یا مولا
تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند
تو آن انسان نایابی که با فانوس می جویند
تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندند
تمام ابرها در شط چشمان تو می مویند
قناری های عاشق از گلوگاه تو می خوانند
و قمری های سالک کو به کو راه تو می پویند
تو آن رود زلالی صاف و روشن از ازل جاری
که پاکی های عالم دست و رو را در تو می شویند
به شوق سجده ات هفت آسمان خم می شود در خاک
به نام نامی ات خورشید ها از خاک می رویند
تو تمثال تمام غنچه های بی ریا هستی
که تصویر تو را عشاق در آیینه می بویند
تمام موج ها در حلقه یاد تو می چرخند
تمام بادها نام تو را سرگرم هوهویند
+++++++
شعر:سیدحسن حسینی
فراق محبوب
امام علیّ بن موسی الرضا علیه السلام - که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی علیه السلام می داند -، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز جمعه سرود بیقراری و انتظار سر می دهد و برای فرج و ظهور آن بزرگوار دعا می کند :
«اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبدَکَ وخَلیفَتَکَ بِما أصْلَحْتَ بِهِ أنبیاءَکَ ورُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَأَیِّدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ واسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ومِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْنَاً یَعْبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شیئاً وَلا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنْ خَلقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلطاناً وَأْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وعَدوِّهِ واجْعَلنی مِنْ أنصارِهِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ». [1] .
بار الها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت [امام مهدی علیه السلام] را سامان ده - همان گونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی - واز فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما و دیده بانانی که از هر گزندی نگاهش دارند از پیش رو و پشت سر همراه وی گردان و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا ومانند تو قرار نمی دهد، وبرای هیچ یک از آفریدگانت برتری وچیرگی نسبت به ولیّ خود قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاوران او قرار ده، که همانا تو بر هر کاری توانایی.
با عنایت به مضامین زیبای فوق، روشن می گردد که امام هشتم علیه السلام عالی ترین و بلندترین زمزمه های محبّت را چگونه با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری می سازد! هم محبوب خود را معرفی می نماید و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارد و از خدا می خواهد که بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آن گاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی نموده بدین وسیله ارتباط معنوی و عاطفی خود را با آن بزرگوار ابراز می فرماید.
×××××××
پاورقی:[1] جمال الاُسبوع، ص413.
حدیث روز
امام على علیه السلام :
اَهْنَى الْعَیْشِ اطِّراحُ الْکُلَفِ؛(1)
گواراترین زندگى، رها کردن تکلّف ها (تجمّلات) است.
*******
پاورقی :1- غررالحکم، ح 2964 .
ذکرهای شگفت عارفان
آمرزش وبهره مندی ازاسماء
شیخ عبدا لقائم شوشتری:
اهل ذکر که می خواهندواقعاً ازبرکات اسماء الله بهره مندشوند،این ذکررا انشاء الله یک سال رجائاً انجام دهند.
شب هاقبل ازخواب ،هرشب به مدت تقریبی ده دقیقه ،ده بندازجوشن کبیر،باهمان ذکرمشترک «سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ» خوانده شود.اگرهربارده بندخوانده شود،هرده شب یک دورجوشن کبیرخوانده می شود.بنابراین دریک ماه ،سه دورجوشن کبیر خوانده می شود؛ودریک سال،سی وشش مرتبه می شود.درحدیث آمده است که هرکس درهر ماهی ،سه مرتبه جوشن کبیربخواند،خدای متعال اورامی آمرزد.1
*******
پاورقی:1- غم عشق(گام های نخستین درسیروسلوک)، عبدا لقائم شوشتری،ص279
اعجاز خوراکیها-انجیر
والتین والزیتون..
سوره تین درمکه نازل شده ودارای 8 آیه است . این سوره درحقیقت برمحورآفرینش زیبای انسان ومراحل تکامل وانحطاط او دورمی زند، واین مطلب باسوگندهای پرمعنایی درآغازسوره شروع شده وبعد از شمردن عوامل پیروزی ونجات انسان ، سرانجام باتاکید برمساله معاد و حاکمیت مطلقه خداوند پایان میگیرد.
درحدیثی ازپیامبر (ص) آمده است : « هرکس این سوره را بخواند خداوند دونعمت را مادامی که دردنیاست به او می بخشد: سلامت ویقین ، وهنگامی که ازدنیابرود به تعداد تمام کسانی که این سوره را خوانده اند ثواب یک روز روزه به عنوان پاداش به اومی بخشد.»
درآغاز این سوره به چهار سوگند پرمعنی برخوردمی کنیم که مقدمه برای بیان معنی پراهمیتی است. می فرماید : قسم به انجیروزیتون{یاقسم به سرزمین شام وبیت المقدس}وسوگند به طور سینین وقسم به این شهرامن (شهرمکه).
دراین که آیا منظورسوگند به همین دومیوه معروف یاچیزدیگراست بعضی آن را اشاره به همان دومیوه معروف می دانند که خواص غذایی ودارویی فوق العاده زیادی دارد وبعضی دیگرمعتقدند که منظور ازآن ، دوکوهی است که شهر«دمشق» و«بیت المقدس» برآنها قرارگرفته ، چراکه این دوسرزمین ،محل قیام بسیاری از انبیاء وپیامبران بزرگ خداست. .وهرگاه این دوقسم (تین وزیتون) رابرمعنی ابتدایی آنها حمل کنیم یعنی انجیر وزیتون معروف بازسوگند پرمعنایی است زیرا: درخت انجیر که نام علمی آن فیکوس و«ficus » می باشدازخانواده موارسه ودارای 800 گونه است ودرفرهنگ ملل مختلف آمده است که انجیرمیوه خدایان است ودرانجیل ودرکتاب تکوین آمده است که آدم وحوا بعداز خوردن میوه ممنوعه ازدرخت دانش خیروشر، خودرا بابرگهای انجیرپوشاندند . درتورات ازاین درخت نام برده شده واشعیای نبی یکی ازانبیای بنی اسرائیل خرقیا پادشاه آن زمان رادرحدود 700 سال قبل ازمیلاد با انجیرمداوا کرده است . البته انجیرانواع مختلفی دارد ازجمله انجیر آدریاتیک(Adriatic )که رنگ آن سبز کم رنگ مایل به زرد وبخش داخلی آن ،قرمزرنگ است . انجیرقهوه ای( (brownturkey که باطعم شیرین وپرآب است وانجیرکالی میرنا( (calimyrna که بزرگ وکم آب است وپوستش سبز وگوشتش سفیداست
ترکیبات شیمیایی انجیر
انجیرمیوه مغذی وخوش طعمی است که دارای موادقندی ، موادازته ، چربی ، مواد معدنی ، آمینواسید، آنزیم های مختلف وکاروتن می باشد. شیره سفیدی که باشکستن شاخه های درخت انجیر ویاازمیوه نارس آن خارج می شود بسیارسمی است واگربروی پوست زده شود سلولها را ازبین برده ومیکشد. ودر 100گرم انجیررسیده وتازه موادزیر موجوداست:
انرژی 80 کالری ، موادقندی 4 گرم ، پروتئین 1/5 گرم
چربی 0/5 گرم ، کلسیم 20 گرم ، فسفر 55 میلی گرم
سدیم 35 میلی گرم ، پتاسیم 65 میلی گرم ، ویتامین آ 80 واحد
ویتامین ب1 0/2 میلی گرم، ویتامین ب3 7/0میلی گرم ، ویتامین ث 25میلی گرم
خواص دارویی:
انجیرتعرق بدن را زیادمی کند
ادرار آوراست
حرارت بدن را کاهش می دهد
چاق کننده است ویبوست رابرطرف میکند ویکی ازبهترین میوه ها برای تمیزکردن روده بزرگ ورفع یبوست است.
جوشانده غلیظ انجیر خشک برای رفع سرماخوردگی بسیارمفیداست.
شیره درخت انجیررااگربمدت چندروز روی زگیل ویامیخچه پا بگذارید آنرا ازبین می برد.
درحدیثی ازامام رضا(ع) آمده است : «انجیربوی دهان رامی برد ، لثه ها واستخوانها رامحکم می کند ، مورا می رویاند ودرد را برطرف می سازد وباوجودآن نیاز به دارو نیست . ونیز فرمود: «انجیر شبیه ترین اشیاء به میوه بهشتی است».
حجتالاسلام و المسلمین شیخ کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران و استاد اخلاق بهمناسبت فرا رسیدن ایام نوروز و تجدید بهار، در نوشتهای بهار حقیقی عالم و عید واقعی بشریت را که وجود مقدس مولایمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، یادآوری و از ایشان استمداد کرد.
یکی از سنتهایی که خداوند در قرآن بیان فرموده، این است «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»، بدانید خداوند زمین را پس از مرگش احیا میکند، زمین مرده را زنده میکند، طبیعت افسرده را شاداب میکند و جهان یخ زده را شکوفا میکند.
حدیث روز
(نهج البلاغه، حکمت 428)
امام علی علیه ا لسلام فرمود: روزی که در آن معصیت خدا نشود، آن روز، عید است.
در حقیقت روز ترک گناه، روز پیروزی، پاکی و بازگشت به فطرت نخستین است، بنابراین انسان می تواند طوری عمل کند که هر روز برایش عید باشد.
نصیحت پیامبر (ص ) به زهرا (س ) و على (ع )
ازازدواج حضرت زهرا (س ) با حضرت على (ع ) چندان نگذشته بود پیامبر (ص ) به دیدار آن ها آمد به آن ها مبارکباد گفت و پس از ساعاتى على (ع ) براى کارى از خانه بیرون رفت . پیامبر (ص ) به فاطمه (س ) فرمود: ((حالت چطور است ؟شوهرت را چگونه یافتى ؟))
فاطمه (س ): پدر جان شوهرم را به بهترین شوهر یافتم ولى جمعى از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: ((رسول خدا (ص ) تو را همسر یک نفر مرد فقیر و تهیدست نموده است ))
پیامبر: دخترم !نه پدرت فقیر است ، و نه شوهرت ، خداوند گنجینه هاى طلا چو نقره تمام زمین را در اختیار من نهاده است ولى من از آنها چشم پوشیدم ، و پاداشى را که در پیشگاه خدا است برگزیدم . دخترم ! اگر آنچه را که پدرت مى داند، مى دانستى دنیا در نظرت ناچیز جلوه مى کرد، سوگند به خدا در نصیحت و آموزش تو کوتاهى نکردم .شوهر تو در تقدم به اسلام و در علم و حلم از همه مقدمتر و بهتر است ، دخترم وقتى که خداوند بر سراسر زمین نگاه کرد دو مرد را برگزید یکى از آن دو را پدر تو قرار داد و دیگرى را شوهر تو.
یا بنته نعم الزوج زوجک لا تعصى له امرا :
((دختر عزیزم ! شوهر تو، نیکو شوهرى است همواره در همه امور، از او اطاعت کن ))
سپس پیامبر (ص ) على (ع ) را به حضور طلبید و در شاءن و مقام فاطمه (س ) مطالبى گفت ، از جمله فرمود: فاطمه (س ) پاره تن من است هر که او را برنجاند مرا رنجانده و هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است .امام على (ع ) در شاءن زهرا (س ) مى گوید:
((سوگند به خدا هیچگونه فاطمه (س ) را خشمگین و مجبور به کارى نکردم تا آن زمان که خداوند روح او را به سوى خود قبض کرد، و او نیز هیچگاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانى ننمود، هر زمان به او نگاه مى کردم همه اندوهها و حزنها و رنجهایم برطرف مى شد))1
*********
پاورقی:1- بیت الاحزان ، ص 62، و 63
بهلول عاقل
(بهلول ) از شاگردان حضرت صادق (ع ) بود. در زمان منصور خلیفه عباسى مى زیست . در آن روزها منصور دنبال بهانه اى مى گشت تا بدان وسیله حضرت صادق (ع ) را به قتل رسانده ، اصحاب و شاگردان آن پیشواى عالیقدر اسلام را متفرق سازد. یکى از این بهانه جوئیها این بود که از (بهلول ) خواستند گواهى دهد که امام صادق (ع ) قصد دارد بر ضد بنى عباس قیام کند و خلافت را تصاحب نماید تا این که با این تهمت حضرت را بازداشت نموده و شهید کنند، و بدین گونه بزرگترین مانع حکومت بنى عباس را از میان بردارند.
(بهلول ) از حضرت کسب تکلیف کرد امام صادق (ع ) هم دستور داد خود را به دیوانگى بزند و بى وقار نشان دهد. او نیز چنین کرد و به (دیوانه ) مشهور شد، ولى در حقیقت عاقل ترین مردم عصر بود.
(بهلول ) با (ابوحنیفه ) امام اعظم اهل تسنن گفتگو داشته که همه جالب و خواندنى است . از جمله داستان زیر است :
روزى بهلول مطابق معمول (در شهر کوفه ) سوار چوبدستى خود شده و در کوچه و بازار مى گشت . در میان راه از در مسجد (ابوحنیفه ) گذشت و دید که ابوحنیفه بر منبر نشسته و مردم را موعظه مى کند.
او نیز همانجا ایستاد و لحظه اى به سخنان ابوحنیفه گوش داد. بهلول شنید که ابوحنیفه مى گوید: جعفر بن محمد (حضرت صادق ) عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان خدا سر مى زند، در صورتى که آنچه بندگان انجام مى دهند در حقیقت خواسته خداست ، و آنها از خود اختیارى ندارند!
دیگر این که وى مى گوید: خداوند موجود است ولى نمى شود او را دید، در صورتى که این نیز دروغ است و هر موجودى دیدنى است !
همین که بهلول این سخنان را شنید دست برد و کلوخى از زمین برداشت و سر ابوحنیفه را هدف گرفت و به سوى او پرتاب نمود.
کلوخ به سر وى اصابت کرد و آنرا شکست و خون بر رویش جارى گشت ! سپس سوار چوب خود شد و با بچه ها به میان کوچه ها دوید.
ابو حنیفه از حرکت ناهنجار بهلول خشمگین شد. آنگاه از منبر به زیر آمد و یکراست رفت نزد خلیفه و از وى شکایت نمود.
وقتى خلیفه (ابوحنیفه ) را با آن حال دید، ناراحت شد و فى الحال دستور داد (بهلول ) را هر کجا هست پیدا کنند و بیاورند.
چون بهلول را حاضر کردند، خلیفه پرسید: چرا با پیشواى مسلمین چنین کردى ؟
بهلول گفت : از خود وى علت آنرا سؤ ال کن !! او مى گوید، جعفربن محمد عقیده دارد که بندگان از خود اختیار دارند، در صورتى که دروغ است و تمام کارها از خداست . اگر اعتقاد امام اعظم این باشد، پس سر او را خداوند با این کلوخ شکسته است ، تقصیر من چیست ؟!
و نیز مى گوید: جنس از هم جنس خود متاءثر نمى شود و عذاب نمى بیند، وقتى (ابوحنیفه ) خود از خاک است و این کلوخ نیز از خاک مى باشد، چرا باید از هم جنس خود متاءثر و ناراحت شود؟!
همچنین او معتقد است که : هر موجودى باید دیده شود، خلیفه از وى سؤ ال کند، آیا این درد که او از این زخم احساس مى کند، و امام اعظم را رنج مى دهد، دیده مى شود؟! این را گفت و از نزد خلیفه بیرون رفت .1
*********
پاورقی:1- انوار نعمانیه ، سید نعمت الله جزائرى طبع جدید، جلد دوم ص 265.