سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خرد تو را این باید که راه گمراهى‏ات را از راه رستگاریت ، نماید . [نهج البلاغه]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» جواز عبور از صراط

جواز عبور از صراط

در امالی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که فرمود:

روز قیامت که پل صراط را روی جهنم نصب می کنند، هیچ کسی از صراط عبور نمی کند مگر اینکه جواز ولایت امیرالمؤ منین علی (علیه السلام) را با خود داشته باشد و از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

 روز قیامت پروردگار امر می کند به دو فرشته که بر صراط بایستند و نگذارند کسی از آن عبور داشته باشند، و هر کسی که جواز نداشته باشد او را به صورت در آتش افکنید، ابی سعید می گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردم: فدایت شوم معنای برات امیرالمؤ منین علی (علیه السلام) چیست؟ حضرت فرمود: نامه ای است که در آن نوشته شده است:

لا اله الاالله محمد رسول الله و امیرالمؤ منین علی بن ابیطالب وصی رسول الله و حجة الله علی خلقه واقبل بعضهم علی بعض یتسائلون. [1] .

××××××

پاورقی:1- تفسیرجامع ،ج5



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/29 :: ساعت 4:17 عصر )
»» حدیث روز

www.aksha.ir  تصاویر زیبا ساز وبلاگ

حدیث روز

دوست حسن را آتش نمی‏سوزاند

از ابوذر غفاری چنین نقل شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که حسینین علیهماالسلام را می‏بوسید و می‏فرمود:

«من احب الحسن و الحسین و ذریتهما لم تلفحه النار».

ترجمه:

هر کس حسن و حسین و فرزندان آنان را دوست دارد، آتش جهنم او را نخواهد سوزاند. [1]

××××××

پاورقی:1- ناسخ التواریخ ، زندگانی امام حسن(ع)،ج1، ص141



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/5/26 :: ساعت 3:48 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث هشتم)

دعا براى درک شب قدر و فطر
از مهمترین دعاها در ماه رمضان ، دعاى زیاد براى توفیق عبادت شب قدر و شب فطر، از اول ماه تا رسیدن این دو شب است . اگر در دعاى خود راست بگوید، کریم متعال دعاى او را رد ننموده و به این خیر بزرگ مى رسد. خیرى که در قرآن کریم آمده و سزاوار است مؤ من جهت اطمینان از رسیدن به آن ، یک سال شب زنده دارى نموده و به عبادت مشغول باشد، و چرا چنین نکند در حالى که در قرآن کریم تصریح شده است که آن بهتر از هزار ماه است و هزار ماه بیش از هشتاد سال مى باشد. پس کسى که عمل یک سال را بجا آورد و به پاداش هشتاد سال برسد از برندگان خوشبخت مى باشد؛ چه رسد به این که با دعاى توفیق عبادت شب قدر در کمتر از یک ماه به این پاداش دست یابد.
کسى که همتى به این مقدار کم نیز براى درک شب قدر در خود نبیند، ایمان او مریض است ؛ که باید آن را معالجه نماید.
شب عید فطر و روز آن نیز همین قدر اهمیت دارد. از امام سجاد (علیه السلام ) روایت شده است که مى فرمودند: ((این شب کمتر از آن شب - یعنى شب قدر - نیست .)) و افراد بلندنظر همتشان این بود که در این شب فرشتگان و مقدراتى را که از آسمان به زمین فرود مى آید ببینند. بنابراین چرا ما براى توفیق عبادت این شب همت ننماییم ؛ گرچه بخوبى نمى دانیم کدام شب است .
شناخت شب قدر و درک فضیلت آن
در روایتى ، صد بار خواندن سوره دخان ، تا شب بیست و سوم ، براى شناخت این شب ، آمده است ؛ و در روایت دیگر آمده است که بجاى آن مى توان هزار بار سوره قدر خواند. در اقبال روایتى آمده است که گرچه صحت آن ثابت نشده ولى بخاطر اهمیت زیاد آن و بامید صحت و ثبوت آن در واقع ، سزاوار است به آن عمل شود. و آن روایتى است از ابن عباس ‍ که مى گوید: به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عرض کردم :
((رسول خدا! درود و سلام خدا بر تو. خوشا به حال کسى که شب قدر را ببیند؛ فرمودند: ابن عباس ! آیا نمازى به تو یاد ندهم که در صورت بجا آوردن آن در هر شب ، بیست بار و بیشتر شب قدر را ببینى . عرض کردم : بفرمایید - درود خدا بر تو. فرمود: یک نماز چهار رکعتى بعد از نماز مغرب و قبل از نماز ((وتر)) بجا مى آورى ؛ در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و سه بار سوره جحد و سه بار سوره توحید مى خوانى ؛ و بعد از سلام سیزده بار ((استغفرالله )) مى گویى . بحق کسى که من را به پیامبرى برانگیخت ، کسى که این نماز را بجا آورد و در آخر آن سیزده بار تسبیح بگوید و از خدا آمرزش بخواهد، شب قدر را خواهد دید. و روز قیامت شفاعت او در مورد هفتصد هزار نفر از امتم قبول مى شود. و خداوند او را و پدر و مادرش را مى آمرزد. اگر خدا بخواهد.))
منظور از بیست بار دیدن شب قدر و بیشتر در این روایت بروشنى معلوم نیست و ممکن است منظور این باشد که پاداش او بهتر از لذت بیست بار دیدن شب قدر است ؛ مانند این روایت که :
ثواب یک تسبیح بهتر از ملک سلیمان است . که چنین چیزى هم بعید نیست . ولى این که بگوییم مراد این است که ثواب این نماز بالاتر از ثواب شب قدر و بیش از بیست برابر ثواب عبادت شب قدر مى باشد، بعید است ؛ چنانچه صاحب کتابى که سید (قدس سره ) این روایت را از آن نقل کرده اینطور فهمیده است .
مراد از دیدن شب قدر و لذت آن
چنانچه قبلا اشاره کردیم ، دیدن شب قدر بمعنى کشف وقایعى است که در این شب اتفاق مى افتد. یعنى فرود آمدن مطالب مهم بر زمین ؛ همانگونه که براى امام عصر (علیه السلام ) در این شب آشکار مى گردد.
توضیح مطلب اینکه : خداوند متعال بین عالم ارواح و عالم اجسام عالمى بنام عالم مثال و برزخ دارد. عالمى که بین این دو عالم است . نه مانند عالم اجسام تنگ و تاریک و نه مانند عالم ارواح وسیع و روشن است . زیرا عالم ارواح عارى از کدورت ماده و تنگى شکل و اندازه بوده و عالم اجسام در بنده ماده و شکل است و عالم مثال عارى از ماده ولى در بند صورت و اندازه است که خود مشتمل بر عالمهاى زیادى است . و هر موجودى در عالم اجسام ، شکلهاى مختلفى غیر از شکلى که در عالم اجسام دارد در عالمهاى مثال دارا مى باشد. و هر موجودى در این عالم بعد از پیدایش در دو عالم اول ، بگونه اى که مناسب با آن دو عالم است ، بوجود مى آید. بلکه منشا هر موجودى در عالم مثال از گنجینه هاى خداوند است که در این آیه به آن اشاره شده است :
((چیزى نیست مگر این که گنجینه هاى او نزد ماست .)) و هر جسم یا حسیّى در این عالم از عالم مثال و توسط فرشتگان خداوند بهره مى گیرد.
روایات دال بر این است که مقدار ارزاق موجودات این عالم و اجلهاى آنان ، در شب قدر بر زمین نازل مى شود. و این مطلب براى خلیفه خداوند در این شب آشکار مى گردد و هویدا شدن نزول این مطلب مهم ، توسط فرشتگان براى او، دیدن شب قدر نامیده مى شود. و لذت این آشکار شدن و دیدن نزول این مطلب مهم و فرود آمدن فرشتگان را فقط اهل آن درک مى کنند و شاید ملکوت آسمانها و زمین که ابراهیم خلیل آن را دید از همین قبیل باشد.
هر انسانى نصیب کاملى از این عالمها دارد که مخصوص به خود اوست ؛ ولى بیشتر مردم از عالمهاى مثالى خود غافل بوده و از غفلت خود نیز غافل هستند، و همینطور نسبت به عالمهاى روحانى خود؛ مگر کسانى که خداوند با اعطاى معرفت نفس به آنان بر آنان منت گذاشته است . معرفت عالم مثال از راه معرفت نفس مى باشد. زیرا روح حقیقت نفس است . بنابراین کسى که حجاب ماده از روى روح و نفسش برداشته شود و نفس ‍ خود را در عالم مثال مجرد از آن ببیند، مى تواند براحتى ، به حقیقت روح خود که مجرد از شکل است ، نیز منتقل شود. و این شناخت همان است که در این فرمایش پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمده است :
((کسى که خود را شناخت ، پروردگار خود را شناخته است .)) و وجه ارتباط شناخت نفس با معرفت پروردگار را نمى داند مگر کسى که به این شناخت رسیده باشد. براى برطرف کردن انکار و استبعاد درک شب قدر براى عاملین عابد، و ایجاد شوق براى رسیدن به آن همین مقدار بیان کافى است .

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/5/26 :: ساعت 3:21 عصر )
»» شیعیان کیستند و دوستان کدامند؟

بهاربیست                   www.bahar22.com

شیعیان کیستند و دوستان کدامند؟

«قال له رجل: یابن رسول الله انی من شیعتکم

 فقال الحسن علیه‏السلام: یا عبدالله ان کنت لنا فی أوامرنا و زواجرنا مطیعا فقد صدقت و ان کنت بخلاف ذلک فلا تزد فی ذنوبک بدعواک مرتبة شریفة من أهلها، لا تقل أنا من شیعتکم و لکن قل أنا من موالیکم و محبیکم و معادی أعداءکم و أنت فی خیر و الی خیر.» [1] .

مردی خطاب به امام حسن مجتبی علیه‏السلام گفت: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله من شیعه‏ی شما هستم. امام علیه‏السلام فرمود: ای بنده‏ی خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پیرو ما هستی و تبعیت می‏کنی که راست می‏گویی و چنانچه این گونه نیستی با این ادعای دروغ بر گناهان خود افزودی، زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نیستی، مگو که من شیعه‏ی تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکی به سر می‏بری و در مسیر خیرخواهی قرار داری.

و در حدیثی دیگر آمده است:

مردی از امام حسن علیه‏السلام خواست که دوست و همنشین وی باشد. امام علیه‏السلام سه شرط را برایش مطرح نمود:

«قال علیه‏السلام: ایاک أن تمدحنی فأنا أعلم بنفسی منک أو تکذبنی فانه لا رأی لمکذوب أو تغتاب عندی أحدا، فقال له الرجل: ائذن لی فی الانصراف فقال - علیه‏السلام - نعم اذا شئت.»

فرمود: 1) آن که از من ستایش و تعریف نکنی، زیرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم.

2) مرا دروغگو ندانی، زیرا دروغگو رأی و عقیده‏ی درستی ندارد.

3) مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.

چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت: می‏خواهم از درخواست خود منصرف شوم؟

امام علیه‏السلام فرمود: هر طور که می‏خواهی انجام بده. [2] .

××××××××

پاورقی:1- مجموعه ی ورام،ص 113

2- تحف العقول، ص 236



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/25 :: ساعت 5:4 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

قال  الحسن مجتبی (علیه السّلام):

 «عجبت لمن یتفکّر فی مأکوله کیف لایتفکّر فی معقوله فیجنب بطنه ما یؤذیه و یودع صدره ما یردیه». [1] .

ترجمه:

یعنی تعجّب می کنم از مردمی که به خوراکیهای خود فکر می کنند چگونه به معقولات و عقائد و روحیّات خود فکر نمی کنند شکمشان را از چیزی که برای آنها ضرر دارد نگه می دارند ولی روح خود را از چیزی که آنها را پست می کند نگه نمی دارند.

کنایه از آنکه چرا باید بشر به بدن و مادّیات و سلامتی آن بیشتر از روح خود فکر کند و در حفظ آن بیشتر کوشش کند، برای امراض بدنی اطبّاء و بیمارستانها و داروهائی با آن عریض و طویلی داشته باشد، برای شناختن غذاها و داروها و خواصّ آنها آن قدر بحث و گفتگو داشته باشد ولی برای غذای روح و امراض روحی و داروئی که برای تقویت و یا رفع امراض روحی لازم است و یا طبیب روح و یا استادی که بتواند امراض روحی او را از او برطرف کند تلاش نکند و اهمیّت به آن ندهد مگر روح که حقیقت انسان است اهمیّتش باید کمتر از بدنی که مانند لباسی برای انسان است باشد.

×××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج1 ، ص218



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/25 :: ساعت 4:54 عصر )
»» مسائل حضرت خضر و جواب امام حسن مجتبی

داستان دوستان

مسائل حضرت خضر و جواب امام حسن مجتبی علیهماالسلام
حضرت جوادالا ئمّه صلوات اللّه   علیهم حکایت فرماید  :
روزى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام به همراه فرزندش ، ابو محمّد حسن مجتبى ؛ و نیز سلمان فارسى وارد مسجد شدند و چون در گوشه اى نشستند مردم نزد ایشان اجتماع کرده ؛ و مردى خوش چهره بالباس هاى آراسته ، نیز در میان آنان حضور داشت .
پس او خطاب به امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام کرد و اظهار داشت : یا امیرالمؤ منین ! مى خواهم سه مسئله از شما سؤ ال نمایم ؟
حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال کن .آن مرد گفت :

اوّل این که انسان مى خوابد روحش کجا مى رود؟
دوّم آن که انسان چرا و چگونه فراموش مى کند؛ و یا متذکّر مى گردد؟
و سوّمین سؤ ال این است که به چه دلیل و علّتى فرزند شبیه به عمو، یا شبیه به دائى خود مى شود؟
امام علىّ علیه السلام به فرزند خود - حضرت مجتبى سلام اللّه علیه - اشاره کرد و فرمود: اى ابو محمّد! جواب مسائل این شخص را بیان نما.
فرمود: جواب اوّلین سؤ الت ، این است که چون خواب انسان را فرا گیرد، روح او در هوا بین زمین و آسمان در حال حرکت ، یا سکون مى باشد تا هنگامى که صاحبش حرکتى کند و بیدار شود؛ پس چنانچه خداى متعال اجازه فرماید روح به کالبد او باز مى گردد؛ وگرنه تا مدّت زمانى معیّن بین روح و جسد فاصله خواهد افتاد.
یادآورى و فراموشى ، که چگونه بر انسان عارض مى شود، بدان که قلب انسان همچون ظرفى سرپوشیده است ، پس اگر انسان بر فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت نماید، دریچه قلب او باز و روشن مى شود و آنچه بخواهد در سینه اش آشکار و هویدا مى گردد، ولى چنانچه صلوات نفرستد و خوددارى کند، قلبش تاریک مى گردد و فکرش خاموش خواهد ماند.
و امّا جواب سوّمین سؤ ال که گفتى فرزند چگونه شبیه به عمو و یا شبیه به دائى خود مى شود، این است که اگر مرد هنگام زناشوئى و مجامعت ، با آرامش خاطر و بدون اضطراب عمل نماید و نطفه در رحم زن قرار گیرد، فرزند شبیه پدر یا مادر خود خواهد شد.
ولى چنانچه با اضطراب و تشویش زناشوئى و مجامعت انجام پذیرد، فرزند شبیه به عمو یا دائى مى گردد.
پس آن شخص اظهار نمود: من شهادت به یگانگى خداوند داده و مى دهم ، و شهادت بر بعثت و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله داده و مى دهم و همچنین شهادت مى دهم که تو خلیفه و جانشین بر حقّ پیغمبر خدا خواهى بود.
و سپس نام مبارک یکایک ائمّه اطهار صلوات اللّه علهیم را بر زبان خود جارى ساخت ؛ و شهادت بر امامت و ولایت آن ها داد و بعد از آن خداحافظى کرد و از مسجد خارج شد.
آن گاه امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: اى ابو محمّد! به دنبال آن مرد حرکت کن ؛ و برو ببین چه خواهد شد.
حضرت امام حسن مجتبى سلام اللّه علیه از پدر خود اطاعت کرد و به دنبال آن شخص رفت ؛ و پس از بازگشت چنین اظهار داشت : پدرجان ! مرد چون از مسجد خارج شد، ناگهان ناپدید گشت و او را ندیدم .
امام علىّ علیه السلام فرمود: آیا او را شناختى ؟
حضرت مجتبى سلام اللّه علیه اظهار درشت : شما بفرمائید، که چه کسى بود؟
آن گاه امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام فرمود: همانا او حضرت خضر پیغمبر صلى الله علیه و آله بود.(1)

××××××××

پاورقی:1- مدینة المعاجز: ج 3، ص 85، که نویسنده محترم ، این حدیث را از منابع مختلف ومتعدّدى نقل نموده است .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/25 :: ساعت 4:47 عصر )
»» کُشتی دو برادر

www.aksha.ir  تصاویر زیبا ساز وبلاگ

داستان دوستان

کُشتی دو برادر

امام باقر علیه‏السلام در روایت می‏فرمایند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مریض بود. فاطمه علیهاالسلام دست حسن و حسین را گرفت و به جهت عیادت پدر در منزل عایشه به راه افتادند. دیدند رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابیده است. حسن در طرف راست پیامبر صلی الله علیه و آله و حسین در طرف چپ آن حضرت نشستند و بر بدن حضرت فشار می‏آوردند. چون حضرت از خواب بیدار نشد، خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام به حسن و حسین علیهماالسلام فرمود: ای عزیزانم! جد شما در خواب است، اکنون برگردید و او را دعا کنید و به حال خود واگذارید. تا از خواب بیدار شود، آن گاه به سوی او بازگردید.

عرض کردند: مادر، ما از اینجا بیرون نمی‏رویم. حسن علیه‏السلام بر بازوی راست و حسین علیه‏السلام بر بازوی چپ آن حضرت خوابیدند، در این وقت فاطمه علیهاالسلام برخاست و به خانه خود رفت.

حسن و حسین علیهماالسلام کمی خوابیدند و زود بیدار شدند، ولی دیدند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خواب است. به عایشه گفتند: مادرمان کجا رفت؟ گفت: به منزل خود.

سپس برخاستند و در آن شب تاریک و پر رعد و برق که آسمان به شدت می‏بارید بیرون آمدند. پس نوری از برای آنان درخشید. حسن علیه‏السلام در آن نور با دست راست خود، دست چپ حسین علیه‏السلام را گرفت و با هم صحبت می‏کردند تا به باغ بنی‏نجار رسیدند. بنابراین، سرگردان شدند و نمی‏دانستند کجا بروند.

حسن علیه‏السلام به برادرش گفت: ما سرگردانیم و نمی‏دانیم کجا می‏رویم، بهتر این است که در اینجا بخوابیم تا صبح شود. همدیگر را به آغوش کشیده و خوابیدند. از آن طرف چون رسول خدا صلی الله علیه و آله بیدار شد در جستجوی فرزندان به خانه فاطمه علیهاالسلام رفت ولی دید که آنجا نیستند. سپس سر پایی ایستاد و گفت:

«الهی و سیدی و مولای هذان شبلای خرجا من المخمصة و المجاعة اللهم انت وکیلی علیهما»

ای معبود، سید و مولای من! حسن و حسین فرزندان من هستند از گرسنگی بیرون رفتند. تو وکیل من بر آنان هستی.

سپس نوری درخشید و پیامبر صلی الله علیه و آله در روشنائی آن نور رفت تا به باغ بنی‏نجار رسید و دید حسن و حسین علیهماالسلام در آغوش هم خوابیدند در حالی که باران تندی می‏بارید به طوری هرگز مردم مثل آن را ندیده بودند. ولی خداوند متعال در آن محلی که آن دو عزیز خوابیده بودند، آنان را از باران حفظ کرده به طوری که حتی قطره‏ای بر آنان نچکیده بود.

ماری کنار آنان بود که دو پر داشت که یکی را بر حسن علیه‏السلام و دیگری را بر حسین علیه‏السلام روپوش کرده، چون چشم پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان افتاد، تنحنح کرد و مار متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت:

«اللهم انی اشهدک و اشهد ملائکتک ان هذین شبلا نبیک قد حفظتهما علیه ودفعتهما الیه سالمین و صحیحین»

خدایا! تو و فرشتگانت را گواه می‏گیرم، این دو فرزندان پیامبر تواند، آنان را حفظ و حراست نموده، صحیح و سالم به پیامبر تو سپردم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

 «ایتها الحیة ممن انت؟» ای مار! تو کیستی و از کجایی؟

  عرض کرد: من فرستاده‏ی جن به سوی تو هستم. فرمود: از کدام قبیله؟ عرض کرد: از جن نصیبین، عده‏ای از بنی‏ملیح یک آیه از قرآن را فراموش کرده‏ایم و مرا به خدمت شما فرستاده‏اند که آن آیه را بیاموزم. چوم اینجا رسیدم، شنیدم کسی ندا می‏کند «ایتها الحیة هذان شبلا رسول الله فاحفظهما من العاهات و الآفات و من طوارق اللیل و النهار» ای مار! این دو (حسن و حسین) فرزندان رسول خدایند، آنان را از آفات، ناگواریها، حوادث و بدیهای شب و روز حفظ کن. من هم از آنان نگهبانی کرده و صحیح و سالم به شما تحویل میدهم. مار آیه را یاد گرفت و برگشت.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حسن علیه‏السلام را بر دوش راست و حسین علیه‏السلام را بر دوش چپ گذاشت و آمد که جمعی از یاران به ایشان رسیدند. یکی از آنان گفت: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو! یکی از فرزندانت را به من بده تا زحمت حمل تو سبک شود. حضرت فرمود: دست نگهدار، خداوند سخن تو را شنید و مقامت را شناخت. دیگری عرض کرد: یا رسول الله! اجازه فرمایید یکی را من حمل کنم، حضرت جواب شخص اول را به او فرمود.

حضرت علی علیه‏السلام آمد و عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای شما، اجازه بفرمایید یکی را من برادرم تا حمل تو سبک باشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رو به حسن علیه‏السلام فرمود: به دوش پدرت می‏روی؟ عرض کرد: «والله یا جداه! ان کتفک لأحب الی من کتف ابی» یا جدا! به خدا سوگند! دوش تو برایم محبوبتر است از دوش پدرم. آنگاه به حسین علیه‏السلام فرمود: اگر می‏خواهی بر دوش پدر باش. عرض کرد: من نیز همان را می‏گویم که برادرم حسن گفت. خلاصه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آنان را به منزل فاطمه علیهاالسلام آورد. پیامبر چند دانه خرما برای آنان ذخیره کرده بود نزد آنان آورد، خوردند و شاد شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون برخیزید کشتی بگیرید. برخاستند و کشتی گرفتند و حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز برای انجام کاری بیرون رفت. وقتی وارد شد، شنید که

پیامبر صلی الله علیه و آله می‏فرماید: ای حسن! بر حسین سخت گیر و او را بر زمین بزن، عرض کرد: پدر جان! واعجبا! بزرگ را بر کوچک دلیر می‏کنی و به آن نیرو می‏دهی؟ فرمود: دخترم! نمی‏پسندی بگویم حسن، حسین را بر زمین برن؟ این حبیبم جبرئیل است که می‏گوید: ای حسین! بر حسن سخت بگیر و او را بر زمین بزن. [1] .

××××××××

پاورقی:1- امالی شیخ صدوق، مجلس68،ح 8 – آمال الواعظین،ج2،ص468



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/5/21 :: ساعت 3:33 عصر )
»» حدیث روز

بهاربیست                   www.bahar22.com

حدیث روز

قال الحسن مجتبی (علیه السّلام):

 «محمّد و علی ابوا هذه الامّة فطوبی لمن کان بحقهما عارفا و لهما فی کلّ احواله مطیعا یجعله اللّه من افضل سکان جنانه و سعّده بکراماته و رضوانه». [1] .

یعنی رسول اکرم و علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) دو پدر این امّت اند خوشا بحال کسی که حقّ آنها را بشناسد و مطیع این دو در همه ی احوال باشد که اگر این چنین بود خدای تعالی او را از با فضیلت ترین ساکنین بهشت قرار می دهد و او را به کرامت و رضوانش خوشبخت می کند.

×××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج 23 ، ص 259



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/5/21 :: ساعت 3:14 عصر )
»» امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل البیت

امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل البیت

سال و روز ولادت

تاریخ‏نویسان در تعیین سال و روز ولادت آن بزرگوار، اقوال زیادی دارند که به مشهور و صحیح‏ترین آنها اشاره می‏شود.

شیخ جلیل مرحوم علی بن عیسی اربلی می‏نویسد: صحیح‏ترین اقوال آن است که امام حسن علیه‏السلام در نیمه‏ی رمضان سال سوم هجرت در مدینه طیبه متولد شده است. [1] .

ولی مرحوم محمد تقی سپهر در ناسخ می‏نویسد: آنچه از احادیث مختلف تحقیق کرده و نظر نهایی را اختیار نموده‏ام، این است که ولادت امام حسن علیه‏السلام در روز سه‏شنبه نیمه‏ی ماه رمضان سال دوم هجری بوده است. [2] .

نام‏گذاری حضرت

نام: حسن علیه‏السلام، این نام را خداوند متعال از نام خود که محسن است، جدا کرده و به حضرت عطا فرموده است.

مرحوم شیخ بن بابویه به سندهای معتبر از امام زین‏العابدین علیه‏السلام روایت کرده است: هنگامی که امام حسن علیه‏السلام متولد شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام به امیرمؤمنان علیه‏السلام عرض کرد: او را نامی بگذار. حضرت امیر فرمود: در نام‏گذاری بر رسول خدا صلی الله علیه و آله سبقت نمی‏گیرم. زنانی که آنجا بودند، تازه مولود را با لباس زردی پیچیدند و به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آوردند.

حضرت فرمود: مگر من شما را نهی نکرده‏ام که او را با پارچه زرد نپیچانید؟ پس پارچه‏ی زرد را کنار گذاشته، پس حضرت را به پارچه‏ی سفیدی پیچانده به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند.

حضرت زبان خود را به دهان نوزاد گذاشت و نوزاد هم شروع به مکیدن زبان پیامبر صلی الله علیه و آله کرد سپس از امیرمؤمنان علیه‏السلام پرسید: او را نامی گذاشته‏ای؟ آن حضرت عرض کرد: من در نام‏گذاری بر شما سبقت نخواهم گرفت. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرمود: من هم از پروردگار خود سبقت نمی‏گیرم. خداوند به جبرئیل خبر داد که برای محمد صلی الله علیه و آله پسری متولد شده است. برو به او سلام و تهنیت برسان بگو علی علیه‏السلام نسبت به تو مثل هارون است نسبت به موسی، او را به نام پسر هارون نام بگذار.

جبرئیل نازل شد و از طرف خدای بزرگ به او تبریک و تهنیت گفت و عرض کرد:

خداوند تبارک و تعالی به تو دستور داده که او را به نام پسر هارون نام بگذاری. حضرت فرمود: نام او چه بوده است؟ گفت شبر، فرمود: زبان من عربی است. جبرئیل گفت: نام او را حسن بگذار، پسر او را حسن نام گذاشت. [3] .

لقب حضرت

مرحوم خاتون‏آبادی (در جنات خلود) برای حضرت پانزده لقب نقل کرده است به ده مورد که اکثر تاریخ‏نویسان به آنها متعرض شده‏اند اشاره می‏شود: 1. تقی 2. طیب 3. زکی 4. سید 5. سبط 6. ولی 7. امین 8. مجتبی 9. حجت 10. زاهد.

مرحوم علی بن عیسی اربلی قدس سره می‏گوید: مشهورترین آنها تقی و بهترین آنها سید است که خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این لقب را به ایشان داده است راویان موثق چنین نقل کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ابنی هذا سید» [4] .

کنیه حضرت

 ابومحمد، این کنیه را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده است و غیر از این برای حضرت کنیه‏ی دیگری نقل نشده است.

نام پدر: حضرت امیرمؤمنان علی علیه‏السلام.

نام مادر: فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله.

مادر رضاعی (شیری) آن حضرت، ام‏الفضل زن عباس بن عبدالمطلب که قبل از تولد امام حسن علیه‏السلام به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! رایت فی المنام کان عضوا من اعضائک سقط فی حجری» ای پیامبر خدا! در خواب دیدم گویا اینکه عضوی از اعضای تو به دامن من افتاد.

سپس حضرت فرمود: چه خواب خوبی را دیده‏ای، نزدیک است که از فاطمه علیهاالسلام را فرزندی متولد شود و تو متکفل آن شوی و به آن شیر دهی. بعد از چند روز امام حسن علیه‏السلام متولد شد و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله او را به ام‏الفضل تحویل داد. ام‏الفضل مدتی از شیر پسرش قثم بن عباس را به آن حضرت داد و مادر شیری حضرت گردید. [5] .

××××××

پاورقی:1- کشف الغمه فی معرفة الائمه

2- ناسخ التواریخ ، زندگانی امام حسن(ع) ،ج1، ص119

3- امالی شیخ صدوق، مجلس 28،حدیث3

4- کشف الغمه فی معرفة الائمه ، ج2، ص518

5- جنات خلود،جدول امام حسن(ع)،معالی السبطین، ج1 ،ص5

کتاب آمال الواعظین،ج2،ص 463



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/5/21 :: ساعت 3:6 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث هفتم)

 دعا

تعریف دعا
بعضى از شرایط دعا بحکم عقل ، بعضى بحکم شرع و بعضى بحکم هر دو مى باشد. قبل از هر چیز دعا را در اصطلاح خود، تعریف مى کنیم :

 ((درخواست شخص پست و پایین ، با خضوع و فروتنى ، چیزى را از شخص بلند مرتبه ، دعا مى باشد.))
شرایط دعا
چند شرط از شرایط دعا از این تعریف بر مى آید که ابتدا آنها را برشمرده و سپس سایر شرایط را که در روایات آمده است بدنبال آنها ذکر مى کنیم :
(1)حضور قلب . با توجه به این که دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است ، نتیجه مى گیریم که دعاى بدون حضور قلب ، دعا نیست .
(2)خضوع و فروتنى .
(3)امیدوارى . چون خواستن بدون امیدوارى تحقق نمى یابد، امیدوارى نیز از شرایط دعاست .
(4)شناخت خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز. زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا مى باشد در صورتى تحقق مى یابد که دعا کننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او را نسبت به خواسته خود باور داشته باشد.
لازم به ذکر است درجه اى از خضوع در مقابل بعضى از بزرگان خضوع محسوب مى شود در حالى که همین درجه از خضوع در مقابل کسى که بزرگى بیشترى داشته باشد خضوع نیست . و خداوند متعال بزرگتر از هر بزرگى است و حتى دعاى بدرگاه او بدون اجازه او مخالف خضوع در مقابل اوست . و خداوند نه تنها اجازه داده بلکه با این آیه از ما خواسته است
: ((و هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیک بوده و دعاى دعاکنندگانى که مرا بخوانند، اجابت مى کنم . پس به من روى آورده و به من اعتماد نمایند.))
مطلب دیگر این که خواستن حقیقى که در تعریف دعا آمده بود بوجود نمى آید مگر هنگام درخواست خیر واقعى ؛ و بنده خیر و شر خود را تشخیص نمى دهد چنانچه خداى متعال مى فرماید: ((و انسان با دعاى خیرش ، شر را مى خواهد.)) گرچه خیر واقعى که هیچگونه شرى در آن نباشد منحصر در نزدیکى و رضایت اوست .

 در ((مصباح الشریعه )) آمده است : دعا یعنى در حالى که اندیشه ات غرق در مشاهده پروردگار بوده و اختیار را از کف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسلیم و واگذار کرده اى ، با تمام اعضا و جوارح حاجت خود را از خداوند بخواهى . بنابراین لازم است دعا کننده توجه کند، که دعاى او خیر باشد و از خدا چیزى نخواهد که شر بوده و به ضررش باشد. و هنگامى که آثار اجابت را ندید از اجابت مایوس نشود. چون ممکن است چیزى را که در دعایش خواسته به زیان او بوده و خداوند با عدم اجابت دعاى او خیر او را برایش پیش آورد. و نباید به خدایى که صادقانه وعده اجابت داده بدگمان شود.
راز عدم اجابت دعاى خوبان
عدم استجابت دعاى خوبان باین جهت است که خداوند نسبت به بندگان صالحش عنایت کامل دارد. و این عنایت باعث مى شود که او را از چیزهایى که باعث ضرر اوست حفظ کند؛ گرچه بخیال خود سعادتش در آن است ؛ مانند قصه حضرت خضر (علیه السلام ) که آن بچه را کشت ؛ اگر فرض کنیم پدر و مادرش از روى نادانى فکر مى کردند خیر آنها در زندگى و بقاى فرزندشان مى باشد و از خدا همین را مى خواستند، ولى خداوند مى دانست که در صورت زنده ماندن فرزند، پدر و مادر، کافر و هلاک مى شوند؛ در این صورت اجابت دعاى آنان فقط در کشتن فرزندشان بود. دعا کننده ، دعا مى کند و مقصود خود را دوست دارد، بخاطر این که فکر مى کند سعادت او در همان چیزى است که مى خواهد و وقتى خداى متعال مى بیند که او اشتباه مى کند و خیر او در خلاف آن است ، در اینجا اجابت واقعى این است که چیزى به او بدهد که خیر واقعى اوست ، نه چیزى که او آن را خیر مى داند ولى باعث هلاکت اوست . و مردم نیز با یکدیگر همینطور رفتار مى کنند: مثلا اگر کسى خیال کند در ظرفى که زهر است ، پادزهر مى باشد و در ظرفى که پادزهر است ، زهر مى باشد و از پدرش بخواهد مایع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پیدا کند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او این است که از دادن آن به او خوددارى کرده و به او پادزهر بدهد و اگر بداند مایع درون ظرف سم و باعث نابودى اوست و آن را به او بدهد، خواهد گفت : من از پدرم پادزهر خواستم ولى به من زهر داد.
خداوند نیز که از تمام جزئیات و خصوصیات بندگانش مطلع است ، مى داند فلان بنده طورى است که اگر مثلا مالى را که مى خواهد، به او عنایت کند، از رضایت و قرب پروردگار دور مى شود؛ گر چه او نداند و آن را از خدا بخواهد. عنایت کامل خدا در اینجا، این است که او را از آن مال محروم کند و آن مال را به فقرى تبدیل کند که از او فرار مى کرد. زیرا فقیر تنها به این جهت مال را مى خواست که خیال مى کرد سعادت او در آن است ؛ مانند کسى که خیال مى کرد محتویات ظرف پادزهر است . خداوند متعال نیز که مى داند بزرگترین سعادت براى او فقر است و بى نیازى باعث بدبختى اوست و او بخاطر نادانى خود آن را مى خواهد، اگر مال را به او عنایت نماید، دعاى او را اجابت ننموده و اجابت حقیقى فقیر نمودن اوست . زیرا اعطاى مال شکل اجابت داشته ، ولى خالى از روح اجابت است ولى عدم اعطاى مال بر عکس است . آنچه گفتیم بر گرفته از روایات بود؛ حتى در بعضى از روایات داریم :
((خداوند بخاطر عنایتى که به بندگان مؤ منش دارد، اى بسا آنان را به گناهان کوچک مبتلا مى کند تا به عجبى که بدتر از گناه و مایه نابودى اوست ، گرفتار نشود.))
بهر صورت خداوند در رابطه با مؤ منین جز خیر انجام نمى دهد گرچه اعمال او با توجه به ویژگیها و حالات فردى و با توجه به حکمت الهى ، متفاوت باشد. و هر خیرى که مخالف با حکمت و عدل خدا نبوده و با ویژگیهاى مؤ من سازگار باشد، خداوند متعال با عنایت خود آن را به مؤ من عطا مى فرماید گرچه مؤ من آن را نخواسته باشد.
پرسش و پاسخ
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید که اگر عطایاى خداوند اینگونه است ، پس ‍ دعا چه فایده اى دارد؟ و معناى اجابت چیست ؟ باید گفت : فایده دعا اصلاح حکم و حکمت الهى است . زیرا گاهى حالات و اعمال بنده بگونه اى است که حکمت الهى اقتضا مى کند او را از خیر خاص محروم نماید، ولى وقتى دعا با آن اعمال و حالات همراه شود، حکمت الهى اقتضا مى کند او را از آن خیر محروم ننماید. از طرف دیگر، دعا فواید زیاد دیگرى غیر از اجابت دارد.
(5)امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران . خداوند مى فرماید: ((و با امید و آرزو و ترس او را بخوانید.)) و در ((کافى )) و سایر کتابهاى معتبر نیز امام صادق (علیه السلام ) و او از پدرانش (علیهم السلام ) و آنها از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که خداوند متعال به یکى از پیامبرانش وحى کرد:
((قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم ، بلاشک امید هر کسى را که به غیر من امیدوار شود حتما قطع مى کنم ؛ و بدون تردید و حتما لباس خوارى در میان مردم به او مى پوشانم ؛ و یقینا و بطور قطع او را از قرب خود کنار مى زنم ؛ و بى تردید و بلاشک او را از پیوستن به خودم دور مى کنم . در حالى که سختیها در دست من است امید او در سختیها به دیگران و به دیگران امیدوار است و درِ دیگران را مى کوبد در حالى که کلید درها در دست من بوده و درها هم بسته است ، و درب من براى کسى که مرا بخواند باز است . کیست که در حوادث ناگوار به من امید بسته و من امید او را براى بر طرف شدن ناگواریش قطع کرده باشم ! کیست که براى کار مورد علاقه اش به من امیدوار شده و من امید او را از خود قطع نموده باشم ! تمام آرزوهاى بندگان نزد من محفوظ است . ولى آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهاى خود را پر از کسانى نمودم که از تسبیح من خسته نمى شوند و به آنان دستور دادم درها را بین من و بندگانم نبندید ولى بندگانم به سخن من اعتماد نکردند.
آیا نمى داند اگر حادثه اى از حوادث ناگوار من به او برسد کسى جز من نمى تواند آن را بر طرف کند! آیا من که قبل از در خواست عطا مى کنم ، فکر مى کند اگر از من درخواست شود خواسته او را نمى دهم ! آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل مى داند! آیا جود و کرم ، مال من نیست ! آیا عفو و رحمت بدست من نیست ! آیا محل آرزوها نیستم ! چه کسى غیر من آرزوها را قطع مى کند! آیا امیدواران نمى ترسند که به غیر من امیدوار مى شوند!
اگر اهل آسمانها و زمینهایم همگى آرزو کنند و به هر کدام از آنان باندازه تمام آنچه همگى آرزو کرده اند، بدهم به اندازه جز ذره اى از داراییم کم نمى شود. و چگونه مالى که من سرپرست اویم کم مى شود!
چه بیچاره اند کسانى که از رحمتم مایوس هستند، چه بدبختند کسانى که از دستوراتم سرپیچى کرده و من را در نظر ندارند.)).

و در حدیث قدسى آمده است
: ((من نزد گمان بنده مؤ منم هستم . پس ‍ نباید جز خیر به من گمان داشته باشد.))
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند:
((در حالى به درگاه خداوند دعا کنید که یقین به اجابت او دارید.))
از امام صادق روایت شده که فرمودند:
((وقتى که دعا کردى ، گمان کن که حاجت تو دم در است .)) و در روایت دیگرى چنین آمده است : ((دلت را متوجه کن و گمان کن حاجت تو دم در است .))
نیز روایت شده است : ((فرعون در حال غرق شدن از موسى کمک خواست ولى او را یارى نکرد، خداوند به موسى وحى کرد علت این که فرعون را یارى نکردى ، این بود که تو او را نیافریده اى و اگر از من یارى مى خواست یاریش مى نمودم )) داستان قارون و سرزنش خداوند، حضرت موسى را، بخاطر یارى نکردن او نیز معروف است .
خوش گمانى به خدا و تفاوت آن با بى مبالاتى در دین
برادرم ! روایات مى گوید: کسى به خدا خوش گمان نبوده ، مگر این که خداوند با همان گمان ، با او رفتار کرده است . ولى خیلى ها فریب خورده و بى مبالاتى در دین را با خوش گمانى به خدا اشتباه گرفته اند. و اگر شیطان براى انسان چنین وانمود کند که گناه او ناشى از خوش گمانى او به خداست باید از او دلیل خواسته و بگوید: اگر واقعا چنین است پس چرا در مورد رزق خود خوش گمان نیستم - رزقى که خداوند آن را تضمین نموده و با سوگند بر آن تاکید کرده است . و اگر به عنایت و لطف و کرم او خوش گمانى ، این صفات ، فقط مربوط به امور اخروى نیست و اگر در امور دنیایت نیز به کرم او معتقد هستى چرا وقتى اسباب رزق را از دست مى دهى مضطرب شده و به کرم او تکیه نمى کنى ؟ و چرا بخاطر حاجتهاى دنیوى این همه غصه خورده و اندوهگین مى شوى ؟ و اگر پدر پولدار و با محبتى که روزى تو را تضمین کرده بود، داشتى ، به سخن او اعتماد و ضمانت او را قبول نمى کردى ؟ آیا عنایت خدا را کمتر از لطف پدرت مى دانى ؟ یا مى ترسى ناتوان باشد! یا احتمال مى دهى از تو دریغ کند! یا باور ندارى که او ارحم الراحمین ، تواناترین قدرتمندان و بخشنده ترین بخشندگان است .
روایت شده است :
((هنگامى که خدا از حساب خلق فارغ شد، مردى باقى مى ماند که گناهان او بیش از کارهاى نیکش مى باشد، فرشتگان او را به طرف آتش مى برند ولى او سرش را بر مى گرداند. خداوند دستور مى دهد که او را برگردانید، آنگاه به او مى گوید: چرا سرت را برگرداندى - در حالى که خداوند خود مى داند.- مى گوید: پروردگارا! چنین گمانى به تو نداشتم ، خداوند متعال مى فرماید: فرشتگانم ! قسم به عزت و جلالم او یک روز هم به من خوش گمان نبوده ولى چون ادعا مى کند خوش گمان بودم ، او را به بهشت ببرید.))
(6)پرهیز از گناه بویژه ستم مالى و آبرویى به مردم . در حدیث قدسى آمده است : ((دعا از تو، اجابت از من ، زیرا دعائى از من پوشیده نمى ماند مگر دعوت حرام لقمه .))
نیز از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید کسب و خوراکش را حلال نماید.))
از جمله نصیحتهایى که خداوند به حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) نمود، این بود: ((به ستمگران بنى اسرائیل بگو: در حالى که مال حرام زیر پایتان و بتها در خانه هایتان است به درگاه من دعا نکنید. زیرا سوگند یاد کرده ام که دعاى هر کسى را که مرا بخواند اجابت نمایم . و اجابت اینان تا موقعى که پراکنده گردند جز لعنت چیزى نیست .))
از پیامبر روایت شده است که : ((خداوند به من وحى کرد: برادر منذرین ! برادر رسولان ! قوم خود را بر حذر بدار از این که وارد یکى از خانه هاى من شوند در حالى که مظلمه اى از یکى از بندگان نزد آنان باشد. زیرا تا زمانى که ایستاده و مشغول نماز هستند، آنان را لعنت مى کنم مگر این که مظلمه را رد کنند. که در این صورت گوش آنان هستم که با آن مى شنوند، چشم آنان هستم که با آن مى بینند، و از اولیا و برگزیدگانم خواهند بود و بهمراه پیامبران و راستگویان و شهیدان در بهشت همسایه من مى باشند.))
درباره ردّ دعاى یکى از بنى اسرائیل روایت شده است : ((با زبانى که ناسزا مى گفت و دل ستمکار و ناپاک و نیتى غیر صادقانه دعا مى کرد.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که بدون عمل دعا مى کند، مانند کسى است که بدون چله کمان ، تیراندازى مى کند.))

از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعاى کسى را که بدون حضور قلب دعا مى کند، مستجاب نمى کند، بنابراین هنگام دعا دلت را متوجه کن ، آنگاه یقین به اجابت داشته باش .))
و از او (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعایى را که از قلبى سخت برخاسته باشد، اجابت نمى کند.))
و روایت شده است : ((دعاى چهار نفر مستجاب نمى گردد. مردى که در خانه اش بنشیند و بگوید: خدا به من روزى بده ، و مردى که زنش را نفرین کند، و مردى که خداوند مالى به او بدهد ولى آن را از بین ببرد، و مردى که به مرد دیگرى قرض بدهد و شاهد نگیرد، آنگاه او، آن را انکار کند.)) و در بعضى از روایات نفرین بر همسایه و درخواست حرام و قطع رحم نیز به موارد فوق اضافه شده است .
و از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است :
((اى صاحب دعا! چیزى را که غیر ممکن بوده و حلال نیست ، در خواست مکن .))
(7)گریستن . روایت شده است : ((بین بهشت و جهنم ، گردنه اى است که کسى از آن عبور نمى کند، مگر کسانى که از ترس خدا، خیلى گریه کرده باشند.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز روایت شده است که خداوند به من فرمود
:((قسم به عزت و جلالم . عبادت کنندگان اصلا ارزش گریه را نزد من نمى دانند من براى آنان قصرى در ((رفیق اعلى )) بنا مى کنم که کسى با آنان در آن شریک نیست .))
نیز روایت شده است : ((روز قیامت ، تمام چشمها گریان است ، مگر چشمى که از ترس خدا گریه کرده باشد. و هر چشمى که از ترس خدا پر اشک شده باشد، خداوند بقیه بدنش را بر آتش حرام مى کند. و اگر این اشک روى صورتش بریزد، هیچگاه به این صورت ندارى و خوارى نمى رسد. هر چیزى پیمانه یا وزنى دارد مگر قطره اشکى . زیرا خداوند با کمى از آن دریایى از آتش را خاموش مى نماید. و اگر بنده اى در میان امتى گریه کند خداوند به این امت بخاطر گریه او رحم مى کند.))

 

(8)سپاس و ستایش خداوند. راوى مى گوید: از امیرالمومنین سؤ ال کردم چگونه تمجید کنم ؟ فرمود: مى گویى : ((و یا من اءقرب الى من حبل الورید! یا من یحول بین المرء و قلبه ! یا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبین ! اى کسى که از رگ گردن به من نزدیکترى ! اى کسى که بین شخص و دلش حایل مى شوى ! اى که در چشم اندازى بالاتر از هر چیز و در افق آشکارى هستى !)) در بعضى از روایات عبارت دیگرى نقل شده است .
(9)ذکر نامهاى خدا که مناسب دعایش مى باشد، و نیز گفتن نعمت هاى خداوند و شکر آن ، بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.
(10)درنگ و عجله نکردن و اصرار و پافشارى در دعا. زیرا که خداوند درخواست کننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است که دعاى خود را سه بار تکرار کرده و خواسته خود را سه بار بگوید.
(11)پنهان دعا کردن . زیرا هم فرمان خداوند ((در پنهان دعا کنید)) را اجابت کرده و هم از آفت ریا دور مى ماند. و روایت شده است : ((دعاى پنهانى برابر با هفتاد دعاى آشکار است .))
(12)شریک ساختن دیگران در دعا. چنانچه روایت شده است .
(13)با دیگران دعا کردن . دعا در جمع نیز باعث اجابت است .
بهترین جمعیت براى دعا چهل نفر است و بجاى آن چهار نفر هم مى توانند هر کدام ده بار دعا کنند. و اگر نتواست در جمع دعا کند، خود نیز مى تواند چهل بار دعا کند.

 (14)تضرع در دعا بهمراه قلب خاضع و بدن متواضع و چاپلوسى . خداوند به حضرت عیسى (علیه السلام ) وحى نمود: ((عیسى ! مانند غریق غمزده اى که یاورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار کن و در خلوت بسیار بیاد من باش . و بدان من با چاپلوسى کردن تو خوشحال مى شوم . با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناک خود را به من برسان .))
و به موسى وحى کرد:
((موسى ! هنگامى که مرا مى خوانى ترسان باش ؛ صورت خود را خاک آلوده کن و با اعضاى مهم بدنت برایم سجده کن . و با ایستادن در مقابل من به اطاعت من مشغول شو. و با ترسى که از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات کن ... قلبت را با ترس از من بمیران . زنده دل و کهنه لباس باش . در میان زمینیان ناشناس و در آسمان معروف ، همنشین خانه و چراغ شب باش . مانند صابرین از من اطاعت کن . و از زیادى گناهان فریاد بزن ؛ مانند فریاد کسى که از دشمن فرار مى کند و در این امور از من کمک بخواه که من کمک و یاور خوبى هستم .))

(15)صلوات فرستادن بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل او (علیهم السلام ) نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است . محمد بن مسلم از یکى از دو امام (علیهما السلام ) روایت کرده است : ((در ترازوى خدا چیزى سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست .))
هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است :
((تا زمانى که صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود، دعا پشت حجاب خواهد ماند.))
نیز از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است :
((کسى که به درگاه خدا حاجتى دارد، باید ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده ، سپس ‍ حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمد و آل محمد به پایان برساند، چون خداى متعال کریمتر از این است که ابتدا و انتهاى دعا را پذیرفته و وسط آن را رها کند؛ زیرا چیزى مانع از اجابت صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود.))
صلوات بسیار مهم و از ارکان ولایت است . همانگونه که خداوند ایمان کسى را بدون اقرار به آنان و بدون ولایت آنان (صلوات الله علیهم ) قبول نمى کند، دعا و صلوات نیز چنین است .
صلوات نیز مانند سایر اعمال شکل و روحى دارد. روح آن این است که مقام آنان را نزد خدا فهمیده و بفهمیم که آنها وسیله ها و شفیعهایى نزد خدا بوده و خداوند کسى را بدون توسل به آنان نمى پذیرد. و نیز آنان اولى به انسان از خود او مى باشند و پایه این مطلب اندک شناخت واقعى است که باعث عمل به اولویت آنان مى باشد. و آنگاه که این شناخت واقعى تحقق یافت ، و بنده با این شناخت یک بار صلوات فرستاد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) ده بار یا بیشتر و بى نهایت بر او صلوات مى فرستد؛ و اگر این صلوات در دعا باشد، دعا مستجاب مى گردد

 (16) پاکدلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند. امر دیگرى که باعث اجابت است توجه کردن بنده به مولاى بخشنده ، مهربان و رحیم با قلب ، باطن و روح خود مى باشد. نیز باید دل خود را از غیر خدا بخصوص افکار پستى که باعث نجاست دل و کثیف شدن روح مى باشد - مانند افکار حرام ، مکروه و جایز بخصوص غم و غصه دنیا و ترس از ناگواریها و بدگمانى به خداوند متعال و بى اعتمادى به وعده هاى او - پاک نمود. زیرا این امور باعث هلاکت دل مؤ من و حتى رو گرداندن خداوند متعال از او مى شود- ((این گمانى که به خدا داشتید، شما را هلاک کرد.)) - و از ضعف ایمان سرچشمه گرفته و نوعى بى ادبى به خدا و اطاعت از شیطان مى باشد. ((شیطان با وعده دادن فقر شما را بکارهاى زشت و بخل وا مى دارد.))

(17) دعا قبل از بلا. چنین دعایى خیلى مؤ ثرتر از دعایى است که پس از رسیدن بلا و سختى صورت مى گیرد.
(18) شریک نمودن دیگران در دعا و قبل از خود براى آنان دعا کردن . امر دیگرى که در دعا مؤ ثر است ، این است که دیگران را در دعاى خود شریک نماید. ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا کند.

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/5/20 :: ساعت 1:35 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 441
>> بازدید دیروز: 66
>> مجموع بازدیدها: 1516050
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [174]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [193]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب