دعاهاى قرآن
دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد
(مبحث دوم)
9. پیامبر ما در راه ابلاغ پیام الهى از ناکسان آزار بسیار دید. و هر گاه که فشار روحى و روانى و تبلیغاتى دشمن اوج مى گرفت ، خداوند پیامبرش را دلدارى و روحیه میداد.
در صلح حدیبیه به هنگام نوشتن صلحنامه ، یکبار به گاه نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز صلحنامه ، و بار دیگر به وقت نوشتن کلمه رسول الله در پى نام آن حضرت ، قریشیان اعتراض کردند و نتیجه آن شد که به جاى بسم الله الرحمن الرحیم ، باسمک اللهم بنویسند، همان طور که در جاهلیت مى نوشتند، و لقب رسول الله را هم از پى نام آن حضرت حذف کنند. از آن جا که این دشمنى و عناد آنان روحیه پیامبر را مى آزرد خداوند براى حمایت و دلدارى به آن حضرت فرمود بگو:
هو ربى لااله اله هو علیه توکلت و الیه متاب
او پروردگار من است ، به جز او خدایى نیست ، بر او توکل کردم و به سوى او باز مى گردم .
10. یکى از تعلیمات خدا به پیامبرش حضرت محمد صلى الله علیه و آله این است که بگو:
ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین .
به درستى که نماز من ، عبادات من زندگى من و مرگ من براى خداوند است که پروردگار جهان هاست .
11. پیامبر ما از منافقان رنج بسیار دید؛ آنان که به زبان تظاهر به اسلام مى کردند و در دل اعتقاد به آن نداشتند بلکه در پى کار شکنى و شیطنت و عیب جویى بودند. خداوند هم از درون و شیوه آنان پیامبرش را آگاه مى کرد. به همین سبب در جاى جاى قرآن کریم از منافقان و کج رفتارى آنان یاد مى شود. آنان که میدیدند، از گفت و گوها و محفل آنان ، پیامبر خبردار میشود، به جاى اصلاح کار و برنامه خود و آمدن به راه راست ، شیوه خود را عوض کردند و این بار با زبان ایما و اشاره پیامهاى خود را به یکدیگر مى رساندند این بار هم خداوند پیامبرش را از روش آنان آگاه ساخت و ضمن تحلیل از آن حضرت به وى فرمود: در برخورد با چنین مشکلات بگو:
حسبى الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم
خداوند مرا بس است ، به جز او خدایى نیست ، بر او توکل کردم ، او که صاحب عرش عظیم است .
پیامبر گرامى فرمود: هر کس صبح و شب هفت بار این دعا را بخواند کارهاى مهمش را کفایت کند.
عبدالله بن عباس گوید: این دعاى ابراهیم علیه السلام بود هنگامى که او را در آتش افکندند، و دعاى حضرت محمد صلى الله علیه و آله هنگامى که دشمنان علیه آن حضرت گرد آمدند
12. در قرآن کریم گاهى ملاحظه مى شود دعاهایى را خداوند به پیامبرش یاد مى دهد. گرچه در این نوع جملات طرف خطاب حضرت محمد صلى الله علیه و آله است ، اما از آنجا که پیامبر براى همگان اسوه و الگوست ، پیداست که اینگونه خطاب ها شامل حال دیگران نیز مى شود.
یکى از آموزشهاى خداى متعال به حضرت محمد صلى الله علیه و آله این دعاست :
قل اللهم مالک الملک تؤ تى الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء بیدک الخیر انک على کل شى ء قدیر # تولج اللیل فى النهار و تولج النهار فى اللیل وتخرج الحى من المیت و تخرج المیت من الحى و ترزق من تشاء بغیر حساب
اى محمد، بگو بارالها، صاحب حقیقى حکومت تویى ، به هر که خواهى حکومت دهى واز هر که خواهى بازستانى ، هر که خواهى عزیز و گرامى دارى ، و هر که را خواهى ذلیل و پست گردانى ، تمام خیرات به دست تو است ، به درستى که تو بر هر چیز توانایى شب را در روز فرو مى برى ، و روز را در شب فرو مى برى زنده را از مرده برآورى ، و مرده را از زنده ، خارج سازى ، و هر که را خواهى بى شمارى روزى مى دهى .
دو حدیث
1. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله اسم اعظم که هرگاه به آن دعا کنند مستجاب شود عبارت است از: قل اللهم مالک الملک ... بغیر حساب .
2. معاذ بن جبل گوید: روز جمعه اى از رسولخدا صلى الله علیه و آله باز ماندم و نتوانستم نماز جمعه را با آن حضرت به جا آورم پس از آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله مرا دید پرسید:
اى معاذ چه چیز تو را از نماز جمعه بازداشت ؟ گفتم : اى رسولخدا! یوحناى یهودى چند وقیه طلا از من طلب دارد و در خانه ام ایستاده بود تا از خانه خارج شوم و طلبش را از من درخواست کند و من ندارم تا طلب او را بپردازم به این سبب از خانه خارج نشدم .
حضرت فرمود: اى معاذ، آیا دوست دارى خدا قرض تو را ادا کند؟ گفتم : آرى یا رسول الله فرمود: (آیه قل اللهم مالک الملک را تا بغیر حساب بخوان و سپس بگو: یا رحمان الدنیا و الاخرة و رحیمهما تعطى منهما ما تشاء و تمنع منهما ما تشاء، اقص عنى دینى اگر به اندازه تمام زمین طلا بدهکار باشى ، خداوند ادا مى کند .
13. خداوند متعال شیوه احتجاج و گفت و گو با کفار را به رسول خدا صلى الله علیه و آله آموزش میدهد و آن جناب آن شیوه را به کار مى بندد و پس از آن که این گفت و گو به ثمر نمى نشیند، و آنها بر جهل و گمراهى خود اصرار مى ورزند، به آن حضرت تعلیم میدهد که دعا کند و بگوید:
رب اما ترینى ما یوعدون # رب فلا تجعلنى فى القوم الظالمین.
پروردگارم اگر اراده کرده اى آن عذابى را که به کفار وعده داده اى به من نشان دهى . پروردگارم پس مرا در میان ستمگران قرار مده .
استعاذه
استعاذه یعنى پناه بردن به خداوند متعال از فتنه انگیزان و شر آنها.
در قرآن کریم بارها خداوند بزرگ حضرت محمد صلى الله علیه و آله را تعلیم مى دهد که از وسوسه هاى شیاطین و پلیدان به خداوند پناه برد.
در دو سوره فصلت و اعراف خداوند به پیامبرش مى فرماید: اگر شیطان تو را وسوسه کرد به خدا پناه بر، همانا او شنوا و داناست . در سوره مؤ منون به حضرت محمد صلى الله علیه و آله این گونه تعلیم مى دهد که دعا کن و بگو:
رب اعوذبک من همزات الشیاطین # و اعوذ بک رب ان یحضرون
پروردگارم ، از وسوسه هاى شیطان ها به تو پناه مى برم و پناه مى برم به تو پروردگارم ، از این که آنان نزد من حاضر شوند.
دو سوره آخر قرآن کریم معوذتین نام گرفته است که در آن ها خداوند به پیامبر گرامى ما دستور مى دهد که بگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
قل اعوذ برب الفلق # من شر ما خلق # ومن شر غاسق اذا وقب # و من شر النفاثات فى العقد # و من شر حاسد اذا حسد ؛
بگو پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح ، از شر مخلوقات و از شر شب تار هنگامى که در آید، و از شر جادوگرانى که در گره ها دمند. و از شر حسود آن که حسد ورزد.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل اعوذ برب الناس # ملک الناس # اله الناس # من شر الوسواس الخناس # الذى یوسوس فى صدور الناس # من الجنة و الناس
بگو پناه مى جویم ، به پروردگار آدمیان ، پادشاه آدمیان ، معبود آدمیان ، از بدى وسوسه کننده خناس ؛ آن که در دل مردمان وسوسه کند که از جن و انسان است .
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
دعاهاى قرآن
دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد
(مبحث اول)
1. در سوره زمر خداوند متعال به پیامبرش حضرت محمد صلى الله علیه و آله آموزش هاى متعددى میدهد. یکى از آن تعلیمات این دعاست که اى محمد بگو:
اللهم فاطر السموات و الارض عالم الغیب و الشهادة انت تحکم بین عبادک فیما کانوا فیه یختلفون
اى پروردگار آفریننده آسمانها و زمین ، داناى پنهان و پیدا، تو حکم مى کنى بین بندگانت در آن چه که در آن اختلاف کنند.
2. دشمنان حضرت محمد صلى الله علیه و آله افراد عنود و لجوجى بودند و هر روز براى گریز از پیام حق و گمراه کردن مردم ، نغمه اى ساز مى کردند، اما در برابر هر سخن و بهانه اى جواب شایسته اى از پیامبر دریافت مى کردند. و چه بسا پیامبر در انتظار مى ماند تا از سوى خداوند جواب مناسبى صادر شود، تا هم به دشمنان پاسخ دهد و هم بر عزم و اراده آن جناب بیفزاید. در پایان سوره انبیاء ضمن جواب به منکران توحید، خداوند به حضرت محمد صلى الله علیه و آله آموزش میدهد که این گونه بگو:
رب احکم بالحق و ربنا الرحمن السمتعان على ما تصفون
پروردگارم به حق داورى کن ، و پروردگار ما بخشنده اى است که از او یارى جویند بر آنچه شما( از دروغ و باطل ) گویید.
3. خداوند متعال به پیامبر گرامى اش حضرت محمد صلى الله علیه و آله این گونه تعلیم و آموزش مى دهد که بگو:
رب اغفر و ارحم و انت خیرالراحمین
خداوندا!بیامرز، و رحم کن ، تو بهترین رحم کنندگانى .
گرچه در این آیه نفرمود چه کسى را بیامرز و به چه کسى رحم کن ، اما به کمک آیات و ادله دیگر در مى یابیم که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى خود و براى همه مسلمانان از حق تعالى آمرزش و رحمت طلب مى کند. و چون رسول الله صلى الله علیه و آله الگوى همگان است ، ما هم به آن جناب اقتدا مى کنیم و مى گوییم رب اغفر و ارحم و انت خیرالراحمین .
4. خداوند بزرگ به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله دستور مى دهد که براى قرائت آن بخش از قرآن که در حال وحى بر آن حضرت است پیش از پایان یافتن وحى ، شتاب نکند. به آن حضرت فرمان مى دهد که بگو:
رب زدنى علما: پروردگارا، دانش مرا بیشتر فرما.
با توجه به این نکته که پیامبر ما داناترین آفریدگان خداست در عین حال حق تعالى به او چنین دستورى مى دهد، بر ما که از علم و دانش ذره اى بیش نداریم ، ضرورى تر و لازم تر است که این دعا را تکرار و از خداوند حکیم دانش فراوان طلب کنیم .
پیامبر ما فرمود: هرگاه روزى بر من بگذرد که در آن بر دانشم نیفزایم ، طلوع خورشید، در چنین روزى بر من مبارک مباد.
5. ما مسلمان و پیرو قرآنیم قرآن کریم با بسم الله الرحمن الرحیم و سپس با الحمدلله رب العالمین آغاز مى شود.
پیامبر اسلام فرموده است : هر کار با نام خدا و حمد الهى آغاز نشود پایان خوشى و کامل ندارد.
در سوره اسراء خداوند دعایى را به حضرت محمد صلى الله علیه و آله تعلیم مى دهد که هر وقت بر کارى تصمیم گرفتى براى موفقیت در آن این طور دعا کن :
رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق و اجعل لى من لدنک سلطانا نصیرا
بارالها، مرا با صدق و استوارى داخل کن ، و با صدق و درستى بیرون آر، و برایم از جانب خود تسلطى یارى بخش قرار ده .
این دعاى قرآنى در آغاز هر کار، شایسته و مناسب است تا شروع و پایان آن به درستى و استوارى باشد و در هنگامه کار یارى الهى همراهى کند در تاریخ آمده است : پیامبر گرمى اسلام صلى الله علیه و آله هنگام فتح مکه این دعا را خواندند.
و از امام علیه السلام نقل شده که فرمود: هرگاه در شرایط ترسناک قرار گرفتى این آیه را بخوان.
6. حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرمود: نه من و نه هیچ پیامبرى پیش از من ، پیامى به عظمت و سنگینى توحید نیاورده اند .
چون پیام توحید بزرگ و عظیم بود بیشترین فرصتهاى تبلیغى پیامبران را به خود اختصاص داد، پیامبر ما هم براى معرفى توحید گفت و گوهاى بسیار با مردم داشت . آیات و نشانه هاى خداوند را براى مردم باز مى گفت و از آنان مى خواست به تاءمل و دقت نشینند. در آغاز سوره شورا، خداوندا مواد لازم را براى این گفت و به پیامبرش مى آموزد و در ضمن به او تعلیم مى دهد تا بگوید:
الله ربى علیه توکلت و الیه انیب
الله پروردگار من است ، بر او توکل کردم و به سوى او باز مى گردم .
7. یکى از آموزش هاى الهى و قرآنى حمد و سپاس الهى است و دیگرى یاد نیک و شایسته از برگزیدگان وادى توحید، یعنى پیامبران و اولیاى الهى که راهنمایان بشر به سوى تقوا و پاکى و عدالت و توحید بودند. آنانى که خداوندشان برگزید تا مشعل هدایت دیگران به سوى خدا و آخرت باشند. خداوند به حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرمان مى دهد که بگو:
الحمدلله و سلام على عباده الذین اصطفى
تمام حمد و سپاسش براى خداست ، و سلام بر بندگانش آنان که برگزید.
8. مهمترین پیام پیامبران الهى ، توحید، و خداپرستى بوده است . پیامبر ما هم به سان دیگر پیامبران پایه و شالوده دعوتش یکتاپرستى بود وسعى مى کرد، تصویر درستى از توحید ذات و صفات و افعال به بشر ارائه دهد، و به دور از خرافات و پندارها توحید ذات و صفات و افعال به بشر ارائه دهد، و به دور از خرافات و پندارها، توحید ناب و خالص را تبیین کند. در قرآن کریم آیاتى که مربوط به توحید است از آیات دیگر بیشتر است . هر بار که مردم نادان براى کجروى خود بهانه اى مى تراشند و بر پایه اندیشه هاى جاهلى ، اعتراض مى کنند پیامبر با صبر و سعد صدر به آنان پاسخ سنجیده میدهد. یک بار پس از پاسخ به آنان به فرمان الهى چنین مى گوید:
الحمدلله الذى لم یتخذ ولدا ولم یکن لم له شریک فى الملک ولم یکن له ولى من الذل و کبره تکبیرا
حمد و سپاس خدایى راست که فرزندى نگرفته و در حکومت شریکى براى او نیست و هم پیمانى براى یارى او در مشکلات نیست (چرا که احتیاج ندارد) و بزرگ دار او را برترین بزرگ داشتن .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: آیه عزت را بسیار بخوانید پرسیدند: آیه عزت کدام است ؟ فرمود: الحمدلله الذى لم یتخذوا ولدا...
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
(ادامه دارد)
صلوات امام رضا(ع)
وقت صلوات امام رضا (ع )
امام رضا - علیه السلام - هنگام صبح پس از نماز و پس از سلام ، در جایگاه نماز مى نشست و به تسبیح و حمد و تکبیر و تهلیل خدا مشغول مى شد، و به پیامبر و آل او صلوات مى فرستاد تا این که خورشید طلوع مى کرد.
مناظره امام هشتم
در مجلس ماءمون در حضور امام هشتم ، سخن از مسئله اى به میان آمد که به پیامبر گفته بودند که سلام دادن به شما را مى دانیم ؛ ولى صلوات بر شما چگونه است ؟
پیامبر پاسخ فرمود: تقولون اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت و بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید
ماءمون به اهل مجلس خود که همه از علماى مذاهب اسلامى بودند گفت : آیا در این باره (صلوات بر پیامبر به صورت فوق ) اختلافى به چشم مى خورد؟
آنها گفتند: نه و در این باره همه امت (مذاهب ) متفق اند ماءمون به امام هشتم گفت : آیا درباره آل پیامبر توضیحى دارید؟
امام فرمود: به من بگویید مراد از یس و القرآن الحکیم کیست ؟
آنان گفتند: شکى نیست که منظور از یس محمد صلى الله علیه و آله است .
عبادت امام (ع ) در سفر
رجاء بن ابى ضحاک ، فرمانده ماءموران براى آوردن امام رضا - علیه السلام - در ضمن شرح عبادت هاى شبانه روزى امام مى گوید:
امام رضا - علیه السلام - هنگامى که صبح مى کردند، نماز را مى خواند، پس از سلام ، در جایگاه نماز مى نشست و به تسبیح و حمد و تکبیر و تهلیل خدا مشغول مى شد، و به پیامبر و آل او صلوات مى فرستاد تا این که خورشید طلوع مى کرد.
*******
آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى
بانگ رحیل
بشارت ها و هشدارها
خداى سبحان به آدمیان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌمُبینٌ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً.
2. فَاعْمَلُوا لِلْیَوُمِ الَّذی تُحْشَرُونَ فیهِ إِلَى اللّهِ تَعالـى فَوْجاًفَوْجاً.
3. وَ تَقِفُونَ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ صَفّاً صَفّاً.
4. وَ تَقْرَؤُونَ الْکِتابَ حَرْفاً حَرْفاً.
5. وَ تُسْأَ لُونَ عَمّا تَعْمَلُونَ سِرّاً وَ جَهْراً.
6. ثُمَ یُساقُ الْمُتَّقُونَ إِلَى الْجِنانِ وَفْداً وَفْداً.
7. وَ المُجْرِمُونَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً وِرْداً.
8. کَفا کُمْ مِنَ اللّهِ وَعْداً وَ وَعیداً.
9. فَأَنَا اللّهُ فَاعْرِفُونی.
10. وَ أَنَا الْمُنْعِمُ فَاشْکُرُونی.
11. وَ أَنَا الغَفّارُ فَاسْتَغْفِرُونی.
12. وَ أَنَا الْمَقْصُودُ فَاقْصُدُونی.
13. وَ أَنَا العالِمُ بِالسَّرائِرِ فَاحْذَرُونی.
اى فرزندان آدم!
1. آگاه باشید که شیطان، دشمنِ آشکار [و پنهان] شماست; پس، با او دشمنى ورزید.
2. و عمل و کوشش کنید براى روزى که در آن، گروه گروه به سوى خداوند برانگیخته مى شوید.
3. و در پیشگاه خداوند، صف در صف مى ایستید.
4. و کتاب [و نامه اعمالتان] را حرف به حرف مى خوانید.
5. و درباره آنچه عملکرده اید، از نهان و آشکار، بازپرسى می شوید.
6. سپس، پارسایان و متقیان [با فرحناکى و سرافرازى] گروه گروه روانه بهشت مى شوند.
7. و مجرمان و تبهکاران [با ذلّت و سرافکندگى] کشان کشان به سوى جهنّم رانده مى گردند.
8. و وعده و بشارتها و وعید و هشدارهاى خداوند [براى هشیارى و اصلاح شمایان] کافى است.
9. و منم «اللّه» [و پروردگار شمایان] پس، مرا بشناسید.
10. و من نعمت دهنده ام; پس، شکرگزارم باشید.
11. و من بخشایشگرم; پس، از من طلب عفو و بخشایش کنید.
12. و من مقصود [و هدف نهایى] هستم; پس، مرا هدف نهایى خویش قرار دهید.
13. و من آگاه و داناى به پنهان ها و نهان هایم; پس، از من بپرهیزید و پارسایى ورزید.
از عناصر بسیار مؤثّر در اعتدال روح و اصلاح اخلاق آدمیان، دو عنصر «خوف» و «رجاء» است; بیم و امید، خشیت و رحمت.
در تعالیم آسمانى و معارف ادیان الـهى، این دو عنصر اساسى، در کنار یکدیگر و پهلو به پهلوى همند. خوف و خشیت از قهر و غضب و کیفر خداوند، انسان را از دست یازیدن به گناهان بازمى دارد و از فروغلتیدن مردمان در باتلاق تباهی ها و آلودگی ها پیشگیرى مى کند ونیز، امید به رحمت و مهر پروردگار، شوق به اعمال نیکو و روى آوردن به پاکی ها و نیکی ها را در آدمى برمى انگیزد و قلب را سرشار از عشق و محبّت مى کند و مانع چیرگى یأس و سرخوردگى بر جانها مى گردد.
یارب! ز گناه زشت خود منفعلم **وز قول بد و فعل بد خود خجلم
فیضى به دلم ز عالَم قدس رسان **تا محو شود خیال باطل ز دلم
از ابزارهاى کارآمد پیامبران و اولیاى الهى براى اصلاح مردم و جوامع بشرى، یکى «بشارت» به رحمت و نعمتها و پاداشهاى خداوند است، و دیگرى «هشدار» درباره کیفر و عذاب و عقاب او.
بیم و امید، به سان دو شاهبال نیرومندند براى پرواز آدمیان به سوى قلّه کمال و وصول به رضوان خداوند متعال.
اگر جادّه اى بایدت مستقیم **ره پارسایان امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردى **به امید نیکى و بیم بدى
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
شاد کردن رسول خدا (ص )باصلوات
از حضرت امام صادق - علیه السلام - روایت شده که :
هر که خواهد که شاد گرداند محمد و آل آن حضرت را - صلوات الله علیهم - به این نحو، به ایشان صلوات فرستد:
اللهم یا اجود من اعطى و یا خیر من سئل و یا ارحم من استرحم . اللهم صل على و محمد و آله فى الاءولین و صل على محمد و آله فى الآخرین و صل على محمد و آله فى الملاء الاءعلى و صل على محمد و آله فى المرسلین . اللهم اعط محمدا و آله الوسیلة و الفضیلة و الشرف و الرفعة و الدرجة الکبیره . اللهم انى آمنت بمحمد - صلى الله علیه و آله - و لم اءره فلا تحرمنى یوم القیامة رؤ یته و ارزقنى صحبته و توفنى على ملته و اسقینى من حوضه مشربا رویا سائغا هنیئا لا اظماء بعده ابدا انک على کل شى ء قدیر. اللهم انى آمنت بمحمد صلى الله علیه و آله و لم اءره فعرفنى فى الجنان وجهه . اللهم بلغ محمدا صلى الله علیه و آله منى تحیة و سلاما.
*******
آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى
کرامات الرضویه (ع )- 5
شفاى لال
شب جمعه 23 رجب 1337 زائرى از نواحى سلطان آباد عراق بنام شکرالله فرمود:
چون فهمیدم جماعتى از اهل سلطان آباد (که این زمان آنجا را اراک مى گویند) قصد زیارت امام هشتم على ابن موسى الرضا (ع ) را دارند من نیز اراده تشرف بدربار آن بزرگوار نموده و عازم شدم و با ایشان پیاده روبراه نهادم و چون لال بودم باشاره بین راه مقاصد خود را بهمراهان مى فهمانیدم تا شب چهارشنبه 21 رجب وارد ارض اقدس شده و به حرم مطهر مشرف گردیدم .
چون شب جمعه رسید من بى خبر از همراهان بقصد بیتوته در حرم شریف ماندم و پیش روى مبارک امام (ع ) گردن خود را بآنچه بکمرم بسته بودم بضریح بستم و با اشاره عرض کردم اى امام غریب زبان مرا باز و گوشم را شنوا فرما سپس گریه زیادى کردم و سرم را بضریح مقدس گذاشته خوابم ربود.
خیلى نگذشت کسى انگشت سبابه به پیشانى من گذارد و سرم را از ضریح بلند نمود. نگاه کردم سید بزرگوارى را دیدم با قامتى معتدل و روئى نورانى و محاسنى مُدوّر و بر سر مبارکش عمامه سبزى بود و تحت الحنک انداخته و بر کمر شال سبزى داشت پس با تمام انگشتان خود بر پهلوى من زد و فرمود شکرالله برخیز خواستم برخیزم با خود گفتم اول باید گره هاى شال گردنم را باز کنم آنگاه برخیزم چون نگاه کردم دیدم تمام گره ها باز شده است .
چون برخواستم و متوجه آن حضرت شدم دیگر آن بزرگوار را ندیدم لکن صداى سینه زدن و نوحه زائرین را در حرم مطهر مى شنیدم . آنوقت دانستم که امام رضا (ع ) به من شفا مرحمت فرموده است .
اى شه طوس آنکه با تو راه ندارد
در صف محشر پناه گاه ندارد
هیچ شهى چون تو عِزة و جاه ندارد
روشنى طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
هر که در این آستانه راه ندارد
*******
کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده
بانگ رحیل
از اینان مباش!
خداوند رحمان به آدمى مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
لا تَکُنْ مِمَّنْ:
1. یَطْلُبُ التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْ مَلِ.
2. وَیَرْجُوا الا ْخِرَةَ بَغَیْرِ عَمَل.
3. یَقُولُ قَوْلَ الزّاهِدینَ وَ یَعْمَلُ عَمَلَ الْمُنافِقینَ.
4. إِنْ أُعْطىَ لا یَقْنَعُ.
5. وَإِنْ مُنِعَ لا یَصْبِرُ.
6. یَأْمُرُ بِالْخَیْرِ وَلا یَفْعَلُهُ.
7. وَیَنْهى عَنِ الشَّرِّ وَلا یُنْهَى عَنْهُ.
8. یُحِبُّ الصّالِحینَ وَلَیْسَ مِنْهُمْ.
9. ویُبْغِضُ الْمُنافِقینَ وَ هُوَ مِنْهُمْ.
اى فرزندآدم!
از کسانى مباش که :
1. با درازى آرزو، خواهان توبه اند.
2. و بدون عمل، امید به آخرت دارند.
3. زاهدانه سخن مى گویند و منافقانه عمل مى کنند.
4. اگر[از دارایی هاى دنیا هرچه] به آنان داده شود، قانع نمى شوند.
5. و اگر به آنان داده نشود [و درتنگنا قرارگیرند] صبر،پیشه نمى کنند.
6. به نیکى فرمان مى دهند و[ امّا] خود به آن عمل نمى کنند.
7. و از بدى نهى مى کنند، و خود از آن دورى نمى جویند.
8. و صالحان را دوست مى دارند و[امّا] خود، از آنان نیستند.
9. و منافقان را دشمن مى دارند، و حال آن که خود، از آنانند!
از نکوهیده ترین اوصاف آدمیان، «قولِ بى عمل»است. گفتار بى کردار، بیانگر نوعى «نفاق» در اعماق جان است. این شیوه مزوّرانه، آثارى مخرّب در روان آدمى برجاى مى نهد، زیرا رفتارى این گونه، پیش و بیش از آن که «دیگرفریبى» باشد، «خودْفریبى» است و خودفریبى، نفاق با خویشتن است.
روان انسان، لطیف و حسّاس است و زمینه تأثیرپذیرى آن، بسیار مساعد است. وقتى ضمیر آدمى مى فهمد که صاحب ضمیر، دارد بر سر خود کلاه مى گذارد، احساس شرمندگى و حقارت مى کند و دچار افسردگى و پژمردگى مى شود.
در روایات اسلامى آمده است:
«مَنْ کانَ ظاهِرُهُ أَرْجَح مِنْ باطِنِه فَهُوَ مُنافِقٌ:
کسى که ظاهرش پسندیده تر از باطنش باشد، منافق است»!
پارسایانی که روى در مخلوق و پشت بر قبله مى کنند نماز!
البته این بدان معنا نیست که آدمیان، پلیدی هاى پنهانشان را آشکار سازند، بلکه به این مفهوم است که درون خویشتن را تطهیر کنند و همانسان که ظاهر خود را زیبا و پسندیده جلوه مى دهند، جان خویش را نیز با اوصاف ستوده بیارایند.
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
دعاهای قرآن
دعاى مجاهدانى که در رکاب پیامبران جهاد کردند
خداوند متعال وقتى مى خواهد مؤ منان مجاهد را قوت قلب دهد و راه و رسم صحیح جهاد را به آنان آموزد و توکل و تعبد را در آنان زنده کند، و شیوه پایدارى و صبر و ثبات را براى آنان ترسیم کند و طریقه دعا و نیایش مردان جهاد و شهادت را بازگو کند مى فرماید: چه بسیار پیامبرانى که توده هاى انبوه همراه آنان با دشمنان پیکار کردند و به خاطر رنج و مصیبتى که در راه خدا دیدند، سست نشدند و به ضعف نگراییدند، و در برابر دشمن تسلیم نشدند، و خداوند صابران را دوست میدارد. خواسته و دعایشان تنها این بود:
ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا على لقوم الکافرین
پروردگارا، گناهان و کوتاهى و تندروى ما را در کار خود بیامرز، و گامهاى ما را ثابت بدار، و ما را بر کفار پیروز فرما.
خداوند در پاسخ ، پاداش دنیاى که پیروزى و سربلندى آنهاست و پاداش نیکوى آخرت را که بهشت و مقام قرب خداست به ایشان عطا فرمود.
در زمان ما هر گاه جنگى بین مسلمین و کفار در گیرد و نیز، در نبرد دائمى فرهنگى ، عقیدتى سیاسى ، میان اهل ایمان و پیروان شرک و شیطان در هر نقطه جهان ؛ به منظور پیمودن مسیر صحیح و صبر و پایدارى و طلب هدایت و پیروزى از خداوند شایسته است این دعا را زیاد بخوانیم .
دعاى صاحبان باغ سوخته
در زمانهاى دور، در سرزمین یمن مرد با ایمانى زندگى مى کرد. او باغ و بستان بزرگ و آبادى داشت و به هنگام برداشت محصول ، فقیران و تهى دستان به باغ او مى آمدند، و بهره مى بردند. وقتى که پدر از جهان رخت بر بست پسران مالک باغ به مستمندان چیزى ندهند. زمان برداشت محصول فرا رسید آنان با خود گفتند:
فردا صبح بى سر و صدا به باغ مى رویم و به سرعت محصول را جمع مى کنیم و تا تهیدستان از شروع برداشت محصول بیخبر هستند، ما کار را تمام کرده و آن را به خانه و انبار مى آوریم . آنان بدون آن که توجه کنند که نعمت ها همه از خداست و خداوند در محصول آنان براى فقرا سهمى قرار داده است ، با این تصمیم ، شب خوابیدند تا پگاه به باغ روند.
همان شب آتش الهى ، باغ را سوزاند، به گونه اى که صبحگاهان وقتى که آنان به باغ رسیدند، با خود گفتند: اشتباه آمدیم ، این باغ ما نیست برادر عاقل تر گفت : مگر به شما نگفتم تسبیح الهى گویید و به یاد خداوند باشید و جانب حق را پاس دارید!
آنان از غفلت به در آمدند، و هشیار شدند و به اشتباه خود پى بردند، و گفتند:
سبحان ربنا انا کنا ظالمین
منزه است پروردگار ما، همانا ما ستمکارانیم .
آنان یکدیگر را ملامت کردند و به گناه خود اقرار و اعتراف کردند، و تصمیم گرفتند راه راست و درست ، و روش پدر خردمند خود را در پیش گیرند و گفتند:
عسى ربنا ان یبدلنا خیرا منها انا الى ربنا راغبون
امیدواریم پروردگار ما بهتر از آن باغ به ما دهد، ما به سوى پروردگار خود رو مى کنیم .
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
درباره جمعه
گفته اند: جمعه را از آن روى ، (جمعه ) نامیده اند، که پروردگار، در آن روز از آفرینش چیزها آسود و آفریدگان ، در پیشگاه او جمع آمدند.
و نیز گفته اند: از آن روى (جمعه ) گفته اند، که در آن روز، مردم ، براى اداى نماز، جمع آیند.
و گفته شده است : نخستین بار، (انصار)، این روز را (جمعه ) نامیدند. و آن ، پیش از آمدن پیامبر (ص ) به مدینه بود. و نیز پیش از فرود آمدن سوره جمعه ، انصار، گرد آمدند، و گفتند: یهود را در هفته ، روزیست ، که بدان گرد آیند. و آن ، (شنبه ) است و مسیحیان نیز به یکشنبه جمع شوند. ما نیز باید روزى را قرار دهیم که در آن ، جمع شویم و خدا را یاد کنیم و سپاس بگزاریم . و آن را بر (جمعه ) قرار دادند و آنان ، پیش از آن ، جمعه را روز (عروبة ) مى نامیدند. آنگاه ، بر (سعد بن زرارة ) گرد آمدند و با او نماز گزاردند و او، آنان را پند داد و آن روز را (جمعه ) نامیدند.
و نیز گفته اند: نخستین کسى که این روز را (جمعه )، (کعب بن لوى ) بود و همو او بود که ترکیب ، (اما بعد) را به کار برد.
*****
کشکول شیخ بهایی
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
به ذهن من امشب چیزی آمد که آن را با شما هم در میان میگذارم. وقتی میخواستم به محل جلسه بیایم، این در ذهنم آمد که در روایت داریم که پیغمبر اکرم(ص) در آن خطبهای که خواند، فرمود: «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّه». شما در ماه رمضان به مهمانی خدا دعوت شدهاید. به همین دلیل است که اهل معرفت میگویند ماه رمضان «دار ضیافت الله» است. این ماه رمضان، خانه مهمانی خدا است.
حالا یک سؤال میخواهم بکنم؛ به حسب ظاهر، ما مؤمن هستیم، ما مهمان خدا هستیم. امشب شب اوّل این مهمانی است؛ تازه وارد این خانه شدهایم، تازه داخل خانه مهمانی خدا پا گذاشتهایم. سؤال من این است: اگر یک مهمان تقاضایی از میزبانش داشت، وقتی همان ابتدا که به خانه میزبان رسید به صاحبخانه گفت من چنین گرفتاریای دارم، کرامت او چه اقتضا میکند؟ آیا این طور اقتضا میکند که بگذارد وقتی مهمان میخواست از این خانه برود، حاجتش را به او بدهد، یا همین که وارد خانه شد، همانجا بدهد؟!
خدایا امشب، شب اوّل است و ما پایمان را داخل خانهات گذاشتهایم؛ مهمانت هم هستیم؛ همین دَمِ در بیا دستمان را بگیر و کار را تمام کن! نگذار تا آخر ماه طول بکشد! بگذار امشب که ما از اینجا میرویم، همه حاجتهایمان را بگیریم و برویم! کرامتت همین را اقتضا میکند! آقاییات این است! ربوبیّتت این است! حاجات ما را همین الآن به ما بده!