سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا دانشمند که نادانى وى او را از پاى در آورد و دانش او با او بود او را سودى نکرد . [نهج البلاغه]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث ششم)

موانع فهم قرآن
بهر صورت لازم است کسى که مى خواهد قرآن را بفهمد موانع فهم را از بین ببرد و الا آنگونه که باید، نمى تواند از قرآن استفاده کند و حتى گاهى بعوض سود، زیان مى بیند. موانعى از قبیل :
(1)تقید به اداى دقیق حروف از مخارج آن و رعایت دقیق قواعد تجوید. این مطلب از تدبر در آیه جلوگیرى کرده و مانع فهمیدن قرآن مى شود.
(2)یکى از صفات و اخلاق رذیله سبب مى شود که قلب نتواند معانى قران را بفهمد چنانچه مفاد بعضى از آیات نیز همین است مانند:
((و خدا اینچنین بر دل هر منکر ستمکارى مهر بدبختى مى زند.)) و ((بجز کسانى که دائم رو به درگاه خدا دارند، کسى آن را نمى فهمد.))

 این صفات باعث کدورت قلب شده و مانع فهمیدن حقیقت اشیاء مى شود؛ مانند آینه اى که زنگار گرفته و شکلها را بخوبى منعکس نمى کند.
(3)اعتقاد به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به این که خلاف آن کفر یا گمراهى مى باشد، نیز از موانع فهم است . زیرا قبل از این که قلب بتواند حق را ببیند و با آن روشن بشود، آن را کفر پنداشته و آن را توجیه و تاءویل مى کند. و تا زمانى که چنین تعصب باطلى در شخص باشد، هیچگاه توانایى رسیدن به حق را نخواهد داشت .
(4)هنگام تفسیر آیه تفسیر ظاهر و آشکارى را ببیند و خیال کند تمامى مراد آیه همین است و برداشتى غیر از این ، تفسیر براءى و حرام مى باشد.
زمانى که خواننده قران حقیقت و بزرگى قرآن را دریافت ، باید در آیات او تدبر کند و وقتى تدبر کرده و موانع فهم را از سر راه برداشته و در صدد فهمیدن آن بر آمد، طبیعتا منظور خدا در کلامش براى او، آشکار مى شود. - البته بمقدار ایمان خود - و آنگاه که از این آبشخور جامى نوشید، مست مى شود. و زمانى که از جلوه هاى معارف الهى مست شده ، قلب او از آیات مختلف ، که هر کدام اثر مخصوصى دارند، تاءثیر پذیرفته و با هر معنایى حال و سرورى براى او پیدا مى شود. به این دلیل که نگرش او به هر آیه بگونه اى است که گویا خود مخاطب آن آیه بوده ، یا براى او نازل شده و این آیه فقط براى اوست . آنگاه حالت غم یا خوشحالى ، ترس یا امیدوارى ، توکل یا خوشنودى یا یکتا دانستن خدا به او دست داده و سپس بحسب حالى که از تاثیرات قران پیدا کرده ، با پناه بردن و استعمار، اعتراف و توبه ، دعا و شکر، تسبیح و حمد نمودن و با گفتن ((لا اله الا الله )) یا ((الله اکبر)) به آیات جواب مى دهد.
زمانى که ترس او را فرا گیرد، فکر مى کند که از تمام خیرات و سعادتهایى که در آیات ، براى بندگان صالح خدا آمده محروم شده است . و در این حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مى برد. و هنگامى که امیدوار شد، آرزوى رسیدن به مقامات بالاى کاملین ، عارفین و مقربین را مى نامید و از خدا مى خواهد او را نیز از آنان بگرداند. و هنگامى که این تاثرات براى او کامل شد، با برکات وحى و عطایاى خداوند، یقینا ترقى کرده تا جایى که گویا خدا را مى بیند که با او سخن گفته و او را مخاطب قرار داده است و گویا با دل مى بیند که خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمت بخشیدن و نیکى کردن با او مناجات مى کند، و در این صورت حال تعظیم ، گوش فرا دادن ، فهمیدن و حیا در او پیدا مى شود.
اگر موفق شد شکر این نعمت را آنطور که سزاوار است ، بجا آورد و با این عطیه الهى آنطور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، بگونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند؛

چنانچه امام صادق (علیه السلام ) بنابر روایتى در ((توحید صدوق )) مى فرماید: ((خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند.)) در این حال او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابدا توجهى ندارد.
خداوند بحق این مقام ، این مقام را به ما و جمیع مؤ منین عنایت فرماید.
و بحق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش - که درود خدا بر همه آنان باد - این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید.

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/18 :: ساعت 6:33 عصر )
»» درمحضراستاد3

 

 

 

درمحضراستادآیت الله خوشوقت(3)

 چند نکته

توصیه به حق

  مساله دیگری که در جامعه اسلامی فراموش شده(طبق سوره مبارکه والعصر)مساله توصیه به حق وتوصیه به صبر است.

این کاری میکند که امر به معروف و نهی از منکر و حدود(که حافظان واجب و حرام در جامعه اند)نمی کنند.معنی اش اینست که در موقع نزدیک به از دست دادن صبر و گم کردن حق و خلاصه قبل از ارتکاب معاصی (مخصوصاً در دوران حکام جور)تذکر دهیم،آقا حواستو جمع کن،دینت را از دست ندهی.

استاد

استاد اصلی خداست. بعد حضرات معصومین. اگر به دستورات اینها عمل کردی و سیر نشدی، آنوقت نوبت به استاد به این معنا می شود.

 انفاق

- لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم

 یعنی آدم به مقام انفاق نمی رسد مگر اینکه از چیزهایی که نو و مورد علاقه اش است بدهد. خدا همیشه هر چه به آدم می دهد نو و سالم است از ما هم همینطور توقّع دارد که چیزهای مرغوب ونو را بدهیم. اینکه آدم هر چه را می خواهد در رودخانه بریزد به فقیر بدهد این نباید توقّع داشته باشد که خدا هم به او زیاد بدهد. سر اینکه بعضی همیشه گله دارند که چرا چیزی به ما نمی دهند همین است. چون خدا می بیند. در سایر چیزها هم همینطورست تا بالا. برخی حتّی همه چیزشان را به خدا می دهند بعضی کمتر و بعضی با حسابگری نفس امّاره دقّت می کنند و هر چیزی که بدرد نخوراست و ساده است وانجامش زحمت ندارد به خدا می دهند و جوانی و پول و راحتی خود را به خدا نمی دهند. این با رعایت و ادامه تقوا و تمرین درست می شود و با انجام واجبات وترک محرّمات آرام آرام شروع می شود تا بیشتر شود و به آنجا برسد که آدم جان خودش را هم بدهد، چون همه چیز و همه نعمتها مال خداست. ما هم که نعمت خداییم از آن خداییم. این بده بستانها اگر ادامه پیدا کند و آدم هی بدهد خدا نیز می دهد و آدم باورش به اینکه او میدهد بیشتر می شود تا اینکه تکامل حاصل می شود و جریان زندگی و حرکت به سمت کمال شکل می گیرد.

