کربلا کعبه انبیاء
قال ابو عبدالله (علیه السلام): لیس نبی فی السموات و الارض و إلا یسألون الله تبارک و تعالی ان یوذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام) ففوج ینزل و فوج یعرج.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هیچ پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر این که میخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند.
*******
مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از کامل الزیارات، ص 111.
اسامی مقدس حضرت مهدی در کتب مذهبی اهل ادیان
اینک قسمتی از اسامی مبارک آن حضرت را که با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم.
1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم (علیه السلام);
2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم;
3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم;
4 ـ «ماشیع» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی;
5 ـ «مهمید آخر» در انجیل;
6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت;
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند;
8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند;
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان;
10 ـ «شماخیل» در ارماطس;
11 ـ «خوراند» در جاویدان;
12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگیان;
13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس;
14 ـ «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر;
15 ـ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان;
16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان;
17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانی;
18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانی;
19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال;
20 ـ «بقیة اللّه» در کتاب دوهر;
21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره;
22 ـ «منصور» در کتاب دید براهمه;
23 ـ «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونی;
24 ـ «ویشنو» در کتاب ریگ ودا;
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک;
26 ـ «راهنما» (هادی و مهدی) در کتاب پاتیکل;
27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن);
28 ـ «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زردتشیان;
29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;
30 ـ «فیروز» (منصور) در کتاب شعیای پیامبر. [1] .
علاوه بر این ها اسامی دیگری نیز برای حضرت مهدی (علیه السلام)در کتب مقدّسه اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداری نمودیم. [2] .
اسامی مقدّسی چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه» که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسکری ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین (علیهم السلام) در اکثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد کرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است که موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) است.
*******
پاورقی:1- سامی مقدس حضرت ازکتابهای زیرنقل شده است.
2- درکتاب الزام الناصب مرحوم حائری یزدی186لقب ودرکتاب النجم الثاقب محدث نوری 182لقب برای حضرت ذکرشده است.
یار آمدنی است
فروغبخش شب انتظار، آمدنی است
رفیق آمدنی، غمگسار آمدنی است
به خاک کوچهی دیدار آب میپاشند
بخوان ترانه، بزن تار، یار آمدنی است
ببین چگونه قناری ز شوق میلرزد!
مترس از شب یلدا، بهار آمدنی است
صدای شیههی رخش ظهور میآید
خبر دهید به یاران: سوار آمدنی است
بس است هر چه پلنگان به کوه خیره شدند
یگانه فاتح این کوهسار، آمدنی است [1] .
******
پاورقی:1- شعرازمرتضی امیری
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
مسأله عقیده به ظهور مصلحی جهانی در پایان دنیا امری عمومی و همگانی است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتی ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونی و میل باطنی هر انسان ـ که به طور طبیعی خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقراری نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهای بی شائبه پیامبران الهی در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادی خواه جهان است.
تمام پیامبران بزرگ الهی در دوران مأموریّت الهی خود به عنوان جزیی از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
سیری کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری، این حقیقت را به خوبی روشن و مسلّم می سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه های متضادّی که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی، بسر می برند.
اینک برای این که در باره این موضوع سخنی به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصری از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا می آوریم:
1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.
2 ـ گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، دیهیم پادشاهی به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
5 ـ اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.
6 ـ برهمائیان از دیر زمانی براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7 ـ ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزی از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8 ـ اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
9 ـ سلت ها می گویند: پس از بروز آشوبهایی در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.
10 ـ اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم دنیا بلاهایی می رسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می شود.
11 ـ اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور «بوخص» می باشند.
12 ـ اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
13 ـ چینی ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات می دهد.
14 ـ زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.
15 ـ قبایل «ای پوور» معتقدند که: روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
16 ـ گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلّط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند.
17 ـ گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند.
18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدّس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
19 ـ یونانیان می گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد.
20 ـ یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور می کند و ابد الآباد در جهان حکومت می کند، او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارند، در صورتی که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدی (علیه السلام) قایلند ومی گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند. [1] .
آنچه از نظر خوانندگان گرامی گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدی (علیه السلام)کاملاً تطبیق نمی کند و حتّی برخی از آنها اصلاً با مهدی موعود اسلام وفق نمی دهد. ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت می کند و آن این که:
این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخر الزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیّت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، و لکن در برخی از مناطق دور دست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلّیاتی از نویدهای مهدی موعود و «مصلح جهانی» در میان ملّتها به جای مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادی، خود بر اهمیّت موضوع می افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانی را قطعی تر می کند.
بنابراین، عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان یک عقیده عمومی است و اگر کلمه «مهدی» و واژه های دیگر را ـ که پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق می کنند ـ از قالب اصطلاح اختصاصی آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانی» یا «مصلح جهانی» و یا «رهایی بخش غیبی» بنامیم، اختلاف اسمی هم رفع می شود.(2)
*******
پاورقی:1- اوخواهد آمد؛ص77-78
2- امام مهدی درآیینه ادیان
این شتراست یادوچرخه؟
کاریکاتورپروازهواپیماهای آب پاش
برترین بهشتیان
گر چه نوع فضایل سبطین حسن و حسین مشترک است و در کتاب امام حسن علیه السلام لگوی زندگی بسیاری از این عنوان تحقیق شده است، لیکن دریغ است که این فضیلت های برجسته که آنان را مهتر و برترین همگان معرفی می نمایند در کتاب مربوط به امام همام نیاید.
بهشتیان همه پاک و همه در سن جوانی هستند. همان گونه که افراد آلوده به بهشت راه ندارند، درهای بهشت به رخ پیران نیز گشوده نخواهد شد.
بهشت منزلگاه پاکان الهی است، و بهشتان در جوار حق می آرمند، الی ربک یومئذ المستقر. [1] و تا انسان پاک و مطهر نگردد به جوار حق و بهشت برین راه نمی یابد.
تا انسان اندک آلودگی دارد به وادی پاکان راهش نمی دهند. انسان باید در تلاش کند خود را به رفتارهای الاینده آلوده نکند و اگر در دامن وی اندکی آلودگی فراهم شد، باید فورا با اب زلال توبه شستشو دهد. و اگر نداد از راه دیگر مانند شفاعت و... و اگر نشد با عذاب و احیانا سوزاندن آلودگی پاک می شود. در حال جان دادن، در شب اول قبر، در عالم برزخ در عالم قیامت، اگر تمام این مراحل طی شد و هنوز آلودگی باقی باشد، در جهنم که از مظاهر و نعمت های الهی است، شستشو داده می شود، و آلودگی ها پاک و زدوده می گردد، تا به بهشت راه پیدا می کند.
از این بخش نتیجه فراهم است که بهشت جای پاکان است. و نیز بر اساس رهنمودهای وحیانی چون بهشت مکانی است که انواع تلذذ و کامیابی ها به بهترین شیوه در آنجا فراهم است و چون بهترین مرحله لذت جویی و کامیابی دوران جوانی است، بهشتیان همه جوان خواهند بود و در آنجا کسی نه پیر وارد می شود و نه در بهشت فرسودگی و پیری راه پیدا می کند. دلیل های این ادعا در جای دیگر آورده شده و تکرار نمی گردد. [2] .
بر این اساس بهشتیان همه جوانند. و حسین همانند برادرش حسن سید و سالار و برتر و مهتر جوآنان بهشت است یعنی سید و سالار همه بهشتیان است، که الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنه. [3] .
از روایات متواتری است که از رسول الله (ص) درباره این دو مهتر صادر شده است.
×××××
پاورقی:1- سوره قیامت،آیه12
2- امام حسین(ع) ا لگوی زندگی،ص81
3- بحار،ج3،ص303 -اسدالغابه،ج2،ص25 - ینابیع الموده،ص194-196
حسین همتای قرآن
ارزشمندترین سند در اندیشه و رفتار قرآن کلام زیبای خداست، که از هر خطر مصون مانده و می ماند. قرآن منبع اندیشه و معارف و حیانی است که معیار اندیشه و رفتار صحیح در همه عرصه ها می باشد. تمام اندیشه ها و رفتارها در ارزیابی باید با این محک سنجیده شوند، که در صورت نا ساز واری با ان، اندیشه، نخواهند بود.
از میان انسان ها نیز انسان هایی نیز همتای قرآن با ویژگی های قرآن تجلی یافته اند، که همانند قرآن معیار اندیشه و رفتار می باشند.
انگیزه این انتخاب، شاید این باشد که بهانه ها را از دست بهانه جویان بگیرد که نمی توان تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو بر گزیده است، که تمام شوون زندگی را همساز و هماهنگ با حقیقت وحی ساخت. خدای سبحان از میان انسان ها برخی را به عنوان معیار و الگو برگزیده است، که تمام شوون زندگی اندیشه و رفتار همگون با وحی است و هیچ گونه کژ راهگی در اندیشه و رفتار آنان وجود ندارد همانند قرآن حق محض در ابعاد انسانی اند.
رسول الله (ص) عترت خویش را عدل و همتای قرآن معرفی نمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله عزوجل و عترتی. [1] و منظور خود را از عترت نیز شفاف توضیح داد. من العتره، فقال انا و الحسن و الحسین و الائمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیم. [2] از حضرت سوال نمودند منظور از عترت چه کسانی می باشند، فرمودند، منظور من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان مهدی آنان است می باشد. که حسین علیه السلام همتای قرآن است.
×××××××
پاورقی:1- معانی الاخبار،ص190
2- همان،ص91
حاج حمید
روز دوم محرم
طبق نقل مشهور و قوی کاروان حسینی، پـنـج شـنـبـه، روز دوم مـحـرم سـال 61 هـجـری در سـرزمـیـن کـربلا فرود آمد. نـقـل شده که اسب امام حسین (ع) هنگام رسیدن به سرزمین کربلا از حرکت باز ایستاد و یک گام هم برنداشت. «حضرت پایین آمد و بر اسب دیگری نشست آن نیز یک گام بر نداشت. هـمین طور اسب ها را یکی پس از دیگری سوار می شد تا هفت اسب، همه همین گونه رفتار کردند. حضرت که چنین دید فرمود: ای مردم نام این زمین چیست؟
گفتند: زمین غاضریه
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: نینوایش خوانند.
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: ساحل فرات.
فرمود: آیا نام دیگری ندارد؟
گفتند: کربلایش خوانند.
در این هنگام حضرت نفس بلندی کشید و فرمود: سرزمین اندوه و گرفتاری! سپس فرمود: «فرود آیید. اینجا، بارانداز ما است. در اینجا خونهای ما ریخته می شود؛ به خدا سوگند در ایـنجا حریم ما شکسته می شود؛ به خدا سوگند، در اینجا مردان ما کشته می شوند. به خدا سوگند، در اینجا کودکان ما سر بریده می شوند. به خدا سوگند، در اینجا قبرهامان زیارت می شود. جدم رسول خدا (ص) مرا به این خاک وعده داد و در گفتار او خلاف نیست؛ آن گاه از اسب خویش پایین آمد.»
در روایـتی آمده است: سپس حسین (ع) فرمود: نام این زمین چیست؟ گفتند: کربلا و نینوا ( نام روستایی است در آنجا)حـضـرت گـریـسـت و فرمود:
کرب و بلاء (اندوه و گرفتاری)! ام سلمه به من خبر داد و گـفـت: جـبـرئیـل نـزد رسـول خـدا (ص) بـود و تـو بـا مـن بـودی. تـو گـریـسـتـی رسول خدا (ص) فرمود: فرزندم را واگذار. من رهایت کردم. حضرت تو را گرفت و بر دامـن خـود نـشـاند. آنگاه جبرئیل گفت: آیا دوستش می داری؟ گفت: آری. گفت: امت تو او را خواهند کشت! و گفت: اگر بخواهید خاک زمینی را که در آن کشته می شود نشانتان می دهم. گـفـت: آری؟ گـویـد: جـبرئیل بال خویش را بر زمین کربلا گسترد و آنجا را به پیامبر (ص) نشان داد.
هـنـگـامی که به حسین (ع) گفتند که اینجا زمین کربلا است، آن را بویید (در روایتی
آمده اسـت: مـشـتـی از آن بـرگـرفـت و بـویـیـد) و گـفـت: بـه خـدا سوگند این زمینی است که جبرئیل به رسول خدا (ص) خبر داد؛ و من در آن کشته می شوم!
در روایـت ابـن اعـثم کوفی آمده است که چون امام (ع) در کربلا فرود آمد، رو به اصحاب کرد و گفت: آیا اینجا کربلا است؟
گفتند: آری.
آنـگـاه حـسـیـن بـه یـارانـش گـفـت: فـرود آیید، این جایگاه اندوه و گرفتاری است. اینجا مـنـزلگـاه هـمـراهـان مـا و مـحـل فـرود آمـدن بـار و بـنـه مـا و محل ریختن خونهای ما است!
آنـگـاه کـاروان فـرود آمـد و بـار و بـنه را در ناحیه ای از فرات پایین آورد. برای حسین و خـانـواده و فـرزنـدانـش چـادر زدنـد و خـویـشـاونـدانـش چـادرهـاشـان را در اطرافش به پا کردند.
در نقل ابن طاووس آمده است: چون به آنجا رسید گفت: نام این زمین چیست؟ گفتند: کربلا.
گـفـت: پـروردگـارا بـه تـو پـنـاه مـی جویم از اندوه و گرفتاری! سپس فرمود: اینجا مکان اندوه و گرفتاری است، فرود آیید. اینجا منزلگاه همراهان ما است.
ایـنـجـا مـحـل ریـخـتـه شـدن خـونهـای مـا اسـت و ایـنـجـا مـحـل قـبـرهـای مـا اسـت. ایـن را جـدم رسـول خـدا (ص) بـه مـن خـبـر داد: آنـگاه همگی فرود آمدند.
حر بن یزید ریاحی با هزار سوار پیش رفت تا در برابر حسین (ع) فرود آمد، سپس به عبیداللّه خبر داد که حسین (ع) در سرزمین کربلا فرود آمده است.