بانگ رحیل
اوصاف ستوده
خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. هَلْ أَدَّیتُمْ فَرائِضی کَما أَمَرْتُکُمْ؟
2. وَ هَلْ واسَیْتُمُ المَساکینَ بِأَموالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ؟
3. وَ هَلْ أَحْسَنْتُمْ إِلى مَنْ أَساءَ إِلَیْکُمْ؟
4. وَ هَلْ عَفَوتُمْ عَمَّنْ ظَلَمَکُمْ؟
5. وَ هَلْ وَصَلْتُمْ مَنْ قَطَعَکُمْ؟
6. وَ هَلْ أَنْصَفْتُمْ مَنْ خانَکُمْ؟
7. وَ هَلْ کَلَّمْتُمْ مَنْ هاجَرَکُمْ؟
8. وَ هَلْ أَدَّبَتُمْ أَوْلادَکُمْ؟
9. وَ هَلْ سَأَلْتُمُ الْعُلَماءَ مِنْ أَمرِ دینِکُمْ وَ دُنْیاکُمْ؟
10. فَإِنّی لاأَنْظُرُ إِلى صُوَرِکُمْ وَلاإِلى مَحاسِنِکُمْ وَ لـکِنْ أَنْظُرُ إِلى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمالِکُمْ وَ أَرْضى مِنْکُمْ بِهذِهِ الْخِصالِ.
اى فرزندان آدم!
1. آیا واجبات مرا همان گونه که فرمانتان دادم، انجام دادید؟
2. و آیا به وسیله مالها و جانهاتان با بینوایان به مساوات و برابرى رفتار کردید؟
3. و آیا به کسى که با شما بدرفتارى کرد، نیکى کردید؟
4. و آیا کسى را که[از سر نادانى] به شما جفا کرد، بخشیدید؟
5. و آیا با کسى که[از سر غفلت و جهل] از شما پیوند برید، پیوستید؟
6. و آیا با کسى که به شما خیانت کرد، به انصاف رفتار کردید؟
7. و آیا با کسى که به شما قهر ورزید، سخن گفتید[وبا او از در آشتى درآمدید]؟
8. و آیا فرزندانتان را [به نیکى] ادب کردید؟
9. و آیا از عالمانِ [راستین] درباره مسائل دین و دنیاتان پرسیدید؟
10. پس [آگاه باشید که] من به صورتها و خوبیهاى ظاهرى تان نمى نگرم; بلکه به دلها و کردارتان مى نگرم، و به این اوصاف ستوده و رفتار پسندیده [که بیان شد] از شما خشنود و راضى مى شوم.
عقیده وایمان، بدون رفتار و کردار پسندیده و اوصاف ستوده، همانند «روح بى جسم» است; همچنان که کردار و اوصاف نیکوى بدون عقیده و ایمان نیز، به سان «جسم بى روح» است.
در جاىْ جاى قرآن کریم، واژگانِ «ایمان» و «عمل صالح»، توأمان آمده اند; هرگاه سخن از ایمان و مؤمنان به میان آمده است، عمل و صالحان نیکوکردار نیز در پى آن نمایانند.
از آفتهایى که همواره گریبانگیر پیروان ادیان الهى بوده و هست، «یکسونگرى» و «یکسو گرایى» است; گرفتن یک جانب و رهانیدن جانب دیگر، پذیرش یک بعد و طرد بعد دیگر...
اسلام و همه ادیان الـهى ـ که تمامى ادیان، همانا اسلامند ـ آن گاه سعادتى فراگیر را ثمر مى دهند که همه قوانین و ابعاد و اجزایشان، بى تحریف و تخریب، مراعات گردند.
دل از اغیار خالى کن چو قصد کوى ما دارى **نظر بر غیر مگشا چون هواى روى ما دارى
ارجمندترین ثمره این مراعات همه جانبه، «انسان کامل» است و والاترین هدف انسان کامل، جلب رضاى خداوند است و تقرّب به آن ذات اقدس ـ جَلَّ وَ عَلا ـ .
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
صلوات
صلوات یعنى چه ؟
صلوات چه اثرى در روح انسان دارد؟
صلوات چه ذکرى است ؟
صلوات چه آثارى در دنیا و برزخ و قیامت دارد؟
صلوات یعنى پیامبر و آل او.
صلوات بهترین هدیه از طرف خداوند براى انسان است .
صلوات تحفه اى از بهشت است .
صلوات روح را جلا مى دهد.
صلوات عطرى است که دهان انسان را خوشبو مى کند.
صلوات نورى در بهشت است .
صلوات نور پل صراط است .
صلوات شفیع انسان است .
صلوات ذکر الهى است .
صلوات موجب کمال نماز مى شود.
صلوات موجب کمال دعا و استجابت آن مى شود.
صلوات موجب تقرب انسان است .
صلوات رمز دیدن پیامبر در خواب است .
صلوات سپرى در مقابل آتش جهنم است .
صلوات انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است .
صلوات جواز عبور انسان به بهشت است .
صلوات انسان را در سه عالم بیمه مى کند.
صلوات از جانب خداوند رحمت است و از سوى فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است .
صلوات برترین عمل در روز قیامت است .
صلوات سنگین ترین چیزى است که در قیامت بر میزان عرضه مى شود.
صلوات محبوب ترین عمل است .
صلوات آتش جهنم را خاموش مى کند.
صلوات زینت نماز است .
صلوات گناهان را از بین مى برد.
صلوات بهترین داروى معنوى است .
چه خوب است که انسان دائم الصلوات باشد؛ چرا که پیامبر نیز دائم الصلوات است .
چه خوب است همیشه زبان انسان مشغول ذکر صلوات باشد.
چه خوب است که فضاى جامعه و محیط کار خود را معطر به صلوات کنیم .
چه قدر از عمر مى گذرد و حرف هاى بیهوده از زبان ما خارج مى شود که دل انسان را سیاه مى کند، صلوات فرستادن بهتر از سکوت و خیال بافى هاى بیهوده و سخنان بى ارزش است ، پس اگر زبان مشغول صلوات باشد هم به عمر خود ارزش داده ایم و هم روح خود را جلا و فضاى محیط خود را نورانى کرده ایم . بیاییم دنیا و و عالم برزخ و قیامت خود را با صلوات بیمه کنیم . و با این صلوات خداوند و اهل بیت علیهم السلام را خوشحال کنیم .
******
آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى
کرامات الرضویه (ع )-1
شفاى سید لال
جناب صدیق محترم و ثقه معظم حاج سید اسماعیل معروف به حمیرى نجل مرحوم سید محمد خراسانى که از اهل منبر ارض اقدس رضوى در کتاب آیات الرضویه نقل فرمود:
حاج سید جعفربن میرزامحمد عنبرانى گفت که من در محل خود قریه عنبران که تا شهر مشهد مقدس تقریبا چهار فرسخ است ، در فصل زمستان بآب سرد غسل کردم و در اثر غسل بآب سرد حال جنون در من پیدا شد به نحوى که چندى در کوهستان مى گردیدم تا لطف الهى شامل حالم شده و از دیوانگى بهبودى یافتم ، لکن زبانم از حرکت و گفتار افتاد و هیچ نمى توانستم سخن بگویم تا پنج یا شش ماه گذشت که به همراهى مادرم از قریه عنبران به شهر آمدیم .
پس براى معالجه به مریضخانه انگلیسى رفته و حال خودم را به طبیب فهماندم او به من گفت بایستى با اسباب جراحى کاسه سر ترا برداشته و مغز سر ترا معاینه نمایم تا مرض تشخیص داده شود.
از این معنى بسیار متوحش شدم و از علاج ماءیوس گردیدم و برگشتم والده ام بى خبر من بحرم مطهر حضرت امام رضا (ع ) پناهنده شده بود و منهم بى اطلاع او به حمام رفته و براى تشرف به حرم غسل زیارت نمودم و قصدم این بود که مشرف شوم و توسل بامام هشتم (ع ) بجویم و عرض کنم یا شفا یا مرگ وگرنه من به محل خود برنمى گردم و سر به صحرا مى گذارم .
سپس براه افتاده بکفشدارى صحن کهنه که پهلوى ایوان طلا بود رسیدم کفشدار مرا مى شناخت و از لالى چند ماهه من با خبر بود پس کفش از پایم بیرون آوردم و چون قدم بایوان مبارک نهادم حالتى در خود یافتم که نمى توانستم قدم از قدم بردارم یا اینکه خَم شوم یا اینکه بنشینم مثل اینکه مرا بریسمان بسته و نگاه داشته اند متحیر بودم .
ناگهان صدائى شنیدم که یکى مى گوید بلند بگو بسم الله الرحمن الرحیم والده ام کجاست خواستم بگویم نتوانستم بار دیگر همین ندا را شنیدم باز خواستم بگویم نتوانستم دفعه سوم فریاد بلند شد بگو بسم الله الرحمن الرحیم والده کجاست در این مرتبه گویا آب سردى از فرق تا پایم ریخته شد و فریاد کشیدم بسم الله الرحمن الرحیم والده کجاست .
تا این فریاد را کشیدم دیدم والده ام میان ایوان پیش من است تا مرا دید و فهمید زبانم باز شده است از شوق بگریه درآمد و دست بگردنم در آورده و مرا بوسید!!
گفتم : مادر جان کجا بودى ؟
فرمود: پشت پنجره فولاد بودم شفاى تو را از امام رضا ضامن غریبان (ع ) مى خواستم که ناگاه صداى تو را شنیدم که مى گوئى بسم الله الرحمن الرحیم والده ام کجاست صداى تو را که شنیدم دانستم که حضرت امام رضا (ع ) تو را شفا داده است لذا نزد تو آمدم .
سید مى گوید آنگاه مردم گرد من جمع شده جامه هاى مرا پاره پاره کردند پس مرا نزد متولى آستان قدس رضوى (ع ) بردند و او پنج تومان بمن داد و نیز مرا نزد حکومت وقت شاهزاده نیرالدوله بردند او هم پنج تومان به من داد.
گر جان طلبى بکوى جانانه بیا***از عقل برون شو و چو دیوانه بیا
شمع رخ دوست در خراسان سوزد***اى سوخته دل بسان پروانه بیا
******
کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده
دعاى ساحران مؤ من
موسى و هارون به فرمان الهى رهسپار دربار فرعون شدند و به فرمان پروردگار به نرمى با او سخن گفتند از آزادى بنى اسرائیل عذاب قیامت خداشناسى نعمت هاى الهى مرگ معاد و آیات دیگر الهى برایش گفتند و معجزات الهى را به او نشان دادند.
فرعون ، معجزات الهى را سحر و موسى دانست و روز عید را براى مبارزه با آن تعین کرد.
فرعون داناترین ساحران را گرد آورد و به آنان دلگرمى و وعده داد که اگر موسى را شکست دادند از مقربان او خواهند شد.
روز عید فرا رسید. همه در مکان مقرر گرد آمدند تا مبارزه ساحران نامدار را با موسى و هارون ببینند. در آغاز ساحران به سحر پرداختند به گونه اى که موسى بترسید. ناگهان ندا آمد: اى موسى ، نترس ، تو برترى ، عصایت را بینداز تا ساخته هاى ساحران را ببلعد .
موسى به فرمان خدا دست به کار شد عصایش را افکند در دم به اعجاز الهى سحر ساحران را ببلعید و کارى کرد که ساحران و فرعون به سجده در افتادند و به حقانیت خداوند و صدق موسى و هارون و پوچى ادعاى خدایى فرعون گواهى دادند.
فرعون رو به آنان کرد و گفت : پیش از آن که من به شما اجازه دهم به خدا ایمان آورید؟ این نقشه را طرح کردید که مردم را پراکنده و از شهر بیرون کنید؛ به زودى خواهید فهمید!دست و پایتان را برعکس یکدیگر مى برم و همه شما را به دار مى آویزم .
ساحران تازه ایمان آورده گفتند: ما به سوى پروردگارمان برمیگردیم ، و تو که ما را مجازات میکنى براى آن است که ما وقتى معجزه الهى را دیدیم ایمان آوردیم . و در این هنگام دست به دعا برداشتند و گفتند:
ربنا افرغ علینا صبرا و توفنا مسلمین .
بار خدایا، صبر و پایدارى بر ما ببار و ما را مسلمان بمیران .
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
بانگ رحیل «انسان»; خداگونه اى بى همتا خداوند سبحان به انسان مى فرماید: یَابْنَ آدَمَ! 1. أَنَاغَنیٌّ لاأَفْتَقِرُ;أَطِعْنی فی ماأَمَرْتُکَ،أَجْعَلْک َغَنیّاًلا تفْتَقِرُ. 2. ... أَنَاحَیٌّ لاأَمُوتُ;أَطِعْنی فی ماأَمَرْتُکَ،أجْعَلْکَ حَیّاً لا تَمُوتُ. 3. أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ;أَطِعْنی فی ما أَمَرْتُکَ، تَقُولُ لِلشَّىْءِ کُنْ فَیَکُونُ. اى فرزندآدم! 1. من بى نیازى هستم که هرگز فقیر نمى شوم; مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن،تا چنان بى نیازت کنم که فقیر نشوى. 2. ... من زنده اى هستم که هرگز نمى میرم; مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن، تا چنان زنده ات بدارم که هرگز نمیرى. 3. من [هرگاه به پدید آمدن چیزى اراده کنم] به هر چه بگویم «ایجاد شو»، بى درنگ ایجاد مى شود; مرا در آنچه به تو امر کرده ام، اطاعت کن [تا نیرویى دهمت که] به هرچه بگویى «ایجاد شو»، ایجاد گردد! گوهر اصیل وجود آدمى، «خداوَش» است. روح او نفحه اى از نَفَحات الهى است. نیرویى از قدرت بى انتهاى خداوند در وجود وى به ودیعت نهاده شده است. کرامت و منزلتى که آفریدگار به این آفریده برگزیده خویش عطا فرموده، به هیچ یک از آفریدگان دیگر نبخشیده است. آفاق وسیعى را که براى تکامل و بالندگى، پیشِ روى آدمیان گشوده، براى هیچ کدام از موجودات هستى نگسترده است. راه هایى «از اوج آسمان» را که به روى انسان باز کرده، حتى بر فرشتگان نیز نگشوده است; حتى بر ملائک مقرّب خویش، مانند جبرئیل امین! مگر نه آن است که جبرئیل، در سفر معراج، نتوانست پیامبر اکرم(ص) را تا پایان سفر همراهى کند و دنباله سفر را پیامبر به تنهایى پیمود؟ «رسد آدمى به جایى که به جز خدا نبیند»! اما این منزلت رفیع، به گزاف، به آدمى عطا نشده است، بلکه بهایى ارجمند مى طلبد. و آن بها، «عبودیّت» است; پرستشى ناب، حفظ پیوند با خداوند، سر به فرمان پروردگار بودن، حرمت حریم کبریایى خداوند را پاس داشتن... و آن گاه است که «انسان»، مظهر شوکت «خداى سبحان» مى شود و نیرو و فیض خداوند، در وجود او تجلّى مى یابد و جلوه گاه اَسماى حُسناى الهى مى گردد و جوهره «عبودیّت» که همانا «ربوبیّت» است، در وجود وى جلوه گر مى شود: «اَلْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْه ُهَا الرُّبُوبیَّةُ: بندگى خداوند، گوهرى است که مغز و باطنش، خداگونگى است.» گَر به «خود» آیى، به «خدایى» رسى! یک لحظه کسى که با تو دمساز آید**یا با تو دمى همدم و همراز آید از کوى تو گر سوى بهشتش خوانند**هرگز نرود، و گر رود باز آید! ****** از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
اوقات اجابت دعا
1 - سحر
2 - بعد از نمازهای واجب
3 - بین الصلا تین
4 - بین الطلوعین
5 - هنگام آمدن باران
6 - هنگام وزیدن بادها
7 - هنگام شنیدن اذان
8 - هنگام رویت هلال
9 - در قنوت نماز وتر
10 - هنگام رویت کعبه
11 - هنگام غروب خورشید
12 - ایام و لیالی ماه مبارک رمضان
13- روز عرفه
14 - شب و روز جمعه
15 - هنگام صف آرایی لشکریان حق در مقابل باطل
16 - شب عید فطر
17 - شب عید قربان
18 - شب نیمه شعبان
19 - شب اول ماه رجب
20 - هنگامی که نیمی از خورشید غروب کرده و نیم دیگرش در حال غروب کردن است، زیرا در روایت دارد که حضرت زهرا سلام الله علیها به غلامش می فرمود: بالای بلندیها و پشته ها برو، چون دیدی نصف قرص خورشید از افق غروب کرده، به من اعلام کن تا دعا کنم. [1] .
برای پیدا کردن اوقات دیگر اجابت دعا می توانید به کتابهای دعا مانند مفاتیح الجنان و دیگر کتب ادعیه مراجعه کنید.
*****
پاورقی
[1] طرائف الحکم، ج 1، ص 365.
خلاصه آثار و فواید دعا برای فرج حضرت ولیعصر(عج)
صاحب مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگی هایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان می کند و ما هم به جهت اینکه کتاب مکیال المکارم که به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل می کنیم: دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می گردد:
1 - اطاعت از امر مولا یش کرده است، که فرموده اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمتها می گردد.
3 - و اظهار محبت قلبی است.
4 - و نشانه انتظار است.
5- و زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.
6 - و مایه ناراحتی شیطان لعین است.
7 - و اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است).
9 - و تعظیم خداوند و دین خداوند است.
10 - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.
11 - شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
12 - و شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.
13 - و این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.
14 - و مایه استجابت دعا می شود.
15 - و اداء اجر رسا لت است.
16 - و مایه دفع بلا ست.
17 - و سبب وسعت روزی است ان شاء الله.
18 - و باعث آمرزش گناهان می شود.
19 - و دعا کننده مشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود.
20 - و در زمان ظهور آن حضرت به دنیا رجعت می کند.
21 - و از برادران پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.
22 - و فرج مولای ما حضرت صاحب ا لزمان علیه السلام زودتر واقع خواهد شد.
23 - و سبب پیروی از پیغمبر و امامان - صلوات الله علیهم اجمعین - می شود.
24 - و وفای به عهد و پیمان الهی است.
25 - و آثار نیکی به والدین برای دعا کننده فرج حاصل می گردد.
26- و فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.
27 - و سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد.
28 - و دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.
29 - و موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود.
30 - و به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد.
31 - و هدایت می شود به نور قرآن مجید.
32 - و نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.
33 - و به ثواب طلب علم نائل می شود ان شاء الله.
34 - و از عقوبتهای اخروی ان شاء الله در امان می ماند.
35 - و در هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.
36 - و این دعای برای فرج، اجابت دعوت خدا و رسول صلی الله علیه و آله است.
37 - و با امیرالمومنین علیه السلام محشور و در درجه آن حضرت خواهد بود.
38 - و محبوب ترین افراد نزد خداوند می گردد.
39 - و عزیزتری و گرامی ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می شود.
40 - و ان شاء الله از اهل بهشت خواهد بود.
41 - و دعای پیامبر صلی الله علیه و آله شامل حالش می گردد.
42 - و کردارهای بد او به کردارهای خوب تبدیل می شود.
43 - و خداوند در عبادت او را تایید فرماید.
44- و ان شاء الله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.
45 - و ثواب کمک به مظلوم را دارد.
46 - و ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.
47 - و پاداش خونخواهی حضرت سیدالشهداء علیه السلام را دارد.
48 - و شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار علیهم السلام را می یابد.
49 - و نور او برای دیگران نیز [در روز قیامت] درخشان می گردد.
50 - و هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.
51 - و دعای امیرالمومنین علیه السلام روز قیامت شاملش می شود.
52 - و بی حساب داخل بهشت می شود.
53 - و از تشنگی قیامت در امان می ماند.
54 - و در بهشت جاودان خواهد بود.
55 - و مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست.
56 - و روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.
57 - و خداوند عز و جل از خدمتکاران بهشت نصیبش می فرماید.
58 - و در سایه گسترده خداوند قرار می گیرد و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد.
59 - و پاداش نصیحت مومن را دارد.
60 - و مجلسی که در آن برای حضرت قائم - عجل الله تعالی فرجه - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.
61 - و دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.
62- و فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
63 - و از نیکان مردم محسوب می گردد.
64 - و این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.
65 - و مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.
66 - و مایه خشنودی پیامبر می گردد.
67 - و این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
68 - و دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.
69 - و حساب او آسان می گردد.
70 - و این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.
71 - و بهترین اعمال است.
72 - و باعث دوری غمها می شود.
73 - و دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است.
74 - و فرشتگان درباره دعا کننده دعا می کنند.
75 - و دعای حضرت سیدالساجدین علیه السلام - که نکات و فواید متعددی دارد - شامل حالش می شود.
76 - و این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.
77 - و چنگ زدن به ریسمان الهی است.
78 - و سبب کامل شدن ایمان است.
79 - و مانند ثواب همه بندگان به او می رسد.
80 - و این و این دعا برای فرج از تعظیم شعائر خداوند است.
81 - و گوینده این دعا ثواب کسی را دارد که با پیامبر صلی الله علیه و آله شهید شده باشد.
82- و ثواب کسی دارد که در زیر پرچم حضرت قائم شهید شده باشد.
83 - و ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دارد.
84 - و دعا ثواب گرامی داشتن عالم را دارد.
85 - و پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.
86 - و دعا کننده در میان گروه ائمه اطهار علیهم السلام محشور می شود.
87 - و درجات او در بهشت بالا می رود.
88 - و از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.
89 - و در روز قیامت به بالاترین درجات شهدا نائل می گردد.
90 - و به شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها رستگار می گردد.
جای تاسف است که بسیاری از موالیان آن حضرت از دعا برای فرج آن بزرگوار غافل مانده و از این فیوضات زیادی که بر دعای آن حضرت مترتب است محرومند. امید است ان شاء الله این مختصر مطالبی که درباره فواید دعا برای فرج آن بزرگوار نوشتم، سبب تذکر و تنبه دوستان حضرتش گردد و همگی در صدر حوایج مشروعه، برای فرج آن امام انس و جان دعا کنند. تا چه قبول افتد و که در نظر آید.
حضرت مهدی در ضمانت و حمایت خداست
قال ابو محمد الحسن العسکری (ع): لما وهب لی ربی مهدی هذه الامه ارسل ملکین. فحملاه الی سرادق العرش حتی وقفا بین یدی الله عز و جل فقال له مرحبا بک عبدی لنصره دینی و اظهار امری و مهدی عبادی آلیت انی بک آخذوا و بک اعطی و بک اغفر و بک اعذب اردداه ایها الملکان رداه، رداه علی ابیه ردا رفیقا و ابلغاه فانه فی ضمانی و کنفی و بعینی الی ان احق به الحق و ازهق به الباطل و یکون الدین لی واصبا. [1] .
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند مهدی این امت را به من بخشید، دو ملک را فرستاد. پس او را به سراپرده های عرش بردند تا اینکه او را در محضر خدای عز و جل قرار دادند. پس خداوند به او فرمود: آفرین به تو بنده ام برای یاری دینم و اظهار امرم و هدایت بندگانم. سوگند می خورم که به سبب تو بگیرم و به خاطر تو عطا کنم و به جهت تو ببخشم و به خاطر تو عذاب کنم (ملاک من در عطا و عذاب و رحمت، تو هستی). برگردانید او را ای دو ملک. برگردانید او را به سوی پدرش با مهربانی، پس بدرستی که او در ضمانت و حمایت من است و چشم من به اوست تا اینکه حق را به وسیله او محقق کنم و باطل را به دست او نابود سازم و دین برای من پا بر جا شود.
******
پاورقی
[1] بحارالانوار، ج 51، ص 18.
بانگ رحیل
ریاضت و معرفت
خداوند سبحان به انسان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. تَوَرَّعْ; تَعْرِفْنی.
2. وَ تَجَوَّعْ; تَرَنی.
3. وَاعْبُدْنی; تَجِدْنی.
4. وَتَفَرَّدْ; تَصِلْنی.
اى فرزندآدم!
1. پارساباش و از حرامها دورى گزین، تامرا بشناسى و به من معرفت یابى.
2. و گرسنگى بکش [و از پرخورى بپرهیز] تا مرا ببینى [و به معرفت شهودى برسى].
3. و مرا عبادت کن، تا مرا بیابى.
4. و تنهایى گزین [و از درآمیختن فراوان با مردمان بپرهیز] تا به من برسى.
پا فرانهادن از مرزهاى ممنوع الهى و آلودن دست و دل و اندام به گناهان و آلودگیها، پردهاى ضخیم در برابر بصیرت آدمى مى افکند و غبارى غلیظ در مقابل دیده عقل و قلب او مى پراکند و بینش وى را به انحراف مى کشاند; به گونه اى که حصول معرفت و وصول به سعادت را برایش دوردست و یا دست نایافتنى مى کند.
از «حرامها» که بگذریم، ارتکاب «مکروهها» و نیز افراط در پاره اى از «مباحها» هم ناهمواریهایى در مسیر تکامل انسان پدید مى آورند; پرخورى، پرخوابى، درآمیختن فراوان با مردمان، سخن گفتن فراوان، کم ارج نهادن به عبادت و نیایش و مناجات با خداوند، از این قبیلند.
همچنان که دستیابى به گوهرهاى ارزشمند، بهایى گران مى خواهد، وصول به مقامهاى ارجمند معنوى و انسانى نیز مجاهدتى ستُرگ مى طلبد. «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه»!
بى پروایى و بى مبالاتى در حرامها و مکروهها و حتى مباحها و برآوردن خواهشهاى بى حدّ و حصر غرائز لجام گسیخته کجا، و رسیدن به مقامهاى عالى معنوى و تحصیل بصیرت و معرفت کجا؟!
صلاح کار کجا و من خراب کجا؟**ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!
* * *
پر خور و پر خواب و پر گو و جلیس** این و آن لا جَرَم با جهل و غفلت هست دائم همعنان!
* * *
کاشکى از غیر تو آگه نبودى جان من **خود ندانستى به جز تو جان معنا دان من
هر چه بینم غیر رویت، نور چشمم کم شود**هر کسى را ره مده اى پرده مژگان من!
*****
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
شمس عالمیان
دلم ز دوری رویت قرار و تاب ندارد
میان ما و رخت جز گنه حجاب ندارد
به اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد
نسیم صبح سلامم به دلبرم برسان
بگو جواب سلامم مگر ثواب ندارد
به آسمان جمالت ستاره نازیباست
که تاب دیدن روی تو آفتاب ندارد
نشسته دیده نازت میان صف زده مژگان
شکوه صف زده مژگان تو شهاب ندارد
تو شمس عالمیانی ز روی پرده بیفکن
که آفتاب به رخسار خود نقاب ندارد
هر آن کسی که به دل عشق روی ماه تو دارد
به شام اول قبرش یقین عذاب ندارد
چو سر ز خاک بر آرد به عرصه گاه قیامت
به زیر سایه لطف دگر عقاب ندارد
محاسبات الهی اگر چه سخت و دقیق است
محب یوسف زهرا غم حساب ندارد
اگر چه آتش دوزخ هزار شعله فروزد
یقین اثر به دل و سینه کباب ندارد
به ناله دل سوزان هاشمی نظری کن
اگر چه تاب نگاهت دل خراب ندارد