کسانی را که به آنها دانش می آموزید، بزرگ شمارید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آرامش دریا با ریختن تربت در آن‏

آرامش دریا با ریختن تربت در آن‏

از مرحوم حاج کاظم بوشهری نقل می‏کنند که فرمود:

با کشتی، از بندر کویت به طرف کراچی یا بمبئی (تردید از ناقل است) حرکت کردیم. در بین راه طوفان شدیدی شد و دریا متلاطم شد. بلافاصله بلندگوی کشتی اعلام کرد که ما این حادثه را پیش بینی نکرده بودیم و اگر کسی تربت کربلا همراه دارد، نزد ما بیاورد!

با تعجب جلو رفتم و گفتم: تربت را برای چه می‏خواهید؟ گفت: می‏خواهیم در دریا بریزیم تا آرام شود. مهر تربت را از جیب خود درآوردم و به او دادم، در میان دریا انداخت و همان لحظه دریا آرام شد.

ناخدا که مسیحی بود، گفت: من نمی‏دانم چه سر و خاصیتی در این خاک نهفته است؟ ولی همانگونه که به ما خبر داده‏اند و ما هم تجربه کرده‏ایم، تربت کربلا باعث آرامش امواج متلاطم دریا می‏شود.

از مرحوم فرهاد میرزا صاحب کتاب قمقام زخار نیز نقل شده است که: زمانی در سفر دریا گرفتار شده و دریا طوفانی شده است، قدری تربت در آب ریخته است و از هلاکت قطعی نجات پیدا کرده است. [1] .

نقل می‏کنند که در زمان عالم گرانقدر شیعه، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره، رودخانه‏ی قم طغیان کرد. مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی قدری تربت در آن ریخت و رودخانه ساکن شد.

شیخ کفعمی فرموده است: از جمله چیزهائی که برای آرامش دریا مؤثر است و به تجربه ثابت شده،این است که قدری تربت حضرت امام حسین علیه‏السلام، در آن ریخته شود. [2] .

××××××××

پاورقی:1-خاک بهشت،ص117،به نقل ازنجات الامه،ص162

2- خاک بهشت،ص117،به نقل ازمستدرک الوسائل،ج8،ص237

منبع:کتاب خواص وبرکات تربت امام حسین(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/1 :: ساعت 1:37 عصر )
»» هفتاد و دو آذرخش

هفتاد و دو آذرخش

هفتاد و دو کوکب فروزان

تابنده در آسمان اسلام

رفتند زلال عشق نوشند

از چشمه‏ی تابناک الهام

هفتاد و دو آذرخش سوزان

از دامن ابر خاک رستند

رفتند به سوی چشمه‏ی نور

تا دور زمانه هست، هستند

هفتاد و دو آفتاب تابان

بر بام سپیده سر کشیدند

ققنوس‏صفت میان آتش

در گلشن شعله پر کشیدند

در سوگ حسینیان عاشق

گل خیمه به وادی عدم زد

بر طارم بیکران هستی

منظومه‏ی ما درفش غم زد

بر بام بلند روشنائی

خورشید، برهنه سر برآمد

بر لشکریان شب خروشید

خون از نفس سحر برآمد

رفتند و به دشت تیره‏ی شب

تخم گل آفتاب کشتند

معنای چگونه زیستن را

با سرخی خون خود نوشتند

×××××××

شعراز:نصرالله مردانی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/1 :: ساعت 1:5 عصر )
»» داستان دوستان

داستان دوستان

احترام به عزاداران امام حسین(ع)

«سوء ظن سید محمود عطاران به جوان عزادار و کتک زدن او و تورم دستش»

سید بزرگوار مرحوم سید محمود عطاران رضوان الله تعالی علیه فرمود:

سالی در ایام عاشورا در هیئت سینه زنان و عزاداران محله‏ی سردزک بودم. جوانی زیبا در اثناء زنجیر زدن به زنان نگاه میکرد. بالاخره من طاقت نیاوردم و غیرت کردم و به او سیلی زدم و از صف خارجش کردم.

چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و تدریجا شدت کرد تا اینکه ناچار به دکتر مراجعه کردم. دکتر گفت: علت درد و جهت آن را نفهمیدم، ولی روغنی تجویز کردم که دردش را ساکت می‏کند.

آن روغن را به کار بردم ولی نفعی نبخشید، بلکه دیدم هر لحظه دردش شدیدتر و ورم و آماسش بیشتر می‏شود!

به خانه آمدم و فریاد می‏زدم و آن شب خواب نرفتم. فقط در آخر شب لحظه‏ای خوابم برد. حضرت شاهچراغ علیه‏السلام را در عالم رؤیا دیدم که فرمودند: باید آن جوان را راضی کنی.

چون به خود آمدم، دانستم که سبب درد چیست. رفتم و جوان را پیدا کردم و معذرت خواستم و بالاخره راضیش کردم و در همان لحظه درد ساکت و ورمها تمام شد و معلوم شد که من خطا کرده بودم و فقط سوءظن بوده است و من بدون علت به عزادار حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام توهین کرده بود. [1] .

××××××× 

پاورقی:1-داستانهای شگفت،ص230-کرامات الحسینیه،ج1،ص77



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 88/10/1 :: ساعت 12:59 عصر )
»» حضرت علامه حسنزاده آملی

حضرت علامه حسن‌زاده آملی:

رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید؛ او دلداری است که دنیا شکارش نکرده

حضرت علامه حسن زاده آملی از علمای برجسته وسرشناس حوزه علمیه قم که به جهت مراتب ویژه علمی و عرفانی از استوانه‌های حوزه‌های علمیه به شمار می روند، در انتهای یکی از جلسات سخنرانی خود، عبارات مهمی را در شأن رهبر معظم انقلاب بیان فرموده‌اند. نظر به اهمیت این سخنان، رجانیوز متن کامل سخنان معظم له پیرامون سجایای رهبر معظم انقلاب را به همراه فایل تصویری سخنان ایشان در اختیار کاربران خود قرار می‌دهد:

رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌ رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌ سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌ منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم.

همان که عرض کردم:
نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبرِ ولیّ وهمان عبارات که سرور عزیزم جناب استاد حدادعادل، ارائه دادند؛ رهبری، ولیی، الهی.

الآن این انسجام ما، تکلیف شرعی ماست. مبادا عزیزان! آقایان مبادا!(این «مبادا» را توجه داشته باشید)

مبادا آقایان! اول انقلاب یادتان هست چند فرقه برخاستند که می‌خواستند کشور را تجزیه کنند؟ حواستان جمع باشد، مبادا این وحدت ما را! مبادا این جمعیت ما را! مبادا این کشور علوی را! مبادا این نعمت ولایت را!از دست شما بگیرند.

خدایا به حق پیغمبر و آل پیغمبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی، حضرت آیت‌الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.

و الهی آمین، الهی آمین، الهی آمین. بعدد کلماتت آمین.

تقدیم نامه علامه حسن زاده آملی به مقام معظم رهبری که در ابتدای کتاب« انسان و عرفان»

همچنین حضرت علامه حسن زاده آملی در پی سفر رهبر معظم انقلاب به شهرستان آمل در سال 1377 کتاب«انسان و عرفان» خود را به ایشان تقدیم کرده‌اند، این متن ادبی و محبت آمیز به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین

با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- ، این اثر نمونه دوران را اعنی،رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران ، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران ، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می دارم، و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.

20/3/1377 حسن حسن زاده آملی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 9:44 عصر )
»» آرامش حقیقی، میوه‏ی بندگی خدا

آرامش حقیقی، میوه‏ی بندگی خدا

(... انا لله و انا الیه راجعون).[1] .

ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می‏گردیم.

امام حسین علیه‏السلام از قصر بنی‏مقاتل، که یکی از منازل بین راه بود، کوچ کرد. شخصی به نام عقبة بن سعمان نقل می‏کند که ساعتی با آن حضرت رفتیم. در این هنگام، آن حضرت، همان‏گونه که بر پشت اسب بود، خواب مختصری بر ایشان چیره شد و سپس بیدار شده، فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین»و دو یا سه بار این جمله را تکرار کرد. فرزند آن حضرت، علی بن الحسین علیه‏السلام هم چنان که سوار بر اسب بود، رو به پدر کرد و گفت: پدرم! برای چه حمد خدا و استرجاع کردی(انا لله و انا الیه راجعون گفتی)؟ آن حضرت فرمود:«ای فرزندم! مختصر خوابی بر من چیره شد. در آن حال، سواری برای من ظاهر شد و گفت: این گروه می‏روند و مرگ به همراه آنان می‏رود.دانستم که خبر مرگ ما را می‏دهد».

علی بن الحسین عرض کرد: خداوند برای شما نگرانی پیش نیاورد. آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود:«آری، سوگند به کسی که بازگشت بندگان به سوی اوست(ما بر حقیم)». علی بن الحسین گفت: در این هنگام، هیچ باکی نداریم که مرگمان در راه حق فرارسد. امام حسین علیه‏السلام فرمود:«خداوند، بهترین پاداشی که به فرزندی از سوی پدرش می‏دهد، به تو عطا کند». [2] .

در این ماجرا می‏بینیم که امام حسین علیه‏السلام آیه شریفه(انا لله و انا الیه راجعون) را خواند و آن را تکرار کرد. اکنون باید دید که مضمون این آیه چیست و چرا امام علیه‏السلام آن را زمزمه می‏کرد؟

خداوند در معرفی صابران می‏فرماید:«آنانی که چون دچار حادثه‏ای تلخ و ناگوار شوند، می‏گویند: ما از آن خداییم و ما به سوی او بازگشت خواهیم کرد».

این کلمه، رمز توحید و مملوکیت انسان، در برابر خدا است؛ چنان که مشتمل بر اقرار به گذشتن از این جهان و رفتن به جهان ابدی است.

امام حسین علیه‏السلام از سخن سواری که در خواب دید، خبر مرگ و شهادت خود، برادران و یاران را دریافت کرد. اکنون بنگریم کسی که خبر هجوم هزاران بلا و گرفتاری، از جمله، کشته شدن خود و همه عزیزانش را دریافت می‏کند، چه حالی به او دست خواهد داد و چگونه خود را می‏بازد و به وحشت و ضطراب می‏افتد؛ ولی از امام حسین علیه‏السلام جز متانت و آرامش، چیزی دیده نشد و با قرائت آیه کریمه، اعلان کرد که ما مملوک خدا و از آن خداییم. او هر گونه خواست، در ما تصرف می‏کند و ما هم پذیرای تصرفات و تقدیرات او هستیم؛ زیرا او خیر و صلاح بنده‏ی خود را می‏داند. بنابراین، آرامش و متانت خود را در پرتو الهام از قرآن کریم و نشأت گرفته از آن می‏داند.

نیز آن حضرت، آیه مبارکه(الحمد لله رب العالمین) را خواند و خدای متعال را بر آن همه بلا و مصیبت، حمد و ستایش کرد. این آیات روح‏بخش توحیدی بود که آن همه طمأنینه و سکون را در جان امام حسین علیه‏السلام ایجاد می‏کرد و آن حضرت، با استناد به این آیات و مضامین بلند آنها، آن‏گونه خویشتن داری از خود نشان می‏داد.

××××××

پاورقی:1-بقره،آیه156

2-ارشاد،ج2،ص82روضه الواعظین،ص180

منبع:کتاب امام حسین(ع)آینه آیه های قرآن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 8:42 عصر )
»» حبیب بن مظاهر اسدی

حبیب بن مظاهر اسدی

او از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود که در کوفه اقامت گزید و در روزگار خلافت امیرمؤمنان علیه‏السلام، آن امام را همراهی کرد و به عنوان یک یار خاص در تمام جنگ‏ها شرکت جست. حبیب از شخصیت‏های بزرگ کوفه بود که برای دعوت از امام حسین علیه‏السلام به ایشان نامه نوشت.چون مسلم بن عقیل وارد کوفه شد و در منزل مختار مأوای گرفت و شعیان نزد او رفتند. حبیب از کسانی بود که سخنانی کوتاه در حمایت از امام ایراد نمود.

حبیب به همراه مسلم بن عوسجه برای امام حسین علیه‏السلام از مردم کوفه بیعت ستاند و چون ابن‏زیاد وارد شهر کوفه شد و مردم را از اطراف سفیر امام پراکند، آن دو متواری شده، سپس مخفیانه خود را به امام حسین علیه‏السلام رساندند.

حبیب چون کمی‏یاران امام در کربلا را در برابر فراوانی سپاه دشمن دید، از آن حضرت درخواست کرد تا خود نزد قبیله بنی‏اسد رفته، از ایشان برای یاری امام کمک بجوید. حضرت به او اجازه داد.حبیب نزد قوم بنی‏اسد رفت و با ایشان سخن گفت؛ برخی برای حضور، اظهار تمایل کردند که با خبرچینی گروهی، تعداد بسیاری از سپاه ابن‏سعد در محل قبیله حاضر شده، با درگیری از حرکت آن جمع اندک ممانعت کردند. در آن حال، حبیب تنها به خیمه‏ی امام برگشت و ماجرا را برای حضرت بیان کرد.

در روز عاشورا حبیب فرمانده‏ی میسره (جناح چپ) سپاه بود و زهیر، فرماندهی میمنه را به عهده داشت.

چون دوست دیرین حبیب، مسلم بن عوسجه، به زمین افتاد، حبیب همراه امام به بالین مسلم رفت و به او گفت:

مسلم! افتادنت بر من سنگین است؛ مژده باد بر تو بهشت.

مسلم در حالی که به امام اشاره کرد، گفت: خدا تو را حمت کند. به تو سفارش می‏کنم که در کنارش جان دهی. حبیب در پاسخ گفت: به خدای کعبه، چنین خواهم کرد.

امام حسین علیه‏السلام چون برای ادای نماز ظهر از دشمن مهلت خواست،

حصین گفت: نماز از تو پذیرفته نمی‏شود. حبیب در پاسخ این گستاخی، لب به سخن گشود و بانگ زد: ای چهار پا (خر) از تو پذیرفته می‏شود و از آل‏رسول پذیرفته نمی‏شود؟ در آن حال، حصین به حبیب حمله کرد و او نیز به حصین حمله برد و ضربه‏ای به صورت اسب او زد و حصین را بر زمین افکند. یاران آن ستم پیشه، برای نجات او از معرکه مداخله کردند و حبیب نیز با دلیری بسیاری را کشت در آن حال، بدیل بن صریم، با شمشیر ضربه‏ای به حبیب زد و دیگری با سر نیزه بدو حمله برد و او را به زمین انداخت. حبیب چون می‏خواست برخیزد، حصین شمشیری بر سر او زد و او را به شهادت رساند. برخی بدیل بن صریم را قاتل حبیب می‏شمارند. کشته شدن حبیب، امام حسین علیه‏السلام را بسیار متأسف ساخت؛ زیرا او در نزد امام منزلتی والا داشت. آن حضرت فرمود: خودم و یاران مدافعم را به حساب خدا می‏گذارم.

حبیب هنگام شهادت 75 سال داشت.

××××××  

منبع:کتاب چهره هادرحماسه کربلا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 5:41 عصر )
»» روز پنجم محرم

روز پنجم محرم

در این روز که مطابق با روز یکشنبه بوده است، عبیدالله بن زیاد مردی را به دنبال شبث بن ربعی فرستاد که در دارالاماره حضور یابد، شبث بن ربعی خود را به بیماری زده بود و می خواست که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف دارد، ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که: مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است: «چون به مؤمنان رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامی که به نزد یاران خود - که همان شیاطینند - روند، اظهار دارند: ما با شماییم و مؤمنین را به سخره می گیریم» [1] و به او خاطر نشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن می نهی و در اطاعت مائی، در نزد ما باید حاضر شوی.

شبث بن ربعی، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه ی او را نتوان به خوبی تشخیص داد! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: باید به کربلا روی، پس شبث قبول کرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوی کربلا گسیل داشت. [2] .

سپس عبیدالله بن زیاد به شخصی به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد که بر جسر صراة [3] ایستاده و از حرکت کسانی که به عزم یاری امام حسین علیه السلام از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کند، فردی به نام عامر بن ابی سلامه که عازم بود برای پیوستن به امام حسین علیه السلام از برابر زحر بن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم که می خواهی حسین را یاری کنی، بازگرد، ولی عامر بن ابی سلامه بر زحر بن قیس و سپاهیانش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسی جرأت نکرد تا او را دنبال کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین علیه السلام محلق شد تا به درجه شهادت نایل آمد، و از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود که در چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است. [4] .

×××××× 

پاورقی:1-سوره بقره آیه14----2-عوالم العلوم،ج17،ص237

3-نام پلی است که مردم کوفه برای رفتن به کربلا ازروی آن عبورمی کردند.

4-مقتل الحسین،مقرم،ص199

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 5:23 عصر )
»» ندای ابوالفضل‏

ندای ابوالفضل‏

سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل

ماه کجا، جلوه‏ی لقای ابوالفضل

می‏رهد از رنج و غم به دنیی و عقبا

در دل هر کسی بود ولای ابوالفضل‏

ای دل عاشق طلب کن از سر اخلاص

جرعه‏ای از چشمه‏ی صفای ابوالفضل‏

هستی خود در ره عقیده فدا کرد

ای همه هستی من فدای ابوالفضل‏

در دل غمدیده‏ام ولای حسین است

در سر شوریده‏ام هوای ابوالفضل‏

میرسد اینک بگوش دل هله بشنو

نغمه‏ی آزادی از ندای ابوالفضل‏

روز وفای بعهد در صف هیجا

گفت زمین و زمان ثنای ابوالفضل‏

خصم به وحشت شد از رشادت عباس

دوست به حیرت شد از وفای ابوالفضل‏

دست اگر شد جدا ز پیکر پاکش

هست بپا تا ابد لوای ابوالفضل‏

چشم امیدش بود بحشر، که «قاضی»

عفو نماید مرا خدای ابوالفضل‏

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 12:38 صبح )
»» اشعار امام حسین علیه‏السلام

 

اشعار امام حسین علیه‏السلام
هنگامى که امام حسین علیه‏السلام طفل شیرخوار را دفنکرد، بپاخاست و این اشعار را قرائت کرد:

 «اینان به خدا کافر شدند، و از ثوابالهى از دیر زمان اعراض کردند؛ على را در گذشته کشتند، و فرزندش حسن، زاده بهترینخلق را شهید کردند؛ و این نتیجه کینه اینان بود، آنگاه گفتند: الان بر حسین به طورجمعى یورش بریم، اى واى بر گروهى که پست هستند، جمعیت را گرد آورند براى اهل دوحرم؛ سپس حرکت کردند و یکدیگر را سفارش نمودند بر کشتن من براى خشنودى دو ملحد )عبیدالله و یزید)؛ از خدا بر ریختن خونم نترسیدند، به امر عبیدالله که زاده دوکافر است؛ ابن سعد با لشکرش همانند قطرات باران بر من تیر زدند؛ مرا جرم و گناهى ازگذشته نبود، جز این که فخر مى‏کردم به نور فرقدین (دو ستاره): على بهترین خلق بعداز پیامبر، و پیغمبر که والدین او هر دو از قریشند؛ برگزیده خدا از خلق پدرم علىاست، سپس مادرم، پس من فرزند دو برگزیده هستم؛ نقره‏اى که از طلا خالص گردیده، منهمان نقره هستم و فرزند دو طلا؛ چه کسى همانند جد من در دنیا دارد، یا همانند پدرم،پس من فرزند دو ماه هستم؛ مادرم فاطمه زهرا، و پدرم شکننده سپاه کفر است در بدر وحنین؛ ریسمان محکم دین على مرتضى است، و پراکنده کننده لشکر دشمن و نمازگزار و بهدو قبله؛ براى او در جنگ احد واقعه‏اى است که حرارت آن فروکش کرد با گرفتن دو سپاه؛سپس در احزاب و فتح، که در آن نابودى دو سپاه عظیم بود؛ در راه خدا چه کردند، امتزشت کردار با عترت پیامبر و على؛ عترت نیکوکردار نبى مصطفى، و على بزرگوار و شجاعهنگام مقابله با سپاه؛ او خدا را در کودکى پرستید، در حالى که قریش دو بت رامى‏پرستیدند؛ او بتها را رها کرد و آنها را سجده نکرد، با قریش هرگز حتى به مقدارطرفة العین.» 1

 آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ و آیاخداپرستى در میان شما وجود دارد که درباره ظلمى که بر ما رفته است از خدا بترسد؟ ویا کسى هست که به فریادرسى ما به خدا دل بسته باشد؟ و یا کسى هست که در کمک کردن بهما چشم امید به اجر و ثواب الهى دوخته باشد؟ زنان حرم وقتى که این را از امامعلیه‏السلام شنیدند صداى آنها به گریه بلند شد.


استغانه امام علیه‏السلام در دل دشمن اثرى نگذاشت، از همین رو امامعلیه‏السلام مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود: اى حبیب بن مظاهر! و اى زهیر بن قین! و اى مسلم بن عوسجه! اى دلیران و اى پا در رکابان روز کارزار! چرا شما را ندامى‏کنم ولى کلام مرا نمى‌شنوید؟! و شما را فرا مى‏خوانم ولى مرا اجابت نمى‌کنید؟! شما خفته و من امید دارم که سر از خواب شیرین بردارید که اینان پردگیان آل رسولندکه بعد از شما یاورى ندارند، از خواب برخیزید اى کریمان و در برابر این عصیان وطغیان از آل رسول دفاع کنید.

***************
پی‌نوشت‌ها: 1- الاحتجاج 2/101



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 88/9/30 :: ساعت 12:23 صبح )
»» روز چهارم محرم

روز چهارم محرم

در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره ی شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.

سپس از منبر به زیر آمد و برای مردم شام نیز عطایایی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. [1] .

پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمر بن ذی الجوشن اولین فردی بود که با چهار هزار نفر سپاهی آزموده برای جنگ با امام حسین علیه السلام اعلام آمادگی کرد و بعد یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه ی مازنی با سه هزار نفر و نصر بن حرشه با دو هزار نفر که جمعا بیست هزار نفر می شدند.[2] .

×××××××× 

پاورقی:1-الاخبارالطوال،ص254

2-بحارالانوار،ج44،ص386

منبع:کتاب چهره درخشان حسین(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 88/9/29 :: ساعت 11:52 عصر )
<   <<   151   152   153   154   155   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 42
>> بازدید دیروز: 185
>> مجموع بازدیدها: 1548341
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب