ایمان و دانش، برادران همزادند و دو رفیق اند که از هم جدا نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یا صاحب الزمان (عج)

یا صاحب الزمان (عج)

من کیستم فقیر تو یا صاحب الزمان

دلداده حقیر تو یا صاحب الزمان

                               در راه وصل روی تو از پا فتاده ام

                               دست مرا بگیر تو یا صاحب الزمان

صید به خون تپیده دام محبتم

افتاده ام به تیر تو یا صاحب الزمان

                             حیف است پا به خاک گذاری از آنکه هست

                             عرش خدا سریر تو یا صاحب الزمان

تشبیه می کنند جمال تو را به مه

ای ماه مستنیر، تو یا صاحب الزمان

                             اندر کمند گیسوی پر پیچ و تاب عشق

                           من کیستم اسیر تو یا صاحب الزمان

پشت زمان ز یاد فراقت بود کمان

ما هم شدید پیر تو یا صاحب الزمان

                           با اشک دیده هاشمی دلشکسته گفت

                           من کیستم فقیر تو یا صاحب الزمان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 94/3/24 :: ساعت 9:36 عصر )
»» دعاى بنى اسرائیل

دعاهاى قرآن
دعاى بنى اسرائیل  
موسى در غیاب خود هارون را به جانشینى تعیین کرده بود هارون . هم با نهایت دلسوزى به مسئولیت خود قیام کرد و به راهبرى و هدایت مردم پرداخت .
وقتى که موسى به میقات رفت مؤ منان دو دل و متزلزل هارون را تنها دیدند، و زمینه را براى شیطنت خود آماده یافتند. سامرى از زیور آلات آنان گوساله اى ساخت که آن را مى پرستیدند. اما به زودى پشیمان شدند و دریافتند که بیراهه رفته اند از این رو، به درگاه الهى روى آوردند و با تضرع و خشوع گفتند:
لئن لم یرحمنا ربنا و یغفرلنا لنکون من الخاسرین
اگر پروردگار ما به رحم نکند و ما را نیامرزد، از زیانکاران خواهیم برد.
دعاى همسر فرعون  
در سوره تحریم ، به ناسازگارى بعضى از همسران پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اشاره شده است و در پایان سوره چند نمونه مثبت و منفى از زنان خوش بخت و بدبخت یاد مى شود، دو نمونه منفى و بدعاقبت همسران نوح و لوط هستند، آن دو با این که با دو پیامبر الهى در زیر یک سقف زندگى مى کردند، از چنین زمینه اى بهره نگرفتند تا به کمال معنوى برسند بلکه به آن دو پیامبر خیانت کردند و اهل آتش شدند. در مقابل از دو نمونه مثبت یاد مى شود. یکى مریم ، و دیگرى آسیه ، همسر فرعون ، آسیه در خانه فرعون بود و با او زندگى مى کرد، اما ادعاى خدایى او را باور نداشت بلکه یک انسان موحد بود که خداوند در قرآن کریم از او به عنوان نمونه و مثل براى مؤ منان یاد مى کند. گویند وقتى فرعون دانست که همسرش خداپرست است به دستور او شکنجه اش کردند تا زیر شکنجه جان داد.
ملکه موحد فرعون در زیر شکنجه این گونه خدا را مى خواند و دعا مى کرد:
رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین
بارالها، براى من نزد خودت در بهشت خانه اى بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده ، و مرا از قوم ستمکار رهایى بخش .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
سه نفر یک چشم بر هم زدن به وحى کافر نشدند، مؤ من آل یاسین ، على بن ابیطالب ، آسیه همسر فرعون .
در حدیث دیگرى رسول خدا صلى الله علیه و آله آسیه همسر فرعون را یکى از چهار زن برتر بهشتیان شمرد.
دعاهاى حضرت زکریا علیه السلام براى درخواست فرزند  
زکریا یکى از پیامبران الهى است . او یک عمر توحید و خداپرستى و پاکى و درستى را تبلیغ کرد و مردم را به راه راست هدایت نمود. آنگاه که به سن پیرى رسید فکر مى کرد به زودى مرگ به سراغ او خواهد آمد و در غمى جانکاه فرو رفت .
غم و اندوه زکریا براى آن بود که فرزندى نداشت واز نزدیکان او هم کسى نبود که راه او را ادامه دهد و از این نظر بسیار اندوهگین شد که مشعل هدایتى که از دیرباز در خاندان او و به دست پدران او بوده است به خاموشى گراید.
پیرى خود و عقیم بودن همسر، او را از چشم داشتن به الطاف الهى باز نداشت او این خواسته و آرزوى خود را در موارد گوناگون از خداوند درخواست کرد در سه جاى قرآن کریم از آن یاد شده است :
الف ) حنه همسر عمران در حالى که حاملگى نذر کرده بود فرزندى که به دنیا مى آورد خدمتگزار بیت المقدس شود. وقتى که زایمان کرد دختر زایید و گفت :
خداوندا دختر زاییدم - گرچه آرزو داشتم پسر باشد - و او را مریم نامیدم ، و از شیطان رجیم به تو پناه دادم .
خداوند هم نذر او را قبول کرد. زکریا که شوهر خاله مریم و بزرگ بیت المقدس بود سرپرستى مریم رابه عهده گرفت و او را بزرگ کرد و در میان مسجد براى او محرابى ساخت که مریم در آن به عبادت مى پرداخت . زکریا هرگاه براى سرکشى به مریم به محراب او داخل میشد مشاهده مى کرد طعام گوارا و میوه هاى غیر فصل نزد مریم موجود است ، از مریم مى پرسید:
اینها از کجا براى تو آمده است ؟
جواب مى شنید:
از جانب خداوند متعال آمده و خداوند به هر کس خواهد روزى بى حساب مى دهد .
در این هنگام عبادت و معنویت و کمالات مریم ، زکریا، را تکان داد و با خود گفت : چه مى شد، من چنین فرزندى داشتم و بلافاصله دست به دعا برداشت و گفت :
رب هب لى من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء
سپس در حالى که در محراب نماز مى گزارد فرشتگان الهى به او بشارت دادند که خداوند فرزندى به نام یحیى که بزرگ و پاکدامن و پیامبر خواهد بود به تو عطا مى کند.
زکریا ناباورانه گفت :
کجا من پسرى خواهم داشت ، چرا که خود پیرو و همسرم ناز است ؟
جواب آمد:
خداوند انجام میدهد آنچه را خواهد .
ب ) در آغاز سوره مریم آمده است : یاد کن رحمت پروردگارت را بر حضرت زکریا آن گاه که آهسته پروردگارش را خواند و گفت :
رب انى و هن العظم منى و اشتعل الراءس شیبا و لم اکن بدعائک رب شقیا# و این خفت المولى من ورائى و کانت امراءتى عاقرا فهب لى من لدنک ولیا # یرثنى و یرث من آل یعقوب و اجعله رب رضیا
بارالها، استخوانم سست شده و موى سپید سرم را فرا گرفته است ، تا کنون هرگاه تو را خوانده امت بد عاقبت نبوده ام من از اموال پس
از خود مى ترسم ، همسرم نیز عقیم است . فرزندى به من عطا کن از جانب خود که وارث من و وارث آل یعقوب باشد، و او را پسندیده بدار.
از جانب خداوند ندا آمد:
اى زکریا تو را بشارت مى دهیم به پسرى که نامش یحیى است و پیش از این همنامى نداشته است .
زکریا گفت :
پروردگارا، کجا من پسرى خواهم داشت در حالى که همسر نازاست ؟
جواب آمد:
خداى تو اینچنین مى خواهد و براى او آسان است پیشتر تو را آفریدم در حالى که چیزى نبودى .
خداوند یحیى را با کتاب و حکمت به زکریا عطا فرمود.
ج ) در سوره انبیاء، در مقام یاد پیامبران اشاره به زندگى و بندگى شان ، آنگاه که نوبت به زکریا مى رسد، خداوند مى فرماید: آنگاه که زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت :
رب لاتذرنى فردا و انت خیر الوارثین
بارالها، مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانى .

و خداوند فرماید:
ما دعاى او را مستجاب کردیم و یحیى را به او بخشیدیم و همسرش را به صلاح آوردیم ، آنان در کارهاى خیر شتاب داشتند و با امید و بیم ما را مى خواندند و در برابر ما خاشع بودند.
چند حدیث  
1. در تاریخ آمده است که : رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگاه حضرت على علیه السلام را در جنگ ها به میدان مى فرستاد دعا مى کرد و مى گفت : رب لاتذرنى فردا وانت خیر الوارثین بارالها مرا تنها مگذار - یعنى على را از من مگیر - و تو بهترین وارثانى.
2. مرحوم کلینى از حارث نصرى حکایت مى کند که او گوید: به
امام صادق علیه السلام گفتم : خاندان من همه منقرض شده اند و من هم فرزندى ندارم (کنایه از این که به من دعایى تعلیم کن تا به برکت آن فرزند دار شوم ).
حضرت فرمود: در سجده بگو:
رب هب لى من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء رب لاتذرنى فردا و انت خیرالوارثین .
حارث گوید: من به دستور حضرت عمل کردم و در سجده ام این دو آیه را خواندم . خداوند به من دو پسر به نامهاى على و حسین عطا کرد
.
3. على بن محمد صیمرى کاتب گوید:
با دختر جعفر بن محمد کاتب ازدواج کردم و او را بسیار دوست داشتم اما از این ازدواج فرزندى نصیبم نشد. به سراغ امام هادى علیه السلام رفتم و داستان خود را براى او باز گفتم . او تبسم کرد و فرمود: انگشترى فراهم کن که نگینش فیروز باشد و بر آن بنویس (رب لاتذرنى فردا و انت خیرالوارثین . صیمرى گوید به دستور حضرت عمل کردم ، یک سال نگذشت که از آن همسر پسرى روزى ام شد .
روایات دیگرى هم درباره نحوه طلب فرزند از خداوند آمده است.

******

دعاهاى قرآن - حسین واثقى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 94/3/24 :: ساعت 9:30 صبح )
»» ثمرات عبادت و آفات غفلت

بانگ رحیل

ثمرات عبادت و آفات غفلت

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

تَفَرَّغْ لِعِبادَتی; لـِ :

1. أَمْلاََ قَلْبَکَ غِنىً،

2. وَ یَدَکَ رِزْقاً،

3. وَ جِسْمَکَ راحَةً.

وَ لا تَغْفُلْ عَنْ ذِکْری; فـَ :

1. أَمْلاََ قَلْبَکَ فَقْراً،

2. وَ بَدَنَکَ تَعَباً،

3. وَ صَدْرَکَ غَمّاً وَ هَمّاً،

4. وَ جِسْمَکَ سُقْماً،

5. وَ دُنْیاکَ عُسْرَةً.

اى فرزندآدم!

خویشتن را براى عبادت من، فارغ البال کن و خالصانه به پرستشم بپرداز تا این که:

1. قلبت را سرشار از بى نیازى کنم.

2. و دستانت را پر از رزق و روزى نمایم.

3. و بدنت را در راحتى و آسایش قرار دهم.

و از یاد من غافل مشو; چرا که اگر از ذکر من غفلت ورزى:

1. قلبت را مملوّ از فقر و نیاز مى کنم.

2. و بدنت را به سختى و خستگى دچار مى سازم.

3. و سینه ات را پر از اندوه و تشویش مى نمایم.

4. و جسمت را بیمار مى گردانم.

5. و دنیا و زندگانى این جهانت را در تنگنا و سختى قرار مى دهم.

اگر آدمى وظیفه مند است که راه تکامل را بپوید و خویشتن را هرچه بیشتر به قله کمال، نزدیک و نزدیکتر کند; ره توشه اصلى این راه، عبادت است و ذکر خداوند. بدون پرستش و نیایش، وصول به هدف اعلاى آفرینش، ممکن نیست.

ساییدن جبین بر خاک عبودیت، در پیشگاه ربّ العالمین و سرودن سرودهاى عاشقانه و نغمه هاى عارفانه و سپردن سر و جان به خداى سبحان، شیوه مستمر سالکان و عارفان است; همانان که هدف آفرینش انسان را دریافته اند و به یقین عقلى و قلبى دانسته اند که غناى نفس و حیات خجسته و آسایش حقیقى در گرو سرسپارى به بارگاه ربوبى خداوند است و بس، و به وضوح پى برده اند که عبودیت خالصانه، سعادت جاودانه دو جهان را ثمر مى دهد.

اوقات خوش آن بود که با «دوست» به سر رفت **باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود!

و از سویى دیگر، غفلت و یا تغافل از یاد پروردگار و دل ندادن به عبادت او، پدیدآورنده هر گونه تباهى است; فقرجان، آشفتگى روان، اندوه جانکاه، تنگى زندگى، حِرمان لذّت اُنس بامحبوب، عدم وصول به منزلت منیع آدمیّت... و سرانجام: محروم ماندن از نعمت معنویت و حیات طیّبه دو جهان.

پناه بر خداى رحمان، از شرّ هواى نفس و شیطان، و حِرمان از سعادت دو جهان!

دامْ سخت است، مگر یار شود لطف خدا**ورنه آدم نبَرد صرفه ز شیطان رجیم

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/3/23 :: ساعت 2:11 عصر )
»» آثار و برکات صلوات در دنیا -1

Image and video hosting by TinyPic

آثار و برکات صلوات در دنیا -1

استعانت پیامبران از صلوات

زنده شدن جوان مقتول 

در میان بنى اسراییل ، شخصى کشته شد که قاتل او معلوم نبود،: خداوند وحى فرستاد که گاوى را با صفات مخصوصى کشته ، یکى از اعضاى او را بر بدن مقتول بزنند تا او خبر از قاتل خود دهد. آن گاو نزد جوانى از بنى اسراییل بود که خداوند به این جوان عنایت کرد و صلوات را تعلیم داده بود.

آن جوان در خواب دید که به او امر شد که گاوش را نفروشد، مگر به امر مادرش . آن جوان از خواب برخاست ، بنى اسراییل نزد او آمدند تا گاو را از او بخرند، مادر جوان گفت : باید پوست این گاو را پر از طلا کنید تا آن را به شما بفروشیم . آن ها راضى شده ، گاو را خریدند، سپس او را کشته و یکى از عضوهاى بدنش را بر پیکره مرده زدند. آن مرده زنده شد و خبر داد که قاتل او پسر عمویش است .

بنى اسراییل گفتند: نمى دانیم که کدام عجیب تر است : زنده شدن این جوان یا ثروتمند شدن این مرد.

خداوند به حضرت موسى (ع ) وحى کرد که : به بنى اسراییل بگو که اگر مى خواهند زندگى دنیایى آنها نیکو گردد و در آخرت نیز بهشت نصیب آن ها گردد، ذکرى را بگویند که این جوان بدان تمسک جست و آن صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام مى باشد.

آن جوان به موسى (ع ) گفت : من چگونه این اموال را از شر حسودانم و دشمنانم حفظ نمایم ؟

موسى گفت : بر اموالت صلوات بر محمد و اهل بیت طاهرینش بفرست تا خداوند ضرر هر دشمن و حسودى را از تو دفع نماید.

بنى اسراییل نزد موسى آمدند و گفتند: ما همه اموال خود را به این جوان بخشیدیم ، دعایى کن که خداوند نیز به ما روزى گسترده عنایت فرماید.

موسى گفت : شما نیز به انوار مقدس اهل بیت توسل جویید و بر محمد و اهل بیت او صلوات بفرستید. آن ها نیز چنین کردند، سپس حق تعالى وحى فرستاد به موسى (ع ) که : در فلان خرابه هزاران دینار طلا وجود دارد، آن را میان خود قسمت نمایید.

این فراوانى مال ، به سبب برکت صلوات بر محمد و اهل بیت او حاصل شد.

سه بار بر محمد (ص ) صلوات بفرست ! 

وقتى حضرت آدم (ع ) وارد بهشت شد، در بهشت حوران پاکیزه سرشت بسیار بودند؛ اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت . وقتى حضرت حوا آفریده شد و آدم بر او نگریست از او پرسید: تو چه کسى هستى ؟

حوا شرمگین شد و چیزى نگفت ، جبرییل به آدم گفت : این حواست ، او را براى تو آفریده اند و او محرم و همدم توست .

حضرت آدم وقتى فهمید که حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز کند جبرییل گفت : اى آدم ! اگر او را مى خواهى ، باید او را عقد کرده و برایش مهریه تعیین کنى .

آدم فرمود: اى برادر! تو مى دانى که من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد کنم ؟

جبرییل گفت : سه بار به حبیب خدا محمد مصطفى (ص ) صلوات بفرستى تا حوا بر تو حلال شود.

نجات بنى اسراییل 

در تفسیر امام حسن عسکرى - علیه السلام (1) در بیان آیه :

و اذ نجیناکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم و یستحیون نساءکم و فى ذلکم بلاء من ربکم عظیم

اى گروه بنى اسراییل ! به یاد آورید را وقتى را که نجات دادیم ما، شما را از آل فرعون که عذاب مى کردند شما را، به عذاب سخت . مى کشتند پسران شما را، و زنده مى گذاشتند زنان شما را. و در این ، امتحان عظیمى بود از جانب پروردگار شما.

مذکور است که : از جمله عذاب شدید آن قوم ، یکى آن بود که بنى اسراییل را براى عمل بنایى مى بردند و مى ترسیدند که بگریزند.. به این سبب ، پاهاى ایشان را در بند مى گذاشتند. و به ایشان مى گفتند که گل را برداشته ، بر نردبان بالا برید، و بسا بود که مى افتادند و مى مردند، یا زمین گیر مى شدند.

تا آن که حق تعالى به موسى - علیه السلام - وحى کرد:

به ایشان بگو، که پیش از شروع ، بر محمد و آل طیبین آن حضرت - علیهم السلام - صلوات فرستند، تا آن که برایشان سبک و آسان گردد. و چنان کردند: و برایشان آسان گردید.

و امر نمود به آن کسانى که در اول عمل فراموش مى کردند، و مى افتادند و زمین گیر مى شدند که صلوات بخوانند و اگر خود نمى دانستند بخوانند، دیگرى برایشان بخواند. و چون چنین مى کردند، شفا مى یافتند.

و سبب کشتن پسران بنى اسراییل ، این بود که به فرعون گفته بودند: در میان بنى اسراییل ، مولودى خواهد آمد که هلاک تو بر دست او واقع خواهد شد. و فرعون ، امر نمود که پسران ایشان را بکشند، و زنان ایشان را حیله ها مى کردند که حامله نشوند. و اگر حامله مى شدند فرزند خود را مى بردند، و در صحراها و زمین هاى گود پنهان مى کردند، و ده مرتبه صلوات بر محمد و آل او - صلوات الله علیهم - مى فرستادند. و حق تعالى ملکى را مى فرستاد که آن کودک را تربیت نماید؛ و از انگشت او شیر جارى مى کرد که آن را بمکد؛ و از انگشت دیگرش ، طعام که ملایم آن بود، جارى مى ساخت . و از فرزندان بنى اسراییل ، آن چه سالم ماندند، بیشتر بودند از آن چه کشته شدند. و زنان بنى اسراییل را که زنده مى گذاشتند، آنها را کنیزان خود قرار مى دادند.

پس بنى اسراییل به نزد موسى - علیه السلام - رفتند، و گفتند: این گروه ، بر دختران و خواهران ما قرعه مى اندازند.

موسى به آنها امر کرد که وقتى مردى از آن گروه ، قصد شما نماید، بر محمد و آل طاهرین آن حضرت - صلوات الله علیهم - صلوات فرستید. و آن زنان ، صلوات مى فرستادند. و خدا هر که را که قصد ایشان کرده بود، از ایشان باز مى داشت به این که مشغول شغل مى گردید، یا به مرضى گرفتار مى شد، یا زمین گیر مى گردید، یا این که بر آن زن رحم مى کرد، و از آن زن مى گذشت .

و اتفاق نشد که مردى از قوم فرعون ، بر زنى از بنى اسراییل برسد، و حق تعالى به واسطه صلوات ایشان را نجات ندهد.

***********

آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 94/3/22 :: ساعت 10:9 عصر )
»» کرامات الرضویه (ع )- 3

کرامات الرضویه (ع )- 3

شفاى پا  

کربلائى رضا پسر حاج ملک تبریزى الاصل و کربلائى المسکن فرمود:

من از کربلا به عزم زیارت حضرت على ابن موسى الرضا (ع ) براه افتادم (در روز هشتم ماه جمادى الاولى سنه 1334) تا رسیدم بایوان کیف و آن اسم منزل اول بود.

از تهران به جانب مشهد رضوى پس در آن منزل مبتلا به تب و لرز گردیدم و چون خوابیدم و بیدار شدم پاى چپ خود را خشک یافتم از این جهت در همان ایوان کیف دو ماه توقف نمودم که شاید بهبودى حاصل شود و نشد و هرچه از نقد و غیره داشتم تمام شد و از علاج نیز ماءیوس شدم .

پس با همان حالتى که داشتم برخواستم و دو عدد چوبى را که براى زیر بغلهاى خود فراهم کرده بودم و بدان وسیله حرکت مى کردم زیر بغلهاى خود گرفته و براه افتادم .

گاهى بعضى از مسافرین که مى دیدند من با آن حال به زیارت امام هشتم (ع ) مى روم ترحم نموده مقدارى از راه مرا سوار مى کردند تا پس از شش ماه روز هفتم جمادى الاولى قریب بغروب وارد مشهد مقدس شدم و شب را در بالا خیابان بسر بردم . روزش با همان چوبهاى زیربغل رو به آستان قدس ‍ رضوى نهادم و نزدیک بست امام بحمام رفتم و عمله جات حمام مهربانى کرده و مواظبت از حالم نمودند تا غسل نموده و بیرون آمده روانه شدم تا بصحن عتیق رسیدم و در کفشدارى چوب زیر بغلم لرزید و بزمین افتادم .

پس با دل سوزان و چشم گریان نالیدم و عرض کردم اى امام رضا مرادم را بده آنگاه بزحمت برخواسته چوبها را در کفشدارى گذاردم و خود را بر زمین کشیدم تا بحرم مطهر مشرف گردیدم و طرف بالا سر شریف ، گردن خود را با شال خود بضریح مقدس بسته و نالیدم که اى امام رضا مرادم را بده .

پس بقدرى ناله کردم که بى حال شدم خوابم ربود در خواب فهمیدم کسى سه مرتبه دست به پاى خشکیده من کشید نگاه کردم سید بزرگوارى را دیدم که نزد سر من ایستاده است و مى فرماید برخیز کربلائى رضا پایت را شفا دادیم .

من اعتنائى نکردم مثل اینکه من سخن تو را نشنیدم . دیدم آن شخص رفت و برگشت و باز فرمود: برخیز کربلائى رضا که پاى تو را شفا دادیم ، عرض ‍ کردم چرا مرا اذیت مى کنى مرا بحال خود بگذار و پى کار خود برو.

پس تشریف برد بار سوم آمد و فرمود: برخیز کربلائى رضا که پاى تو را شفا دادیم ، در این مرتبه عرض کردم تو را بحق خدا و بحق پیغمبر و بحق موسى بن جعفر کیستى .

فرمود: منم امام رضا تا این سخن را فرمود من دست را دراز کردم تا دامن آن حضرت را بگیرم بیدار شدم در حالتى که قدرت بر تکلم نداشتم با خود گفتم صلوات بفرست تا زبانت باز شود. پس شروع کردم به صلوات فرستادن و ملتفت شدم که پاى خشکیده ام شفا داده شده و از هنگام ورود بحرم تا آنوقت تقریبا نیم ساعت بیش نگذشته بود.

چه شود زراه وفا اگر نظرى به جانب ما کنى

که به کیمیاى نظر مگر مس قلب تیره طلا کنى

یمن از عقیق تو آیتى چمن از روح تو روایتى

شکر از لب تو حکایتى اگرش چو غنچه تو واکنى

بنما از پسته تبسمى ، بنما، زغنچه تکلمى

به تبسمى و تکلمى همه دردها تو دوا کنى

توشه سریر ولایتى تو مه منیر هدایتى

چو شود شها بعنایتى نگهى بسوى گدا کنى

*******

کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 94/3/22 :: ساعت 9:45 عصر )
»» دعاى مؤ منان

دعاى مؤ منان  
موسى و هارون مدتى در میان بنى اسرائیل به تبلیغ توحید و ایمان و مبارزه و آزادى دست زدند، اما به جز اندک ایمان نیاوردند، چرا که ترس از فرعون و حکومت ظالمانه اش مانع از گرایش مردم به موسى مى شد.
موسى که به همین گروه اندک نیز اطمینان خاطر نداشت بارى تقویت ایمان و روحیه آنان گفت :
اگر مؤ منیند و از مسلمانانید بر خداوند توکل کنید .
آنان گفتند: بر خداوند توکل کردیم و سپس رو به جانب پروردگار بزرگ کرند و چنین دعا کردند:
ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین # و نجنا برحمتک من القوم الکافرین
بارالها، ما را هدف قوم ستمکار قرار مده و به رحمت خود ما را از شر کافران نجات بخش .
 موسى به فرمان الهى به دعوت توحیدى ادامه مى داد، اما کمتر کسى به او ایمان مى آورد و فرعون ستمگر و دستگاه جبارش بر فشار خود به موسى و هارون مى افزود. اما شدت عمل فرعونیان و گمراهى مردم مانع از کار موسى نشد. از این رو با ایمان کامل و با قاطعیت اعلام کرد:

افوض امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد
سرنوشتم را به خدا سپردم ، به درستى که خدا بر بندگانش بیناست .
مکنت و ثروت و قدرت فرعونیان چشم ها را خیره کرده بود. مردم هم که داراى رشد عقلانى نبودند، بین موسى و مؤ منان از یک سو، و فرعون و دستگاه سلطنتش از سوى دیگر مقایسه مى کردند، و پیداست وقتى که ملاک در مقایسه ، ظواهر مادى و لباس و کاخ و ملک و پول و زر باشد کفه فرعون برترى دارد و موسى و هارون به او نمى رسند. چرا که فرعون سلطان دنیاپرست و جمع کننده قدرت و ثروت بود، موسى و هارون پیام آور ایمان و اعتقاد و عدالت و آزادى بودند.
موسى که ثروت و جاه و جلال مادى فرعون و اطرافیانش را مانع گرایش مردم به توحید و تقوا مى دید، در مناجات با خداوند چنین گفت :

ربنا انک اتیت فرعون و ملاه زینة و اموالا فى الحیاة الدینا ربنا لیضلوا عن سبیلک ربنا اطلس على اموالهم و اشدد على قلوبهم فلا یؤ منوا حتى یروا العذاب الا لیم
بارالها، تو به فرعون و اطرافیانش جمال و مال در دنیا داده اى اما - آنان به جاى شکر گزارى - از راه تو گمراه شدند. بارالها، اموالشان را نابود و دلهایشان را سنگ کن - تا دیگر ایمان اجبارى نیاورند - تا آن عذاب دردناک را ببینند.
نکته  
پس از این مناجات خداوند فرمود: دعاى شما مستجاب شد .
در تفسیر این آیه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: بین این دعا و مستجاب شدن آن نابودى فرعون چهل سال فاصله شد.از ین حدیث در مى یابیم که گاهى ممکن است بنابه صالحى که خدا میداند اجابت دعاى ما به تاءخیر افتد که نباید ماءیوس شد بلکه همچنان باید به فضل و رحمت خداوند امیدوار بود تا زمان استجابت دعا فرا رسد.
امام صادق علیه السلام فرمود: عجب دارم از کسى که علیه او نقشه مى شکند، و حیله به کار مى برند؛ چرا نمى گوید افوض ‍ امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد در حالى که خداوند در پى آن فرماید (تا موسى این جمله را گفت و کاریش را به خدا سپرد) خداوند موسى را از شر حیله هاى فرعونیان حفظ کرد .
 آنگاه که موسى مى خواهد چهل روز به میقات به کوه طور رود، برادرش هارون را به جانشینى خود مى گمارد.
موسى به میقات مى رود. در آن جا خواستار رؤ یت حق تعالى مى شود. خداوند به او مى فرماید:
هرگز مرا نمى بینى ، به کوه بنگر اگر کوه پس از تجلى خداوند بر آن ، آرام گرفت مرا مى بینى .
و آنگاه که خداوند بر کوه تجلى کرد، کوه خرد شد و مو سى بى هوش درافتاد وقتى که به هوش آمد خطاب به خداوند گفت :
سبحانک تبت الیک و انا اول المؤ منین
بارالها، منزهى ، به سوى تو توبه مى کنم و من نخستین ایمان آورندگانم .
میقات موسى به سر آمد و پس از چهل روز به جمع مردم بازگشت . وقتى از گوساله پرستى مردم با خبر شد اندوه وجودش را فرا گرفت . به خشم آمد و الواح تورات را بر زمین افکند، و با هارون بیاویخت .
هارون گفت :
برادر این مردم مرا ضعیف داشتند نزدیک بود مرا بکشند و هر چه آنان را به هدایت خواندم بى ثمر مانددر چنین شرایطى موسى دست به دعا برداشت و گفت :
رب اغفرلى ولاخى و ادخلنا فى رحمتک و انت ارحم الراحمین
بارالها من و برادرم را بیامرز و ما را به رحمت خود داخل کن ، تو ارحم الراحمین هستى .
هنگام که موسى نوبت دیگر خواست به میقات برود از میان مردم خود هفتاد نفر را انتخاب کرد و همراه خود برد. چون به میقات رسیدند، چنان لرزشى آنان را فرا گرفت که یقین به نابودى خود کردند. در چنین شرایطى موسى به دعا برخاست و چنین گفت :

رب لو شئت اهلکتهم من قبل و ایاى اتهلکنا بما فعل السفهاء منا ان هى الا فتنتک تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء انت ولینا فاغفرلنا و ارحمنا و انت خیر الغافرین # و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة انا هدنا الیک 
وقتى که موسى و بنى اسرائیل از دریا گذشتند و فرعون و لشکرش در دریا غرق شدند، موسى به بنى اسرائیل رو کرد و گفت : نعمت هاى الهى را به یاد داشته باشید؛ چرا که در میان شما پیامبران و پادشاهان قرار داد و نعمت هایى به شما داد که به هیچ کس ‍ نداد، اکنون به سرزمین قدس داخل شوید .
بنى اسرائیل در پاسخ گفتند: قومى ستمگر در آن سرزمین هستند و تا زمانى که از آنجا خارج نشوند ما داخل نمى شویم ، اى موسى تو و خدایت بروید و بجنگید، ما ین جا نشسته ایم .
موسى که آن همه تلاش و تبلیغ را براى هدایت و رهانیدن آن مردم از چنگ فرعون نقش بر آب دید، دست به دعا برداشت و گفت :
رب انى لا املک الا نفسى و اخى فافرق بیننا و بین القوم الفاسقین
بارالها من اختیار خود و برادرم را دارم ، خودت بین ما و این قوم فاسق جدایى انداز.
در این هنگام حق تعالى فرمود: آنها باید چهل سال سرگردان در بیابان به سربرند و تو بر این مردم فاسق افسوس مخور.

******

دعاهاى قرآن - حسین واثقى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/21 :: ساعت 9:52 عصر )
»» ناهمگونى درون و برون

بانگ رحیل

ناهمگونى درون و برون

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. کَمْ تَقُولُ: «اللّهُ! اللّهُ!» وَ فی قَلْبِکَ غَیْرُ اللّهِ؟!

2. وَ لِسانُکَ یَذْکُرُ اللّهَ وَ تَخافُ غَیْرَ اللّهِ وَ تَرْجُو غَیْرَ اللّهِ; وَ لَوْ عَرَفْتَ اللّهَ، لَما أَهَمَّکَ غَیْرُ اللّهِ.

3. وَ تُذْنِبُ وَ لا تَسْتَغْفِرُ.

4. فَإِنَّ الاْ ِسْتِغْفارَ مَعَ الاِْصْرارِ، تَوْبَةُ الْکاذِبینَ.

5. وَ مارَبُّکَ بِظَلاّم لِلْعَبیدِ.

اى فرزندآدم

1. چقدر «اللّه! اللّه!» مى گویى، در حالى که در قلبت غیر اللّه است؟!

2. و زبانت اللّه مى گوید، و تو از غیر خدا مى ترسى و به غیر خداوند امید مى بندى; و اگر اللّه را مى شناختى، از غیر خدا واهمه نمى داشتى و به غیر او اهتمام نمى ورزیدى.

3. و گناه مى کنى و استغفار [و توبه راستین] نمى نمایى.

4. پس، راستى که استغفار و توبهاى که همراه با پافشارى بر گناهان و ادامه معاصى باشد، «توبه دروغگویان» است.

5. و [بدان که] پروردگارت،ستم کننده بر بندگان نیست [بلکه با مؤمنان و صالحان، به لطف و عنایت عمل مى کند و توبه گران راستین را مى بخشاید و پاداش مى دهد; و امّا نامؤمنان و ناصالحان را کیفر مى دهد و توبه کنندگان دروغین را نمى بخشاید].

از شگفتیهاى احوال آدمیان این است که بیشترین نیرنگ را با کسى مى بازند که هیچ نیرنگى در او کارساز نیست! خداوند از خود ما به احوال و افکار و کردارمان آگاهتر است و پیش از آن که انگیزهاى در اندیشه مان صورت پذیرد و هدفى در فکرمان ترسیم گردد، او بدان آگاه است. آفریدگار علیم،از خفایاى درونمان و امواج اندیشه هامان و مکنونات دلهامان، داناتر از خودمان است; پس، ما را چه مى شود که با او از درِ مکر در مى آییم؟! آیا خُدعه ورزى با خداوند و «خدا فریبى»، عین «خودفریبى» نیست؟!

گوئیا باور نمى دارند روز داورى **کین همه قلب و دغل در کار داور مى کنند!

 

هرگاه فرصتى بیابیم ـ اگر بیابیم ـ و در ژرفناى وجود خویش به کاوش بپردازیم ـ اگر بپردازیم ـ به وضوح وبا تعجّب و تأسّف در مى یابیم که بسیارى ازگفتار و کردارمان ـ که به ظاهر، خدایى رنگند ـ به واقع، نیرنگ آلودند و یا ریا اندود!

آیا اگر «بُهلول»ى یافت شود و ناممان را از سَرْ دَرِ مسجدى ـ که به ظاهر براى خدا بنا کردهایم ـ حذف کند و نام دیگرى بر آن نهد، برنمى آشوبیم؟!

آن که چو پسته دیدمش همه مغز**پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایانِ روى در مخلوق **پشت بر قبله مى کنند نماز!

و اگر ناممان را از کتاب و مقاله اى که نوشته ایم، پاک کنند، برمى تابیم؟! و اگر براى عمل خیرى که انجام داده ایم، ستایشمان نکنند، مردم را ناسپاس و قدرناشناس نمى خوانیم؟! و یا از کسى که به او خدمتى کرده ایم، توقّع تعظیم و تقدیر نداریم؟! و آیا در باب احقاق حق و ابطال باطل، قلبمان از خوف غیر خدا نمى لرزد و به غیر خدا امید نداریم؟! و آیا در مراعات حقوق و حدود الهى، تنها مرزبان حرمت مرزهاى الهى هستیم و مصلحت اندیشیه اى فضیلت سوز، ما را به چشم پوشى از حق و بى حرمتى به حریم خداوندى وا نمى دارند و هرگاه حقّى را ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ ضایع کردیم و یا به کسى ستمى روا داشتیم، زبان به اعتراف مى گشاییم و به جبران مى پردازیم؟! ... و سرانجام، آیا آن گاه که طاعتى از طاعات خداوند را ترک کردیم و یا معصیتى از معاصى وى را مرتکب شدیم، به توبهاى جدّى ـ فراتر از استغفار زبانى، که البته آن هم لازم است و جبرانى از سر صدق و اخلاص، اقدام مى کنیم؟!...

«راجِعُوا إِلى أَنْفُسِکُمْ فَخاطِبُوها :

به جانهایتان بازگردید و آنها را به مخاطبه و محاکمه بخوانید»!

بس کن این یاوه سرایى، بس کن **تا به کىْ خویش ستایى؟ بس کن

مخلصان لب به سخن وا نکنند**بر کَن این ثَوبِْ ریایى، بس کن

تو خطا کارى و حق آگاه است **حیله گر! زهد نمایى بس کن

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/21 :: ساعت 1:15 عصر )
»» دعای حضرت صاحب الزمان در حق دعا کننده برای تعجیل فرج

86595007204514715581

دعای حضرت صاحب الزمان در حق دعا کننده برای تعجیل فرج

بی تردید دعا کردن برای آن بزرگوار، نصرت و یاری اوست، چون یکی از انواع نصرت، یاری کردن به زبان است، و دعا برای آن حضرت یکی از اقسام یاری کردن به زبان است. قرآن مجید می فرماید: و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها... [1] .

و هر گاه محبت و ستایش شدید، به بهتر یا نظیر آن جواب دهید... در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه شریفه می گوید:

سلام و کارهای نیک دیگر. [2] .

پر واضح است که دعا از بهترین انواع نیکی است، پس اگر مومن برای مولای خود خالصانه دعا کند، مولایش نیز برای او دعا می کند، و دعای آن بزرگوار کلید همه خیرات و برکات و فلاح و رستگاری است. شاهد و موید این مدعا روایت ذیل است:

 جمعی از اهالی اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علویه نقل کردند که: شخصی به نام عبدالرحمن در اصفهان ساکن بود که شیعه بود. از او پرسیدند: چرا به امامت حضرت امام علی النقی علیه السلام معتقد شدی؟ گفت: چیزی دیدم که سبب اعتقاد محکم من شد. من مردی فقیر بودم و زبان و جرات داشتم. در یکی از سالها اهل اصفهان مرا از شهر بیرون کردند، من با جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل رفتیم. در حالی که در دربار او بودیم، دستوری از او صادر شد که علی بن محمد بن الرضا علیه السلام را حاضر کنند. به یکی از حاضران گفتم: این مرد کیست که دستور احضارش داده شده؟. گفت: او مردی علوی است که رافضیان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: چنین می دانم که متوکل او را برای کشتن حاضر می کند. گفتم: از اینجا نمی روم تا این مرد را ببینم که چگونه شخصی است. [3] .

گوید: پس آن حضرت سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه، در صف ایستاده بودند و به او نگاه می کردند. هنگامی که او را دیدم، محبتش در دلم جا گرفت، شروع کردم در دل برای او دعا کردن که خداوند شر متوکل را از او دفع نماید. او در بین مردم پیش می آمد و به کاکل اسبش نگاه می کرد، نه به چپ نظر می کرد و نه به راست، و من در دل دعایم را تکرار می کردم. هنگامی که به کنارم رسید، صورتش را به سویم گردانید، سپس فرمود: خداوند دعایت را مستجاب کند و عمرت را طولانی نماید و مال و فرزندن را زیاد سازد. از هیبت و عظمت او به خود لرزیدم و در میان رفقایم رفتم. دوستانم پرسیدند چه شد؟ گفتم خیر است. و به هیچ کس نگفتم. پس از این ماجرا به اصفهان برگشتم و خداوند به برکت دعای او راههایی از مال دنیا بر من گشود، به طوری که امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم غیر از اموالی که خارج از خانه دارم، و صاحب ده فرزند شدم و اکنون هفتاد و چند سال از عمرم می گذرد. من به امامت آن بزرگوار قائلم که آنچه در دلم بود، دانست و خداوند دعایش را درباره ام مستجاب کرد.

 ای دوستان امام زمان علیه السلام، خوب در این روایت بنگرید که چگونه یک انسانی که اهل ایمان نبود، به خاطر یک دعا برای حضرت هادی علیه السلام و دعای آن امام همام در حقش، صاحب ثروت و عزت و ایمان و تقوا گردید. پس اگر ما که از شیعیان و دوستان حضرت صاحب الزمان علیه السلام هستیم برای آن بزرگوار دعا کنیم و متقابلا حضرت ما را دعا بفرمایند، چه برکات عجیبی در زندگی ما پیدا خواهد شد.

 مرحوم آیه الله موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم (ج 1، ص 386) نقل می کند که: یکی از برادران صالحم برایم نقل کرد که آن حضرت را در عالم رویا مشاهده کرده و آن بزرگوار به او فرموده اند: من برای هر مومنی که پس از ذکر مصائب سیدالشهداء در مجالس عزاداری دعا می کند، دعا می کنم.

******

پاورقی:[1] نساء / 86.

[2] تفسیر القمی، ج 1، ص 145.

[3] خرائج، باب هادی عشر: در معجزات حضرت هادی علیه السلام.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/21 :: ساعت 1:2 عصر )
»» کرامات الرضویه (ع ) -2

کرامات الرضویه (ع ) -2

اداى قرض  

خانمى علویه (سیده ) که از اهل زهد و تقوى بود و مواظبت باوقات نمازهاى خود و سایر عبادات داشت و بواسطه تنگدستى و پریشانى دوازده تومان قرض دار شده بود و چون تمکن از اداى قرض خود نداشت در شب جمعه پنجم ربیع الثانى 1331 توسل بامام هشتم حضرت ابى الحسن الرضا (ع ) جسته و الحاح بسیار کرده که مرا از قرض آسوده فرما. پس خوابش ربوده .

در خواب باو گفته شد که شب جمعه دیگر بیا تا قرضت را ادا کنیم . لذا در این شب جمعه بحرم مطهر تشرف پیدا کرده و انتظار مرحمتى آن حضرت را داشت .

تا قریب به ساعت هشت از شب ، بعد از خواندن دعاى شریف کمیل چون حرم مطهر بالنسبه خلوت شده بود، آمد در پیش روى مبارک حضرت نشست در انتظار که آیا امام (ع ) چگونه قرض او را مى دهد.

چون خبرى نشد عرض کرد مگر شما نفرمودید شب جمعه دیگر قرض تو را مى دهم و امشب شب موعد است و وعده شما خلف ندارد.

ناگهان از بالاى سر او قندیلهاى طلا که بهم اتصال داشت بهم خورده و یکى از آنها از بالاى سر آن زن فرود آمده و منحرف شده و برابر زانوى آن زن به زمین رسید و عجب این است که چون گوى بلند شده و در دامن علویه قرار گرفت .

حاضرین از این امر تعجب نموده و بر سر آن علویه هجوم آوردند به نحوى که نزدیک بود صدمه اى باو برسد، پس خبر به تولیت وقت که مرتضى قلى خان طباطبائى بود دادند، آن علویه را طلبید و وجهى بوى داد و قندیل را گرفت لکن آن علویه محترمه با ورع بیشتر از دوازده تومان برنداشت و گفت من این مبلغ را به جهت قرض خود خواسته ام و بیش از این احتیاج ندارم .

ما بدین درگه بامید گدائى آمدیم

بنده آسا رو بدرگاه خدائى آمدیم

خسته دل بر بسته پا بشکسته دست آشفته حال

سوى این در با همه بیدست وپائى آمدیم

هر که سر بر خاک ایندر شود حاجت رواست

ما بامیدى پى حاجت روائى آمدیم

پادشاهان جبهه مى سایند بر این خاک راه

ماگدایان نیز بهر جَبهه سائى آمدیم

خاک درگاه همایون تو چون فرّ همااست

از پى تحصیل این فرّ همائى آمدیم

وعده دادى بى نوایانرا گَهِ درماندگى

درگه درماندگى و بى نوائى آمدیم

از ازل بودیم بر الطاف تو امیدوار

تا ابد با قول لا تَقْطَعْ رَجائى آمدیم

*******

کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/20 :: ساعت 6:10 عصر )
»» اماکن اجابت دعا

اماکن اجابت دعا

1 - مساجد

2 - حریم کعبه

3 - هنگام رویت کعبه

4 - مقام ابراهیم

5- رکن یمانی

6 - بین مقام و میزاب

7 - چاه زمزم

8 - صفا و مروه

9 - میزاب

10 - حجر اسماعیل

11 - حجر الا سود

12 - داخل بیت الله

13 - منی

14 - مشعر

15 - حرم النبی

16 - کربلا

17 - حرم مقدس ائمه معصومین علیهم السلام

18 - در بقع امامزادگان

19 - در مجالس ذکر فضایل اهل البیت علیهم السلام و در هر مکانی که انسان احتمال بدهد معنویتی دارد، انسان باید برای فرج آن بزرگوار دعا کند و به یاد ولی عصر علیه السلام باشد، که فرموده اند: فرج من فرج شماست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/20 :: ساعت 5:55 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 14
>> بازدید دیروز: 102
>> مجموع بازدیدها: 1547127
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب