شناخت خداوند برترین دانش است . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امداد الـهى در مسیر پارسایى

بانگ رحیل

امداد الـهى در مسیر پارسایى

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِنْ نازَعَکَ بَصَرُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَنْظُرْ.

2. وَ إِنْ نازَعَکَ لِسانُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَتَکَلَّمْ.

3. وَ إِنْ نازَعَکَ فَرْجُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَأْتِ حَراماً.

اى فرزندآدم!

1. اگر چشمت، براى نگاه به آنچه بر تو حرام کرده ام، با تو ستیز کرد [و خواست به نگاه حرامت وادارد،] من با دو پوشش [پلکهاى چشم ]تو را یارى کرده ام; پس، چشم فروبند و نگاه نکن.

2. و اگر زبانت براى وادارى ات به گفتن آنچه بر تو حرام کرده ام، با تو ستیز کرد، من با دو پوشش [لبها] تو را مدد کرده ام; پس، دهان فروبند و سخن مگو.

3. و اگر عضو جنسى ات براى واداشتن تو به انجام آنچه برایت حرام کرده ام، با تو به ستیز برخاست، من با دو پوشش، تو را یارى کرده ام; پس،از گناه در گذر و عمل حرام انجام مده.

آفریدگار حکیم، هریک از اعضاى بدن آدمى و هرکدام از غرایز وجودى او را بر اساس حکمت آفریده است. هر یک از اعضا در سیر تکاملى انسان، نقش مخصوصى بر عهده دارند. برخى از اعضا و غرایز، به گونه «خودکار» و بدون اختیار و دخالت آدمى، به ایفاى وظایف خود مى پردازند; اما خداوند، باز هم از سر حکمت، زمام اختیار پاره اى از غرایز و اندامهاى انسان را به دست خود او سپرده است و شیوه کاربرد صحیح آنها را نیز، به وسیله پیامبران و امامان و عقل و الهام فطرى، به وى آموخته است. این تفویض و وانهادن اختیار و انتخاب به انسان، از الطاف و إِنعام گرانقدر خداوندى به آدمى است که بسیارى از آفریدگان دیگر از آن بى بهره اند.

اعطاى این موهبت، نشان لیاقت و کرامت انسان نزد خداوند سبحان است. امّا و صد امّا که در برابر این موهبت گرانسنگِ «حق انتخاب و داشتن اختیار»، دشمنانى غدّار و پرنیرنگ در کمین نشسته اند تا آدمیان را از همین راه «انتخاب و اختیار» به انحراف و تباهى بکشانند و به انواع آلودگیها بیالا یند. ابلیس و هواهاى نفسانى و غرایز شهوانى، در جبه هاى متحّد، به مصاف انسان مى آیند و به ستیز با او برمى خیزند و به فریب وى مى پردازند و مى کوشند تا آدمى را به سوء استفاده از «اختیار خویش» وادارند.

زشتها را خوب بنماید شَرَه** نیست چون شهوت بَتَر ز آفاتِ ره

صد هزاران نام خوش را کرد ننگ ** صد هزاران زیرکان را کرد رنگ

اما خداوند رحمان، آدمى را در این میدان کارزار، بى دفاع و بدون یاور واننهاده است; بلکه براى مهار هر یک از غرایز سرکش، لجامى ویژه در دسترس او نهاده و وى را در رام کردن آنها مدد فرموده است.

دامْ سخت است،مگر یار شود لطف خدا**ورنه آدم نبَرد صرفه ز شیطان رجیم

حسابرسى و کیفر و پاداش در جهان آخرت نیز بر همین اساس است. اگر انسان، توان مهار غرایز و هوسهاى لجام گسیخته را نمى داشت و ناچار به تسلیم در برابر آنها مى بود، دیگر حساب و کتاب و کیفر و پاداش، معنا نداشت.

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/7 :: ساعت 1:31 عصر )
»» عصمت امام

عصمت امام

بدان منشاء همه گناهان چهار چیز است که پنجمى ندارد.

و این چهار چیز از امام منتفى است . پس امام معصوم مى باشد.

و آن ها عبارتند از:

1 - حرص : امام حریص بر دنیا و ما فیها نیست ، زیرا دنیا زیر نگین انگشتر اوست . او خزانه دار و صاحب اختیار مسلمین مى باشد. پس بر چه چیزى حرص ورزد.

2 - حسد: امام حسود نیز نباشد، زیرا انسان نسبت به برتر از خود حسد مى ورزد. در حالى که امام افضل همه مردم مى باشد. و مافوق نسبت به مادون چگونه حسد برد.

3 - غضب : امام نسبت به هیچیک از امور دنیوى غضبناک نگردد، مگر اینکه غضب او براى خداوند باشد. زیرا خداوند اقامه حدود و اجراء احکام را بر او واجب کرده ، بطورى که ملامت و محبت کسى او را از این کار باز ندارد.

4 - شهوت : امام از هواى نفس پیروى نکند و لذات دنیا را بر آخرت ترجیح ندهد، زیرا خداوند آخرت را محبوب امام ساخته ، همانگونه که دنیا را براى ما محبوب نموده ، یعنى اگر حب دنیا در دل ما جاى گرفته ، در دل امام حب آخرت قرار دارد.

پس امام به آخرت مى نگرد و اشتیاق دارد، و ما به دنیا مى نگریم و سرگرم هستیم . آیا تو هرگز کسى را دیده اى که به خاطر صورت زشتى از سیمائى زیبا بگذرد؟ و طعام لذیدى را به خاطر خوراک تلخى ترک کند؟ و جامه نرمى را به واسطه لباس خشنى دور اندازد؟ و نعمت جاوید پایدار را براى لذت موقت زود گذر از دست بدهد؟ بنابراین امام انگیزه گناه ندارد(1).

********

 پاورقی:1- خصال ج 1/ باب 4/ ص 36.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/7 :: ساعت 1:19 عصر )
»» طالبان بهشت کجایند؟!

بانگ رحیل

طالبان بهشت کجایند؟!

خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِذا کانَتِ الْمُلُوکُ تَدْخُلُ النّارَ بِالْجَوْرِ.

2. وَالْعَرَبُ بِالْعَصَبیَّةِ.

3. وَالْعُلَماءُ بِالْحَسَدِ.

4. وَالْفُقَراءُ بِالْکِذْبِ.

5. وَالْتُجّارُ بِالْخیانَةِ.

6. وَالْحُرّاثُ بِالْجَهالَةِ.

7. وَالْعُبّادُ بِالرِّیاءِ.

8. وَالأَْغْنیاءُ بِالْکِبْرِ.

9. وَالْقُرّاءُ بِالْغَفْلَةِ.

10. وَالصُّبّاغُ بِالْغِشِّ.

11. وَ مانِعُ الزَّکاةِ بِمَنْعِ الزَّکاةِ.

فَأیْنَ مَنْ یَطْلُبُ الْجَنَّةَ؟! .

اى فرزندآدم!

1. اگر چنین است که پادشاهان و حاکمان، به خاطر «ستمگرى» به آتش جهنم مى روند،

2. و عربان، به سبب «تعصّب ورزى» و نژادپرستى،

3. و عالمان، به وسیله «حسدورزى»،

4. و فقیران، با «دروغگویى»،

5. و تاجران، با «خیانت ورزى»،

6. و کشاورزان، به خاطر «جهالت» و دانش نطلبیدن،

7. و عابدان، به سبب «ریا ورزیدن در عبادت»،

8. و ثروتمندان به وسیله «تکبّر ورزیدن»،

9. و خوانندگان کتابهاى آسمانى، با «غفلت ورزیدن» [وعدم ژرفنگرى در معانى آنچه مى خوانند]،

10. و رَنگرَزان، با «تقلّب در کارشان»،

11. و زکات نادهندگان، به سبب «ندادن زکات مالشان»،

[اگر اینان به سبب این امور و با این رفتار و کردار، به جهنم مى روند، ]پس، طالبان بهشت، کجایند [و به بهشت روندگان، کیانند]؟!

در هر گام از راههاى این جهان، دامى نهفته است، که رهیدن از آنها هشیارى و بیدارىِ هوشمندانه و زیرکانهاى مى طلبد. به سلامت رساندن «بار امانت» به مقصد نهایى، کیاست و فطانتى عظیم مى خواهد. شیطان و هواهاى نفسانى، هرکس را به گونهاى ویژه مى فریبند، و هرکس مسؤولیت و موقعیتش سنگینتر و خطیرتر باشد، دام فریبش نیز محکمتر و فریبنده تر است.

آدمى اگر به خود وانهاده شود و به دستاویزى استوار و مطمئن چنگ نزند، هلاکت و تباهى اش حتمى است; همچنان که گمراهى کودکِ راهْ ناشناس و بى راهنما.

اللّه! به فریاد منِ بى کس رس **فضل و کرمت یار منِ بى کس بس

هرکس به کسى و حضرتى مى نازد **جز حضرتِ تو ندارد این بى کس، کس

بهترین و استوارترین و مطمئنترین دستاویز و مشعل هدایت، و یا تنها راه نجات آدمیان از مهلکه ها، چنگ افکندن به دامان پر مهر خداوند است و پناه بردن به دژ استوار او. شیطان نیز اعتراف کرده که از فریفتن «مخلَصان»، ناتوان است. آنان که زیر لواى «اللّه» درآیند، از گزند تباهیها در امانند.

قدِ بلند تو را تا به بر نمى گیرم **درخت بختِ مرادم «به بر» نمى آید

مگر به روى دلاراى یار ما، ور نى **به هیچ وجه دگر، کار بر نمى آید

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/6 :: ساعت 12:39 عصر )
»» نگونسارى هبل

نگونسارى هبل

   کعب الا حبار گفت : حلیمه - که دایه مصطفى صلى الله علیه و آله و سلم بود - چون حق رضاع به وفا رسانید، خواست که رسول صلى الله علیه و آله و سلم را به عبدالمطلب رساند. از قبیله بنى سعد روى به مکه نهاد و چون به بطحاى (1) مکه در آمد. آوازى شنید که : هنیئا لک یا بطحاء مکة (2) امروز بهاء و ضیاء(3) و جمال عالم به تو آمد.

(حلیمه ) گفت : خواستم که طهارتى سازم محمد را بنهادم . چون فارغ شدم ، او را ندیدم . فریاد برآوردم . پیرى پیدا شد، گفت : تو را چه رسیده ؟

حال و قصه با وى گفت : بیا تا که به نزدیک هبل رویم - که صنم (4) بزرگ است . آنجا شدیم . پیر از گرد هبل در آمد و گفت : این زن را کودک ضایع شده است نام وى محمد. ما را بدوى راه نماى .

پیر چون نام محمد بر زبان راند، هبل و هر بتى که پیرامن (5) وى بود، نگونسار(6) شدند. آواز آمد که : اى بى خرد! دور شو. ندانى که هلاکت این بتان بر دست (کیست ؟ بر دست ) محمد صلى الله علیه و آله و سلم خواهد بود.

پیر بر جاى بلرزید و گفت : اى زن ! دل فارغ دار که محمد صلى الله علیه و آله و سلم را خدایى هست که نگاهدارنده او است .

چون خبر گم شدن محمد صلى الله علیه و آله و سلم به عبدالمطلب رسید، برخاست و طواف خانه کعبه کرد و روى سوى آسمان کرد و گفت ؛ شعر:

یا رب رد ولدى محمدا

رد الى و اتخذ عندى یدا

یا رب ان محمدا لن یوجدا

یصبح قریش کلهم مبددا(7)

آواز آمد که محمد صلى الله علیه و آله و سلم به وادى تهامه (8) است . عبدالمطلب آنجا شد.

خواجه را دید چون ماه تابنده و خورشید درخشنده . بیت :

آن کز بنان او سپر ماه شق گرفت

خورشید از خجالت او خود عرق گرفت

طاووس باغ سدره که در علم منتهاست

از منتها بیامد و از وى سبق (9) گرفت .

******

پاورقی:1- صحرا.

2- (بر تو گوارا باد اى وادى مکه !)

3- روشنائى .

4- بت

5- پیرامون

6- سرنگون

7- یا رب از لطف ، محمد پسرم بازرسان

جان گم گشته من را به برم بازرسان

گر نخواهى که پراکنده شود قوم قریش

روشنى بخش دل و چشم ترم بازرسان

8- نام صحرایى است در اطراف مکه .

9- درس ، تعلیم .

 کتاب داستان عارفان: کاظم مقدم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/6 :: ساعت 12:5 عصر )
»» تمثیلهاى عبرت آموز

بانگ رحیل

تمثیلهاى عبرت آموز

خداى رحمان به آدمیان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. مَثَلُ الْعَمَلِ بِلا عِلْم، کَمَثَلِ الرَّعْدِ بَلا مَطَر.

2. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا عَمَل، کَمَثَلِ الشَّجَرِ بِلا ثَمَر.

3. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا زُهْد وَخَشْیَة، کَالْمالِ بِلا زَکاة وَ الطَّعامِ بِلا مِلْح وَکَزَرْع عَلَى الصَّفا.

4. وَمَثَلُ الْعِلْمِ عِنْدَ الاَْ حْمَقِ، کَمَثَلِ الدُّرِّ وَالْیاقُوتِ عِنْدَ الْبَهیمَةِ.

5. وَمَثَلُ الْقُلُوبِ الْقاسیَةِ، کَمَثَلِ الْحَجَرِ الثّابِتِ فِی الْماءِ.

6. وَمَثَلُ الْمَوْعِظَةِ عِنْدَ مَنْ لا یَرْغَبُ فیها، کَمَثَلِ الْمِزْمارِ عِنْدَ اَهْلِ الْقُبُورِ.

7. وَمَثَلُ الصَّدَقَةِ بِالْحَرامِ، کَمَثَلِ مَنْ یَغْسِلُ الْعَذَرَةَ بِبَوْلِه!

8. وَمَثَلُ الصَّلاةِ بِلازَکاةِ الْمالِ، کَمَثَلِ الْجَسَدِ بِلارُوح.

9. وَمَثَلُ الْعَمَلِ بِلا تَوْبَة، کَمَثَلِ الْبُنْیانِ بِلا أَساس.

10. أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ؟! فلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ.

اى فرزندآدم!

1. عمل و کردارِ بدون دانش و معرفت، همانند «رعدِبى باران» است.

2. و دانشِ بدون عمل و کردار، به سان «درخت بى ثمر» است.

3. و دانشِ بدون زهد و خشیت، همچون «ثروت بى زکات و غذاى بى نمک و کِشت و کار بر سنگ صاف» است.

4. و دانشْ نزد احمق، به مانند «دُرّ و یاقوت نزد چهارپایان» است.

5. و دلهاى سخت شده و قساوت اندود، مانند «سنگِ فرورفته در آب» است. [وهمچنان که آبْ در سنگ نفوذ نمى کند، موعظه نیز در دلهاى قساوت آلود، اثر نمى بخشد.]

6. و موعظه نزد کسى که به آن میل و رغبت ندارد، چونان «ساز و آهنگ نزد مردگان» است.

7. و صدقه دادن با مال حرام، مانند «شستن مدفوع با ادرار» است!

8. و نماز بدون زکاتِ مال، همسان «بدن بى روح» است.

9. و عمل و کردار بدون توبه [و بازگشت به خداوند ]چونان «ساختمان بى پایه و اساس» است.

10. آیا مردمان از مکر و تدبیر خداوند، غفلت ورزیده و خود را از آن در امان پنداشته اند؟! پس، کسى خویشتن را از تدبیر و کیفر خداوند در امان نمى بیند، مگر مردمان زیانکار.

آیین الهى، مجموعه اى است داراى ابعاد و اجزاى گوناگون و هماهنگ. این آیین، آنگاه سعادتى جاوید و حیاتى طیّبه را به ارمغان مى آورد و پیروان خود را به زندگى خجسته رهنمون مى شود و آنان را به قلّه کمال و شهد وصال مى رساند که به همه ابعاد آن توجّه شود و تمامى قوانین آن جامه عمل بپوشند و رهروان راستین آن به مجموع اجزاى آن دل بسپارند. گرفتن پارهه ایى از اوامر و نواهى و قوانین دین و وانهادن پارهه ایى دیگر، گرچه در برخى از موارد و به همان مقدارِ أخذ شده، سودمند است، امّا نمى توان از آن انتظارى در خور داشت، و اى بسا که پاره پاره کردن دین و گرفتن برخى از آن و وانهادن بعضى دیگر، نتیجه معکوس بدهد و ره آوردى نامبارک به بار آورد.

از پیکرى «مُثله شده» و پاره پاره، چه انتظارى مىتوان داشت؟!

اى ز من دزدیده علمى ناتمام **ننگت آمد که بپرسى حال دام

هم بچیدى دانه مرغ از خرمنش **هم نیفتادى رَسَن در گردنش

دانه کمتر خور مکن چندین رفو**چون «کُلُوا» خواندى، بخوان «لاتُسْرِفُوا»!

*****

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 94/3/5 :: ساعت 11:3 صبح )
»» دعاهاى حضرت موسى علیه السلام

دعاهاى حضرت موسى علیه السلام

1. یکى از داستانهاى بلند قرآن کریم ، داستان موسى و فرعون است . خوابگزاران و منجمان به فرعون مى گویند: به زودى فرزندى به دنیا مى آید که تاج و تخت تو را نابود مى سازد. با این خبر وحشتناک فرعون دست به کار مى شود تا موسى به عرصه هستى قدم نگذارد اما به خواسته الهى و علم رغم خواسته فرعون ، موسى به دنیا چشم گشود و به اعجاز الهى در دامن خود فرعون بالید و بزرگ شد و آنگاه که جوانى نیرومند شد خداوند به او علم و حکمت داد.

موسى ، یک روز خلوت داخل شهر شد دید دو نفر در حال نزاع و نبرد هستند، و یکى از آنان از پیروان اوست . آن که پیرو موسى بود موسى را به کمک خواست . موسى به یارى او شتافت و بر اثر ضربه موسى ، خصم از پا در آمد. در این هنگام موسى منقلب شد و دست به دعا برداشت و گفت :

رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى

بارالها، من بر خود ستم کردم مرا بیامرز.

خداوند هم او را آمرزید.

موسى باز هم دعا کرد و گفت :

رب بما انعمت على فلن اکون ظهیرا للمجرمین

خداوندا، به خاطر نعمتى که به من دادى هیچگاه پشتیبان گنهکاران نخواهم بود.

صبح روز بعد موسى با بیم و هراس در شهر گردش میکرد. دید مرد دیروزى ، امروز هم با کسى درگیر است . باز هم موسى را به کمک خواست . طرف مقابل به موسى رو کرد و گفت : آیا مى خواهى مرا بکشى آن چنان که دیروز دیگرى را کشتى !تو زورگویى نه مصلح !

از آن طرف شهر مردى سر مى رسد و مى گوید: اى موسى !سران گرد آمده اند و براى کشتن تو نقشه مى کشند، هر چه زودتر از شهر خارج شو!

موسى با احتیاط و مراقبت از شهر بیرون شد و چنین دعا کرد:

رب نجنى من القوم الظالمین

امیدوارم پروردگارم مرا به بهترین راه هدایت کند.

2. موسى به شهر مدین رسید. در بیرون شهر مردمى را دید که در کنار چاهى جمع شده اند و از آن آب مى کشند و گوسفندان را سیراب مى کنند. موسى دید دو زن دورتر ایستاده اند و در انتظار به نزد آنان رفت و پرسید: چرا این جا ایستاده اید؟ آن دو جواب گفتند: وقتى که چوپان ها از چاه آب کشیدند و گله خود را آب دادند و دور شدند ما سر چاه مى آییم ، آب مى کشیم و گوسفندان خود را سیراب مى کنیم .

موسى از سر وظیفه الهى و نوع دوستى به سر چاه آمد، براى آنان آب کشید و گوسفندان آنان را سیراب کرد آنان به راه افتادند و زودتر از هر روز به خانه رسیدند.

موسى که در مدین غریب بود و راه به جایى نمى برد، به زیر سایه ، درختى رفت تا بیاساید؛ و خستگى راه از تن به در کند و چون امکانات و آذوقه نداشت دست به دعا برداشت این چنین خدا را خطاب کرد:

رب انى لما انزلت الى من خیر فقیر

بارخدایا، من به هر آنچه بر من فرو فرستى محتاجم .

دعاى موسى مستجاب شد دختران شعیب که زودتر از هر روز به خانه برگشته بودند ماجراى یارى جوانى ناشناس را براى پدر بازگفتند.

پدر یکى از آنان را به دنبال موسى فرستاد تا او را بیاورد موسى به خانه شعیب آمد از او پذیرایى کردند و چون توانایى و درستى و امانت او را دیدند او را به گرمى پذیرفتند، موسى داماد شعیب و صاحب همسر و زندگى شد.

گرچه در برخى روایات آمده است موسى در آن هنگام که این دعا را کرد به نانى محتاج بود، اما این دعا مخصوص نان و خوراکى نیست ، بلکه براى همه احتیاجات به کار مى آید. دلیلش این است که موسى پس از این دعا صاحب همه چیز شد.

3. موسى مدتى را که با شعیب عهد بسته بود در مدین بماند و سپس با خانواده و گله و دارایى خود رو به سوى وطن آورد تا به طور سینا رسید در آنجا، نورى از دور پدیدار شد. به سوى آن رفت تا براى گرم شدن همراهان از آن شعله اى برگیرد. آن نور حق تعالى بود که بر درختى تجلى کرده بود. در آن جا که بزرگترین حادثه زندگانى موسى که رسالت اوست رخ مى نماید. موسى پیامبر شد و معجزه هم که دلیل صدق ادعاى وى بود، به او عطا شد.

سرآغاز ماءموریت او، رفتن به دربار فرعون و هشدار و انذر و دعوت او به سوى خداوند متعال اعلام شد.

در این هنگام که موسى ماءموریت را دشوار یافت به درگاه الهى رو کرد و گفت :

رب اشرح لى صدرى # و یسرلى امرى # واحلل عقدة من لسانى # یفقهوا قولى # و اجعل لى وزیرا من اهلى # هرون اخى # اشدد به ازرى # و اشرکه فى امرى# کى نسبحک کثیرا# و نذکرک کثیرا# انک کنت بنا بصیرا

بارالها سینه ام را گشاده دار. ماءموریتم را برایم آسان کن گره از زبانم بگشا. تا سخنم را بفهمند. از خاندانم برایم یاورى قرار ده که هارون برادرم باشد پشتم را به او محکم کن . و او را در ماءموریتم شریک کن . تا تو را تسبیح بسیار گوییم و بسیار تو را یاد کنیم . به درستى که تو با خبر و بینا بر احوال مایى .

خداى متعال پاسخ داد: اى موسى خواسته ات را برآورده ساختم سپس خداوندشیوه برخورد با فرعون را اینچنین به موسى به هارون آموخت :

به سوى فرعون روید، چرا که او را طغیان در پیش گرفته است به نرمى با او سخن گویید، شاید به خود آید یا بترسد موسى و هارون گفتند:

ربنا اننا نخاف ان یفرط علینا و ان یطغى

بارالها ما مى ترسیم بر ما ستم کند یا راه طغیان و نافرمانى پیش گیرد.

خداوند پاسخ داد: نترسید من با شمایم ، آنچه پیش آید مى شنوم و مى بینم .

******

پاورقی:1- دعاهاى قرآن - حسین واثقى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 94/3/5 :: ساعت 10:46 صبح )
»» والا ترین خصلت مومن

والا ترین خصلت مومن

 خداوند در قرآن مى فرماید: کلوا واشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، به راستى خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. (1) اى دوست من ! دان پرخورى بدون شک ، قلب را مى میراند و نفس را سرکش و طغیانگر بار مى آورد، بدان که گرسنگى بالاترین خصلت مؤ من است .

وسیله ترک هواى نفس

 یحیى بن معاذ چه زیبا گفته است : اگر ملایک هفت آسمان را شفیع قرار دهى و بیست وچهار هزار پیامبر و جانشینان آنها و همه کتاب هاى الهى را واسطه قرار دهى که نفست درترک دنیا با تو همراهى کند و حکم حق را گردن نهد، نخواهد پذیرفت ، اما اگرگرسنگى را وسیله قرار دهى و از راه گرسنگى وارد شوى ، خواهد پذیرفت و مطیعتخواهد شد!(2)

پندى از ابلیس !!

 امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع ) ظاهر شد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛ حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟ ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم . حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟ ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام . حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم . امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه براى دنیا کار نکنند!(2)

 

******

پاورقی:1- الاعراف ، آیه 32.

 

2- صراط سلوک ، ص 41.

3- پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى- عباس عزیزى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 94/3/5 :: ساعت 10:16 صبح )
»» به من پناه آورید!

بانگ رحیل

به من پناه آورید!

خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. کُلُّکُمْ ضآلٌّ إِلاّ مَنْ هَدَیْتُهُ.

2. وَ کُلُّکُمْ مَریضٌ إِلاّ مَنْ شَفَیْتُهُ.

3. وَ کُلُّکُمْ فَقیرٌ إِلاّ مَنْ أَغْنَیْتُهُ.

4. وَ کُلُّکُمْ هالِکٌ إِلاّ مَنْ أَنْجَیْتُهُ.

5. وَ کُلُّکُمْ مُسیئٌ إِلاّ مَنْ عَصَمْتُهُ.

6. فَتُوبُوا إِلَیَّ أَرْحَمْکُمْ.

7. وَ لا تَهْتِکُوا أَسْتارَکُمْ عِنْدَ مَنْ لا یَخْفى عَلَیهِ أَسْرارُکُمْ.

اى فرزندان آدم!

1. همه تان گمراهید، مگر آن که من هدایتش کنم.

2. و همه تان بیمارید، مگر آن که من شفایش دهم.

3. و همه تان بینوایید، مگر آن که من بى نیازش کنم.

4. و همه تان هلاکید، مگر آن که من نجاتش دهم.

5. و همه تان بدکارید، مگر آن که من صیانتش کنم و از تبهکارى بازش دارم.

6. پس [اکنون که چنینید و بى عنایت من، راه به جایى نمى برید ]به سوى من باز آیید [ و بـه دژ استوارم پنـاه آورید] تا رحمتتان کنم.

7. و پرده هاى[عفّت و عصمت] خویش را در پیشگاه کسى که اسرارتان بر او پوشیده نیست، نَدَرید.

انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است; همانند قطره دور افتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستى و تباهى قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جاى گرفتن در آغوش اقیانوس; و آن گاه است که «دریاوَش» مى شود.

باد ما و بود ما از داد توست **هستى ما جمله از ایجاد توست

آدمیان، از آغاز آفرینش تا کنون، راههاى بسیارى را براى دستیابى به سعادت پیموده اند و وادی هاى گوناگون را گشته اند و مسلکها و مکتبهاى فراوان و جوراجورى را تجربه کرده اند و اینک نیز همچنان در حال تجربه اند; امّا آنگونه که تاریخ نشان مى دهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده فرومى افکند، همه راههایشان به «بیراهه» رسیده و تمامى تجربه هاشان به «شکست» انجامیده است، مگر راهى که خداوند نمایانده باشد و آیینى که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.

مصلحان صالح و فرزانگان اندیشمند نیز همواره مردمان را به همین سو هدایت کرده اند و هر گاه بشریت را سرگشته یافته اند و آدمیان را در گرداب و غرقاب دیده اند، انگشت هدایتشان عالَم قدس را نشانه رفته است. و تا ابد و همیشه تاریخ حیات انسان، راه رستگارى و کشتى نجات، همین است و آدمى، تنها در دامان مهر خداوند، امان مى یابد.

«وَ إِلَى اللّهِ الْمَصیرُ وَ هُوَ الْغایَةُ الْقُصْوى :

سرنوشت و جهت گیرى حیات، به سوى خداوند است و همو برترین هدف است.»

زندگى، بى دوست، جان فرسودن است **مرگِ حاضر، غایب از حق بودن است

عمر و مرگ، این هر دو، با حق خوش بُوَد**بى خدا، آب حیات، آتش بُوَد

*****

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 94/3/3 :: ساعت 1:1 عصر )
»» ناله ستون مسجد

ناله ستون مسجد

 آورده اند که ؛ اول که منبر نساخته بودند در مسجد رسول صلى الله علیه و آله و سلم ستونى بود که آن را ستون حنانه خوانند. حضرت رسالت پناه ، پشت بر آن ستون باز نهادى و یاران را وعظ گفتى . یاران گفتند: یا رسول اللّه ! اجازت ده تا منبرى بسازیم - تا بدان منبر وعظ گویى و ما در جمال مبارک تو مى نگریم . خواجه صلى الله علیه و آله و سلم اجازت فرمود. چون منبر بساختند، خواجه صلى الله علیه و آله و سلم از در مسجد درآمد و روى به منبر نهاد. چون پاى بر پایه اول نهاد گفت : آمین ، بر دویم نهاد گفت : آمین ، بر سیم نهاد گفت : آمین ، چون بنشست ، ستون در نالیدن آمد - که اهل مسجد از ناله او به گریه در آمدند. خواجه صلى الله علیه و آله و سلم از منبر فرود آمد و ستون را در بغل گرفت تا ساکن شد و گفت : بدان خداى که مرا به رسالت به خلقان فرستاده است ، که اگر وى را در بر نگرفتمى تا به قیامت در فراق من ناله کردى . گفتند: یا رسول الله ! سه بار آمین گفتى و ما دعا نشنیدیم . گفت : دعا جبرئیل کرد.

چون پاى بر پایه اول نهادم گفت : هر که نام تو بشنود و بر تو صلوات ندهد، خداى وى را دور گرداند! از رحمت خود. گفتم : آمین .

چون پاى بر پایه دوم نهادم گفت : ماه رمضان را هر که دریابد و در او رضاى حق حاصل نکند، حق تعالى او را دور گرداناداز رحمت خود. گفتم : آمین . چون پاى بر پایه سیم نهادم ، گفت : هر که پدر و مادر را در نیابد و رضاى ایشان حاصل نکند، حق تعالى او را دور گرداناد از رحمت خود. گفتم : آمین .

*******

داستان عارفان: کاظم مقدم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 94/3/3 :: ساعت 12:32 عصر )
»» بیهوده تان نیافریده ام!

بانگ رحیل!

بیهوده تان نیافریده ام!

خداوند رحمان به آدمیان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِنی لَمْ أَخْلُقْکُمْ عَبَثاً.

2. وَ لا جَعَلْتُکُمْ سُدًى.

3. وَ لا أَنَا بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ.

4. وَ أَنَّکُمْ لَنْ تَنالُوا ما عِندی إِلاّ بِالصَّبْرِ عَلى ما تَکْرَهوُنَ فی طَلَبِ رِضائی.

5. وَ الصَّبْرُ عَلى طاعَتی أَیْسَرُ عَلَیْکُمْ مِنَ الصَّبْرِعَلى حَرِّ النّارِ.

6. وَ عَذابُ الدُّنْیا أَیْسَرُ عَلَیْکُمْ مِنْ عَذابِ الاْ خِرَةِ.

اى فرزندان آدم!

1. من شمایان را بیهوده نیافریده ام.

2. و به حال خود رهایتان نکرده ام.

3. و من از آنچه مى کنید غافل نیستم.

4. و شمایان به آنچه نزد من [از رحمت و نعمت] است نمى رسید، مگر با شکیبایى بر ناگواریها در راه طلب رضاى من.

5. و شکیبایى بر طاعت من برایتان آسانتر است از تحمّل سوزندگى آتش دوزخ.

6. و ناگواریهاى این جهان بر شمایان آسانتر است از عذاب جهان دیگر.

چگونگى نگرش آدمى به«جهان»و«انسان» و نوع جهانبینى او، بر رفتار وى تأثیرى ژرف دارد. «هدفمند» دانستن نظام آفرینش و حکیم و عادل دانستن آفریدگار جهان و انسان، بازتابى آشکار در حیات آدمى دارد و به هدفمندى زندگى او مى انجامد و اعمال و کردار وى را اعتدال و انسجام مى بخشد.

و نیز، خداوند را ناظر بر رفتار و گفتار و حتّى اندیشه و افکار خویش دانستن و همواره او را مراقب خود یافتن، آثار خجسته اى را ثمر مى دهد; که «پارسایى» یکى از نمودهاى فرخنده این بینش عقلى و ایمان قلبى است. و همچنین، امید بستن به رحمت بى منتهاى الهى و خوف و خشیت داشتن از کیفر و عذاب تحمّل ناپذیر او، و آنگاه تلاش و استقامت براى تحصیل آن رحمت و گریز از این کیفر، از عوامل مهمّى هستند که حیاتى سعادتمند و فرحناک را براى آدمیان به ارمغان مى آورند.

بگشاى درى، که درْگشاینده تویى **بنماى رهى، که ره نماینده تویى

من دست به هیچ دستگیرى ندهم کایشان همه فانى اند و پاینده تویى

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/3/2 :: ساعت 1:36 عصر )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 49
>> بازدید دیروز: 102
>> مجموع بازدیدها: 1547162
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب