سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش دو گونه است : دین شناسی و کالبد شناسی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» داستان دوستان

ما برای اسلام این کار را کردیم

 

95029097574f4f08825523f89d1be6b4.jpg

حضرت ایت الله مرعشی نجفی (رحمه الله علیه )یک روزی،

جلوی آب انبار سیدعرب (نزدیک بازار قم) دیده بودند که یک

پاسبان در حال کشیدن چادر از سر یک زن است و زن به داخل

 آب‌انبار می‌ افتد. در این حین، ایت الله مرعشی یک سیلی به                       آن پاسبان می‌زند که بعد از آن معلوم می‌شود که رئیس نظمیه                     قم بوده است. پس از این سیلی، آن فرد ایشان را تهدید می‌کند و

می‌رود. مردم به ایشان می‌گویند که او رئیس نظمیه بوده است و               مطمئنا با شما برخورد خواهد کرد. ایشان همان موقع به حرم می‌روند               و به حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) می‌گویند: ما برای اسلام          این کار را کردیم، یک موقع برایم مشکلی پیش نیاید. همان شب،رئیس      نظمیه که بر بالای پشت بام بازار به دنبال برداشتن چادر از سر زنان بود،            از نورگیربالای سقف بازار می‌افتد و می‌میرد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 87/12/16 :: ساعت 11:30 عصر )
»» داستان دوستان

 &داستان دوستان   &  

 ?«زاهد نادان»

زاهدی از مردم کناره گرفت و به بیایان رفت و در محل خلوتی مشعول عبادت شد، و تصمیم‌ گرفت در انزوا و تنهایی به سر برده و وارد شهر و اجتماع مردم نشود.

او در کنج خلوت عبادت خود عرض می‌کرد: «خدایا رزق و روزی مرا که قسمت من کرده‌ای به من برسان»

هفتاد روز گذشت، و هیچ غذایی بدستش نرسید و از شدت گرسنگی نزدیک بود بمیرد، به خدا عرض کرد: خدایا روزی تقسیم شده مرا به من برسان و گرنه روحم را قبض کن، از جانب خداوند به او تفهیم شد که: به عزّت و جلالم سوگند، رزق و روزی به تو نمی‌رسانم تا وارد شهر گردی و به نزد مردم بروی.

او ناگذیر وارد شهر شد، یکی غذا به او رسانید. دیگری آب و نوشیدنی به او داد. تا سیر و سیراب گردید. او که به حکمت الهی آگاهی نداشت در ذهنش خطورکرد که مثلاً چرا مردم به او غذا رساندند، ولی خدا نرسانید و ... از طرف خداوند به او تفهیم شد که آیا تو می‌خواهی با زهد (ناصحیح خود) حکمت مرا از بین ببری، آیا نمی‌دانی که من بنده‌ام را بدست بندگانم روزی می‌دهم، و این شیوه نزد من محبوبتر است از اینکه بدست قدرتم روزی دهم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 87/11/26 :: ساعت 11:0 عصر )
»» داستان دوستان

    &داستان دوستان    &

(سیره عزاداری آیت الله حائری،مؤسس حوزه علمیه قم)

مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری زمانی که درشهراراک بودند،درشب های عاشورادرمدرسه علمیه آقاضیاء ازطرف حوزه علمیه اراک مجلس روضه خوانی برپامی کردند.ودرپایان مجلس روضه خوانی همه علماء وطلاب حوزه درحالی که مرحوم آیت الله حائری درجلوآنهاقرارداشته باپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته،سینه زنان ونوحه کنان ازمدرسه آقاضیاء تامدرسه سپهدارمی رفتند.این مراسم درروزعاشوراهم درحالی که گِل برپیشانی وجلوسرمالیده بودندانجام می شد.

ایشان بعدازاینکه به قم هجرت کردندبه احترام مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی حکمی قمی درمجالس روضه خوانی که ازطرف ایشان وبه نام حوزه علمیه برپامی شدشرکت می کردند.این مراسم درمدرسه رضویّه بوده است ودرروزعاشورابه اتفاق آقای حکمی وسایرعلماء وطلاب بدون عباوپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته وگِل برپیشانی و جلوسرمالیده،سینه زنان ونوحه کنان باشوروشکوه هرچه تمامتربه طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س)حرکت می کردند.ودرصحن عتیق به مرثیه خوانی ونوحه سرایی می پرداختندوسپس سینه زنان وحسین حسین گویان واردحرم مطهرمی شدندو آنقدربر سر وسینه خودمی زدندکه بعضی ازآنهاغش می کردند.مرحوم حاج آقاحسین فاطمی قمی وحاج شیخ حسن اخوان دراین مراسم نوحه سرایی می کردند وحاج میرزاابوالفضل زاهدی قمی درخاتمه مراسم دعا نموده وعزاداری راختم می کردند. ازجمله اشعار شورانگیزکه دراین مراسم ودرمسیرعزاداری خوانده می شده این شعربوده است:

یاعلی المرتضی أین الحسین   أین من للمصطفی قرّة عین

ای علی!کوحسین؟وکجااست کسی که نورچشم مصطفی بود.

دراین مراسم عزاداری بیش از140تن ازمراجع بزرگ وفقهای عالیقدرشرکت می کردندوعشق وارادت خودرابه خاندان عصمت وطهارت نشان می دادندتاالگویی باشندبرای سایرمردم مسلمان.1

«یاعطشان»

پاورقی:عزاداری سنتی شیعیان،ج2،ص100-111



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 87/10/17 :: ساعت 12:19 صبح )
»» داستان دوستان

&  داستان دوستان  &

(مسلمان شدن یحیی حرانی)

  ?روایت است وقتی که سرانورامام حسین(ع)رابه شام می بردند،دراثنای راه به موضعی که آن راحران می گفتند رسیدند.برسرتلی خانه یهودی بودکه اورایحیی حرانی می گفتندبه استقبال آن گروه بیرون آمدوآن سرهارانظاره می کرد،ناگاه چشمش برسر منوّرامام حسین(ع)افتاددید لب های مبارک آن حضرت می جنبدپیش رفته گوش فرا داشت این کلمات به سمع اورسیدکه«وَسَیَعلَمَ الَّذینَ ظَلَمُوااَیَّ مُنقَلِبٍ یَنقَلِبُونَ»یحیی ازمشاهده این حال متعجّب شده پرسیدکه این سرکیست؟

گفتند:سرحسین بن علی است.گفت:مادرش کیست؟گفتند:فاطمه زهرادختر محمدالمصطفی(ص)

یحیی یهودی گفت:اگردین جدّ اوحق نبودی این برهان ازاو پدید نیامدی.پس کلمه شهادتین رابرزبان راندوعمّامه صدق مصری ازسربرداشت وقطعه قطعه ساخت به خواتین دادوجامه ای که پوشیده بودبه خدمت حضرت سجّاد(ع)فرستادباهزاردرهم که اینها درما یحتاج خودصرف نمایید.

جماعتی که موکل سرهابودنداورانهیب زدند:این چه کاراست که پیش گرفته ای که دشمنان والی شام راحمایت می کنی ،ازگرداین اسیران دورشووگرنه سرت رابرداریم.

یحیی که ذوق محبّت واخلاص دریافته بود،خادمان خودرافرمود تاشمشیروی راآوردند، تکبیرگویان برایشان حمله کرده پنج کس ازآن فرقه بی دین راکشت،عاقبت به درجه شهادت فایزگردید.امروزتربت اودردروازه حران معروف ومشهوراست واورایحیی شهید می گویندودرآن جا دعامستجاب می شود.1

پاورقی:تحفه المجالس،ص194-195،معجزات وکرامات امام حسین(ع)،ص104



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 87/10/15 :: ساعت 10:53 عصر )
»» داستان دوستان

 &داستان دوستان

  ? کاهوهای مانده:                                                                                                                 از پیچ کوچه که می گذری، پاهایت سست میشوند. همانجا می ایستی و نگاهت به گوشه ای معطوف می شود . حالا بوی فضای تازه ، از یادت میرود. کسی جلوی دکان سبزی فروشی ایستاده است، کسی که بوی لطیف حضورش را ، بخوبی حس میکنی، قند تو دلت آب میشود. چه لحظه بابرکتی! نگاهت با دیدن استاد، روشن میشود.می خواهی مثل همیشه خوب نگاهش کنی و در حرکاتش غرق شود و لذت ببری. اصلاً خواسته همیشگی دل تو همین است. جلوترمیروی و باز به استاد خیره میشوی، دیدنش چقدربرایت شیرین است. خوب که دقت میکنی، استاد را در حال سوارکردن کاهو می بینی، میخواهی بروی و کمکش کنی، اما چیزی در دلت، مانع میشود. استاد قد خمیده ای که دارد، آرام آرام کاهوهای لطیف را کنار میزند بعد کاهوهای پلاسیده را بر می دارد و در بغلش میگذارد، تعجب میکنی، مرد عرب سبزی فروش ، سرش به کار خودش است. استاد بسته کوچکی از کاهوهای پلاسیده را توی ترازو می گذارد. در فکر فرو می روی ((یعنی استاد، آن کاهوها را برای چه می خرد. چرا کاهوهای تازه را برنداشت))به خودت که می آیی، استاد چند قدمی از دکان دور شده است. یکدفعه از جا کنده می شوی و به دنبالش میدوی. نرمی صدای گامهایش ، توی دلت می ریزد.دیدن استاد، با محاسنی سفید و سیمایی نورانی، برای عابران کوچه هم دیدنی است. فکر میکنی شاید به خاطر اینکه جوانی، از رمز و راز کار او نمی توانی سر دربیاوری. استادی که عارف بزرگی است و حتی بزرگان هم از بسیاری از کارهایش، سر در نمی آورن، اما دلت می خواهد بدانی. میخواهی از این فرصت استفاده کنی و از کارهایش نیز، پند تازه ای بگیری، قدمهایت را تند میکنی گرمای نسیم شهر، در صورتت قل میدود، اما تو حواست نیست. سلام استاد. استاد می ایستد، آرام نگاهت میکند و پاسخ میدهد «سلام علیکم» با صدای لرزانت می پرسی! «استاد ، چرا از سبزی فروشی فقیر، کاهوهای مانده را خریدید، در حالیکه ......» بی اختیار بقیه حرفهایت را می خوری فوری به خودت می گویی «نکند سئوال بیجایی کرده باشم!» استاد نگاه عمیقش را به چشمایم می ریزد، نگاهی که بارها و بارها برایت شگفت آور بوده ، نگاهی که پر است از اسرار ناگفته! آقاجان ، برای ما فرقی ندارد. من می دانم که این کاهوها خریداری ندارد. این سبزی فروش مستمند هم مجبور است آنها را دور بریزد. خواستم با خریدن آنها، کمکی به او شده باشد تا هم خسارتی به او نرسد و هم خدای نکرده به مجانی گرفتن عادت نکند1 حرفهای استاد تمام شده است. از او خداحافظی کرده و در امتداد کوچه، از تو فاصله می گیرد، تو هنوز در فکری، در فکر استاد، در فکر پاسخ زیبایش ، در فکر نگاههای عمیقش، در فکر سیمای آسمانی و جذابش، در فکر پند دلنشینش!

1-مرحوم آیة الله علامه میرزاسیدعلی آقا قاضی تبریزی(1366-1285 ه ق) و شاگرد جدانش، مرحوم آیة الله علامه طباطبایی، که هر دو از علما و عرفای بزرگ شیعه بوده اند..

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 87/8/11 :: ساعت 4:27 عصر )
»» داستان دوستان

&داستان دوستان

 

  ?  «خوش حکایتی از دیدار امام زمان (ع)»

نقل می‌کنند: بعضی از علمای متعصّب اهل سنّت کتابی در رد مذهب جعفری نوشته بود، و آن را برای مردم می‌خواند و مردم را نسبت به مذهب تشیّع، گمراه و بدبین می‌نمود. مرجع معروف شیعه، علّامه حلّی (متوفی 726 هـ.ق) تصمیم گرفت به هر نحو ممکن، آن کتاب را از وی به عنوان امانت بگیرد و پس از اطلاع از مطالب آن، رد آن را بنویسید، ولی آن دانشمندان سنتی، آن کتاب را به هیچ کس نمی‌داد.

علّامه حلّی مدتی به عنوان شاگرد او، به کلاس درس او رفت و ارتباط او را با خود گرم کرد، و پس از ایامی، از او تقاضا کرد که مدتی آن کتاب را به عنوان امانت به وی بدهد.

سرانجام او گفت: «من نذر کرده‌‌ام که این کتاب را بیش از یک شب به احدی ندهم»

علامه حلی فرصت را از دست نداد، به عنوان یک شب، آن کتاب را از او گرفت و به خانه‌اش برد، و تصمیم گرفت از روی آن کتاب تا آنجا که امکان دارد رونوشت بردارد.

مشغول نوشتن آن کتاب شد، تا نصف شب فرارسید. ناگهان شخصی در لباس مردم حجاز، در همان نصف شب «به عنوان مهمان» بر علامه حلی وارد شد، و پس از احوالپرسی، به علامه گفت: «نوشتن این کتاب را به من واگذار و تو خسته‌ای، استراحت کن»

علامه قبول کرد و کتاب را در اختیار او گذاشت، به بستر رفت و خوابید و خوابید. پس از آن که از خواب بیدار شد، دید کسی در خانه نیست. و آن کتاب با این که قطور بود، به طورمعجزه‌آسائی تا آخر نوشته شده بود و در پایان آن نام مقدس امام زمان (عج)، حضرت مهدی (ع)، امضا شده است، فهمید که آن شخص امام زمان بوده و علامه را در این کار کمک نموده است.

بعضی در مورد این حکایت گفته‌اند: « این کتاب بسیار ضخیم بود و رونویسی از آن، یکسال یا بیشتر طول می‌کشید، علامه آن شب چند صفحه از آن را نوشت و خسته شد، ناگهان مردی به قیافه‌ی مردم حجاز بر او وارد شد و سلام کرد و نشست و به علامه گفت: « تو خط کشی کن و نوشتن را به من واگذار» علامه قبول کرد و به خط کشی مشغول شد و او نوشت، اما به قدری سریع می‌نوشت که علامه در خط کشی صفحات به او نمی‌رسید، هنگامی که آواز خروس در سحر آن شب بلند شد، علامه دید، همه کتاب تا آخر نوشته شده است. 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 87/8/6 :: ساعت 2:12 عصر )
»» داستان دوستان

&داستان دوستان

  ?   نوازش کودک شیرخوار :

عصر پیامبر(ص) بود ، ظهر فرا رسید ، موذن در مسجد النبی مدینه اذان ظهر را گفت و مردم را به شرکت در نماز جماعت با پیامبر (ص) دعوت نمود، پیامبر (ص) به مسجد آمد و مسلمین ازدحام کردند و صفوف نماز تشکیل شده و نماز جماعت شروع گردید ، در وسطهای نماز ناگاه دیدند رسول خدا (ص) می خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام کند.

خدایا چه شده ؟ مگر بیماری شدیدی بر پیامبر (ص) عارض گردیده؟ اوکه همواره به وقار و آرامش در نماز سفارش می کرد ، اکنون چرا مستحبّات نماز را رعایت نمیکند ،آنهمه عجله برای چه ؟ چرا؟ یعنی چه ؟[

چند لحظه نگذشت که نماز تمام شد ، مردم نزد آنحضرت جهیدند ، احوال پرسیدند ، می گفتند : ای رسول خدا؛ آیا پیش آمدی شده ؟ آیا حادثه بدی رخ داده؟ چرا نماز را اینگونه با شتاب و سرعت به پایان رساندی ؟پاسخ این همه چراها ، فقط این جمله بود که پیامبر (ص) به آنها فرمود :     اَما سَمِعتُم صُرا َخَ الصَّبِیٌّ : آیا شما صدای گریه و جیغ کودک شیر خوار را نشنیدید؟معلوم شد ، کودک شیرخواری در نزدیکی آنجا گریه می کند و کسی نیست که او را آرام نماید پیامبر (ص) نماز را باشتاب تمام کرد ، تا کودک را آرامش و نوازش دهد .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 87/7/18 :: ساعت 8:47 صبح )
»» داستان دوستان

&داستان دوستان &

  ?   نقش صفات اخلاقی در نجات انسان: 

امام باقر(ع) فرمود: در یکی از جنگها، رزمندگان اسلام، گروهی از دشمن را اسیر کرده و به حضور پیامبر(ص) آوردند( اسیرانی که قتل آنها لازم یا روا بود) پیامبر(ص) دستور داد ، تا آنها اسیران را به قتل برسانند، ولی آن حضرت در بین آنها، یک نفر را از صف اعدام شدگان خارج کرد، و او را عفو نمود. او از آنحضرت پرسید: « چرا مرا آزاد ساختی؟»

پیامبر (ص) فرمود: جرئیل از طرف خداوند، به من خبر دارد که تو دارای 5 خصلت نیکی هست که خداوند و رسولش ، آن خصلتها را دوست دارند و آنها عبارتند از:

1-غیرت بسیار نسبت به خانواده ات 2- سخاوت 3- نیک خلقی 4- راستگویی 5- شجاعت.

 آن اسیر آزاد شده ، وقتی این سخن را شنید ( به حقانیت وحی پی برد) و قبول اسلام کرد، و در اسلام خود ، استوار و ثابت قدم بود، تا اینکه در یکی از جنگهای اسلامی، در رکاب رسول خدا (ص) به درجه شهادت نائل گردید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 87/7/9 :: ساعت 10:45 صبح )
»» داستان دوستان

?  « داستانی از صلوات بر محمد و آل محمد (ص)»

  ?   رفع خطر

جناب حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا مهدی‌پور مترجم کتاب جزیره خضردر تاریخ 3/2/70 نقل فرمودند:

در حدود 4 سال بیش یکی از اعضای خانواده ما خوابی دیده بود که سه روز بعد جریان خواب را برای مرحوم حضرت آیه الله صدیقین اصفهانی رضوان الله تعالی علیه نقل کردم. ایشان در ضمن تعبیر ابعاد آن خواب فرمودند: قرار بوده در همان روز رؤیت خواب از این‌ خانواده یک نفر تلف شود. لکن نظر به اینکه در آن خانه زیاد صلوات می‌فرستادند خطر رفع شده است. بلافاصله با دوستم که در یکی از شهرهای آذربایجان زندگی می‌کرد تماس گرفتم و از او احوال پرسی کردم. او گفت: سه روز پیش پسرم با کامیون تصادف سختی کرده و الآن در بیمارستان بستری است و مدتها در حال اغماء بود. به این طریق صدق خواب و تعبیر آن روشن شد و معلوم شد که این خطر به برکت مداومت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) از این خانواده برطرف شده است.

ماه و فلک پرتو جمال محمد (ص)        خیل ملک بنده بلال محمد (ص)

دفتر قرآن که در کمال کمالست           هست یکی دفتر از کمال محمد (ص)

آینه ذات بی‌مثال الهی است                   آینه ذات بی مثال محمد (ص)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 87/7/2 :: ساعت 9:46 صبح )
»» داستان دوستان

&داستان دوستان 

 ?مردی از شام امام حسن(ع) را دید که بر مرکب سوار است. زبان به لعن امام گشود. امام چیزی نگفتند تا مرد ساکت شد بعد به او سلام کردند و خنده کنان فرمودند ای پیر مرد به گمانم غریبی و شاید مرا با کسی اشتباه گرفته‌ای، به هر حال اگر خسته‌‌ای نزد ما استراحت کن، اگر چیزی می‌خواهی کمکت می‌کنیم، اگر راه را گم کرده‌ای راه را نشانت می‌دهیم و اگر عریانی لباست می‌پوشانیم و اگر محتاجی بی نیازت می کنیم و اگر بی پناهی پناهت می‌دهیم و اگر به قصد مسافرت آمده‌ای میهمان ما  باش تا روز بازگشت. ... مرد شامی گریست و گفت به درستی که خدا می داند که رسالتش را کجا قرار دهد .

        ... .(بحارالانوار ، ج43، ص 344)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 87/6/27 :: ساعت 12:23 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 590
>> بازدید دیروز: 66
>> مجموع بازدیدها: 1516199
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [174]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [193]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب