خواب جالب سید احمد آقاخمینی
من فهمیدم ایشان فوت کرده اند. دویدم خدمتشان و پرسیدم چه کنیم تا در آن دنیا راحت باشیم دیدم ایشان گریستند
|
نوشابه خوردن شتر
آنچه در پی میآید یکی از خاطرات آیتالله خامنهای از امام خمینی (ره) است که پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز رحلت حضرت امام (ره) منتشر میکند:
بهار سال 1365، روزى را که امام(ره) در بستر بیمارى بودند، فراموش نمىکنم. ایشان دچار ناراحتى قلبى شده بودند و تقریباً ده، پانزده روزى در بستر بیمارى بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقاى حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند سریعاً به آنجا بیایید؛ فهمیدم که براى امام(ره) مسألهاى رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طى مسیر، خود را به تهران رساندم. اولین نفر از مسؤولان کشور بودم که شاید حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالاى سر ایشان حاضر شدم.
روزهاى نگرانکننده و سختى را گذراندیم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامى که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتى قلبى پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگى براى بروز احتمالى حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفى که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً مىباید در آن لحظهى حساس به ما مىگفتند. ایشان فرمودند: «قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمىتواند به شما آسیبى برساند». به نظر من، وصیت سىصفحهای امام(ره) مىتواند در همین چند جمله خلاصه شود.
اس ام اس روززن ومادر
*********
ایام شادمانی و روز ولادت است
هنگام شاد بودن و وقت عبادت است
در مصحف خدای تعالی نوشته بود
این نور با ظهور ولایت سر شته بود
ولادت حضرت فاطمه زهرا مبارک
*********
سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان،
عطای خداوند سبحان، کوثرقرآن، همتای امیر مومنان و
الگوی بی بدیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد . . .
*********
همسرم عزیزم ، روز زن فرصتی برای ابراز عشق من به توست
و من با همه توانم صمیمانه تو را میبوسم و دوستت میدارم . . .
*********
و خداوند زن را نمک زندگی آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد !
روز زن مبارک !
**********
درزیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است.
زیباترین خطاب مادر جان است.
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق.
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید.
روزت مبارک مادر
*** *****
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است .
سرچشمهء محبت و الطاف داور است.
بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است .
بعد از خدا به سجده بوَد زآنکه مادر است.
**********
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل
صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر
را به همه مادران تبریک و تهنیت میگوئیم . . .
*********
مادرم، خواستم خوشبوترین گل دنیا را برایت هدیه بیاورم،
اما دیدم تو خوشبوترین گل دنیا هستی . . .
کنیهی فاطمه(س) و حکمت نامهایش
در حدیث ابنعباس از رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله آمده است که
فرمود: «(خداوند) فاطمه را بدین نام نامید، چرا که خداوند او و محبینش
را از آتش جدا نموده است.» آنچه در این فصل میآید دیگر روایاتی است
که با جستجو در کتب اهل سنت یافتهام.
1- محب طبری [1] مینویسد:
علی علیهالسلام گفت: رسول گرامی صلی اللَّه علیه و آله و سلم به
فاطمه فرمود:
فاطمه، هیچ میدانی چرا «فاطمه» نامیده شدی؟
علی علیه السلام گفت: ای رسول خدا، چرا «فاطمه» نامیده شد؟
فرمود:خداوند -عزّوجلّ- او و فرزندانش را روز قیامت از آتش دور
داشته است.[2] .
محب طبری همچنین مینویسد:این روایت راامام علی بن موسیالرضا
علیهالسلام در مسند خود به این صورت نقل کرده است که رسول خدا
صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود:
همانا خداوند-عزوجل- فاطمه و فرزندانش و کسانی راکه دوستارآنانند،
از آتش دور داشته و از این رو است که او «فاطمه» نامیده شد.
2- در کنزالعمال [3] آمده است:
فاطمه نامش نهادند،چراکه خداونداوودوستدارانش راازآتش جدانموده است.[4] .
3- ابناثیر در کتاب النهایة [5] مینویسد:
فاطمه را«بتول»[6]نامیدندچون اززنان زمان خوداز جهت فضل ودین و
حسب،جدا بود. و بعضی گفتهاند: چون انقطاع از دنیا بسوی خداوند
داشته است.
4- عبیدهی هروی در الغریبین مینویسد:
فاطمه را بتول نامیدند چون نظیر و مانندی نداشت.
5- ابناثیر در اسدالغابة [7] در احوال دخت فاطمه دخت رسول خدا
صلی اللَّه علیه و آله و سلم مینویسد:
کنیهی فاطمه «امابیها» (یعنی مادر پدرش) بوده است.
6- ابنعبدالبر در الاستیعاب[8]ازجعفر بن محمد(ع) نقل میکندکه:
کنیهی فاطمه،دخت رسول خداصلی اللَّه علیه وآله وسلم«امابیها» بود.
*******
1-ذخئرالعقباء،ص26
2- محب طبری می نویسد:(حافظ دمشقی این روایت رانقل کرده است).
3- کنزالعمال،ج6،ص219.
4- صاحب کنزالعمال می گوید:(دیلمی به نقل ازابوهریره این روایت راازرسول اکرم(ص)نقل کرده است).
5- النهایه،ذیل ماده بتل.
6- بتول ازماده بتل،به معنی جداکردن وبریدن می باشد.مترجم
7- اسدالغابه،ج5،ص520
8- الاستیعاب،ج2،ص752
9- سیمای حضرت فاطمه(س)دراحادیث اهل سنت
حضرت فاطمه در قرآن
آیاتی که درباره قدسیت حضرت زهرا علیهاالسلام و جایگاه والایش سخن گفتهاند، بسیارند و در اینجا بعضی از آنها را انتخاب خواهیم کرد:
آیه اول:
خدای تعالی فرموده است: (انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) [1] یعنی «خداوند اراده فرموده است که پلیدی را از شما اهلبیت دور سازد و به حقیقت پاک گرداند».
ضمن کسانی که این آیه مبارکه شاملشان میشود، حضرد فاطمه زهرا علیهاالسلام را شامل میشود، بلکه آن حضرت محور آیه و اساس آن است... زیرا که در مورد اهلبیت نبوت، نازل شده و ما را سخنی است با کسانی که کوشیدهاند تا بعضی از غیر اهلبیت را ضمن این آیه وارد کنند، و آنچه در اینجا برایمان مهم است اینکه حضرت زهرا در این خطاب الهی، مورد نظر بوده... که سنت، سبب نزول آیه را و اینکه در مورد چه کسی آمده، بیان کرده است.
مسلم در صحیح [2] خود آورده است که این آیه مورد بحث در مورد پنج تن نازل شده است: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام. در کتاب فضائل الصحابه باب فضائل اهل البیت. و این حدیث، معروف به حدیث کساء میباشد همچنان که نزد اهلبیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به آلعباء یا کساء مشهور شده و این مطلب مورد قبول همهی مسلمین خصوصا در جامعه سودانی ما میباشد و ما منابع بیشتری را که تأکید میکنند حضرت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین مقصود این آیه هستند، انشاءاللَّه در بحثهای آینده برای شما بیان خواهیم کرد، ولی اینک اجازه دهید که در مورد آیه، تدبر نماییم و از خلال آن بر شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام آگاهی یابیم.
تأمل کننده در کلمات آیه... به این نتیجه میرسد که افراد مورد خطاب در این آیه، که حضرت فاطمه یکی از آنان میباشد، مطهر و معصوم از هر پلیدی هستند، که صدر آیه این مطلب را با قویترین ادات حصر بطور کلی یعنی «انما» آورده یعنی این امر خاص گروه معین مشخصی است که به غیر از آنها متعدی نمیشود، سپس بحث از اراده الهی میآید که در آیه: (انما یرید اللَّه...) ذکر شده است. که این، اراده خدای عزوجل است: (انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون) [3] یعنی: «همانا که امر او هر گاه چیزی را ارده کند، این است که به آن بگوید به وجود آی، و به وجود میآید». پس به هیچ روی خلاف اراده خدای تعالی ممکن نیست. اما رجس (یعنی پلیدی) در لغت معنایش هر چیزی است که انسان را آلوده سازد، خواه آلودگی ظاهری باشد یا باطنی که با گناه از آن تعبیر میشود... و رجس در این آیه آلودگی و نجاست باطنی است به جهت شمول تکلیف بر همگان و خصوصیتی نسبت به اهلبیت نیست تا این آیه در حصر آن وارد شود و نفی رجس از اهلبیت را مؤکد سازد. بلکه برای بیان فضیلتی برای آنان آمده که خداوند سبحانه و تعالی، آنان را به آن مخصوص گردانیده و در کتاب ارجمندش، از آن خبر داده است.
سپس تأکید: (و یطهرکم تطهیرا) میآید که نگاه عمیق به آیه ما را بازمیدارد از اینکه یک لحظه در عصمت اهلبیت، که در آن ذکر شدهاند، شک کنیم، که حضرت فاطمه دخت محمد صلی اللَّه علیه و آله از جمله آنان است و وی معصومه مطهره از هر پلیدی ظاهر و باطن است، بشرحی که تأکید آن برای تو بیان خواهد شد.
آیه دوم:
گفتار خدای تعالی است: (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی) [4] یعنی: «بگو از شما بر آن دستمزدی نمیخواهم جز مودت نسبت به خویشانم» خداوند سبحانه و تعالی دستمزد رسالت را مودت حضرت فاطمه زهرا قرار داده است زیرا که آیه در مورد خویشان نزدیک پیامبر نازل شده است که عبارتند از علی و فاطمه و حسن و حسین، آنگونه که بزرگان حدیث و تفسیر آن را نقل نمودهاند، مانند حاکم حسکانی حنفی در شواهد التنزیل ج 2 ص 130 و حاکم نیسابوری در المستدرک [5] این، عظمت و رفعت است... خدای تعالی رسالت برتر از همه رسالتها را با مودت قربی، هموزن قرار داده است. حضرت فاطمه، به حق، شایسته این نشانه الهی است و برای ما در تأکید آن، قرار گرفتن آن حضرت ضمن آیات قرآن کریم، کفایت میکند... این پشتوانهای است که به مناقب و فضایل حضرت زهرا افزوده میشود. و اینک به موارد دیگری میپردازیم.
آیه سوم:
گفتار خدای تعالی است: (فقل تعالوا ندع ابناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللَّه علی الکاذبین) یعنی: «بگو که بیایید تا فراخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان و زنانمان را و زنانتان و خودمان را و خودتان، سپس دست به دعا برداریم و لعنت خدای را بر دورغگویان قرار دهیم».
میان مسلمانان دربارهی اینکه آیهی مزبور در حق اهلبیت است اختلافی نیست. زیرا که آن، در روز مباهله با نصارای نجران نازل شد و خدای تعالی حضرت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را مأمور ساخت که همراه خود، حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام را ببرد. پس این آیه آمد، بنابر آنچه مسلم در صحیح خود، کتاب فضایل علی بن ابیطالب بیان کرده و بدینگونه نیز حضرت فاطمه نماینده همه زنان امت و مباهله بمثابه تثبیت رسالت بوده است که نظر به اهمیت مسأله و عظمت آن در حرکت اسلامی، حضرت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله حضرت علی و فاطمه و دو فرزندشان را برای مباهله در نظر گرفت و با اینکه آیه، نسائنا را به صیغه جمع آورده، ولی نمایندگی مقدس تنها بر عهده حضرت فاطمه بوده است و نه دیگر زنان و نه حتی همسران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پس ای خواننده عزیز، تأملی بفرما و با عقل خود حرکت کن تا جایگاه حضرت زهرا و عظمت او را دریابی و گمان نکنم که تو را ممکن باشد.
آیات دیگر:
خدای تعالی میفرماید: (ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا، عینا یشرب بها عباد اللَّه یفجرونها تفجیرا، یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیرا) یعنی: «نیکان از جامی که مزاج آن کافور باشد، مینوشند چشمهای که بندگان خدا از آن مینوشند و آن را به حقیقت جاری ساختهاند. آنان ندر را وفا کرده از روزی بیمناکند که سرش گسترده باشد»، تا آنجا که خدای تعالی میفرماید: (ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا) یعنی: «این پاداشی برای شما باشد و تلاش شما مورد سپاس است». این آیهها درباره حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین، نازل شد بمناسبت داستان سه روز روزهداری و صدقه دادن آنان در آن سه روز طعامشان را به مسکین و یتیم و اسیر، در حالی که خود شدیدا بدان طعام برای افطارشان نیاز داشتند. که جمع زیادی از محدثان و مفسران گفتهاند که این آیات در مورد این چهار تن نازل شدهاند که زمخشری در کشاف خود و فخر رازی در تفسیر، از آن جملهاند.
نازل شدن این آیات در حق حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین، سرچشمه دیگری برای کرامتها و جایگاه آنان نزد خداوند است... زیرا که آفریدگار جل و علا از بلندای عظمت خود آنان را مورد خطاب قرار داده است با صیغه امری که آن را قطعی ساخته و صادر فرموده است: (فوقاهم اللَّه شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سرورا، و جزاهم بما صبروا جنه و حریرا) یعنی: خداوند، شر آن روز را از آنان بازداشته و به آنان شادابی و شادمانی عنایت فرموده و بسزای صبرشان، بهشت و حریر پاداششان داده است. تا آخر آیات که حقیقت حضرتفاطمه زهراست و این، منزلت آن حضرت نزد خداوند میباشد.
در بیان همه آنچه درباره حضرت زهرا در قرآن آمده است سخن به درازا میکشد که یکی از علماء آیاتی را که در فضیلت حضرت فاطمه و اهلبیت نازل شدهاند، جمع نموده که بالغ بر «258» آیه از قرآن کریم است، با وجود این، اگر غیر از آیه تطهیر و آیه مباهله، نازل نمیشد، همانها به عنوان موعظه برای کسانی که ایمان دارند، کفایت میکرد، که این، قرآن عظیم است که در کتابی حفاظت شده از جانب خدای بلند مرتبه و ستایش شده نازل شده است.
********
1-سوره احزاب،آیه33---2-صحیح مسلم،ج4،ص1883،حدیث61
3-سوره یس،آیه82--- 4- سوره شوری،آیه23
5-مستدرک حاکم،ج3،ص172
نطفه تکوین فاطمه از غذای بهشتی
علامه مجلسی در جلد ششم بحار آورده است:
جبرئیل امین نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: یا محمد خداوندی علی
اعلی سلامت می رساند و به تو فرمان می دهد که به مدت چهل شبانه روز
از همسرت خدیجه دوری گزینی. پیامبر اکرم(ص) پس از صدور این دستور
از سوی خداوند متعال با وجود علاقه زیاد خود به خدیجه، چهل شبانه روز،
در حالی که روزها روزه و شبها به عبادت می ایستاد از خدیجه کنارگیری نمود
و به توسط عمار یاسر برای همسرش پیام فرستاد که: ای خدیجه! کناره گیری
من از تو به جهت بی اعتنایی و یا اینکه تو را رها کرده باشم نیست، بلکه به جهت
امتثال فرمان پرودگارم است. تو ای خدیجه این موضوع را بر خیر و نیکی حمل نما،
زیرا که خدای متعال به وجود تو بر فرشتگان مقربش در هر روز افتخار می کند.
به هنگام شب در خانه را ببند و استراحت کن، من در منزل فاطمه بنت اسد به سر
می برم. پس از گذشت چهل روز جبرئیل فرود آمد و گفت: ای محمد (ص)!
پرودگار علی اعلی سلامت می رساند و می فرماید که خود را برای تحیت و تحفه او
آماده سازی! رسول خدا (ص) فرمودند: ای جبرئیل! تحفه حضرت رب العالمین چیست؟
جبرئیل پاسخ داد: من نمی دانم. در این هنگام میکائیل شرفیاب حضور پیامبر شد، در حالی
که طبقی به همراه داشت و روی آن دستمالی از دیبا بود. پس آن طبق را در برابر آن
حضرت نهاد و جبرئیل پیش آمد و عرض کرد: ای محمد (ص)! پرودگارت امر می کند که
امشب از غذای موجود در این طبق افطار کنی! علی علیه السلام می فرمایند: پیامبر (ص)
هر شب به هنگام افطار به من می فرمودند که در خانه را باز بگذارم تا هر که نیازمند
غذا است بتواند داخل خانه شده و غذا بخورد، ولی در آن شب فرمودند: بر در منزل
بنشین و مانع ورود افراد به خانه شو، زیرا این غذا جز من بر همه کس حرام است. علی
علیه السلام می فرمایند: پیامبر (ص) دستمال روی طبق را برداشت و در آن خوشه ای
خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا (ص) از آن غذا به تنهایی سیر میل فرموده
و آب گوارا نوشیدند، سپس دست خویش را برای شستن در از فرمودند. جبرئیل بر
دست ایشان آب می ریخت، میکائیل می شست و اسرافیل خشک می کرد. باقی مانده
غذا به همراه ظرف به آسمان برده شد. رسول خدا (ص) برخاستند تا نماز گزارند.
جبرئیل گفت: امشب نماز اول وقت بر شما حرام است تا به منزل خدیجه در آئید.
خدای تعالی به ذات خود سوگند خورده است که از صلب شما امشب فرزندی پاک
و پاکیزه ایجاد فرماید. رسول خدا (ص) به سرعت به سوی منزل خدیجه آمدند.
خدیجه می گوید: در آن شب بین خواب و بیداری بودم که صدای در را شنیدم.
صدا کردم کیست که در را می کوبد؟ ناگاه رسول خدا (ص) باسخن دلنشین و لحن
زیبای خود فرمودند: خدیجه باز کن من محمدم. خدیجه می گوید: برخاستم در
حالی که بسیار خوشحال و شادمان بودم، در را باز کردم و پیامبر (ص) وارد شدند.
ایشان عادت داشتند هر وقت وارد منزل می شدند ظرفی می خواستند، وضو
می گرفتند و نماز می خواندند، آنگاه استراحت می کردند. ولی در آن شب نه
ظرفی برای وضو خواستند و نه آماده برای خواندن نماز شدند، بلکه بلافاصله به
بستر آمدند. سوگند به آنکس که آسمان را بر افراشت و آب را جاری نمود، در
آن شب رسول خدا علیه السلام از من دور نشد مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه
علیها السلام را در خویشتن احساس کردم. 1
*******
1-فاطمه زهرا(س)ازولادت تاشهادت،ص51
حدیث روز
آن حضرت یکی از هفت سرور وسید اهل بهشت
متن حدیث
" خرج النبی صلى الله علیه وآله ذات یوم وهو مستبشر یضحک سرورا ، فقال له الناس : أضحک الله سنک یا رسول الله وزادک سرورا ، فقال رسول الله صلى الله علیه وآله : إنه لیس من یوم ولا لیلة إلا ولی فیهما تحفة من الله ، ألا وإن ربی أتحفنی فی یومی هذا بتحفة لم یتحفنی بمثلها فیما مضى ، إن جبرئیل أتانی فأقرأنی من ربی السلام وقال : یا محمد إن الله عز وجل اختار من بنی هاشم سبعة ، لم یخلق مثلهم فیمن مضى ولا یخلق مثلهم فیمن بقی ، أنت یا رسول الله سید النبیین ، وعلی بن أبی طالب وصیک سید الوصیین ، والحسن والحسین سبطاک سیدا الأسباط ، وحمزة عمک سید الشهداء ، وجعفر بن عمک الطیار فی الجنة یطیر مع الملائکة حیث یشاء ، ومنکم القائم یصلی عیسى بن مریم خلفه إذا أهبطه الله إلى الأرض ، من ذریة علی وفاطمة ، من ولد الحسین "
* * *
ترجمه:
* از عیثم بن أشیم،از معاویة بن عمار،منقول است که امام صادق( ع )
فرمود : روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مسرور و شادمان وخندان
بیرون آمدند ، مردم به آن حضرت عرض کردند : اى رسول الله ( ص )
خداوند بر خنده وسرورشما بیفزاید ، حضرت رسول صلى الله علیه
وآله فرمود : هیچ شب وروزى برمن نمى گذرد مگرآنکه خداوند برایم در
آنها تحفه وهدیه اى مى فرستد،آگاه باشیدکه پروردگارم امروز تحفه اى
به من دادکه تاکنون چنین تحفه اى به من نداده بود،جبرئیل برمن نازل
شدوسلام پروردگارم رابرایم خواندوگفت: اى محمد خداوندهفت نفر
ازبنى هاشم رابرگزیده است که مانندآنهارادرگذشته نیافرید،ودرآینده هم
نخواهدآفرید،تواى رسول خداآقاوسرورپیامبرانى وعلى بن أبی طالب
وصى وجانشین تو،سروروبزرگ اوصیا است،و حسن و حسین دو سبط
( نوهء دخترى)تو آقا وسرور اسباط هستند و حمزه عموى تو آقا وسرور
شهدا است ، و جعفر پسر عموى تو پرنده اى در بهشت است هرزمان
که بخواهد همراه فرشتگان پرواز مى کندوحضرت قائم(علیه السلام )
از شماست ازنسل على و فاطمه وازفرزندان حسین(علیهم السلام)
که وقتى خداوندحضرت عیسى پسرمریم راازآسمان به زمین آوردپشت
سر او نماز خواهد گزارد .
منبع حدیث
المصادر :
* : الکافی : ج 8 ص 49 ح 10 - عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن محمد بن سلیمان ، عن عیثم بن أشیم ، عن معاویة بن عمار ، عن أبی عبد الله علیه السلام ، قال : -
* : البحار : ج 51 ص 77 ب 1 ح 36 - عن الکافی ، وفی سنده " هیثم بدل عیثم " .
* : منتخب الأثر : ص 200 ف 2 ب 8 ح 6 - عن الکافی
...**>
نازنینا
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت،کون و مکان، چشم به راه
به تماشای تو، ای نوردل هستی، هست
آسمان کاهکشان کاهکشان چشم به راه!
رُخ زیبای تو را یاسمن آیینه بدست
قد رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
درشبستان شهود،اشک فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر،خلوتیان چشم به راه
دیدمش فرشی ازابریشم خون میگسترد
درسراپرده ی چشمان خودآن چشم به راه
نازنینا! نفسی اسب تجلّی زین کن!
که زمین گوش به زنگ است وزمان چشم به راه!
آفتابا! دمی از ابر برون آ، که بود
بی تو منظومه ی امکان، نگران; چشم به راه!
*******
زکریا اخلاص
داستان دوستان
گوشواره با ارزش
احمد بن ابی روح می گوید:
روزی زنی از اهالی دینور نزد من آمد و گفت: پسر ابی روح! تو در شهر ما از جهت دین و تقوا مطمئن ترین افراد هستی، می خواهم امانتی به تو بسپارم که آن را به اهلش برسانی، و نسبت به ادای امانت استوار باشی.
گفتم: باشد، ان شاءاللّه موفق خواهم شد.
گفت: در این کیسه سربسته مقداری درهم نهاده ام، آن را باز مکن و در آن نگاه نکن تا آن را به کسی که از محتوای آن تو را آگاه سازد برسانی، وضمناً این هم گوشواره من است که ده دینار ارزش دارد، در آن سه دانه مروارید به ارزش ده دینار تعبیه شده است.
و نیز از حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) سئوالی دارم که باید جواب آن را پیش از آن که تو سئوال کنی بفرمایند.
گفتم: سؤالت چیست؟
گفت: مادرم هنگام عروسی من، ده دینار از کسی که من او را نمی شناسم قرض گرفته بود، من می خواهم آن را پس بدهم، اگر حضرت (علیه السلام) آن شخص را برای من معلوم نموده و دستور بفرمایند، قرضم را ادا می کنم!
با خود گفتم: این مطلب را چگونه به جعفر بن علی ـ جعفرکذّاب، عموی امام زمان (علیه السلام) که ادعای امامت دارد ـ بگویم؟
بعد گفتم: این سئوالات امتحانی است بین من و جعفر بن علی.
احمد بن ابی روح گوید: آن مال را برداشتم وحرکت کردم، وارد بغداد شدم، در بغداد به نزد حاجز بن یزید وشّاء ـ از وکلای امام زمان (علیه السلام) ـ رفتم و بر او سلام کرده و نشستم، گفت: حاجتی داری؟
گفتم: مالی نزد من هست که تا از کیفیّت و مقدار آن خبر ندهید، نمی توانم آن را به شما تحویل دهم.
گفت: ای احمد بن ابی روح! باید به سامرا بروی.
گفتم: لا اله الاّ الله! عجب کاری به عهده گرفته ام!
وقتی به سامرا رسیدم، گفتم: ابتدا نزد جعفر می روم، بعد فکری کردم و گفتم: نه، اوّل به منزل امام حسن عسکری (علیه السلام) می روم، اگر توسّط امام زمان (علیه السلام)، امتحان آشکار شد که هیچ، واگر به نتیجه نرسیدم نزد جعفر خواهم رفت.
به محله عسکر رسیدم، هنگامی که به خانه امام حسن عسکری (علیه السلام) نزدیک شدم، خادمی بیرون آمد و گفت: تو احمد بن ابی روح هستی؟
گفتم: بله!
گفت: این نامه مال توست آن را بخوان.
در آن نامه نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. ای پسر ابی روح! عاتکه دختر دیرانی کیسه ای که هزار درهم ـ به گمان تو در آن است ـ به تو امانت سپرده، در حالی که گمان تو درست نیست.
تو ادای امانت کرده و کیسه را باز نکردی و نمی دانی در آن چه مقدار وجود دارد؟ در آن هزار درهم و پنجاه دینار است، و گوشواره ای که آن زن گمان می کرد که ده دینار ارزش دارد، درست گفته ولی گوشواره با دو نگینی که سه دانه مروارید در آن تعبیه شده کمی بیش از ده دینار ارزش دارد.
گوشواره را به فلانی، کنیز ما بده که آن را به او بخشیده ایم، و به بغداد برو و مال را به حاجز بده، و او آنچه به تو برای هزینه سفرت می دهد، بگیر.
امّا آن ده دیناری که آن زن گمان می کند که مادرش در عروسی او قرض گرفته و نمی داند که صاحبش کیست. این چنین نیست، او می داند صاحب آن پول کیست؟ صاحب آن ده دینار کلثوم، دختر احمد است که از دشمنان ما اهل بیت است، و آن زن دوست ندارد که آن را به او بدهد و می خواهد آن را بین خواهران خود قسمت کند. ما به او اجازده دادیم که ما بین خواهران نیازمندش تقسیم نماید.
مطلب دیگر این که، ای ابی روح! برای امتحان جعفر به نزد او مرو، به دیار خود بازگرد که عمویت فوت کرده است، خداوند اهل و مال او را روزی تو کرده است.
بعد از خواندن نامه، به بغداد بازگشتم، و کیسه را به حاجز دادم، آن را شمرد، هزار درهم و پنجاه دینار بود، سی دینار به من داد، و گفت: دستور دارم که این را برای خرجی به تو بدهم.
من سی دینار را گرفته و به خانه ای که برای اقامت در بغداد گرفته بودم، بازگشتم. در این هنگام خبر آوردند عمویت مُرده و خانواده ام خواسته اند که بازگردم.
پس از بازگشت دیدم خبر صحیح بوده، و سه هزار دینار و صد درهم به من به ارث رسیده است.1
*****
1-خرایج،ج2،ص699-702فی اعلام الامام صاحب الزمان(علیه السلام)
بحارالانوار،ج51،ص295-296.