&داستان دوستان
?مردی از شام امام حسن(ع) را دید که بر مرکب سوار است. زبان به لعن امام گشود. امام چیزی نگفتند تا مرد ساکت شد بعد به او سلام کردند و خنده کنان فرمودند ای پیر مرد به گمانم غریبی و شاید مرا با کسی اشتباه گرفتهای، به هر حال اگر خستهای نزد ما استراحت کن، اگر چیزی میخواهی کمکت میکنیم، اگر راه را گم کردهای راه را نشانت میدهیم و اگر عریانی لباست میپوشانیم و اگر محتاجی بی نیازت می کنیم و اگر بی پناهی پناهت میدهیم و اگر به قصد مسافرت آمدهای میهمان ما باش تا روز بازگشت. ... مرد شامی گریست و گفت به درستی که خدا می داند که رسالتش را کجا قرار دهد .
... .(بحارالانوار ، ج43، ص 344)
شعر- درمیلادامام حسن مجتبی (ع)
ماه رمضان ، که جان فزامی باشد
مقرون ، به اجابت دعا می باشد
خوانندمبارکش ، که درنیمة آن
میلاد امام مجتبی می باشد
*************
امشب زسمانور خدا می آید
سر منشأ احسان وعطا می آید
دردهر ، تمام شیعیان مسرورند
زیرا که امام مجتبی می آید
&سیمای نصیحت وناصحین (مبحث سوم) &
?رازتعطیلی ورکود نصیحت
راستی چه عواملی باعث می شوندکه عده ای ازنصیحت کردن سرباززده واین وظیفه خطیر الهی واجتماعی راترک کنند؟
شکی نیست که تبعیت نفس وشیطان هوا ، حب دنیاونسیان عقبی ، همچنین دوستداری مقام و جاه ومحافظه کاری وجهالت وبرخی عوامل زیرسبب رکود نصیحت می شوند.
1- شیطان
حضرت علی (ع) دراین رابطه می فرماید :
اینک بدان که شیطان درموضع کنونیت میخکوب کرده،مانع آن است که باتجدید نظردرگزینشبهترین جریانهای ممکن توفیق پیاپی وبه نصیحت دیگران بپردازی.
2- بی دینی
بی دینی وفقدان ایمان قرص وقوی ، خسران وضررهای زیادی را به جا می گذارد که یکی از آنها واگذاری همنوعان به خود وترک خیرخواهی وارشاد وراهنمایی نسبت به آنان است.
3- لاابالیگری وسهل انگاری
عده ای درمیان ما هستند که اتفاقاً مسلمان ودیندارنیزمی باشند ، منتها به دلیل بی توجهی و مسامحه کاری ، درباره همنوعان خوداحساس مسئولیت نمی کنند.اینان نسبت به صلاح وفساد جامعه بی توجه وخود بیش ازهمه محتاج نصیحت اند.
حضرت علی(ع) می فرماید :هریک ازشما برضعفهایی دچاراست وفقط ازترس مطرح شدن آن ضعفها (که حاکی ازسهل انگاری دراموردینی است ) جرأت برخوردصریح وسازنده رایا عیبهای خطرناک برادرش ندارد.
4- حسادت
حسادت نیز یکی ازعوامل ترک نصیحت است ، زیرا حسادت به معنی سلب وزوال نعمت از دیگری است . ازاین روچون حسودمی پندارد که مبادا بانصیحتی طرف مقابل به خیری برسد، سرازاین کار باز زده وآنراترک می گویدویابه جای نصیحت شروع به شیطنت می کند.
5- بی اثرپنداشتن نصیحت
پنداراین که احتما ل دارد نصیحت ما مؤثرواقع نشود ، خیلی هاراواداشته تاازاین مسئولیت نیک الهی دست کشیده وآنرارها نمایند.
6- فقدان تعصب دینی وغیرت اخلاقی
نبودتعصب دینی وغیرت اخلاقی (تعصب بجا ومعقول که پشتوانه اش علم ویقین به حقانیت آن باشد)موجب ترک نصیحت ورهاساختن آن می شودوآدمهایی که حیاوتعصب ندارند،ازکناردهها میدان گناه وخطا می گذرند بدون اینکه کوچکترین حساسیتی ویا ناراحتی ازخودبروزدهند.
7- حب مقام ومنصب
افراد بسیاری هستندکه براحتی وبا اندک پندی می توان آنان را به راه راست آورد واز آنان نابغه های علم وتقوا ساخت . اما گاهاً جاه طلبی واحتمال اینکه بعلت موردپسند قرار نگرفتن نصیحت ممکن است خطری فرا راه نصیحت کننده ایجاد نموده ویاخللی دررسیدن به مقام بوجود آیدمانع نصیحت گری می شود.
8- روحیه سازشکاری
روحیه سازشکاری درافرادنیزگاهی اوقات آنان راواداربه ترک نصیحت می کند.بسیاری ازمردم هستندکه باهرگروهی- ولواهل باطل – براحتی انس می گیرند وبه قول معروف «همرنگ جماعت می شوند.»
9- بی تعهدی
اگرماواقعاً نسبت به همنوعان مسلمان خود تعهد ومسئولیت داشتیم هیچگاه نصیحت رااز برنامه های اصلی خویش حذف نمی کردیم.
10- ترس
ترس (ازمال- جان- جاه ومقام- به خطرافتادن آبرو وموقعیت اجتماعی – کمتر شدن دوستان ورفیقان و ...)ازنغمه های شیطان ویکی دیگر ازعوامل لب فرو بستن ازنصیحت است ، همچنان که ازابزار مهم امتحان الهی نیز محسوب می گردد.(1)
11- خجالت
خجالت کشیدن هم ازجمله عواملی است که سبب بایکوت نصیحت می شود.
والسلام - «اللهم عجل لولیک الفرج »
(1)-سوره بقره آیه155
&سیمای نصیحت وناصحین (مبحث دوم) &
?درمبحث اول مختصری راجع به تعریف نصیحت درکتب لغت وکتب اخلاق واهمیت ووجوب نصیحت مطالبی ارائه کردیم واینک ادامه بحث:
هـ ـ دین ونصیحت :
براساس آنچه درکتابهای معتبرروایتی شیعه وسنی ثبت گردیده(1)دین ونصیحت باهم رابطه تنگاتنگی دارند.پیامبرگرامی اسلام(ص)دراین رابطه فرمودند: اساس تمام وکمال دین نصیحت است . ازآن حضرت سئوال شد،نصیحت برای چه کسی ؟ درپاسخ فرمود:نصیحت برای خدا،وکتاب او،ورسولش،رهبران دینی وحاکمان مذهبی وبرای عامه مسلمین(2)
توضیح:اول نصیحت برای خدا: یعنی ایمان واقعی به خداوندونفی عنوان هرگونه شائبه شرک والحاد ازذات وصفات اوست .ودیگردوری نمودن ازمعصیت ودوست بودن بادوستان خدا ودشمن بودن بادشمنانش ویادآوردن نعمتهای بی شمارالهی وبجاآوردن شکروانجام دادن کارهای خویش بااخلاص ورضای خداوندی و...
دوم معنای نصیحت کردن ازبرای کتاب خدا(النصیحته لکتابه)،این است که معتقدبه قران بوده وآنرا کلام حق بدانیم وباخضوع وخشوع وتوأم باتأمل وتدبرتلاش کرده ودرصدد عمل به دستورات واحکام آن برائیم.
سوم نصیحت برای رسول خدا(ص)(النصیحته لرسوله) ـ یعنی تصدیق رسالت اووایمان به تمامی چیزهایی که ازناحیه خدا آورده است واطاعت نمودنش درامرونهی آن حضرت ونشراحکام وشریعتش وخودرامتخلق به اخلاق نیکوی اوگردانیدن. چهارم نصیحت ائمه وپیشوایان مسلمین (ولائمه المسلمین) ـ که درعصرما این منصب دراختیار ولی فقیه است یعنی آنان را درکارهای نیک وحق یاری کرده واطاعتشان نمائیم ودرصورت غفلت ویافراموشی درانجام وظائف دینی ،الهی واجتماعی تذکر ویادآوری نمائیم.
وامانصیحت عامه مردم مسلمان (وعامتهم)به این است که آنان رانسبت به چیزهایی که مصالح دنیاوآخرتشان درآنست ،ارشادوراهنمائی کنیم وازاذیت وآزارشان پرهیزنمائیم وبه چیزی که علم ندارند،آگاهی شان دهیم وباقول وعمل کمکشان کرده وباعث جلب منفعت ودفع ضرر آنان گردیم وخلاصه آنچه رابرای خودمی پسندیم ودوست داریم ،برای آنان نیزخوش داریم.
و ـ شناسائی ناصحین : الف)ناصحین واقعی وحقیقی
پیامبراسلام(ص)فرمودنشانه های نصیحتگر چهارچیزاست:
-1 به حق قضاوت میکند 2- حق مردم را بدون مطالبه می پردازد 3- هرچه رابرای خودمی پسندد، برای دیگران هم می پسندد 4- به هیچ کس تعدی وتجاوز نمی کند.
ب ) ناصحین غیرواقعی وقلابی
پاره ای ازنشانه های نصیحتگر(غیرواقعی) چنین است
-1 حراف وسخن چین اند. امام علی(ع)میفرماید«به انتخاب دوست سخن چین شتاب مکن،هرچند اوخودرانصیحت کننده وانمودسازد»
-2 فریبکارند. ودرداستان آدم وحوا درسوره بقره شیطان باحیله وفریبکاری ،خودرا ناصح وخیرخواه آنان معرفی کرد
-3 دعوت به فسادمیکنند
-4 باطل رانیک جلوه میدهندوآنرا بالباس حق می آرایند.
-5 عامل نیستندوبین حرف وعملشان تفاوت اززمین تاآسمان است.
-6 نفع پرستندومانندشیطان وبت نفس وسران کشوهای استعمارگرقبل ازآنکه به فکردیگران باشند،منافع خودرا مدنظردارند.
-7 چرب زبانندوامام علی(ع) فرمودند: انسان منافق ودو رو زبانی چرب وشیرین وقلبی تلخ دارد.
ز ـ بهترین نصیحتگران
بهترین نصیحتگران دوستان نیک سیرت وپاک سرشت هستندوبالاترین وثمربخش ترین نصیحت نیزآن است که ازناحیه دوستان باشد.زیرااولاً ، دوستان براحتی می توانندباهمدیگر ارتباط برقرار کرده وحرف یکدیگررابه آسانی قبول نمایندوزبان هم رابه آسانی بفهمند.ولی آنچه مهم است این است که درانتخاب دوست وهمنشین باافراد ناجور وناصالح پیوندنخوریم که دراین صورت نتیجه معکوس وزمینه سقوط وگمراهی فراهم میگردد.
شعرسعدی نیزدرتائیدهمین معناست که می گوید:
گلی خوشبوی درحمام روزی
رسیدازدست خوشرویی به دستم
بدوگفتم تومشکی یاعبیری
که ازبوی دلاویزتومستم
بگفتا من گِلی ناچیزبـــــودم
ولیکن مدتی باگـُــــــــل نشستم
کمال همنشین درمن اثــرکرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
ودربعداثرمنفی همنشینی سعدی می گوید پسرنوح بــــــــــابدان بنشست خاندان نبوتش گـــــــم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پـی نیکان گرفت ومردم شد
******
-1 کتب کنزالعمال ، الترغیب والترهیب ، منبع الفوائد ،وسایل الشعبه ،مستدرک الوسایل و..
-2 مسلم بن الحجاج ،صحیح مسلم ،ج 2 .ص 27
&سیمای نصیحت وناصحین (مبحث اول) &
?الف – تعریف نصیحت درکتب لغت:
نصیحت(nasihat )که خود یک کلمه عربی است به معنی پند واندرزمی باشد.(1)
وقتی می گوئیم فلانی رانصیحت کرد ، یعنی اوراموعظه نمودوتذکرداد ودوستی خودرابرای وی خالص نمود.(2)
علامه شعرانی درکتاب شریف «نثرطوبی» - که لغات قرآنی را ریشه یابی ومعنا می کند- درباره نصیحت این چنین آورده است : نصیحت به معنی خیرخواهی وارشادنمودن به راهی است که صلاح طرف باشد.
ب-تعریف نصیحت درکتب اخلاق :
«نصیحت » پاک نمودن نیت ازهرگونه شائبه کژی وناراستی دربرخوردراگویند.(3) ازاین روبانیرنگ و خدعه وحسادت درتضاد است.
ملااحمد نراقی (صاحب معراج السعاده) میگوید :نصیحت ضد حسد است وآن عبارت است ازدوست داشتن خیر ونعمتی که صلاح مسلمین باشد.(4)
ج-اهمیت فوق العاده نصیحت
زندگانی اجتماعی ما توأم باروابط وتأثیروتأثراتی خاص است. ازاین جهت هرانسانی نسبت به دیگری وظیفه دارد وحقوقی . وظیفه یکی نصیحت گویی وآن دیگری پندپذیری وبه کارگیری است .
درحدیثی ازرسول اکرم(ص) می خوانیم:هریک ازشماچنان که خیرخواه خویشتن است ، باید خیرخواه برادردینی خودباشد.
حضرت علی(ع) می فرماید : قومی که افراد آن نصیحت کننده نباشند و علاقه ای هم به نصیحتگران نداشته باشند ، هیچ خیر وبرکتی درآنان نخواهد بود.
د- وجوب نصیحت :
1- ازنظرعقل : به فکرهمه بودن وبرای نجات وهدایت یکدیگر کوشیدن درهرآئین ومسلکی ، وبرای هر عاقل وذی شعوری پسندیده است وعقلای عالم آنرا لازمه یک زندگی صحیح وسالم اجتماعی میدانند.
2- ازنظرقرآن باتوجه به آیات الهی وجوب نصیحت راازقرآن بخوبی می توان دریافت نمود . درسوره زاریات آیه55می فرماید: ای پیامبربایدپند وتذکردهی ، چه آن که تذکردلهای گرویده رانافع است.
ویادرسوره آل عمران آیه 104 می فرماید : حتماًبایدعده ای ازشمادیگران رابه سوی خیر دعوت نمایند وهمچنین درسوره اعلی ، آیه9 آمده است: ای رسول ! اگرپند ونصیحت نفعی داشته باشد ، حتماًباید تذکردهی .
3- ازنظراحادیث:امام صادق (ع) می فرمایند :برمؤمن واجب است که برادر دینی خود رانصیحت کند.
وامام باقر(ع) می فرمایند : هریک ازشماچنانچه ناصح وخیرخواه خوداست باید نسبت به برادران دینی نیزچنین باشید.(5)
اگربینی که نابیناوچاه است * اگرخاموش بنشینی گناه است
1- فرهنگ معین ص4742
2- المنجدفی اللغه ، ص811
3- طبرسی ، مجمع البیان ص668
4- معراج السعاده ، ص289
5- نصیحت ازدیدگاه اسلام ،ص36-37
&پاسخ چیستان شماره9
1- نماز قضای پدر است که بر پسر بزرگ واجب می شود پس از فوت پدر قضا بخواند.
2- نمازهایی است که در حال مسافرت قضا شده باشد، و به همان صورتی که قضا شده، باید خوانده شود.
3- صف نماز جماعت است، که اگر در دیگر صف ها جایی برای ایستادن بود، مکروه است که تنها در یک صف باشد، و این حکم مخصوص مردها میباشد.
?چیستان شماره9؟
1- چیست آن نمازی که بواسطه دیگری، برانسان واجب میشود؟
2- آن چه نمازی است که در وطن و در محل اقامت باید شکسته خوانده شود؟
3- آن چیست که تنها در آن بودن کراهت دارد؟
«پاسخ بزودی اعلام میگردد»
& داستان دوستان
?«مثال ظاهر سازان ریاکار»
در یک روز سرد زمستانی، شخصی مشغول شکار مرغان هوا، و بریدن سر آنها بود، و ضمناً در اثر سرما ، آب از بینی و چشمانش جریان داشت، بچه گنجشکی که در کنار مادرش، در لانه قرار داشت ، به مادرش گفت: (( ما را از این مرد باکی نیست، چون رحم دل است، و گریه میکند)) به قول شاعر:
گربه حیوان خوش خط و خالی است * فکرآزار جوجه هرگز نیست
مادرگفت: بچه جان به چشمانش نگاه مکن که اشک می ریزد، بلکه دستانش را ببین که خون می ریزد.
آورده اند : سپهبد مقدم معدوم، رئیس سابق ساواک ، ( قبل از پیروزی انقلاب) در ملاقاتی به یکی از سران آغاز انقلاب گفت : ( علیحضرت (شاهنشاه) در صحبتهای اخیر خود در رادیو و تلویزیون، خطاب به مردم گفت (( پیام انقلاب شما را شنیدم و ... )) نظر شما در این باره چیست؟
آن آقا در پاسخ سپهبد مقدم، داستان فوق را ذکر نموده بود.
&پیامهاونکته های قرآنی
(آِیه55سوره قصص)
? «وهر گاه (سخن ) لغوی را بشنوند ، ازآن روی برگردانندوگویند : اعمال ما برای ما وکارهای شما برای شما باشد ، سلام برشماباد ، مابه سراغ جاهلان نمی رویم.»
«نکته ها» :
درآیه ی قبل خداوند به کسانی که در راه او صبرکنندوبدی هارا باخوبی پاسخ دهند وازاموالشان درراه خدا بخشند، پاداش دوبرابر وعده داده است .اودراین آیه به یکی ازنمونه های صبر وبرخوردهای خوب،اشاره می فرماید.
* « لغو » یعنی امر بیهوده که هم درکلام وهم درعمل قابل بروزاست ومؤمنین به اعراض از آن سفارش شده اند.از جمله ویژگی های بهشت آن است که لغو وبیهودگی درآنجا نیست. «لالغوفیهاولاتاثیم»
*« مدارا » کوتاه آمدن ازموضع قدرت است ، نظیرپدری که دست کودکش رادردست دارد وقدرت برتند رفتن دارد، ولی آهسته راه می رود، اما «مداهنه» کوتاه آمدن ازموضع ضعف است، نظیربسیاری از رؤسای کشورها که به خاطرنداشتن شجاعت ، دراختیارابرقدرتها قراردارند.
انبیاء واولیای الهی بامردم مدارا می کنند،امادربرابر کفار مداهنه نمی ورزند.
« پیامها » :
1- مؤمن واقعی کسی است که نه تنها به مجلس لغونمیرود وبه سخن لغوگوش نمی دهد،بلکه اگر کلام بیهوده ای هم
شنیدعکس العمل نشان میدهد(واذاسمعوااللغواعرضوا عنه)
2- یکی ازنمونه های صبر،بی اعتنایی به لغو واعراض ازآن است.
3- اعراض ازلغو درگفتن ، شنیدن ، دیدن ومعاشرت ، کمالی است که درهمه ادیان الهی ازآن ستایش شده است.( آیه فوق درتوصیف گروهی از اهل کتاب است.)
4- ازشیوه های عمومی وساده نهی ازمنکر،اعراض ازمنکر است. ( لغورابالغوپاسخ نگوئیم )
5- انسان دربرابر آنچه می شنود ، مسئول است.
6-قاطعیت،صلاحیت وعدم سازش،نشانگرایمان راسخ است.
7- سود وزیان عمل هرکس به خوداوبرمی گردد. « لنااعمالی ولکم اعمالکم »
8- اعراض ، بایدکریمانه باشد. « اعرضوا....سلام علیکم »
9- اعراض ، باید همراه هشدار به اهل لغوباشد.
10- لغو ، میوه جهل وبیهوده گو ، جاهل است. «لانبتغی الجاهلین »
از صلوات برمحمد(ص) و آل محمد(ص)&
? بسیاری صلوات
تاجری در بلخ مُرد ، که دو پسر داشت و از جمله میراث او سه تار موی ، از موهای مبارک آقا رسول الله(ص)بود ، وقتی آن دو پسر خواستند ارث و میراثشان را تقسیم کنند ، هرکدام یک تار موی حضرت را برداشت و یک موی دیگر ماند ، بردار بزرگتر گفت بیا آن مو را نصف کنیم و هریک نیمی را برداریم ، بردار کوچکتر گفت : قطع کردن موی مبارک آن حضرت دور از ادب است. برادر بزرگ گفت: اگر راضی به نصف نیستی پس مال تو باشد در عوضش مقداری از مالت را به من بده.
بردار کوچکتر گفت : من هردو تا موی مبارک را برمیدارم و تمام ارثم را به تو وا می گذارم ، چون یک تار موی آن حضرت به دنیا می ارزد . بردار بزرگ راضی شد ، موها را به بردار کوچکتر داد و تمام ارث را جمع کرد و ثروتی بهم زد . بردار کوچکتر هم موها را در یک پارچه پاکیزه ای قرار دادو به گردنش آویزان نمود و هردفعه آن را بیرون می آورد ومی بوسید و بر رسول خدا (ص) صلوات می فرستاد.
روزگار گذشت و صفحه روزگار به بردار بزرگتر برگشت و اموالش همه از بین رفت ولی بردار کوچکتر ، گل مرادش از شاخسار اقبال شگفت و براقران و امثال برتری به هم رسانید و از بزرگان شد.
وقتی از دنیا رفت ، یکی از اولیاءِ بلخ رسول خدا(ص) را درخواب دید که به او فرمود : به مردم بگو هر که حاجتی دارد به سر قبر فلانی برود ،دعا کند، تا حاجتش برآورده شود.
آن شخص گفت : یا رسول الله به چه عملی به این مقام رسیده ؟
حضرت فرمود : چون در بزرگداشت و تعظیم موی من مبالغه می کرد و بیش ازحد برمن صلوات می فرستاد.
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد
ماه خجل مانده از جمال محمّد (ص) |
سروبگل ماند از نهال محمد(ص) |
قامت گردون خمیده گشته از آن رو |
تا نگرد ابروی هلال محمد(ص) |