نامحدود بودند ظرفیت آدمى
امیر المؤ منین على (ع ) فرمود:
کل وعاء یضیق بما جعل فیه ، الا وعاء العلم فانه یتسع به ؛
یعنى هر ظرف به آنچه که در او نهاده شد، گنجایش او تنگ مى شود، مگر ظرف علم که گنجایش او بیشتر مى گردد.
هر یک از ظرف هاى جسمانى را حد معینى است که گنجایش آنها را تحدید مى کند، مثلا پیمانه ها و برکه ها و دریاچه ها و دریاها، هر یک را اندازه اى است که بیش از آن اندازه آب را نمى پذیرند، به خلاف نفس ناطقه انسانى که هر چه مظروف او که آب حیات علوم و معارف است در او ریخته شود، سعه وجودى و ظرفیت ذاتى و گنجایش او بیشتر و براى فرا گرفتن حقایق بیشتر آماده تر مى شود. (1)
*******
پاورقی :1- انه الحق ، ص 130.
پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى - نویسنده : عباس عزیزى
دعاى سلیمان علیه السلام براى حکومتى بى نظیر
سلیمان و پدرش داوود از پیامبران الهى بودند که خداوند در قرآن کریم از آنان به نیکى یاد مى کند. از آن جا که سلیمان علیه السلام شیفته اسب بود، لشکریان او مسابقه اسب دوانى ترتیب داده بودند تا براى نبرد با دشمن آماده باشند، و سلیمان از آن سان مى دید. مسابقه به درازا کشید و وقت فضیلت نماز سپرى شد، خداوند که خواست سلیمان را بیازماید، جنازه اى بر تخت او افکند. سلیمان به درگاه الهى رو کرد و دست به دعا برداشت و گفت :
رب اغفرلى و هب لى ملکا لاینبغى لاحد من بعدى انک انت الوهاب
خداوندا مرا بیامرز وحکومتى به من ببخش که شایسته هیچ کس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا کننده اى .
خداوند متعال هم خواست او را بر آورد و حکومتى بى نظیر به او عطا کرد. پس از گذشت هزاران سال هنوز هم داستان ملک سلیمان بر سر زبانهاست و از آن بزرگى و عظمت یاد مى شود.
دعاى سلیمان علیه السلام براى توفیق بر شکر نعمت هاى الهى
در دعاى پیشین گفتیم که خداوند حکومتى بى نظیر به سلیمان داد.
گرچه بسیارى از مردم آنگاه که به قدرت و ثروت مى رسند خداوندى در که صاحب نعمت است فراموش مى کنند، اما سلیمان هرگاه به نعمت هاى مادى و معنوى که خداوند به او و پیش تر به پدرش حضرت داود داده بود نظر مى افکند مى گفت : این را فضل و کرامت خداى من است به من نعمت داده تا ببیند سپاسگزارى یا ناسپاسى اش مى کنم .
روزى سلیمان با لشکریانش از سرزمینى مى گذشتند و شنید که مهتر مورچگان به مورچگان گفت : به لانه هاى خود بروید مبادا سلیمان و لشکریانش شما را لگد مال کنند. سلیمان که زبان همه موجودات را مى دانست تا این سخن را شنید به خنده آمد و دست به دعا برداشت و چنین گفت :
رب اورعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على وعلى والدى و ان اعمل صالحا ترضیه و ادخلنى برحمتک فى عبادک الصالحین
بارالها، به من الهام کن نعمتهایى را که به من و به پدر و مادرم داده اى سپاس و شکر بگذارم ، کارهاى نیک که مورد پسند تو باشد انجام دهم و از سر لطف و رحمت خود، مرا در زمره بندگان نیکوکارت قرار ده .
******
پاورقی:1- دعاهاى قرآن - حسین واثقى
السلام علی المعذب فی قعر السجون
شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد.
امام کاظم علیه السلام:
مَنْ دَعا لاِمْرَىءٍ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَکَّلَ اللّهُ بِهِ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَکا یَدْعُو لَهُ.
هر کس فردى از زنان و مردان مؤمن و مسلمان را دعا کند، خداوند به شمار هر مؤمن فرشته اى را مى گمارد تا برای او دعا کند.
اعلام الدین، ص 393
امام کاظم علیه السلام:
عَلَیکُم بِالدُّعاءِ ، فَإنَّ الدُّعاءَ للّه ِِ ، وَالطَّلَبَ إلى اللّه ِ یَرُدُّ البَلاءَ وَقَد قُدِّرَ وَقُضِیَ وَلَم یَبقَ إلّا إمضاؤهُ ، فإِذا دُعِیَ اللّه ُ عزّوجلّ وسُئلَ صَرْفَ البَلاءِ صَرَفَهُ.
بر شما باد دعاکردن؛ زیرا دعا به درگاه خدا و مسئلت کردن از او، بلایى را که قضا و قدر الهى به آن تعلق گرفته و فقط مانده که قطعى شود، دفع مى کند . پس ، چون خداوند عز و جل خوانده شود و از او دفع بلا مسئلت گردد، آن را بر مى گرداند .
الکافی : 2/470/8 .
امام کاظم علیه السلام :
إذا مَرَّ بکَ أمرانِ لا تَدری أیُّهُما خَیرٌ و أصوَبُ ، فانظُرْ أیُّهُما أقرَبُ إلى هواکَ فخالِفْهُ ؛ فإنَّ کَثیرَ الصَّوابِ فی مُخالَفَةِ هَواکَ .
هرگاه دو کار برایت پیش آمدکه ندانستى کدام یک بهتر و درست تر است، بنگر که کدام یک از آنها به هوس تو نزدیکتر است، با همان مخالفت کن؛ زیرا درست هاى بسیارى در مخالفت کردن با هواى نَفْست نهفته است.
تحف العقول : 398
یونس بن عبدالرحمن مى گوید: از امام رضا علیه السلام نقش نگین انگشتر خود و پدرش را پرسیدم؟ امام علیه السلام فرمودند:
نَقْشُ خاتَمى «ما شاء اللّهُ لا قُوَّةَ إلاّ باللّهِ » وَ نَقْشُ خاتَمِ أَبى «حَسْبِىَ اللّهُ » وَ هُوَ الَّذى کُنْتُ أَخْتِمُ بِهِ.
نقش نگین انگشتر من این است: «ما شاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ إلاّ باللّهِ» (آن چه را که خدا بخواهد آن خواهد شد و هیچ قدرتى براى غیر خدا وجود ندارد) و نقش نگین انگشتر پدرم «حَسْبِىَ اللّهُ» (خدایم کفایت مى کند.) و آن همان انگشترى است که با آن مهر مى زنم.
وسائل الشیعه 3: 410 ح 3
? روزی 5000 مرتبه استغفار: ابراهیم بن ابى البلاد مى گوید: امام کاظم علیه السلام به من فرمودند:
إِنّى أَسْتَغْفِرُ اللّهَ فى کُّلِ یَوْمٍ خَمْسَةَ الافِ مَرَّةٍ، ثُمَّ قالَ: خَمْسَةُ الافٍ کَثیرٌ؟
«من هر روز پنج هزار بار از خداوند آمرزش مى طلبم، سپس [چون تعجّب مرا دید]فرمود: مگر پنج هزار استغفار زیاد است؟
بحارالانوار 93: 282 ح 26
? ابن شهر آشوب مى گوید: بیشتر اوقات امام کاظم علیه السلام این دعا را مى خواندند:
«اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ».
وَ یُکَرِّرُ ذلِکَ.
«بار الها! راحت و آسانى هنگام مرگ، و بخشایش هنگام حساب از تو مى خواهم». و این دعا را تکرار مى نمود.
مناقب ابن شهر آشوب 4: 318
نهی قرآن از پرخوری و اسراف
یکی از دریچه های اعجاز علمی قرآن توصیه های قرآن در باب مسایل طبی و پزشکی است. توصیه هایی که حکمت های آن تا مدت ها بر مسلمانان و دانشمندان جهان مخفی بوده و گذشت زمان روز به روز وجه تأکید یا تحریم آن را روشن تر می ساخت. مسلمانان نیز با سر سپردن به این تعالیم حیات بخش، جسم و جان خویش را جلا می دادند و منتظر کشف اسرار و حکمت های آن توسط علم و دانش جدید نبودند هر چند کشف هر یک از این اسرار توسط دانش نوین، جلوه حقیقت را بر آنان روشن تر می ساخت و ایمان قلبی آنان را افزون می نمود.
توصیه های طبی قرآن گاه در شکل منهیات بوده و مخاطبین خود را از برخی امور برحذر داشته و در حقیقت نقش «پیشگیری» را دارد یکی از این دستورات نهی از پرخوری و اسراف است.
قرآن در توصیه ای عام، مخاطبان خود را از «اسراف» برحذر می دارد و می فرماید؛ «اسراف کاران برادران شیطانند.» که این اسراف شامل همه گونه موارد زیاده روی در خوردن، خوابیدن، پوشیدن و... می گردد. در توصیه ای خاص تر، آیات قرآن انگشت تأکید خود را بر نهی از اسراف در خوردن و آشامیدن می گذارد و می فرماید: «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین»(اعراف/31) در روایات نیز چنین تأکیداتی دیده می شود.
دانشمندان علم پزشکی ضررهای فراوانی برای پرخوری برشمرده اند که به برخی از آن ها بطور کوتاه و فهرست وار اشاره می کنیم وعلاقمندان را به کتاب های مربوطه ارجاع می دهیم.
1) سوءهاضمه و گشاد شدن معده که بزرگ شدن شکم را در پی خواهد داشت.
2) سوزش معده بویژه اگر غذا چرب باشد.
3) پرخوری باعث عبور برخی میکروب ها و ویروس های بیماری زا از معده و نفوذ به سایر اجزاء و در نتیجه ابتلای شخص به بیماری هایی از قبیل، وبا، تیفوئید و... می گردد.
4)بزرگ شدن معده که می تواند منجر به مرگ شود.
5) تصلب شرائین
6) نقرس
7)سنگ کلیه، نارسایی های کبد و انواع سکته ها
علاوه بر آن چه گفته شد اسراف در بعضی غذاها نظیر گوشت ها و موادقندی خود مرض های خاصی را به همراه دارد(2) که هدف ما بیان تمام این مسائل نیست.
پرخوری علاوه بر آثار سوءجسمی، آثار روحی و روانی بدی نیز به دنبال دارد، مانند سستی اراده و کودنی و میل به خواب. از طرفی پرخوری شهوت جنسی را افزایش می دهد و غالبا روحیه انسان را تغییر داده و او را به خوی حیوانی نزدیک می سازد. لقمان خطاب به فرزندش می فرماید: «فرزندم! اگر معده پر گردید، تفکر، به خواب می رود و حکمت لال می شود و اعضای بدن از عبادت باز می مانند.»(3)
طبرسی در مجمع البیان نقل می کند که هارون الرشید، طبیبی مسیحی داشت که مهارت او در طب معروف بود. روزی این طبیب به یکی از دانشمندان اسلامی گفت من در کتاب آسمانی شما چیزی از طب نمی یابم در حالی که دانش مفید بر دو گونه است: علم ادیان و علم ابدان. او در پاسخ گفت: خداوند همه دستورات طبی را در نصف آیه از کتاب خویش آورده است «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» و پیامبر ما نیز طب را در این دستور خویش خلاصه کرده است: «المعده بیت الادواء و الحمیه رأس کل دوا...؛ معده خانه همه بیماری ها است و امساک و پرهیز، سرآمد همه داروهاست.»
طبیب مسیحی چون این سخن را شنید گفت: قرآن شما و پیامبرتان برای جالینوس (طبیب معروف) طبی باقی نگذارده است.
آری هر چند این دستور قرآن ساده به نظر می رسد اما امروزه یکی از مهم ترین دستورات بهداشتی و پزشکی است که توجه به آن موجب پیشگیری از بسیاری بیماری ها است.
رهبرم ارثیه از حضرت مادر دارد
به دلش مهر علی را دو برابر دارد
ای که بر مرکب جهل آمده ای در میدان
خبرت هست که این طایفه، حیدر دارد
وای اگر خامنه ای حکم جهادی بدهد
او به هر معرکه صد مالک اشتر دارد
داعش و آل سعود، آل یهود، آمریکا
یادتان رفته عجم این همه لشکر دارد
الگوی نهضت ما حضرت ثارالله است
نیّت سازشِ با کفر که در سر دارد!؟؟؟
ما ز عوعوی سگ پیر، نداریم هراس
پای خود را زدم شیر بگو بر دارد
مرگتان می رسد آن روز که حکمی برسد
ملتی، گوش به یک رخصت رهبر دارد
این نظام علوی تا به ابد پا برجاست
چون ز خون شهدا ضامن و لنگر دارد
شعر فراق امام زمان (عج)
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام قربت و غم تیره تر شده
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده
بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده
یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است
یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده
باید که بعد از این به غم مادرت گریست
فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده
از شعله های پشتِ در خانه ی علی است
گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده
آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند
لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند
حدیث روز
آموزش قرآن در قبر
و فى الکافى باسناده الى حفص ، عن مویس بن جعفر علیه السلام ؛ یا حفص ! من مات من شیعتنا و لم یحسن القرآن علم فى قبره لیرفع الله به من درجته .
در کافى سند به حفص مى رساند و حفص گوید: امام موسى بن جعفر علیها السلام به من فرمود: اى حفص ! هر که از پیروان ما بمیرد و قرآن را خوب یاد نداشته باشد، در قبرش بدو آموزش دهند تا خداوند به این وسیله پایه اش را بالا برد. (1)
*****
پاورقی:1- نقل از کافى .
پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى - نویسنده : عباس عزیزى
نقش انگشترى پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم
آورده اند که رسول - صلى الله علیه و آله و سلم - انگشترى خود را به سلمان داد تا لا اله الا الله بر آن نقش کنند.
سلمان بفرمود تا محمد رسول الله نیز به آن ضم (1) کردند. چون به حضرت رسالت آورد، گفت : یا رسول الله ! تو لا اله الا الله فرمودى که بر آنجا نقش کنند، من خواستم که محمد رسول الله (نیز) به آن ضم کنند.
جبرئیل آمد که یا رسول الله ! لا اله الا الله خواست تو بود، محمد رسول الله خواست سلمان بود که من آن ضم کنم ؛ خواست ما نیز آن بود که على ولى الله به آن ضم کنیم که بى ولایت على کلمه شهادت مقبول نیست .
*****
پاورقی:1- اضافه ، ضمیمه .
داستان عارفان: کاظم مقدم
دعاى حضرت یونس علیه السلام
حضرت یونس یکى از پیامبران الهى بود او زمانى دراز مردم را به توحید و یکتاپرستى فرا خواند. لیکن این دعوت و تبلیغ طولانى مردم را به راه نیاورد و آنان همچنان بر کفر خود لجاجت مى کردند. در این هنگام که یونس از جهل و کفر آنان به خشم آمده بود پیش از آن که از خداوند اجازه گیرد از شهر خارج شد و سر به بیابان گذاشت . رفت تا به دریا رسید. به قدرت الهى یک ماهى بزرگ دهان باز کرد و یونس را بلعید. یونس بدون آن که در شکم ماهى هضم شود زندانى شد و دانست این سزاى آن است که بدون اذن الهى ، ماءموریت خود را رها کرده است .
در چنین شرایطى با دلى شکسته و قطع امید از همه جا، دعا کرد و گفت :
لااله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین
خدایا، معبودى به جز تو نیست ، منزهى از هر عیب به درستى که من از کسانى هستم که بر خود ستم کردم .
خداوندا در قرآن کریم مى فرماید: ما دعاى او را مستجاب کردیم .
و او را از غم نجات دادیم ، و این چنین همه مؤ منان را نجات میدهیم .
حضرت یونس که از شکم ماهى و دریاى عمیق نجات یافته بود، به محل ماءموریت خود باز آمد و مردم هم که در غیاب او به خود آمده بودند به گرد او جمع شدند و راه پاکى و خداپرستى در پیش گرفتند.
چند نکته
1. خداوند در پایان داستان یونس مى فرماید: و کذلک ننجى المؤ منین ؛ ما این چنین مؤ منان را از غم و گرفتارى نجات مى دهیم گویا داستان یونس براى این در قرآن آمده است که این قانون کلى و سنت همیشگى الهى بازگو شود: نجات مؤ منان گرفتار، برنامه دائمى خداست ، که در همه زمانها و مکانها و در تمام نسل ها جارى است .
پر واضح است که این بشارت و مژده اى براى همه ماست .
پیامبر گرامى ما فرمود: آیا شما را راهنمایى کنم به اسم اعظم الهى ، که هر گاه خداوند با آن اسم خوانده شود جواب دهد، و هر گاه با آن اسم از خداوند درخواست شود پاسخ دهد؟ آن دعاى یونس است که در تاریکى ها خواند: لااله الاانت سبحانک انى کنت من الظالمین .
مردى پرسید: اى رسول خدا! آیا این دعا مخصوص یونس بود یا براى همه مؤ منان است ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: آیا نشنیدى بقیه آیه را: و کذلک ننجى المؤمنین
2. عارفان الهى به دعاى حضرت یونس اهمیت فراوان میدهند، و بدان اهتمام ورزند و آن را ذکر یونسیه نامند.
3. دعاهاى معصومان علیهم السلام ریشه قرآنى دارد. چرا که آنان فرزندان قرآنند و از معرفت زلال قرآنى بهره مندند. امام حسین علیه السلام با اقتباس از دعاى حضرت یونس ، در دعاى عرفه گوید:
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المستغفرین لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الموحدین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الخائفین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الوجلین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الراجین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الراغبین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المهللین لا اله الا انت سبحانک انى کنت من السائلین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المسبحین . لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المکبرین . لا اله الا انت سبحانک ربى و رب آبائى الاولین ؛
به جز تو خدایى نیست ، منزهى از عیب من از ستمکارانم به جز تو خدایى نیست منزهى تو، من از استغفار کنندگانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو، من از یکتا پرستانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى ، من از بیمناکان از عذاب توام . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو من از افراد ترسانم . به جز تو خدایى نیست منزهى تو، من از امیدوارانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو من از آرزومندم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو، من از لااله الا الله گویانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو من از گدایانم به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو، من از تسبیح گویانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو، من از الله اکبر گویانم . به جز تو خدایى نیست ، منزهى تو که پروردگار من و پروردگار پدران پیشین منى .
چند حدیث در فضیلت این دعا
1. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2. رسول خدا صلى الله علیه و آله : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین .
3. امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند :لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤ منین (ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم ).
4. مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزنددار، نشده ام ، چه کنم ؟
حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین را تا سه آیه بخوان ان شاء الله فرزنددار خواهى شد .
******
پاورقی:1- دعاهاى قرآن - حسین واثقى
بلا یا لطف خدا
پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله به خانه یکى از مسلمانان دعوت شدند؛ وقتى وارد منزل او شدند مرغى را دیدند که در بالاى دیوار تخم کرد و تخم مرغ نیفتاد یا افتاد و نشکست . رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله در شگفت شدند.
صاحب خانه گفت : آیا تعجب فرمودید؟ قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است به من هرگز آسیبى نرسیده است .
رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله برخاستند و از خانه آن مرد رفتند، گفتند کسى که هرگز مصیبتى نبیند مورد لطف خدا نیست .(1)
از حضرت صادق (ع ) روایت شده که :
انَّ اشدُ الناس بلاء الاَنبیاء، ثمّ الّذین یلونهم ، ثمّ الامثل فالامثل . (2) ((پرگرفتارترین مردم انبیا هستند؛ در درجه بعد کسانى که از حیث فضیلت بعد از ایشان قرار دارند و سپس هر کس که با فضیلت تر است به ترتیب از بالا به پایین .))
در کتب حدیث ، بابى اختصاص یافته است به شدت ابتلاء امیرالمؤ منین (ع ) و امامان از فرزندان او.
بلا از براى دوستان خدا لطفى است که سیماى قهر دارد، آنچنان که نعمتها و عاقبتها براى گمراهان و کسانى که مورد بى مهرى پروردگار قرار مى گیرند ممکن است عذابهایى باشند اما به صورت نعمت و قهرهایى به قیافه لطف .(3)
*******
پاورقی :1و2- بحارالانوار، ج 15، جزء اول ، ص 56، چاپ کمپانى ، نقل از کافى .
3- عدل آلهى ، مجموعه آثار، ج 1، ص 179 و 180. استاد شهید آیة الله مرتضى مطهرى