دل، سرچشمه حکمت و گوش، آبگیر آناست . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تابوت مرد عاصی و غبار کربلا

تابوت مرد عاصی و غبار کربلا

مرحوم تاج الدّین حسن سلطان محمد(رضوان اللّه تعالی علیه) در کتاب خود مینویسد:

در بغداد مرد فاسقی بود که هنگام احتضار وصیّت کرده بود که مرا ببرید نجف اشرف دفن کنید شاید خداوند مرا بیامرزد و بخاطر حضرت امیر المومنین علیه السلام ببخشد.

چون وفات کرد قوم و خویشان او حسب الوصیّة او را غسل داده و کفن نمودند و در تابوتی گذاردند و بسوی نجف حمل کردند.

شب حضرت امیر علیه السلام به خواب بعضی از خدّام حرم خود آمدند، و فرمودند: فردا صبح نعش یک فاسق را از بغداد می آورند که در زمین نجف دفن کنند، بروید و مانع این کار شوید! و نگذارید او را در جوار من دفن کنند.

فردا که شد خدّام حرم مطهّر یکدیگر را خبر کردند، رفتند و در بیرون دروازه نجف ایستادند، که نگذارند که نعش آن فاسق را وارد کنند، هر قدر انتظار کشیدند کسی را نیاوردند.

شب بعد باز در خواب دیدند حضرت امیر علیه السلام را که فرمود: آن مرد فاسق را که شب گذشته گفتم نگذارید وارد شوند فردا میآیند، بروید و به استقبال او، و او را با عزّت و احترام تمام بیاورید و در بهترین جاها دفن کنید. گفتند: آقا شب قبل فرمودید نگذارید و حالا میفرمائید بهترین جا دفن شود!؟

حضرت فرمود: آنهایی که نعش را می آوردند، شب گذشته راه را گم کردند، و عبورشان به زمین کربلا افتاد، باد وزید خاک و غبار زمین کربلا را در تابوت او ریخته از برکت خاک کربلا و احترام فرزندم حسین علیه السلام خداوند از جمیع تقصیرات او گذشت او را آمرزید و رحمت خود را شامل حالش ‍ گردانیده است. [1] .

سرزمین کربلا گنجینه اسرار دارد 

اندر آن دار الشفا مکنونه احرار دارد

                      آن قمر باشد حسین و دور او اصحاب و یاران 

                      و آن نگین باشد علی دردانه اسرار دارد

کربلا شد لاله زار و بوستان آل طه 

اشک چشم شیعیانش راه بر گلزار دارد

                      راه و رسمش تا قیامت رهنمای شیعیان شد 

                      کربلاهایش در ایران غنچه بی خار دارد

×××××××

پاورقی:1- تحفة المجالس،انوارآسمانی،ص104



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 89/11/9 :: ساعت 12:43 عصر )
»» آیاتی که به قیام امام مهدی (ع) تأویل شدهاند

آیاتی که به قیام امام مهدی (ع) تأویل شده‌اند

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از فارس،

 رسول خدا فرمود: «هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود، و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است»‍.
همانگونه که می‌دانیم، قرآن منبع اصلی تمامی قوانین و احکام و اعتقادات اسلامی است و اگر چه به صورت مستقیم یا بالفعل به بسیاری از اعتقادات و چگونگی اجرای بسیاری از احکام اشاره نکرده است.
با این حال دارای آیاتی است که در آن‌ها برخی از معارف اسلامی به صورت کلی و مجمل بیان شده است و تفسیر و توضیح آن به عهده پیامبران (ص) نهاده شده است
.

درباره مهدویت نیز چنین است. ریشه اصلی این تفکر قرآن است که در چند آیه نابودی ستم را پیش‌بینی کرده است و پیروزی صالحان و پارسایان و مستضعفان را بشارت داده است و سرانجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان، نیکوکاران حاکم خواهند شد. در تفسیر این آیات روایات فراوانی بر پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است، که بنابر آنها، حکومت امام مهدی (ع) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است که در قرآن بشارت به آنها داده شده است
.

خداوند در 365 آیه که در 80 سوره آمده است به صورت کلی درباره مهدویت سخن گفته است. بیش از 500 روایت از پیامبر و ائمه (ص) و ائمه (ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که در ادامه به چند نمونه اشاره می‌شود
.

«و نریدالله لمن علی الذّین استضعپفوا فی‌الارض و نجعلهم ائمه و نجعلتم ائمه و نجعلتهم الوارثین»

(ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم)
سلمان فارسی می‌گوید: رسول خدا فرمودند: (خداوند هیچ پیامبر و امامی را نفرستاد مگر آنکه برای او 12 نقیب قرار داد. پس نام امام را شمرد و فرمود: سپس فرزندش، محمد بن الحسن المهدی (ع) است که به امر پروردگار قیام می‌کند.

« لقد کتبانی الزبور من بعد الذکر إن الارض یرتها عبادی الصالحون»

(در زبور بعد از ذکر تورات نوشتیم. بندگان شایسته‌ام وارث حکومت زمین خواهند شد)
در تفسیر این آیه، محمد بن عبدلله بن حسن از امام باقر (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: مراد از این آیه قائم آل محمد (ع) و یارانش می‌باشند.

«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض ....»

(و یا کسی که دعای مضطر و گرفتار را اجابت می‌کند، هنگامی که او را می‌خواند و بلا و سختی را برطرف می‌سازد و شما را خلفای زمین قرار می‌دهد)....
امام باقر (ع)در تفسیر این آیه، ضمن حدیث مفصلی، سخنرانی امام عصر (عج) را در موقع ظهور در مکه بیان می‌فرماید: «اولین کسی که با او بیعت می‌کند، جبرییل است و سپس بیش از سیصد نفر با او بیعت می‌کنند»‍.

همانگونه که گفته شد، بیش از 300 آیه از کلام‌الله مجید و بیش از 500 حدیث در تفسیر این آیات پیرامون مهدویت وجود دارد و آیات و احادیث بالا تنها برای نمونه بیان شده است.
این آیات و احادیث در حقیقت پلی برای شناخت امام زمان هستند. اما حال این سوال مطرح می‌شود که چرا باید امام مهدی (عج) را بشناسیم؟

به روایات بسیاری در کتاب‌های شیعه و اهل تسنن برمی‌خوریم که در آن مسلمانان موظف شده‌اند تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی کنند. بیشتر دانشمندان اهل سنت، منظور از امام زمان در این آیات را زمام‌داران و خلفا دانسته‌اند.
اما شیعه بر این باور است که منظور از امام زمان در روایات، امامان معصوم (ع) هستند. بدین جهت لزوم شناخت مهدی (عج) را جزئی از همین شناخت کلی نسبت دوازده امام می‌دانند. سلمان فارسی می‌گوید: «پیامبر (ص) فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفر هستند. همه آنها از قریش می‌باشند ... بدانید که اینان عترت من هستند و از گوشت و خون من هستند، چرا برخی مردم مرا درباره آنها آزار می‌دهند؟ خداوند شفاعت من را نصیب آنها نکند».

همچنین در روایتی از امام حسن (ع) آمده است که فرمود: «امامان پس از رسول خدا دوازده نفر هستند، نه نفر از آنها از نسل برادرم حسین می‌باشند. مهدی این امت از آن‌هاست
پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان، به بیان وظیفه مسلمانان در برابر آن‌ها و اینکه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند، می‌پردازیم
.
به چند دلیل باید امام مهدی (عج) را بشناسیم
:
(الف) جلوگیری از انحراف و گمراهی: ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج) وقتی احساس میشود که انسان‌ها در اثر فاصله گرفتن از امام خود به فساد و گمراهی کشیده می‌شوند، که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود
.
امام کاظم (ع) می‌فرماید: «امام، حجت بندگان است، هر که او را رها کند گم‌راه می‌شود و هرکه هم‌راه او باشد، نجات می‌یابد و رستگار می‌شود.»


(ب) جلوگیری از ابطال عمل: پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل در گرو پذیرفتن امام معصوم است ....

 امام باقر (ع) به زراره فرمود: «اسلام بر 5 چیز بنا شده است. نماز، زکات، حج ، روزه و ولایت.» زراره می‌گوید عرض کردم، کدام یک از آنها برتر است ، امام (ع) فرمود: «ولایت. زیرا کلید حاکم و حاکم و راه‌نمای آنها است. اگر مردی شب تا صبح را به نماز و صبح تا شب را به روزه سپری کند و و تمام ثروت خود را به صدقه بدهد و همه ساله به حج برود، امام و ولی خود را نشناخته باشد، تا از او پیروی کند و تمام کارهایش به راهنمایی او باشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود.»

(ج) رسیدن به حیات معنوی: پیامبر (ص) فرمودند: «ای مردم! هر که بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند.»

(د ) برای فرار از مرگ جاهلیت: قال رسول‌الله (ص): «من مات لم یعرف امام زمان مالت میت جاهلیه» در روایتی که مورد پذیرش شیعه و سنی است، تصریح شده که هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می‌رود.

امام باقر می‌فرماید: «هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد.»

رسول خدا فرمود: «هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود، و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است.»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/11/8 :: ساعت 4:56 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

مهربانى با همنوعان

قال رسول الله(ص):

«ما آمَنَ بى مَنْ باتَ شَبْعانَ وَ جارُهُ جائِعٌ، وَ ما مِنْ أَهـْلِ قَرْیَة یَبیتُ

وَ فیهِمْ جائِعٌ لا یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ.»:


به من ایمان نیاورده کسى که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد،

 و اهل یک آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه اى باشد،

 خداوند در روز قیامت به آنها نظر رحمت نیفکند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/11/8 :: ساعت 11:6 صبح )
»» اخلاق و سیره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)

  اخلاق و سیره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)

   رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران

 است.
در عظمت آن حضرت همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر

 «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبى» مورد خطاب قرار مى دهد و او را به عنوان انسانى

الگو براى تمام جهانیان معرّفى مى نماید: «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»;

 «در{ سیره و سخن} پیامبر خدا براى شما الگوى نیکویى است.»او به حقّ داراى اخلاقى

 کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانى بود.

خدایش اوراچنین مى ستاید:«إِنّک لَعَلى خُلُق عَظیم»«اى پیامبرتوداراى بهترین اخلاق هستى.»

 «وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»; «اگر تندخو و سخت دل مى بودى مردم

 از اطرافت پراکنده مى شدند.» از این رو، یکى از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق

 نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.

در طول زندگانى او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.

در مقام نیایش همیشه مى گفت: «خدایا از بیکارگى و تنبلى و زبونى به تو پناه مى برم.»،

 و مسلمانان را به کار کردن تحریض مى نمود.

او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت مىکرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل

 نمى شد و هیچ گاه در معامله سختگیرى نمى کرد و با کسى مجادله و لجاجت نمى نمود و

 کار خود را به گردن دیگرى نمى انداخت.

او صدق گفتار و اداى امانت را قوام زندگى مى دانست و مىفرمود: این دو در همه تعالیم

 پیغمبران تأکید و تأیید شده است.

در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش

تماشاگر داشته باشند.

مى فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یارى نما! اصحاب گفتند: معنى یارى

 کردن مظلوم را دانستیم، ولى ظالم را چگونه یارى کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند

 به کسى ستم کند!خواننده گرامى! از آنجا که ما در روزگار تباهى اخلاق و غلبه شهوات و

 آفات به سر مى بریم، مناسب است که در اینجا سیماىِ صمیمى پیامبرانِ الهى را عموماً و

چهره تابناک و حقیقتِ انسانىِ محمّد پیامبر اسلام را خصوصاً در تابلوىِ تاریخىِ مستند و

شکوهمندى بیابیم که به حقّ در عصر ما برترین تصویر انسانىِ نزدیک به حقیقت از آن

حضرات است.

منشور سه بُعدى تاریخ، سه چهره را نشان مى دهد: قیصران، فیلسوفان و پیامبران.

پیامبران «سیمایى دوست داشتنى دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت

 و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزى که چشمها را خیره مى دارد ساطع است ،

پرتویى که همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول.

ساده ترین نگاهها آن رابه سادگى مى بینندامّا پیچیده ترین نبوغها به دشوارى میتوانندیافت.

روحهایى که در برابرزیبایى و معنا ورازحسّاسند، گرما و روشنایى ورمز شگفت آن را

همچون گرماى یک «عشق»، برق یک «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایى حس مى کنند و

آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر

مستىبخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سکوتشان و زندگى کردنشان

 مى بینند، مى یابند و لمس مى کنند.

و به روانى وشگفتى،«الهام»دردرونشان جریان مى یابد واز آن پُر،سرشارولبریزمى شوند.

و این است که هرگاه بربلندى قلّه تاریخ برآییم انسانها راهمیشه وهمه جا درپى این

چهره هاى ساده امّا شگفت مى بینیم که «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.»ابراهیم،نوح،

موسى وعیسى،پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند،امّا محمّد(صلى الله علیه وآله)که

خاتم الانبیااست چگونه است؟«دربرابرکسانى که با وى به مشاجره برمى خاستند وى تنها

 به خواندن آیاتى از قرآن اکتفا مى کردویا عقیده خویش را با سبکى ساده وطبیعى بیان

مى کردو به جدل نمى پرداخت.زندگى اش، پارسایان و زاهدان را به یاد مى آورد.

گرسنگى را بسیار دوست مى داشت و شکیباییش را بر آن مى آزمود.

گاه خود را چندان گرسنه مى داشت که بر شکمش سنگ مى بست تا آزارِ آن را اندکى

 تخفیف دهد.

در برابر کسانى که او را مى آزردند چنان گذشت مى کرد و بدى را به مِهر پاسخ مى داد

 که آنان را شرمنده مى ساخت.

هر روز، از کنار کوچه اى که مى گذشت، یهودى اى طشت خاکسترى گرم از بام خانه بر

 سرش مى ریخت و او بى آنکه خشمگین شود، به آرامى رد مى شد و گوشه اى مى ایستاد

و پس از پاک کردن سر و رو و لباسش به راه مى افتاد.

روز دیگر با آنکه مى دانست باز این کار تکرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمى کرد.

یک روز که از آنجا مى گذشت با کمال تعجّب از طشت خاکستر خبرى نشد! محمّد با لبخند

 بزرگوارانه اى گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.

گفت: باید به عیادتش رفت.

بیمار در چهره محمّد که به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه اى احساس

کردکه گویى سالها است با وى سابقه دیرین دوستى و آشنایى دارد.

مرد یهودى در برابر چنین چشمه زلال و جوشانى از صفا و مهربانى و خیر، یکباره

احساس کرد که روحش شسته شد و لکّه هاى شومِ بدپسندى و آزارپرستى و میل به کجى

و خیانت از ضمیرش پاک گردید.

چنان متواضع بود که عرب خودخواه و مغرور و متکبّر را به اعجاب وامى داشت.

زندگى اش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقى اش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندى

اندیشه و زیبایى روح را الهام مى داد.

سادگى رفتارش و نرمخویى و فروتنى اش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمى کاست.

هر دلى در برابرش به خضوع مى نشست و هر غرورى از شکستن در پاى عظمتِ زیبا و

 خوبِ او سیراب مى شد.

در هر جمعى برترى او بر همه نمایان بود.»1

××××××××

پاورقی:1- کتاب پیامبراکرم(ص)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/11/8 :: ساعت 11:0 صبح )
»» اربعین

اربعین

در مورد اربعین و بازگشت خاندان پیامبر به کربلا در میان مورخان اختلاف وجود دارد. بسیاری از آنها در کتابهای خود هیچ‏گونه اشاره‏ای به آمدن بازماندگان کاروان حسین به کربلا نداشته‏اند که از جمله آنها می‏توان به ابن اثیر، طبرسی، بلاذری، نویری، ابن حجر، ابن اعثم کوفی اشاره کرد و گروهی نیز به عزاداری اهل بیت در کربلا اشاره کرده و یا پرداخته‏اند، مانند: ابی مخنف، ابن نماحلی، جعفر النقدی، محسن‏الامین، سید بن طاووس.

در مجموع در مورد اربعین چهار احتمال وجود دارد:

1. در سال 61 پس از مراجعت از شام، اهل بیت امام حسین (ع) در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند و به سوگواری پرداختند.

2. اهل بیت پیامبر در روز بیستم ماه صفر سال 61، قبل از رفتن به شام از کربلا عبور کردند و بر مزار شهدا به عزاداری پرداختند. [1] این احتمال بسیار ضعیف به نظر می‏رسد.

3. اهل بیت رسول خدا در سال 62 یک سال بعد از واقعه‏ی کربلا در بیستم ماه صفر به کربلا آمده باشند.

4. اهل بیت پیامبر بعد از بازگشت به مدینه به کربلا رفته باشند که در این صورت تعیین روز اربعین به عنوان روز رسیدن آنها به کربلا منتفی است، اما آنچه مسلم است خاندان رسالت به زیارت قبور شهدای بزرگ کربلا رفتند وتا سه روز به عزاداری پرداختند وبه قول سیدبن طاووس ماتمهای جگر خراش بر پا داشتند. [2] هنوز هم می‏توان صدای سکینه را از کنار قبر پدر شنید که می‏گفت:

الا یا کربلا نودعک جسما 

بلا کفن و لاغسل دفینا

                            الا یا کربلا نودعک روحا 

                           لا حمد و الوصی مع الامینا

«ای کربلا، بدنی را در تو به ودیعه گذاشته‏ایم که بدون غسل و کفن مدفون شد.

ای کربلا، کسی را به یادگار در تو قرار دادیم که روح احمد (ص) و وصی اوست.»

همچنین آمده است چون کاروان به کربلا رسید جابربن عبدالله انصاری را دیدند که با تعدادی از بنی‏هاشم برای زیارت شهدا به کربلا آمده است. چون یکدیگر را ملاقات کردند بشدت گریستند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنها پیوستند. [3] آنگاه زینب کبری در حالی که زنان اطرافش را گرفته بودند با صوتی حزین که جانها را می‏گداخت به امام سلام داد:

السلام علیک ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین و اناخت برحله اشهد انکم أقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر و جاهدتم الملحدین و عبدتم الله حتی اتاکم الیقین.

××××××××

پاورقی:1- ناسخ التواریخ،احوالات امام حسین(ع)،ج3،ص176

2و3- الملهوف ،ص82



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 89/10/26 :: ساعت 2:24 عصر )
»» هیچکس را از کربلا به سوی جهنم نمی برد

هیچکس را از کربلا به سوی جهنم نمی برد

آخوند ملا محمّد کاظم هزارجریبی (رضوان الله علیه) فرمود: شنیدم از آقا

 میرزا محمّد شهرستانی که عالم جلیل القدری بود که بر جنازه سید بحرالعلوم نماز خواند فرمود:

من در اوایل جوانی مجاورت زمین کربلا را اختیار کرده بودم رفیقی داشتم صالح و متقی، مجاور نجف اشرف بود، از اهل خاتون آباد، اسمش حاج حسن علی بود مکرر مرا تکلیف می کرد به نجف بروم و در آنجا مجاورت نمائیم، زیرا در کربلا قساوت می آورد و مجاورت در نجف به مراتب بهتر است، تا شبی خواب دیدم در رواق حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می باشم و همان رفیقمان حاج حسن علی هم آنجا بود و بر من مجاورت کربلا را باز انکار می کرد.

ناگاه دیدم آقا امام زمان - (عجل اللّه فرجه الشریف) - در رواق تشریف دارند حاج حسن علی خدمت آن حضرت عرض کرد: یابن رسول اللّه، شما اینجا تشریف دارید و مردم به زیارت شما، به سامرا می آیند. فرمود:

آنجا هم هستم، پس بدست مبارک اشاره کرد بسوی ضریح و فرمود:

«بحقّ امیرالمؤمنین لا یقوّدون احد امن کربلا الی جهنّم»

یعنی: به امیرالمومنین قسم که هیچ کس را از کربلا به سوی جهنّم نمی برند سپس فرمود: به شرط این که شبی را در آنجا مانده باشد من گمان کردم، مقصود حضرت از بیتوته یعنی مشغول عبادت باشد.

من عرض کردم: ما شبها را می خوابیم تا هنگام طلوع آفتاب فرمود: اگر چه خوابیده باشد تا هنگام طلوع آفتاب به این جهت من هم مجاورت زمین کربلا را اختیار کردم.[1] .

×××××

پاورقی:1- ثمرات الحیوة،ص83



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 89/10/26 :: ساعت 2:19 عصر )
»» تفسیر چشم و گوش و قلب

تفسیر چشم و گوش و قلب

حضرت عبدالعظیم حسنی از دهمین پیشوای مسلمین، امام علیّ هادی و آن حضرت از پدران بزرگوارش علیهم السّلام حکایت کند:

امام حسین علیه السّلام فرمود: روزی در حضور جدّم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله نشسته بودم، که آن حضرت چنین فرمود: ابوبکر به منزله گوش من، و عمر به منزله چشم من، و عثمان به منزله قلب من هستند.

فردای آن روز نیز دوباره بر آن حضرت وارد شدم؛ و پدرم امیرمؤمنان علیّ علیه السّلام و همچنین ابوبکر، عمر و عثمان را نیز در آن مجلس مشاهده نمودم.

پس خطاب به جدّم کردم و گفتم: روز گذشته شنیدم که سخنی پیرامون بعضی از اصحاب خود که حضور دارند فرمودی، می خواهم بدانم که منظورتان چه بود؟

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: بلی، و سپس به ایشان اشاره نمود و اظهار داشت:

به راستی ایشان گوش و چشم و قلب من خواهند بود، زیرا که به زودی درباره جانشینم علیّ علیه السّلام مورد سؤال قرار می گیرند.

و سپس آیه مبارکه قرآن إنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْئولا را تلاوت نمود، یعنی؛ همانا گوش و چشم و قلب، تمامی آن ها نسبت به او - یعنی امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام - مورد سؤال و بازخواست قرار خواهند گرفت.

و بعد از آن افزود: قسم به عزّت پروردگارم، که تمامی امّت مرا در روز قیامت متوقّف خواهند نمود و درباره ولایت امام علیّ علیه السّلام مورد سؤال قرار می دهند، همان طوری که خداوند متعال در قرآن حکیم به آن تصریح نموده است:

وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ یعنی؛ ایشان را نگه دارید، چون آن ها مسئول هستند و باید پاسخگوی اعمال و برخوردهای خویش باشند.[1] .

×××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج36،ص 77-نورالثقلین،ج3،ص164



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 89/10/11 :: ساعت 11:32 عصر )
»» حدیث روز

حدیث روز

شوق زیارت‏

قال الامام باقر (علیه السلام):

 لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین (علیه السلام) من الفضل،

 لماتوا شوقا.

امام باقر (علیه السلام) فرمود: اگر مردم می‏دانستند که چه فضیلتی در

زیارت مرقد امام حسین (علیه السلام) است از شوق زیارت می‏مردند.

*******

ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از کامل الزیارات.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/10/10 :: ساعت 8:23 عصر )
»» عزاداری در روایات

عزاداری در روایات

آیا در مورد برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت‏علیهم السلام روایتی وجود دارد؟

روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ به سه روایت در خصوص توصیه ائمّه‏علیهم السلام به برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت‏علیهم السلام بسنده می‏کنیم:

1. امام صادق‏علیه السلام فرمودند:

رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا، شِیعَتُنا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ؛[1] .

خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مؤمنین‏اند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانی خویش [در عزای ما] شریک و هم‏درد مصیبت‏های ما خاندانند.

2. امام رضاعلیه السلام می‏فرماید:

مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَی لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ مَنْ ذَکَرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی وَ اَبْکی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فِیهِ أُمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛[2] .

کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم‏هایی که بر ما وارد شده، گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصیبت‏های ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزی که همه چشم‏ها گریان است، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده می‏کنند؛ روزی که قلب‏ها می‏میرند، قلب او نخواهد مرد.

3. امام صادق‏علیه السلام به فضیل فرمود:

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ اُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیی أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛[3] .

آیا مجالس عزا برپا می‏کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته است، صحبت می‏کنید؟ فضیل گفت: آری قربانت گردم، امام فرمود: این‏گونه مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند، مورد لطف و مرحمت خدا قرار می‏گیرد. [ای] فضیل: هر کس از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را می‏آمرزد، اگرچه بیش از کف دریا باشد.

×××××××

پاورقی:1- بحارالانوار،ج43،ص222

2- همان،ص278

3- همان،ص282و289



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 89/10/10 :: ساعت 8:15 عصر )
»» داستانی بی‏نهایت شگفت!

داستانی بی‏نهایت شگفت!

حاج محمدکاظم هزارچربی نقل می‏کند: «من در مجلس درس استاد اکمل آیةالله وحید بهبهانی که در مسجد پایین صحن مقدس کربلای معلی تشکیل می‏شد حاضر بودم. پس از پایان درس زائر غریبی که لباس اهالی آذربایجان را به تن داشت داخل مسجد شد و سلام کرد و دست استاد را بوسید.»

آنگاه دستمال بسته‏ای را در مقابل استاد گذارد و گفت:

«این را به مخارجی که می‏خواهید مصرف کنید.»

مرحوم بهبهانی دستمال بسته را باز کرد. در میان آن جواهرات و زیورآلات زنانه بود. آنگاه فرمود:

«شما کیستید و داستان این زیورآلات چیست؟»

او گفت: «من قصه‏ی عجیبی دارم. من مدتی به شیروان و دربند که از بلاد روسیه است سفر می‏کردم و در آنجا مشغول تجارت بودم و مردی صاحب ثروت بودم. در یکی از روزها چشمم به دختری زیبارو و صاحب جمال افتاد به گونه‏ای که عشق او در سراسر وجودم نفوذ کرد و نتوانستم فکر او را لحظه‏ای از خاطرم بیرون کنم. پس نزد کسان آن دختر که از اعیان و ثروتمندان مسیحیان بودند رفتم و رسما از دخترشان خواستگاری کردم.»

پدر و مادر دختر گفتند: «در تو هیچ عیب و نقصی نیست مگر اینکه به مذهب نصاری داخل نیستی و ما دختر به غیر مسیحی نمی‏دهیم. اگر به دین ما داخل شوی دختر را به تو تزویج می‏کنیم.»

پس من مهموم و غمناک از نزد آنان بیرون آمدم، چرا که آنان امر را معلق کرده بودند بر عملی که پذیرفتن آن از ناحیه‏ی من محال بود.

چند روز گذشت و روز به روز محبت و عشق من به آن دختر زیادتر می‏شد تا آنجا که کار به جایی رسید که دست از تجارت و شغل خویش برداشتم و مانند دیوانگان گشتم و نزدیک بود که هلاک شوم.

عاقبت با خود گفتم: «چاره‏ای نیست! اکنون می‏روم و به ظاهر دست از اسلام برمی‏دارم و به صورت مسیحی می‏شوم.»

صبحگاه از خواب برخاستم سریعا نزد کسان آن دختر رفتم و گفتم: «حاضرم که از اسلام بیزاری و برائت جویم و داخل در دین عیسی مسیح شوم.»

آنان نیز پس از گرفتن گواه پذیرفتند و دختر را به من تزویج کردند.

چون مدتی گذشت از این عمل ننگین پشیمان شدم و خود را سرزنش می‏کردم ولی نه روی بازگشت به سوی وطن داشتم و نه طاقت عمل به وظایف نصرانیت داشتم و از عمل به شرایع اسلام چیزی در من یافت نمی‏شد به غیر از گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام، چرا که در آن لحظات حساس محبتم به آن حضرت افزون گشته بود و تفکراتم پیرامون مصائب آن حضرت بیشتر شده بود و گریه‏ام برای آن حضرت افزون.

همسرم از مشاهده‏ی این حالت از من تعجب می‏کرد چرا که هیچ علتی برای گریه‏هایم نمی‏دید و روز به روز بر حیرتش اضافه می‏شد ولی من علت گریه‏ام را برای او نمی‏گفتم.

عاقبت پس از اصرارهای فراوان همسرم با توکل بر خدا حقیقت حال را به او گفتم که من به مذهب اسلام باقی هستم، هر چند به شرایع آن عمل نمی‏کنم و گریه‏های من در مصائب حضرت اباعبدالله الحسین علیه ‏السلام است.

همین که همسرم نام «حسین علیه ‏السلام» را شنید منقلب گشت. پس از مدتی گفتگو با من نور حقیقت در دلش ظاهر شد و به شریعت اسلام داخل گشت و او نیز با من در گریه و ناله و اقامه‏ی عزا بر آن حضرت همراه شد.

یک روز به او گفتم: «اگر حاضر باشی مخفیانه از این شهر به سوی کربلا می‏رویم و علنا در کنار ضریح آن حضرت، اسلام خود را اظهار می‏کنیم.»

همسرم از صمیم قلب با من موافقت نمود. پس شروع کردیم به تهیه‏ی لوازم سفر، اما هنوز قدری نگذشته بود که همسرم بیمار شد و به سبب همان بیماری مدتی بعد درگذشت.

پس اقارب و خویشان او جمع شدند و او را به طریقه‏ی نصارا دفن نمودند و به اقتضای مذهبشان جمیع زیورآلات و جواهراتش را با او دفن کردند.

هنگامی که به خانه بازگشتم و جای خالی او را دیدم حزن و غم من زیاد شد و با خود گفتم: «امشب، مخفیانه قبر او را می‏شکافم و جسد او را بیرون می‏آورم و در اولین فرصت به سوی نزدیکترین شهر مسلمانان می‏برم و در آنجا دفن می‏کنم.»

چون شب فرارسید و قبرش را نبش کردم با کمال تعجب دیدم که مردی با سبیل‏های کلفت و بلند و ریش تراشیده در قبر همسرم مدفون است و خبری از همسرم در میان قبر نیست.

از مشاهده‏ی این قضیه‏ی عجیب و شگفت عقل از سرم پرید و در تفکری عمیق فرورفتم به گونه‏ای که در همان حال، خواب مرا ربود.

در عالم خواب دیدم که کسی می‏گوید:

«ای مرد دل خوش دار و شادمان باش که همسرت را ملائکه حمل نمودند و به سوی کربلا بردند و در حرم حسینی در طرف پایین پای آن حضرت نزدیک مناره کاشی دفن نمودند و این جسد که می‏بینی، جثه‏ی فلان مرد عشار و رباخوار است که امروز او را در حرم حضرت سیدالشهدا دفن کرده بودند و ملائکه جای او را با همسرت معاوضه نمودند و زحمت حمل و نقل جنازه را از تو برداشتند.»

من خوشحال و شادمان از خواب برخاستم و فورا عازم کربلای معلی شدم و خداوند به من توفیق کرامت فرمود که به زیارت حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام مشرف شوم. سپس از خادمان حرم مقدس سؤال کردم که در فلان روز - همان روز که عیالم را دفن کرده بودند نام بردم - در پای مناره‏ی کاشی سبز رنگ چه کسی را دفن کردند؟

گفتند که فلان مرد رباخوار را در آن موضع به خاک سپرده‏اند.

من قضیه‏ی خویش را برای آنها نقل کردم. پس برای کشف حقیقت حال، آن قبر را شکافتند و من جهت معلوم شدن مطلب داخل قبر شدم و دیدم که همسرم در میان لحد خوابیده به همان صورتی که در ولایت خودش او را به خاک سپرده بودند!

پس زیورآلات و جواهراتش را از میان قبر برداشتم و اکنون به حضور شما آمده‏ام تا تقدیم نمایم.»

مرحوم وحید بهبهانی (ره) نیز دستور دادند تا آنها را میان فقرا و مستحقان تقسیم کنند.[1] .

××××××××

پاورقی:1- دره الواعظین؛خدایی؛ص604



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 89/10/9 :: ساعت 12:54 صبح )
<   <<   126   127   128   129   130   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 51
>> بازدید دیروز: 83
>> مجموع بازدیدها: 1547779
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [193]
داستان وحکایت [175]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [105]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [194]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب