دعاى خیر
شـیـخ جـلیـل محمد بن یعقوب کلینى از نوفلى نقل کرده که على بن الحسین ، امام سجاد (علیه السلام ) فـرمود: حضرت رسول (صلى الله علیه و اله ) در بیابان به شتربانى گذشتند و مـقدارى شیر از او تقاضا کردند. در پاسخ گفت آن چه در سینه شتران است اختصاص به صبحانه اهل قبیله دارد و آنچه در ظرف دوشیده ام شامگاه از آن استفاده مى کنند. پیامبر اکرم (ص ) دعـا کـردنـد خـداونـدا! مـال و فرزندان این مرد را زیاد کن .
از او گذشته در راه به سـاربـان دیـگرى برخوردند. از او هم خواست مقدارى شیر بدهد. ساربان سینه شتران را دوشیده ، محتوى ظرفهاى خود را در میان ظرفهاى پیغمبر (صلى الله علیه و اله ) ریخت و یک گوسفند نیز اضافه بر شیر تقدیم نموده ، عرض کرد فعلا همین مقدار شیر پیش من بـود چـنـانـچه اجازه دهید بیش از این تهیه و تقدیم کنم . پیغمبر (صلى الله علیه و اله ) دسـت خـویـش را بـلند کرده و گفتند: خداوندا! به اندازه کفایت به این ساربان عنایت کن .
همراهان عرض کردند: یا رسول خدا، آنکه درخواست شما را رد مى کند برایش دعایى کردى کـه ما همه آن دعا را دوست داریم ولى براى کسى که حاجت شما را برآورد از خداوند چیزى خواستید که ما دوست نداریم .
فـرمودند: ما قل و کفى خیر مما کثر و الهى . مقدار کمى که کافى باشد در زندگى بهتر از ثـروت زیـادى اسـت کـه انسان را به خود مشغول کند. و فرمود: اللهم ارزق محمدا و آل مـحـمـد الکـفاف . خدایا! به محمد و ال او به مقدار کفایت لطف فرما(1) .
××××××××
پاورقی:1- سجاده عشق(داستانهاى برگزیده از صحیفه سجادیه )
مکتب عشق
انس مالکگفت : روزى رسول صلى الله علیه و آله و سلم بر حصیرلیفینخفته بود و آن لیف در پهلوى آن حضرت اثر کرده . یکى از صحابه در آمد. آن بدید و بگریست و گفت : یا رسول الله ! کسرى و قیصربر حریرو دیباخسبند از تنعم ، و توبر حصین لیفین ؟
گفت : نمى دانى که لهمالدنیا و لنا الاخرة . ایشان را دنیاست و ما راآخرت،و الاخرة خیر و ابقى.
حدیث روز
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله :
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ ا للّه بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛(1)
ترجمه :
هر کس از حرام دورى کند، خداوند به جاى آن عبادتى که او را شاد کند نصیبش مى گرداند.
×××××××
پاورقی:1- بحارالأنوار، ج 77، ص 121، ح 20.
حدیث روز
قالَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
ثَلاثَةٌ اءخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى : اءلضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(1)
ترجمه :
فرمود: سه چیز است که از آن ها براى امّت خود احساس خطر مى کنم :
1 گمراهى ، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند.
2 گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها.
3 مشتهیات شکم ، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى .
××××××
پاورقی:1- اءمالى طوسى : ج 1، ص 158، بحارالا نوار: ج 10، ص 368، ح 15.
آفرینش نور پیش از آفرینش خلق
عبداللَّه بن مسعود رض گفت:..رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود:
بدان، براستی خدا ی متعال دو هزار سال پیش از آفرینش خلق، من و علیعلیه السلام را از نور عظیم آفرید؛ آن هنگام که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت[1] ..[2] .
جابربن عبداللَّه گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: براستی خدا، من و علی علیه السلام را دو هزار سال قبل از آفرینش آدم به صورت دو نور در جلوی عرش بیافرید و ما در آن جا خدا را تسبیح وتقدیس میکردیم که وقتی خداوند آدم را آفرید، ما را در صلب او قرار داد؛ سپس ما را از صلب و رحم پاک، به صلب و رحم پاک دیگر نقل داد تا این که ما را در صلب ابراهیم علیه السلام، و از صلب ابراهیم، به صلب پاک و رحم پاک دیگر انتقال داد تا این که در صلب عبدالمطلب ساکن نمود. سپس در عبدالمطلب نور را تقسیم کرد، به طوری که دو ثلث آن در عبداللَّه و یک ثلثش در ابی طالب قرار گرفت. سپس نوری از من و نوری از علیعلیه السلام در وجود فاطمه ساکن گردید. پس حسن و حسین دو نور از نور پروردگار جهانیان هستند[3] .
پیامبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: ای سلمان! آیا میدانی نقبای من چه کسانی هستند؟ و دوازده نفری که خداوند آنها را بعد از من به امامت اختیار کرده، کیانند؟
سلمان عرض کرد: خدا و رسول او داناترند.
فرمود: ای سلمان! خدا مرااز نورخالص خودش آفرید ومرا خواند واطاعت کرد واز نور من علی راآفرید واو راخواند، اونیز اطاعت کرد.وازنور من وعلی - صلواتاللَّه علیه فاطمهعلیها السلام را آفرید. پس او را هم فرا خواند، او هم اطاعت کرد. و از من و علی و فاطمهعلیهم السلام حسن وحسینعلیهما السلام را آفرید وآن دو رانیز فرا خواند، اطاعت کردند. آن گاه ما رابه پنج اسم از اسماء حسنایش نامگذاری کرد. خدا محمود است و من محمّد؛ خدا علی است واین نیز علی است؛ خدا فاطراست واین فاطمه؛ خدا صاحب احسان است واین حسن؛ وخدا محسن است واین حسین همچنین خدااز صلب حسین، نهنفر از ائمهعلیهم السلام را آفرید. پس اینان را فرا خواند وخدا را اطاعت کردند، واین همه قبل از این که خدا آسمان رابنانهد و زمین رابگستراند وحتی قبل از آفرینش هوا، آب، فرشته وبشر بود. ما به علم خدای متعال نوری بودیم که تسبیح میگفتیم ومیشنیدیم واطاعت میکردیم[4] .
امام صادقعلیه السلام فرمود: براستی خدای تبارک وتعالی چهارده هزارسال قبلاز آفرینش، چهاردهنور آفریدکه اینهاارواح ما بودند. سؤال شد: ای پسررسول خدا! چهاردهنفرکیانند؟ فرمود: محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین وامامان ازفرزندان حسینعلیهم السلام که آخر اینها قائمعلیه السلام است که بعد از غیبتش قیام میکند، و دجّال را میکشد، و زمین را از هر جور و ستمی پاک میسازد[5] .
×××××××
پاورقی:1بحرالمناقب،ص69-احقاق الحق،ج5،ص249-250
2- نزهة المجالس،ج2،ص230
3- احقاق الحق،ج5،ص243-255
4- بحار،ج15،ص9
5- بحار،ج15،ص23،روایت40
مدح و منقبت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
مژده یاران که نوبهار آمد
گل و سرو و سمن به بار آمد
ابر رحمت در این خجسته بهار
گوهر افشان به کوهسار آمد
وه چه عیدى که در طلیعه او
عید قرآن و دین نمایان است
عید میلاد جعفر صادق
آن که چون آفتاب تابان است
خاتم الانبیاء که خاک درش
سرمه چشم اهل عرفان است
این دو میلاد مقترن با هم
مورد بحث نکته سنجان است
دین و مذهب از این دو یافت رواج
در دو قالب نهفته یک جان است
زین دو عید بزرگ ایمانى
تاج فخرى به فرق قرآن است
خلاصه حالات آخرین پیامبر و اشرف مخلوقات
آن حضرت پیش از طلوع سپیده صبح ، روز جمعه یا روز دوشنبه ، هفدهم یا دوازدهم ماه ربیع الاوّل ، عام الفیل 55 روز پس از هلاکت اصحاب فیل در شهر مکّه شِعب ابى طالب ختنه شده و پاکیزه و خندان به دنیا آمد و جهانى تاریک را به نور مبارک خود روشن نمود.
هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از شکم مادر تولّد یافت ، دست چپ خود را بر زمین گذارد و دست راست به سمت آسمان بلند نمود و چون کلمه توحید را بر زبان جارى نمود، نورى از دهان مبارکش ظاهر گردید که تمامى مکّه را روشنائى بخشید.
نام : محمّد ، احمد، محمود و ... صلّى اللّه علیه و آله .
کنیه : ابوالقاسم ، ابوابراهیم ، ابوالطاهر، ابوالطیّب ، ابوالمساکین ، ابوالدُّرتین ، ابوالریحانَتَین ،ابوالسِبطَین و ... .
لقب : خاتم ، رسول اللّه ، رسول الرّحمة ، رسول الرّاحة ، نبیُّالرّحمة ، نبىٍّّ التّوبة ، سراج المنیر، مبشّر، منذر، امین ، وفىٍّّ، مزمّل ، مدّثّر، عالم ، ماحى ، حاشر، شاهد و ... .
و در تورات : مادماد، در انجیل : فارقلیط ملّقب شده است .
پدر آن حضرت عبداللّه فرزند عبدالمطّلب و مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بوده است .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه با سى واسطه به حضرت آدم مى رسد و 9900 سال و چهار ماه و ده روز بعد از وفات حضرت آدم علیه السلام متولّد گردید(8).
نقش انگشتر: آن حضرت داراى دو انگشتر بود، نقش یکى ((لاإ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه )) و دیگرى ((صَدَقَاللّه )) بود که هر دو را به دست راست خود قرار مى داد.
دو ماه بعد از آن که نطفه آن حضرت در رحم مادر قرار گرفت ، پدرش عبداللّه وفات یافت و دوران شیرخوارگى را توسّط حلیمه سعدیه سپرى نمود.
در سنین چهار یا شش سالگى ، مادرش آمنه و در هشت سالگى ، جدّش عبدالمطّلب وفات کردند.
همچنین نه سال و هشت ماه بعد از نبوّتش که دو سال پس از خروج از شِعب ابى طالب باشد، عمویش ابوطالب وفات یافت و سه روز بعد از آن ، خدیجه آن بانوى باوفا، در سن 65 سالگى در گذشت .
در سنین سیزده سالگى به همراه عمویش عمران ابوطالب به شهر شام مسافرت نمود و نزد قبائل و قوافل مورد اعتماد و اطمینان قرار گرفت ، به طورى که لقب امین بر او نهاده شد.
در سنین 25 سالگى از طرف خدیجه براى تجارت به شام مسافرت نمود و چند ماه پس از بازگشت از سفر، با وى ازدواج کرد.
در چهل سالگى 27 رجب به رسالت و نبوّت مبعوث گردید و هنگامى که دعوتش آشکار گردید مورد اذیّت و آزار مشرکان ومخالفان قرار گرفت تا جائى که گفته اند:
پس از گذشت پنج سال از بعثت در محاصره شدید دشمنان قرار گرفت و به ناچار در محلّى به نام شِعب ابى طالب به همراه دیگر یارانش پناهنده شد و مدّت سه سال با تحمّل سختى هاى فراوانِ اقتصادى ، اجتماعى ، سیاسى و ... به سر برد.
و چون اذیّت و آزار دشمنان ، بعد از وفات ابوطالب و خدیجه شدّت گرفت ؛ روز پنجشنبه ، اوّل ربیع الاوّل یعنى سیزده سال پس از بعثت در سنین 53 سالگى ، آن حضرت به اصحاب و همراه یارانش از مکّه به مدینه مهاجرت نمود و دوازدهم همان ماه ، هنگام زوال خورشید وارد مدینه گردید ومدّت ده سال در آن شهر اقامت نمود.
آن حضرت حدود یک سال قبل از هجرت از مکّه به مدینه ، در بیدارى با جسم و روح به معراج رفت و چون پاسى از شب گذشت پس از عروج از مسجد الحرام در مسجدالا قصى فرود آمد.
و طبق فرمایش امام صادق صلوات اللّه علیه : پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله یکصد و بیست مرتبه به معراج رفت و در هر مرتبه خداوند بیش از دیگر فرایض و واجبات ، توصیه به ولایت امام علىّ و دیگر ائمّه اطهارعلیهم السلام مى نمود.(9)
در نیمه ماه رجب ، سال دوّم هجرت ، در بین نماز عصر، قبله مسلمانان از بیت المقدّس به سمت کعبه متحوّل شد.(10)
در مدّت عمر پر برکت آن حضرت ، بیش از چهارهزار و چهارصد معجزه توسّط حضرتش واقع گردید.(11)
و آنچه معجزه توسّط دیگر پیامبران الهى انجام گرفته بود، به وسیله پیامبر گرامى اسلام انجام شد که مهمّترین آن ها قرآن بود به طورى که تمامى انسان ها از مقابله با آن عاجز و ناتوان بوده و هستند.
روز هیجدهم ذى الحجّة ، سال نهم هجرى (12) پس از بازگشت از حجّة الوداع ، آن حضرت در محلّى به نام غدیر خم ، از طرف خداوند متعال امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام را به عنوان خلیفه خود و امام مسلمین در جمع کلّیه حُجّاج معرّفى و منصوب نمود، که اکثر مفسّرین و تاریخ نویسانِ اهل سنّت نیز به آن تصریح کرده اند.
حضرت رسول صلوات اللّه علیه ، چهل و هفت سَرّیه براى جنگ با مخالفان اعزام نمود که خود حضرت در بیست و شش جنگ ، مشارکت وفرماندهى داشت و در 9 جنگ مقاتله و جهاد نمود...
دربان حضرت را امام علىّ بن اءبى طالب علیه السلام و انس بن مالک وابو رافع نام برده اند.
نماز آن حضرت : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از حمد، همچنین در رکوع و پس از رکوع و در هر سجده و بین دو سجده و بعد از سجده دوّم پانزده مرتبه سوره قدر قرائت مى گردد، که جمعاً 210 مرتبه در هر رکعت باید خوانده شود(13).
بعد از سلام نماز تسبیح حضرت زهراء سلام اللّه علیها خوانده شود و حوائج مشروعه خود را از خداوند متعال درخواست نماید.
×××××××
1- بحارالا نوار: ج 28، ص 29، س 13 و ج 36، ص 336، س 11، با تفاوت .
2- مصدر قبل : ج 10، ص 432، س 9 و ج 28، ص 368، س 12.
3- مصدر قبل : ج 38، ص 36، ح 10.
4- مصدر قبل : ج 25، ص 19، س 1.
5- إ کمال الدین صدوق : ص 234 240، در این باب احادیث معتددى است .
6- نورالثقلین : ج 1، ص 507، ح 360.
7- بعضى از مآخذ و کتاب هائى که مورد استافاده قرار گرفته است ، در آخرین قسمت جلد دوّم همین مجموعه گرانمایه موجود مى باشد.
8-فضائل شاذان بن جبرئیل قمّى : ص 18، س 11.
9- خصال شیخ صدوق : ج 2، ص 600، ح 3
10- وسائل الشّیعه : ج 4، ص 302
11- بحارالا نوار: ج 17، ص 301، ح 13.
12- مطابق با دهم فروردین ، سال دهم شمسى .
13- تاریخ ولادت و شهادت و دیگر حالات حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، برگرفته شده است از: اصول کافى : ج 1، بحار الا نوار: ج 15 22، اعیان الشّیعة : ج 1، تهذیب الاحکام : ج 6، کشف الغمّة : ج 1، ینابیع المودّة ، مناقب ابن شهرآشوب : ج 1، تذکرة الخوّاص ، الفصول المهمّة ، مجموعه نفیسه ، إ علام الورى طبرسى : ج 1، تاریخ اهل البیت ، الهدایة الکبرى ،جمال ا سبوع ، إ ثبات الوصیّة مسعودى و ... چهل داستان وحدیث ازحضرت رسول
زیارت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله
اَ لسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ، اَ لسَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِیَّ اللهِ، اَ لسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ، اَ لسَّلامُ عَلَیْکَ یا خاتَمَ ا لنَّبِیّینَ، اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ ا لرِّسالَةَ، وَاَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیْتَ الزَّکاةَ، وَاَ مَرْتَ بِا لْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتَ عَنِ ا لْمُنَکَرِ، وَعَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً حَتّی اَتاکَ ا لْیَقینُ، فَصَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِکَ ا لطّاهِرینَ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِ لـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ رَسُولُ اللهِ، وَاَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّکَ، وَنَصَحْتَ لاُِمَّتِکَ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللهِ، وَعَبَدْتَ اللهَ حَتّی اَتاکَ ا لْیَقینُ بِا لْحِکْمَةِ وَا لْمَوْعِظَةِ ا لْحَسَنَةِ، وَاَدَّیْتَ ا لَّذی عَلَیْکَ مِنَ ا لْحَقِّ، وَاَنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِا لْمُؤْمِنینَ، وَغَلُظْتَ عَلَی ا لْکافِرینَ، فَبَلَّغَ اللهُ بِکَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ ا لْمُکَرَّمینَ، اَلْحَمْدُ للهِ ا لَّذی اِسْتَنْقَذَنا بِکَ مِنَ ا لشِّرْکِ وَا لضَّلالَةِ، اَ للّـهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ، وَصَلَواتِ مَلائِکَتِکَ ا لْمُقَرَّبینَ، وَاَنْبِیائِکَ ا لْمُرْسَلینَ، وَعِبادِکَ ا لصّالِحینَ، وَاَهْلِ ا لسَّماواتِ وَا لاَْرَضینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَکَ یا رَبَّ ا لْعالَمینَ مِنَ ا لاَْوَّلینَ وَا لاْخِرینَ عَلی مُحَمَّد عَبْدِکَ وَرَسُوِلِکَ وَنَبِیِّکَ وَاَمینِکَ وَنَجِیِّکَ وَحَبیبِکَ وَصَفِیِّکَ وَخاصَّتِکَ وَ صَفْوَتِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، اَ للّـهُمَّ اَعْطِهِ ا لدَّرَجَةَ ا لرَّفیعَةَ، وَآتِهِ ا لْوَسیلَةَ مِنَ ا لْجَّنَةِ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ ا لاَْوَّلُونَ وَا لاْخِرُونَ، اَ للّـهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ: وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ ا لرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحیماً وَاِنّی اَتَیْتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبی، وَاِنّی اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَی اللهِ رَبّی وَرَبِّکَ لِیَغْفِرَ لی ذُنُوبی .
اَسْاَلُ اللهَ ا لَّذی اجْتَباکَ وَاخْتارَکَ وَهَداکَ وَهَدی بِکَ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْکَ اِنَّ اللهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی ا لنَّبِیِّ یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً.
نور نبوت
از روز اول خلقت، نور وجود پیامبر در پیشانی آدم نمایان بود و این نور در اجداد حضرت پیوسته دیده میشد تا به عبداللَّه رسید. درخشیدن نور پیامبر در شصت و یک قرن به اندازهای بود که مردم آن را میدیدند و مبهوت میماندند.
این نور نسل به نسل منتقل شد تا به هاشم پدربزرگ عبداللَّه رسید. نور حضرت به قدری در پیشانی او میدرخشید که سنگها و کوهها و مخلوقات غیرانسانی ولادت محمد بن عبداللَّه را به او بشارت میدادند. مردم نیز از دیدن نور پیشانی هاشم بن عبدمناف محیر میشدند و علت آن را نمیدانستند.
نور پیامبر از هاشم به عبدالمطلب و از او به فرزندش عبداللَّه منتقل شد. هنگام میلاد او نوری از صورتش ساطع شد که به آسمانها رسید و از کودکی پیشانی وی نورانیت دیگری داشت.
هر چه عبداللَّه به سن 25 - 20 سالگی نزدیکتر میشد نور پیشانیاش درخشندگی بیشتری مییافت تا آنجا که در شبها و مواقع تاریکی فضا را روشن میکرد.
هنگامی که عبداللَّه به 25 سالگی رسید همراه پدر برای خواستگاری آخرین ودیعهگاه پروردگار رفتند و آمنه بنت وهب با مهریهای معادل چهار هزار درهم سفید از بهترین نوع و پانصد مثقال طلای سرخ با عبداللَّه ازدواج کرد.
پس از ازدواج نور نبوت از پیشانی عبداللَّه ناپدید شد و در پیشانی آمنه ظهور کرد. این بار نیز نورانیتی عجیب داشت، چرا که هنگام ظهور این نور نزدیک شده بود.
یهودیان که از روز نخستِ پیدایش این نور منتظر فرصتی برای خاموش کردن آن بودند، دیگر ناامید شدند زیرا موعد خداوند نزدیک و نزدیکتر میشد و پس از نُه آن وجود نورانی پا بر عرصه وجود میگذاشت، و دیگر کسی را یارای مقابله با این نور نبود.1
مکان و زمان
مکان ولادت پیامبر در شعب ابیطالب بود؛ در منزلی که محمد بن یوسف برادر حجاج بن یوسف آن را از عقیل خریده بود. آن خانه به خانه سفید معروف بود زیرا با گچ آن را سفید کرده بودند. بعدها خیزران مادر مأمون آن منزل را از محمد بن یوسف گرفت و مکان ولادت را محل زیارت قرار داد و مسجدی بنا کرد.
زمان ولادت پیامبر طلوع فجر روز جمعه هفده ربیع الاول سال عام الفیل بوده است. هنگام ولادت حضرت 34 سال و هشت ماه از پادشاهی انوشیروان عادل میگذشت و 55 روز از هلاک شدن اصحاب فیل گذشته بود؛ از هبوط آدم تا ولادت پیامبر 6163 سال میگذشت و بین اصحاب اخدود و روز میلاد 78 سال فاصله بوده است.
قریش چندین سال در سختی و مضیقه و کمی آذوقه بودند اما در سالی که آمنه باردار شد و حضرت به دنیا آمد، زمین سرسبز شد و درختان میوه داد و آن سال به نام «سال گشایش و خوشحالی و غنیمت» نامیده شد.2
نسب پیامبرصلی الله علیه وآله
محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن خزیمة بن مدرکة بن طابخة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن ادد بن یسع بن همیسع بن سلامان بن نبتحمل بن قیذار بن اسماعیل بن ابراهیم بن تارخ بن ناخور بن سروغ بن هود بن ارفخشد بن متوشلخ بن سام بن نوح بن لمک بن ادریس بن مهلائیل بن زبارز بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم.3
×××××××
پاوقی:1- بحارالانوار،ج15
2- مناقب آل ابی طالب ،ج1ص149- تاریخ یعقوبی،ج2،ص118- روضه الواعظین،ص70- انوارالبهیه،ص31و...
3- بحارالانوار،ج15،ص107
Sms میلاد
به مناسبت میلاد پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)وحضرت امام صادق(علیه السلام)
امروز صفابادل وجان، همراه است
هنگام طلوع آفتاب وماه است
هم جشن ولادت امام صادق(ع)
هم عیدمحمدبن عبدالله(ص) است
××××××
درهفدهم ربیع جلّ ا لخا لق
کزمشفق دین مدددوصبح صادق
هم جشن ولادت رسول مدنی(ص)
هم عیدولادت امام صادق(ع)
××××××××
زدخیمه به دل ، مهرومحبت باهم
تارفت زدل ، غصّه وماتم باهم
امشب به سپهرمعرفت جلوه گرند
خورشید نبوت وولایت باهم
××××××××
امشب که گل ستاره ، چیدن دارد
درسینه ، دلم شوق طپیدن دارد
ای خواب ! میابه دیدة من کا مشب
خورشید ، کنارماه دیدن دارد
×××××××
امشب که فلک ، کون ومکان افروزست
ازنوردومهر آسمان افروزست
آن ، مهر امامت ، که فلک روشن ازاوست
وین ، مهرنبّوت، که جهان افروزست