حدیث روز
چشمهاى اشکبار
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
مَنْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَیْناهُ حَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ عَلَى النّارِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.1
×××××××
پاورقی:1- بحارالانوار، ج 44، ص 285
امام صادق(علیه السلام)وابوشاکردیصانی
ابوشاکردیصانی که مردی منکرخداوخلقت بودروزی واردخدمت حضرت امام صادق(ع)شد.عرضکرد: ای جعفربن محمد(ص)مراراهنمایی کن به پروردگارم وبرهانی آشکارا براثبات آفرینش جهان بیاور.
حضرت فرمود:بنشین.ابوشاکرنشست.
بچه ای درآنجابودوبا تخم مرغی بازی می کرد،حضرت آن تخم مرغ را ازاوگرفت وبه دیصانی گفت:این تخم مرغ چون دژوحصارمحکمی است که ازتمام اطراف پوشیده شده وجدارخارجی آن راپوستی محکم وضخیم تشکیل داده ودرزیرآن پوسته نازکی قراردارد،درداخل پوسته سفیده روانی است که درمیان آن زرده ای مایع وجوددارد،نه زرده داخل سفیده می شود ونه سفیده داخل زرده می گردد.به همین کیفیت تکوّن وپیدایش یافته نه چیزی درآن داخل می شود ونه ازداخل آن چیزی خارج می گردد.اکنون تونمی دانی این تخم مرغ منشأحیوانی ماده خواهدبود یانر.هنگامی که باشرایط معین شکفت وبازشدجوحه ای همانندطاووس به رنگهای مختلف ازمیان آن خارج می شود.
ای دیصانی آیابرای پیدایش این تخم مرغ باچنین خصوصیتی مدبری حکیم وآفریننده ای علیم لازم می دانی یامی گویی خودبه خودبااین وضع شگفت انگیزپیداشده؟
ابوشاکرسربه زیرانداخت ومدتّی دراندیشه وفکربود.ناگاه سربرداشت وکفت:گواهی می دهم بریگانگی خداورسالت خاتم انبیاء وشهادت می دهم که شماامام وحجّت خدابرخلقی وتوبه می کنم ازعقیده ای که تاکنون داشتم.1
××××××
پاورقی:1- احتجاج طبرسی ،ص171
حدیث روز
امام صادق علیه السلام :
مَنْ قالَ فى کُلِّ یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِا للّه دَفَعَ ا للّه بِها عَنْهُ سَبْعینَ نَوْعا مِنَ ا لْبَلاءِ اَیْسَرُهَا ا لْهَمُّ؛(1)
هر کس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه بگوید، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى کند، که کوچکترین آن غم و اندوه است.
××××××
پاورقی:1- ثواب الأعمال، ص 162.
روش علمى امام صادق علیه السلام
امتیاز برجسته امام جعفر صادق علیه السلام در این بود که با استفاده از قرآن مجید به شناخت صحیح روشهاى علمى توفیق یافت .
این نکته را تذکر دهم که پیشرفت جهش آساى علمى بشر از آن هنگام آغاز شده که علما در تحقیقات علمى خود با روش مشاهده و تجربه و مطالعه دقیق طبیعت آغاز بکار کردند.
روش صحیح علمى سیصد ساله اخیر، این توفیق عظیم را نصیب بشر ساخت که محتویات کتاب دانش بشرى را به پایه امروز برساند.
و این همان روشى است که قرآن مجید آن را ابتکار کرده و امام صادق علیه السلام آن را در مباحثات علمى خود بکار بسته و رونق داده است . حتى آن هنگام که امام صادق علیه السلام درباره خدا و توحید بحث مى کند مى بینیم که خط گردش فکرى امام ، مطالعه طبیعت و پدیده هاى آن مى باشد، آن هم مطالعه اى عینى و حسى .
خیانت عظیم خلفاى عباسى و مخصوصاً مأ مون به جامعه اسلام و علم و فرهنگ اسلامى در درجه اول این بوده است که : به منظور درهم کوبیدن عظمت علمى خاندان نبوّت و ایجاد دستگاهى در برابر دستگاه مذهب ، دروازه هاى جامعه اسلامى را به روى روشهاى علمى کهنه و فرسوده یونان قدیم باز کرد. روشهایى که درست در قطب مخالف روش مشاهده عینى طبیعت قرار داشت .
مسلمین مى رفتند تا با استفاده از روش تحقیقاتى قرآن و امام جعفر صادق علیه السلام قدم در راه شناخت صحیح طبیعت بردارند و نخستین محصول این مکتب دراسلام ، شاگرد هوشمند امام صادق علیه السلام جابر بن حیّان است که مى توان به حق او را پدر شیمى لقب داد. ولى ناگهان این روش نو و مطلوب با موج عظیم فلسفه یونان باستان و روشهاى غیرحسّى آن که از حمایت جدّى قدرت حکومت برخوردار بود، مواجه شد و این موج آنچنان قوى و نیرومند بود که علما و دانشمندان خواستند حتّى در مطالعات طبیعى خود از روش آن پیروى کنند و همین اشتباه در تشخیص روش بوده است که اسلام را به این روز انداخته و اروپائیان را نیز مدتها در قرون وسطى به درجا زدن واداشته است .
امام جعفر صادق علیه السلام با استفاده از روشهاى صحیح علمى موفق شد شاگردانى بزرگ تربیت کند و دریچه هاى دانش خود را به روى ملّت اسلام باز کند.
در آن عصر، هزارها نفر از محضر علمى امام بهره مى بردند. جمیل درّاج ، عبد اللّه بن مسکان ، ابان بن تغلب ، ابوحمزه ثمالى و فقهاى بزرگ و محدثین عالیمقام دیگر همه از شاگردان امام علیه السلام بوده اند.
مى نویسند: وقتى که حضرتش به کرسى درس جلوس مى فرمود صدها تن عالم و فقیه و متکلّم محضرش را پر مى کردند و تعداد شاگردان آن حضرت را تا چهار هزار نفر ثبت کرده اند.
حسن بن زیاد گوید: از ابوحنیفه سئوال شد: دانشمندترین و فقیه ترین مردم کیست ؟
گفت : جعفر بن محمّد.
و اضافه کرد که : منصور از توجّه مردم به جعفر بن محمّد سخت بیمناک بود و تلاشش این بود که آن حضرت را از نظر افکار عمومى بیندازد و مى خواست تا درمجلسى بزرگ ، موقعیّت علمى امام را درهم شکند، به این منظور آن حضرت را از مدینه دعوت کرد و به من هم دستور داد تا مسایلى بسیار مشکل و غامض تهیّه کرده و در برخوردم با امام از او سئوال کنم .
روزى منصور به عقب من فرستاد و او در حیره بود، وقتى که وارد مجلس شدم ، امام صادق علیه السلام را دیدم که با عظمت و هیبتى بزرگ در طرف راست منصور نشسته است ، به سختى تکان خوردم ، بند دلم لرزید و روحیه خود را در مقابل او از دست دادم . منصور مرا به امام صادق علیه السلام معرفى کرد و گفت : این ابوحنیفه است .
حضرت فرمود: بلى مى شناسم .
آنگاه من به دستور منصور سؤ الات را مطرح نمودم و امام صادق علیه السلام هم بدون اندک درنگ و تأ مّلى تمام آنها را جواب مى داد. و حتى آراى مختلف را نیز در هر مساءله اى بیان مى فرمود و با این ترتیب چهل مساءله مشکلى را که از طرف من طرح شده بود، جواب داد.
و مى دانید که ابوحنیفه خود یکى از چهار پیشواى فقهى اهل سنّت و جماعت است .
همین تجلیات علمى روزافزون و در نتیجه محبوبیّت و نفوذ فوق العاده امام علیه السلام در نزد مردم ، موجب شد که کم کم ناراحتیهاى فوق العاده اى که سرانجام هم منجر به شهادت شده است ، براى آن حضرت فراهم گردد.
منصور، خلیفه عباسى از این همه عظمت و احترام به وحشت افتاد و در نتیجه تصمیم گرفت که در سیاست خود نسبت به آل على علیهم السلام تجدید نظر کند. و همین تصمیم بود که سرانجام موجبات شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را بدست منصور مهیا ساخت . و همانطور که دانستیم صادق آل محمّد صلى الله علیه و آله با انگورى زهرآلود در 25 شوال از سال 148، مسموم شده و از دنیا رحلت فرمود.
حدیث روز
امام صادق علیه السلام :
اَ لنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ ا لنُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ ا لسُّکوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛(1)
ترجمه :
خواب مایه آسایش جسم، سخن مایه آسایش جان و سکوت مایه آسایش عقل است.
××××××
پاورقی:1- من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 402، ح5865.
دستور العملى از حضرت امام صادق (ع )
در حدیث ( عنوان بصرى ) که مورد توجه علماى اخلاق است ، دستورهایى از حضرت امام صادق علیه السلام براى سالکان الى الله آمده است که ما ترجمه روایت را ذکر مى کنیم .
( عنوان بصرى ) پیرمردى بود که هفتاد و چهار سال از عمرش مى گذشت ، او مى گوید.
من سالها با ( مالک بن انس ) رفت و آمد داشتم . هنگامى که جعفربن محمد الصادق علیه السلام به مدینه آمد، من رفت و و آمد با او را نیز شروع کردم و دوست داشتم همان گونه که از (مالک ) درس مى گیرم . از آن حضرت نیز درس بگیرم ، تا اینکه روزى حضرت به من فرمود: ( من شخص بدهکارى هستم (یعنى خداى تعالى وظایفى را از من به گونه وجوب خواسته که باید انجام دهم ) و علاوه بر این در هر ساعتى از ساعات شبانه روز اوراد و اذکارى دارم ، مرا از ورد و ذکرم باز ندار و از مالک درس بگیر و با او در رفت و آمد باش ، هم چنان که تا حال بودى .
من از این سخن امام غمناک شدم و از حضورش بیرون رفتم و در دل گفتم : اگر امام در من خیرى را به فراست در مى یافت . مرا از رفت و آمد به نزدش و فرا گرفتن علمش باز نمى داشت . از آنجا به مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله رفتم و به آن حضرت سلام کردم سپس - فرداى آن روز - به روضه مطهره بازگشتم و در آنجا دو رکعت نماز خواندم و عرض کردم : ( یاالله ! یا الله ! از تو مسالت دارم که دل جعفر را بر من مهربان سازى و از عملش آنچه را که به صراط مستقیم راه یابم ، روزى ام گردانى ) و غمناک به خانه ام بازگشتم و دیگر به نزد مالک نرفتم . دلم از محبت جعفر علیه السلام سیر شده بود و به جز براى نماز واجب از خانه بیرون نمى رفتم تا اینکه دلم تنگ شد، پس نعلین به پا کرده و عبا بر دوش گرفته و قصد محضر جعفر علیه السلام را کردم و این پس از آن بود که نماز عصر را خوانده بودم .
چون به خانه آن حضرت رسیدم ، اجازه ورود خواستم خدمتگزار حضرت بیرون آمد و گفت : ( چه مى خواهى ؟ گفتم : ( براى عرض سلام بر شریف (به فرزندان رسول الله صلى الله علیه و آله ) آمده ام .) گفت : ( به نماز ایستاده است .) من در مقابل خانه نشستم ، اندکى گذشت و خادم بیرون آمد و گفت : ( ادخل على برکه الله ) من داخل شدم و بر آن حضرت سلام کردم ، او جواب داد و فرمود: (بنشین ، خدایت بیامرزد) نشستم . پس اندکى امام سر به زیر انداخت و سپس سر برداشت و فرمود: (کنیه ات چیست ؟) گفتم : (ابو عبدالله .) فرمود: ( خدا کنیه ات را ثابت کند و موفقیت بدارد! اى ابو عبدالله ! سوالى داشتى ؟) در دلم گفتم : اگر در زیارت حضرت و عرض سلام بر او هیچ فایده اى نداشت جز همین دعا، بى شک زیاد بود، امام فرمود: (سوالى داشتى ؟) عرض کردم : (از خداى تعالى خواستم که دل شما را با من مهربان کند و از دانش ات بهره مندم فرماید، امیدوارم خداى تعالى درخواست مرا درباره شریف اجابت فرموده باشد.) فرمود: (اى ابا عبدالله ! دانشى که مخصوص ماست ، آموختنى نیست ، بلکه نورى است که خدا بر دل کسى که مى خواهد راهنماییش کند، مى افکند. پس اگر خواستى از چنین دانشى بهره مند گردى ، در آغاز باید حقیقت بندگى را در جان خود پیگیرى کنى و با به کار گرفتن دانش در طلب علم باشى و از خدا درخواست فهم کنى تا خداوند به تو بفهماند.)
گفتم : ( یا شریف !...) فرمود: (بگو یا ابا عبدالله )عرض کردم : ( یا ابا عبدالله ! حقیقت بندگى چیست ؟ فرمود ( سه چیز است :
اول ، آنکه بنده خدا در تمام آنچه خداى تعالى در اختیار او قرار داده است ، ملکیتى براى خود نبیند، زیرا بندگان حقیقى هیچ چیز نمى شوند و اموال را مال خدا مى بینند و هر جا که خداى تعالى دستور فرموده ، آن را قرار مى دهند. دوم آنکه بنده براى خودش تدبیر نداشته باشد. و سوم همه اشتغال و کارش در دستورات و امر و نهى الهى باشد.
پس هنگامى که بنده اى در نعمتهاى الهى مالکیتى براى خود ندید، انفاق کردن در موردى که خدا دستور داده ، بر او آسان مى شود و هرگاه بنده تدبیر امور خود را به مدبرش واگذار کرد، مصیبتهاى دنیا بر او آسان مى شود و هرگاه بنده اى به آنچه خداى تعالى امر و نهى فرموده ، مشغول شد، فراغتى به او دست نمى دهد تا به مجادله و مباهات با مردم بپردازد و اگر خداى تعالى بنده اى را گرامى داشت و به این سه صفت موفق فرمود، دنیا وشیطان و خلق همگى در نظر او خوار مى شوند، و او از روى زیاده طلبى و یا فخر فروشى دنیا را نمى طلبد و آنچه را که در نزد مردم است به خاطر عزت یافتن و برترى جستن طلب نمى کند و روزگار خود را به بطالت نمى گذراند و این اولین درجه تقوى است ، خداى تعالى مى فرماید: این خانه آخرت را ما براى کسانى قرار خواهیم داد که در زمین برترى و فساد نخواهند، و عاقبت نیکو از براى افراد با تقواست .)
×××××××
پاورقی:1- بحار الانوار، ج 1، کتاب العلم ، باب 7، حدیث 17، ص 224 .
حدیث روز
امام صادق علیه السلام :
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَکارِمِ الاَْخْلاقِ: اَ لْعَفْوُ عَمَّنْ ظَـلَمَکَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَکَ وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلى نَفْسِکَ؛
ترجمه
درباره مکارم اخلاق سؤال شد، فرمودند: گذشت از کسى که به تو ظلم کرده، رابطه با کسى که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
××××××××
(معانى الأخبار، ص 191، ح 1. )
وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری
( عنوان بصرى ) پیرمردى بود که هفتاد و چهار سال از عمرش مى گذشت ، او مى گوید.
گفتم : ( یا ابا عبدالله ! مرا وصیتى بفرما.) فرمود: نه چیز وصیت مى کنم ، این نه چیز وصیت من به کسانى است که بخواهند در راه خدا قدم بردارند، از خدا مى خواهم که تو را موفق بدارد تا آنها را به کار بندى . سه چیز از آن نه چیز درباره ریاضت نفس است ،و سه چیز درباره بردبارى ،و سه چیز در دانش آموزى است ، پس نیکو به خاطرم بسپار، مبادا به آنها با دیده حقارت بنگرى .
(عنوان ) مى گوید: (کاملا توجه کردم ببینم حضرت چه دستور مى دهد؟)امام فرمود: اما آنکه درباره ریاضت است :
1. مبادا چیزى را که اشتها ندارى ، بخورى ، که حماقت و ابهلى مى آورد. جز به هنگام گرسنگى چیزى مخور.
2. چون خواستى بخورى ، از حلال بخور و نام خدا را ببر.
3. به یاد حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله باش که فرمود: آدمى ظرفى را پر نکرد که شرش از شکم بیشتر باشد، و چون ناچار باید بخورى ، یک سوم شکم را براى غذا و یک سوم را براى نوشیدن و یک سوم دیگر را براى نفس کشیدن بگذار.
و اما آنکه درباره بردبارى است :
1. کسى که به تو گفت : اگر یکى بگویى ، ده جواب خواهى شنید، به او بگو: اگر ده هم بگویى ، یک پاسخ از من نخواهى شنید!
2. کسى که تو را ناسزا گفت ، بگو: اگر در آنچه میگویى راستگویى از خدا مى خواهم که مرا بیامرزد و اگر در آنچه مى گویى ، دروغگوى از خدا مى خواهم که تو را بیامرزد.
3. هر کس تو را تهدید به جور و غدر کرد، تو او را وعده نصیحت و دعابده .
و اما آنکه در بار دانش است :
1. هر چه نمى دانى ، از دانشمندان بپرس ، و مبادا پرسش ، و مبادا پرسش تو به آن منظور باشد که انان را در تنگناى جواب قرار دهى و یا ازمایش کرده باشى .
2. و مبادا که به راى خود عمل کنى ، تا مى توانى راه احتیاط را از دست مده .
3. از فتوا دادن بگریز، هم چنان که از شیر مى گریزى ، و گردنت را پل پیروزى دیگران مکن .
سپس امام صادق علیه السلام فرمود: ( یا ابا عبدالله ! از نزد من برخیز که نصیحت لازم را به تو کردم و ورد مرا بر هم مزمن که من درباره خودم مرد بخیلى هستم (بسیار مواظب وقت خود هستم )..)
×××××××
پاورقی:1- بحار الانوار، ج 1، کتاب العلم ، باب 7، حدیث 17، ص 224 .
حدیث روز
مواردجایزبودن دروغ
امام صادق (علیه السلام):ا لکِذبُ مَذمومٌ ا لّا فی أمرینِ :دَفعِ شَرِّا لظََّلَمَه ، واصلاحِ ذاتِ ا لبَین .1
ا لکلامُ ثلاثه: صِدقٌ ، وکِذبٌ ، واصلاحٌ بینَ ا لنّاس.2
ا لمُصلِحُ لیسَ بکاذِبٍ.3
ترجمه:
امام صادق (علیه السلام):
1- دروغ نکوهیده است، مگردردوجا:دورکردن شرّ ستمگران وآشتی دادن میان مسلمانان.
2- سخن برسه گونه است: راست ودروغ وآشتی دادن میان مردم.
3- اصلاح دهنده (میان مردم مسلمان)،دروغگوبه شمارنمی آید.
×××××××
پاورقی:1و2و3-منتخب میزان الحکمه،ص661
حدیث روز
امام صادق علیه السلام :
اِنَّ صاحِبَ الدّینِ فَکَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّکینَةُ وَ اسْتَـکانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَکُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْیا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ یُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ یَخَفْهُمْ وَ لَمْ یُذْنِبْ اِلَیْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ کُلِّ شَى ءٍ ففازَ وَ اسْتَکْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافیَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛(1)
ترجمه
آدم دین دار چون مى اندیشد، آرامش بر جان او حاکم است. چون خضوع مى کند متواضع است. چون قناعت مى کند، بى نیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایى را برگزیده از دوستان بى نیاز است. چون هوا و هوس را رها کرده آزاد است. چون دنیا را فرو گذارده از بدى ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افکنده محبتش آشکار است.
مردم را نمى ترساند پس از آنان نمى هراسد و به آنان تجاوز نمى کند پس از گزندشان در امان است. به هیچ چیز دل نمى بندد پس به رستگارى و کمال فضیلت دست مى یابد و عافیت را به دیده بصیرت مى نگرد پس کارش به پشیمانى نمى کِشد.
*******
پاورقی:1- امالى مفید، ص 52، ح 14 .