اشتیاق

برای اینکه اشتیاق به ادامه راه و عمل پیدا شود، راهش( فکر کردن) است. باید وقتی را برای زن و بچّه گذاشت و برای جبران آن باید مقداری خلوت داشته باشیم.

تصمیم

این که گفته می شود تصمیم گرفتم ولی باز فراموش کردم معنی اش اینست که تصمیم نگرفته دروغ می گوید.

خلوت

اگر درون آدم شلوغ باشد صدای ملک را نمی شنود باید کمی در خلوت بعد از (نماز شب) ذکر گفت تا درون خلوت شود

سرمایه رمضان

بعد از ماه مبارک بسیار دقت کنیم، حتّی بیشتر از ماه رمضان، چون این همه سرمایه در اثر ماه رمضان که خوابش هم عبادت بوده است توسّط خدای متعال به ما رسیده است لذا شیاطین هم دندان تیز کرده اند که همه را بزنند بارعایت و ادامه تقواست که می توانیم این سرمایه را بیشتر کنیم تا به مراتب بالای ایمان برسیم

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 90/5/16 :: ساعت 6:48 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

 مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث پنجم)

آداب قرائت قرآن و دعا
ماه رمضان بهار دعا و قرآن است ؛ بهمین جهت بطور اختصار به شرایط واجب دعا اشاره مى کنیم ؛ زیرا بیان تفصیلى آن جاى دیگرى دارد؛ و همچنین شرایط قرائت قرآن ؛ که در اینجا براى رعایت ادب و حق تقدم قرآن ، ابتدا شرایط قرائت آن را بیان مى کنیم .
 
تدبر در قرآن
خداى متعال مى فرماید: ((افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها؛ چرا در قرآن اندیشه نمى کنند؛ یا بر دلهایشان قفلهایى است .))

 کسى که در قرآن تدبر و اندیشه مى کند باید به اندازه تدبرش معنى کلام و بزرگى آن و عظمت گوینده را فهمیده ، و در هنگام قرائت با حضور قلب بوده و در آن اندیشه نماید؛ منظور از کلام را بفهمد و موانع فهم را از بین ببرد؛ تا آنگاه اندیشه و درک او بیشتر شده و به عوالم زیبا و مقامات بالایى برسد. رعایت بعضى از امور مذکور لازم بوده و رعایت بعضى از آنها واجب نیست ، گر چه خیلى مفید و سودمند است .

  فهم معناى قرآن
منظور از فهمیدن معناى کلام خدا این است که اجمالا بداند که کنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالمها مظاهرى دارد که این مظاهر نیز تاءثیراتى دارد.

 در عوالم آخرت صورتى مانند صورت پیامبران ، فرشتگان و بندگان صالح خدا داشته ، در این شکل سخن گفته ، در پیشگاه خداوند شفاعت کرده و شفاعت او قبول مى شود و شافعى است پذیرفته شده و راستگویى است که تصدیق شده است . در حقیقت جلوه اى از جلوه هاى خداى بزرگ است . مطالبى که درباره قرآن گفتیم همگى برگرفته از روایات اهل بیت (علیهم السلام ) بود؛ کسانى که متولى قرآن بوده و از آن جدا نمى شوند. هر چیزى در قرآن بیان شده ، و دانش آنچه بوده و خواهد بود، در آن است ؛ و نورى است که خداوند بوسیله آن کسانى را که پیرو خوشنودیش باشند به راههاى سلامتى راهنمایى نموده ، و با اذن خود آنان را از تاریکیها خارج و به راه راست هدایت مى کند؛ حتى حقیقت آن در بعضى عوالم با حقیقت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و جانشینان پاک او یکى است . چنانچه این فرمایش امیرالمؤ منین (علیه السلام ): ((انا القرآن الناطق ؛ من قرآن ناطق هستم .)) از این مطلب پرده بر مى دارد.

تمام کلام این که قرآن حقیقتى دارد. و حقیقت او بگونه اى است که این علوم به کنه شناخت آن نمى رسد. و او چنان است که خداى متعال فرموده است : ((جز دست پاکان به آن نمى رسد.)) درک حقیقت قرآن ملازم با شناخت عظمت آن و شناخت عظمت آن ملازم با درک عظمت گوینده آن است ؛

 بنابراین کسى که آن را بدینگونه شناخت ، باید هنگام تلاوت آن حضور قلب داشته و هنگام قرائت ، سعى کند در آن تدبر کرده و سعى کند منظور سخن ، اشارات و نکات قرآن را بفهمد. و بدین ترتیب به علم مبداء و معاد - که همان علم به خدا، فرشتگان ، کتابهاى او و روز قیامت و شناخت حقیقت اشیا مى باشد - که در قرآن هست دست یابد.

  از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند: اسرارى که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) با من در میان مى گذاشت از مردم نمى پوشاندم و فقط در جایى آن را کتمان مى کردم که کسى که توان فهم کتاب خدا را داشته باشد نمى یافتم .

 نمونه اى از تدبر و فهم در قرآن
اکنون بد نیست نمونه اى از تدبر و فهمیدن قرآن بیان کنیم تا براى کسانى که مى خواهند به این امر بپردازند، مفید باشد: وقتى انسان در سوره واقعه مى خواند ((افراءیتم الماء الذى تشربون ؛ آیا آبى را که مى آشامید، دیدند؟))

 مى تواند فکر خود را محدود به مزه آب نکند و درباره مطالب مختلفى پیرامون آن بیندیشد. از جمله درباره بوجود آمدن تمام اشیا از آن بیندیشد. مثلا فکر کند که آب چگونه در اشکال گوناگون دانه ، گیاه ، حیوان و انسان یافت مى شود. آنگاه درباره اجزاى انسان فکر کند، اجزاى ظاهرى مانند گوشت و استخوان و... چشم و گوش و... نیروها و اخلاق عالى و اخلاق رذیله و آثار آن در دنیا و آخرت ، تا نوبت به تفکر درباره مراتب عقلهاى خود رسیده و در مورد عقل مستفاد فکر کند و ببیند که گویا عالم کوچکى است و حتى آن را عالم بزرگى ببیند. آنگاه در تفکر خود به مبداء آب بازگشته و همانگونه که در قرآن است ، بفهمد آب از آثار رحمت خداوند بوده و نیز بفهمد که رحمت از صفات خداوند است . و بدین ترتیب آب را نعمتى از نعمتهاى خداوند بداند.

این نوع از تدبر از چیزهایى است که علم مکاشفه با آن آغاز مى شود و اگر کسى که تدبر مى کند، فکر خود را غرق در این مطلب کند شاید چیزى ببیند که این فرمایش امام صادق (علیه السلام ): ((چیزى ندیدم ، مگر این که قبل و همراه و بعد از او خداوند را دیدم .)) را تصدیق نماید.

و اگر خواننده قرآن در این موارد نیز تدبر نماید قران را بهتر خواهد فهمید:
(الف ) اندیشیدن درباره حالات پیامبران که با توجه به نزدیکى آنان به خداوند و داشتن مقام بالایى نزد او چرا این همه گرفتار بلاها و مصیبت ها بودند؛ مصیبتهایى مانند فقر، بیمارى و اذیت مردم از قبیل دروغگو خواندن ، تهمت ، دشنام ، کتک زدن و کشتن . و فکر کند که خدا چگونه آنان را با بلاها و محنتها تربیت نمود تا جایى که سرور پیامبران (صلى الله علیه و آله و سلم ) با این که حبیب خدا بود، فرمود: ((هیچ پیامبرى مانند من اذیت نشد.))

 و درباره هر کدام از این مطالب بیندیش تا موارد زیر را از آن بفهمى .

(1)بزرگى خداوند متعال را از آن بفهمى ، از این جهت که امثال این بزرگان تحت سیطره قدرت و حکمت او بودند. و او هر چه بخواهد انجام مى دهد و کسى نمى تواند از کارهاى او سؤ ال کند.
(2)متوقع نباشى که باید در مقابل طاعاتى که دارى خداوند نیز امور را طبق اراده تو در آورد.
(3)هنگامى که تو را در دنیا مبتلا به فقر و خوارى یا سایر بلاها مى کند، از فضل او ماءیوس نشوى .
(4)هیچ مؤ منى را بخاطر بلاهایى که به او رسیده شماتت نکن .
(5)هیچ مؤ منى را بخاطر ذلت و فقرى که در دنیا دارد، تحقیر نکن ؛ شاید خداوند او را بجهت بزرگواریش مبتلا کرده است .
(6)پستى دنیا را نزد خدا ببین . خود نیز آن را بزرگ ندانسته و کوچک شمار. و بخاطر از دست دادن آن غصه نخور.
(7)رو آوردن دنیا را علامت دور شدن از خدا و پشت کردن آن را علامت صالح بودن خود بدان ؛ همانگونه که به حضرت موسى (علیه السلام ) وحى شد:
((اگر فقر آمد، بگو: آفرین بر نشان صالحین و هنگامى که غنا آمد، بگو: گناهى است که مجازات آن زود آمد.))

 (ب )یکى دیگر از چیزهایى که براى فهم قرآن مفید است ، اندیشیدن درباره مجازات و حدود و تعزیراتى است که براى گناهان وضع شده است ؛ مثلا بریدن دست بخاطر دزدیدن ربع دینار که یکى از احکام الهى است ، ترس بزرگى براى عاقل بوجود مى آورد از این جهت که او هر روز گناهان قلبى و بدنى زیادى مرتکب مى شود. و اگر مجازات ربع دینار چنین باشد مجازات او با این بار سنگین چه خواهد بود!

(ج )اندیشیدن درباره اعمال و مجازات امتهایى است که نابود شده اند؛ نیز از این جمله است .

حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) از عمل کسانى که گرفتار نزول عذاب شده بودند سؤ ال کردند، و خود جواب دادند :آنان دنیا را باندازه بچه اى که مادرش را دوست مى دارد، دوست داشتند. و با ترس اندکى از اهل گناه فرمانبردارى مى کردند. داراى آرزوهاى طولانى بوده و لهو و لعب آنان را غافل کرده بود.

 از یکى از آنان سؤ ال کرد چگونه هلاک شده و عذاب مى شوید؟ گفت : شب با سلامتى خوابیدیم ولى صبح در ((هاویه )) بودیم . پرسید: هاویه چیست ؟ گفت : کوهى آتشین است که تا روز قیامت بر ما افروخته مى شود. پرسید: چه گفتید و چه جوابى شنیدید؟ گفت : گفتیم : ما را به دنیا برگردان تا در آن زهد پیشه کنیم ، جواب شنیدیم : دروغ مى گویید، فرمود: عجیب است که دیگران با من سخن نمى گویند، گفت : روح الله ! فرشتگانى خشن و نیرومند بر دهان آنها دهنه اى آتشین زده اند، من در میان آنان بوده ولى از آنان نبودم ، وقتى عذاب نازل شد، من را نیز در بر گرفت ، و اکنون با تار موئى به کناره جهنم آویزانم ، نمى دانم در آن مى افتم یا از آن نجات مى یابم .
و درباره گناه ((اصحاب سبت )) و عذابشان که در ابتدا تبدیل به میمون و خوک شده و سپس هلاک گردیدند، فکر کن . آنگاه به اعمال خود بیندیش ، آیا مطمئنى که عمل تو مانند اعمال آنها نباشد؟

 امثال این تفکرات نمى گذاشت که صالحین و اولیا با اطمینان بخوابند و مى گفتند: کسى که از شبیخون مى ترسد چگونه مى خوابد! و صورت خود را هر روز چندین بار بررسى مى کردند که ببینند آیا از ستم گناهان سیاه شده یا به حال خود باقى است ؟
×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/15 :: ساعت 4:44 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان


 مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث چهارم)

فضیلت ماه رمضان
درباره فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار زیاد و فواید فراوانى در روایات آمده است - البته براى کسانى که اهل درک و شعور باشند. از قبیل :
(1 - خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و باندازه تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده ، در شب آخر آن آزاد مى کند.
(2 - در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و بهمین ترتیب ) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

سخنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره ماه مبارک رمضان
(3 - سید قدس سره در ((اقبال )) از کتاب ((بشارة المصطفى لشیعة المرتضى )) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین - درود و سلام بر آنان - روایت نموده که حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

((مردم ! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است ؛ ماهى که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس ‍ با نیتهایى راست ، و دلهایى پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن ، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام کنید؛ کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حفظ کرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا بطرف بالا بلند کنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامى که از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک مى گوید. و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب مى کند.

مردم ! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و در روزى که مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! کسى که به مؤ من روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض کردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این کار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه آبى .

مردم ! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزى که در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت . و هر کدام از شما که بر بنده و کنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و کسى که شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى که او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. کسى که یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى که او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت ؛ و کسى که در این ماه صله رحم کند، خداوند روزى که او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى کند. کسى که در آن قطع رحم کند، خداوند روزى که او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و کسى که یک نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصیى از آتش مى نویسد. و کسى که عمل واجبى انجام دهد ثواب کسى که هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت . و کسى که در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى که ترازوها سبک است ، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید. و کسى که یک آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش کسى که قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم کند، خواهد داشت .
مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نکند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: برخاستم و عرض کردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست ؟ فرمودند: اباالحسن ! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرامهاى خداى عزیز و بزرگ است . سپس گریه کرد. عرض کردم چرا گریه مى کنى رسول خدا؟ فرمود: على ! بخاطر حلال شمردن تو در این ماه است ؛ گویا با تو هستم و تو براى پروردگارت نماز مى خوانى و بدبخت ترین اولین و آخرین ، همانند ((پى کننده شتر ثمود)) ضربه اى به جلو سرت مى زند که موى صورتت با آنان رنگین مى شود.

امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: عرض کردم : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )! آیا در آن حال دینم سالم است ؟ فرمود: آرى دینت سالم است . سپس فرمود: على ! کسى که تو را بکشد مرا کشته و کسى که با تو دشمنى کند با من دشمنى نموده و کسى که به تو ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته ، زیرا تو مانند نفس من هستى روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است ؛ خداى عزیز و بزرگ مرا آفرید؛ تو را نیز آفرید و مرا برگزید! و تو را؛ من را براى پیامبرى انتخاب نمود و تو را براى امامت اختیار کرد.
بنابراین کسى که امامت تو را انکار کند پیامبرى من را انکار کرده . على ! تو وصى من ، پدر فرزندانم ، همسر دخترم و جانشین من در میان امتم در زندگى من و بعد از مرگ من هستى . امر تو امر من و نهى تو نهى من است . به کسى که مرا به پیامبرى برانگیخته و مرا بهترین مردم قرار داد، قسم مى خورم که تو حجت خدا بر خلق او و امین او بر رازش ، و جانشین او در میان بندگانش مى باشى .))

(4 - از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده ، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: ((کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.)) زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود - با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است - مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

(5 - از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است . زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب ؛ ولى در ماه رمضان این ندا از ماه آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است .

(6 - در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه ((ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را)) مى باشد.
هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته ، با آن منت خدا را بر خود درک نموده ، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى ، از آن کم بهره یا بى بهره است .
از بعضى نقل شده که مى گویند: به زنجیر کشیدن شیاطین در ماه رمضان فایده زیادى ندارد و گویا تصدیق این مطلب برایش مشکل بوده یا منظور از آن را نفهمیده است ؛ در حالى که این مطلب در ماه رمضان محسوس ‍ بوده و آثار آن از جهت ازدیاد عبادات و خیرات در آن ، آشکار است ؛ و کسى در آن شکى ندارد. و کسى که ماهیت شیطان را شناخته و جهت ارتباط او را با بشر و طریقه تاءثیر او را بداند، مى فهمد که صرف خوددارى از خوردنى و آشامیدنى بخصوص اگر همراه با نگهداشتن زبان از پرگویى باشد. باعث منع دخل و تصرف شیطان در دل روزه دار مى شود؛ همانگونه که در فرمایش معصومین (علیهم السلام ) به آن اشاره شده است : ((با گرسنگى مجارى او (شیطان ) را تنگ نمایید، که او مانند خون در بدن انسان جارى است .))
بهر صورت زیادى عبادات و خیرات و طاعاتى که از مردم مى بینم ، قابل انکار نیست . بله این مطلب نسبت به همه شیاطین و نسبت به جمیع مکلفها نیست . و این مطلب براى اهل آن روشن است ، چنانچه در بعضى از روایات باب صریحا گفته شده که مراد از شیاطین ، شیاطین متمرد هستند.

××××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/5/13 :: ساعت 7:43 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان (مبحث سوم)

درجات روزه
1-روزه عوام . این روزه با خوددارى از مبطلات روزه که فقهاء در رساله هاى خود نوشته اند، تحقق مى یابد.
2-روزه خواص . با انجام امورى که در روزه عوام گفتیم و جلوگیرى اعضاى بدن از مخالفت با خداوند، روزه خواص تحقق پیدا مى کند.
3-روزه خواص خواص . این روزه با خوددارى از امور حلال یا حرامى که انسان را از یاد خدا باز مى دارد تحقق مى یابد.
هر کدام از دو درجه دوم و سوم نیز انواع زیادى دارد. بویژه درجه دوم که انواع بیشمار آن بتعداد مؤ منین اصحاب یمین است . و حتى هر کدام از خواص ، روزه اش به گونه اى است که با روزه دیگرى فرق مى کند و ممکن است عمل بعضى از افراد درجاتى که گفتیم ، به عمل درجه بالاتر از خود نزدیک باشد.
 اقسام روزه داران
تقسیم بالا از حیث چیزهایى بود که از انجام آن خوددارى مى شود. ولى از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند:
 1-عده اى براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم ، یا براى رسیدن به نفع آنان ، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است .
2-بعضى نیز در نیت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.
3-عده اى فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.
4-گروهى علاوه بر نیت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.
5-دسته فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.

انواع تغذیه روزه داران
روزه داران به لحاظ تغذیه نیز به چند دسته تقسیم مى شوند:
الف- عده اى تغذیه آنان از راه حرام است . این گروه مانند باربرهایى هستند که بار مردم را به منزلشان مى رسانند. بهمین جهت پاداش مال صاحب غذا بوده و روزه دار فقط از گناه ظلم و غصب خود بهره مند مى گردد. و به عبارت دیگر کار این دسته مانند کار کسى است که سوار بر چهار پاى غصبى شده و خانه خدا را با آن طواف کند.
ب - عده اى تغذیه آنان شبهه ناک است ؛ که این دسته به دو گروه تقسیم مى شوند: دسته اول کسانى هستند که این مشتبه به حرام واقعى ، در ظاهر براى آنان حلال است و دسته دوم حتى در ظاهر نیز براى آنان حلال نیست .دسته اول حکم کسى را دارد که تغذیه او حلال است گرچه یک درجه از او پایینتر است . و دسته دوم حکم کسى را دارد که غذاى حرام مى خورد، گرچه یک درجه از او بالاتر است .
ج-  دسته اى تغذیه آنان حلال است ولى سفره آنان رنگین بوده ، از چند نوع غذا استفاده کرده و پرخورى مى کنند. این دسته مانند انسانهاى پستى هستند که در حضور دوست خود به کارهایى مى پردازند که اول خوشش نمى آید، و دوست انتظار دارد که آنان از چیزى جز یاد و نزدیک شدن به او لذت نبرند. چنین بنده اى لیاقت مجلس دوستان را نداشته و باید او را با چیزى که دوست دارد تنها گذاشت . و شایسته است او را بنده شکمش بدانیم نه بنده پروردگارش .
د-  عده اى نیز از دسته فوق تجاوز کرده و کارشان به اسراف و ریخت و پاش و تلف کردن رسیده ، حکم این دسته مانند کسانى است که غذایشان حرام است ؛ و بهتر است او را گناهکار بدانیم تا مطیع .
ه‍ - عده اى هم کسب و کار و هم تغذیه آنها حلال بوده و از خوشگذرانى و اسراف دور هستند؛ براى خدا تواضع کرده و در مقدار خوردنى و آشامیدنى بمقدار حلال و غیر مکروه بسنده مى کنند؛ غذاى خوشمزه نخورده و به یک خورش اکتفا نموده ؛ یا بعضى از چیزهاى زیادى و لذتها را ترک مى کنند. درجات آنان پیش پروردگارى که مراقب تلاشها و مراقبتهاى آنان است ، محفوظ مى باشد؛ شکرگزار آن بوده و پاداش آن را مى دهد. در هنگام گرفتن پاداش باندازه سر سوزنى به آنان ظلم نشده و خداوند پاداشى بهتر از عمل آنها به آنان داده و بى حساب و با فضل خود به آنان مى بخشد. و کسى نمى داند چه نعمتهاى گرانقدرى براى آنان ذخیره شده که به ذهن کسى خطور نکرده است .
انواع نیت افطار و سحرى
بلحاظ نیت افطار و سحرى نیز روزه داران به چند دسته تقسیم مى شوند:
 الف-  عده اى - مانند کسانى که بطور معمول غذا مى خورند - فقط جهت رفع گرسنگى و لذت تغذیه ، افطار و سحرى مى خورند.
ب - عده اى علاوه بر این ، استحباب و نیرو گرفتن براى عبادت را ضمیمه آن مى کنند.
ج - دسته اى هدف آنان از افطار و سحرى فقط این است که مطلوب آقا و مولایشان بوده و کمکى براى عبادت اوست . و بهمراه این نیت آداب مطلوب آن را نیز از قبیل ذکرها و چگونگى خوردن رعایت کرده و اعمال مستحبى که شامل خواندن قرآن و دعا و حمد خداست را قبل و بعد و در اثناء افطار و سحرى انجام مى دهند.
گوشه اى از آداب افطار و سحرى
از مهمترین امور در افطار و سحرى ، قبل از شروع و بعد از گفتن بسم الله ...، خواندن سوره قدر است ؛ و بهترین چیزى که قبل از افطار خوانده مى شود دعایى است که در اقبال آمده و مفضل بن عمر، آن را روایت کرده است :

((امام صادق فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: اباالحسن ! ماه رمضان نزدیک شده است ؛ قبل از افطار دعا کن ؛ جبرئیل پیش من آمد و گفت : یا محمد! کسى که در ماه رمضان ، با این دعا، قبل از افطار، دعا کند، خداوند دعاى او را مستجاب ، نماز و روزه او را قبول و ده دعاى او را مستجاب مى کند؛ گناه او را بخشیده ، غم و غصه او را از بین برده ، گرفتاریهایش را بر طرف کرده ، حاجات او را برآورده نموده ، او را به مقصودش رسانیده ، عمل او را با عمل پیامبران و صدیقین بالا برده و در روز قیامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود. گفتم : چه دعایى است ؟ جبرئیل ! گفت : اللهم رب النور العظیم ...))

×××××××× 

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی

   



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/11 :: ساعت 3:0 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان

   (مبحث دوم)

با  مقدماتی که در مبحث اول مطرح شد مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم که بعضى از آنها عبارتند از:

(الف- مى فهمیم که چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب کرده است .

 نعمتى بالاتر و بهتر از نعمت شناخت ، نزدیکى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از راههاى نزدیک رسیدن به آن است .

 پس ‍ مى بینى که روزه تکلیف نیست بلکه خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت دارد. و بهمین جهت شکر آن واجب است . و ارزش دعوت خداوند به روزه را در کتابش ، در آیه روزه ، مى فهمى و اگر بدانى که این خطاب ، دعوت تو به سراى پیوستن به خداست ، از آن لذت برده ؛ و مى فهمى که علت واجب کردن آن کم خوردن و ضعیف کردن نیروهاست . بهمین جهت حیف مى آید که حتى در شب نیز غذا بخورى . و ممکن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درک کنى .

(ب- وقتى ارزش کارى را که از تو خواسته شده ، فهمیدى ، براى رسیدن به نتیجه خوب ، در جهت انجام درست و اخلاص در آن ، تلاش ‍ مى کنى .

(ج- هنگامى که هدف از واجب شدن روزه را دانستى ، مى فهمى که چه چیزى باعث صفا و روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى که

((روزه فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست ؛ و هنگامى که روزه گرفتى ، گوش ، چشم و زبانت نیز باید روزه بگیرد.)) حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده .

(د- مى فهمى که شایسته نیست نیت و هدف روزه ، فقط مجازات نشدن یا بدست آوردن پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست مى آید بلکه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیکى انسان به خداوند و همسایگى و خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر این که انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیک مى گرداند، نزدیک شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیک شدن به او.

بعد از درک این مطالب با کمى تاءمل مى توانى بفهمى که هر کار یا حال یا سخنى که تو را از مقامهاى بلند حضور در درگاه خدا دور سازد، مخالف مراد مولایت از مشرف نمودن تو به این دعوت و میهمانى است . و راضى نمى شوى در خانه میهمانى این پادشاه بزرگ - که تو را با این نزدیکى و مشرف نمودن نزدیک گردانده است و عالم به نهانى هاى تو و آنچه در قلب تو مى گذرد، مى باشد - در حالى که به تو توجه دارد، از او غافل باشى . و راضى نمى شوى که از او روى بگردانى در حالى که به تو روى کرده است . عقل انسان این را از کارهاى بسیار زشت مى داند که حتى دوست حاضر نیست با دوستش چنین عملى انجام دهد؛ ولى خداوند به خاطر مداراى با بندگان آسان گرفته و تکلیف آنان را کمتر از توانائیشان قرار داده است .
بندگان خوب از این هم بالاتر رفته و با آقاى خود در مورد واجب و حرام آن گونه عمل مى کنند که شایسته حق آقایى و بندگى است ؛ و کسى را که در این مورد کوتاهى کند، پست و حقیر مى دانند.
و خلاصه این که در روزه خود به سفارشات امام صادق (علیه السلام ) عمل مى کنند:

 ((یکى از آنها این است که موقعى که روزه مى گیرى خود را نزدیک به آخرت ببین ؛ و با خضوع و خشوع و شکستگى و خوارى باش ؛ و مانند بنده اى که از مولاى خود ترسان است ، بوده ؛ دلت از عیوب ، و باطنت از حیله ها و مکرها پاک باشد؛ و خدا از هر چه غیر اوست بیزارى جوى و در روزه خود تنها خدا را سرپرست خود بدان و آنگونه که شایسته است از خداوندى که بر همه غالب است بترس ؛ و در روزهایى که روزه مى گیرى روح و بدنت را براى عمل به دستورات او و چیزهایى که از تو خواسته ، فارغ کن .))

 حضرت (علیه السلام ) سفارشات دیگرى نیز نمودند مثل حفظ اعضاى بدن از کارهایى که خداوند ممنوع کرده و مخالف خواسته اوست ، بخصوص زبان ، حتى از مجادله و سوگند راست . سپس در آخر روایت فرمود:

 ((اگر به تمام آنچه گفتم عمل کردى ، به تمام آنچه شایسته روزه دار است ، عمل کرده اى ؛ و هر اندازه از چیزهایى که گفتم کم کنى ، همان مقدار فضیلت و ثواب روزه ات کمتر مى شود.))

این سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین ، و درباره اثرات آن تاءمل نما. کسى که خود را نزدیک به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او چیزى جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شکسته و خاضع و خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او کسى جز خدا نیست . و کسى که روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزه او روزه مقربین مى گردد.

 خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما بفرماید؛ گرچه یک روز در عمرمان باشد.

×××××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 7:10 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

  

مراقبات ماه مبارک رمضان

(مبحث اول)

از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت شده است :

((نگویید رمضان ؛ زیرا نمى دانید رمضان چیست ؛ و اگر کسى گفت ، باید صدقه داده و روزه بگیرد. بلکه همانطور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان .))

از اعمال مهم سالک در این ماه بزرگ شناخت حقیقت این ماه - در این ماه خداوند رهروان این ماه را با دعوت به میهمانى این ماه گرامى داشته و این ماه ماه میهمانى خداست - و سپس فهمیدن معنى روزه و مناسبت آن با میهمانى خداست . آنگاه تلاش و کوشش براى بدست آوردن اخلاص ‍ در کردار و رفتارهایى است که مطابق با رضایت صاحبخانه است .

فواید گرسنگى

گرسنگى فواید بیشمارى در جهت تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد. روایات زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است که بد نیست در اینجا اشاره اى به آنها و سپس به فلسفه و حکمت گرسنگى داشته باشیم .
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است :

 ((با تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست . و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر بیشترى نموده باشد.))

 و به اسامه فرمودند:

((اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.))

 نیز فرمودند:

((گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیرد شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند.))

 در حدیث معراج خداوند پرسید:

اى احمد! آیا آثار روزه را مى دانى ؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند:

 نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است . و آن حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت معرفت را در پى دارد و معرفت یقین را. و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند. در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست . و هر کس طبق خوشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم : شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستیى که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامى که او من را دوست داشت ، من هم او را دوست خواهم داشت ؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم ؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم ...؛ عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درک او را بالا مى برم ؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید: آفرین بر تو و خوشا به حالت ! خوشا به حالت ! خداوند مشتاق تو است ... خداوند مى گوید: این بهشت من است ، در آن بخرام و خوش ‍ باش و در همسایگیم ساکن شو. روح انسان مى گوید: خدا یا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع آفریدگانت بى نیاز شدم . قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خوشنودى تو براى من دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم ؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى ؛ که با دوستان خود چنین کنم .

در این روایت به فلسفه و فضیلت گرسنگى اشاره شده است . براى توضیح بیشتر مى توان به سخنان علماى اخلاق که برگرفته از روایات مى باشد، مراجعه نمود. آنان براى گرسنگى فواید زیادى گفته اند از قبیل :

(الف- صفاى قلب : زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى کند و نمى تواند خوب فکر کند؛ سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور مى شود. برخلاف گرسنگى که باعث رقت و صفاى قلب مى شود. و قلب را آماده تفکرى که باعث شناخت مى شود، مى کند. و نورى آشکار پیدا مى کند. از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است :

 ((کسى که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود.)) و قبلا نیز ثمرات شناخت و معرفت را شنیدى .)

(ب- تواضع و از بین رفتن سرمستى و ناسپاسى که منشاء سرکشى است ؛ وقتى نفس خوار شد، در مقابل پروردگارش خاضع شده و از سرکشى دست بر مى دارد.

(ج- شکستن شدت شهوات و نیروهایى است که باعث انجام گناهان کبیره شده و سبب هلاکت انسان مى شوند. چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى بوجود مى آید و کم کردن این دو شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.

(د- آمادگى براى انجام تمام عبادتها از چند جهت است ؛ که کمترین آنها کم احتیاجى به تخلى و بدست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون است - زیرا معده خانه بیمارى و پرهیز سرِ هر دارویى است . و نیز مانع بوجود آمدن مشکلاتى که از غذا خوردن بوجود آمده و انسان را محتاج مال و مقام دنیا مى کند مى گردد؛ مال و مقامى که عده بسیارى را هلاک کرده است .

(ه‍- توانایى براى دادن مال ، میهمانى دادن ، هدیه دادن ، احسان و نیکى ، رفتن به حج و زیارت و بالاخره انجام تمام عبادتهاى مالى است .
انسان نمى تواند این فایده ها را بروشنى درک کند مخصوصا فایده اول را.

 تفکر در عمل مانند نتیجه است و غیر آن مانند مقدمات است چون فکر حرکت است و غیر فکر مقدمه و آمادگى براى حرکت .
بهمین جهت درباره تفکر روایت شده است :

 ((یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است .))

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 6:48 عصر )
»» ره توشه

    ره توشه

 به مناسبت ماه مبارک رمضان(مبحث پنجم  )

اى صاحب عقل و شناخت و داراى راءى و نظر و اختیار!

چرا احوال قبر و پوسیدگى و کرمها و مصیبت هاى آن را در خاطر نمى آورى !

 هنگامى که در خاک مدفون شده ، خاک گوشت تو را خورده و کرمها در بینى تو وارد شوند؛ مردمک چشم بر چهره افتاده ، قیافه تمیز، زیبا و لطیف تو تبدیل به هیزم زیادى شود. و علاوه بر این که صورتت در گل فرو رفته و در زمین مدفون شده است ، ذلت ، فلاکت ، شکستگى ، بلا و شکنجه هم ببینى .

در آینه عقلت زیبایى صورتت را دیده و در مورد بد قیافگى و زشتى خود تاءمل کن و از مصائبى که پس از مرگ بر تو وارد مى شود پند و اندرز بگیر. سپس فکرت را متوجه عذاب آخرت و جهنم نموده و درباره آب بسیار گرمى که بر سرت ریخته مى شود که

 ((پوست بدن و درون آنها (امعا و احشا) را مى سوزاند. و گرزهاى آهنین براى آنهاست .))

بیندیش !

 در آتشى بسیار سوزان که عمق آن زیاد است انداخته مى شوى ! آتشى که زیورآلات آن آهن و نوشابه آن آب جوشان و چرک آلوده به خون است !

و بدین ترتیب بر تمام اعضاى بدنش یکى پس از دیگرى گریه کرده و در خاطر آورد اگر اهل عذاب باشند چه بلاهایى را باید تحمل کنند. و اگر بخواهد مى تواند هر شبى بر یکى از اعضاى بدنش بگرید. همچنین مى تواند نوحه امام سجاد (علیه السلام ) را بر خود - که ((زُهَرى )) آن را با نظم و نثر روایت کرده است - بخواند.
در یکى از شبها هم بر کمى حیات خود گریه کند. باین ترتیب که ابتدا احسان خدا را نسبت به خود و بردبارى طولانى و خوبى و لطافت درخواست او در دعوت به خلوت و نزدیکى و مجلس انس خود را بیاد آورده و سپس چگونگى برخورد خود با آن پروردگار بزرگ را در خاطر آورده و ببیند در مقابل این گرامیداشتهاى بزرگ چه وظیفه اى دارد. بر مروت ، حیا و وفاى خود گریسته و بگوید:

 واى از کار زشت و سرافکندگیم ، از رسوایى و کمى حیایم !

این پروردگار و آقا و نعمت دهنده من ، مالک مالکها، حاکم حاکمان و بخشنده ترین بخشندگان است که مرا دعوت به ذکر، همنشینى و انس با خود مى کند؛ در حالى که مالک مالکها، بى نیازترین بى نیازها و پروردگار زمین و آسمان است .
ولى من قبول این گرامیداشتهاى بزرگ را بر خود سنگین مى دانم ؛ در حالى که من ذلیلترین ذلیلها، فقیر از همه جهات ، بلکه فقر محض ورشکسته ، در گرو نعمتهاى او، موجود بعنایت او، زنده به حیات او، روزى خور او، مسامحه کار و مجرم در رابطه با خدمت به او مى باشم .
به من فرصت داده و با پوشش خود بدیهاى مرا پوشانده و با شناخت خود مرا گرامى داشته و براه خود راهنمایى نموده ، و رفتن به طرف بخششهاى خود را بر من آسان نموده است .

مرا در راه نزدیک شدن به خود قرار داده و با نعمت خود دوستى و محبتش را به من آشکار نموده است . براى دعوت به مجلس بخشش خود و انس گرفتن با مناجات خود گرامیترین مخلوقات در نزد خود و محبوبترین بندگانش را فرستاده است . و براى گرامیداشت من به یک نعمت اکتفا ننموده و نعمتهاى دیگر را از من سلب نکرده بلکه پیوسته نعمتى را بر نعمت دیگر اضافه نموده تا این که با فرستادن فرشته اى در هر شب براى دعوت من ، مرا محترم داشته است .

 ولى من جواب خوبیهاى او را با بدى داده و برخورد زشتى با او داشته ام ؛ بر چیزهایى که موجب خشم او مى شده حریص بوده و با سرعت کارهایى را که دور از رضایت او بوده انجام داده و براى بدست آوردن خوشنودى او سرعت نگرفته ام .
از ((روزى )) اندک او خشمگین بوده و در حالى که مشغول گناه بودم پاداش نیکوکاران را از خدا خواسته ، انتظار رحمت و نعمتهاى بزرگ را از او داشته و خود را از مجازات ایمن مى دانستم .


انا لله و انا الیه راجعون !

 چه مصیبت بزرگى که مجازات آن نیز بزرگ است !

 واى از رسوایى ، کم حیایى و بى وفایى ! چرا در حضور او گناهان کبیره را انجام دادم ؛ در حالى که آن را از کوچکترین آفریدگان او پنهان مى کردم و چرا در حالى که همراه من بود ملاحظه او را نکردم . او بدیها و گناهانم را پوشانید ولى احترام این پوشش را نگه نداشتم .

آه از سیه روزى من در لحظه ورود بر او!

با چه رویى با او دیدار کنم ! با چه زبانى با او نجوا کنم در حالى که پیمانها و سوگندها را بعد از محکم نمودن آنها شکستم . هنگامى که او را خواندم در خطاها فرو رفته بودم ولى دعوتم را اجابت فرمود؛ در حالى که احتیاجى به من نداشت . در حالى که با او بیگانه بودم مرا دعوت کرد ولى من به او پاسخى ندادم ؛ به من روى نمود ولى از او روى گرداندم .

 واى از کار زشت من و بدکاریم !

چگونه جراءت کردم و چطور خود را فریب دادم ! خدایا بخاطر این کارهاى بسیار زشت و این حالات دردناک و بد به فریادم برس !

×××××××

 ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 90/5/9 :: ساعت 6:59 عصر )
»» ره توشه

ره توشه

به مناسبت ماه مبارک رمضان(مبحث چهارم  )

یقین داشته باش

که هیچگاه نمى توانى ظاهر خود را اصلاح نمایى مگر با اصلاح باطن .

زیرا سرچشمه اعمال قلب است . و از همین رو است که از قلب صالح جز عمل صالح و از قلب فاسد جز عمل فاسد برنمى آید.

بنابراین مهمترین کارها اصلاح قلب است . و قلب از ملکات نفسانى پیشین و خطورات قلبى تاءثیر مى پذیرد. خطورات قلبى نیز از محسوسات و ملکات نفسانى و خلق و خوى سرچشمه مى گیرد. اکنون اگر کسى نتوانست قلب خود را از این راه اصلاح کند، چاره اى جز کوبیدن درِ لطف و بخشش خداى کریم و رحیم (براى توفیق ، تاءیید و هدایت ) نخواهد داشت . بهمین جهت اگر کسى واقعا بفهمد که نمى تواند نفس و قلب خود را اصلاح نماید و چاره اى جز درخواست رحمت پروردگار خود ندارد - و خود را مانند کسى ببیند که در دریاى عمیقى در حال غرق شدن یا در آتش گرفتار شده است - و خود و دل و عمل و کارش را به خدا سپرده و به عنایت او خوشبین باشد حتما نجات یافته ، سعادتمند شده و به خواسته خود مى رسد.

زیرا او توانایى است که ناتوان نشده ، بخشنده اى است که بخل نورزیده و امینى است که خیانت نمى کند.

و گفته اند - و چه خوب گفته اند -: مبارزه با فریب هاى نفس و شیطان پایانى ندارد مگر این که عجز خود را بخوبى درک کرده و صادقانه به خداوند پناه بریم .

پس باید عمل خود را به خدا سپرده ، باطن ، روح ، قلب ، بدن ، ایمان و عمل را به خداوند تسلیم نماید که خداوند در حق کسى جفا و خیانت نمى کند.
آنگاه فرض کند که در مقابل خداوند متعال ایستاده و در حالى که بدون واسطه با او در حال سخن گفتن است به او مى گوید:

 آیا پاسخ تو ((نه )) خواهد بود - و گفتن کلمه ((نه )) براى او سنگینتر از کوهها باشد - سپس بگوید: اگر بگویى ((نه )) واى بر من ! واى بر من ! و بفریادم برس ! بفریادم برس !

سپس درباره خوارى رد خداى متعال در جمیع ابعاد و آثارش ، در عقل و روح و بدنش فکر کرده و آنگاه براى تمام این مصیبتها یکى پس از دیگرى گریه کند و بگوید:

 واى بر عقل من اگر پروردگار و آقاى من آن را بپوشاند! عقل من چه حالى خواهد داشت اگر نتواند به مقام نور، شرف ، حضور، آبرومندى و منزلت داشتن نزد خدا و رسیدن به مقام فرماندهى فرشتگان و امین وحى خدا بودن برسد؛ عبادت کننده هواى نفس ، مطیع خوک شهوت و خدمتگزار سگ غضب شده و نتواند به همسایگى بهترینها و نزدیکى پروردگار جهانیان برسد؛ و سرانجام ماهیت انسانى او تغییر کرده و تبدیل به شیطانى گمراه کننده و فریبکار شود.
سپس مجازات سختى را که همان رد خداى متعال باشد - و این مجازات به روح او مى رسد - را در خاطر آورده و بگوید:

 واى بر روح من اگر خداوند به او پناه نداده و نتواند به خدا بپیوندد؛ از مجلس انس او طرد شده ، او را به قسمت صدرنشین بهشت راه نداده و در جهنم با شیاطین همراه شود!
سپس قلبش را بیاد آورده و بگوید:

 واى بر قلب کسى که مثل قلب من باشد؛ هنگامى که از یاد خدا و دوستى بخشنده اى که احسان او فراوان است منع ، به شیطان مایل و دلداده این دنیاى پست شود؛ بطورى که تمام ذکر و فکرش دنیا بوده و عاقبت در چاه آن بیفتد!

 ((چنین کسى مانند سگى است که اگر او را تعقیب کنى ، زبان خود را بیرون مى آورد و اگر او را ترک کنى زبان خود را بیرون مى آورد.))

 از تاریکى معصیت سیاه شده ، به جاى یاد خدا خود را به فراموشى زده ، به جاى علوم به وسوسه ها روى آورده و در نهایت بر دل او مهر خورده و راه نجاتى براى او باقى نماند!

سپس بر اعضاى بدنش یکى پس از دیگرى بگرید و خطاب به سرِ خود بگوید: اى سر! اگر خداى رحمان تو را در دنیا عذاب و تو را تبدیل به سر میمون و خوک نماید یا روى تو را سیاه کرده و در میان جهانیان رسوایت نماید یا چشمت را کور یا گوشت را کر یا زبانت را لال یا تو را بدریخت نماید چه حالى خواهى داشت !

آیا ندیده و نشنیده اى که خداوند بر بسیارى از عصیانگران خشم گرفت و باین شکل آنها را عذاب نمود. یا آتشى بر آنها فرو فرستاد و در دنیا آنها را سوزاند و سپس آنها را به آتش ‍ جهنم فرستاد!

آیا نمى ترسى که مجازات تو را به پس از مرگ واگذار نماید که بسیار ناگوارتر و سخت تر است !

********

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/8 :: ساعت 7:34 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

 قالَ الحسن مجتبی علیه السلام:

 إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلی

  مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.[1] .

 ترجمه:

 فرمود:خداوندمتعال ماه رمضان رابرای بندگان خودمیدان مسابقه قرارداد.

 پس عدّه ای در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودی

  الهی از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهی از روی بی توجّهی و

  سهل انگاری خسارت و ضرر می نمایند.

 ***

 پاورقی:1- تحف العقول،ص234--- من لایحضره الفقیه،ج1،ص511



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/5/7 :: ساعت 8:28 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 519
>> بازدید دیروز: 66
>> مجموع بازدیدها: 1516128
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [174]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [193]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب