بانگ رحیل
فرو نشاندن خشم
خداوند رحمان به خشم آلودگان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
اُذْکُرْنی حینَ تَغْضِبُ، أَذْکُرْکَ حینَ أَغْضَبُ، فَلا أَمْحَقُکَ فیمَنْ أَمْحَقُ.
اى فرزندآدم!
هنگامى که خشمگین شدى[و خواستى خشمناکانه عمل کنى] مرا به یاد آر [و خشمت را فرونشان و طغیان مکن] تا من ـ نیز ـ هر گاه خشم گرفتم، تو را به یاد آرَم [و مراعاتت کنم و خشمگینانه کیفرت ندهم] و مانند کسانى که هلاکشان کردم، هلاکت نکنم.
وقت خشم و وقت شهوت مرد، کو؟!**طالب مردى چنینم کو به کو
کو در این دو حال، مردى در جهان **تا فداى او کنم امروز جان!
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
دعاهاى قرآن
دعاى بندگان با کمال الهى
ما گمان مى کنیم طلب مغفرت و آمرزش از خداوند بزرگ ، مخصوص کسانى است که کارهاى زشت و ناپسند انجام مى دهند و در پى گناه و فسق و فجور هستند، اما آنان که سر در فرمان حق دارند، برایشان تقاضاى آمرزش و عفو معنا ندارد. این پندار نادرست است زیرا استغفار و طلب آمرزش پیامبران را در جاى جاى قرآن کریم مشاهده مى کنیم و تقاضاى عفو و بخشایش ائمه اطهار علهیم السلام در احادیث و دعاها و مناجات ها بیش از موضوعات دیگر مى بینیم .
خداوند متعال در آیه 15 و 16 سوره آل عمران مى فرماید: آنها که اهل صبر و راستى و عبادت و انفاق و استغفار سحرى هستند این گونه دعا مى کنند:
ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار ؛
بارالها ما ایمان آوردیم ، گناهان ما را بیامرز و از عذاب آتش ما را نگه دار.
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال
سعد بن عبداللّه قمی حکایت نماید:
روزی متجاوز از چهل مسئله از مسائل مشکل را طرح و تنظیم نمودم تا از سرور و مولایم حضرت ابومحمّد امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه پاسخ آن ها را دریافت نمایم.
از شهر قم به همراه بعضی دوستان حرکت کردیم، هنگامی که وارد شهر سامراء شدیم به سوی منزل آن حضرت روانه گشته؛ و پس از آن به منزل رسیدیم و اجازه ورود گرفتیم، داخل منزل رفتیم.
همین که وارد شدیم، دیدم مولایم همچون ماه شب چهارده در گوشه اتاق نشسته است و کودکی خردسال را - که چون ستاره مشتری می درخشید - روی زانوی خود نشانیده بود.
امام عسکری علیه السلام به ما اشاره نمود که جلو بیائید و در نزدیکی ما بنشینید.
پس طبق فرمان حضرت، جلو رفتیم و نشستیم و سپس مسائل خود را به طور کلّی مطرح کردیم.
امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه پس از شنیدن سخنان و مسائل ما، اشاره به کودک نمود و اظهار داشت: ای فرزندم! جواب شیعیان خود را بیان کن.
پس ناگهان، آن کودک لب به سخن گشود و تمامی سؤ ال های ما را یکی پس از دیگری جواب کافی داد.
و بعضی سؤال ها را پیش از آن که مطرح کنیم، خود کودک مطرح می نمود و جواب آن را می داد، به طوری که همه ما مبهوت و متحیّر گشتیم که این کودک خردسال چگونه در همه علوم و فنون شناخت کافی دارد و با بیان شیوا تمامی سؤ ال های ما را پاسخ داده و همه افراد را قانع می نماید؟!
پس از آن، امام حسن عسگری صلوات اللّه علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمده ای؟
عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده ام.
حضرت فرمود: پس بقیّه سؤال هائی را که تهیّه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟
پاسخ دادم: آماده و موجود می باشد.
فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیه السلام آنچه می خواهی سؤال کن.
و من بعضی از سؤال های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟
کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریّا پیغمبر علیه السلام بیان نموده است؛ چون زکریّا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه طیّبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید.
لذا جبرئیل علیه السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریّا علیه السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علیّ، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می کرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف می گردید.
امّا هرگاه نام حسین علیه السلام بر زبان جاری می نمود و به یاد آن حضرت می افتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض می شد؛ و افسرده خاطر می گردید.
پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می شوم، دلم آرام می گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می زند؟!
خداوند متعال کهیعص را در جواب حضرت زکریّا علیه السلام برایش فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه السلام مقدّر شده بود، به وسیله آن رموز کلّی برایش بیان نمود:
«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه السلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می باشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.
سپس آن کودک در ادامه فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریّا علیه السلام این خبر را - از فرشته الهی یعنی؛ جبرئیل امین علیه السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می کرد.
و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند. [1] .
******
پاورقی:[1] إکمال الدّین: ص 452، ح 21، إرشادالقلوب دیلمی: ص 422، احتجاج طبرسی: ج 2، ص 523، ح 341، بحارالا نوار: ج 52، ص 78 - 88، داستان بسیار طولانی است، به قطعاتی از آن بسنده گردید.
چهل داستان وچهل حدیث ازامام زمان(ج)-عبدالله صالحی
بانگ رحیل
نداى اسرافیل
خداوند رحمان به مردمان مىفرماید:
یَابَنی آدَمَ!
1. کَیْفَ تَعْصُونی وَأَنْتُمْ تَجْزَعُونَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ وَالرَّمْضاءِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبْعُ طَبَقات فیها نیرانٌ تَأْکُلُ بَعْضُها بَعْضاً؟! ...
2. فَارْحَمُواأَنْفُسَکُمْ یاعَبیدی! فَإِنَّ الاَْ بْدَانَ ضَعیفَةٌ.
3. وَالسَّفَرُ بَعیدٌ.
4. وَالْحِمْلُ ثَقیلٌ.
5. وَالصِّراطُ دقیقٌ.
6. وَالنّارُ لَظى
7. وَالْمُنادی إِسْرافیلٌ.
8. وَالْقاضی رَبُّ الْعالَمینَ.
اى فرزندان آدم!
1. شمایانى که از گرماى آفتاب و سوزندگىِ [ناچیز دنیا] بى تابى مى نمایید، چگونه مرا معصیت و نافرمانى مى کنید، در حالى که جهنم را هفت طبقه است با آتشهایى [در هم پیچنده] که همدیگررا مى خورند؟!...
2. بر خویشتن رحم کنید اى بندگانم! که «بدنها» ضعیف است.
3. و «سفرِ» [آخرت] دور است.
4. و «بار»، سنگین است.
5.و «صراط»، باریک و دقیق است.
6. و «آتشِ» [دوزخ]، سوزناک و شعله ور است.
7. و «ندادهنده»، اسرافیل است.
8. و «قاضى»، پروردگار جهانیان است.
تا نمرده است این چراغ پرگهر**هین فتیلهش ساز و روغن، اى پسر!
این قدر تخمى که ماندستت بکار** تا در آخر بینى آن را برگ و بار
هین مگو ما را به دان شه بار نیست **با کریمان کارها دشوار نیست
هین مگو فردا، که فرداها گذشت **تا به کلّى نگذرد ایام کَشت
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
ظهور نور و انتقام از ظالم
مرحوم شیخ صدوق رحمة اللّه علیه به نقل از عبدالسّلام هروی حکایت کند:
روزی محضر شریف حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون حدیثی از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که فرمود: هنگامی که امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف خروج نماید تمام ذرّیه قاتلین امام حسین علیه السلام را بجهت کردار پدرانشان نابود می نماید و انتقام خون جدّ مظلومش را می گیرد؛ آیا صحیح می باشد؟
امام رضا علیه السلام فرمود: بلی، صحیح است.
گفتم: آیه قرآن که می فرماید: نمی توان گناه شخصی را بر دیگری تحمیل کرد، چه می شود؟
فرمود: خداوند متعال در تمام گفتارش صادق و راست گو است، ولیکن ذرّیه قاتلین حضرت أباعبداللّه الحسین علیه السلام چون راضی به کردار پدرانشان بودند و به اعمال و حرکات زشت آن ها فخر و مباهات می کردند، پس شریک جرم هستند.
چون هرکس راضی به کردار دیگری - چه خوب و چه بد - باشد در ثواب و عقاب او شریک است، گرچه شخصی در مغرب ظلم کند و دیگری در مشرق نسبت به کار او راضی و خوشحال باشد، پس در این صورت شریک جرم محسوب می شود.
سپس افزود: امام زمان علیه السلام چنین افرادی را خواهد کشت.
بعد از آن عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! بعد از آن که امام زمان علیه السلام خروج نماید، ابتداء از کجا و نسبت به چه اموری اقدام می فرماید؟
امام رضا علیه السلام در جواب فرمود: وقتی قائم آل محمّد صلوات اللّه علیهم خروج نماید، ابتداء به مجازات بنی شیبه در مکّه می پردازد، چون آن ها دزدان اوّلیه ای هستند که تمام اموال بیت اللّه الحرام را دزدیده اند و بدین جهت دست آن ها را طبق دستور اسلام جدا خواهد کرد. [1] .
*****
پاورقی:[1] عیون اخبارالرّضا علیه السلام: ج 1، ص 273، ح 5.
چهل داستان وچهل حدیث ازامام زمان(ج)-عبدالله صالحی
کرامات الرضویه (ع )-11
شفاى شَل
سید نبیل میرسید محمد اصفهانى نوه میرسید حسن معروف بمدرس نقل فرمود که میرباباى تبریزى نقل کرد:
من در یکى از قراى تبریز پیش از اینکه شل شوم شوق زیادى باذان گفتن داشتم و اذان مى گفتم .
چون بدنم از کار افتاد و شل شدم دیگر قدرت بر اذان گفتن نداشتم . هر چند دکترها در مقام علاج برآمدند هیچ اثر بهبودى حاصل نشد تا اینکه خبردار شدم که چند نفر از محل ما قصد زیارت حضرت رضا (ارواحناالفدا) را دارند.
من بقصد زیارت و تشرف بآستان قدس رضوى با ایشان همراه شدم و ایشان مرا میان گارى انداختند و براه افتادند. میان گارى ما مردى از طایفه بابیه بود چون مرا بآن حالت شلى میان گارى دید به رفقاى من گفت این شل را چرا با خود مى برید؟ گفتند براى اینکه حضرت رضا (ع ) او را شفا بدهد.
آن خبیث بر این سخن استهزاء و سخریّه کرد. لکن چون ما بسلامت وارد مشهد مقدس شدیم سه روز نزد حرم مطهر امام (ع ) شال خود را بگردن و ضریح مبارک بستم و متوسل بآن بزرگوار شدم .
در روز مذکور پیش از غروب ملتفت خود شدم که آقاى بزرگوارى میان ضریح مى بینم در حالتى که تمام جامه هاى او حتى عمامه اش سبز است بمن فرمود:
برخیز اذان بگو عرض کردم قادر نیستم . فرمود من مى گویم اذان بگو.
بامر آن حضرت خواستم اذان بگویم ، فهمیدم که مى توانم و توانائى بر اذان گفتن دارم . لذا برخواستم و فریاد کردم (الله اکبر. الله اکبر) در آنحال چون مردم صداى مرا شنیدند گفتند اى مرد هنوز وقت اذان نشده است . چرا اذان مى گوئى .
من از آن شوقى که بر اذان گفتن داشتم اعتنائى بسخن ایشان ننمودم و مشغول بودم تا جمعى بر گرد من جمع شدند و بعضى گفتند: این همان مرد شلى است که دو سه روز است اینجا متوسل بوده و قدرت برخواستن نداشت یکوقت جمعیت بر من هجوم آوردند تا جامه هاى مرا پاره پاره کنند من شال خود را از ضریح باز کرده و از حرم پا بفرار گذارده و سالم بیرون آمدم .(5)
این چه روحى است که در صحن وسرا مى بینم
این چه نوریست که در ملک ورا مى بینم
این چه نوریست که ظاهر شده از عالم غیب
هرکجا مى نگرم نورخدا مى بینم
این چه سریست هویدا شده در ملک جهان
سر ایزد بعیان شمس ضُحى مى بینم
وه چه شوریست که پیدا شده در عالم کون
عالم مُلک و مَلک نغمه سرا مى بینم
پرسش از عقل نمودم که چرا حیرانى
گفت حیران همه در امر ولا مى بینم
گفتم این بارگه و گنبد و ایوان از کیست
گفت از مظهر حق نور هُدى مى بینم
ساحت عرش برین صحن زمین مهر مهین
شمس تا بنده از این صحن و سرا مى بینم
*******
کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده
بانگ رحیل
عاقبت اندیشى
خداى سبحان به آدمیان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. لَمّا رَزَقْتُکُمُ اللِّسانَ وَ أَطْلَقْتُ لَکُمُ الأَوْصالَ وَ رَزَقْتُکُمُ الاَْ مْوالَ، جَعَلْتُمُ الاَْوْصالَ کُلَّها عَوْناً عَلَى الْمَعاصی; کَأَنَّکُمْ بی تَغْتَرُّونَ وَ بِعُقُوبَتی تَتَلا عَبُونَ!
2. وَ مَنْ أَجْرَمَ الذُّنُوبَ وَ أَعْجَبَتْهُ حُسْنُهُ فَلْیَنْظُرِ الاَْرْضَ کَیْفَ لَعِبَتْ بِالْوُجُوهِ فِی الْقُبُورِ وَ تَجْعَلُها دَمیماً!
3. إِنَّمَا الْجَمالُ جَمالُ مَنْ عُوفیَ مِنَ النّارِ.
4. وَ إِذا فَرَغْتُمْ مِنَ الْمَعاصی، رَجَعْتُمْ إِلَىَّ.
5. أَحَسِبْتُمْ أَنّی خَلَقْتُکُمْ عَبَثاً؟!
6. إِنّی إِنَّما جَعَلْتُ الدُّنْیا رَدیفَ الآخِرَةِ.
7. فَسَدِّدُوا وَ قارِبُوا!
8. وَ اذْکُرُوا رِحْلَةَ الدُّنْیا وَ ارْجُوا ثَوابی وَ خافُوا عِقابی!
9. وَاذْکُرُوا صَوْلَةَ الزَّبانیَةِ وَ ضیقَ الْمَسْلَکِ فِی النّارِ وَ غَمَّ اَبْوابِ جَهَنَّمَ وَ بَرْدَ الزَّمْهَریرِ!
10. أُزْجُرُوا أَنْفُسَکُمْ حَتى تَنْزَجِرَ وَ أَرْضُوها بِالْیَسیرِ مِنَ الْعَمَلِ.
سُبْحانَ خالِقِ النُّورِ.
اى فرزندان آدم!
1. آن هنگام که زبانتان دادم و اعضاى بدن در اختیارتان نهادم و اموال و ثروت عطایتان کردم، همه اندام و اعضاى خویش را در مسیر گناهان به کار گرفتید! گویا با من نیرنگ مى بازید [و تکبّر و غرور مى ورزید] و کیفرم را به بازى مى گیرید!
2. و آن که خویشتن را به گناهان مى آلاید و زیبایى چهرهاش وى را به خودپسندى و غرور وامى دارد، باید [اندیش ناکانه] به زمین بنگرد که چگونه با چهره ها در قبرها بازى مى کند و آنها را چه سان زشت و بدمنظر مى نماید!
3. همانا زیبایى از آنِ کسى است و کسى زیباست که از آتش دوزخ بِرَهَد و معاف گردد.
4. و آن هنگام که از گناهان فارغ گشتید، به سوى من بازخواهید گشت!
5. آیا پنداشتید که بیهوده تان آفریده ام؟!
6. من این جهان را تابع [و ذخیره گاه] جهان آخرت قرار دادم.
7. پس، استقامت ورزید و به اصلاح و صلاح بپردازید وتوشه برگیرید.
8. و کوچیدن و رحلت از دنیا را به یاد آرید و به ثواب و پاداش من امید بندید و آن را بجویید و بطلبید و از کیفرم بهراسید!
9. و صَولت و هیبت شعله هاى آتش و تنگى راه جهنم و سوزندگى و هولناکى دوزخ و سرماى زمهریر را به یاد آورید!
10. نَفْس هاتان را [مهار زنید و از سرکشى و طغیان] بازدارید تا باز ایستند و آنها را به ارتکاب کارها [و خواهش هاى] اندک، راضى کنید.
ستایش و تسبیح بر آفریدگار نور [و هدایت] باد!
دورنگرى و نیز سنجش موشکافانه پدیده ها و حوادث جهان، شرط خردمندى است. نگرشى ژرف در سرنوشت و مسیر حیات انسان، آدمى را به اندیش ناکى و عاقبت اندیشى همه جانبه فرامى خواند. نعمتهاى این جهان و ابزارهایى که خداوند در زندگانى گذراى دنیا در اختیار مردمان نهاده است، همگى وسیله امتحانند و توشه راه براى به سلامت گذشتن از این جهان و رساندن خویشتن به منزلت تقدیر شده براى آدمیان. «حسن استفاده» و بهره بردن نیکو از این رهتوشه ها، «حُسن عاقبت» به ارمغان مى آورد، و«سوء استفاده» از آنها، فرو افتادن در بیراهه و «سوءعاقبت» را در پى دارد.
هر که اوّل بین بُوَد، اَعمى بُوَد**هر که آخربین، چه با معنا بُوَد!
هر که اوّل بنگرد پایان کار**اندر آخر، او نگردد شرمسار
حکم چون بر«عاقبت اندیشى»است **پادشاهى بنده درویشى است
«عاقبت بینان» بُوَند اهل رشاد**درنگر، واللّه أَعلم بالسَّداد
شیوه هاى صحیح بهره ورى از نعمتها و امانتهاى الهى، در ادیان آسمانى تبیین شده است و عقل و فطرت آدمى نیز ـ که همسو با ادیانند ـ راهنما و نورافشان مسیر سعادتند. البته رهزنان، پیوسته در کمینند تا رهپویان راه نجات را به بیراهه هاى هلاک بکشانند; امّا توان ستیز با آنان به خردمندان عطا شده است و راهبران طریق صلاح و فلاح، توانمندتر از راهزنان بیراهه هاى هلاکند و اگر پیروى شوند، پیروان خویش را به سلامت به منزلگاه سعادت مى رسانند.
******
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى
صلوات بهترین دعا
عبدالسلام (بن عبدالرحمن ) بن نعیم گوید: به امام صادق - علیه السلام - عرض کردم : من داخل کعبه شدم و دعایى به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمد - صلى الله علیه و آله - فرمود: آگاه باش مانند تو در فضیلت و ثواب کسى از خانه خدا بیرون نیامده است .
یکبار صلوات فرستادن
امام صادق - علیه السلام - فرمود:
هنگامى که نام پیغمبر - صلى الله علیه و آله - برده مى شود بر آن حضرت بسیار صلوات بفرستید؛ زیرا هر کس یک بار بر او صلوات فرستد خداوند هزار بار در هزار صف فرشتگان بر وى صلوات فرستد، و هیچ مخلوقى باقى نمى ماند مگر این که بر آن بنده صلوات فرستد از جهت صلوات خداوند و فرشتگانش بر او، و دست نکشد از این ثواب ها و بى رغبتى ننماید؛ مگر نادان خودبین که خدا و رسول از وى بیزارند.
شرح : مرد از صلوات خداوند و فرشتگان فرو ریختن رحمت و برکت و لطف و کرامت و نعمت خدا است بر بنده خویش .
******
آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت -عباس عزیزى
دعاهاى قرآن
دعا براى دنیا و آخرت
خداوند متعال در قرآن کریم از دو گروه دعا کننده یاد مى کنند: یک گروه آنان که چشم به دنیا دوختند و به جهان آخرت بى اعتنا هستند. آنها در مقام دعا هم از خداوند فقط دنیا را مى خواهند و مى گویند: خداوندا، آنچه مى خواهى به ما بدهى ، در دنیا بده . چنین کسانى در آخرت بى بهره اند.
گروه دوم کسانى هستند که هم نظر به دنیاى خود دارند و هم اعتقاد به آخرت اینان این گونه دعا مى کنند:
ربنا اتنا فى الدنیا حسنة وفى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار ؛
بارالها، در دنیا به ما حسنه بده ، و در آخرت نیز حسنه بده و ما را از آتش جهنم دور دار.
چند روایت
عبدالا على گوید: درباره این آیه از حضرت صادق علیه السلام تفسیر و توضیحى خواستم ، حضرت فرمود: مقصود رضوان الهى و بهشت در آخرت ، و وسعت در زندگى و معاش و خوش خلقى در دنیاست .
حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: مقصود در این آیه همسر شایسته در دنیا و بهشت در آخرت است .
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که دلى شکرگزار، و زبانى در کار ذکر خدا، و همسر مؤ منى را که او را در امور دنیا وآخرتش یارى رساند داشته باشد، خداوند در دنیا و آخرت به او حسنه داده و از عذاب آتش او را نگه داشته است .
در حدیث آمده است که : حضرت رسول صلى الله علیه و آله به عیادت مرد مسلمانى رفتند که از بیمارى رنج مى برد. حضرت به او فرمود: آیا دعا کردى و چیزى از او خواستى ؟ بیمار گفت : آرى : این گونه با خدا سخن مى گویم : بارالها، اگر مرا در آخرت مى خواهى عذاب کنى ، آن را در این دنیا برایم قرار ده .
حضرت فرمود: سبحان الله !تو طاقت چنین عذابى ندارى ، چرا نگفتى : ربنا ءاتنافى الدنیا حسنة و فى الا خرة حسنة و قنا عذاب النار .
آن بیمار این گونه دعا کرد و خداوند شفایش داد .
******
دعاهاى قرآن - حسین واثقى
کرامات الرضویه (ع )-10
شفاى پا
خانمى بنام سلطنت دختر محمد که در شب جمعه 21 ماه شوال سنه 1343 هجرى قمرى شفا یافته بود چنین نقل نمود:
هر دو پاى من بشدت بدرد آمد خصوصا پاى راستم که بیشتر درد داشت بطوریکه از راه رفتن بازماندم جز اینکه گاهى به عصا تکیه مى کردم و با پاى چپ حرکت مى نمودم و هر قدر نزد اطباء و دکترهاى آمریکائى رفتم هیچ بهبودى نیافتم بلکه درد سخت تر گردید و از جهت فقر و طول مدت که تقریبا بیست و دو ماه شد ترک معالجه کردم تا اینکه در این ماه شوال شنیدم حضرت على ابن موسى الرضا (ع ) چند نفر را از مریضهاى سخت شفا داده است .
لذا بقصد استشفاء ظهر روز دوشنبه بهمراهى و یارى مادرشوهر خود بزحمت بسیار تکیه به عصا نموده رو بحرم نهادیم و با اینکه از منزل ما تا حرم شریف راه زیادى نبود. مع ذلک از ظهر روبراه نهادیم .
نزدیک بغروب بحرم رسیدم و تا ساعت چهار از شب به تضرع و زارى و توسل بسر بردم و آثار بهبودى در خود نیافتم و چون خدام خواستند درب حرم را ببندند شوهرم مرا به پشت گرفته بخانه آورد و من انتظار شب جمعه را داشتم که در آن شب بروم و بهر نحوى باشد شفاى خود را بگیرم .
شب جمعه رسید باز بهمراهى و کمک مادرشوهر خود تشرف حاصل نمودم و سه مرتبه عرض کردم : یا مرگ یا شفا تا اینکه پس از تضرع و زارى خوابم برد.
در خواب دیدم بخانه مراجعت کرده ام و براى شوهر خود شفاى خودم را نقل مى کنم و مى گویم حرم امام هشتم (ع ) پر از سادات بود و همه عمامه سبز برسر داشتند در این اثناء مادرشوهر خود را دیدم که بشدت به پشت گردنم مى زند و مى گوید اینجا براى شفا گرفتن آمده اى یا براى تماشا.
از خواب بیدار شدم مادرشوهر خود راندیدم و شنیدم به یکدیگر مى گویند صبح شده است برخیز تا نماز بخوانیم . من از جاى خود برخواستم و از مرحمت امام هشتم (ع ) هیچ دردى در پهلو و پاهاى خود نیافتم و صبر نکردم که مادرشوهر خود را در آنجا پیدا کنم فورا از حرم شریف بیرون آمدم و با نهایت شوق دوان دوان آمدم کسان خود را بشفا یافتن خود خبر دادم .(3)
کس در این درگه نیامد باز گردد نامید
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست
*******
کرامات الرضویه (ع ) - على میرخلف زاده