یاعلی ابن موسی الرضا(ع) &
دوبــــاره آمده ام، تــــا دوبــــاره در بزنـــم
کبوترانــــه در ایــــن آســـتانه پـــر بزنـــم
بــه ناامیــدی از ایــن در نــمی روم هــرگز
اگر جـــــواب نیایـــــد ، دوبــــاره در بزنـــم
خـــدا مرا بـــه حقیقــت ولــی شــناس کنــد
که حلقـــه بـــر در ایــن خانــه بیشــتر بزنـم
ســـوادِ نــامه من رنــگ صــبح خواهــد شــد
اگر که ســــاغری از چشـــمة ســـحر بزنــم
بــه یــاد غربــت گل ،عهــد کرده ام با خود
که لالـــه باشـــم و صــد داغ بــر جـگر بزنـم
خــدای را ، کمی ای زائران درنــگ کنیــد
که خــاک پــای شـما را بـه چشـم تـر بزنـم
بـه من هرآنچـه عطـا کرده انـد توفیق است
مبـــــاد آنـــــکه دم از دولــــت هنـــر بزنـــم
اگر چــه خــارم و نســبت بـه گل ندارم ، باز
خوشـــم که گاه گداری بــه بـاغ سـر بزنـم
اگر شــمیمی از ایــن بوســتان بـه من برسد
روا بـــود بـــه خــدا ، تــاج گل بـه سـربزنم
من آشــــنای همیــــن درگهـــم خـــدا نکنــد
که رو بــــــه غیربیــــــارم دری دگر بزنــــم
صـــــفای تربیــــت باغبـــان حـــرامم بـــاد
که در مجـــــاورت گل دم از ســـــفر بزنــــم
(محمد جوادغفورزاده-شفق)
خلاصه ای از زندگانى امام رضا (ع)
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.
کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی
لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر
مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.
زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.
فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
حیات اجتماعی امام رضا علیه السلام
دوران حیات امام هشتم اوج گیری گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههای مردمی این خاندان است.
چنان که می دانیم امام از پایگاه مردمی شایسته ای برخوردار بود و «در همان شهر که مأمون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می راند... نشانه ها و شواهد تاریخی ثابت می کند که (در این دوران) پایگاه مردمی مکتب علی علیه السلام از جهت علمی و اجتماعی تا حدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود. در آن مرحله بود که امام علیه السلام مسئولیت رهبری را به عهده گرفت».
مدت امامت امام رضاعلیه السلام
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که میتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.
1- پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود.
2- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
حدیث سلسلة الذهب:
در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروههای بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: «ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند میدهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد.» امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق میگریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه میزدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم میخواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: «کلمه لاالهالاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود.» سپس امام فرمودند: «اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم.»
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لاالهالاالله که مقوم اصل توحید در دین میباشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام میباشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
به گوش دل نداآمد،که یاردلرباآمد
به دردمادواآمد،رضاآمد،رضاآمد
خدادادآنچه راوعده،بشددرماه ذیقعده
که آمدبهترین بنده، رضاآمد، رضا آمد
ببایدمَفرشی ازنور،زتارگیسوان حور
که آمدقبله منظور، رضاآمد، رضا آمد
فروغ زهره زهرا،زنجمه تافت بردنیا
که خورشیدجهان آرا، رضاآمد، رضاآمد
زمین رفت وبهشت آمد،که زیباجای زشت آمد
گل مینوسرشت آمد، رضا آمد، رضا آمد
چوعیسی می کنداحیا،چوموسی بایدوبیضا
زنسل حیدروزهرا، رضا آمد، رضا آمد
به دانش تالی حیدر،به عصمت وارث مادر
ولایتش عین پیغمبر، رضا آمد،رضا آمد
پناه انس وجان است این،امام مهربان است این
شفیع شیعیان است این، رضا آمد، رضا آمد
حسان ازغصه دوران،دلت رامنصرف گردان
بگوباچهره خندان، رضا آمد، رضا آمد
×××××
شعرازحسان
قیامت و پرسش از مهم ترین نعمت ها مرحوم شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقى حکایت کند: روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، ضمن فرمایشاتى فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعى و حقیقى وجود ندارد. بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یاابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن ((لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم )) که مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟ حضرت با آواى بلند اظهار نمود: شما این چنین تفسیر کرده اید؛ و عدّه اى دیگرتان گفته اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه اى دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده اند. و سپس افزود: به درستى که پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق علیه السلام روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت هائى را که در اختیار بندگانش قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند. و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤ ال و بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برایشان نمى گذارد، چون منّت نهادن درمقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است بنابر این ، منظور از آیه شریفه قرآن ، محبّت و ولایت ما اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم است که خداوند متعال در روز محشر، پس از سؤ ال پیرامون توحید و یکتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پیغمبر اسلام ، از ولایت ما ائمّه ، نیز سؤ ال خواهد کرد. و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاوید آن بهره مى برد، که زایل و فاسدشدنى نخواهد بود. سپس امام رضا علیه السلام افزود: پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السلام حکایت فرمود، که رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به علىّ بن ابى طالب علیه السلام فرمود: اى علىّ! اوّلین چیزى که پس از مرگ از انسان سؤ ال مى شود،یگانگى خداوند سبحان ، سپس نبوّت و رسالت من ؛ و آن گاه از ولایت و امامت تو و دیگر ائمّه خواهد بود، با کیفیّتى که خداوند متعال مقرّر و تعیین نموده است پس اگر انسان ، صحیح و کامل اقرار کند و پاسخ دهد، وارد بهشت جاوید گشته و از نعمت هاى بى منتهایش بهره مند مى گردد.1 ××××××××× 1- تفسیرالبرهان : ج 4، ص 502، ح 5، به نقل از توحید شیخ صدوق .
نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده
در زمان حکومت مأمون - خلیفهعبّاسى - در یکى از سال ها خشک سالى شد و زراعت هاى مردم در کم آبى سختى قرار گرفت، ماءمون در یکى از روزهاى جمعه به حضرت علىّ بن موسى الرّضاعلیهما السلام پیشنهادداد تا آن حضرت جهت بارش باران و رفاه مردم چاره اى بیندیشد.
امام علیه السلامفرمود: بایستى مردم سه روز - شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه - را روزه بگیرند و در سوّمینروز جهت دعا و نیایش به درگاه پروردگار متعال عازم بیابان گردند.
پس چون روزسوّم فرا رسید، حضرت به همراه جمعیّتى انبوه به صحراء رفتند و سپس امام علیه السلامبر بالاى بلندى رفت و پس از حمد و ثناى الهى اظهار داشت :
پروردگارا، تو حقّ مااهل بیت را عظیم و گرامى داشته اى ، اینک مردم به تبعیّت از فرمانت به تو روى آوردهو متوسّل شده اند؛ و به امید رحمت و فضل تو به اینجا آمده اند و آرزوى بخشش و احسانتو را دارند.
خداوندا! بر آن ها باران رحمت و برکت خود را فرود فرست تا سیراب وبهره مند گردند.
در همین لحظه ، ناگهان باد، شروع به وزیدن گرفت و ابرى ظاهر گشتو صداى رعد و برق عجیبى در فضا پیچید و مردم حالتى شادمانه به خود گرفتند.
حضرتجمعیّت را مخاطب قرار داد و فرمود: آرام باشید، این ابر براى شما نیامده است ،ماءموریت او جاى دیگرى است .
و پس از آن ، ابر دیگرى نمایان شد و این بار نیزمردم شادمان شدند، همچنین امام علیه السلام فرمود: آرام باشید، این ابر ماءموریّتشبراى جمعیّت و سرزمینى دیگر است .
و به همین منوال تا دَه مرتبه ابر آمد و حضرتچنین مى فرمود.
تا آن که در یازدهمین مرحله ، امام علیه السلام اظهار نمود: اینابر براى شما آمده است ، اکنون شکرگزار خداوند متعال باشید و برخیزید به خانههایتان بازگردید، که تا به منازل خود وارد نشوید، باران نخواهد بارید.
امام جوادعلیه السلام در ادامه روایت فرمود: تا زمانى که مردم به خانه هایشان نرفتند، ابر ازباریدن خوددارى کرد؛ امّا به محض آن که مردم داخل خانه هاى خود شدند، باران به قدرىبارید که تمام رودها و نهرها پر از آب شد و مردم مى گفتند: این از برکت وجود مقدّسفرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
بعد از آن ، امام رضا علیه السلام درجمع مردم حضور یافت و ضمن سخنرانى مهمّى فرمود:
اى مردم ! احکام و حدود الهى رارعایت کنید؛ و همیشه در تمام حالات ، شکرگذار نعمت ها و رحمت هاى خداوند باشید،معصیت و گناه مرتکب نشوید، اعتقادات و ایمان خود را نسبت به خداوند و رسول و ائمّهاطهار علیهم السلام تقویت نمائید.
و نسبت به حقوقى که بر عهده یکدیگر دارید بىتوجّه نباشید و آن ها را رعایت کنید، نسبت به یکدیگر دلسوز و یارى ، مهربان باشید؛و بدانید که دنیا وسیله اى است براى عبور به جهانى دیگر، که أبدى و جاوید مىباشد.
سپس امام جواد علیه السلام افزود: بعد از این جریان ، عدّه اى از سخنچینان دنیاپرست و چاپلوس نزد مأمون رفتند و گفتند: این شخص - بعنى امام رضا علیهالسلام - با این سحر و جادویش همه را شیفته خود گردانیده است و مردم را بر علیهخلیفه و دستگاهِ حکومت تحریک مى کند.
لذا مأ مون شخصى را فرستاد تا حضرت رضاعلیه السلام را نزد وى آورد؛ و چون حضرت وارد مجلس ماءمون شد، یکى از وزراى حکومتبه امام خطاب کرد و گفت : تو با آمدن باران ، ادّعاهائى کرده اى ؛ چنانچه در کارخود صادق و مطمئنّ هستى ، دستو بده تا این دو شیرى که بر پرده خلیفه نقاشى شده اند،زنده شوند.
امام رضا علیه السلام بانگ برآورد: اى دو شیر درّنده ! این شخص فاجررا نابود کنید، که أثرى از او باقى نماند.
ناگهان آن دو عکس به شکل دو شیرحقیقى در آمدند و آن وزیر سخن چین دروغ گو را دریده و بدون آن که قطره خونى از اوبریزد، او را بلعیدند.
و آن گاه اظهار داشتند: یاابن رسول اللّه ! اجازه مىفرمائى تا مأمون را نیز به دوستش ملحق گردانیم ؟
مأمون با شنیدن این سخن بیهوششد و روى زمین افتاد و چون او را به هوش آوردند، دو مرتبه آن دو شیر گفتند: اجازهبفرما تا او را نیز نابود کنیم ؟
حضرت فرمود: خیر، مقدّرات الهى باید انجامپذیرد و سپس به آن دو شیر دستور داد تا به جاى خود بازگردند و آن ها نیز به حالتاوّلیه خویش بازگشتند.
و مأمون به امام رضا علیه السلام گفت : الحمدللّه ، کهمرا از شرّ این شخص - حمید بن مهران - نجات بخشیدى .1
××××××××××
1- عیون اءخبارالرّضا علیه السلام : ج 2، ص 170، الخرایج والجرایح : ج 2، ص 658، ح .1
میلادهشتمین اخترآسمان امامت وولایت مبارک باد
حدیث
قالَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام):
«سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(علیه السلام):أَلَّذینَ إِذا أحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَکَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْا.»
ترجمه:
از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان که هر گاه نیکى کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنندآمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینندصبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند.
یاثامن الحجج(ع)
من کیستم گدای تویاثامن الحجج
شرمندة عطای تویاثامن الحجج
بالله نمیروم بَرِبیگانگان به عجز
تاهستم آشنای تویا ثامن الحجج
ازکارماگره نگشایدکسی مگر
دست گره گشای تویاثامن الحجج
تاآخرین نفس نکشم دست التجا
ازدامن ولای تویا ثامن الحجج
خواهم زبخت هِمّت وازحق سعادتی
تاسرنهم بپای تویاثامن الحجج
دارالشّفاست کوی تووخودتویی طبیب
دردمن ودوای تویا ثامن الحجج
هستی چو پارة تن پیغمبرخدا
جان جهان فدای تویاثامن الحجج
عدالت گستری در پیام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)
نهایت آرزوی مردم جهان این است که یک روزی بساط ظلم و ستم برچیده شده و عدل و داد همه آفاق را فراگیرد، و ستمگران به کیفر کردار خویش مبتلا گردند. گر چه حضرت رسول اکرم صلوات الله و سلامه علیه با تشکیل حکومت اسلامی می خواست عدل و داد را در جهان پیاده کند ولی مخالفت ها و ستیزهای دشمنان با اسلام نوپا و از طرف دیگر دوران کوتاه بیست و سه ساله پیامبری باعث شد که در صدر اسلام همه مردم به این هدف نرسند و مقتضیات زمان هم موجب عدم آمادگی به حساب می آمد. بعد از ارتحال حضرت نبی اکرم صلوات الله علیه انتظار می رفت که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام چنین برنامه ای را اجرا کند، ولی متاسفانه غوغای اختلاف در جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم موجب شد که پیش از پنج سال فرصت پیدا نکند که آن هم جنگ جمل و صفین و نهروان بیشترین فرصت پنج ساله حضرت را گرفت و گروهی هم بر اساس اجراء حکم های عادلانه حضرت علی علیه السلام از عراق فرار کرده و به پناه معاویه در شام رفتند از قبیل نجاشی و عبیدالله بن حر جعفی و... که بعضی ها برگشتند و بعضی ها در جنگ صفین با حضرت علی علیه السلام جنگیدند. سپس جانشینان پیامبر (امامان شیعه) یکی بعد از دیگری هدف ظلم و ستم بنی امیه و بنی عباس قرار گرفتند تا بجائی که تشکیل حکومت اسلامی برایشان مقدور و میسر نبود و به هدف نرسیدند تا آن که غیبت صغری و کبری پیش آمد. اینک شیعه انتظار دارد که به وسیله حضرت امام عصر علیه السلام حکومت اسلامی جهانی تشکیل گردد و در نتیجه مردم از عدل اسلامی برخوردار و بهره مند شوند، و روایات و احادیث اسلامی هم ناظر بر همین مطلب است که در زمان حکومت واحد جهانی، عدل جهانی پیش آید و جهانیان از هر گونه بدبختی و ظلم و ستم نجات یابند، و این مطلب در پیام امام زمان علیه السلام آمده است.
متن پیام
انا المهدی و انا قائم الزمان، انا الذی املاها عدلا کما ملئت جورا (1) من مهدی و قیام کننده زمان هستم، منم که زمین را پر از عدل و داد می کنم، به همان نحوه ای که پر از ستم شده است. بنابر این جهان در انتظار حضرت مهدی علیه السلام است تا همگان از گسترش عدل استفاده کنند.
******
پاورقی:(1) کمال الدین چاپ مطبعه الصدوق صفحه: 445.
آموختن علم و دانش
مردى از انصار به محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! اگر جنازه اى حاضر باشد و مجلس عالمى ، کدامیک را دوست تر دارى که من حضور یابم ؟
رسول الله صلى الله علیه و آله فرمودند: اگر براى تشییع و دفن ، کسانى باشند که عهده دار انجام آن شوند، حضور یافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشییع هزار جنازه و عیادت هزار بیمار و از نماز شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است ، کجا اینها با فضیلت حضور در محضر عالم برابرى مى کند؟! آیا ندانسته اى که اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش است و خیر دنیا و آخرت با علم مى باشد و بدى دنیا و آخرت با نادانى است ؟!
پناه به ذکر الهى
در تاءثیر این ذکر شریف یعنى لا اله الا انت سبحانک انّى کنتمن الظالمینبه سه جملهفاستجبنا له ، و نجیناه منالغّم ، و کذلک ننجى المؤ منیندقت به سزا اعمال گردد، به خصوص به جمله اخیرکه مفاد آن عام است که وعده فرموده است شامل همه مؤ منین مى باشد، و با جمع محلى بهالف و لام و فعل مضارع که دال بر تجدد زمان و حصول تدریجى آن براى ابد است تعبیرفرموده است ، فتبصّر.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى کسى که ازچهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد؟
در شگفتم براى کسى که ترسبر او غلبه کرده ، چگونه به ذکرحسبنا الله و نعم الوکیلپناه نمى برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر یاد شدهفرمود: پس (آن کسانى که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد وبه ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتى از جانب خداوند (عافیت ) و چیزى زائد بر آن (سود در تجارت ) بازگشتند و هیچگونه بدى به آنان نرسید.
و در شگفتم براى کسى کهاندوهگین است ، چگونه به ذکرلا اله الا انت سبحانک انّى کنتمن الظالمینپناه نمى برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبالذکر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده ) از اندوه نجات دادیم وهمین گونه مؤ منین را نجات مى بخشیم .
و در شگفتم براى کسى که مورد مکر و حیلهواقع شده ، چگونه به ذکراءفوض امرى الى الله ان الله بصیربالعبادپناه نمى برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکرفوق فرمود: پس خداوند (موسى را در اثر ذکر یاد شده ) از شر و مکر فرعونیان مصونداشت .
و در شگفتم براى کسى که طالب دنیا و زیبایى هاى دنیاست ، چگونه به ذکرما شاءالله لا قوة الا بالله پناه نمى برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوندعزوجل بعد از ذکر یاد شده (از زبان مردى که فاقد نعمتهاى دنیوى بود، خطاب به مردىکه از آن نعمتها بهره مند بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود مىدانى پس امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد...