دانش، انگیزه فهم است . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دعاى حضرت شعیب علیه السلام

دعاى حضرت شعیب علیه السلام

شعیب یکى از پیامبران الهى بود که در راه ابلاغ توحید و هدایت مردم رنج ها برد و از نامردان و پیروان شرک و شیطان مصیبت ها کشید. مردمان مدین ، هم در اعتقادات و باورها دچار گمراهى و کج اندیشى بودند وهم در رفتارهاى اجتماعى به بیراهه مى رفتند وهم در داد و ستد اهل خیانت بودند. شعیب به فرمان الهى دامن همت به کمر زده به تبلیغ توحید ناب ، مبارزه با مفاسد اجتماعى و اقتصادى آنان مى پرداخت .

امام مردمى که به باورهاى باطل و عادتهاى نادرست خو گرفته بودند، شعیب را تخطئه و از باورها و سنتهاى خود دفاع مى کردند. شعیب به آنان گفت : ان ارید الا الا صلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب . من قصدى به جز اصلاح تا آن جا که بتوانم ندارم . موفقیت من به دست خداست ، بر او توکل کردم و به سوى او باز مى کردم .

شعیب مردم را به توحید و توبه فراخواند و از این که عذاب الهى که بر امت هاى پیشین نازل شده ، بر آنان نیز نازل شود آنان را بیم داد.

اما آن مردم به جاى هشیارى ، شعیب را تهدید کردند که اگر حرمت خویشانت نبود، تو را سنگسار مى کردیم .

روشنگرى و مبارزه فرهنگى فکرى شعیب ادامه یافت تا آن هنگام که سران کفر و جهل ، شعیب و مؤ منان را بر سر دو راهى قرار دادند و گفتند: به آیین ما برگردید، وگرنه شما را از شهر بیرون میکنیم شعیب در پاسخ گفت : پس از آن که خداى متعال ما را از آیین شما نجات بخشید اگر به آن برگردیم بر خداوند افترا بسته ایم و سپس گفت :

وسع ربنا کل شى ء علما على الله توکلنا ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیرالفاتحین

دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است ، بر خداوند توکل کردیم ، بارالها، بین ما و این مردم به حق داورى کن ، و، تو بهترین داورانى .

نفرین شعیب مستجاب شد و عذاب الهى بر تبهکاران فرود آمد.

******

پاورقی:1- دعاهاى قرآن - حسین واثقى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/3/2 :: ساعت 1:23 عصر )
»» بهترین دعا

بهترین دعا

 علامه شیخ بهایى (قدس سره ) در کشکول از پیامبر اکرم (ص ) نقل مى کند که آن حضرت فرمودند: بهترین دعا، دعاى من و دعاى پیامبران قبل از من است و آن دعا این است که : لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و هو حى لا یموت بیده الخیر، و هو على کل شى ء قدیر ؛ نیست خدایى جز الله که اوست یکتا و یکتا و یکتا، هیچ شریکى براى او نیست ، ملک و سلطنت از آن اوست ، حمد مخصوص اوست ، زنده مى کند و مى میراند، و اوست زنده و جاوید و همه خیرات به دست اوست و او بر هر کارى قادر و تواناست . (1)

ذکر در شب

علاء بن کامل گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام (در حالى که به فرموده خداوند در آخر سوره اعراف نظر داشت ) مى فرمود: شب هنگام ، با حال زارى و بیم ، بدون آنکه آوایت را آشکار کنى ، پروردگارت را در ضمیرت یاد کن (و بگو): لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد، یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو على کل شى ء قدیر . علاء بن کامل گوید: من به حضور شریف امام عرضه داشتم که جمله بیده الخیر را در این ذکر نیاوردید؟ (چه طور است این را هم بر آن بیافزاییم ؟) آنگاه حضرت فرمودند: گر چه خیر به دست خداست ؛ ولى تو آنچه را که گفتم ، همانطور (بدون آنکه چیزى بر آن بیافزایى ) ده بار بگو و نیز هنگام برآمدن آفتاب و هنگام فرو شدن آن ده بار بگو اعوذ بالله السمیع العلیم . (2)

******

پاورقی:1- کشکول ، ج 1، ص 143.

2-  رساله نور على نور، در ذکر و ذاکر و مذکور، ص 54.

پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى- عباس عزیزى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/3/2 :: ساعت 1:15 عصر )
»» غفلت چرا؟!

بانگ رحیل!

غفلت چرا؟!

خداوند رحمان به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِذاکانَ اللّهُ تَعالى قَدْ تَکَفَّلَ لَکَ بِرِزْقِکَ فَطُولُ اهْتِمامِکَ لِماذا؟!

2. وَ إِذا کانَ الْخَلْقُ مِنّی حَقّاً فَالْبُخْلُ لِماذا؟!

3. وَ إِذا کانَ إِبْلیسُ عَدُوّاً لی فَالْغَفْلَةُ لِماذا؟!

4. وَ إِذا کانَ الْحِسابُ وَالمُرُورُعَلَى الصِّراطِ حَقّاًفَجَمْعُ المالِ لِماذا؟!

5. وَ إِنْ کانَ عِقابُ اللّهِ حَقّاً فَالْمَعْصیَةُ لِماذا؟!

6. وَ إِن کانَ ثَوابُ اللّهِ تَعالى فِی الْجَنَّةِ حَقّاً فَالاِ سْتِراحَةُ لِماذا؟!

7. وَ إِن کانَ کُلُّ شَىْء بِقَضائی وَ قَدَری فَالْجَزَعُ لِماذا؟!

8. لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فَاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ.

اى فرزندآدم!

1. اگر خداوند، رزق و روزى ات را به عهده گرفته است، پس نگرانى و تلاش طولانى [و بیجا و حرص بر دنیا] چرا؟!

2. و اگر آفرینش همه اشیاء، به راستى از آنِ من است، پس بخل ورزیدن چرا؟!

3. و اگر شیطان، دشمن من [و تو] است، پس غفلت چرا؟!

4. و اگر حسابرسى و عبور از صراط، حقّ است، پس جمع کردن مال چرا؟!

5. و اگر کیفر خداوند، حق است، پس گناه کردن چرا؟!

6. و اگر پاداش و ثواب خداوند متعال در بهشت، حق است، پس استراحت [و سُستى] چرا؟!

7. و اگر همه چیز [و تمامى حوادث جهان] به قضا و قَدَر من است، پس بى تابى و جَزَع و فَزَع چرا؟!

8. براى آنچه از دستتان مى رود تأسّف نخورید و ـنیزـ براى آنچه به شمایان مى دهم شادمانى نکنید [و مغرور نشوید، زیرا اینها همه وسیله امتحان الـهى است].

کمتر عاملى را مى توان نشان داد که چونان «غفلت»، آدمى را به «هلاکت» افکند. منشاء بسیارى از تباهی هاى مردمان و انحطاط جوامع بشرى، غفلت است. از این روى، ادیان الهى، انسان را به هشیارىِ همیشگى فرا مى خوانند و او را از «خودفراموشى» و «خدا فراموشى» بر حذر مى دارند.

هر آن کو غافل از حق، یک زمان است **در آن دم کافر است، امّا نهان است

اگر آن غافلى، پیوسته بودى **درِ اسلام بر وى بسته بودى

این همه تأکید اسلام بر مراقبت از خویشتن و محاسبه نفس، براى رهانیدن آدمیان از دام غفلت است.

غیر ره دوست، کىْ توانى رفتن؟! **جز مِدْحَتِ او کجا توانى گفتن؟!

هر مدح و ثنا که مى کنى، مدح وى است **بیدار شو اى رفیق! تا کى خفتن؟!

******

از اوج آسمان -على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/2/31 :: ساعت 6:12 عصر )
»» نامى از سوى خدا

نامى از سوى خدا

 آورده اند که روزى رسول صلى الله علیه و آله و سلم و جبرئیل با یکدیگر در حدیث بودند که امیر المومنین بگذشت و سلام نکرد، جبرئیل گفت : یا رسول الله ! چیست حال امیر المومنین که بر ما بگذشت و سلام نکرد؟ رسول گفت : اى جبرئیل ! چون است که وى را امیر المومنین خواندى ؟ گفت : حق تعالى وى را بدین نام خوانده است در فلان غزا(1) و مرا گفت که به نزدیک رسول من برو و بگو تا امیر المومنین را فرماید تا در میان دو صف جولان کند که فرشتگان مى خواهند جولان او را ببینند.

پس دگر روز رسول گفت : یا امیر المومنین ! چگونه بود که دیروز بر من و جبرئیل بگذشتى و سلام نکردى ؟

 گفت : یا رسول الله ! دحیة الکلبى (2) را دیدم که با یکدیگر در حدیث بودید، نخواستم که حدیث شما بر شما بریده شود. یا رسول الله ! چگونه است که مرا امیر المومنین خواندى ؟ - و پیش از آن رسول وى را امیر المومنین نخوانده بود - گفت : جبرئیل مرا خبر داد که پادشاه عالم تو را امیر المومنین نام نهاده است .

گفت : یا رسول الله ! در حال حیات تو من امیر المومنین باشم ؟ گفت : آرى ، انت امیر من فى السماء و امیر من فى الارض و امیر من مضى و امیر من بقى الى یوم القیامة .(3) تو امیر اهل آسمانى و امیر اهل زمینى و امیر کسانى که بگذشته اند و امیر آنان که باقى اند تا روز قیامت .

*******

پاورقی:1- جنگ .

2- نام یکى از صحابه است که جبرئیل به شکل او در آمده بود.

3- اثبات الهداة ،2/238.

داستان عارفان: کاظم مقدم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/2/31 :: ساعت 5:56 عصر )
»» دعاى حضرت لوط علیه السلام

دعاى حضرت لوط علیه السلام

لوط که در زمان حضرت ابراهیم مى زیست پسر برادر آن حضرت و پیامبران هلى در شهر سدوم بود او مردم شهر خود را به توحید و پاکى و درستى دعوت مى کرد. ثمره ده ها سال تبلیغ و فراخوانى او، گرایش افرادى اندک بود. در میان مردم آن شهر، فساد اخلاق و آلودگى به اوج رسید به گونه اى که پیشتر سابقه نداشت . لوط که مردم را از گناه باز میداشت ، تهدیدش کردند که اگر از تبلیغ دست برندارد او را از شهر بیرون مى کنند. و گاه به نشانه تمسخر به او مى گفتند: اگر راست مى گویى عذاب الهى را براى ما بیاور. لوط دست به دعا برداشت و گفت :

رب انصرنى على القوم المفسدین

بارالها، مرا بر قوم تبه کار و هرزه پیروز فرما؛

لوط به مردم اعلام کرد من با کردار ناشایست شما دشمنم و دست به دعا برداشت و گفت :

رب نجنى و اهلى مما یعلمون

بارالها، من و خاندانم را از کردار ناشایست آنها نجات بخش .

عذاب الهى بر آن مردم در رسید. لوط و خاندان و پیروان اندکش شبانه از شهر بیرون رفتند و صبحگاهان فرشتگان الهى عذاب آسمانى را بر مردم فاسق و تبه کار شهر سدوم فرود آوردند.

******

پاورقی:1- دعاهاى قرآن - حسین واثقى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/2/31 :: ساعت 5:53 عصر )
»» اصحاب یمین چه کسانی هستند؟

اصحاب یمین چه کسانی هستند؟

در احوالات عارف بزرگ شیخ جعفر مجتهدی آمده،

 یک روز که مشغول تلاوت قرآن بودم به این آیه برخورد نمودم که : « کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ » 

 به فکر افتادم که اصحاب یمین چه کسانی هستند که در روز قیامت همه در گرو اعمالشان می باشند الا آنها؟هر چه جستجو کرده و مراجعه نمودم متوجه این مطلب نشدم.

تا اینکه نجف خدمت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسیدم و به آقا عرض کردم مولای من اصحاب یمین چه کسانی هستند که در گرو عملشان نمی باشند؟

حضرت در عالم مکاشفه فرمودند: 

شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید چطور کلمه یمین را "حساب"نکردید؟ 

هنگامی که کلمه یمین را "حساب" کردم متوجه شدم حاصل آن میشود عدد 110. در آن موقع فهمیدم که کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا شیعیان حضرت امیرالمؤمنین  علی علیه السلام 

یعنی فردای قیامت همه گرفتار حساب و کتاب اعمالشان هستند مگر شیعیان و پیروان امیر المومنین که به عنایت و شفاعت حضرت مولا حساب و کتابی بر آنها نیست.

********

منبع: لاله ای از ملکوت / چاپ چهارم / کمال الملک / قم / 1423 / ص 54 و 5

الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 94/2/27 :: ساعت 6:7 صبح )
»» بانگ رحیل!

بانگ رحیل!

خداوند سبحان خطاب به آدمى مىفرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. أَکْثِرْ مِنَ الزّادِ، فَإِنَّ الطَّریقَ بَعیدٌ بَعیدٌ.

2. وَجَدِّدِ السَّفیْنَةَ، فَإِنَّ الْبَحْرَ عَمیقٌ عمیقٌ.

3. وَخَفِّفِ الْحَمْلَ، فَإِنَّ الصِّراطَ دَقیقٌ دَقیقٌ.

4. وَأَخْلِصِ الْعَمَلَ، فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ.

5. وَأَخِّرْ نَوْمَکَ إِلَى الْقَبْرِ.

6. وَفَخْرَکَ إِلَى الْمیْزانِ.

7. وَشَهْوَتَکَ إِلَى الْجَنَّةِ.

8. وَراحَتَکَ إِلَى الاْخِرَةِ.

9. وَلَذَّتَکَ إِلَى الْحُورِ العینِ.

10. وَکُنْ لى، أَکُنْ لَکَ.

11. وَتَقَرَّبْ إِلَىَّ بِاسْتِهانَةِ الدُّنْیا.

12. وَتَبَعَّدْ عَنِ النّارِ لِبُغْضِ الْفُجّارِ وَحُبِّ الاَْبْرارِ.

13. فَإِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ.

اى فرزندآدم!

1. «توشه» را افزون کن، که «راهِ» [آخرت و رسیدن به سعادت]، دور است دور!

2. و «کشتى» را تعمیر کن، که «دریا» عمیق است عمیق!

3. و «بار»[هاى اضافى که در این سفر به کارت نمى آیند] را فروگذارو سبک گردان، که «صراط»، باریک و دقیق است دقیق!

4. و «عمل»[و کردار و گفتارت] را خالص گردان، که «حسابرس» بیناست بینا!

5. و خفتن خویش را به تأخیر بینداز و آن را براى درون قبر بگذار!

6. و فخر کردنت را براى هنگامه برپایى «میزان» [در قیامت] بگذار.

7. و میل [و برآوردن خواهشهاى دل]ات را براى بهشت واگذار.

8. و راحتى و آسایشت را براى جهان آخرت بگذار.

9. و لذتجویى ات را براى [زیستن در کنار] همسران بهشتى واگذار.

10. و براى من باش تا من ـ نیزـ براى تو باشم.

11. و با سبک شمردن دنیا، به من نزدیک شو و تقرّب بجوى.

12. و با دشمن داشتن فاجران و بدکاران، وـ نیزـ دوستى با ابرار و نیکان، خویشتن را از آتش، دور بدار.

13. پس [بدان که] خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نمى سازد.

هوشمندى و فرزانگى چنین اقتضا مى کند که آدمى، هنگام سفر، زاد و راحله خویش را بررسى کند; مسافت راه و وسیله سفر و توشه راه را ارزیابى نماید و نیز مدّتْ زمان سفر و ایّام ماندن در مقصد را محاسبه کند و خود را مهیّا سازد. و اگر قصد تجارت و یا اهداى هدیه به عزیزى را نیز در سر دارد، کالایى در خور و تحفهاى مناسب فراهم آورد.

آدمیان، مهاجرانى هستند که «بانگ رحیل» هر دم آنان را به کوچ و سفر به سوى مقصد نهایى فرا مى خواند.

آید آنروز که من هجرت از این خانه کنم **از جهان پر زده، در شاخ عدم لانه کنم

رسد آن حال که در شمع وجود دلدار **بال و پر سوخته، کار شب پروانه کنم

شود آیا که از این بتکده، بر بندم رخت **پر زنان، پشت بر این خانه بیگانه کنم

امیر مؤمنان(علیه السلام) بارها و بارها، با صدایى حزین که از سویداى دل بیدارش برمى آمد و جانهاى خفته و غافل را به هشیارى فرا مى خواند، ندا مى داد:

«تَجَهَّزُوا ـ رَحِمَکُمُ اللّهُ ـ فَقَدْ نُودیَ فیکُمْ بِالرَّحیلِ :

مجهّز و آماده شوید ـ خدایتان رحمت کند ـ که بانگ رحیل و نداى کوچ در میانتان سرداده شد»!

مرا در منزل جانان چه امن و عیش، چون هر دم **جَرَس فریاد مى دارد که بربندید محملها

براى وصول به اهداف عالىِ حیات برین و رسیدن به خواسته هاى برتر، باید از خواهشهاى حقیر، درگذشت و با فدا کردن امور کوچک و ناچیز، در راه آرمانهاى بلند و ستُرگ، به سعادت جاوید نائل آمد.

گر از پى شهوت و هوى خواهى رفت **از من خبرت، که بى نوا خواهى رفت

بنگر که کئى و از کجا آمده اى **مى دان که چه مى کنى، کجا خواهى رفت

* * *

اى مرغ چمن! از این قفس، بیرون شو**فردوس، تو را مى طلبد، مفتون شو

طاووسى و از دیار یار آمده اى **یاد آورِ روى دوست شو، مجنون شو

******

پاورقی:1- از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/2/26 :: ساعت 7:54 عصر )
»» درمبعث حضرت رسول(ص)

شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)

باز، شادی دست رد بر سینه غم می زند

باز، پیک رحمت حق بال بر هم می زند

باز، جبریل امین از وحی او دم می زند

باز طغیان می کند دریای لطف کردگار

                           ***

                      میرسند از آسمان هر دم ملائک فوج فوج

                     بار دیگر از زمین بر آسمان گیرند اوج

                       بی کران دریای احساسش چنان آمد بموج

                       کآسمان را عرصه تنگ آمد زفیض بیشمار

                           ***

برشیاطین بسته شد ره،آسمانها شد قرق

شد شهاب ثاقب آنگه پاسدار آن طرق

شهپر جبریل می سائید بر قوس افق

آسمان کعبه از پیک خدا شد نور بار

                           ***

                     ناگهان جبریل بر کوه «حرا» آمد فرود

                       اندرآن اوج صفا،غیراز محمد(ص) کس نبود

                      هیبتی ناگفتنی در قلب احمد پر گشود

                      حکم«اِ قرأ باسم ربک» آمد از پروردگار

                          ***

جبرئیل آنگه رسالت رابه احمد (ص) مژده داد

افسر ختم نبوت را به فرق او نهاد

پس لوای حمد سبحان ، برکف محمود داد

تخت عصمت شدمزین، زان گل مینو عذار

                           ***

                     چونکه وحی آسمانی در دل او خانه کرد

                     رفت جبریل و ، محمد(ص)عزم راه خانه کرد

                     شد گل زیبا چو تنها ، یادی از پروانه کرد

                     گشت احمد(ص)از«حرا» سوی خدیجه رهسپار

                           ***

برسر راهش ندا میآمد از سنگ و حجر

کای محمد(ص) این تویی والاترین پیغامبر

راه خانه طی شد و ، جان جهان کوبید در

آفتاب از کوهسار ، آمد بکویِ ماهیار

                           ***

                    چشم« ام المؤمنین » شد روشن از دیدار یار

                    بر جبینش دید چون نور خدا را آشکار

                   پس شهادت داد بر یکتایی پروردگار

                    همچنین بر بعثت آن رهبر والا تبار

                            ***

یا محمد (ص) خلق تو سر مشق اخلاق نکو

چهره ات ، تصویر زیبای بهشت آرزو

ماه زیبا را شکستی ، در مصاف حسن رو

گشت تسخیر تو این افسونگر شبهای تار

                              ***

                    خلعت یاسین و طاها ، زینت اندام تو

                     آیت «صلوا علیه » بار خاص و عام تو

                     احمد و،محمود،ابوالقاسم، محمد نام تو

                     دستگاه خلقت از یمن وجودت بر قرار

                             ***

طاق کسرای بزرگ، از هیبت رویت شکست

رونق بازار گل ، از نگهت مویت شکست

جادوی کفر و عناد از خلق نیکویت شکست

بر جهان آفرینش ، داد نامت افتخار

                              ***

                      یا محمد (ص) دردو عالم سلطنت از آن توست

                      هر دلی محتاج ، نور عترت و قرآن توست

                      خوان رحمت ، درحقیقت سفره احسان توست

                      چون «حسان » بر خوان احسانت جهانی ریزه خوار

مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بر همه هموطنان مبارک باد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/2/26 :: ساعت 6:40 عصر )
»» بعثت رسول خدا

 

 

بعثت رسول خدا

چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود که به طور آشکار فرشته وحی به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گردید.

کیفیت نزول وحی

رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگی نزدیک می‏شد به تنهایی و خلوت با خود بیشتر علاقه‏مند می‏گردید و بدین منظور سالی چند بار به غار«حرا»می‏رفت و در آن مکان خلوت به عبادت مشغول می‏شد و روزها را روزه می‏گرفت و به اعتکاف می‏گذرانید و بدین ترتیب صفای روحی بیشتری پیدا کرده و آمادگی زیادتری برای فرا گرفتن وحی الهی و مبارزه با شرک و بت پرستی و اعمال زشت دیگر مردم آن زمان پیدا می‏کرد.

و بر طبق نقل علمای شیعه و روایات صحیح،بیست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا(ص)در غار«حرا»به عبادت مشغول بود،در آن روز که به گفته جمعی روز دوشنبه بود حضرت خوابیده بود و اتفاقا علی(ع)و جعفر برادرش نیز برای دیدن محمد(ص)و یا به منظور شرکت در اعتکاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابیده بودند.

رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب دید که وارد غار شدند و یکی در بالای سر آن حضرت نشست و دیگری پایین پای او آنکه بالای سرش نشست نامش جبرئیل‏و آن که پایین پای آن حضرت نشست نامش میکاییل بود میکائیل رو به جبرئیل کرده گفت:

به سوی کدام یک از اینها فرستاده شده‏ایم؟

جبرئیل: به سوی آنکه در وسط خوابیده!

در این وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پرید و چنانکه در خواب دیده بود در بیداری هم دو فرشته را مشاهده فرمود.

پیش از این محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب دیده بود و در بیداری نیز صدای آنها را می‏شنید که با او سخن می‏گفتند و بلکه همان طور که قبل از این اشاره کردیم از دوران کودکی خدای تعالی فرشتگانی برای حفاظت و تربیت او در خلوت و جلوت مأمور کرده بود که با او بودند.

ولی این نخستین بار بود که آشکارا فرشته الهی را پیش روی خود می‏دید.

گفته‏اند:در این وقت جبرئیل ورقه‏ای از دیبا به دست او داد و گفت:«اقرء»یعنی بخوان.

فرمود:چه بخوانم!من که نمی‏توانم بخوانم!

برای بار دوم و سوم همین سخنان تکرار شد و برای بار چهارم جبرئیل گفت:

«اقرء باسم ربک الذی خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربک الأکرم،الذی علم بالقلم،علم الإنسان ما لم یعلم».

(بخوان به نام پروردگارت که(جهان را)آفرید،(خدایی که)انسان را از خون بسته آفرید،بخوان و خدای تو مهتر است،خدایی که(نوشتن را به وسیله)قلم بیاموخت.)

جبرئیل خواست از جا برخیزد و برود،محمد(ص)جامه‏اش را گرفت و فرمود:

نامت چیست؟گفت:جبرئیل.

جبرئیل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و این آیاتی را که شنیده بود تکرار کرد،دید در دلش نقش بسته و دیگر از هیجانی که به وی دست داده بود نتوانست در غار بماند از آنجا بیرون آمد و به سوی مکه به راه افتاد،افکار عجیبی او را گرفته و منظره دیدار فرشته او را به هیجان و وجد آورده بود.در روایات آمده که به هر سنگ‏و درختی که عبور می‏کرد،با زبان فصیح به او سلام کرده و تهنیت می‏گفتند و در تواریخ است که رسول خدا(ص)فرمود:همین که به وسط کوه رسیدم آوازی از بالای سر شنیدم که می‏گفت:ای محمد تو پیغمبر خدایی و من جبرئیلم،چون سرم را بلند کردم جبرئیل را در صورت مردی دیدم که هر دو پای خود را جفت کرده و در طرف افق ایستاده و به من می‏گوید:ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیلم،در این وقت ایستادم و بی آنکه قدمی بردارم بدو نظر می‏کردم و به هر سوی آسمان که می‏نگریستم او را به همان قیافه و شکل می‏دیدم!

مدتی در این حال بودم تا آنکه جبرئیل از نظرم پنهان شد،و در این مدت خدیجه از دوری من نگران شده بود و کسی را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا دیدار نکرده بودند به خانه خدیجه بازگشتند.

بازگشت رسول خدا به خانه و سخنان خدیجه

پیغمبر بزرگوار الهی به خانه بازگشت و به خاطر آنچه دیده و شنیده بود دگرگونی زیادی در حال آن حضرت پدیدار گشته بود.خدیجه که چشمش به رسول خدا(ص)افتاد بی تابانه پیش آمد و گفت:ای محمد کجا بودی؟که من کسانی را به دنبال تو فرستادم ولی دیدارت نکردند؟

پیغمبر خدا آنچه را دیده و شنیده بود به خدیجه گفت و خدیجه با شنیدن سخنان همسر بزرگوار چهره‏اش شکفته گردید و گویا سالها بود در انتظار و آرزوی شنیدن این سخنان و مشاهده چنین روزی بود و به همین جهت بی درنگ گفت:

ای عمو زاده!مژده باد تو را،ثابت قدم باش،سوگند بدان خدایی که جانم به دست اوست من امید دارم که تو پیغمبر این امت باشی!

و در حدیثی است که وقتی رسول خدا(ص)وارد خانه شد نور زیادی او را احاطه کرده بود که با ورود او اتاق روشن گردید.خدیجه پرسید:این نور که مشاهده می‏کنم چیست؟فرمود:این نور نبوت است!خدیجه گفت:مدتها بود که آن را می‏دانستم و سپس مسلمان شد.و برخی از مورخین چون ابن هشام،معتقدند که این جریان درهمان«حرا»اتفاق افتاد و خدیجه به دنبال رسول خدا (ص)به«حرا»رفته بود،و چند روز پس از ماجرای بعثت حضرت از کوه«حرا»به مکه بازگشت.و به هر صورت سخنان رسول خدا(ص)که تمام شد لرزه‏ای اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود کرد از این رو به خدیجه فرمود:

من در خود احساس سرما می‏کنم مرا با چیزی بپوشان و خدیجه گلیمی آورد و بر بدن آن حضرت انداخت و رسول خدا(ص)در زیر گلیم آرمید.

و به هر صورت خدیجه بازگشت و رسول خدا همچنان که خوابیده بود احساس کرد فرشته وحی بر او نازل گردید و از این رو گوش فرا داد تا چه می‏گوید و این آیات را شنید که بر وی نازل نمود:

«یا ایها المدثر،قم فأنذر،و ربک فکبر،و ثیابک فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستکثر،و لربک فاصبر».

(ای گلیم به خود پیچیده برخیز و(مردم را از عذاب خدا)بترسان،و خدا را به بزرگی بستای،و جامه را پاکیزه کن،و از پلیدی دوری گزین،و منت مگزار،و زیاده طلب مباش،و برای پروردگارت صبر پیشه ساز.)با نزول این آیات پیغمبر خدا با اراده‏ای آهنین و تصمیمی قاطع آماده تبلیغ دعوت الهی گردید و از جای برخاسته دست بیخ گوش گذارد و فریاد زد:الله اکبر،الله اکبر،و در این وقت بود که موجودات دیگری که بانگ او را شنیدند با او هم صدا شده همگی این جمله را تکرار کردند.

××××××××

زندگانی حضرت محمد(ص)-سیدهاشم رسولی محلاتی 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/2/26 :: ساعت 6:39 عصر )
»» حضرت امام موسی کاظم (ع)

 حضرت امام موسی کاظم (ع)

لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ؛

کسى که هر روز خود را ارزیابى نکند، از ما نیست.

(امام موسی کاظم‏ علیه السلام)

نام امام هفتم ما ، موسی و لقب آن حضرت کاظم ( ع ) کنیه آن امام " ابوالحسن " و " ابوابراهیم " است . شیعیان و دوستداران لقب " باب الحوائج " به آن حضرت داده اند . تولد امام موسی کاظم ( ع ) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128هجری در " ابواء " اتفاق افتاد . دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است . امام موسی کاظم ( ع ) از حدود 21 سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید ، و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج).

امام موسى الکاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهاى مشهور مثل ابو حنیفه از او مسأله مى‏پرسیدند و کسب علم مى‏کردند و به تصدیق همه مورخان ، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است و از عبادت و سختکوشی به " عبد صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود.

موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارون الرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . 

هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب " زین المجتهدین " داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند .

بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) (148 ه.ق.) در بیست سالگى به امامت رسید و 35 سال رهبرى و ولایت شیعیان را بر عهده داشت.

شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید : " او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت و این جمله را زیاد تکرار می کرد : 

" اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب "

خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار.

التماس دعا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/2/24 :: ساعت 5:57 عصر )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 62
>> بازدید دیروز: 79
>> مجموع بازدیدها: 1547254
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب