دانشمندان، امنای امّت من هستند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» پند لقمان

پند لقمان

کاروانى تجارتى از سرزمین یونان عبور مى کرد و همراهشان کالاهاى گرانبها و بسیارى بود. رهزنان غارتگر به آنها حمله کردند و همه اموال کاروانیان را غارت نمودند. بازرگان به گریه و زارى افتادند و خدا و پیامبرش ‍ را واسطه قرار دادند تا رهزنان به آنها رحم کنند، ولى رهزنان به گریه و زارى آنها اعتنا ننمودند.

چو پیروز شد دزد تیره روان××× چه غم دارد از گریه کاروان

لقمان حکیم در میان آن کاروان بود. یکى از افراد کاروان به او گفت : ((این رهزنان را موعظه و نصیحت کن ، بلکه مقدارى از

 اموال ما را به ما پس دهند، زیرا حیف است که آن همه کالا تباه گردد.))

لقمان گفت : ((سخنان حکیمانه به ایشان گفتن حیف است . ))

آهنى را که موریانه بخورد××× نتوان برد از او به صیقل زنگ

به سیه دل چه سود خواندن وعظ ××× نرود میخ آهنین بر سنگ

 سپس گفت : ((جرم از طرف ما است )) (ما گنهکاریم که اکنون گرفتار کیفر آن شده ایم . اگر این بازرگانان پولدار، کمک به بینوایان مى کردند، بلا از آنها رفع مى شد.)

به روزگار سلامت ، شکستگان دریاب ×××که جبر خاطر مسکین ، بلا بگرداند

چو سائل از تو به زارى طلب کند چیزى ××× بده و گرنه ستمگر به زور بستاند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/10/30 :: ساعت 12:28 عصر )
»» تشریع اذان

تشریع اذان

شعار بسیار بزرگ و حیرت انگیز اذان نیز در ماه هشتم از سال اول هجرت تشریع گردید چنان که در بحار تصریح شده است [1] در آن روزگار یهود برای خواندن مردم به معبد بوق می نواختند و نصاری ناقوس می زدند، ظاهرا در میان مسلمانان بحث شده که برای خواندند مردم به مسجد ونماز از کدام شیوه استفاده کنند، در این هنگام جبرئیل اذان را از طرف خداوند نازل کرده است.

در کافی از مصوربن حازم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: چون جبرئیل اذان را آورد، سر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آغوش علی علیه السلام بود، جبرئیل اذان و اقامه گفت، چون رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چشم باز کرد فرمود: یا علی آیا شنیدی اذان و اقامه را؟ گفت: آری، فرمود: حفظ کردی؟ گفت: آری، فرمود: بلال را صدا کن و به او تعلیم نما، حضرت بلال حبشی را خواند و به او تعلیم فرمود [2] .

عجیب است که در کبت اهل سنت اذان را مولود خوابی دانسته اند که عبدالله بن زیده دیده است. دارمی در سنن خود نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواست مانند یهود بوق بزنند، بعد دستور داد ناقوس آماده کنند، در این بین روزی عبدالله بن زید به محضر آن حضرت آمده و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله شب در خواب دیدم مردی سبزپوش ناقوسی به دست راه می رود، گفتم: بنده خدا این ناقوس را می فروشی. گفت: می خواهی چه کنی؟ گفتم: با آن مردم را به نماز دعوت کنم. گفت: بهتر از این را خبر ندهم؟ گفتم: آن چیست؟ گفت: میگویی: الله اکبر الله اکبر....

حضرت فرمود: ان شاء الله خواب حقی است اینها را به بلال بیاموز که صدایش از تو رساتر است چون عمربن خطاب این را بشنید با سرعت به محضر حضرت آمد و گفت: به خدایی که تو را به حق فرستاده است من هم نظیر همان خواب را دیده ام، حضرت فرمود: الحمدلله این باعث شد که مطلب ثابت تر شود [3] .

ولی این سخن درست نیست، و از طرف اهل بیت علیهم السلام رد شده است. در وسائل از ابن عقیل نقل کرده که امام صادق علیه السلام لعن کرده کسانی را که پنداشته اند رسول خدا صلی الله علیه و آله اذان را از عبدالله بن زید گرفته است و فرموده: بر پیامبرتان وحی نازل می شود که شما گمان دارید که او اذان را از عبدالله بن زید اخذ کرده است: عن الصادق علیه السلام انه لعن قوما زعموا ان النبی صلی الله علیه و آله اخذ الاذان من عبدالله بن زید، فقال: ینزل الوحی علی نبیکم فتزعمون انه اخذ الاذان من عبدالله بن زید [4] .

×××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج19،ص122

2- کافی ج3،ص 302

3- سنن دارمی ج1،ص 268

4- وسایل الشیعه ،ج2،ص612باب الاذان باب اول

کتاب ازهجرت تارحلت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/10/30 :: ساعت 12:12 عصر )
»» شهادت امام حسن علیه السلام

شهادت امام حسن علیه السلام 

امام صادق - علیه‏السلام - فرمود: زمانی که رحلت امام حسن نزدیک شد، بشدت گریست و فرمود: من بر امری بزرگ و هولناک وارد می‏شوم که هرگز بر مثل آن وارد نشده بودم. سپس وصیت کرد که در بقیع دفنش نمایند. و خطاب به برادرش امام حسین فرمود: برادر! مرا بر تختی بگذارید و کنار قبر جدم رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ببرید تا با او تجدید پیمان کنم. سپس به کنار مزار مادرم فاطمه‏ی بنت اسد برده و در آنجا دفن نمایید. ای پسر مادرم! می‏بینید که مردم خیال می‏کنند که مرا کنار قبر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - می‏خواهید دفن کنید، لذا جمع می‏شوند و غوغا می‏کنند تا مانع این کار شوند. تو را به خدا قسم می‏دهم که بخاطر من، هیچ خونی ریخته نشود!

وقتی امام حسین - علیه‏السلام - برادرش را غسل داد و کفن نمود، او را بر تختی قرار داد و به طرف قبر جدش رسول خدا - صلی الله علیه و آله - حرکت داد تا با او تجدید پیمان کند. مروان بن حکم و یارانش از بنی‏امیه، مقابل حضرت قرار گرفتند و گفتند: آیا سزاوار است عثمان در خارج از مدینه دفن شود ولی حسن در کنار قبر پیامبر؟ هرگز نخواهیم گذاشت تا چنین شود!

در این هنگام عایشه سوار بر استری بود، از راه رسید و گفت: مرا با شما چه کار ای بنی‏هاشم! آیا می‏خواهید کسی را داخل خانه‏ی من نمایید که من او را دوست ندارم؟!

ابن‏عباس خطاب به مروان گفت: بروید، ما قصد نداریم او را نزد رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دفن کنیم. چون او خودش به حرمت قبر جدش عارف‏تر بود. و او بدون اذن، داخل نمی‏شود چنانچه دیگران داخل شدند. برگردید ما او را بر طبق وصیتش، در بقیع دفن می‏کنیم.

سپس به عایشه گفت: بدا به حال تو! روزی بر استر و روزی بر شتر سوار می‏شوی!

و در روایت دیگر آمده است. روزی بر شتر و روزی بر استر سوار می‏شوی و اگر زنده بمانی بر فیل هم سوار خواهی شد!

ابن‏حجاج؛ شاعر بغدادی، همین سخن را به صورت شعر در آورده و می‏گوید:

یا بنت ابی‏بکر لا کان و لا کنت 

لک التسع من الثمن و بالکل تملکت.

ای دخترابوبکرتویک نهم ازیک هشتم، سهم می بری درحالی که همه راتصاحب کردی!.

تجملت، تبغلت و ان عشت تفیلت

روزی سواربرشترشدی وروزی براستر.واگرزنده بمانی،سوارفیل هم خواهی شد!.

توضیح: قول شاعر که گفت برای تو، یک نهم از یک هشتم است، این در بحث و مناظره‏ی فضال بن حسن با ابوحنیفه بود. فضال به ابوحنیفه گفت: آیه‏ی شریفه‏ی «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم»ای کسانی که ایمان آورده اید!بدون اذن واجازه پیغمبر-صلی الله علیه وآله- داخل خانه اونشوید.(احزاب،آیه53) منسوخ شده است یا نه؟

ابوحنیفه گفت: خیر، منسوخ نشده است.

فضال پرسید: به نظر تو بهترین مردم بعد از رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ابوبکر و عمر هستند یا علی بن ابی‏طالب؟

گفت: آیا نمی‏دانی آن دو (ابوبکر و عمر) پهلوی پیامبر دفن شده‏اند؟ چه دلیلی می‏خواهی که روشنتر از این باشد بر فضل آن دو بر علی بن ابی‏طالب؟

فضال به او گفت: این دو با وصیت خود به دفنشان در خانه پیامبر، به آن حضرت ظلم کردند؛ چون در آنجا حقی نداشتند. و اگر آنجا مال خودشان بوده و به رسول خدا - صلی الله علیه و آله - بخشیده بودند پس کار بدی کردند که آن را پس گرفتند و عهدشان را شکستند. و خودت اقرار کردی که آیه‏ی شریفه‏ی: «لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم» غیر منسوخ است.

ابوحنیفه قدری سکوت کرد و گفت: آنجا نه مال پیامبر بود و نه مال آن دو نفر فقط، ولی چون دختران آنها در آنجا حق داشتند لذا در حق آنها دفن شده‏اند!

فضال به او گفت: تو می‏دانی که زمانی که پیامبر رحلت فرمود، نه همسر داشت و هر کدام یک هشتم ارث می‏بردند؛ چون دخترش فاطمه - سلام الله علیها- در قید حیات بود. وقتی بررسی کنیم برای هر یک از همسرانش یک نهم از یک هشتم می‏رسد. و این چیزی در حدود یک وجب در یک وجب هم نمی‏شود. و عرض و طول حجره هم که مشخص بود. پس چگونه آن دو (ابوبکر و عمر) بیشتر از آن مستحق شده‏اند؟

تازه، چگونه عایشه و حفصه ارث می‏برند ولی فاطمه که دختر پیامبر است، ارث نمی‏برد؟ پس در سخنان ابوحنیفه، تناقض گویی، از جوانب مختلف، روشن و آشکار است.

سپس ابوحنیفه خشمگین شد و گفت: او را از من دور کنید که او - به خدا قسم - رافضی خبیث است! [1]

×××××

پاورقی:1- بحار،ج44،ص153،حدیث24



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/10/29 :: ساعت 12:3 عصر )
»» زیارت قبور بقیع

زیارت قبور بقیع

چون رسول خدا صلی الله علیه وآله را مرض موت دریافت، در اثنای مرض روزی دست علی بن ابیطالب علیه السلام را گرفت و عده ای نیز همراه آن دو آمدند. حضرت به سوی قبرستان بقیع رفت و به حاضران فرمود: من مأمور شده ام برای اهل بقیع استغفار نمایم. مردم با وی آمدند با به کنار قبور رسیدند.حضرت به اهل قبور فرمود: السلام علیک یا اهل القبور گوارا باد مردن برای شما از وضعی که مردم در آن هستند، فتنه ها مانند تکه های ظلمانی شب روی بیاورند؛اول آنها مانند آخر آنهاست.آنگاه برای اهل بقیع به طور مفصل استغفار کرده و به علی علیه السلام فرمود: جبرئیل قرآن را هر سال یک بار بر من عرضه می کرد، امسال دوبار عرضه کرده است و این فقط برای نزدیک شدن اجل من می باشد. بعد فرمود: یا علی من مخیر شدم این که در دنیا بمانم و خزائن دنیا در اختیارم باشد و اهل بهشت باشم.من ملاقات خدا را در بهشت برگزیدم. چون از دنیا رفتم، مرا غسل بده و عرت مرا بپوشان، هر کس آن را ببیند کور می شود. بعد به منزلش برگشت و سه روز در تب شدید بود [1] .

این مطلب در سیره حلبی، ج 3 ص 455 در بحارالانوار، ج 21، ص ‍ 409 از مویهبه غلام آن حضرت نقل شده که گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله شب هنگام مرا به بقیع برد و فرمود: من مأمور شده ام که برای اهل بقیع استغفار نمایم تا آخر... این مطلب به خوبی نشان میدهد که رسول خدا از آینده و شکست رهبری در اسلام کاملا نگران بوده ولی می توانست بکند، جز این که حجت را با کلمات خود بر گوسفندی بیاورد چیزی بنویسم که بعد ازمن گمراه نشوید. عمربن الخطاب گفت: هذیان می گوید(نعوذبالله)

××××

پاورقی:1- ارشادمفید،ص85

کتاب ازهجرت تارحلت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/10/29 :: ساعت 11:38 صبح )
»» در عظمت امام حسن علیه السلام

در عظمت امام حسن علیه السلام

ابن‏شهر آشوب از کتاب محمد بن اسحاق روایت کرده که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و هیچ کس به شرافت و عظمت جناب امام حسن علیه‏السلام نرسید. گاهی بساطی برای آن جناب بر در خانه می‏گسترانیدند و آن حضرت از خانه بیرون می‏شد و بر روی آن می‏نشست. پس هر کس که از آنجا عبور می‏کرد، به جهت جلالت آن حضرت می‏ایستاد و عبور نمی‏کرد تا آنکه راه کوچه از رفت و آمد مسدود و منقطع می‏شد. حضرت که چنین می‏دید، داخل خانه می‏شد و مردم پراکنده می‏شدند و پس کار خویش می‏رفتند. همچنین در راه حج هر کس آن جناب را پیاده می‏دید، به جهت تعظیم آن حضرت پیاده می‏گشت.

ابن‏شهر آشوب از حضرت صادق علیه‏السلام روایت کرده است که جناب امام حسن علیه‏السلام بیست و پنج مرتبه پیاده به حج رفت و دو مرتبه - و به روایتی سه مرتبه - اموالش را با خدا قسمت کرد که نصف آن را خود برمی‏داشت و نصف دیگر را به فقرا می‏داد. [1] .

×××××××

پاورقی:1- منتهی الامآ ل،ج1،ص419



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 10:42 عصر )
»» امام حسن علیه السلام در مجلس معاویه

امام حسن علیه السلام در مجلس معاویه

   روایت شده است که عمرو بن عاص به معاویه گفت: حسن بن علی مردی است با حیا و هنگامی که بر فراز منبر برود و مردم با تندی به او نگاه کنند، خجل گردیده و کلامش را قطع می‏کند. پس اجازه بده او به منبر برود.

معاویه، خطاب به امام حسن - علیه‏السلام - گفت: ای ابامحمد! برو منبر و ما را موعظه کن.

حضرت، منبر رفت و حمد و ثنای خدای را بجا آورد و بر جدش درود فرستاد و سپس فرمود: ای مردم! هر کس مرا شناخته که شناخته و هر کس مرا نمی‏شناسد پس بداند که من حسن فرزند علی، فرزند بانوی زنان عالم فاطمه دختر رسول خدا، فرزند رسول خدا، فرزند نبی خدا، فرزند سراج منیر، فرزند بشیر نذیر، فرزند رحمة للعالمین، فرزند کسی که بر جن و انس، برانگیخته شده، فرزند بهترین مردمان بعد از رسول خدا، فرزند کسی که بر جن و انس، برانگیخته شده، فرزند بهترین مردمان بعد از رسول خدا، فرزند صاحب فضائل، فرزند صاحب معجزات و دلایل، فرزند امیرمؤمنان هستم. و من کسی هستم که از حقم باز داشته شده‏ام. من و برادرم، دو آقای جوانان اهل بهشت هستیم. و من زاده‏ی رکن و مقامم. و من زاده‏ی مکه و منی، مشعر و عرفاتم.

معاویه، خشمگین شد و گفت: این مطالب را رها کن و در توصیف خرما سخن بگو!

حضرت فرمود: باد آن را بارور می‏کند و گرما می‏رساندش و سرمای شب، آن را مرغوب می‏کند. سپس به کلام سابقش برگشته و فرمود: من زاده‏ی شفیع و مطاعم، من فرزند کسی هستم که ملائکه در کنار او جنگ کرده‏اند. من پسر کسی هستم که قریش در مقابل او سر فرود آوردند. و من پسر امام مردم و زاده‏ی رسول خدا - صلی الله علیه و آله - هستم.

در این هنگام، معاویه از آشوب مردم ترسید و گفت: ای ابامحمد! بس است! از منبر پایین بیا، آنچه بیان کردی برای ما کافی است.

آنگاه حضرت از منبر پایین آمد. معاویه گفت: گمان کردم می‏خواهی خلیفه شوی، تو را چه به خلافت!!!

امام فرمود: خلیفه، کسی است که عمل به کتاب خدا و سنت پیامبرش نماید، نه کسی که ظلم کند و تعطیل سنت پیامبر نماید و دنیا را پدر و مادر خویش گیرد.

در این دنیا، مدت کمی لذت می‏برد و زود باشد که تمام شود و عذابی پشت سر آن بیاید.

در آن مجلس جوانی از بنی‏امیه حضور داشت که به امام حسن - علیه‏السلام - و پدر بزرگوارش ناسزا گفت. حضرت فرمود: خدایا! نعمتت را از او بگیر و او را به صورت زنی در بیاور که از او عبرت بگیرند. در این لحظه آن جوان متوجه شد که مانند زنان است. امام فرمود: گم شو ای زن! تو را چه به مجلس مردان!

بعد از آن، امام لحظه‏ای سکوت فرمود سپس لباسش را تکان داد و قصد عزیمت کرد.

عمروعاص گفت: بنشینید از شما پرسشهایی دارم.

حضرت فرمود: بپرس.

عمروعاص پرسید: کرم، شجاعت و مروت چیست؟

امام پاسخ داد: «کرم» کار نیک انجام دادن، و بخشش قبل از سؤال است. و «شجاعت» دفاع کردن از محارم و صبر بر مصیبتها و سختیهاست. و «مروت» دینداری و دوری از ناپاکیها و ادای حقوق مردم و افشای سلام است.

امام از مجلس بیرون رفت و معاویه، عمروعاص را ملامت کرد و گفت: کار را خراب کردی. عمروعاص گفت: نترس، اهل شام تو را بخاطر دین و ایمان نمی‏خواهند بلکه تو را بخاطر دنیا دوست می‏دارند. و زر و زور، در دست توست و سخنان حسن بن علی اثری ندارد.

سپس جریان آن جوان اموی بین مردم شایع شد. همسرش نزد امام حسن آمد و تضرع و زاری کرد. حضرت، به حال او دلسوزی کرد سپس دعا کرد و خداوند آن جوان را به حالت سابق برگرداند. [1] .

×××××

پاورقی:1- بحار،ج44،ص88حدیث2



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 2:6 عصر )
»» اسرار علوم‏

عکس متحرک مذهبی

اسرار علوم‏

روایت شده که امام حسن - علیه‏السلام - و برادرانش و عبدالله بن عباس، بر سر سفره‏ای نشسته بودند که ناگهان ملخی بر سفره آنها افتاد. عبدالله از امام حسن - علیه‏السلام - پرسید: بر بال این ملخ چه نوشته شده است؟

حضرت فرمود: نوشته شده است «من خدایی هستم که بجز من خدایی نیست. چه بسا ملخها را برای قوم گرسنه‏ای به عنوان رحمت می‏فرستم تا از آنها استفاده کنند. و چه بسا برای قومی موجب بلا هستند و محصولات آنها را می‏خورند».

عبدالله ایستاد و سر حضرت را بوسید و گفت: این سخن از اسرار علوم است.

×××××

پاورقی:1- بحار،43،ص337،حدیث8



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 12:7 عصر )
»» پارساترین

www.aksha.ir  تصاویر زیبا ساز وبلاگ

پارساترین

پارسایی امام مجتبی علیه‏السلام را چه بهتر که از زبان گویای عترت آشنا شویم. در حدیث آمده است که حضرت هنگامی که برای وضو گرفتن آماده می‏شد، چهره‏اش دگرگون و بدنش لرزان می‏شد: الحسن بن علی علیه السلام کان اذا توضأ ارتعدت مفاصله و اصفر لونه....[1] هنگامی که به سوی مسجد روان می‏شد در هنگام ورود به مسجد با کمال تواضع این جمله‏ها رابه زبان می‏آرود: الهی ضیفک ببابک یا محسن قد أتیک المسی‏ء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم. [2] «خدایا مهمان تو بر در خانه‏ی تو است، ای مظهر احسان! گناهکار در پیشگاه تو قرار گرفته است، به آنچه از زیبایی در پیشگاه تو است از هر چه از زشتی از اندیشه و رفتار من است در گذر که تو کریم و بخشنده‏ای.»

امام صادق علیه السلام نیز از زبان پدرش و او از امام سجاد علیهم السلام این گونه سخن می‏گوید: حسن بن علی بن ابی طالب کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حج حج ماشیا و ربما مشی حافیا و کان اذا ذکر الموت بکی و ذاا ذکر القبر بکی و اذا ذکر البعث و النشور بکی و ذا ذکر الممر علی الصراط بکی... و کان اذا قام فی صلاته ترتعد فرائصه بین یدی ربه عزوجل....[3] «حسن بن علی عابدترین پارساترین برترین فرد زمان خویش بود. پیاده عازم حج می‏شد و چه بسا با پای برهنه راهی حج می‏شد. هنگامی که به یاد مرگ می‏افتاد می‏گریست. هنگامی که به یاد قبر می‏افتاد می‏گریست و هنگامی که به یاد رستاخیز و برانگیخته شدن در قیامت می‏افتاد می‏گریست. هنگامی که به یاد لحظه گذر از صراط می‏افتاد می‏گریست. هنگامی که به نماز می‏ایستاد ارکان بدنش در پیشگاه خدا می‏لرزید.» پارساترین فرد این گونه عبادت می‏کند.وی بارها به حج بیت الله عزیمت می‏کند. مسافت بین مدینه و مکه را که بیش از پانصد کیلومتر در آن زمان بوده است، بیش از بیست بار می‏پیماید. در مورد تعداد سفرهای حج حضرت بیست تا 25 بار روایت نقل شده است. [4] آن هم با پای پیاده و در برخی موارد پا برهنه. و این در شرایطی بود که تندروترین اسب‏ها همراه امام بودند. [5] زیرا تحمل زحمت در راه کوی دوست شیرین‏تر بر کام دوست خواهد بود. حضرت نه برای پاداش و بلکه اظهار محبت بیشتر به خدای سبحان پیاده و پا برهنه زحمت این سفر را بر خویش هموار می‏نمود.

 سفر حج شکوهمندترین صحنه عبودیت است. انجام مناسک ابراهیمی بیشترین تأثیر در تربین و پرواز روح به ملکوت را عهده‏دار است. سفر حج سفر بازگشت به خویشتن و بازگشت به اصل خویش و خدای خویش است. امامان شیعه به همین جهت بارها رنج و زحمت این سفر را با آن شرایط طاقت‏فرسا بر خویش هموار ساختند. آنگاه می‏فرماید: امام مجتبی هر گاه از قبر و قیامت و پل صراط یاد می‏کرد می‏گریست. پاکترین و برجسته‏ترین فرد است که این گونه از عالم برزخ و قیامت در هراس است! و این گونه متأثر از هول و هراس‏های آن سرا می‏باشد. وی از هنگام گذر از پل صراط نگران است مبادا لغزش باشد. امام معصوم این گونه از قیامت در هراس است که در مورد رسول الله صلی الله علیه و آله نیز راویت است هنگامی که خبر از قیامت می‏دادند چهره‏ی حضرت گلگون می‏شد. که این تأثر به لحاظ شناخت آنان ازآن سرا می‏باشد که آنان به ویژگی‏های مسیر انسان تا به لقاء الله رسیدن به خوبی آگاهند.آنان خوب می‏دانند در پیمودن این راه چه خطرهایی ره گذران را تهدید می‏نماید، که این گونه تلاش می‏کنند خویشتن را از خطرها حراست نمایند.آنگاه امام صادق علیه السلام در ادامه می‏فرماید: و کان علیه السلام لایقرء من کتاب الله عزوجل یا ایها الذین آمنوا الا قال لبیک اللهم لبیک و لم یر فی شی‏ء من احواله الا ذاکرا لله سبحانه و کان اصدق الناس لهجة و افصحهم منطقا....[6] «هر گاه امام مجتبی در هنگام قرائت قرآن آیه‏ای مانند یا ایها الذین امنوا را تلاوت می‏نمود می‏گفت: لبیک اللهم لبیک. همواره حضرت در تمام شؤون زندگی به یاد خدا بود. وی راستگوترین و از رساترین بیان بهرمند بود. این جمله که حضرت درهمه حال به یاد خدا بوده است، تمام زندگی حضرت را فرا می‏گیرد که لحظه لحظه‏ی زندگی حضرت با یاد خدا سپری می‏شده است.

حضرت سه نوبت اموال خویش را با خدا به نصف تقسیم نمود. [7] و دو مرتبه تمام اموال خویش را در راه خدا ایثار نمود. [8] .

سفره کرمش همواره گسترده بود، فقیر و غنی از آن بهره‏مند بودند. لباس زیرین وی خشن، لباس رو فاخر بود.

در مورد علت گریه‏ای حضرت از زبان امام رضا این گونه سخن رسیده: هنگامی که از حضرت پرسیدند شما که بیست مرتبه پیاده به حج مشرف شده‏ای و شما که سه نوبت اموال خویش در راه خدا انفاق نموده‏ای چرا این گونه از آخرت نگران می‏باشی و گریه می‏کنی. در پاسخ اظهار می‏دارد به دو مهم؛ یکی فراغ و جدایی دوستان، دیگری خطر موقف‏های قیامت: لهول المطلع و فراغ الاحبة. [9] .

××××××

پاورقی:1و2- بحارالانوار،ج3،ص339

3و4و5- همان،ص331-332

6- امالی شیخ صدوق،مجلس33،ص178،بحار}43،ص331

7- مناقب،ج4،ص18-بحار،ج43،ص332-339-349

8و9-  بحار،ج43،ص339-س52



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 11:46 صبح )
»» حدیث روز

http://zibasaz.persiangig.com/pic/bism/3.gif 

حدیث روز

حدثنی محمد بن احمد بن ابراهیم، عن الحسین بن علی الزیدی، عن ابیه، عن علی بن عباس؛ و عبد السلام بن حرب جمیعا قال: حدثنا من سمع بکربن عبد الله المزنی، عن عمران بن الحصین قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله له لی: یا عمران ان لکل شی ء موقعا من القلب، و ما وقع موقع هذین الغلامین من قلبی شی قط، فقلت: کل هذا یا رسول الله؟ قال: یا عمران و ما خفی علیک اکثر ان الله امرنی بحبهما.

ترجمه حدیث  

محمد بن احمد بن ابراهیم از حسین بن علی زیدی و او از پدرش و او از علی بن عباس و عبد السلام بن حرب جمیعا نقل کرده، عبد السلام بن حرب می گوید: کسی که حدیث را از بکر بن عبد الله مزنی شنیده برایم از عمران بن حصین نقل نموده که وی گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله بن من فرمودند:ای عمران:

هر چیزی در قلب جایگاهی دارد ولی جایگاه این دو کودک«حسن وحسین» از قلب من هرگز مکان خاصی نیست.

عمران می گوید: عرض کردم ای رسول خدا تمام قلب شما جایگاه این دو است؟

حضرت فرمودند: ای عمران: آنچه بر تو مخفی مانده بیش از آن است که دانسته ای، خداوند متعال من را به محبت ایشان امر فرموده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 11:32 صبح )
»» ظلم معلم

ظلم معلم

انوشیروان را     معلمى بود. روزى معلم او را بدون تقصیر بیازرد، انوشیروان کینه او را به دل گرفت تا به پادشاهى رسید. روزى او را طلبید و با تندى از او پرسید که چرا به من بى سبب ظلم نمودى ؟ معلم گفت : چون امید آن داشتم که بعد از پدر به پادشاهى برسى خواستم که تو را طعم ظلم بچشانم تا در ایام سلطنت به کسى ظلم ننمائى .

×××××

بزم ایران ص 74.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 90/10/26 :: ساعت 8:38 عصر )
<   <<   101   102   103   104   105   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 31
>> بازدید دیروز: 71
>> مجموع بازدیدها: 1547676
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب