اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حدیث روز

حدیث روز

 

ملکی سوار بر ابر ندا میدهد : این خلیفة الله ( جانشین خداوند ) است پیرویش کنید

 

متن حدیث

 - " یخرج المهدی على رأسه غمامة ، فیها مناد ینادی :

هذا المهدی خلیفة الله فاتبعوه "

 

* * *

* ( محمد بن عبد الله بن عمرو مى گوید رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود :)

 

حضرت مهدى ( علیه السلام ) ظهور مىنماید ودر بالاى سر او ابرى است که

 

 در آن ابر منادى فریاد مىکند : این مهدى جانشین خداوند است ، از او پیروى نمایید .

 

منبع حدیث

- المصادر :
* : الطبرانی : على ما فی الفصول المهمة ، ونور الابصار .
* : أربعون أبی نعیم : على ما فی بیان الشافعی ، وکشف الغمة .
* : مناقب المهدی : على ما فی عقد الدرر ، وبیان الشافعی .
* : بیان الشافعی : ص 511 ب 15 - أخبرنا الحافظ أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن
أحمد المقدسی بجبل قاسیون قال : أخبرنا أبو الفرج یحیى بن محمود بن سعد الثقفی بدمشق والصیدلانی بأصبهان قالا : أخبرنا أبو علی الحسن ، أخبرنا أبو نعیم الحافظ ، أخبرنا أبو أحمد العطریفی ، أخبرنا محمد بن محمد بن سلیمان الباغندی ، حدثنا عبد الوهاب بن الضحاک ، حدثنا إسماعیل بن عیاش ، عن صفوان بن عمرو ، عن
عبد الرحمن بن جبیر ، عن کثیر بن مرة ، عن عبد الله بن عمرو قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : - وقال " هذا حدیث حسن ما رویناه إلا من هذا الوجه ، أخرجه أبو نعیم فی مناقب المهدی علیه السلام " .
* : عقد الدرر : ص 135 ب 6 - کما فی بیان الشافعی بتفاوت یسیر ، وقال " أخرجه أبو نعیم الأصبهانی فی مناقب المهدی " وفیه " . . وعلى رأسه عمامة " .
* : فرائد السمطین : ج 2 ص 316 ب 61 ح 566 - 569 - أخبرنی الشیخ شهاب الدین أبو عبد الله ( محمد بن ) یعقوب بن أبی الفرج إجازة ، أخبرنا یحیى بن أسعد بن یونس التاجر ، وأبو الفرج عبد المنعم بن عبد الوهاب بن کلیب ، وأبو جعفر بن أحمد بن نصر إجازة ، وأخبرنا شیخنا أبو عمرو بن الموفق بقرائتی علیه بروایته ، عن عبد الحمید بن محمد بن إبراهیم إجازة قال : أخبرنا الحافظ أبو العلاء الحسن بن أحمد بن الحسن العطار ، بروایتهم عن أبی علی الحسن بن أحمد بن الحداد الأصفهانی رحمه الله ، عن أبی نعیم ، ثم بقیة سند بیان الشافعی : - کما فی بیان الشافعی بتفاوت یسیر ، وفیه " . . وعلى رأسه . . هذا المهدی فاتبعوه " .
* : الفصول المهمة : ص 298 ف 12 - کما فی عقد الدرر ، وقال " روته الحفاظ کأبی نعیم ، والطبرانی ، وغیرهما " .
* : عرف السیوطی ، الحاوی : ج 2 ص 61 - کما فی بیان الشافعی ، عن أبی نعیم ، وفیه " عمامة " .
* : تاریخ الخمیس : ج 2 ص 288 - کما فی بیان الشافعی ، عن أبی نعیم فی مناقب المهدی .
* : الفتاوى الحدیثیة : ص 27 - کما فی بیان الشافعی ، عن أبی نعیم ، وفیه " . . عمامة ومعه مناد " .
* : القول المختصر : ص 6 ب 1 ح 23 - کما فی بیان الشافعی ، ملخصا ، مرسلا .
* : نور الابصار : ص 188 - 189 - کما فی بیان الشافعی ، وقال " أخرجه أبو نعیم ، والطبرانی ، وغیرهما " وفیه " غمامة " .
* : العطر الوردی : ص 54 - کما فی بیان الشافعی ، عن أبی نعیم .
* : فرائد فوائد الفکر : ص 8 ب 3 - کما فی بیان الشافعی ، عن أبی نعیم .

* *
* : کشف الغمة : ج 3 ص 260 - کما فی بیان الشافعی ، عن أربعین أبی نعیم .
وفی : ص 276 - عن بیان الشافعی .
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 594 وص 602 ب 32 ف 2 ح 23 و ح 80 - عن کشف الغمة .
* : غایة المرام : ص 700 ب 141 ح 88 - کما فی بیان الشافعی ، عن أربعین أبی نعیم ، وفیه " عمامة " .
وفی : ص 703 ب 141 ح 144 - عن کشف الغمة ، ظاهرا .
* : حلیة الأبرار : ج 2 ص 716 ب 54 ح 108 - عن بیان الشافعی .
* : البحار : ج 51 ص 81 وص 95 ب 1 ح 37 و ح 38 - عن کشف الغمة .
* : منتخب الأثر : ص 448 ف 6 ب 4 ح 4 - عن بیان الشافعی .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 1:25 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

قالَ الا مامُ ا بُومُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرى صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ  :

إنَّکُمْ فى آجالِ مَنْقُوصَةٍ وَیّامٍ مَعْدُودَةٍ،  وَالْمَوْتُ یَتی بَغْتَةً، مَنْ

  یَزْرَعُ شَرّاً یَحْصَدُ نِدامَةً.1

 ترجمه :

فرمود: همانا شما انسان ها در یک مدّت و مهلت کوتاهى به سر

مى برید که مدّت زمان آن حساب شده ومعیّن مى باشد ومرگ،

 ناگهان و بدون اطلاع قبلى وارد مى شود وشخص رامى رباید،

 پس متوجّه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگى و

 انجام کارهاى نیک تلاش کند فرداى قیامت غبطه مى خورد که

 چرا بیشترانجام نداده است و کسى  که کار خلاف و گناه انجام

 دهد پشیمان وسرافکنده خواهد بود.

**********

اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 42، س 2، بحارالا نوار: ج 75، ص 373، ح 19.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 89/11/21 :: ساعت 5:18 عصر )
»» داستان دوستان

داستان دوستان

 سخنانى تکان دهنده در کودکى

بسیارى از تاریخ ‌نویسان آورده اند  :
روزى یکى از بزرگان شهر  سامراء به نام بهلول از محلّى عبور مى کرد، بچّه هائى را دید که مشغول بازى هستند.
و حضرت ابومحمّد حسن بن علىّ عسکرى علیه السلام را دید - در حالى که کودکى خردسال بود - کنارى ایستاده و گریه مى کند
.
بهلول گمان کرد که چون این کودک ، اسباب بازى ندارد، نگاه به بچّه ها مى نماید و با حسرت گریه مى کند؛ به همین جهت جلو آمد و اظهار داشت : اى فرزندم ! ناراحت مباش و گریه نکن ، من هر نوع اسباب بازى که بخواهى ، برایت تهیّه مى کنم
.
حضرت در همان موقعیّت و با همان زبان کودکى لب به سخن گشود و بهلول را مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اى کم عقل ! مگر ما انسان ها براى سرگرمى و بازى آفریده شده ایم ، که با من این چنین سخن مى گوئى
.
بهلول سؤال کرد: پس براى چه چیزهائى آفریده شده ایم ؟

حضرت علیه السلام در پاسخ به او فرمود: ما بندگان خدا، براى فراگیرى دانش و معرفت و سپس عبادت و ستایش پروردگار متعال آفریده شده ایم .
بهلول گفت : این مطلب را از کجا و چگونه آموخته اى ؟
!
و آیا براى اثبات آن دلیلى دارى ؟

حضرت فرمود: از خداوند سبحان و از گفتار حکیمانه او آموخته ام ، آن جائى که مى فرماید:

أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أنَّکُمْ إلَیْنا لا تُرْجَعُونَ.(1)

یعنى ؛ آیا شما انسان ها گمان کرده اید که شما را بیهوده و بدون هدف آفریده ام ، و نیز گمان مى کنید براى بررسى اعمال و گفتار به سوى ما بازگشت نمى کنید!؟.
سپس بهلول با آن موقعیّت و شخصیّتى که داشت از آن کودک عظیم القدر تقاضاى موعظه و نصیحت نمود
.
حضرت در ابتداء چند شعرى حکمت آمیز را سرود؛ و بعد از آن بهلول را مخاطب خود قرار داد و فرمود: اى بهلول ! عاقل باش ، من در کنار مادرم بودم ، او را دیدم که مى خواست براى پختن غذا چند قطعه هیزم ضخیم را زیر اُجاق روشن کند؛ ولى آن ها روشن نمى شد تا آن که مقدارى هیزم باریک و کوچک را روشن کرد و سپس آن هیزم هاى بزرگ و ضخیم به وسیله آن ها روشن گردید
.
و گریه من از این جهت است که مبادا ما جزئى از آن هیزم هاى کوچک و ریز دوزخیان قرار گیریم
.
با بیان چنین مطالبى ، بهلول ساکت ماند و دیگر حرفى نزد.2

********

1-    سوره مؤمنون : آیه 115.

2-      إحقاق الحقّ: ج 19، ص 620، صواعق المحرقه : ص 205، نورالا بصار: ص 166.

شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 89/11/21 :: ساعت 5:2 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى  صلوات اللّه و سلامه علیه  :

 مَنِ اتَّقىَ اللّهَ یُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ

سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.
ترجمه :
فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد،

 دیگران مطیع او مى شوند.

و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد

 داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد،

 پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 89/11/20 :: ساعت 8:34 عصر )
»» تشرف شیخ محمد رشتی

تشرف شیخ محمد رشتی


تشرف شیخ محمد رشتى

شـیـخ مـحمد رشتى از ذاکرین با تقوا و شیفته اهل بیت عصمت علیهم السلام خصوصا حضرت ولى عصر عـجل اللّه تعالى فرجه الشریف است. و به خاطر آن که نام مقدس امام زمان (عج) را در منبر و غیر آن زیاد مى برد، معروف به شیخ محمد صاحب الزمانى شده است و حتى کتابى در احوالات آن حضرت نوشته است.

ایشان فرمود: در سال 1338، به حج بیت اللّه الحرام مشرف شدم . در شهر جده خرجى مرا دزدیدند.

رفقا به خاطر ایـن کـه مـجـبور به کمک کردن من نشوند، از من دورى نمودند، لذا از هر جهت ناامید و بیچاره مـاندم .

از کشتى خارج و مُحرم شدم و بعد هم متوجه به مکه معظمه شدم و از در بنى شیبه داخل مـسـجد الحرام گردیدم و براى هر چه بر سرم مى آید، آماده شدم، چون چارهاى نداشتم .

در مسیر رفـت و آمـد حـجـاج، با حال تضرع به خداى تعالى، ایستاده و عرض مى کردم: پروردگارا اگر در مـشـهـد مـقدس این معامله با من مى شد به حضرت رضا علیه السلام شکایت مى کردم آیا در بین این همه حاجى خرجى من باید سرقت شود؟ نـاگـاه مـردى خوشرو که چشمهاى سیاهى داشت و هیچ کس را به آن خوشرویى و خوش قامتى نـدیـده بـودم و در لباس اهل یمن بود به من فرمود: خیر است چه بسیار خرجى ها که سرقت شده است . خرجى فلان سید را هم بردهاند داخل طواف شو و خود را مشغول کن .

گـفـتم: یا اخى ما ترید منى دعنى و اذهب عنى؛

 اى برادر، از من چه مىخواهى؟مرا بگذار و برو.بـه رویـم تـبـسم نمود و من هم مشغول طواف شدم .

چند قدمى که رفتم، دو مرتبه آمد و گوشه احـرام مـرا کـشـید و گفت:

 تعال اعطیک من الدراهم و تتشرف ان شاءاللّه الى المدینة و تروح الى الـزیـنـبـیـة و تـرجع من طریق الشام الى النجف ان شاءاللّه تعالى فتنفد نفقتک و یصلک هناک ما یوصلک الى خراسان بحال حسن؛

 بیا به تو مقدارى پول بدهم ان شاءاللّه به مدینه مشرف مى شوى و بـه زیـنبیه مى روى و از راه شام به نجف اشرف برمى گردى، خرجى تو تمام مى شود و آن جا ان شاءاللّه به قدرى که به راحتى به خراسان برسى، پول مى رسد.

وقـتـى گـوشه احرام مرا گرفت، صد و چهارده لیره عثمانى شمرد و در احرام من ریخت .

یکى از آنـهـا روى زمین افتاد فرمود: احرام را محکم ببند تا پولت را ندزدند.

من خم شدم تا لیرهاى را که افـتـاده بـود از روى زمین بردارم و با خود گفتم: ببینم این لیرهها چیست که به من داده است؟ سـرم را بـلـند کردم، ولى کسى را ندیدم .

آن وقت دانستم که این شخص حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بوده است . بـعدا که به نجف اشرف رسیدم، خرجى من تمام شد و از آن جا به کربلاى معلى شرفیاب شدم .

این سفر من، سال آخر عمر مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى (ره) و در دهه عاشورا بود. ایشان شبهاى دهه را روضه خوانى و اطعام مى کردند. منبرى هم تنها من بودم .

بعد از دهه عاشورا، آن قدر به من پول دادند که مرا با کمال راحتى به خراسان رسانید.

منبع:

کتاب العبقرى الحسان که داراى پنج بخش است که جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسک الاذفر) و جـلـد دوم، بـخـش اول (الـیـاقوت الاحمر) مىباشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 89/11/20 :: ساعت 8:3 عصر )
»» وصایای جالب و آموزنده‏ی امام حسن (ع) به جناده

وصایای جالب و آموزنده‏ی امام حسن (ع) به جناده

جنادة بن ابی‏امیه گوید: در آن بیماری که امام حسن (ع) به دنبال آن از دنیا رحلت فرمود: به دیدار آن حضرت رفتم و در پیش روی آن حضرت طشتی بود پر از خون که در اثر زهر معاویه لعنة الله آن خونها در طشت ریخته بود. من که آن حضرت را به آن حال مشاهده کردم عرض کردم: ای مولای من چرا معالجه نمی‏کنید؟

در پاسخ فرمود:

«یا عبدالله بماذا اعالج الموت»؟

(ای بنده‏ی خدا مرگ را به چه چیز درمان کنم؟)

من که این سخن را شنیدم گفتم:

«انا لله و انا الیه راجعون»

در این وقت آن بزرگوار به من رو کرده، فرمود:

«والله لقد عهد الینا رسول الله صلی الله علیه و آله ان هذا الامر یملکه اثناعشر اماما من ولد علی و فاطمة، ما منا الا مسموم او مقتول، ثم رفعت الطست و بکی صلوات الله علیه و آله»

(به خدا سوگند رسول خدا (ص) به ما سفارش فرموده که این امر خلافت را دوازده نفر امام از فرزندان علی و فاطمه مالک گردند، و هیچ یک از ما نیست جز آنکه یا مسموم گردد و یا کشته شود، آنگاه طشت را برداشتند و آن حضرت گریست.)

جناده گوید: من عرض کردم: ای فرزند رسول خدا مرا موعظه کن!

فرمود: آری.

«استعد لسفرک، و حصل زادک قبل حلول أجلک  ……   ».

 (خود را برای سفری که در پیش داری آماده کن و توشه‏ی خود را تهیه کن پیش از آنکه اجل تو فرارسد، و بدانکه تو دنیا را می‏طلبی و مرگ نیز تو را طلب می‏کند، و اندوه آن روزت را که نرسیده بر آن روزی که در آن هستی بار مکن، و بدان که تو چیزی از مال را که بیش از روزی توست به دست نمی‏آوری جز آنکه نسبت به آن خزینه ‏دار دیگری هستی.

و بدانکه در حلال مال دنیا حساب است و در حرام آن کیفر و عقاب، و در شبهه‏ ناکهای آن نیز عتاب و سرزنش، پس دنیا را به منزله‏ی گوشت مرداری قرار ده (که فقط در مورد اضطرار و ناچاری از آن برگیری) و از آن به مقداری که تو را کفایت کند برگیر، پس اگر آن مقدار حلال بود که تو در آن زهد ورزیده‏ای، و اگر حرام بود که وزر و گناهی در آن مقدار بر تو نیست، چون همانند آن است (که در وقت اضطرار) از مردار گرفته‏ای، و اگر عتابی هم باشد اندک است.

و برای دنیای خود به گونه‏ای کار کن که گویا همیشه زندگی می‏کنی، و برای آخرتت به گونه‏ای کار کن که گویا فردا خواهی مرد، و اگر عزتی خواهی بدون وسیله‏ی فامیل و بزرگی، و هیبتی خواهی بی‏آنکه از طریق سلطنت باشد، پس خود را از خواری و ذلت نافرمانی و معصیت خداوند به عزت و بزرگی اطاعت پروردگار عزوجل درآور.

و اگر حاجت و نیازی تو را به مصاحبت مردان مجبور کرد (و ناچار شدی تا دوستی و مصاحبی برای خود بگیری) پس با کسی مصاحبت کن که چون مصاحب او گشتی (مصاحبت او) تو را بیاراید (نه آنکه سبب شرمساری تو گردد) و هر گاه خدمت او را کردی تو را بپوشاند، واگر از او کمکی درخواست کردی کمک کند، و اگر سخنی گفتی گفتارت را تصدیق کند، و اگر حمله افکندی پشتت را محکم کند، و اگر دست کمک به سویش دراز کردی تو را مدد کند، واگر شکستی در کار تو پیدا شد آن را برطرف سازد، و اگر کار نیکی از تو دید آن را فراموش نکند و به حساب آرد، و اگر از او درخواستی کردی به تو بدهد، و اگر به زبان نیاوردی او آغاز کند، و اگر مصیبت دردناکی به او روآورد، تو را ناراحت کند.

کسیکه از ناحیه‏ی او به تو گزندی نرسد، و راهها از سوی او بر تو پراکنده نشود، و در برابر مشکلات زندگی دست از یاری تو بر ندارد، و اگر بر سر تقسیم چیزی با هم به نزاع برخاستید، تو را بر خویشتن مقدم دارد.)

جنادة گوید: در این وقت نفس امام (ع) به شماره افتاد و رنگ مبارکش زرد شد به طوری که من ترسیدم، و بر آن بزرگوار بیمناک گشتم، که دیدم حسین (ع) و اسود بن اسد داخل شدند و حسین (ع) خود را بر روی بستر آن حضرت انداخت و سر و صورت او را بوسید، و شروع کردند آهسته با یکدیگر گفتند.

ابوالاسود گفت: «انا لله...» حسن (ع) خبر از مرگ خود می‏دهد![1] .

××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج44،ص138-140 الانصاف ،ص121



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 89/11/12 :: ساعت 9:31 عصر )
»» زهر کشنده

زهر کشنده

  «زهر کشنده‏ای را که معاویه از پادشاه روم طلب کرد و برای جعده فرستاد»

طبرسی در کتاب احتجاج از سالم بن ابی‏الجعد از امام حسن (ع) روایت کرده که فرمود:

به من خبر رسیده که معاویه به پادشاه روم نامه‏ای نوشته و خواسته است تا زهری کشنده برای او بفرستد، و پادشاه روم در پاسخ او نوشته: دین و آیین ما چنین اجازه‏ای به ما نمی‏دهد که در کشتن کسیکه با ما نمی‏جنگد کمک کنیم!

و معاویه در پاسخ او نوشته: این مردی را که من می‏خواهم بکشم فرزند همان مردی است که در سرزمین تهامه خروج کرد، و او اینک قیام کرده، می‏خواهد سلطنت پدر خود را بازستاند، و من می‏خواهم دسیسه‏ای کرده و این زهر را به وسیله‏ی کسی به خورد او بدهم و بندگان و شهرها را از او آسوده سازم!

و همراه این نامه هدایایی نیز برای پادشاه روم فرستاده، و پادشاه روم و نیز تحت شرایطی این سم را برای او فرستاده است.[1] .

و از مروج الذهب نقل شده که معاویه آن سم کشنده را برای مروان بن حکم فرستاد و به او دستور داد آن زهر را به جعده بدهد، و وعده‏ی همسری یزید و یک صد هزار درهم پول نیز به او داد تا این جنایت را انجام دهد...

امام روزه بود

و بنا بر نقل راوندی در خرائج، جعده زهر را در شیری ریخت، و امام حسن (ع) در آن روز روزه بود، و روز گرمی هم بود، و چون به خانه بازگشت و هنگام افطار شد، جعده آن شربت شیر مسموم را نزد آن حضرت آورد، و امام (ع) آن را نوشید، و چون احساس زهر را کرد فرمود: ای دشمن خدا مرا کشتی، خدایت بکشد! و به خدا سوگند پس از من بدانچه می‏خواهی نخواهی رسید، و خدا تو را خوار خواهد کرد.[2] .

و از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:

«ان الاشعث شرک فی دم امیرالمؤمنین و ابنته جعدة سمت الحسن، و ابنه شرک فی دم الحسین»[3] .

(به راستی که خود اشعث در خون امیرالمؤمنین شرکت جست، و دخترش جعده امام حسن را مسموم کرد، و پسرش (محمد بن اشعث) در خون حسین شرکت جست.)

و چون امام (ع) احساس درد شدید در امعاء خود کرد، گفت:

«انا لله و انا الیه راجعون، الحمدلله علی لقاء محمد سید المرسلین و ابی سید الوصیین، و امی سیدة نساء العالمین و عمی جعفر الطیار و حمزة سید الشهداء»

(همه از جانب خدا آمده و به سوی خدا باز می‏گردیم، سپاس خدای را بر دیدار سرور رسولان و پدرم آقای اوصیا، و مادرم بانوی زنان جهانیان، و عمویم جعفر طیار و حمزه سیدالشهدا و...!»

و در مورد تاثیر آن زهر کشنده از کتاب البدایة و النهایة[4]  نقل شده که برای امام حسن (ع) پزشکی آوردند و آن پزشک پس از معاینه‏ی دقیقی که کرد گفت:

«ان السم قد قطع امعاءه»

(به راستی که این زهر امعاء او را پاره کرده!).{5}

×××××××××

پاورقی :1- بحارالانوار،ج44،ص147

2- بحارالانوار،ج44،ص154

3- همان کتاب

 4- البدایه والنهایه،ج8،ص143

5- کتاب زندگانی امام حسن(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 89/11/12 :: ساعت 9:22 عصر )
»» توبه نَبیره شیطان و ارتباط با انبیاء

توبه نَبیره شیطان و ارتباط با انبیاء

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
روزى پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در بین کوه هاى مکّه قدم مى زد، چشمش افتاد به مردى بلند قامت ، به او فرمود: تو از جنّیان هستى ، اینجا چه مى کنى ؟

گفت : من هام فرزند هیثم فرزند قیس فرزند ابلیس هستم .
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است ؟

گفت : آرى ؛ فرمود: چند سال عمر کرده اى ؟
پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل ، هابیل را کشت ، من نوجوان بودم و مى شنیدم که آن دو چه مى گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى کردم ، و بر بام خانه ها و سر دیوارها مى رفتم و شور و شیون به راه مى انداختم ، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان ها را فاسد مى گرداندم .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام داده اى .

هام گفت : مدّتها است توبه کرده ام و توسّط حضرت نوح علیه السلام هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم ، من همراه حضرت هود علیه السلام ، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤ منین حضور داشتم ، و با حضرت إ لیاس علیه السلام در جریان ریگ هاى بیابان بودم ؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم علیه السلام را در آتش بیندازند حضور داشتم ؛ و چون خواستند حضرت یوسف علیه السلام را به چاه افکنند کنارش بودم ، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم ، هچنین در زندان ، مونس و همدم او بودم .

و نیز مدّتى با حضرت موسى علیه السلام بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى ، سلام مرا به او برسان ، و حضرت عیسى علیه السلام مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله برسان .
پس یا رسول اللّه ! سلام حضرت عیسى بر تو باد.
رسول خدا صلوات اللّه علیه فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى ، اى هام ! چنانچه خواسته اى دارى ، بگو؟

هام گفت : آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت ، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفه ات باشند، چون که امّت هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم .
حضرت رسول به امام علىّ علیهماالسّلام فرمود: یا علىّ! هام راتعلیم ده و با او مدارا کن .
هام اظهار داشت : یا رسول اللّه ! این شخص کیست ؟ تا همدم او باشم ، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.

حضرت فرمود: اى هام ! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟
گفت : خلیفه آدم فرزندش شیث بود، خلیفه نوح سام ، خلیفه هود یوحنّا پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم اسماعیل ، خلیفه اسماعیل اسحاق ، خلیفه موسى یوشع ، خلیفه عیسى شمعون ، و این ها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغب ترین آن ها در آخرت بودند.

پیامبر خدا فرمود: در کتاب هاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرّفى شده است ؟ گفت : در تورات ، شخصى به نام ((ایلْیا)) ذکر شده ؛ پس حضرت فرمود: این شخص ، همان ((ایلیا)) است ؛ و یکى از نام هاى دیگر او، حیدر است .
سپس هام بر حضرت علىّ علیه السلام سلام کرد.
پس از آن حضرت علىّ علیه السلام بعضى از سوره هاى قرآن را به هام نبیره شیطان تعلیم نمود.1

××××××

پاورقی:1- خرایج راوندى : ج 2، ص 856 858، ح 72، بصائر الدّرجات : ص 121، ح 13.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/11/11 :: ساعت 11:33 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

قال رسول اللهَ صلّى اللّه علیه و آله :

 یُؤْتَى الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإ ذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ

 رَاءسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ إ ذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ یَدَیْهِ

 دَفَعَتْهُ الصَّدَقَةُ، وَ إ ذا اُتِیَمِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ دَفَعَهُ مَشْیُهُ

 إ لىَ الْمَسْجِدِ.

ترجمه :

فرمود: هنگامى که بدن مرده را در قبر قرار دهند،

چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود تلاوت

قرآنش مانع عذاب مى گردد و چنانچه از مقابل وارد

شودصدقه و کارهاى نیک مانع آن مى باشد.

و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد گردد، رفتن به سوى

مسجد مانع آن خواهد گشت .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 89/11/11 :: ساعت 11:9 عصر )
»» شناسنامه جدید رهبر انقلاب(عکس)

شناسنامه جدید رهبر انقلاب      

        

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 89/11/9 :: ساعت 9:41 عصر )
<   <<   126   127   128   129   130   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 10
>> بازدید دیروز: 82
>> مجموع بازدیدها: 1547820
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب