هدف امام حسین(ع)درنهضت عاشورا
سؤال: نهضت حضرت امام حسین علیه السلام برای چه بود؟
جواب: نهضت خونین حضرت سیّدالشهدا علیه السلام برای احیای دین اسلام بود، زیرا این دین الهی با نقشههای شوم و شیطانی بنیامیّه در خطر نابودی قرار گرفته بود که آن حضرت با خون مبارک خود درخت دین را آبیاری و اهداف بنیامیّه را ریشهکن نمود.
سؤال: «دین» یعنی چه؟
جواب: به راه و روشی که انسانها را به سعادت دنیا وآخرت برساند «دین» میگویند و خود مشتمل بر سه امر است:
1ـ عقیده
2ـ گفتار
3ـ کردار
سؤال: «عقیده» چیست؟
جواب: «عقیده» به معنای پذیرفتن اصول دین است که شامل:
«توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد» میباشد.
سؤال: مراد از «گفتار» چیست؟
جواب: گواهی دادن به یگانگی خداوند متعال و رسالت پیامبر اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و اعتراف به امامت ائمّه طاهرین علیهم السلام که این انوار مقدّسه عبارتند از:
1) حضرت امیرالمؤمنین علی بنابیطالب علیه السلام.
2) حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام.
3) حضرت امام حسین علیه السلام.
4) حضرت امام زین العابدین علیه السلام.
5) حضرت امام محمّد باقر علیه السلام.
6) حضرت امام جعفر صادق علیه السلام.
7) حضرت امام موسی کاظم علیه السلام.
8) حضرت امام رضا علیه السلام.
9) حضرت امام جواد علیه السلام.
10) حضرت امام هادی علیه السلام.
11) حضرت امام حسن عسکری علیه السلام.
12) حضرت امام عصر حجّة بنالحسن المهدی عَجَّلَ اللَّهُتَعَالَیَ فَرَجَهُ الشَّرِیف.
همچنین اعتراف و اقرار به مقام عصمت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها.
سؤال: مراد از «کردار» چیست؟
جواب: پایبند بودن انسان به تمام دستورات الهی بدین ترتیب که واجبات را به جا آورده و محرّمات را ترک نماید و بهتر آن است که مستحبّات را انجام داده و مکروهات را رها کند و در انجام مباحات مخیّر است.
سؤال: آیا ملتزم بودن به «عقیده، گفتار و کردار» فایده و اثری هم دارد؟
جواب: بهترین و خوشایندترین ثمره و اثر را که سعادت در دنیا و فلاح و رستگاری در آخرت است، به دنبال دارد.1
××××××
پاورقی:1-کتاب اسراری ازنهضت امام حسین(ع)
چند روایت در مورد امام حسن وامام حسین(علیهماالسلام)
«سئل رسول الله (ص) ایما اهل بیتک احب الیک قال (ص) الحسن و الحسین«
از پیغمبر (ص) پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست داری، فرمود:حسن و حسین را.
شیخ طوسی از حدیفه نقل میکند که پیغمبر (ص) فرمود: فرشتهای بر من نازل شد که تا آن وقت به زمین نیامده بود. سلام کرد «و ابشرنی ان ابنتی فاطمه سیدة نساء اهلالجنه و ان الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة«.
شیخ طبرسی نقل میکند که پیغمبر (ص) فرمود: روز قیامت عرش خدا را به نور حق زینت میکنند. حسن طرف راست و حسین طرف چپ عرش قرار خواهند گرفت.
و در روایتی دیگر درباره علی، فاطمه و حسن و حسین: فرمود: هر کس با آنان جنگ آورد، من با او به جنگ میخیزم و هر آن که تسلیم آنها شود، من با او سر آشتیدارم.
رسول خدا (ص) دست حسنین را گرفت و فرمود: هر که من و این دو پسر و پدر آنها را دوست دارد، روز قیامت در صف من قرار خواهد گرفت.
عایشه روایت کرده، یک روز صبح حسن و حسین و فاطمه و علی (ع) در زیر عبای پیغمبر (ص) جمع شدند. آن گاه رسول خدا (ص) فرمود: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً).
علاقه رسول خدا به این دو فرزند، بر همه اصحاب آشکار بوده و همانطور که درباره امام حسین (ع) گذشت، پیامبر (ص) میکوشید تا مردم را از علاقه خود به این دو امام آگاه کرده و حتی میفرمود: خدایا دوست بدار کسی که آنها را دوست بدارد: «من احبنی فلیحب هذین«، و فرمود: «من أحب الحسن والحسین فقد أحبنی، و من أبغضهما فقد ابغضنی« آن حضرت درباره این دو برادر فرمود: «هما ریحانی من الدنیا»، درباره امامحسین (ع) فضایل اختصاصی نیز آمده است که یکی از مشهورترین آنها، روایت «حسین منی و أنا من حسین» است.
یحیی ابن سالم موصلی که از غلامان امام حسین (ع) بود، میگوید: با امام در حرکت بودیم. به خانه رسیدند و آب طلبیدند. کنیزی با قدحی پر از آب بیرون آمد. امامپیش از خوردن آب «فضهای« را درآورده به او دادند و فرمودند: این را به اهلت بسیار، آنگاه به نوشیدن آب پرداختند.
از امام باقر (ع) روایت شده است که امام حسین (ع) در سفر حج پیاده حرکت میکرد، در حالی که چهار پایان او پشت سر او حرکت میکردند.
نقل یک روایت هم در اخلاق امام حسین (ع) مناسب مینماید. ابن ابی الدنیا نقل کرده است که امام حسین (ع) بر گروهی از فقیران عبور میکرد که سفره شان پهن بود و غذایی فقیرانه داشتند. وقتی امام را دیدند، حضرت را دعوت کردند. آن حضرت پیاده شد و فرمود: (ان الله لا یحب المستکبرین) آن گاه نشست و با آنها غذا خورد. پس از آن فرمود: شما دعوت کردید، من پیرفتم. اکنون من شما را دعوت میکنم، باید بپذیرید. پس از آن به رباب گفت: تا هر چه آماده کرده بیاورد تا با هم بخورند.
اشتغال حسن و حسین (ع) در حضور پیغمبر (ص) به بازیهای کشتی، خط نویسی،و «لعب المداحی« چاله بازی با ریگ و گودال و خاک و مسابقه اسب سواری و تیر اندازی و سبقت در نماز و وضو و غیره بوده است.
سلمان فارسی روایت میکند که دیدم حسین در دامان پیغمبر (ص) بود و میفرمود: تو سید فرزند سیدی و پدر ساداتی، تو امام، فرزند امام و پدر ائمه هستی، تو حجت، فرزند حجت و پدر حجج خدایی، نُه تن از نسل تو حجت خدا هستند و نهمین آنها قائم ایشان است.1
××××××
پاورقی:1-بررسی زندگی امام حسین(ع)ازولادت تاشهادت
&گریه امام زمان(عج)براسیری حضرت زینب(س) &
?حاج ملّاسلطانعلی، که ازجمله عابدان وزاهدان بودمی گوید:
«درخواب به محضرمبارک امام زمان(عج)مشرّف شدم،عرض کردم:مولای من!آنچه درزیارت ناحیهمقدّسه ذکرشده است که«فَلانذُبَنَّکَ صباحاًوَمَساءًولابکِیّنّ عینَکَ بَدَل الدموعِ دَماء»صحیح است؟فرمود:آری!گفتم:آن مصیبتی که درسوگ آن،به جای اشک خون گریه می کنید،کدام است؟آیامصیبت علیّ اکبر(ع)است؟فرمودند:نه!اگرعلیّ اکبر(ع)زنده بود،اوهم دراین مصیبت،خون گریه می کرد!
گفتم:آیامقصودمصیبت حضرت عبّاس(ع)است؟فرمود:نه!بلکه اگرحضرت عبّاس(ع)هم درحیات بود،اونیزدراین مصیبت خون گریه می کرد!
عرض کردم:آیامصیبت حضرت سیّدالشهداء(ع)است؟فرمود:نه!اگر حضرت سیّدالشهداء(ع)هم بود،دراین مصیبت،خون گریه می کرد!
پرسیدم:پس این کدام مصیبت است؟فرمود:مصیبت اسیری عمّه ام زینب(س)است.»1
«یازینب کبری(س)»
پاورقی:1-شیفتگان حضرت مهدی(عج)،ج1،ص145
& عزادارى امام زمان علیه السلام &
?توفیقى بود چند عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا
عزادارى را زود تمام کرده و به استقبال هیئت طویریج مىروند.
من علماى زیادى را دیدم که پابرهنه در این هیئت شرکت کرده و
به سر و سینه مىزدند، از جمله شهید محراب آیتاللّه مدنى.
از ایشان پرسیدم: راز این قصه چیست؟ فرمودند: سیدبحرالعلوم
که از علماى بزرگ نجف بود، براى زیارت به کربلا آمده بودند.
در مسیر راه حرم، به تماشاى هیئت عزاداراى طویریج مىایستد.
ناگهان مردم مىبینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کنارى
گذارده وبه داخل جمعیّت رفته و یاحسین! یاحسین مىکند.
طلبهها مىروند آقا را از داخل جمعیّت نجات دهند تا زیر دست
و پا له نشود؛ امّا اجازه نمىدهند. بعد از عزادارى مىبینند سید
در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را مىپرسند؟
سید مىگوید: همین که مشغول تماشاى هیئت بودم، حضرت
مهدىعلیه السلام را دیدم که با پاى برهنه و سر بدون عمامه،
در میان عزاداران به سر و سینه مىزند، من شرم کردم که
تماشاچى باشم.
++++++
منبع :
خاطرات 1 حجه الاسلام و المسلمین قرائتی
&آمار نهضت کربلا &
?نقش آمار در ارائه سیماى روشنتر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انکار است.لیکندر حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى سازد.
به همین دلیل به ذکر نمونه هایى از ارقام و آمار مى پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین«ع» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مکه،23 روز بین راه مکه تا کربلا و8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).
منزل هایى که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).
فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.
منزل هاى میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامه هایى که از کوفه به امام حسین«ع» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).
بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم کودک از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت اند: امام حسین«ع» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على«ع» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین«ع» و بنى هاشم، شهدایى که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده است.
جمع شهداى کوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بودهاند.
شهدایى که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند.
تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى کنده 13 سر، شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.
سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.
پس از شهادت حسین«ع»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.
این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)
شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.
تعداد سپاه کوفه 33 هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بنقیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بنرکاب کلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.
سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از : على اکبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:
مسلم و هانى.
امام حسین«ع» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضحرومى، جون، عباس، على اکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین«ع» انداختند : عبد الله بن عمیرکلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاکرى.
سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند:على اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.
مادر 9 نفر از شهداى کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) که مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنتشلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم مادرش رقیه دختر على«ع»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب کلبى مادرش ام وهب، على اکبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،که ثابت نیست).
5 کودک نابالغ در کربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.
5 نفر از شهداى کربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.
در رکاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامانعلى«ع»)، منحج (غلام امام مجتبى«ع»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین«ع»)حرثغلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلامبنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلامحرث سلمانى. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین«ع»، که آنحضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.
2 نفر از یاران امام حسین«ع» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.
4 نفر از یاران امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بنحرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابى سعید بنعقیل.
7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اکبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.
5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى،زینب کبرى، مادرعمرو بن جناده.
زنى که در کربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر کلبى)بود.
زنانى که در کربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.
1-بخش عمدهاى از این آمار از کتاب«زندگى ابا عبد الله الحسین»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین»،سماوى است.
2-محتشم کاشانى.
و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی
&حدیث روز &
«نوشیدن آب به یادلب تشنه امام حسین(ع)»
?ابن قولیه باسندمعتبرازداوودرقی روایت کرده است که اوگفت:
روزی خدمت امام صادق(ع)نشسته بودم،آن حضرت آب طلبید،هنگامی که آب رانوشیدند،شروع به گریستن نمودندوفرمودند:ای داوود!خداوندلعنت کندقاتل حسین بن علی(ع)را!
سپس فرمودند:هرکس آب بنوشدوبه یادحسین(ع)بیافتدوقاتلین آن حضرت رالعنت نماید،خداوندصدهزارحسنه برای اوثواب می نویسدوصدهزارگناه اورامی پوشاندوصدهزاردرجه اورابالا می بردوپاداش کسی راداردکه صدهزاربنده رادرراه خداآزادکرده باشدوروزقیامت بادلی شادواردصحرای محشر می گردد.1
«السلام علیک یااباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک»
پاورقی:منتهی الآمال،ص71.
&داستان دوستان &
(سیره عزاداری آیت الله حائری،مؤسس حوزه علمیه قم)
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری زمانی که درشهراراک بودند،درشب های عاشورادرمدرسه علمیه آقاضیاء ازطرف حوزه علمیه اراک مجلس روضه خوانی برپامی کردند.ودرپایان مجلس روضه خوانی همه علماء وطلاب حوزه درحالی که مرحوم آیت الله حائری درجلوآنهاقرارداشته باپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته،سینه زنان ونوحه کنان ازمدرسه آقاضیاء تامدرسه سپهدارمی رفتند.این مراسم درروزعاشوراهم درحالی که گِل برپیشانی وجلوسرمالیده بودندانجام می شد.
ایشان بعدازاینکه به قم هجرت کردندبه احترام مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی حکمی قمی درمجالس روضه خوانی که ازطرف ایشان وبه نام حوزه علمیه برپامی شدشرکت می کردند.این مراسم درمدرسه رضویّه بوده است ودرروزعاشورابه اتفاق آقای حکمی وسایرعلماء وطلاب بدون عباوپای برهنه وتحت الحنک برشانه انداخته وگِل برپیشانی و جلوسرمالیده،سینه زنان ونوحه کنان باشوروشکوه هرچه تمامتربه طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س)حرکت می کردند.ودرصحن عتیق به مرثیه خوانی ونوحه سرایی می پرداختندوسپس سینه زنان وحسین حسین گویان واردحرم مطهرمی شدندو آنقدربر سر وسینه خودمی زدندکه بعضی ازآنهاغش می کردند.مرحوم حاج آقاحسین فاطمی قمی وحاج شیخ حسن اخوان دراین مراسم نوحه سرایی می کردند وحاج میرزاابوالفضل زاهدی قمی درخاتمه مراسم دعا نموده وعزاداری راختم می کردند. ازجمله اشعار شورانگیزکه دراین مراسم ودرمسیرعزاداری خوانده می شده این شعربوده است:
یاعلی المرتضی أین الحسین أین من للمصطفی قرّة عین
ای علی!کوحسین؟وکجااست کسی که نورچشم مصطفی بود.
دراین مراسم عزاداری بیش از140تن ازمراجع بزرگ وفقهای عالیقدرشرکت می کردندوعشق وارادت خودرابه خاندان عصمت وطهارت نشان می دادندتاالگویی باشندبرای سایرمردم مسلمان.1
«یاعطشان»
پاورقی:عزاداری سنتی شیعیان،ج2،ص100-111
&یا ابوالفضل العباس(ع) &
? ...آن روزچه دیرمی گذشت.
گویی زمین وزمان چشم برهم نهاده بودتاگذران واقعه،مُهرشرمندگی رابرپیشانی شان بکوبد.
جهان درسکوت غریبی فرورفته بودومظلومیت رانظاره می کرد؛مظلومیتی به بلندای تاریخ.
کربلابرای کاروان،غمکده ای شده بودکه برهررهگذری،محشررامی نمایاند.
دراین محشرخاکی،توگویی حیات آسمانی درشاه رگ ها،سله بسته بود.
تلخی فرارلحظه ها،کودکان نینوارابی تاب کرده بودوقهقهه ی بی رحمی،برقلب کوچک شان فشارمی آورد.
آرامش کودکانه به یغمارفته بودونگاه های معصومانه،ذره ای ترحم می جست.
وآیادراین دشت بی کسی،آیابرای مردانگی جایی مانده بود؟
دست های کوچک درپی جرعه ای آب،خاک راکنارمی زد،تاشایدماننداسماعیل(ع)تشنه،چشمه ایاززمین بجوشد،ولی این بارآزمونی سخت ترازقصّه ی ابراهیم(ع)وفرزندش پیش روی آنان بود.
لب های ترک خورده،حکایت ازجگری تفتیده داشت که داغ ناجوانمردی رابرگرده می کشید.
کودکان،پیراهن های شان رابالازده بودندوشکم های شان راروی خاک مرطوب زیرمشک های خالی گذاشته بودندتاکمی ازسوزعطش بکاهند.
دیگرمشک نیزنای باریدن نداشت تادل بی قرارکودکان راآرامش بخشد.ودراین میان، علمدار،چه پرهیبت می نمود!
ازجاری دستانش،طپش آب به گوش می رسید.نگاهش به همه،امیدرانویدمی داد.همه ی دیدگان به ضریح دستان آب آوراودخیل بسته بودندواوخوب می دانست که ازاوچه می خواهند.
این چنین بودکه علم داربه پیشگاه امیرآمدواذن خواست تاساقی باشد،ولی امرآمدکه سقّاباش!
واین گونه شدکه سنگینی مشک بردوش علم دارافتادوبه سوی آب شتافت.ساعتی نگذشته بودکه شقاوت،مشک رادریدوآب ازشرمندگی آب شد.خیال سبزسیراب شدن کودکان،درپیش چشمان خون گرفته ی علم داردودشدوبه هوابرخاست.اینک سقّابودکه درخون وخجالت،غوطه می خوردوپایان این شرمندگی راازدست فرشته ی مرگ می طلبید.1
چشمم ازآب پرومشک من ازآب تهی است
جگرم غرقه به خون وتنم ازتاب تهی است
به روی اسب،قیامم،به روی خاک سجود
این نمازره عشق است،زآداب تهی است
«یاقمربنی هاشم ادرکنی»
پاورقی:نسیم محرم،ص321-322
& داستان دوستان &
(مسلمان شدن یحیی حرانی)
?روایت است وقتی که سرانورامام حسین(ع)رابه شام می بردند،دراثنای راه به موضعی که آن راحران می گفتند رسیدند.برسرتلی خانه یهودی بودکه اورایحیی حرانی می گفتندبه استقبال آن گروه بیرون آمدوآن سرهارانظاره می کرد،ناگاه چشمش برسر منوّرامام حسین(ع)افتاددید لب های مبارک آن حضرت می جنبدپیش رفته گوش فرا داشت این کلمات به سمع اورسیدکه«وَسَیَعلَمَ الَّذینَ ظَلَمُوااَیَّ مُنقَلِبٍ یَنقَلِبُونَ»یحیی ازمشاهده این حال متعجّب شده پرسیدکه این سرکیست؟
گفتند:سرحسین بن علی است.گفت:مادرش کیست؟گفتند:فاطمه زهرادختر محمدالمصطفی(ص)
یحیی یهودی گفت:اگردین جدّ اوحق نبودی این برهان ازاو پدید نیامدی.پس کلمه شهادتین رابرزبان راندوعمّامه صدق مصری ازسربرداشت وقطعه قطعه ساخت به خواتین دادوجامه ای که پوشیده بودبه خدمت حضرت سجّاد(ع)فرستادباهزاردرهم که اینها درما یحتاج خودصرف نمایید.
جماعتی که موکل سرهابودنداورانهیب زدند:این چه کاراست که پیش گرفته ای که دشمنان والی شام راحمایت می کنی ،ازگرداین اسیران دورشووگرنه سرت رابرداریم.
یحیی که ذوق محبّت واخلاص دریافته بود،خادمان خودرافرمود تاشمشیروی راآوردند، تکبیرگویان برایشان حمله کرده پنج کس ازآن فرقه بی دین راکشت،عاقبت به درجه شهادت فایزگردید.امروزتربت اودردروازه حران معروف ومشهوراست واورایحیی شهید می گویندودرآن جا دعامستجاب می شود.1
پاورقی:تحفه المجالس،ص194-195،معجزات وکرامات امام حسین(ع)،ص104
سوختگان غمت با غم دل خرمند
اى که به عشقت اسیر خیل بنىآدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بىخبر از عالمند
در شکن طرهات بسته دل عالمى است
و آن همه دل بستگان عقدهگشاى همند
یوسف مصر بقا در همه عالم توئى
در طلبت مرد و زن آمده با درهمند
تاج سر بوالبشر خاک شهیدان تست
کاین شهدا تا ابد فخر بنىآدمند
در طلب اشک ماست رونق مرآت دل
کاین درر با فروغ پرتو جام جمند
چون به جهان خرمى جز غم روى تو نیست
بادهکشان غمت مست شراب غمند
عقد عزاى تو بست سنت اسلام و بس
سلسلهی کائنات حلقهی این ماتمند
گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند
خاک سر کوى تو زنده کند مرده را
زانکه شهیدان او جمله مسیحا دمند
هر دم از این کشتگان گر طلبى بذل جان
در قدمت جانفشان با قدمى محکمند
سرّ خداى ازل غیب در اسرار تست
سرّ تو با سرّ حق خود ز ازل توأمند
محرم سرّ حبیب نیست به غیر از حبیب
پیک و رسل در میان محرم و نامحرمند
در غم جسمت فؤاد اشک نبارد چرا
کاین قطرات عیون زخم ترا مرهمند