نکته ها
سقراط، در حفره اى در کنار نهرى مى زیست و از آن بیرون مى آمد و به دو دستش آب مى خورد. تا آن که یکى از شاگردانش ، او را کوزه اى بخشید و بدان آب مى نوشید. بارى کوزه شکست و سقراط، دلتنگ شد. چون شاگردانش فرا آمدند که به عادت خویش درس بنویسند، آنان را گفت : بنویسید: مال خانه اندوهان و میخ غم هاست و آن که اندوه کم خواهد، مال را رها کند.
×××××
حکیمى گفته است : جامه اى بپوش ! که در خدمت تو باشد. نه جامه اى که تو در خدمت آن باشى .
×××××
بزرگمهر گفت : از هر چیز خوبیش را فرا گرفتم . حتى از سگ پاسداریش را و از خوک ، صبح خیزیش را که بامدادان به قصد کار خویش ، آماده مى شود.
×××××
مردى رابعه عدویه را گفت : خدا را نافرمانى کرده ام مرا خواهد پذیرفت ؟ و او گفت : اى واى بر تو! خدا روى برگرداندگان را به خویش مى خواند، چگونه روى آورندگان به خویش را نپذیرد؟
×××××
کشکول شیخ بهایی
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
اگر آنچه را که مردگان شما دیدهاند
فانکم لو عاینتم ما قد عاین من مات منکم لجزعتم و وهلتم و سمعتم و أطعتم و لکن محجوب عنکم، ما قد عاینوا، و قریب ما یطرح الحجاب...
ترجمه:
((اگر شما آنچه را که مردگان شما دیدهاند مشاهده مىنمودید هراسان و ترسان مىگشتید، و در برابر خداوند گوش شنوا پیدا کرده، و از او پیروى مىنمودید، ولى آنچه را که آنان دیدهاند از شما پنهان است، و به زودى پرده از میان شما و آنان به کنار کشیده مىشود...))
×××××
پاورقی:1- - نهج، فیض و صبحى، خ 20.
معاد در نهج البلاغه:احمد باقریان ساروى
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
تصویرى از گور
بس نامور به زیر زمین دفن کردهاند ××کز هستیش به روى زمین بر نشان نماند
و آن پیر لاشه را که سپردند زیر گل×× خاکش چنان بخورد کز و استخوان نماند
((سعدى))
بسیارى از انسانها آنچنان فراموش گر گروگانهاى خاک شدهاند گویا خود به جمع آنان نخواهند پیوست، و اگر لحظهاى به طور جدى اندیشه خود را به کار بگیرند و گور و گور نشینان را به تصویر بکشند، و یا در گورستانى حاضر آیند و از نزدیک گورها را ببینند شاید به خود آیند و راه درست رإ؛ پیدا نموده و با درک درست سرانجام این دنیا، به جهان آینده بیندیشند، و اسباب نجات و رهایى خود از آتش دوزخ را فراهم آورند، امام على علیهالسلام براى پند دادن به ما انسانها در سخنان خود، گور و گور نشینان را به گونهاى زیبا و عبرتانگیز به تصویر کشیده است، که در اینجا به ذکر نمونههایى از آن سخنان بسنده مىشود:
1 -...فکان کل امرىء منکم قد بلغ من الأرض منزل وحدته، و مخط حفرته، فیاله من بیت وحدة و منزل وحشة، و مفرد غربة و کان الصیحة قد اتتکم، و الساعة قد غشیتکم و برزتم لفصل القضاء قد راحت عنکم الأباطیل و اضمحلت عنکم العلل و استحقت بکم الحقایق و صدرت بکم الأمور مصادرها، فاتعظوا بالعبر، و اعتبروا بالغیر، و انتفعوا بالنذر .(1)
ترجمه:
((... پس گویا هر یک از شما به سراى تنهایى خود در روى زمین و گودال گور خویش رسیده است، پس شگفتا براى او خانه تنهایى و منزل ترسناک، و جایگاه بىکسى! و گویا صحیه دوم آسمانى به گوشهاى شما رسیده و ساعت قیامت شما را فرا گرفته و براى داورى در دادگاه بزرگ قیامتپدیدار گشتهاید از گورهاى خود بیرون آمدهاید و باطلهاى شما آشکار گردیده، و دوران بهانهگیرىها در برابر خداوند پایان پذیرفته و حقایق براى شما ثابت گردیده، و هر کارى از نیک و بد شما در جاى خود قرار گرفته است، بنابراین، از درسهاى عبرتآموز پند، و از دگرگونىهاى روزگار عبرت بگیرید و از بیم دادنها بهرهمند گردید.))
2- و ما أصنع بفدک و غیر فدک و النفس مظانها فى غد جدث، تتقطع فى ظلمته اثارها، و تغیب أخبارها، و حفرة لو زیدت فى فسحتها، و أوسعت یدا حافرها لأضغطها الحجر و المدر سد فرجها التراب المتزاکم... (2)
ترجمه:
((...و مرا با فدک و جز فدک چه کار؟! در حالى که جایگاه بدن ما براىفردا گور خواهد بود، که در تاریکى آن نشانههاى زندگى انسان از میان مىرود، و خبرهاى آن پنهان مىگردد و گودالى است که هر چند بر گشادگى آن افزوده شود و دست گورکن آن را گشاده گرداند، سنگ و کلوخ، آن را مىفشارد و خاک روى هم انباشته سوراخهاى آن را مىپوشاند...)) - ((فدک)) روستایى بود که رسول خدا (ص) پس از جنگ خیبر با ساکنان آن به اینگونه صلح کرده بود که نصف خرماهاى آن از آن پیامبر (ص) باشد، و اجماع شیعه بر این است که پیامبر (ص) پیش از وفاتش آن را به فاطمه (س) بخشید، ولى ابوبکر در زمان خلافت خود آن را از دست فاطمه (س) گرفت و به بیت المال سپرد. (شرح نهج البلاغه صبحى الصالح)
3- الستم فى مساکن من کان قبلکم أطول أعمارا، و أبقى اثارا و أبعد امالا و أعد عدیدا، و أکتف جنودا؟! تعبدوا للدنیا اى تعبد و اثروها أى ایثار، ثم ظعنوا عنها بغیر زاد مبلغ، و لا ظهر قاطع...فاعلموا و أنتم تعلمون بأنکم تارکوها و ظاعنون عنها و اتعظوا فیها بالذین قالوا: ((من اشد منا قوة)) حملوا الى قبور هم فلا یدعون رکبانا، و أنزلوا الأجداث فلا یدعون ضیفانا، و جعل لهم من الصفیح أجنان، و من التراب أکفان و من الرفات جیران، فهم جیرة لا یجیبون داعیا، و لا یمنعون ضیما و لا یبالون مندبة، ان جیدوا لم یفرحوا، و ان قحطوا لم یقنطوا. جمیع و هم احاد، و جیرة و هم أبعاد. متدانون لا یتزاورون، و قریبون لا یتقاربون، حلماء قد ذهبت أضغانهم، و جهلاء قد ماتت أحقادهم، لا یخشى فجعهم، و لا یرجى دفعهم، استبدلوا بظهر الأرض بطنا، و بالسعة ضیقا، و بالأهل غربة و بالنور ظلمة، فجاؤ و هإ؛- کما فارقوها عراة .(3)
ترجمه:
((...آیا شما در جایگاه سکونت کسانى زندگى نمىکنید که پیش از شما بودهاند و عمرهاى آنان طولانىتر از شما و آثار و نشانههاى زندگى آنان ماندنىتر از آثار و نشانههاى شما بوده است، و آنان خود داراى آرزوهایى بیش از آرزوهاى شما، و آمادگى آنان براى زندگى در دنیا بیش از آمادگى شما بوده است و داراى لشکریانى بیش از لشکریان شما بودهاند، آنان دنیا را به گونهاى شگفت آور بندگى نمودند و آن را برگزیدند، و سرانجام بدون گرفتن توشهاى مناسب و مرکبى راهور از این دنیا کوچیدند...))
((...آگاه باشید! و شما آگاه هستید که روزى فرا خواهد رسید که دنیا را رها نموده و از آن کوچ خواهید کرد و در این دنیا از کسانى پند بگیرید که گفتند: ((نیرومندتر از ما کیست؟)) آنان به گورهایشان برده شدند در حالى که نام آنان را ((سوار بر مرکب)) نخواندند زیرا با میل و اراده خود سوار بر تابوت نشدند و بر گورها وارد شدند در حالى که ((مهمان)) خوانده نشدند، و از زمین پهناور براى آنان پنهانگاه و از خاک آن کفن و از استخوانهاى آرد شده خرد شده، همسایگانى پدید آمد، سپس آنان همسایگانى هستند که هیچ فراخوانى را پاسخ نمىدهند، و هیچگونه ستمى را جلوگیرى نمىکنند و به هیچ نوحه گرى التفات نمىنمایند، اگر بر آنان باران رحمت ببارد، شاد نمىشوند، و اگر به خشکسالى دچار گردند ناامید نمىگردند، آنان در کنار هم گرد آمدهاند در حالى که تنها هستند، همسایگان هستند در حالى که دور از یکدیگرند، نزدیک یکدیگرند در حالى که یکدیگر را دیدار نمىنمایند، نزدیکان یکدیگرند در حالى که از هم دورند، بردبارانى هستند که کینه آنان از میان رفته، و نادانانى هستند که کینه هایشان مرده است، از زیان رسانیدن ناگهانى آنان هیچگونه ترسى و وحشتى نیست، و امیدى به آنان نیست که تا از چیزى دفاع نمایند، درون زمینى را به جاى بیرون آن، و مکان تنگ را به جاى مکان پهناور، و دورى از خویشان را به جاى زندگى در کنار آنان و تاریکى گور را به جاى روشنایى روى زمین برگزیدند، سپس به همانگونه که از دل زمین برهنه بیرون آمده بودند، برهنه به سوى آن بازگشتند...))
این سخنان پندآمیز از پیشواى پارسایان على علیهالسلام آنچنان صریح و روشن است که نیاز به هیچگونه شرح و توضیح ندارد. ولى بى مناسبت نیست که به چند بیت از خیام نیشابورى توجه شود:
اى چرخ فلک خرابى از کینه توست - - بىدادگرى شیوه دیرینه توست
اى خاک اگر سینه تو بشکافند - - بس گوهر قیمتى که در سینه توست
اى دیده اگر گورنهاى گور به بین - - وین عالم پر فتنه و پر شور به بین
شاهان و سران و سروران زیر گلند-- روهاى چو مه در دهن مور به بین
و نیز بابا طاهر سروده است:
اگر زرین کلاهى عاقبت هیچ - - به تخت ار پادشاهى عاقبت هیچ
گرت ملک سلیمان در نگین است - - در آخر خاک راهى عاقبت هیچ(4)
×××××××
پاورقی:1- - نهج، فیض، خ 156، صبحى، خ 157.
2- نهج، فیض و صبحى، قسمتى از نامه، 45.
3- - نهج، فیض، خ 110، صبحى، خ 111.
4- معاد در نهج البلاغه:احمد باقریان ساروى
شیوه هاى تهاجم فرهنگى(مبحث ششم)
جدایى جوانان از اعتقادات دینى
جوانان سازندگان کشورند و اگر خوب تربیت شوند و باورهاى دینى را در قلب پاک خویش بپرورانند، هادیان جامعه اند. شور و نشاط جوانان وقتى با فرهنگ پاک و پویاى اسلام عجین شد، آنگاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره مند خواهند گردید. دشمنان اسلام این نکته را خوب مى دانند؛ از این رو، باورهاى اسلامى در نوک پیکان یورش آنان است و مى کوشند از هر طریق اعتقادات مذهبى را در وجود جوانان سست و کم رنگ کنند تا به خود برسند؛ زیرا با وجود فرهنگ اسلامى - که با فطرت (بخصوص فطرت و بى آلایشى جوانان ) سازگار است - جاى هیچ نفوذى براى فرهنگ بیگانه نیست .
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة الله خامنه اى از این توطئه شوم اینچنین نقاب بر مى گیرند:
یکى از راههاى تهاجم فرهنگى این بود که سعى کنند جوانهاى مؤ من را از پایبندیهاى متعصبانه به ایمان - که همان چیزى است که یک تمدن را نگه مى دارد - منصرف کنند؛ مانند همان کارى که در قرنهاى گذشته در اندلس کردند. جوانها ریختند در عالم فساد، شهوترانى و میگسارى ، این کارها در حال حاضر دارد انجام مى گیرد. (1)
این ایمان و اعتقاد جوانان حزب اللهى و بسیجى است که بر سر راه استکبار جهانى قرار گرفته است و از انقلاب اسلامى و اسلام ناب ، پاسدارى و حراست مى کند. جوان با ایمان از امام راحل خویش آموخته است که تا ایمان به خداى قادر دارد، راهى براى نفوذ بیگانگان و رخنه در انقلاب اسلامى نیست ، با این وفا دارى به انقلاب اسلامى تسلیم ناپذیرى غیور مردان با ایمان ، جایى براى غارتگرى جهانخوران نخواهد ماند. و این را استکبار جهانى خوب دریافته است . از این رو مى کوشد با فاسد کردن جوانان ، قدرت را از آنان بگیرند و آنها را به سوى تباهى و پوکى سوق دهند.
همچنین رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى ایران حضرت آیة الله خامنه اى فرمودند:
جوانان ما در کوره انقلاب ، پارسا و مبرا از آلودگیهاى مختلف شده اند، لذا دشمن که این امر را مخالف اهداف خود مى داند، از طریق باندهاى فساد در تلاش است تا جوانان ما را به سوى تباهى سوق دهد؛ ولى ما با این مفسدان در هر کجا که باشند با شدت برخورد مى کنیم ؛ زیرا آنها را تباه کننده نسل جوان کشور مى دانیم . (2)
لجام گسیختگى و اشاعه شهوترانى در بین جوانان از رایجترین و شاید آسانترین روشهاى به تباهى کشیدن این قشر مهم از جامعه است . استکبار جهانى براى این منظور، سعى کرده است از راههاى گوناگون از قبیل استفاده از ماهواره ها، ارسال نوارهاى صوتى و تصویرى ، عکسهاى مبتذل ، کتاب و مجله و... بهره جوید.
رهبر مسلمانان جهان در این باره مى فرمایند:
استعمارگران براى جدا کردن نسلهاى رو به رشد کشورها از دین ، عنان گسیختگى شهوات انسانى را ترویج کردند و به گسترش آن پرداختند. آنها به این واقعیت دست یافته بودند که با عنان گسیختگى شهوات ، رشد و پرورش روح انسان امکان پذیر نخواهد بود؛ لذا با مبارزه با اسلام و دیگر ادیان در هر جامعه اى تلاش خود را در جهت باز کردن راه شهوات به کار گرفتند که مهمترین اقدام آنها در این راه ، کشف حجاب بود و در پى آن میخوارگى و شکستن رابطه محدود بین زن و مرد... را ترویج کردند. (3)
×××××××
1-روزنامه جمهورى اسلامى ، 22/5/71.
2-همان ، 16/11/71.
3-همان ، 2/10/1369.
تهاجم فرهنگى : معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
پى آمدهاى تقلیدهاى کورکورانه
پیروى بى چون و چرا از جوامع متمدن ! باعث عقب ماندگى بیشترین ملتها است . ملتهاى عقب مانده ویا به عبارتى رساتر عقب نگه داشته شدهمانند ایران در رژیم منحط پهلوى حتى افرادکشورهاى در حال رشد، همیشه دنباله رو بوده اند و از خود ابتکار و استقلال نداشتهاند و با شیفتگى چشم به دروازه هاى غرب دوخته بودند تا در مسابقه مد لباس ، کفش وکلاه و موى و سبیل و... عقب نمانند و چنان بى اختیار بودند که بى اختیار آدمى بهحیرت و شیفتگى پرندگانى مى افتد که مى گویند در برابر دیدگان نوعى مار زهرناک ،چنین بیخود مى گردند....
چنین افرادى به جاى اقتباس از تجربیات سودمند دیگران ،به جنبه هاى منفى توجه داشتند و صرف مشروبات الکلى ، بى بند و بارى ، ولنگارى ، لاقیدى ، شب نشینى هاى زیانبخش و آزادى جنسى را نشان پیشرفت مى پنداشتند. این گونهتقلید از نظر روانشناسان و جامعه شناسان ، یک بیمارى خطرناک و حاکى از عقده هاى خودکم بینى افراد و ملتهاست که براى جبران عقب ماندگى خود، برآنند همیشه از مللپیشرفته تقلید کنند. همه گیرى این بیمارى اجتماعى در برخى از محیطهاى استعمارزده تابدان پایه بود که یکى از نویسندگان نوشت: در وطن و کشور خودشبیه قومى از خود بیگانه ایم . در لباس و خانه مان ، در خوراکمان ، در ادبمان ، وخطرناکتر از همه در فرهنگمان ، فرنگى ماب مى پروریم و فرنگى ماب فکر مى کنیم و راهحل هر مشکلى را فرنگى مابانه مى جوییم(1)بزرگترین خطرى کهاینگونه تقلیدها به دنبال دارد، رکود فکرى و اضمحلال شخصیت فردى و اجتماعى است . ملت مقلد، همواره متکى به دیگران است و از خود استقلال ندارد ونمى تواند روى پاىخودش بایستد. روح اعتماد به نفس در آنان ، کشته شده است و براى همیشه محکوم بهبردگى خواهند بود.
اقتباس درست
ما هرگز منکر اقتباس درست ازتجربیات علمى و فکرى دیگران و بهره گیرى از نظر متخصصین نیستیم . زیرا از اینراهنمایى ها، در هر فنى ، لازم است و گرنه هرکسى باید از کودکى ، تجربیات و رفتار وکردار ویژه خود برگزیند؛ پیداست که در این صورت ، زندگى در اجتماع ، بسیار دشوار وشاید غیر ممکن باشد. پس باید از مظاهر خوب و سودمند و تجربیات درست ، سود جست وبینشى درست و بخردانه از دستاوردهاى فکرى و تجربه هاى علمى ملتها و تمدنها، به دستآورد و از آن در چهار چوب فکر و عمل ملى و اعتقادى خود استفاده کرد.(2)
×××××
پاورقی:1- غرب زدگى ص 36
2- تقلید، اقتباس : هیئت تحریریه موسسه در راه حق
پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
فاصل میان زندگى دنیا و بهشت و دوزخ
فان الله سبحانه لم یخلقکم عبثا، و لم یترککم سدى، و ما بین احدکم و بین الجنة أو النار الا الموت... (1)
ترجمه:
((خداوند سبحان شما را بیهوده نیافریده، و پوچ رها نکرده است، و میان هر یک از شما و بهشت و دوزخ جز مرگ فاصلهاى نیست.))
××××××
پاورقی:1- - نهج، فیض، خ 63، صبحى، خ 64.
2- معاد در نهج البلاغه:احمد باقریان ساروى
شیوه هاى تهاجم فرهنگى(مبحث پنجم)
تبلیغ فراماسونرى (1)
فراماسونرى ، که انگلیس از 350 سال قبل آن را با کلمات دلپذیر آزادى ، برادرى ، برابرى و نوعدوستى رواج داد، از قرن هیجدهم به بعد، به بزرگترین حربه استعمار تبدیل شد و مى رفت تا دین و اعتقادات مذهبى ملل مختلف را بکلى محو و نابود سازد. برخى از تحصیل کرده هاى کشورهاى آفریقایى و آسیایى خیلى زود فریب نیرنگهاى پیشگامان فراماسونرى را خوردند و در دام این حزب خطرناک افتادند.
کشور ایران نیز، از یورش این حزب استعمارى مصون نماند. فراماسیونها که در نقش عاملان استعمار ظاهر شدند و در رده هاى بالاى حکومتهاى فاسد و وابسته گذشته ، نفوذ داشتند، اساس ملیت و هویت ایرانى را بر هم زدند و افتخارات اسلامى و ملى ایرانیان را به تمسخر گرفته و به تبلیغ فرهنگ مبتذل غرب و بیگانه پرستى پرداختند.
روباه پیر استعمار که این مار خوش خط و خال را در آستین پرورده بود، براى ترویج فساد و محو آثار اسلام و مذهب در ایران ، به اقدامات زیادى دست زد؛ از جمله بعد از قتل امیر کبیر تلاش کرد تا دست نشاندگان خود را بر مسند قدرت رسانده و براى آنکه هیچ گاه اینان به فکر استقلال فکرى و وطن پرستى نیفتند، همه را به سازمان جهان وطنى فراماسونرى وارد کرد. پس از خلع ید انگلیس از صحنه سیاست بین المللى نیز امریکاییهاى جهانخوار بهره بردارى و رهبرى این تشکیلات پیچیده و مخوف را در دست گرفتند.
امریکاییها اکثر وزیران و صاحب منصبان و متصدیان مشاغل حساس مملکتى را از فرماسونرها انتخاب کرده و از کسانى که در این شبکه وابسته به استکبار جهانى عضویت داشتند و به صورت فردى و یا جمعى در لژهاى فراماسونرى فعالیت داشتند، بهره برداریهاى سیاسى و جاسوسى زیادى نمودند. بعدها، اسامى افراد زیادى از باصطلاح رجال سیاسى و حکومتى ایران در خانه شریف امامى - که استاد اعظم فراماسیونهاى ایران بود - به دست آمد که گویاى این واقعیت تلخ و عبرت آمیز است .
×××××××
پاورقی:1-تلخیص از همان مدرک ، ص 123 - 121.
تهاجم فرهنگى : معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
حدیث روز
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله :
اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاَْغْنیاءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛
ترجمه:
عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر،
سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛
تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛
صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر،
توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.
××××
پاورقی:1- نهج الفصاحه، ح 2006.
ترک جلسه به خاطر نماز
یکى از ادیانى که نامشان در قرآن آمده ، ((صابئین )) هستند که به حضرت یحیى گرایش دارند وبراى ستارگان تاءثیرى قائلند. نماز و مراسم ویژه اى دارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.
این فرقه ، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند که بارها با امام رضا علیه السّلام گفتگو کرد، ولى زیر بار نمى رفت .
در یکى از جلسات ، امام رضا علیه السّلام استدلالى کرد که او تسلیم شد و گفت : اکنون روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذیرم ، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضا علیه السّلام جلسه را ترک کرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است ، چنین فرصتى پیش نمى آید، امام فرمود: اوّل نماز!
او که این تعهّد را از امام دید، علاقه اش بیشتر شد. بعد از نماز گفتگویش را تکمیل کرد و ایمان آورد.(1)
××××
پاورقی:1- بحار، ج 49، ص 175.
یکصد و چهارده نکته در باره نماز: حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتى
شیوه هاى تهاجم فرهنگى(مبحث چهارم)
تشکیل مسابقات بین المللى ادبى ، هنرى ، علمى و ورزشى منطبق بر ارزشهاى غربى
از دیگر شیوه هاى تهاجم فرهنگى دشمن ، مسابقاتى است که در سطح بین المللى در رشته هاى گوناگون ادبى ، هنرى و علمى و ورزشى برگزار و به هنرمندان و دانشمندان کشورها جوایزى اعطا مى شود. در این تحلیل جایزه اى که داده مى شود مهم نیست ، بلکه مهم افرادى هستند که جایزه به آنان تعلق مى گیرد. و باصطلاح مورد توجه استکبار جهانى قرار مى گیرند، که بیشتر افراد بى اصالت و دور از فرهنگ ملى و اسلامى و مزدوران را شامل مى شوند. غالب این افراد که ترویج کنندگان فساد و ابتذال هستند و انسانیت را خدشه دار ساخته اند، به عنوان چهره هاى بر جسته ادبى ، هنرى (!) و دانشمند (!) معرفى مى شوند! در نتیجه ، هر علم و هنرى که بیانگر لجام گسیختگى آدمى و دور از معنویات بوده و در خدمت منافع غرب باشد، مورد تاءیید و تشویق قرار گرفته و مى گیرد و برنامه هاى مبتذلى مانند انتخاب ملکه زیبایى و غیره که نه تنها فاقد ارزشهاى انسانى است ، بلکه مایه لگدکوب کردن شرافت انسان و کرامت ذاتى اوست - در راءس برنامه هاى آنان قرار مى گیرد.
به این ترتیب هنرمندان وابسته اى که کشور به تقلید از ادبیات و هنر اروپا و آمریکا مى پردازد مقبول استکبار قرار مى گیرند و روشنفکرانى که فرهنگ اسلامى - ملى و سنتهاى بومى و دینى خویش را به صورتهاى مختلف مورد تحقیر و تمسخر قرار مى دهند و همچون سلمان رشدى مرتد خود را با لامذهبى و بى قیدى زده و به رنگ اروپا و آمریکا در مى آید - در مجامع علم و ادب غرب از مقام و موقعیت خوبى برخوردار مى شوند. (1)
فرهنگ و هنر انقلابى - که با بیان حقایق و شکوفا ساختن استعدادها و فطرت انسان ، افراد را براى پذیرش حق آماده مى سازد و روحیه ظلم ستیزى و استقلال طلبى را در آنان زنده مى کند - ریشه حقارت و از خود بیگانگى را در جامعه خشکانده و مانعى بزرگ براى سلطه گرى استعمارگران به شمار مى آید.
از این رو، تلاش استعمار این است که با منزوى ساختن ادب و هنر انقلابى ، هنر و بازدارنده غرب را مطرح سازد و بدین وسیله هنرمندان روشن بین و روشنگرا را با انواع برچسبهاى ناچسب از صحنه هنرى و فکرى جامعه حذف نماید. چرا که تنها با منزوى کردن نیروهاى مؤ من و جایگزین ساختن مزدوران وابسته و غیر متعهد است که مى تواند به اهداف پلید و شیطانى خود دست یابد. رهبر بیدار انقلاب حضرت آیة الله العظمى خامنه اى - دام ظله العالى - با افشاى این توطئه خطرناک ، مى فرمایند:
یکى از کارهاى آنها منزوى کردن جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابى در کشور بود... از جمله روشهایى که براى منزوى کردن نیروهاى مؤ من به کار مى رود - و من هم احساس مى کنم که این از آن دردهاى خاموش است و انسان دوست دارد که این چیزها را همه مردم بوضوح بفهمند - این است که وقتى فیلم یا آثار و فراورده هاى هنرى ایران در مجامع جهانى مطرح مى شود، آثارى که نشان از روحیات انقلاب داشته باشند، مورد بى اعتنایى قرار مى گیرند. این مجامع جهانى بظاهر غیر سیاسى هستند؛ اما باطن قضیه جور دیگرى است ... چرا در میان آثارى که اینها جایزه دادند یک اثر انقلابى وجود ندارد. آیا ما فیلم انقلابى نداریم ؟ شعر انقلابى نداریم ؟ آیا اینها ارزش هنرى ندارد؟ بنده احتمال مى دهم که این مجامع حتى جایزه نویل را هم بدهند به یکى از همین عناصر باصطلاح فرهنگى ضد اسلامى و ضد انقلابى ، براى اینکه آنها را در دنیا بزرگ و عناصر انقلابى را منزوى کنند. (2)
×××××××
پاورقی:1-در تحلیل استعمار فرهنگى ، ص 37. (تلخیص )
2-روزنامه جمهورى اسلامى ، 22/5/71.
تهاجم فرهنگى : معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران