آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دلیل قرآنی

دلیل قرآنی

باید از قرآن دلیل بیاورى و الا گردنت را مى زنم
حجاج بن یوسف ثقفى (استاندارخونخوار عبدالملک در کوفه ) بوده و با شیعیان و یاران امیرالمؤ منین على علیهالسلام دشمنى بسیار داشت و حتى ظن شیعه و طرفدار على علیه السلام بودن در مورد یکنفر کافى بود که حجاج او را به قتل برساند.

عامر شعبىمى گوید: شبى حجاج مرا طلبید، هراسان شدم ، برخاسته و نزدش رفتم ، ناگهان درکنار مسند او سفره اى چرمین دیدم پهن شده (رسم بود که افراد را روى آن مى کشتند) وشمشیر تیزى در کنار آن بود. سلام کردم ، جواب سلام مرا داد و گفت :
نترس به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم .و مرا در کنار خودنشاند. سپس ‍ به یکى از دژخیمان اشاره کرد، او رفت و مردى را که با طناب و زنجیربسته بودند، آورد و در برابر حجاج نشانید. آنگاه حجاج به من رو کرد و گفت : این شیخ (سعید بن جبیر) مى گوید: حسن و حسین دو پسر پیامبر صلى اللهعلیه و آله هستند. باید از قرآن در این باره دلیل بیاورد و گرنه هم اکنون (با اینشمشیر روى این چرم ) سرش را از بدنش جدا مى سازم .

گفتم : لازم است که اورا زنجیر و بند آزاد سازید که اگر دلیل از قرآن آورد آزاد شود و گرنه با این شمشیرنمى توان که زنجیر را قطع کرد. خواه و ناخواه باید این زنجیرها را از بدنش جدا کردو آنگاه او را کشت ، حجاج دستور داد بند و زنجیر را از بدن او جدا کردند. خوب به اونگاه کردم ، ناگهان دیدمسعید بن جبیرمفسر قرآن و یارو شاگرد خاص امام سجاد علیه السلام است اندوهگین شدم و با خود گفتم : چگونه مى تواندر مورد اینکه حسن و حسین علیه السلام پسران پیامبر صلى الله علیه و آله هستنداستدلال کرد؟ ناگهان صداى حجاج بلند شد که به سعید مى گفت : دلیل خود را از قرآن در مورد اینکه حسن و حسین پسران پیامبر صلى اللهعلیه و آله هستند چنانکه ادعا مى کنى بیاور، و گرنه گردنت را مى زنم .

. سعیدگفت : به من مهلت بده. حجاج چند لحظه سکوت کرد و دگربار گفت : دلیل خود را بیاور!سعید گفت : اندک مهلت بده .حجاج پس از لحظاتى ، براى سومین بار گفت : به تو مى گویم ، دلیل خود را از قرآن بیاور که چگونه مى توانگفت حسن و حسین دو فرزند پیامبر صلى الله علیه و آله هستند؟

 سعید اندکى فکرکرد و سپس گفت :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم اللهالرحمن الرحیم و وهبنا له اسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریتهداود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى وعیسى و الیاس کل من الصاحبین
.
و اسحاق و یعقوب رابه او (ابراهیم ) و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را نیز قبلا هدایت کرده ایم و ازفرزندان او (ابراهیم ) داود و سلیمان و ایوب و یوسف و هارون را (هدایت کردیم ) واین چنین نیکوکاران را پاداش ‍ مى دهیم و (همچنین ) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس ،هر کدام از صالحان بودند
. (17)
پس از خواندن این آیات ، سعید پرسید: نام عیسىدر این آیه به چه عنوان آمده است ؟!
حجاج گفت : به عنوان اینکه از ذریه (فرزندان ) ابراهیم است
.
سعید گفت : با اینکه عیسى پدر نداشت در عین حال به عنوان ذریه (فرزند) ابراهیم علیه السلام به شمار آمده است ، زیرا عیسى فرزند مریم دختر ابراهیمبود، از این رو عیسى به عنوان فرزند ابراهیم خوانده شده بنابراین بطریق اولى ، مىتوان گفت : حسن و حسین دو پسر پیامبر صلى الله علیه و آله هستند زیرا مادرشان دختربدون واسطه پیامبر است
.
حجاج از این استدلال دقیق و محکم قانع شد، دستور داد دههزار دینار به سعید بن جبیر دادند و او را آزاد ساخت . شعبى مى گوید: وقتى صبح شد،با خود گفتم شایسته است نزد این (شیخ ) بروم و از محضرش معانى قرآن را بیاموزم . بهسراغ او رفتم و او را در مسجد یافتم در حالى که دینارها را در کنارش تقسیم کرده وآنها را به فقراء صدقه مى داد. مرا که دید فرمود: اینها همه بهبرکت حسن و حسین علیه السلام است ، اگر در یک مورد اندوهگین مى شویم ، هزاربارخشنود مى گردیم و از همه بالاتر خدا و رسولش خشنود مى شوند.

*******

پاورقی:1-سرگذشتهای تلخ وشیرین قرآن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/11/5 :: ساعت 12:21 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

قالَ علیه السلام : اَلدُّنْیا تُطْلَبُ لِثَلاثَةِ اءشْیاء: اَلْغِنى ، وَالْعِزِّ، وَ الرّاحَةِ، فَمَنْ زَهِدَ فیها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ إ سْتَغْنى ، وَمَنْ قَلَّ سَعْیُهُ إ سْتَراحَ.
ترجمه :
فرمود: دنیا و اموال آن ، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نیازى ، عزّت و شوکت ، آسایش وآسوده بودن .
هر که زاهد باشد؛ عزیز و با شخصیّت است ، هر که قانع باشد؛ بى نیازو غنى گردد، هر که کمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد؛ همیشه آسوده و در آسایشاست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 88/11/1 :: ساعت 10:45 صبح )
»» شخصیّتى غریب در دنیا

داستان دوستان

 شخصیّتى غریب در دنیا

محدّثین و مورّخین روایت کرده اند:
هرگاه دردها و غم هاى جامعهبراى مولاى متّقیان ، امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام غیر قابل تحمّل مى گشت ؛ و مىخواست درد دل خود را بیان نماید با خود زمزمه و درد دل مى نمود
.
و آن حضرتمعمولا به تنهائى از شهر کوفه خارج مى شد و حوالى بیابان غَرىّ نجف اشرف گوشه اى رابر مى گزید؛ و روى خاک ها مى نشست و دردهاى درونى خود را با آن فضاى ملکوتى بازگومى نمود
.
در یکى از روزهائى که حضرت به همین منظور رفته بود، ناگهان شخصى رامشاهده کرد که بر اشترى سوار و جنازه اى را جلوى خود قرار داده است و به سمت آنحضرت در حرکت مى باشد
.
همین که آن شخص شتر سوار نزدیک حضرت امیر علیه السلامرسید، سلام کرد و حضرت جواب سلام او را داد و سؤ ال نمود: از کجا آمده اى ؟

پاسخداد: از یمن آمده ام .
امام علیه السلام فرمود: این جنازه اى که همراه دارى کیست؟ و براى چه آن را به این دیار آورده اى ؟

در پاسخ گفت : این جنازه پدرم مىباشد، او را از دیار خود به این جا آورده ام تا در این مکان دفن نمایم .

 امام علىّعلیه السلام اظهار نمود: چرا او را در سرزمین خودتان دفن نکرده اى ؟
در پاسخاظهار داشت : چون پدرم قبل از مرگ خود وصیّت کرده است که او را براى دفن به این جابیاوریم ؛ همچنین پدرم گفته بود: در این سرزمین مردى دفن خواهد شد که در روز قیامتجمعیّتى را به تعداد طایفه ربیعه و مُضر یعنى ؛ تعداد بى شمارى را شفاعت نموده و ازعذاب جهنّم نجات مى دهد؛ و ایشان را اهل بهشت مى گرداند و شفاعتش در پیشگاه خداوندپذیرفته است .
حضرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام سؤ ال نمود: آیا آن مرد رامى شناسى ؟

آن شخص گفت : نه ، او را نمى شناسم .
فرمود: به خداوندى خدا! منهمان شخص هستم
.
و امام علیه السلام این سخن را سه بار تکرار نمود و سپس جنازهرا به کمک یکدیگر در آن سرزمین دفن کردند.

******** 

پاورقی:1-کتاب چهل داستان وچهل حدیث ازحضرت علی(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 88/11/1 :: ساعت 10:35 صبح )
»» ازمن بپرسیدازتمامی حوادث تاقیامت

ازمن بپرسیدازتمامی حوادث تاقیامت

 سلمان فارسى گوید: امیرالمؤمنین علیه السلامفرمود:
علم منایا (تاریخ و کیفیت نابودى افراد) و علم بلایا (بلاهائى که برافراد یا جوامع نازل مى شود) و علم وصایا (سفارشهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ) و علم انساب (پدر و مادر و اجداد هر کسى ) و همچنین فصل الخطاب (داوریها یا حقایق ) و میلاد اسلام و کفر (تاریخ مسلمان و کفار) نزد من است
.
منم آن صاحب میسم(میسم وسیله اى است آهنى که حیوان را با آن علامت مى گذارند و گویا منظور حضرت ایناست که ولایت حضرت ، علامت ایمان و انکار آن علامت کفر است ، و شاید هم این معنى درآخرت به صورت محسوس در چهره افراد ظاهر گردد)

منم آن فاروق اکبر (جداکننده بزرگحق از باطل ) و دولت دولتها، از من بپرسید از تمامى حوادثى که تا روز قیامت به وقوعخواهد پیوست و از هر آنچه قبل از من انجام گرفته و از آنچه اکنون در زمان من واقعمى گردد تا آنگاه که خداوند عبادت مى شود.
و چون از حضرتش درمورد علم پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سؤ ال شد فرمود: پیامبر اکرم صلى اللهعلیه و آله به تمامى آنچه پیامبران مى دانستند و به هر آنچه بوده و هست را تا قیامتعالم بود، سپس فرمود
:
سوگند به آنکه جانم به دست اوست من مى دانم علم پیامبراکرم صلى الله علیه و آله را و آنچه بوده و آنچه هست میان من تا قیامت1 .

******* 

پاورقی:1-کتاب پیشگوئیهای حضرت علی(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 88/11/1 :: ساعت 10:6 صبح )
»» داستان دوستان

داستان دوستان

بهلول و ابوحنیفه

روزىبهلول از مجلس درس ابوحنیفه گذر مى کرد، او را مشغول تدریس دید و شنید که ابوحنیفهمى گفت :حضرت صادق علیه السلام مطالبى میگوید که من آنها را نمى پسندم .

اول آنکهشیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد در صورتیکه شیطان از آتش خلق شده و چگونه ممکن استبواسطه آتش ‍ عذاب شود.

 دوم آنکه خدا را نمى توان دید و حال اینکه خداوند موجود استو چیزیکه هستى و وجود داشت چگونه ممکن است دیده نشود.

 سوم آنکه فاعل و بجا آورندهاعمال خود بنى آدمند در صورتیکه اعمال بندگان بموجب شواهد از جانب خداست نه ازناحیه بندگان.

 بهلول همینکه این کلمات را شنید کلوخى برداشت و بسوى ابوحنیفه پرتکرده و گریخت ،اتفاقا کلوخ بر پیشانى ابوحنیفه رسید و پیشانیش را کوفته و آزرده نمود .ابوحنیفه و شاگردانش از عقب بهلول رفتند و او را گرفته پیش خلیفه بردند بهلول پرسیداز طرف من بشما چه ستمى شده است ؟

ابوحنیفه گفت: کلوخى که پرت کردى سرم را آزرده است .بهلول پرسید: آیا میتوانى آن درد را نشان بدهى؟ ابوحنیفه جواب داد مگر درد را مى تواننشان داد.

 بهلول گفت: اگر بحقیقت دردى در سر تو موجود است چرا از نشان دادن آن عاجزىو آیا تو خود نمى گفتى هر چه هستى دارد قابل دیدن است و از نظر دیگر مگر تو از خاکآفریده نشده اى و عقیده ندارى که هیچ چیز بهم جنس خود عذاب نمى شود و آزرده نمىگردد آن کلوخ هم از خاک بود پس بنا بعقیده تو من ترا نیازرده ام از اینها گذشته مگرتو در مسجد نمیگفتى هر چه از بندگان صادر شود در حقیقت فاعل خداوند است و بنده راتقصیر نیست پس از این کلوخ هم از طرف خداوند بر سر تو وارد شده و مرا تقصیرى نیست .
ابوحنیفه فهمید که بهلول با یک کلوخ سه غلط و اشتباه او را فاش کرد در اینهنگام هارون الرشید خندید و او را مرخص نمود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/25 :: ساعت 11:43 صبح )
»» دین فروش !!!

دین فروش  !!!

  شریک بن عبدالله نخعى از دانشمندان معروف اسلامى در قرن دوم بود، مهدى عباسى (سومین خلیفه عباسى ) به علم و هوش شریک ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبید و اصرار کرد که منصب قضاوت را قبول کند، او که مى دانست قضاوت در دستگاه طاغوتى عباسیان ، گناه بزرگ است ، قبول نکرد.
مهدى عباسى اصرار کرد که او معلم فرزندانش گردد، او به شکلى از زیر بار این پیشنهاد نیز خارج شد و نپذیرفت .
تا اینکه روزى خلیفه عباسى به وى گفت : ((من از تو سه توقع دارم که باید یکى از آنها را بپذیرى : 1- قضاوت 2- آموزگارى 3- امروز مهمان من باشى و بر سر سفره ام بنشینى )).
شریک ، تاءملى کرد و سپس گفت : اکنون که به انتخاب یکى از این سه کار مجبور هستم ترجیح مى دهم که مورد سوم (مهمانى ) را بپذیرم .
خلیفه قبول کرد و به آشپز خود، دستور داد: لذیذترین غذاها را آماده نماید و از شریک ، به بهترین وضع ممکن پذیرائى نماید.
پس از آماده شدن غذا، شریک که آن روز از آن غذاهاى لذیذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همین حال یکى از نزدیکان خلیفه به خلیفه گفت : ((همین روزها، شریک ، هم منصب قضاوت را مى پذیرد و هم منصب آموزگارى فرزندان شما را، و اتفاقاً همین طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گردید)).
از طرف دستگاه عباسى ، حقوق و ماهیانه مناسبى برایش معین کردند، روزى شریک با متصدى پرداخت حقوق ، حرفش شد.
متصدى به او گفت : ((مگر گندم به ما فروخته اى که این همه توقع دارى ؟)).
شریک ، جواب داد: ((چیزى بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دینم را به شما فروخته ام )).
آرى غذاى حرام و لقمه ناپاک ، آنچنان قلب او را تیره و تار کرد، که او به راحتى جزء درباریان دستگاه ظلمه گردید، و به این ترتیب انسان خوبى بر اثر غذاى آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 88/10/25 :: ساعت 11:39 صبح )
»» یا قابض....

یا قابض....

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن.(آیت الله حسن زاده آملی)

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 88/10/23 :: ساعت 9:13 عصر )
»» پیشگوئیهای حضرت علی(ع)

پیشگوئیهای حضرت علی(ع)

بیعت شکنی طلحه و زبیر

زبیر و طلحه نزد علی علیه‏السلام آمدند و از حضرت برای تشرف به عمره اجازه خواستند، فرمود: شما هدفتان عمره نیست، آن دو به خداوند سوگند خوردند که هدفی جز عمره ندارند ولی حضرت سخن خود را تکرار کرده فرمود:

شما دو نفر منظورتان عمره نیست شما می‏خواهید آشوب کنید و بیعت شکنی نمائید آن دو قسم خوردند که ما قصد مخالفت و بیعت شکنی نداریم، فقط می‏خواهیم عمره انجام دهیم، حضرت فرمود: پس دوباره با من بیعت کنید، آن دو به شدیدترین صورت با دادن تعهد و سوگندهایی دوباره بیعت کردند، و حضرت به آنها اجازه داد (تا به عمره روند) همین که از نزد حضرت خارج شدند به حاضرین فرمود: بخدا سوگند این دو را نمی‏بینید جز در آشوبی که در آن به قتل می‏رسند،حاضرین گفتند: یا امیرالمؤمنین، اگر چنین است بفرما تا آنها را برگردانند، فرمود: تا خداوند کاری را که باید بشود، تحقق بخشد. [1] .

طلحه و زبیر بعد از آن همه تعهد و پیمانها و سوگندها از مدینه به طرف مکه رفتند و همانطور که حضرت فرموده بود به آشوبگری و بیعت شکنی پرداختند و به هر کس که برخورد می‏کردند می‏گفتند: برای علی در گردن ما بیعتی نیست، ما به اجبار بیعت کرده‏ایم!!

وقتی سخن اینان به حضرت رسید فرمود: خداوند آنها را دور کند و آواره گرداند،سوگند به خداوند که این دو نفر خویشتن را به بدترین صورت به قتل می‏رسانند...بخدا سوگند که هدفشان عمره نیست، آن دو نزد من آمدند به صورت دو تبهکار و از نزد من رفتند با دو صورت حیله‏گر و پیمان‏شکن، به خدا سوگند پس از امروز با من ملاقات نخواهند کرد مگر در یک لشکری غرق در سلاح که خود را در آن به کشتن خواهند داد، پس مرگ بر آنها باد. [2] .

××××××××

پاورقی:1- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج1،ص232

2- 1- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج1،ص232



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/22 :: ساعت 5:5 عصر )
»» حدیث روز

&حدیث روز&

 بشارتهای پیامبر (ص) درباره او

 متن حدیث

" یکون فی آخر الزمان - على تظاهر العمر وانقطاع من الزمان - إمام یکون أعطى الناس ، یجیئه الرجل فیحثو له فی حجره ، یهمه من یقبل عنه صدقة ذلک المال ما بینه وبین أهله ، لما یصیب الناس من الخیر "

* * *

* فضیل بن مرزوق ، از عطیه ، از ابو سعید نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : در آخر الزمان - در مدت طولانى و سخنى و تنگدستى - امامى وجود دارد که به مردم بذل و بخشش مىنماید ، شخص پیش او می رود و او با دو دست خویش مال را جمع نموده و به او می دهد ، در آن زمان آن قدر مال وخیر به مردم می رسد که هم و غم شخص این است که در میان فامیلش کسى را بیابد که صدقه مالش را از او قبول نماید .

منبع حدیث

54 - المصادر :
* : أبو یعلى : ج 2 ص 356 - 357 ح 1105 - حدثنا سلیمان بن عبد الجبار أبو أیوب ، حدثنا سهل بن عامر حدثنا فضیل بن مرزوق ، عن عطیة ، عن أبی سعید قال : قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : -
* : العقیلی : على ما فی الإذاعة .
* : ابن عساکر : على ما فی عرف السیوطی ، الحاوی .
* : حلیة الأولیاء : على ما فی جمع الجوامع .
* : عرف السیوطی ، الحاوی : ج 2 ص 63 - وقال " وأخرج أبو یعلى ، وابن عساکر ، عن أبی سعید " وفیه " . . عند تظاهر من الفتن وانقطاع من الزمن أمیر ، أول ما یکون عطاؤه للناس أن یأتیه الرجل فیحثی . . من صدقة ذلک الیوم لما . . من الفرج " .
* : جمع الجوامع : ج 1 ص 1012 - عن حلیة الأولیاء ، وابن عساکر ، عن أبی سعید : - کما فی الحاوی .
* : کنز العمال : ج 14 ص 274 ح 38703 - کما فی عرف السیوطی ، عن أبی یعلى ، وابن عساکر ، وفیه " . . صدقة ذلک الیوم " .
* : برهان المتقی : ص 83 ب 1 ح 28 - عن عرف السیوطی ، الحاوی فیه " . . نهمة من یقبل . . لما یصیب الناس من الفرج " وفی هامشه " النهمة بفتح النون بلوغ الهمة فی الشیء والشهوة فیه ، والمراد أنه یعطیه من الصدقة بقدر ما یرضیه " ولکن الظاهر أن نهمة تصحیف یهمه " .
* : الإذاعة : ص 134 - کما فی عرف السیوطی ، وقال " أخرجه العقیلی ، وابن عساکر " .
* : العطر الوردی : ص 70 - کما فی عرف السیوطی ، إلى قوله " فی حجره " عن أحمد بن حنبل ، ولم نجده فی أحمد ، والظاهر أنه یقصد الحدیث الآتی الذی یشبهه .
* : المغربی : ص 568 ح 53 - کما فی عرف السیوطی ، وقال " رواه أبو یعلى ، وابن عساکر "



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/22 :: ساعت 4:45 عصر )
»» تشرف آقا شیخ حسین نجفی

داستان دوستان

تشرف آقا شیخ حسین نجفی شـیـخ اسـداللّه زنـجـانى فرمود: این قضیه را دوازده نفر از بزرگان از شخصى که درمحضر سید بحرالعلوم بود, نقل کردند.
آن شخص مى گوید: هـنـگامى که جناب آقا شیخ حسین نجفى از زیارت بیت اللّه الحرام به نجف اشرف مراجعت نمود, بزرگان دین و علماء براى تبریک و تهنیت به حضور او رسیدند و درمنزل ایشان جمع شدند.
سـیـد بـحـرالعلوم (ره ), چون با جناب آقا شیخ حسین کمال رفاقت و صمیمیت راداشت , در اثناء صحبت روى مبارک خویش را به طرف او گرداند و فرمود: شیخ حسین تو آن قدر سربلند و بزرگ گـشـتـه اى کـه بـاید با حضرت صاحب الزمان (ع ) هم کاسه و هم غذا شوى .
شیخ متغیر و حالش دگرگون شد.
حضار مجلس , از شنیدن سخن سید بحرالعلوم اصل قضیه را از ایشان سؤال کردند.
سـیـد فـرمود: آقا شیخ حسین , آیا به یاد ندارى که بعد از مراجعت از حج در فلان منزل ,در خیمه خـود نـشـسـته و کاسه اى که در آن آبگوشت بود براى نهار خود آماده کرده بودى ناگاه از دامنه بیابان جوانى خوشرو و خوشبو در لباس اعراب وارد گردید و ازغذاى تو تناول فرمود.
هـمـان آقـا, روح هـمـه عـوالـم امـکـان حـضـرت صـاحـب الامـر والزمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بوده اند
.1

 

×××××××

پاورقی:1-شمیم گل نرگس



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/22 :: ساعت 4:27 عصر )
<   <<   151   152   153   154   155   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 49
>> بازدید دیروز: 185
>> مجموع بازدیدها: 1548348
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب