شهادت مو
(نیشابورى )، ذیل آیه (الیوم نختم على افواهم و تکلمناایدیهم ) (امروز است که بر دهان آنان مهر خموشى مى نهیم و دستهایشان ، با ما سخن گویند- سوره 36 - آیه 65) گویند: در برخى اخبار صحیح آمده است که در روز قیامت ، اعضاى بدن آدمى ، علیه او شهادت مى دهند. در این هنگام ، مویى از چشم به حرکت مى آید و اجازه مى گیرد تا شهادت دهد پس ، پروردگار مى گوید: اى موى چشمش ! سخن بگو! و بر بنده ام گواه باش !
و او شهادت مى دهد بر این که از خوف (پروردگار) گریسته است . پس ، او را مى بخشد و منادى از سوى پروردگار ندا مى دهد که این آدمى ، آزاد شده پروردگارست به شهادت مویش !
××××××
پاورقی:1- کشکول شیخ بهایی
حکایت
در (حیاة الحیوان )، زیر کلمه (کبک ) آمده است که : یکى از سران (کرد) بر سفره یکى از امیران ، مهمان شد و بر آن سفره ، دو کبک بریان نهاده بود. کرد، کبکها را نگریست و خندید. و چون امیر از سبب خنده اش پرسید، گفت : به روزگار جوانى بر سوداگرى ، راه زدم ، و چون خواستم که او را بکشم ، زارى کرد. اما زارى او بى فایده بود . مرد، چون مرا مصمم به کشتن خویش دید، به دو کبک که در کوه بودند، روى آورد و گفت : برکشتن من ، گواه باشد! و اکنون که این کبک ها را دیدم ، نادانى او به یادم آمد. امیر گفت : آن دو، شهادت خویش دادند و فرمان داد، تا گردنش زدند.1
××××××
پاورقی:1- کشکول شیخ بهایی
چوپان و اثبات وحدانیت خدا
سرچشمه علماء و فضلاء امام فخرالدّین رازى علیه الرّحمة ادا مى نماید که :
هفتاد و دو دلیل جهتوحدانیّت رب جلیل تاءمل نموده بودم و روز تعطیل سیرکنان به دامن کوهسارى چون نسیمبهارى گذر کردم شبانى را دیدم که گوسفندان مى چرانید، با خود گفتم که من عمرى بهدلایل و برهان عقلى بر وحدانیت معبود پى برده ام و علم واجب تعالى حاصل کرده ام وهنوز در دریاى حیرت((ما عرفناک))گرفتارم و از اندیشهلا احصى ثناءعلیکدل افگار، آیا این شبان روزى رسان خود را به چه کیفیت مى شناسد وآفریننده خود را چگونه مى داند؟ پیش شبان رفته گفتم : خداى خود را چگونه مى شناسى؟
گفت : چنان که فرد و بى مانند است .
گفتم : اگر به تو کسى گوید که خداى دوتواند بود، هیچ دلیلى دارى که رفع این سخن نمایى و پرده از وحدانیت حق بگشایى؟
گفت : این چوب شبانى را چنان بر سر آن کس مى زنم که سرش دو مى شود و مغزش چونسخنش پریشان مى گردد. و من هیچ دلیلى چنین قاطع و برهانى چنین ساطع نیافتم که بیخشجر اعتقادش در زمین دل پاى محکم کرده بود که به صرصر دلایل عقلى از جاى نمى رفت وعرق نمى گشود.(1)
××××××
پاورقی:1- هزار و یک کلمه ،علامه حسن زاده عاملی، ج 2، ص 343.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
بزرگترین فضیلت قرآنى امیرالمؤمنین علیه السلام
سلیم بن قیس گوید: مردى از على بن ابیطالب علیه السلام پرسید: بزرگترین فضیلت خود را برایم بگو؟
حضرت فرمود: آنچه خداوند در قرآن نازل نموده است ، پرسید: خداوند در مورد شما چه نازل نموده است ؟ فرمود: سخن خدا کهفرمود: «و یقول الذین کفرو الستمرسلا قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب»منظور خداوند از کسى که داراى علم و کتاب است من هستم .( 1)
از اهل سنت صاحب کتاب ینابیع المودة ، شیخحافظ قندوزى حنفى در باب 30 از کتاب خود احادیث متعددى در همین مورد روایت کرده است .
×××××××
پاورقی:1- تفسیر نور الثقلین ، ج 2، ص 521.
نسبت علم موسى و خضر با علوم امیرالمؤمنین علیه السلام
وقتى حضرت موسى علیه السلام از نزد خضر برگشت و آن حوادث عجیب مثل سوراخ کردن کشتى و تعمیر دیوار و کشتن آن نوجوان به وقوع پیوست ،
برادر او هارون از موسى در مورد دانش خضر پرسید.
حضرت موسى علیه السلامفرمود: این امر، دانشى است که نداشتن آن ضرر ندارد ولى حادثه اى عجیب تر روى داد! هارون پرسید: چه حادثه اى ؟ حضرت موسى علیه السلام گفت :
من و خضر کنار دریاایستاده بودیم که پرنده اى شبیه به چلچله ظاهر شد، با منقار خود قطره اى آب برداشتو به طرف مشرق پرتاب کرد! بار دوم قطره اى دیگر برداشت و آن را به طرف مغرب انداخت، بار سوم آن را به طرف جنوب و بار چهارم به طرف شمال پرتاب کرد! و در دفعه پنجم بهطرف آسمان و دفعه ششم به خشکى و دفعه هفتم به دریا انداخت و سپس پرکشید و پروازکرد.
ما دو نفر حیرت زده ماندیم و سر این کار را نفهمیدیم تا اینکه خداوند فرشتهاى را به صورت آدمى فرستاد و به ما گفت :
چرا شما را متحیر مى بینم ؟ گفتیم : درکار این پرنده متحیریم ، گفت : منظور او را نمى دانید؟ گفتیم : خدا بهتر مى داند،گفت : این پرنده با عملش مى گوید: به حق آنکه شرق و غرب زمین را آفرید و آسمان رابر پا داشت و زمین را به حرکت آورد و بگستراند، بطور قطع خداوند در آخر الزمانپیامبرى را خواهد فرستاد که نامش محمد صلى الله علیه وآله است ، او را وصیى استبنام على علیه السلام که علم شما دو نفر روى هم در مقابل دانش آن دو همانند اینقطره است در مقابل این دریا!!(1)
××××××××
پاورقی:1- بحار الانوار، ج 40، ص 177.
میراث داری انبیا ء
اَلسَّلامُ عَلی وارِثِ الأنْبِیاءِ... وَلَدَیهِ مَوجودٌ آثارُ الأصْفِیاءِ... (1) .
سلام بر وارث پیامبران... (کسی که) آثار برگزیدگان فقط در نزد اوست.
امام عصر علیه السلام وارث تمام کمالات انبیا و اولیا و نیاکان والا تبار خویش است.
حضرت رضا علیه السلام به ریّان بن صَلتْ در این باره فرمودند :
«... عصای موسی و انگشتری حضرت سلیمان (2) نزد آن حضرت است». (3) .
زمانی که حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه ظهور می فرماید، میراث هایی از انبیا و خصوصاً از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به همراه دارد ؛ میراث هایی که با هیچ بهایی نمی توان ارزیابی کرد.
مقصود از میراث در این جا، مال و دارایی که شخص از دنیا رفته برای ورثه خود باقی می گذارد، نیست ؛ بلکه مقصود یادگارهای ویژه الاهیِ نفیس و پر بهایی است که پیامبران برای اوصیای پس از خود به عنوان ودایع نبوت باقی می گذارند و از یک وصی به وصیّ بعد منتقل می گردد.
پس از وفات پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم، این ودایع، به علاوه میراثهای شخص رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به وصیّ آن بزرگوار، یعنی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و پس ازایشان، به حضرت امام حسن علیه السلام و به همین ترتیب به امام پس از وی... و سرانجام به خاتم الاوصیاء دوازدهمین جانشین یعنی حضرت مهدی ارواحنا فداه رسیده است. هم اکنون نیز نزد ایشان موجود است و تا روز ظهور آنها را حفظ خواهند فرمود. این میراثها، به عنوان نمادهایی، بیانگر حقانیّت آن حضرت و معرفی آن بزرگوار در زمان ظهور است.
حضرت صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود به نام یعقوب بن شعیب فرمود : «می خواهی پیراهن قائم علیه السلام را - که با آن قیام می کند - به تو نشان دهم؟»
عرض کرد : آری.
آن حضرت صندوقچه ای را خواستند. آن را باز کرده پیراهنی از کرباس از آن بیرون کشیدند. سر آستین چپ پیراهن، خونین بود.
سپس فرمودند : «این پیراهن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است در روزی که دندان پیامبر را شکستند، بر تن حضرتش بود. حضرت مهدی علیه السلام با همین پیراهن قیام می کند. (4) .
******
پاورقی:(1) مفاتیح الجنان، زیارت امام عصر علیه السلام.
(2) حضرت رضا علیه السلام در مورد نقش نگین انگشتر حضرت سلیمان می فرماید : کانَ نَقْش خاتم سلیمان بن داود : «سُبحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلماتِه». بحارالانوار، ج63، ص70، ح13. یعنی «منزه است خداوندی که لجام کرد جنّیان را به کلمات خود». از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : حق تعالی پادشاهی حضرت سلیمان را در انگشترش گذاشته بود، پس هرگاه آن انگشتر را در دست می کرد جمیع جن و انس و شیاطین و مرغان هوا و وحشیان صحرا نزد او حاضر می شدند و او را اطاعت می کردند... تفسیر قمی، ج2، ص236.
(3) منتخب الاثر، ص221، ح2.
(4) غیبت نعمانی، باب 13، ح42.
امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف و خضر نبی
امام رضا علیه السلام می فرمایند :
«حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده لذا تاکنون زنده است و تا دمیدن صور نمی میرد. او همواره نزد ما (ائمّه) می آید و بر ما سلام می کند... همه ساله در مراسم حج شرکت می کند و حج به جای می آورد. در عرفات می ایستد و به دعای مؤمنان «آمین» می گوید. خداوند به زودی قائم ما را با خضر مأنوس کند و وحشت او را به ایمنی تبدیل نماید و با مأنوس ساختن او، قائم علیه السلام را از رنج غربت و تنهایی رهایی بخشد». (1) .
برخی دیگر از ویژگی های حضرت خضر علیه السلام عبارت است از :
1 - حضرت خضر علیه السلام در هر سرزمینی که فرود آید، آن جا سرسبز و مصفّا می شود. حضرت قائم علیه السلام نیز به هر سرزمینی که بگذرد، آن ناحیه سرسبز و پرگیاه می گردد، و آب از آن می جوشد و چون از آن جا برود، آب فرو می رود، و زمین به حال خود برمی گردد. (2) .
2 - خداوند به حضرت خضر علیه السلام، قدرت و نیروئی عنایت فرموده است که به هر شکلی بخواهد درآید ؛ هم چنان که به حضرت قائم علیه السلام نیز همین قدرت را مرحمت فرموده است. (3) .
3 - حضرت خضر علیه السلام به علم باطن مأمور بود ؛ چنان که به حضرت موسی علیه السلام گفت : «تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی ؛ چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی؟» (4) حضرت قائم علیه السلام نیز به علم باطن مأمور است.
4 - اسرار کارهای شگفت انگیز حضرت خضر علیه السلام، آشکار نشد مگر بعد از آن که خود، فاش کرد. اسرار غیبت حضرت مهدی علیه السلام نیز روشن نمی شود مگر بعد از ظهور.
5 - حضرت خضر علیه السلام، هر سال در مراسم حج شرکت می کند، مناسک حج را انجام می دهد. حضرت قائم علیه السلام نیز هر سال در مراسم حج حضور یافته مناسک به جای می آورد.
*******
پاورقی
(1) اثبات الهداة، ج3، ص480.
(2) النجم الثاقب، ص14.
(3) بحارالانوار، ج13، ص286.
(4) کهف 67:18 و 68.
بهترین پناه
عبارت «اَلْکَهْفِ الْحَصینْ وَغیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُستَکینْ» (1) در موارد متعدد در وصف امام آمده است.
«کهف حصین» پناهگاه استواری است که انسان را از خطرات و لغزشها مصون می دارد و امام فریادرس و پناه درماندگانی است که به او روی آورند.
بنابراین، امام آفتاب جهانتاب است... باران حیات بخش است... ماه تابان است... ستاره هدایت است... آب گواراست... شعله فروزان است... خورشید پرفروغ است... راهنماست... باران شتابنده بهاران است... چشمه جوشان است... برکه و گلستان است... انیس جان و رفیق مؤمنان است و از همه بهتر این که پدری دلسوز و مادری مهربان است.
******
پاورقی
(1) بنگرید به صلوات منقول از حضرت زین العابدین علیه السلام در هر روز از ماه شعبان، مفاتیح الجنان.
توقیع حضرت ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف برای جمعی از مردم قم
و نیز در کتاب «احتجاج» از شیخ موثق ابوعمر عامری رحمة الله علیه روایت می کند که گفت: ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره فرزند امام حسن عسکری (ع) گفتگو نمودند. ابن ابی غانم می گفت: حضرت رحلت فرمود و اولادی نداشت. سپس آنها نامه ای در این خصوص نوشتند و به ناحیه مقدسه فرستادند (تا و کلای حضرت بآستان مقدسش برسانند) و درآن نامه نوشتند که ما بر سر این موضوع کشمکش نموده ایم. جواب نامه آنها بخط آن حضرت صلوات الله علیه بدین مضمون صادر گشت:
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاهدارد و بما و شما روح یقین موهبت کند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده اید، و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود بدل آنها راه یافته است، بمن رسید، ما از این موضوع بخاطر شما غمگین شدیم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم نه درباره خودمان زیرا خدا با ماست و جز بخدا به هیچکس نیازی نداریم و حق با ماست و بنا بر این کسیکه از اطاعت ما سرباز می زند، ما را بوحشت نمی اندازد. ما اثر صنع خدائیم و مردم بطفیل و جود ما، موجود گشته اند.
ای مردم! چرا دچار تردید گشته و در حال تحیر مطلب را بر خود مشتبه می سازید. آیا نشنیده اید که خدا می فرماید: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و پیغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت کنید؟
نمی دانید که در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمه، گذشته و آینده شما روی می دهد، و آیا ندیده اید که خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری سنگرهائی برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرر داشته تا بوسیله آن هدایت شوید؟ بطوریکه هر گاه یکی از آن علامتها پنهان شود علامت دیگری ظاهر می گردد و هر وقت ستاره ای غروب کند؛ ستاره دیگری می درخشد؟
پس وقتیکه امام حسن عسکری (ع) رحلت فرمود: گمان کردید که خداوند دین خود را باطل کرد، و رشته واسطه میان خود و بندگانش را قطع نمود؟ نه. چنین نبوده. و تا روز رستخیز و ظهور امر خدا که مردم او را نمی خواهند، هم چنین نخواهد بود.
امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصیت و علم و فرزند و جانشین او در میان ما است و جز ظالمان گناهکار کسی راجع به منصب و مقام امامت وی با ما نزاع ندارد و جز منکر کافر کسی ادعای این منصب بزرگ را نمی کند.
اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشکار و علنی گشتن سرّ الهی نبود چنان حق ما برای شما ظاهر می گردید که عقلهاتان حیران گردد و تردیدتان بر طرف شود ولی آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد یافت؛ و هر چیزی در لوح محفوظ مرقوم است.
پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را بما واگذارید. همه گونه خیروخوبی از ما بمردم می رسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطلاع از آن اصرار مورزید. و بچپ و راست میل نکنید، مقصد خود را با دوستی ما براساس راهی که روشن است بطرف ما قرار دهید. من آنچه لازمه نصیحت بود، بشما گرفتم و خداوند بر من و شما گواه است.
اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمی دیدیم و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوی با شما را ترک می گفتیم... و صلی الله علی محمد النبی و آله و سلم تسلیماً.