پناه آوردن گنجشک به خدمت حضرت رضا (ع )
سلیمان جعفرى (ره ) میگوید: باحضرت رضا (ع ) در باغى بودیم ، ناگاه گنجشگى آمد و در نزد آن حضرت صیحه مى زد، و هرچه توان داشت فریاد مى کشید و اظهار پریشانى مى کرد.
امام (ع ) به من فرمود: آیا مى دانى این گنجشک چه مى گوید؟
گفتم : نه ، خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا(ص ) داناتر است .
فرمود: به من مى گوید: (مارى در خانه ، کنار آشیانه ام آمده ، و مى خواهد بچه هاى مرا بخورد به داد من برسید) برخیز و این چوب را بگیر و به این خانه برو و آن ما را بکش .
برخاستم و چوبى برداشتم و وارد خانه شدم ، ناگاه مارى را دیدم که در درون خانه ، حرکت مى کرد، آن مار را کشتم ، و آن بچه گنجشک ها را از آسیب دشمنشان ، حفظ کردم (1).
*******
پاورقی:1- کشف الغمه ، ج 3 ص 140-داستانهاى شنیدنى از چهارده معصوم علیهم السلام مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى
ماءموریت در خواب
سیدابراهیم دمشقى که نسبش به سید مرتضى علم الهدى مى رسد و تنها سه دختر داشت و سن او متجاوز از نود سال ، و شخصى محترم و معتمد بود، در سال 1280 ه ق واقعه اى عجیب برایش رخ داد.
شبى حضرت رقیه سلام الله علیها در عالم رؤ یا به دختر بزرگ سید مى فرماید: به پدرت بگو به والى بگوید: آب میان قبر و لحد من افتاده ، و بدن من در اذیت است . بگو بیاید و قبر مرا تعمیر کند.
دخترخواب خویش را براى پدرش باز گفت ، ولى او ترتیب اثر نداد.
شب دوم دختر وسطى همان خواب را دید. به پدر گفت و او توجهى ننمود.
شب سوم دختر کوچک سید همان خواب را دید و براى پدر نقل کرد. ولى این بار نیز سید اعتنائى نکرد.
شب چهارم خود سید ابراهیم در خواب مى بیند حضرت رقیه باعتاب به او فرمود: چرا والى را خبر نکردى ؟
فردا صبح سید نزد والى شام رفت و جریان خوابها و دستور حضرت رقیه را براى والى نقل کرد(1).
والى دستور داد علماء اجتماع کنند. پس از مذاکره تصمیم به نبش قبر گرفته شد. همه غسل کردند و لباس تمیز پوشیدند. قرار شد هر کس قفل درب حرم را بگشاید، او قبر را نبش کند و جسد حضرت را بیرون آورد تا قبر تعمیر و مهیا شود.
اتفاقا قفل به دست سید ابراهیم باز شد.حرم را خلوت ، و نبش قبر کردند . سنگ لحد را برداشته و بدن نازنین رقیه صحیح و سالم آشکار شد. دیدند آب زیادى لحد واطراف آنرا فرا گرفته است . سید بدن را از داخل قبر بیرون آورد و روى زانوى خود نهاد، و چون باران اشک ریخت . سرانجام پس از سه روز قبر را به طور کامل و اساسى تعمیر کردند و سید بلافاصله بدن را دفن نمود.
هنگام خروج از قبر از خداوند تقاضا کرد پسرى به او عطا نماید. دعاى او مستجاب شد و خدا به وى پسرى داد که نامش را سید مصطفى گذاشت .
******
پاورقی:1 - منتخب التواریخ / ص 340.
2- کشکول جبهه
فراق محبوب
امام علیّ بن موسی الرضا علیه السلام - که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی علیه السلام میداند -، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز جمعه سرود بیقراری و انتظار سر میدهد و برای فرج و ظهور آن بزرگوار دعا میکند :
«اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبدَکَ وخَلیفَتَکَ بِما أصْلَحْتَ بِهِ أنبیاءَکَ ورُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَأَیِّدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ واسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ومِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْنَاً یَعْبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شیئاً وَلا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنْ خَلقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلطاناً وَأْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وعَدوِّهِ واجْعَلنی مِنْ أنصارِهِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ». [1] .
بار الها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت [امام مهدی علیه السلام] را سامان ده - همانگونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی - واز فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما و دیدهبانانی که از هر گزندی نگاهش دارند از پیشرو و پشتسر همراه وی گردان و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را میپرستد و هیچچیز را همتا ومانند تو قرار نمیدهد، وبرای هیچیک از آفریدگانت برتری وچیرگی نسبت به ولیّ خود قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاوران او قرار ده، که همانا تو بر هر کاری توانایی.
با عنایت به مضامین زیبای فوق، روشن میگردد که امام هشتم علیه السلام عالیترین و بلندترین زمزمههای محبّت را چگونه با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری میسازد! هم محبوب خود را معرفی مینماید و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارد و از خدا میخواهد که بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی نموده بدین وسیله ارتباط معنوی و عاطفی خود را با آن بزرگوار ابراز میفرماید.
******
پاورقی1-جمال الاُسبوع، ص413.
2-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری
رأفت بیکران حضرت مهدی(عج)
شاید این سخن را بسیاری شنیده و از ترس بر جان خود لرزیدهاند که دوازدهمین امام معصوم علیه السلام - آن زمان که ظهور میکند - بیشتر مردم دنیا را میکشد و جویِ خون به راه میاندازد ؛ از کشتهها پشته میسازد، نَفَسها را در سینهها قطع میکند و قیام او برای عذاب و عقوبت مردم است و...!
این تصویر حجابی بر حجابهای او میافزاید و سدّی افزون بر آنچه هست در برابر دید مردمان میکشد تا هرگز نور جمالش را نبینند و به فیض ظهورش نرسند و او بیش از پیش در غربت خود بماند و از فِراق دوستان بنالد!
آنچه بیش از همه قلب محبّانش را میآزارد آن است که این سخنان از کسانی به گوش میرسد که دعوی محبّت و ارادت به او دارند ؛ در حالی که غافلاند از این که آن وجود مقدّس امام عصر علیه السلام رحمت پهناور است. [1] .
امام باقر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف مهدی آل محمّد علیه السلام چنین نقل فرموده است :
«أوسَعُکُمْ کَهْفَاً، وأکثَرُکُم عِلْماً، وأوْسَعُکُمْ رحماً». [2] .
(حضرت مهدی علیه السلام) از همه شما بیشتر، مردمان را پناه میدهد و از همه شما علمش افزونتر است، و رحمت و لطفش از همه فراگیرتر.
این کلام - که به نقل شیخ حرّ عامِلی رحمه الله چهار معصوم آن را نقل فرمودهاند - گوهری از خزائن معرفت آن ولیّ اللَّه الاعظم است که در نهایت ظرافت، عمق رأفت او را بیان میکند و وسعت رحمت او را بر عموم یادآور میشود. از آنجا که مولی الموحّدین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رأفت او را به «کهف» تشبیه میفرماید، میتوان این نکته را دریافت که چگونه لطف عامّش نه تنها شیعیان و محبّان، که عموم مردمان را فرا گرفته است ؛ همچون کهفی که ملجأ هر پناهجویی است و آغوش امن و امان بر بیپناهان گشوده است و هرکه به او روی آورد ایمن خواهد بود.
حدیث مفصّل و جالبی از حضرت رضا علیه السلام نقل شده است. [3] در این کلام نورانی امام رضا علیه السلام، باید به نیکی تدبّر نمود و آن جام لبریز از زلالِ وحی را با آرامی نوشید که کلام امام را فهمی از امام باید.
اکنون باید در محضر انوار رضوی زانوی ادب زد و نظاره کرد که چه زیبا، آن حضرت از رأفت امام پرده برمیگیرد و آن برتر از معنا را به پیمانه الفاظ میریزد و جانها را به تماشا مینشاند. نخست او را به صاحب اُنسی رفیق مانند، تشبیه میکند که در اُنسش آرامش جان است و در رفاقتش محبّت بیکران. دیگرباره این مقام را با تعبیری عمیقتر به تصویر میکشد و رأفتش را به پدری دلسوز تشبیه میکند که از هیچ هدایت و ارشادی دریغ نمیورزد ؛ چه عطوفت و لطف پدر از محبّت و انس رفاقت برتر است. لطف امام، امّا، فوق اینهاست. مهر امام مهر برادری است که همراه انسان و همزاد با او به دنیا آمده است یا این که یکی بودهاند ؛ مثل دانه خرما و سپس دو نیم گشتهاند ؛ گویی انسان را جزئی از خود میداند و اینسان به او مهر میورزد ؛ محبّانش را جدا از خود نمیبیند و رعیّتش را از اجزای خود میانگارد.(4)
*******
[1] وَالرَّحْمَةُ الواسِعَة.... مفاتیح الجنان، زیارت آل یس.
[2] إثبات الهداة، ج7، ص75
[3] الکافی، کتاب الحجّة، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته.
4-آفتاب درنگاه خورشید-مرتضی طاهری
پسر و پدر یکى هستند
مرحوم شیخ صدوق و برخى دیگر از بزرگان آورده اند:
شخصى به نام ابن ابى سعید مکارى ، روزى از روزها به محضر مبارک امام رضا علیه السلام شرفیاب شد؛ و عرضه داشت : آیا خداوند، قدر و منزلت تو را بدان جا رسانده که آنچه را پدرت ادّعا مى کرد تو نیز ادّعا کنى ؟!
حضرت فرمود: تو را چه شده است ؛ و این چه برخورد و چه سخنى است ؟!
خداوند چراغ عمرت را خاموش کند و فقر و تنگ دستى و پریشانى را به خانه ات داخل گرداند.
آیا ندانسته اى که خداوند متعال به عُمران ، وحى فرستاد که تو را فرزندى پسر عطا مى نمایم و حضرت مریم را به او داد؛ و به مریم ، عیسى سلام اللّه علیهما را عنایت کرد و سپس فرمود: عیسى و مریم در حکم یک تن هستند؟
آن گاه افزود: و من نیز در شاءن و منزلت ، همچون پدرم مى باشم ؛ و هر دو یکى هستیم .
ابن ابى سعید گفت : سؤ الى دارم ؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر چه مى دانم جواب را از من نمى پذیرى و معتقد به امامت من نخواهى شد، ولى آنچه مى خواهى ، سؤ ال کن تا حجّت برایت تمام شود؟
گفت : مردى هنگام مرگش وصیّت کرد که هر کدام از غلامان و کنیزان من قدیمى تر از دیگران باشد، او را در راه خدا آزاد کردم ، تکلیف چیست ؟
حضرت فرمود: خداوند متعال در قرآن فرموده است : حتّى عاد کالعرجون القدیم (1) هر کدام شش ماه از مدّت مملوکیّت او گذشته باشد قدیم و آزاد است .
ابن ابى سعید مکارى سخنان حضرت را نپذیرفت ؛ و از مجلس بیرون رفت ؛ و پس از آن به فقر و فاقتى سخت مبتلا شد و طولى نکشید که چراغ عمرش نیز خاموش شد.(2)
*******
پاورقی:1- سوره یس : آیه 39.
2- ناسخ التواریخ : ج 14، ص 370، بحارالا نوار: ج 14، ص 199، ح 7، به نقل از تفسیر قمّى و معانى الا خبار، و ج 49، ص 81، ح 1، به نقل از عیون اءخبارالرّضاعلیه السلام -
مرحوم شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقى حکایت کند:
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، ضمن فرمایشاتى فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعى و حقیقى وجود ندارد.
بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یاابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن (لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم )(1) که مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
حضرت با آواى بلند اظهار نمود: شما این چنین تفسیر کرده اید؛ و عدّه اى دیگرتان گفته اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه اى دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده اند.
و سپس افزود: به درستى که پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق علیه السلام روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت هائى را که در اختیار بندگانش قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند.
و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤ ال و بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برایشان نمى گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .
بنابر این ، منظور از آیه شریفه قرآن ، محبّت و ولایت ما اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم است که خداوند متعال در روز محشر، پس از سؤ ال پیرامون توحید و یکتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پیغمبر اسلام ، از ولایت ما ائمّه ، نیز سؤ ال خواهد کرد.
و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاوید آن بهره مى برد، که زایل و فاسدشدنى نخواهد بود.
سپس امام رضا علیه السلام افزود: پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السلام حکایت فرمود، که رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به علىّ بن ابى طالب علیه السلام فرمود:
اى علىّ! اوّلین چیزى که پس از مرگ از انسان سؤ ال مى شود، یگانگى خداوند سبحان ، سپس نبوّت و رسالت من ؛ و آن گاه از ولایت و امامت تو و دیگر ائمّه خواهد بود، با کیفیّتى که خداوند متعال مقرّر و تعیین نموده است .
پس اگر انسان ، صحیح و کامل اقرار کند و پاسخ دهد، وارد بهشت جاوید گشته و از نعمت هاى بى منتهایش بهره مند مى گردد.(2)
*******
پاورقی:1- سوره تکاثر: آیه 8.
تفسیرالبرهان : ج 4، ص 502، ح 5، به نقل از توحید شیخ صدوق .- چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا علیه السلام
مؤ لف -عبداللّه صالحى
خصال سگ
سگ ده خصلت دارد که اگر در انسان باشد از نیکان و سعدا خواهد بود.
1 - سگ خانه مخصوص ندارد، و این از صفات مجردان است .
2 - سگ غالبا در شب ظاهر مى شود و این از صفات عابدان است .
3 - سگ زاد و توشه خود را در سفر حمل نمى کند و این علامت توکل است .
4 - سگ هنگامى که سفره مى گسترانند و طعام حاضر مى شود در گوشه اى مى نشیند و این نشانه طبع بلند اوست .
5 - اگر سگ را صاحبش بزند و از خود براند با کوچکترین بهانه اى برمى گردد و این از نشانه هاى مریدان است .
6 - سگ از صاحبش در سختى جدا نمى شود و این از نشانه هاى صابران است .
7 - سگ هنگام مرگ چیزى به ارث نمى گذارد و این از علائم زاهدان است .
8 - سگ همیشه گرسنه است و این علامت مجاهدان است .
9 - سگ همواره بیمناک است و این علامت صالحان است .
10 - سگ به کم دنیا راضى است و این علامت عاشقان است (1).
براستى اگر انسان از همه علائق و وابستگیهاى دنیا بریده باشد و از همه چیز دل بکند، خداوند یکتا را بپرستد و بر او اعتماد و توکل نماید، و به غیر او امیدى نداشته باشد. مرادش خدا باشد، در مقابل سختیها استقامت نماید، ناملایمات را بر خود هموار سازد، نسبت به دنیا بى اعتنا باشد، در راه خدا تلاش و پیکار کند و عمل صالح انجام بدهد، و مشتاق لقاء حق باشد، بدون شک چنین شخصى از نیکان روزگار و مصداق انسان کامل است و از زمره سعدا بشمار مى آید.
انسان کامل کسى است که واجد این ده خصلت باشد: تجرد، تعبد ، توکل ، نزخ ، ارادت ، استقامت ، زهد، جهد، صلاح و عشق .(2)
*******
پاورقی:1 - اثنى عشریه / باب 10 / صفحه 232
2- کشکول جبهه
دوستان بد
امام سجاد علیه السلام فرمود: از دوستى با پنج کس بپرهیز(1).
1 - دروغگو: زیرا او به منزله سراب است ، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه مى دهد.
2 - فاسق : زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتر از آن مى فروشد.
3 - بخیل : زیرا او در هنگام حاجت به مال ، تو را خوار و ذلیل مى گرداند.
4 - احمق : زیرا او به جاى نفع ، به تو ضرر مى رساند.
چنانچه سعدى مى گوید:
دوستى با مردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت مى کند
بر زمینت مى زند نادان دوست
5 - کسى که با خویشان و دوستان قطع رابطه کرده باشد. زیرا در سه آیه مورد لعن واقع شده است .
فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمى ابصارهم (2).
والذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض او لئک لهم اللعن و لهم سوء الدار(3).
الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک هم الخاسرون (4).
تا توانى مى گریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد تنها ترا برجان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
پسر نوح بابدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزى چند
پى نیکان گرفت و مردم شد (5)
******
پاورقی:1 - تحف العقول / ص 286.
2 - سوره محمد / آیه 23.
3 - سوره رعد / آیه 25.
4 - سوره بقره / آیه 27.
5- کشکول جبهه
خصال دوست واقعى
دوست واقعى پنج خصلت دارد(1).
1 - ظاهر و باطنش نسبت به تو یکسان باشد.
2 - خوبى تو را خوبى خود، و بدى تو را بدى خود بداند.
3 - مال و مقام باعث تغییر روش او با تو نگردد.
4 - آنچه در توان دارد از تو دریغ نکند.
5 - ترا در هنگام گرفتارى تنها نگذارد.
******
پاورقی:1-اصول کافى ج 2 / ص 639.
پنج روز
1 روز مفقود: دیروز است که از دست رفته و دیگر باز نخواهد گشت .
2 روز مشهود: امروز است که باید آنرا غنیمت شمرد تا به رایگان از دست نرود.
3 روز مورود: فردا است که معلوم نیست عمر باقى باشد و آنرا درک کند.
4 روز موعود: آخرین روز زندگى دنیا است که همیشه باید جلو چشم ظاهر باشد.
5 روز ممدود: آن روز بى پایان آخرت است که باید همواره براى آن روز کوشید، زیرا آن روز براى انسان یا بهشتى جاودان است و یا دوزخى همیشگى .(1)
*******
پاورقی:1- مختار الجوامع / ص 101. - کشکول جبهه