ثمره دانش، خلوص در عمل است . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» هنوز جام بلایت به دست ساقی بود

بهارو باغ و گل و بستان و بلبل مست   

به دون فیض توهیچ است هیچ ،هرچه که هست 

خوش آن گروه که دیوانه واردرهمه عمر

شکسته اند به پای محبتت سر و دست

چو آفتاب زآغوش کبریا تابید

جبین هر که به سنگ بلای دوست شکست

درآن زمان که خدا خلق کرد عالم را

زمان هستی خودرابه تار زلف توبست

چه جای حیرت اگرمن زپادرافتادم

که زیرکوه غمت آسمان زپای نشست

هنوز جام بلایت به دست ساقی بود

که ما شدیم به یک جرعه خیالی مست

می محبت تودربهشت تاجوشید

فرشتگان الهی شدندباده پرست

هنوز صحبت پروانه حرف شمع نبود

که من به گردتومی سوختم به بزم الست

فتاد«میثم»بی دست وپابه دامن تو

چوقطره ای که به دریای بی کران پیوست

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 92/9/22 :: ساعت 12:11 عصر )
»» تمسخروسرزنش دیگران

تمسخروسرزنش دیگران

« ای کسانی که ایمان آورده اید همدیگررامسخره نکنید ، شایدآنراکه مسخره واستهزاء می کنید بهترازشماباشند.» سوره حجرات آیه11

« بزودی خبرآنان که همه چیزرا به سخریه می گرفتند ومسخره می کردند ، به شماخواهد رسید که چه روزگارسختی خواهند داشت.» سوره انعام آیه

همه حمال عیب خویشتنند * طعنه برعیب دیگران مزنید (سعدی)

توپنداری که بدگورفت وجان برد * حسابش با کرام الکاتبین است(حافظ)

صبرحضرت ایوب وشماتت مردم

زندگی حضرت ایوب (ع) که چگونه به انواع بلاها گرفتار شد وهمه راباصبر وشکیبایی تحمل نمود ، برهمگان روشن است ، بطوری که به عنوان یک ضرب المثل درنزدخاص وعام به صبرایوب مشهورومعروف می باشد.درکوران بلایا ومصیبتهای شدید،وآنهمه امتحان وآزمایش سخت الهی- که حضرت ایوب باصبروتوکل به حق تعالی ازمیان آنهمه بلاسربلند وسرافراز بیرون آمد-درشرائطی خاص بیش ازمواقع دیگر، برایوب(ع) سخت گذشت وباعث رنجش خاطرآن حضرت شد،وآن هنگامی بود که دوست ودشمن با نیش زبان اورا به سبب آن رنج وبلاها ،سرزنش وملامت می نمودند.

چنانچه نقل شده است:

پس ازآنکه حضرت ایوب(ع)ازآن همه آزمایش الهی سرافرازبیرون آمد وازجانب خداوند عافیت کامل یافته ، وتمام نعمتهایی راکه ازاوگرفته بود،دوباره به دست آورد.

یک روز یاران ونزدیکانش ازآن حضرت پرسیدند:آنچه درآن شرائط برتوگذشت کدام سخت تربود؟

حضرت درپاسخ ایشان فرمود: شماته الاعداء.« سرزنش وشماتت دشمنان»

هرکه راجامه پارسابینی * پارسادان ونیک مردانگار

ور ندانی که درنهانش چیست * محتسب * را،درون خانه چکار



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 92/9/21 :: ساعت 10:45 صبح )
»» داستان دوستان

داستان دوستان

مردان  خدا

حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا ابطحی اصفهانی از قول آقای جلالی نقل کرده اند: حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمه الله علیه(معروف به نخودکی)یک برادری داشت که به او« ملاحسین »می گفتند. ایشان در« زمره اصفهان» چوب،قند،نفت وچای واینها می فروخت ودرقدیم یکی ازکاسب های متدین بود.

آقای جلالی گفت:یک روزبچه بودم ،تقریباً 13-10ساله بودم،یک مرتبه دیدم سروصدامی آید،ومی گفتند : که مار«ملاحسین» را زده است ومی خواهد فوت کند.

پدرم چون کدخدای معروف محل بود ،دوید آمد،دید یک ماراززیرچوبهای انباری مغازه بیرون آمده وپای برادر آقاشیخ حسنعلی رازده است.پدرم به یکی از کارگرها گفت : برویدیک گوسفند بکشید وغذادرست کنید ،حالا که دفنش می کنیم مردم برمیگردند ،غذابخورند.

یک عده رفتندبرای« ملاحسین » قبر بکنند،ماهم نگاه میکردیم که این چطورفوت می کند،یک مرتبه شنیدیم که گفتند : حاج شیخ آمد. مردم خیلی خوشحال شدند.حاج شیخ تا رسیدند،پرسیدند که برادرم درچه حالی است؟ گفتند: آقا برادر شما درحال جان دادن است.بالای سربرادرش آمدوفرمود: چی شده؟ گفت: مارمرازده. فرمودند: کجای پایت را. اونشان داد. باقلم تراش که توی جیبش بود،یک خشی روی پایش زد وبعد پشت قلم تراش را گذاشت پشت رگ گردنش و فشاردادوهمین طور دست کشید تابه آن زخم رسید، یک قدری آب زرد ازاین پابیرون زد.وبا آب دهانش ترکرد وبه ماهیچه پایی که مارزده بود مالید، وفرمود : بلندشو خوب شدی.

بعد فرمود: من اصفهان بودم دیدم که مار ترا زد(ازاصفهان تا آنجا 15فرسخ فاصله است ) من گفتم : صله رحم باید بکنم وتو هم هنوزعمرت به دنیا هست واین مارترازد ناراحت شدم ، آمدم که تورانجات دهم.

برادر حاج شیخ خیلی خوشحال شدوبلندشدنشست. آقافرمودند: مارکجابود؟ گفت: که ازاین انباری آمد.به مردم فرمودند: چوبها رابریزیداین طرف، چوبهاراریختندکنار،یک سوراخ مار پیداشد.فرمودند: این سوراخ ماراست،بعد عصایش رازد به سوراخ وفرمود: بیابیرون ، ماهم ایستاده بودیم ونگاه میکردیم ،دیدیم سر ماربیرون آمد.

فرمودند : کارت ندارم بیابیرون، این مارتاوسط مغازه آمد،آقابه دم مارزدندوفرمودند: چرا این رازدی برواینجادیگه پیدایت نشود.مارمی خواست بروداماترسیده بود،چون مردم ایستاده بودند.

فرمودند : برویدکنار،مردم کناررفتند ، مارشروع کردهمین طورپرت شدن وخودش راحرکت دادن.

می گفت : مادنبال مارتاقبرستان آمدیم این زبان بسته توی قبرستان درسوراخی رفت وآنجاناپدیدشد.

پدرم به آقا اصرارکردکه برویم منزل ماناهار، چون گوسفندی کشتیم وناهاری درست کردیم که اگربرادرتان فوت بکند مردم غذابخورند.

آقافرمودند:نه من بایدبروم.الان مردم درمشهد منتظرمن هستندوبایدبروم ،یک چای خورد ویک ساعتی نشست وباماصحبت کرد ومن بچه بودم روی زانویش نشستم.ودست آقارابوسیدم ویک وقت دیدم آمد توی بیابان وناگهان ناپدیدشد.  



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 92/9/18 :: ساعت 7:3 عصر )
»» دو گوش ، دو چشم ، یک زبان

دو گوش ، دو چشم ، یک زبان

زبان در آیات و روایات

« هیچ سخنی بر لب آورده نمی شود مگر آنکه نزد آن مراقب و نگهبانی آماده است که می نویسد آنها را درنامه عمل شما ». « سوره ق آیه 18»

«شما سخنانی رااززبان یکدیگرفرامی گیرید ومی شنوید،وحرفی رابرزبان آورده ومی گوئید ، درحالی که بدان علم ندارید واین کارراسهل وکوچک می پندارید ،درصورتی که نزد خداوند گناهی بسیاربزرگ است.» (سوره نور آیه 15)

حضرت رسول اکرم(ص)فرمود: «هیچ کس ازخطر گناهان سالم نمی ماند، مگراینکه زبانش راحفظ کند.» (میزان الحکمه جلد 8ص495)

حضرت علی(ع)فرمود:«زخم زبان،اززخم سرنیزه شدیدتروسوزناکتراست»(میزان الحکمه جلد 8ص497)

دوگوش، دوچشم، یک زبان

برحسب معمول بزرگان، علما ودانشمندان طبق مثل معروف ،«کم گوی وگزیده گوی» همیشه درمحافل و مجالس کمترسخن می گویند،ازجمله درباره سقراط حکیم نقل شده است که ایشان درمحافل ومجالس کمترسخن می گفت،به همین علت براو عیب گرفته به اوگفتند: چراکم حرف می زنی؟ سقراط در پاسخ گفت : «خداوند ، به من دو گوش و یک زبان داده است ، تا دوبرابر آنچه به زبان می گویم با گوش های خود سخن بشنوم ،اما برعکس ، شمابیشتر از آنچه با گوش خود می شنوید بازبان سخن می گوئید.»

نظیر این سخن نقل شده است که یکی از حکیمان می گفت:«خداوند تعالی انسان رابا یک زبانودوگوش و دوچشم آفریده است تا شنیدن و دیدنش(با گوش جان و چشم بصیرت)بیشتر باشد از سخن گفتن (بویژه هرزه گویی و گفتار باطل وسخن بیهوده).»

آن عالم شیرازی سعدی رحمه الله گفت:

نگهدار زبان تا به دوزخت نبرند*که از زبان بدتر درجهان زیانی نیست

                                    *****

تا نیک ندانی که سخن عین صواب است*باید که به گفتن دهن از هم نگشایی

صائب تبریزی رحمه الله می گوید :

هرکه راتیغ زبان نیست به فرمان«صائب»*عاقبت کشته شمشیرزبان میگردد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 92/9/16 :: ساعت 8:7 عصر )
»» وذکر فان الذکری ..

    «وذکر فان الذکری تنفع المؤمنین»-سوره ذاریات آیه55

حکیمی گفته است:ده صفت را خدا از ده کس خوش ندارد:

    1- بخل ازتوانگر2- تکبر از فقیر 3- طمع از عالم 4- بی حیایی از زن 5- دنیا پرستی ازپیر 6- تنبلی از جوان 7- تند خویی از پادشاه 8- ترس از جنگجو 9- خودپسندی از زاهد 10- ریاکاری ازعابد.

زاهدی گفته است : بیهوده ترین چیزها ده چیز است :

   1-عالمی که از او استفاده نکنند 2-علمی که به کارنبندند 3-رای صحیحی که نپذیرند 4- حربه که به کار نرود 5-مسجدیکه تعطیل باشد 6-قرآنیکه نخوانند 7-مالیکه انفاق نکنند 8-اسبی که سوار نشوند .9-علمی که درسینه دنیادوست باشد 10-عمر درازی که توشه سفر آخرت درآن بر نگیرند.

مولای رومی به یکی از اصحابش گفت: به تووصیت می کنم که :

1- درسروعلن از خدا بترس 2-کم بخور 3-کم بخواب 4- درگفتارزیاده روی مکن

5- گردشهوت مگرد 6- مواظب روزه باش 7- نمازراهیچگاه ازدست مده8-باجور وجفای مردم بساز 9- ازمردم بی عقل وعامی بگریز10- با افراد صالح وبزرگوار رفاقت کن.

گوینددر بنی اسرائیل عابدی بود،فرشته ای از خداوند اجازه گرفت وبه ملاقات وی آمد و به عابد گفت مرا موعظه کن، گفت : به تو ده وصیت می کنم فراگیر:                   

1و2- عالم و جاهل باش  3و4- دوست و دشمن باش 5و6- علاقه مند و بی علاقه باش 7و8-سخاوتمند و بخیل باش 9و10- شجاع و ناتوان باش                       

فرشته توضیح خواست ، عابد گفت :

1و2- خدا را بشناس و دیگران را نشناس 3و4- دوستان خدا را دوست دار و دشمنانش را دشمن 5و6- بدنیا بی علاقه باش و به آخرت علاقه مند 7و8- در متاع دنیا سخاوتمند باش و درامر آخرت بخیل 9و10- در اطاعت حق شجاع باش و در گناه ناتوان

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 92/9/1 :: ساعت 10:2 عصر )
»» تو جان جهانی فدایت شوم

تو جان جهانی فدایت شوم

تو بهتر ز جانی فدایت شوم

                       نه ماهی نه مهری به رویت قسم

                       به از این و آنی فدایت شوم

دلم را که چون سایه دنبال توست

کجا میکشانی فدایت شوم

                       چه کردم گناهم چه بوده چرا

                       ز چشمم نهانی فدایت شوم

قلم را شکستم دهان دوختم

تو فوق بیانی فدایت شوم

                       قد سرو و سرو قد تو کجا

                       تو سرو روانی فدایت شوم

چه کم گردد از تو مرا هم اگر

کنارت نشانی فدایت شوم

                      الا ای تمام جهان از تو پر

                      کجای جهانی فدایت شوم

خیال تو دل را صفا می دهد

ز بس مهربانی فدایت شوم

                    عجب نیست از شهد وصلت اگر

                    مرا هم چشانی فدایت شوم

از آن رو نهانی که می بینمت

به هر جا عیانی فدایت شوم

                    چه پیدا چه پنهان به هر جا روی

                     امام زمانی فدایت شوم

نه تها به «میثم» به خلق جهانی

تو کهف امانی فدایت شوم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 92/9/1 :: ساعت 6:1 عصر )
»» اگرزینب نبود

اگرزینب نبود

سر نی در نینوا می‏ماند، اگر زینب نبود 

کربلا در کربلا می‏ماند، اگر زینب نبود

چهره‏ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ 

پشت ابری از ریا، می‏ماند، اگر زینب نبود

چشمه‏ی فریاد مظلومیت لب تشنگان 

در کویر تفته جا می‏ماند، اگر زینب نبود

زخمه‏ی زخمی‏ترین فریاد در چنگ سکوت 

از طراز نغمه وا می‏ماند، اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی، بی‏سوار و بی‏لگام 

در بیابانها رها می‏ماند، اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب 

پشت کوه فتنه‏ها می‏ماند، اگر زینب نبود

×××××××

شعراز:قادرطهماسبی(فرید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 92/8/28 :: ساعت 7:11 صبح )
»» دست بخشش گر

 

دست بخشش گر

یک نفر عرب بیابانی داخل مدینه شد و گفت: بزرگوارترین کس در این شهر کیست؟ او را به امام حسین صلوات الله علیه دلالت کردند، عرب داخل مسجد شد، دید ابا عبدالله (ع) نماز می‏خواند، او در مقابل حضرت ایستاد و چنین گفت:

لم یَخِب الان من رجاک و من 

حرّک من دون بابک الحلقة

                          انت جواٌد و انت معتمدٌ 

                          ابوک قد کان قاتل الفسقة

لو لاالذی کان من اوائلکم 

کانت علینا الجحیم منطبقةً

هر که امروز تو را امید دارد و حلقه در تو را حرکت دهد، ناامید نمی‏شود، تو اهل بخشش و اهل اعتمادی، پدرت علی (ع) قاتل فاسقان بود اگر دین اسلام توسط گذشتگان شما عرضه نمی‏شد، جهنم ما را احاطه می‏کرد.

امام (ع) با شنیدن اشعار او دانست که انتظار کمک و مساعدت دارد، لذا به قنبر فرمودند: از مال حجاز چیزی مانده است؟ گفت: چهارهزار دینار مانده، فرمود: آنها را بیاور کسی که از ما سزاوارتر است آمده است آنگاه دو تا برد (لباس) خود را بیرون آورد، پولها را در آن پیچید و از لای دو آنها را بیرون آورد و به اعرابی داد، زیرا که از او شرم می‏کرد و چنین فرمود:

خذها فانی الیک معتذر 

و اعلم بانی علیک ذو شفقة

                           لو کان فی سیرنا الغداة عصاً 

                           امست سمانا علیک مندفقةً

لکن ربب الزمان ذو غِیَر 

والکف منی قلیلة النفقة

بگیر این پولها را، من از تو اعتذار می‏کنم، بدان که من به تو دلسوز و مهربانم، اگر در زندگی امروز، عصای حکومت در دست ما بود، آسمان بخشش ما بر تو بسیار می‏بارید، لیکن حوادث روزگار کارها را عوض می‏کند، دست من از احسان کوتاه است.

اعرابی پولها را گرفت و گریست، امام فرمود: گویا عطای ما را کم حساب کردی؟ گفت: نه، علت گریه‏ام آنست که چگونه مرگ این بخششگر را از بین خواهد برد.[1] .

×××××××

پاورقی:1- بحار،ج44،ص196



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 12:47 عصر )
»» ریحانه پیغمبر

 ریحانه پیغمبر

گروه بسیاری از محدثین نامدار اهل سنت از علی ـ علیه السّلام ـ، ابن عمر، ابوهریره، سعیدبن راشد، و ابوبکره روایت کرده اند که پیغمبر ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ فرمود: حسن و حسین دو ریحانه من از دنیا هستند، و از اختلاف الفاظ حدیث معلوم می شود که آن حضرت مکرّر این مضمون را به الفاظ مختلف فرموده اند زیرا لفظ حدیث در بعضی روایات

  «اِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنُ هُما رَیْحانَتایَ مِنَ الدُّنیا»

می باشد، و در بعضی دیگر

  «اَلْوَلَدُ رَیْحانَةٌ وَ رَیْحانَتَیَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ»

است، و در حدیث دیگر فرمود:

  «اِنَّ اِبْنَیَّ هذَیْنِ رَیْحانَتایَ مِنَ الدُّنْیا»

این دو پسر من دو ریحانه من از دنیا هستند.

و در جای دیگر فرموده:

  «هُما رَیْحانَتایَ مِنَ الدُّنْیا»

و به الفاظ دیگر نیز این حدیث نقل شده است[1] .

سعید بن راشد نقل کرده که: حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ بسوی پیغمبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ می دویدند، پیغمبر یکی از آنها را در یک بغل گرفت و دیگری را نیز در بغل دیگر گرفت، و فرمود:

  «هذانِ رَیْحانَتایَ مِنَ الدُّنْیا مَنْ اَحَبَّنی فَلْیُحِبُّهُما»[2] .

این دو، ریحانه من از دنیا هستند هرکس مرا دوست می دارد باید آنها را دوست بدارد.

مناوی از دیلمی در فردوس الأخبار روایت کرده که پیغمبر ـ صلی الله علیه وآله ـ به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

  «سَلامُ اللّهِ عَلیْکَ یا اَبَا الرَیْحانَتَیْن»[3] .

سلام خدا بر تو ای پدر دو ریحانه.

علاوه بر این احادیث، روایات دیگری نیز هست مثل

  «اُوْصیکَ بِرَیْحانَتَیَّ خَیْراً»[4] .

سفارش می کنم به تو که با دو ریحانه من به نیکی رفتار کنی.

که به رعایت اختصار به آنچه نقل شد قناعت می کنیم.

××××××××

پاورقی:1- صحیح بخاری،ج2،ص188—ترمذی،ج13،ص193

2- ذخائرالعقبی،ص124

3- کنوزالحقائق،ج1،ص145 

 4- التاج العروس،ج2،ص149ونهایه ابن اثیر



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 92/8/26 :: ساعت 12:29 عصر )
»» لقمان حکیم

  «لقمان حکیم»

لقمان حکیم ،مدتی غلام و برده بود . مولایش ثروت و باغ وملک فراوان داشت و دارای غلامان متعدد بود.درمیان غلامان او، لقمان قیافه ای سیاه و تیره داشت، ولی درسیرت و معرفت ، سرآمد همه بود :

بود لقمان درغلامان چون طفیل * پر معانی،تیره صورت همچونیل

ازآنجا که مولایش،ظاهربین بود،غلامان دیگر را برلقمان ترجیح می داد . مثلاَ ، آنها را برای میوه چیدن ومیوه آوردن به باغ می فرستاد، ولی لقمان را برکارهای پست ( مانند جارو کردن)

می گماشت وهمین روش او باعث می شد که غلامان نیزبه لقمان به نظرکوچکی می نگریستندو گاهی اورا آزار می دادند.

دریکی از موارد ، مالک غلامان ، آنها رابرای آوردن میوه به باغ فرستاد. آنها به باغ رفتند و میوه های مختلف چیدند وآوردند، ولی در غیاب ما لک ،آن میوه هارا خوردند.بعدکه مالک آمد وتقاضای میوه تازه کرد ،غلامان به دروغ گفتند :« میوه ها را لقمان خورد ». مالک ، بانظر خشم آلود به لقمان نگریست وبا اوبدرفتاری کرد.

لقمان به فراست دریافت که راز ناسازگاری مالک با اوچیست. نزد مالک رفت وچنین پیشنهاد کرد:«ای صاحب من!مارا امتحان کن! این گونه که به همه ما مقداری فراوان،آب داغ بخوران و بعد سوار بر اسب بشو و به سوی بیابان بتاز وفرمان بده تا ما پیاده به دنبال تو بدویم و با این روش ، راز را کشف کن.»

مالک همین امتحان راکرد . غلامان همه به دنبال اسب می دویدند . آنها که میوه ها را خورده بودند، براثردویدن،حالشان متغییر شد و میوه ها راقی کردند،ولی از دهان لقمان جزآب صاف،چیزی درنیامد. به این ترتیب راز کشف شد وبرای مالک ، معلوم شد که میوه ها را غلامان خورده اند نه لقمان . غلامان شرمسار شدند و لقمان ، روسفید گشت . وقتی که حکمت لقمان ، رازها را فاش کند ،پس حکمت خدا چیست ؟

پس غافل مباش که روز قیامت نیز خائنان ازپاکان این گونه مشخص می گردند و رازها فاش می شوند . با اینکه مجرمان به فاش شدن آنها بی میل هستند:

حکمت لقمان چوتانداین نمود ؟!* پس چه باشدحکمت رب الوجود

یوم  تبلی السرائر کلها     *     بان منکم کامن لا یشتهی

به این ترتیب زمستان رفت و روسیاهی بر این ذغال ماند.

نار از آن آمد عذاب کافران    *    که حجر را نار باشد امتحان

آری زرگر بوسیله آتش ، طلا را از مس ، مشخص می نماید واین آتش است که روسیاهی غیر طلا را نشان می دهد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 92/7/10 :: ساعت 5:51 عصر )
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 113
>> مجموع بازدیدها: 1547311
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب