&درسوگ امام حسین(ع) &
?بازاین چه نواست،وزکجامی آید؟
کاین نغمه به گوش آشنامی آید
یارب چه غباردلنشینی است که باز
بر لوح دل از خاطره ها می آید
این کیست ،که ازقصَه پرغصَه او
غم های دگر، به انتها می آید
این کیست،که برپرده دل چنگ زند
کزشورغمش،دل به نوامی آید
این کیست،که ازشتاب چرخ عمرش
گردغم وطوفان عزا می آید
این کیست،که ازشعار آزادی او
برگوش مجاهدان، ندا می آید
این کیست ،که هرکس شنود نامش را
با چشم ترونوحه سرا می آید
این کیست ،که هرجاگذرد ،همچوبهار
بوی گل سرخ ، ازفضا می آید
این کیست ، که حجَ خویش ،ناکرده تمام
لبیک به لب ، به نینوا می آید
ازشهرنبی ، مسافری سرگردان
با قافله اش ، به کربلا می آید
این عاشق سرگشته،حسین است حسین
کاینجابه مشیَت خدامی آید
این ذبح عظیم است،که ازبیت خدا
باجمله عزیزان به منامی آید
اکبربه شتاب از پی ثارالله
باقلب حسین،پا به پامی آید
عبَاس،به پاس محمل خواهرخویش
چون سایه زینب،زقفا می آید
گرجنگ وستیزاست،خدایا،درپیش
پس دختر زهرا،به کجا می آید
«یا عطشان»
& نام گذا ری شب های محرم &
?سوگواری هریک ازشب های دهه ی اول ماه محرم به یکی از شهیدان یاشخصیت های مرتبط باجریان کربلا اختصاص دارد.
نام گذاری این شب هاباگذشت زمان درفرهنگ عامه صورت گرفته است و واضع خاصی ندارد و وضع کردن آن بیشتر به مداحان وذاکران بازمی گردد.
ترتیب متعارف شب های دهه ی اول ماه محرم به قرار زیر است :
شب اول – مسلم بن عقیل(ع).
شب دوم – ورودکاروان به کربلا .
شب سوم – حضرت رقیه (س).
شب چهارم –فرزندان حضرت زینب (ع)،حرَ،فرزندان حضرت مسلم(ع).
شب پنجم - حضرت عبدالله بن حسن(ع)، زهیر،حبیب بن مظاهر.
شب ششم –حضرت قاسم بن الحسن (ع).
شب هفتم – حضرت علی اصغر (ع).
شب هشتم – حضرت علی اکبر (ع).
شب نهم – حضرت عباس (ع)- شب تاسوعا.
شب دهم – حضرت امام حسین (ع) – شب عاشورا.
شب یازدهم – شام غریبان.
شب دوازدهم – حضرت امام سجاد(ع).
شب آخر – حضرت زهرا(س).
«یا شهید کربلا»
قتلگاه عشاق
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: على علیه السلام به کربلا گذر کرد و فرمود: خوابگاهى است از سوارانى !
قتلگاهى است از عشاق !
این کوى ،کوى شهیدانى است که گذشتگان از آنان پیشى ندارند و آیندگان به آنان نمى رسند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: على علیه السلام با دو تن از یاران خود به کربلا گذشت ، هنگامى که به آن سرزمین گذر کرد چشمانش پر از اشک شد و گفت : این خوابگاهى از سواران آنهاست ، این بار اندازى براى بنه آنان است در این جایگاه ، خون آنان به زمین ریخته مى شود خوشا به تو پاکیزه خاکى که در فراز تو خون احبا خواهد ریخت . (1)
××××××
پاورقی:1- عنصر شجاعت یا هفتاد دو تن ، یک تن - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
عزاداری حیوانات در کوه الوند
عالم جلیل و کامل نبیل، صاحب کرامات باهره و مقامات ظاهره آخوند زین العابدین سلماسی (اعلی الله مقامه) فرمود: چون از سفر زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام مراجعت کردیم؛ عبور ما به کوه الوند افتاد که در نزدیکی همدان واقع شده است. پس در آنجا فرود آمدیم و موسم بهار بود.
همراهان مشغول خیمه زدن شدند و من به دامنهی کوه نظر میکردم. ناگاه چشمم به چیز سفیدی افتاد، چون تأمل کردم پیرمرد محاسن سفیدی را دیدم که عمامهی کوچکی بر سر داشت و بر سکویی که قریب به چهار ذرع ارتفاع داشت، نشسته بود و بر دور آن سنگهای بزرگی چیده بود که به جز سرش چیزی نمایان نبود.
پس نزدیک او رفتم وسلام کردم و مهربانی نمودم. با من انس گرفت و از جای خود فرود آمد و مرا خبر داد که از گروه ضاله (صوفیه) نیست که به جهت بیرون رفتن از عهدهی تکالیف، اسمهای مختلف بر خود گذاشتهاند و با قیافههای عجیب بیرون میآیند! بلکه برای او اهل و اولاد بوده است و پس از اصلاح امور ایشان، برای فراغت در عبادت، از آنها عزلت اختیار کرده است. و در نزد او رسالههای علمیه از علمای آن عصر بود و میگفت هیجده سال است که در آنجا ساکن شده است.
او میگفت: اول آمدن من به اینجا ماه رجب بود، چون پنج ماه و اندی گذشت؛ شبی مشغول نماز مغرب بودم، ناگاه صدای ولولهی عظیمی آمد و آوازهای غریبی شنیدم! پس ترسیدم و نماز را کوتاه کردم و در این دشت نگاه کردم. دیدم بیابان از حیوانات پر شده است و همهی آنها رو به من میآیند! اضطراب و خوفم زیاد شد و از آن اجتماع حیوانات تعجب کردم. و چون دیدم در میان ایشان حیوانات مختلفه و متضاده چون شیر و آهو و گاو کوهی و پلنگ و گرگ با هم مختلط هستند و با صداهای عجیبی صیحه میزنند! سپس در این محل دور من جمع شدند و سرهای خود را به سوی من بلند کرده و فریاد میزدند!
با خود گفتم: دور هم جمع شدن این وحوش و درندگانی که با هم دشمن هستند. برای دریدن من نیست. زیرا اگر برای دریدن من بود، باید همدیگر را میدریدند. پس این اجتماع برای امر بزرگی میباشد! باید یک حادثهی عجیبی در دنیا رخ داده باشد.
وقتی خوب فکر کردم، فهمیدم امشب شب عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام میباشد و این فریادها و سر و صداها و فغان و اجتماع و نوحه گری و گریه و ناله برای مصیبت حضرت سیداالشهداء علیهالسلام است. وقتی مطمئن شدم، عمامه را از سر برداشتم و با دست بر سر خود زدم و خود را از این مکان انداختم و میگفتم: «حسین، حسین، شهید کربلا حسین» و امثال این کلمات را میگفتم. پس حیوانات در میان خود جایی برایم خالی کردند و دورم حلقه زدند. بعضی از حیوانات سر به زمین میزدند و بعضی خود را در خاک میانداختند و همین طور تا طلوع فجر عزاداری میکردیم!
سپس آنها که وحشیتر از همه بودند، رفتند و به همین ترتیب یک یک حیوانات رفتند و متفرق شدند. از آن سال تا به حال که مدت هیجده سال است، این عادت آنها است و هر وقت که من محرم را فراموش میکنم و یا بر من مشتبه میشود، آنها با جمع شدنشان به من توجه میدهند [1] .
×××××
اورقی:1-داستانهای شگفت ،ص285—کرامات الحسینیه،ج2،ص127—ترجمه دارالسلام نوری،ج4،ص360—منتهی الآمال ،ج1،ص840
حادثه کربلا و پیامبران الهی
کشتى نوح علیه السلام و کربلا
چون حضرت نوح علیه السلام بر کشتى نشست و بر روى آب همه روى زمین را گشت تا به زمین کربلا رسید، چون به آن زمین بلا رسید آن سرزمین کشتى او را به گرداب افکند پس حضرت نوح علیه السلام از غرق شدن کشتى ترسید دست دعا به درگاه عزت و جلال خدا برداشت و عرض کرد: پروردگارا همه روى زمین را گشتم ، ترس اضطرابى که در این زمین بر منن رخ نمود در هیچ جا رخ نداده بود. همان ساعت جبرئیل علیه السلام از جانب خداوند عز و جل فرود آمد و عرض نمود: یا نوح ، حسین علیه السلام سبط محمد صلى الله علیه و آله خاتم پیامبران و فرزند گرامى اوصیا در این سرزمن کشته مى شود حضرت نوح پرسید قاتل آن بزرگوار کیست ؟ جبرئیل عرض کرد: قاتل او کسى است که اهل هفت آسمان و اهل هفت زمین بر او لعنت مى کنند پس حضرت نوح چهار مرتبه بر آن حرام زاده بد کردار لعنت کرد پس کشتى از آن مهکله نجات یافت و از آن سرزمین بلا گذشت .(1)
مطلع شدن حضرت ابراهیم علیه السلام بر مصایب امام حسین علیه السلام
تفسیر فرات به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که آن حضرت در تفسیر آیه (فنظر نظرة فى النجوموم ) فرمود: حضرت ابراهیم حساب نمود و به علم نجوم نظر فرمود: مطلع گردید بر مصایب امام علیه السلام حسین علیه السلام که در زمین کربلا رخ مى دهد فرمود: من ناخوش هستم براى مصیبتى که بر حضرت امام حسین علیه السلام وارد خواهد شد.(2)
××××××××
پاورقی:1- محن الابرار (ترجمه جلد دهم بحار )، ص 48 .
2- همان ، ص 34. - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
مصیبت امام حسین علیه السلام از همه بالاتر است
شیخ صدوق قدس سره در علل الشرایع به اسناد خود از عبدالله بن فضل هاشمى روایت کرده که گفت : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : یا بن رسول الله ، چه شد روز عاشورا روز شهادت حسین علیه السلام است روز بزرگ مصائب است ، و حال آن که روز وفات رسول الله صلى الله علیه و آله و روزى که فاطمه علیهاالسلام جهان را وداع گفت و روزى که امیرالمومنین علیه السلام شهادت یافت و روزى که حسن بن على علیه السلام به ضربت ستم شهید گشت واجب مى کند که مصائب این روزها بزرگ تر باشد ؟
امام علیه السلام فرمود: مصیبت روز قتل امام حسین علیه السلام بزرگ تر است از جمیع ایام ، زیرا که اصحاب کساء که در نزد خداوند بهترین آفریدگانند، فزون از پنج تن نباشند و آنها محمد و على فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند و جود عالم منوط به وجود ایشان بود چون رسول خداصلى الله علیه و آله جهان را وداع کرد مردمان به بقاى چهار تن دیگر شاد بودند و چون فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت مردمان به وجود حسن و حسین علیهماالسلام تسلیت مى یافتند چون على علیه السلام به شهادت رسید، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به جاى او بودند و بعد از شهادت حسن علیه السلام مردم چشمشان به جمال حسین علیه السلام بود اما چون حسین علیه السلام را به قتل رساندند کسى از اصحاب کساء باقى نماند تا مردم را در سوگوارى آن حضرت سیر و سلوکى باشد ولى شهادت حضرت حسین علیه السلام چنان بود که پیامبر صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام همگان را شهید کرده باشند این جاست که مصیبت روز شهادت حسین علیه السلام بزرگترین ایام و برزگترین مصائب است . (1)
××××××
پاورقی:1- وقایع الایام ، ص 371.
حادثه کربلا و پیامبران الهی
عبور آدم علیه السلام از زمین کربلا
چون آدم علیه السلام بر زمین هیوط کرد و حوا را ندید دنبال او گشت تا عبورش به زمین کربلا افتاد پیش از آن که حادثه اى واقع شود، غمناک شد، سینه اش تنگى گرفت ، و چون به مقتل امام حسین علیه السلام رسید پایش لغزید خون از آن جارى شد.
پس سر به موى آسمان بلند کرده و گفت : اى پروردگار من ، مرتکب گناه دیگر شده ام و اینک مرا کیفر خواهى کرد زیرا که من تمام زمین را طى کردم و یا چنین حادثه اى روبه رو نشد مسجد خداوند وحى فرستاد: اى آدم گناهى تازه مرتکب نشده اى ولى فرزند تو حسین علیه السلام در این سرزمین به ظلم کشته مى شود اینک خون تو به موافقت وى ریخته شد.
آدم عرض کرد: پروردگارا، حسین پیغمبر است ؟
خطاب سید که پیامبر نیست و لیکن فرزند زداه پیامبر من محمد صلى الله علیه وآله است عرض کرد: قاتل وى کیست ؟ندا رسید: یزید که ملعون اهل آسمان ها و زمین است آدم به جبرئیل رو کرد و گفت : چه کنم ؟ گفت : یزید را لعن کن پس آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد و چند قدمى برداشت تا به کوه عرفات رسید و حوا را یافت .(1)
×××××
پاورقی:1- وقایع الایام خیابانى ، ص 149 . - چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
نفرین کبوتر راعبى بر قاتلان امام حسین علیه السلام
به سند متصل از ابن قولویه از محمد بن یعقوب کلینى به اسنادش از داود بن فرقد گفت : در خانه حضرت ابى عبدالله نشسته بودم کبوتر راعبى دیدم همهمه مى کند، آن حضرت به سوى من نگریست و فرمود: اى داود، مى دانى این مرغ چه مى گوید؟گفتم : نه به خدا فرمود: بر قاتلان امام حسین علیه السلام نفرین مى کند ، پس در خانه هاى خود از اینها نگاه دارید.( 1)
××××××
پاورقی:1- نفس المهموم ، ص 19. چهره درخشان حسین بن على علیه السلام : على ربانى خلخالى
&آمار نهضت کربلا &
?نقش آمار در ارائه سیماى روشنتر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انکار است.لیکن در حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى سازد.
به همین دلیل به ذکر نمونه هایى از ارقام و آمار مى پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین«ع» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مکه،23 روز بین راه مکه تا کربلا و8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).
منزل هایى که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).
فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.
منزل هاى میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامه هایى که از کوفه به امام حسین«ع» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).
بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم کودک از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت اند: امام حسین«ع» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على«ع» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین«ع» و بنى هاشم، شهدایى که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده است.
جمع شهداى کوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بودهاند.
شهدایى که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند.
تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى کنده 13 سر، شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.
سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.
پس از شهادت حسین«ع»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.
این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)
شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.
تعداد سپاه کوفه 33 هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بنقیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بنرکاب کلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.
سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از : على اکبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:
مسلم و هانى.
امام حسین«ع» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضحرومى، جون، عباس، على اکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین«ع» انداختند : عبد الله بن عمیرکلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاکرى.
سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند:على اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.
مادر 9 نفر از شهداى کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) که مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنتشلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم مادرش رقیه دختر على«ع»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب کلبى مادرش ام وهب، على اکبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،که ثابت نیست).
5 کودک نابالغ در کربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.
5 نفر از شهداى کربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.
در رکاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامانعلى«ع»)، منحج (غلام امام مجتبى«ع»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین«ع»)حرثغلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلامبنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلامحرث سلمانى. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین«ع»، که آنحضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.
2 نفر از یاران امام حسین«ع» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.
4 نفر از یاران امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بنحرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابى سعید بنعقیل.
7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اکبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.
5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى،زینب کبرى، مادرعمرو بن جناده.
زنى که در کربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر کلبى)بود.
زنانى که در کربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.
1-بخش عمدهاى از این آمار از کتاب«زندگى ابا عبد الله الحسین»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین»،سماوى است.
2-محتشم کاشانى.
و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی
خواص زمین کربلا
تربت حضرت سید الشّهداء بر اساس روایات موثّق آثار فراوانى دارد، از آن جمله :
1 - طبق روایات رسیده سجده کردن بر تربت حضرت حسین علیه السلام موجب قبولى نماز است ، که امام صادق علیه السلام مى فرماید:
السُّجُودُ عَلى تُربَة الحُسین علیه السلام یَخرِقُ الحُجبُ السَّبعة .
سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن ) نماز بر مى دارد.
2 - ذکر با تسبیح تربت سیّدالشّهداءبراى هر ذکر چهل حسنه در نامه اعمال مى نویسند، و حتّى بدون ذکر، تسبیح را در دست چرخاندن هر یک بیست حسنه دارد.
3 - هر گاه کام نوزاد را با تربت سیّد الشّهداء باز کنند مانند اکسیرى که مس را به طلا مبدل میسازد و وجود نوزاد را از هر پلیدى دور نموده و محبّت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) را در دل او مى کارد.
4 - بر لحد یعنى قبر هر میّتى که تربت کربلا باشد از عذاب قبر رهانیده میشود.
5 - تربت کربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد کما اینکه بسیار تجربه شده است و در کتب مختلف ذکر گردیده است .
6 - خاک مقتل حسین بن على علیه السلام حصن ، یعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر کس آن را با خود حمل نماید، محفوظ خواهد ماند.
7 - آرام بخش تلاطم موّاج دریاهاست یعنى هرگاه دریا به تلاطم آید، و چاره از همه جا قطع گردد و کمى تربت کربلا بر آن بپاشند دریا آرام میگیرد.
8 - تربت مظلوم کربلا تحفه حوریان بهشت است آن گاه که در روز قیامت ماه و خورشیدى نیست تا نور افشانى کند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گیرد، به دستور خداوند خاک کربلا که تربت سیّدالشّهداء علیه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود
و نور عظیمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى کند و همه دیدگان را خیره مى سازد کما اینکه خورشید چشم انسان را مى زند و کسى نمى تواند مستقیم به آن نگاه کند.
××××××
پاورقی:1- کشکول النور ج 1 ص 186.