمال و کمال او. روزگار غیبت امام علیه السلام، هنگامه دوری از چشمهسار معرفت و زُلال هدایت حضرت اوست.
همانگونه که خود در پس پرده غیبت نشسته است و مردمان، از دیدار او محروماند، صفات حُسنش نیز محجوب است ؛ آن چه از تشعشع خُلق و خُوی او دیده میشود از پس ابر سیاهی است که بر چهره آفتاب افتاده و تابشی است از میان روزنههای پرده هجران و چه زیباست آن لحظه که این پرده برافتد و « أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا » [2] معنی شود!(3)
******
پاورقی1-عیون اخبارالرضا،ج2،ص6
2-زمر69
3-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری
فراق محبوب
امام علیّ بن موسی الرضا علیه السلام - که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی علیه السلام میداند -، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز جمعه سرود بیقراری و انتظار سر میدهد و برای فرج و ظهور آن بزرگوار دعا میکند :
«اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبدَکَ وخَلیفَتَکَ بِما أصْلَحْتَ بِهِ أنبیاءَکَ ورُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَأَیِّدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ واسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ومِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْنَاً یَعْبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شیئاً وَلا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنْ خَلقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلطاناً وَأْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وعَدوِّهِ واجْعَلنی مِنْ أنصارِهِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ». [1] .
بار الها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت [امام مهدی علیه السلام] را سامان ده - همانگونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی - واز فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما و دیدهبانانی که از هر گزندی نگاهش دارند از پیشرو و پشتسر همراه وی گردان و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را میپرستد و هیچچیز را همتا ومانند تو قرار نمیدهد، وبرای هیچیک از آفریدگانت برتری وچیرگی نسبت به ولیّ خود قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاوران او قرار ده، که همانا تو بر هر کاری توانایی.
با عنایت به مضامین زیبای فوق، روشن میگردد که امام هشتم علیه السلام عالیترین و بلندترین زمزمههای محبّت را چگونه با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری میسازد! هم محبوب خود را معرفی مینماید و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارد و از خدا میخواهد که بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی نموده بدین وسیله ارتباط معنوی و عاطفی خود را با آن بزرگوار ابراز میفرماید.
******
پاورقی1-جمال الاُسبوع، ص413.
2-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری