اندیشه، روشنی می آورد و غفلت، تاریکی . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نماز لیله الرغائب

نماز لیله الرغائب
نماز این شب را اینگونه نقل کرده‌اند که چون اولین شب جمعه ماه مبارک رجب شد، مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می‌شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر
«اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر
«سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکه والروح» گفته شود و پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» گفته شود.

دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر
«سبوح قدوس رب الملائکه والروح» گفته شود. در اینجا می‌توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 91/3/4 :: ساعت 12:0 عصر )
»» ویژگیهای ماه رجب

ویژگی‌های ماه رجب از زبان آیت‌الله تهرانی

آیت‌الله تهرانی با اشاره به راویتی از پیامبر(ص) که ماه رجب را ماه استغفار امّت خود خوانده است، بر ریزش رحمت الهی بر برندگان در این ماه تأکید کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس ، گزیده‌ای از سخنان این استاد اخلاق به مناسبت فرا رسیدن ماه نورانی رجب در پی می‌آید:

روی عَنِ الباقِرِ (عَلَیهِ السَّلامُ) قال: لجابر الجُعفی، یا جابرَ: «مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ أَو تَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ أَو وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ» [بحارالانوار، جلد68، صفحه 138]

ای جابر! چه کسی از خداوند تبارک و تعالی درخواستی کرده و خداوند درخواست و خواهش او را نپذیرفته و به او عطا نکرده است؟ یا اینکه چه کسی به خداوند توکّل و تکیه کرده و خداوند او را کفایت ننموده است؟

شرح

از حضرت باقر (علیه‏السلام) روایت شده است که حضرت به جابر جُعفی فرمودند: ای جابِر! چه کسی است که از خداوند در خواست کند و خداوند به او عطا نکند؟!

حضرت می خواهند بفرمایند که چنین چیزی نشدنی است؛ «مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ»، به تعبیر ما یعنی کسی را به من نشان بده که از خدا در خواست کرده و خدا به او عطا نکرده باشد؟!

«وَ مَن یَتَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ»، نشانم بده ببینم! کیست که کارش را به خدا واگذار کند و خداوند او را کفایت نکرده و کارش را انجام ندهد؟!

«وَ مَن وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ» نشانم بده ببینم! کیست که اعتماد به خدا کند و تکیه گاهش خدا باشد، امّا خدا او را نجات ندهد و از گرفتاری رهایی نبخشد؟!

در اینجا سه سؤال پشت سر هم مطرح شده است؛ اگر کسی واقعاً از خداوند درخواست کند و غیر او را کارساز نداند، خدا هم عطا می‏کند، هم کفایت می‏کند و هم او را نجات می بخشد؛ در این شکّی نیست!

بله! در هر زمانی این طور است؛ امّا در برخی ظرف‏های زمانی اجابت تسریع می‌شود؛ برخی مکان‏ها هم همین طور هستند، مثلاً در مشاهد مشرّفه، مساجد و... زمان‏ها نیز مانند مکان‏ها، در سرعت اجابت مدخلیّت دارند.

یکی از زمان‌هایی که در بین سال به این مطلب اختصاص دارد، «ماه رجب» است. در روایتی از پیغمبراکرم است که حضرت فرمودند: خداوند، فرشته‏ای را در آسمان هفتم قرار داده است که: «یُقالُ لَهُ الدّاعی»، اسمش «جارچی» است. «داعی» به معنای جارچی، یعنی کسی که کارش جار زدن است.

وقتی ماه رجب وارد می‏شود، این فرشته از شب تا به صبح فریاد می‌زند:

«طُوبی لِلذّکِرین طُوبی لِلطّائِعینَ»، خوشا به حال کسانی را که در این ایّام و شب‏ها به یاد خدا بوده و ذاکر الله تعالی هستند و از او اطاعت می‏کنند. «وَ یَقُولُ اللهُ تَعالی»، آن ملک می‏گوید: خداوند شب‏های ماه رجب می‌فرماید: «وَیَقُولُ اللهُ تَعالی اَنَا جَلیسُ مَن جالِسَنی»، من هم‌نشین کسانی هستم که با من هم‌نشین شوند!

«وَ مُطیعُ مَن اَطاعَنی»، این خیلی بالاست! اطاعت می‏کنم کسانی را که از من اطاعت ‏کنند!

«وَ غافِرُ مَن اَستَغفَرَنی»، می آمرزم کسانی را که از من درخواست غفران و آمرزش نمایند!

«اَلشَّهرُ شَهری وَ اَلعَبدُ عَبدی وَ الرَّحمَة رَحمَتی»، این ماه، ماه من است! بنده، بند? من است! و رحمت، رحمت من!

«مَن دَعانی فی هذَا الشَّهر ِ اَجَبتُهُ»، هر کس در این ماه، مرا بخواند و صدایم بزند، جوابش می گویم!

«وَ مَن سَئَلَنی اَعطَیتُهُ»، اگر کسی از من درخواستی کند به او عطا می‏نمایم!

«وَ مَن ِ اَستَهدانی هَدَیتُهُ»، اگر کسی از من راهنمایی بخواهد او را راهنمایی می‏کنم!

این روایت، روایت مفصّلی است. می‏فرماید: من این ماه را ریسمانی بین خود و بنده‏ام قرار داده‌ام، «وَ فَمَنِ اعتَصَم َ بِهِ وَصَلَ اِلیَّ»، هر کس این ریسمان را بگیرد، به من می رسد. ماه رجب، ماه خداوند، ماه رحمت خداوند و وسیله‏ای برای رسیدن به خداوند می‏باشد.

در روایتی امام صادق‏(علیه‏السلام) از پیغمبر اکرم نقل می فرماید که: ماه رجب، ماه استغفار امّت من است؛ بعد می‌فرماید: رجب را «اَصبّ» گویند، چون رحمت خدا در این ماه به امّت من زیاد ریزش می‌کند؛ ماه رجب چنین ماهی است. لذا حضرت فرمودند: زیاد در این ماه بگویید: «اَستَغفُرِ اللهَ وَ اَسئَلُهُ التَّوبَةَ»؛ ایشان برای استغفار دیگر سقف هم نمی‌گذارند، بلکه می‌فرمایند: زیاد استغفار کنید و در این ماه از رحمت الهی که بر شما ریزش می‌کند بهره بگیرید!

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 91/3/2 :: ساعت 10:58 عصر )
»» بیانات رهبر انقلاب درباره امام علی النقی (ع)

بیانات رهبر انقلاب درباره امام علی النقی (ع)

در آستانه‌ی سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیه‌السلام پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را درباره‌ی حیات نورانی این امام همام منتشر کرد.

این سخنان که در سی‌ام مردادماه سال 1383 و پس از مراسم روضه‌خوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیه‌السلام بیان شده، به این شرح است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

بالاخره در نبرد بین امام هادى (علیه‌السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى به‌دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنى‌عباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قوى‌تر شد.

حضرت هادى (علیه‌السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مى‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ى مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‌شناختند و از اسلام سر در نمى‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مى‌شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‌ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (علیه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامه‌نگارى و... - برساند. این شبکه‌هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ى اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادى همه‌ى این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و على‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفى درباره‌ى وفات حضرت هادى (علیه‌السّلام) هست که از عبارت آن معلوم مى‌شود که عده‌ى قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌اى که دستگاه خلافت هم آنها را نمى‌شناخت؛ چون اگر مى‌شناخت، همه‌شان را تارومار مى‌کرد؛ اما این عده چون شبکه‌ى قوى‌اى به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‌توانست به آنها دسترسى پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السّلام) - به قدر سالها اثر مى‌گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مى‌گذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‌بن‌اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده مى‌شد؛ تمام مى‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‌السّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. اگر اسلام انسانهاى کمربسته نداشت، نمى‌توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‌وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‌رفت. اگر اسلام کسانى را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه کنند، باید از بین مى‌رفت؛ تمام مى‌شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‌ماند؛ اگر هم مى‌ماند، از معارف چیزى باقى نمى‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى که حالا از معارف اصلى‌شان تقریباً هیچ‌چیز باقى نمانده است. این‌که قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، کار طبیعى نبود؛ کار غیرطبیعى بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک‌خوردن، زندان‌رفتن و کشته‌شدن هم هست، که اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.

ائمه‌ى ما در طول این دویست‌وپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبى مکرم اسلام (صلّى‌اللَه‌علیه‌وآله) تا روز وفات حضرت عسکرى، دویست‌وپنجاه سال است - خیلى زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیت‌شان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعى غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.
والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 91/3/2 :: ساعت 10:50 عصر )
»» نافرجام و خوش انجام

حدیث روز

نافرجام و خوش انجام

 
امام باقر(علیه السلام):
فَلَرُبَّ حَریص عَلى أَمْر مِنْ أُمُورِ الدُّنْیا قَدْ نالَهُ، فَلَمّا نالَهُ کانَ عَلَیْهِ وَبالاً وَشَقِىَ بِهِ وَلَرُبَّ کارِه لاَِمْر مِنْأُمُورِالاْخِرَةِ قَدْنالَهُ فَسَعِدَبِهِ :


چه بسا حریصى بر امرى از امور دنیا دست یافته و چون بدان رسیده باعث نافرجامى و بدبختى او گردیده است، و چه بسا کسى که براى امرى از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولى به وسیله آن سعادتمند گردیده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 91/3/2 :: ساعت 11:2 صبح )
»» ناگفته های خواندنی از زندگی ساده و درس آموز رهبر فرزانه انقلاب


آقا من می‌خواهم برای نجات از فشار قبر پیراهن شما را همراه کفنم داشته باشم. مقام معظم
 رهبری به حالت مزاح فرمودند: اینجا که نمی‌شود پیراهن را از تن درآورد! وقتی به محل
اسقرارم رفتم، آن را برای شما خواهم فرستاد . . .

بولتن نیوز : شنیدن خاطرات جالبی از کسانی که هر یک در روزگاری و به نوعی در کنار رهبر

 معظم انقلاب اسلامی حضور داشته اند و ناگفته هایی از زندگی ساده و بی آلایش رهبر امت

 اسلامی دارند هیچ وقت خالی از لطف نیست .

 در روزهای آغازین جنگ، در ستاد جنگ‌های نامنظم فعّالیت می‌کردیم و کارمان شناسایی

دشمن بود.روزی برای شناسایی عراقی‌ها، به منطقه‌ای رفتیم که قبلا‌ً دشمن در آن‌جا

 استقرار داشت،در آن محدوده، یک جوی آب بود که دو طرف آن را درختان انبوهی پوشانده

بود.هرطرف جوی که می‌ایستادی،طرف مقابل به علت ازدحام درخت‌ها،قابل رؤیت نبود    .

 تصوّر ما این بود که عراقی‌ها در برابر ما- در آن سمت جوی- قرار دارند. با حالت آماده‌باش،

ازسمت راست جوی به طرف جلو حرکت می‌کردیم. ناگهان با سر و صدای زیادی مواجه

شدیم، فکر می‌کردیم دشمن‌ رو‌‌به‌روی ما است. آن‌ها نیز در مورد ما همین تصّور را داشتند.

 با رعایت اصول حفاظتی، به آن طرف جوی پریدیم.درهمان اثنا، نگاهمان به چهرهِ مقام

 معظّم رهبری افتاد.درآن زمان،ایشان نمایندهِ حضرت امام(ره)درشورای عالی دفاع بودند.

 معظّم‌له به اتّفاق چند نفر دیگر- قبل از ما - برای شناسایی منطقه رفته بودند. کار

شناسایی آنان تمام شده بود و داشتند بر می‌گشتند.دیدن آقا در آن مکان برای ما خیلی

 جالب بود. ما از آن دیدار، روحیه گرفتیم.سلا‌ح‌هایمان را به حالت عادی در آوردیم و از محبّت

 گرم حضرت آیت‌ا..خامنه‌ای بهره بردیم. آقا با تک تک ما دست دادند و یکایک ما را بوسیدند.

سردار سرتیپ پاسدار علی فدوی

شیطنت بنی صدر و تدبیر حضرت آیت ا... خامنه ای

با این‌که فرمانده‌ عملیات خوزستان بودیم، بنی‌صدر اصلاً ما را به جلسه‌ها راه نمی‌داد. ما

 می‌رفتیم خدمت آقا و ایشان دست ما را می‌گرفت و می‌بُرد در جلسه. بنی‌صدر هم دیگر

جرأت نمی‌کردچیزی بگوید.اصلاً حضورمادرآن جلسات،باحمایت حضرت آقا بودتاواقعیت‌های

جنگ را برای اعضا بگوییم.در یکی از جلسات شورای عالی دفاع که به ریاست بنی‌صدر

 تشکیل شده بود، من و شهید حسن باقری حضور داشتیم. برادران ارتشی گزارش‌هایشان

را دادند ومسائلی را از زاویه‌ دید خودشان مطرح کردند. بعد نوبت به ما رسید. من به حسن

باقری -که مسؤول اطلاعات بود- گفتم:شما برو پای نقشه!حضرت آقا یک نگاهی به ما

 کردند.آن موقع خود من حداکثر پنجاه کیلو بودم؛ خیلی لاغر.فانسقه را دو دور، دور کمرم

 می‌بستم. حسن باقری که دیگر از من خیلی لاغرتر بود. آقا یک نگاهی به ما کردند که

این جوان حالاجلوی بنی‌صدر چه می‌خواهد بکند.

حسن باقری رفت و قشنگ تمام خطوط جبهه نبرد را به صورت دقیق توضیح داد؛ این‌‌جا

 چه واحدی ازدشمن هست،چه لشگری هست،چه ارگانی هست،حتی دشمن ازاین‌جا

می‌خواهدحرکت کند به کدام سمت و... وضعیت جبهه‌ها و خاکریزها را خیلی دقیق تشریح

 کرد. هرچه حسن باقری بیش‌تر حرف می‌زد،آقا خوشحال‌تر می‌شدند که بچه‌های انقلاب

وبچه‌های امام(ره) این‌طور دقیق و مسلط به مسائل نظامی نگاه می‌کنند. آن جلسه هم

 برای ما و هم برای حضرت آقا بسیار جالب و زیبا بود.

سرلشکر صفوی

مونس همیشگی جانبازان

در یکی از دیدارهایی که مقام معظم رهبری از جانبازان شهر مقدس قم داشتند، از اولین

نفری که مقابل در مستقر بود شروع به معانقه و روبوسی نمودند. هر یک از آنان دست

خلف صالح حضرت امام ( ره ) را می‌بوسیدند و بر صورت و چشمان خود می‌مالیدند.

گاهی گریه می‌کردند و دست به گردن معظم له می‌انداختند. از آنجا که برخی از عزیزان

جانباز روی چرخهای خود نشسته بودند، ایشان به حالت خمیده باقی می‌ماندندو صحبتهای

 آنان راگوش می‌دادند.یکی از جانبازان عرض کرد:آقامن تقاضادارم که انگشترتان را یادگاری

 به من بدهید. مقام معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را در آوردند و به ایشان دادند.

جانباز دیگری عبای رهبر را برای تبرک درخواست کرد. معظم له عبای خود را برداشتند

و به آن جانباز عطافرمودند.جانباز ویلچری دیگری عرض کرد: آقا من می‌خواهم برای

نجات از فشار قبر پیراهن را همراه کفنم داشته باشم. مقام معظم رهبری به حالت

مزاح فرمودند: اینجا که نمی‌شود پیراهن را از تن درآورد! وقتی به محل اسقرارم رفتم،

آن را برای شما خواهم فرستاد.دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که تمام شد، آقا به

محل اقامت خود بازگشتند و پیراهن را توسط بنده برای آن جانباز فرستادند. این در حالی

 بود که جمعیت جانبازان از مدرسه فیضیه متفرق نشده بودند.

حجت الاسلام و المسلمین ذالنوری

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 91/3/2 :: ساعت 9:19 صبح )
»» مسابقه تیراندازى امام باقر(ع)

 

امام باقر(ع) و مسابقه تیراندازى
هشام بن عبدالملک تصمیم گرفت امام باقر را به مسابقه تیراندازى فرا خواند تا به واسطه شکست او در مسابقه، امام را در نظر مردم حقیر و کوچک جلوه دهد! به همین جهت پیش از ورود امام(علیه السلام) به قصر خلافت، عدّه اى از درباریان را واداشت نشانه اى نصب کرده مشغول تیراندازى گردند.
امام باقر وارد مجلس شد و اندکى نشست.
ناگهان هشام رو به امام کرد و گفت: آیا مایلید در مسابقه تیراندازى شرکت نمایید؟ حضرت فرمود: من دیگر پیر شده ام و وقت تیراندازى ام گذشته است، مرا معذور دار.
هشام که خیال مى کرد فرصت خوبى به دست آورده و امام باقر را با شکست مواجه ساخته است، اصرار و پافشارى کرد و وى را سوگند داد و همزمان به یکى از بزرگان بنى امیّه اشاره کرد که تیر و کمان خود را به آن حضرت بدهد.
امام(علیه السلام) دست برد و کمان را گرفت و تیرى در چلّه کمان نهاد و نشانه گیرى کرد و تیر را درست به قلبِ هدف زد! آن گاه تیر دوم را به کمان گذاشت و رها کرد و این بار تیر در چوبه تیر قبلى نشست و آن را شکافت! تیر سوم نیز به تیر دوم اصابت کرد و به همین ترتیب نُه تیر پرتاب نمود که هر کدام به چوبه تیرِ قبلى خورد!این عمل شگفت انگیز، حاضران را به شدّت تحت تأثیر قرار داده، اعجاب و تحسین همه را برانگیخت.
هشام که حساب هایش غلط از آب درآمده و نقشه اش نقش بر آب شده بود، سخت تحت تأثیر قرار گرفت و بى اختیار گفت: آفرین بر تو اى اباجعفر! تو سر آمد تیر اندازان عرب و عجم هستى، چگونه مى گفتى پیر شده ام ؟! آن گاه سر به زیر افکند و لحظه اى به فکر فرو رفت.
سپس امام باقر و فرزند برومندش امام صادق(علیه السلام) را در جایگاه مخصوص کنار خود جاى داد و فوق العاده تجلیل و احترام کرد و رو به امام کرد و گفت: قریش از پرتو وجود تو شایسته سرورى بر عرب و عجم است.
این تیراندازى را چه کسى به تو یاد داده است و در چه مدّتى آن را فرا گرفته اى ؟ حضرت فرمود: مى دانى که اهل مدینه به این کار عادت دارند، من نیز در ایّام جوانى مدّتى به این کار سرگرم بودم ولى بعد آن را رها کردم، امروز چون تو اصرار کردى ناگزیر پذیرفتم.
هشام گفت: آیا جعفر نیز مانند تو در تیراندازى مهارت دارد؟ امام فرمود: ما خاندان، اکمال دین و اتمام نعمت را که در آیه
«أَلْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» آمده از یکدیگر به ارث مى بریم و هرگز زمین از چنین افرادى خالى نمى ماند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 91/3/2 :: ساعت 9:3 صبح )
»» صبرحضرت ایوب وشماتت مردم

صبرحضرت ایوب وشماتت مردم

«تمسخروسرزنش درآیات»

  « ای کسانی که ایمان آورده اید همدیگررامسخره نکنید ، شایدآنراکه مسخره واستهزاء می کنید بهترازشماباشند.» سوره حجرات آیه11

« بزودی خبرآنان که همه چیزرا به سخریه می گرفتند ومسخره می کردند ، به شماخواهد رسید که چه روزگارسختی خواهند داشت.» سوره انعام

همه حمال عیب خویشتنند * طعنه برعیب دیگران مزنید (سعدی)

توپنداری که بدگورفت وجان برد * حسابش با کرام الکاتبین است(حافظ)

صبرحضرت ایوب وشماتت مردم

زندگی حضرت ایوب (ع) که چگونه به انواع بلاها گرفتار شد وهمه راباصبر وشکیبایی تحمل نمود ، برهمگان روشن است ، بطوری که به عنوان یک ضرب المثل درنزدخاص وعام به صبرایوب مشهورومعروف می باشد.درکوران بلایا ومصیبتهای شدید،وآنهمه امتحان وآزمایش سخت الهی- که حضرت ایوب باصبروتوکل به حق تعالی ازمیان آنهمه بلاسربلند وسرافراز بیرون آمد-درشرائطی خاص بیش ازمواقع دیگر، برایوب(ع) سخت گذشت وباعث رنجش خاطرآن حضرت شد،وآن هنگامی بود که دوست ودشمن با نیش زبان اورا به سبب آن رنج وبلاها ،سرزنش وملامت می نمودند.

چنانچه نقل شده است: پس ازآنکه حضرت ایوب(ع)ازآن همه آزمایش الهی سرافرازبیرون آمد وازجانب خداوند عافیت کامل یافته ، وتمام نعمتهایی راکه ازاوگرفته بود،دوباره به دست آورد.

یک روز یاران ونزدیکانش ازآن حضرت پرسیدند:آنچه درآن شرائط برتوگذشت کدام سخت تربود؟

حضرت درپاسخ ایشان فرمود: شماته الاعداء.« سرزنش وشماتت دشمنان»

هرکه راجامه پارسابینی * پارسادان ونیک مردانگار

ور ندانی که درنهانش چیست * محتسب * را،درون خانه چکار

-------------------------

*محتسب:داروغه،نگهبان،کدخدا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 91/3/1 :: ساعت 8:11 عصر )
»» وذکر فان الذکری تنفع المؤمنین

   «وذکر فان الذکری تنفع المؤمنین»-سوره ذاریات آیه55

حکیمی گفته است:ده صفت را خدا از ده کس خوش ندارد:

1- بخل ازتوانگر2- تکبر از فقیر 3- طمع از عالم 4- بی حیایی از زن 5- دنیا پرستی ازپیر 6- تنبلی از جوان 7- تند خویی از پادشاه 8- ترس از جنگجو 9- خودپسندی از زاهد 10- ریاکاری ازعابد.

زاهدی گفته است : بیهوده ترین چیزها ده چیز است :

1-عالمی که از او استفاده نکنند 2-علمی که به کارنبندند 3-رای صحیحی که نپذیرند 4- حربه که به کار نرود 5-مسجدیکه تعطیل باشد 6-قرآنیکه نخوانند 7-مالیکه انفاق نکنند 8-اسبی که سوار نشوند

9-علمی که درسینه دنیادوست باشد 10-عمر درازی که توشه سفر آخرت درآن بر نگیرند.

مولای رومی به یکی از اصحابش گفت: به تووصیت می کنم که :

1- درسروعلن از خدا بترس 2-کم بخور 3-کم بخواب 4- درگفتارزیاده روی مکن

5- گردشهوت مگرد 6- مواظب روزه باش 7- نمازراهیچگاه ازدست مده8-باجور وجفای مردم بساز 9- ازمردم بی عقل وعامی بگریز10- با افراد صالح وبزرگوار رفاقت کن

گوینددر بنی اسرائیل عابدی بود،فرشته ای از خداوند اجازه گرفت وبه ملاقات وی آمد و به عابد گفت مرا موعظه کن، گفت : به تو ده وصیت می کنم فراگیر:                    

1و2- عالم و جاهل باش                            7و8-سخاوتمند و بخیل باش

3و4- دوست و دشمن باش                         9و10- شجاع و ناتوان باش

5و6- علاقه مند و بی علاقه باش

فرشته توضیح خواست ، عابد گفت :

1و2- خدا را بشناس و دیگران را نشناس

3و4- دوستان خدا را دوست دار و دشمنانش را دشمن

5و6- بدنیا بی علاقه باش و به آخرت علاقه مند

7و8- در متاع دنیا سخاوتمند باش و درامر آخرت بخیل

9و10- در اطاعت حق شجاع باش و در گناه ناتوان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/2/29 :: ساعت 10:52 عصر )
»» رأس کل خطیئه

 

حب الدنیارأس کل خطیئه

 

قال رسول الله(ص):حب الدنیا رأس کل خطیئه

فرمودرسول خدا(ص)گریه نکردن چشم ،ازسختی دل است.وسختی دل ازبسیاری گناه است. وبسیاری گناه ازبسیاری آرزوست . وبسیاری آرزو ازفراموشی مرگ است. وفراموشی مرگ ازمحبت به مال دنیاست . 

«پس محبت دنیا،سر تمام خطاهاست»

آورده اند:حاتم اصم،عارف وزاهد مشهورخراسان درقرن سوم هجری بوده ودر زهد وحکمت، سخنان دل انگیزی داشته،ومردم رابه قرائت قرآن، بسیارتشویق می کرده وخواندن قرآن و حکایات پارسایان را درتزکیه  نفس بسیارمؤثر می دانسته است.

نقل است که چون  به  بغداد آمد ،خلیفه را خبر کردند که زاهد خراسان آمده است.

اوراطلب کرد وچون حاتم از در درآمد ،خلیفه را گفت «ای زاهد!».خلیفه گفت :

من، زاهد نیستم که همه دنیا ، زیرفرمان من است. «زاهد تویی که به اندک قناعت می کنی وچیزی از دنیا برای خود جمع نکرده ای.»

حاتم گفت:« نه، زاهد تویی که به کمترین چیزوبی ارزشترین متاع  که دنیا باشد ، قناعت کرده ای . » 

 مگر قرآن نفرموده است : قل متاع الدنیا قلیل. « متاع دنیا اندک است. 1» وتو بیش از این <اندک>برای خود گرد نیاورده ای.

نصیب من از نعمتهای خدا،بسی بیش ازآن است که تو داری .پس« زاهد تویی؟»

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/2/29 :: ساعت 10:47 عصر )
»» داستان دوستان

 

داستان دوستان

تشرف محمد بن قاسم علوی در مسجد ا لحرام


ابراهیم بن محمد بن احمد انصارى مى گوید: روز شـشم ذیحجه در مسجد الحرام کنار مستجار (دیوار پشت درب کعبه ) بودم .
درآن جا جمعى حـدود سـى نـفـر حـضور داشتند در میان آنها غیر از محمد بن قاسم علوى ,کسى از اهل اخلاص (شـیعیان و موالیان اهل بیت پیامبر (ع )) نبود.
ناگاه جوانى که مشغول طواف بود به طرف ما آمد او دو لـباس احرام (ازار و رداء) به تن و نعل عربى به همراه داشت , همین که او را دیدیم , همگى از جـلالـتـش بـرخـاستیم و کسى از ما باقى نماند مگر آن که بر ایشان سلام کرد.
آن جوان همان جا نشست و ما دور او گرد آمدیم .
ایشان به سمت راست و چپ خود نظر انداخت و فرمود: آیا مى دانید که ابوعبداللّه (ع ) در دعاى الحاح چه مى گفت ؟ عرض کردیم : نه .
فـرمود: عرضه مى داشت :
اللهم انى اسئلک باسمک الذى تقوم به السماء و به تقوم الارض و به تفرق بین الحق و الباطل و به تجمع بین المتفرق و به تفرق بین المجتمع و قد احصیت به عدد الرمال و زنـة الـجـبـال و کـیـل البحار ان تصلى على محمدوآل محمد و ان تعجل لى من امرى فرجا.
بعد برخاست و داخل طواف شد ماهم به احترام ایشان برخاستیم , اما از این که نام مقدسش را بپرسیم غافل شدیم .
روز بـعـد در همان وقت و همان مکان ایشان به طرف ما تشریف آورد.
جهت احترام برخاستیم و او هـم مثل روز قبل نشست و نظرى به راست و چپ کرد بعد فرمود:مى دانید امیرالمؤمنین (ع ) بعد از نماز فریضه چه مى گفت ؟ گفتیم : نه .
فـرمـود: عـرض مى کرد:
الى ک رفعت الاصوات و لک عنت الوجوه و لک خضعت الرقاب الیک فى الاعمال یا خیر من سئل و اجود من اعطى یا صادق یا بارئ یا من لا یخلف المیعاد یا من امر بالدعاء و وعـد الاجـابـة یا من قال ادعونى استجب لکم یا من قال اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذادع ان فلیستجیبوالى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون و یا من قال یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتق نطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا انه هوالغفور الرحیم .
بـعد دوباره به راست و چپ خود نظر کرد و فرمود: مى دانید امیرالمؤمنین (ع ) درسجده شکر چه دعـایـى مـى خواند؟ مى گفت : یا من لا یزیده الحاح الملحین الاکرما وجودا ى ا من لا یزیده کثرة الدعاء الا سعة و عطاء یا من لا تنفد خزائنه یا من له خزائن السموات و الارض یا من له ما دق و جل لا یـمـنعک اسائتى من احسانک ان تفعل بى الذى انت اهله فانت اهل الجود و الکرم و التجاوز یا رب یا اللّه لاتفعل بى الذى انا اهله فانى اهل العقوبة و لا حجة لى و لا عذر لى عندک ابوء الیک بذنوبى کلها کـى تـعفو عنى و انت اعلم بها منى و ابوء لک بکل ذنب و کل خطیئة احتملتها فى کل سیئة عملتها رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعزالاکرم .
پس از بیان این جملات برخاست و مشغول طواف شد.
ما هم به احترام ایشان برخاستیم .
تـا آن که روز سوم باز در همان وقت آمد و ما هم مانند سابق به خاطر اکرام و احترام اوبرخاستیم .
ایـن بـار روى زمـیـن نشست و به سمت راست و چپ خویش نظر کرد و بعددر حالى که به حجر اسـماعیل (ع ) (نیم دایره اى که در یک طرف خانه کعبه دیده مى شود) اشاره مى کرد, فرمود: على بـن الـحـسـیـن (ع ) در هـمین مکان و زیر ناودان درسجود خود عرض مى کرد:
عبیدک بفنائک مـسـکینک بفنائک سائلک بفنائک یسئلک ما لا یقدر علیه غیرک .
بعد دوباره به راست و چپ خود نـظـر کـرد و بـه مـحمد بن قاسم علوى متوجه شد و فرمود: یا محمد بن القاسم انت على خیر ان شـاءاللّه (تـو بـر خیر وخوبى هستى ) زیرا بر اعتقاد پاک اثنى عشرى بود.
این جمله را فرمود و مثل گذشته مشغول طواف شد و هیچ یک از حاضرین نماند, مگر آن که این دعا را حفظ کرد.
در این جا به یکدیگر گفتیم : آیا کسى این جوان را شناخت ؟ محمد بن قاسم گفت :واللّه این جوان امام و صاحب زمان شما است .
گفتیم : از کجا مى گویى ؟ گفت : من هفت سال است دعا مى کنم و از خداى تعالى مى خواهم که حضرت صاحب الزمان (ع ) را به من نشان دهد تا آن که شام عرفه اى بود, ناگاه همین جوان را دیدم که دعایى مى خواند.
نزد او رفتم و از او پرسیدم : شما از کدام قوم هستید؟ فرمود: از مردم .
گفتم : از کدام مردم ؟ عرب یا غیر عرب ؟ فرمود: از عرب و اشراف ایشان .
گفتم : اشراف کیانند؟ فرمود: بنى هاشم .
گفتم : از کدام هاشم ؟ فرمود: اعلاها ذروة و اسناها (مردمى که از همه نظر عالى رتبه هستند.
) گـفـتم : اینها چه کسانى هستند؟ فرمود: من فلق الهام و اطعم الطعام و صلى باللیل والناس نیام (کـسـى که در جنگها, سر دشمنان خدا را شکافت و در راه او, گرسنگان راسیر کرد و شبها وقتى که مردم خواب بودند, مشغول عبادت بود.
) فهمیدم ایشان علوى است بعد هم از نظرم غایب شد و ندانستم به کجا رفت .
از مردمى که در اطراف من بودند, پرسیدم : این جوان علوى را مى شناسید؟ گـفتند: آرى , هر سال با ما اعمال حج را بجا مى آورد.
گفتم : سبحان اللّه به خدا قثسم دراو اثرى از سفر دیده نمى شود.
به هر حال براى انجام بقیه اعمال حج به سوى مزدلفه رفتم در حالتى که مغموم ومحزون بودم و بـا همین حال به خواب رفتم در عالم رؤیا سرور انبیاء رسول اکرم (ص ) را زیارت کردم فرمودند: یا محمد آن که را مى خواستى دیدى ؟ عرض کردم : کدام خواسته ام را مى فرمایید اى آقاى من ؟ فرمودند: آن که دیشب در وقت عشاء دیدى او امام زمان تو بود.
بـعـد از آن محمد بن قاسم گفت : من این جریان و این خواب را فراموش کرده بودم والان به یادم آمد
.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 91/2/29 :: ساعت 10:16 صبح )
<   <<   91   92   93   94   95   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 71
>> مجموع بازدیدها: 1547646
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب