وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری
( عنوان بصرى ) پیرمردى بود که هفتاد و چهار سال از عمرش مى گذشت ، او مى گوید.
گفتم : ( یا ابا عبدالله ! مرا وصیتى بفرما.) فرمود: نه چیز وصیت مى کنم ، این نه چیز وصیت من به کسانى است که بخواهند در راه خدا قدم بردارند، از خدا مى خواهم که تو را موفق بدارد تا آنها را به کار بندى . سه چیز از آن نه چیز درباره ریاضت نفس است ،و سه چیز درباره بردبارى ،و سه چیز در دانش آموزى است ، پس نیکو به خاطرم بسپار، مبادا به آنها با دیده حقارت بنگرى .
(عنوان ) مى گوید: (کاملا توجه کردم ببینم حضرت چه دستور مى دهد؟)امام فرمود: اما آنکه درباره ریاضت است :
1. مبادا چیزى را که اشتها ندارى ، بخورى ، که حماقت و ابهلى مى آورد. جز به هنگام گرسنگى چیزى مخور.
2. چون خواستى بخورى ، از حلال بخور و نام خدا را ببر.
3. به یاد حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله باش که فرمود: آدمى ظرفى را پر نکرد که شرش از شکم بیشتر باشد، و چون ناچار باید بخورى ، یک سوم شکم را براى غذا و یک سوم را براى نوشیدن و یک سوم دیگر را براى نفس کشیدن بگذار.
و اما آنکه درباره بردبارى است :
1. کسى که به تو گفت : اگر یکى بگویى ، ده جواب خواهى شنید، به او بگو: اگر ده هم بگویى ، یک پاسخ از من نخواهى شنید!
2. کسى که تو را ناسزا گفت ، بگو: اگر در آنچه میگویى راستگویى از خدا مى خواهم که مرا بیامرزد و اگر در آنچه مى گویى ، دروغگوى از خدا مى خواهم که تو را بیامرزد.
3. هر کس تو را تهدید به جور و غدر کرد، تو او را وعده نصیحت و دعابده .
و اما آنکه در بار دانش است :
1. هر چه نمى دانى ، از دانشمندان بپرس ، و مبادا پرسش ، و مبادا پرسش تو به آن منظور باشد که انان را در تنگناى جواب قرار دهى و یا ازمایش کرده باشى .
2. و مبادا که به راى خود عمل کنى ، تا مى توانى راه احتیاط را از دست مده .
3. از فتوا دادن بگریز، هم چنان که از شیر مى گریزى ، و گردنت را پل پیروزى دیگران مکن .
سپس امام صادق علیه السلام فرمود: ( یا ابا عبدالله ! از نزد من برخیز که نصیحت لازم را به تو کردم و ورد مرا بر هم مزمن که من درباره خودم مرد بخیلى هستم (بسیار مواظب وقت خود هستم )..)
×××××××
پاورقی:1- بحار الانوار، ج 1، کتاب العلم ، باب 7، حدیث 17، ص 224 .
حدیث روز
قال ا لا مام ا لمهدی ،صاحب ا لعصروا لزّمان سلام ا للّه علیه وعجّل ا للّه تعا لى فرجه ا لشّریف :
مااءُرْغَمَ اءنْفَ ا لشَّیْطانِ بِشَیْى ءٍ مِثُلِ ا لصَّلاةِ.(1)
ترجمه :
فرمود: هیچ چیزى و عملى همانند نماز، بینى شیطان را به خاک ذلّت نمى ما لد و او را ذلیل نمى کند.
×××××××
پاورقی:1- بحارالا نوار: ج 53، ص 182، ضمن ح 11.
هفده نوع اطّلاعات
مرحوم کلینى - صاحب کتاب شریف کافى - به نقل از برادرش ، اسحاق بن یعقوب حکایت نماید:
سؤال هاى مختلفى را نوشتم و خدمت وکیل خاصّ امام زمان عجّل اللّه تعال فرجه الشّریف ، به نام ابوجعفر محمّد بن عثمان عَمرى رفتم و از او تقاضا کردم تا جواب سؤال هاى مرا از حضرت حجّت علیه السلام دریافت نماید.
پس از گذشت مدّتى کوتاه ، جواب کلّیه آن سؤ ال ها را به عنوان توقیع آن حضرت - به این شرح - دریافت کردم :
آنچه پیرامون منکرین و مخالفین من از خویشان من و پسر عمویم سؤ ال کردى ، پس بدان که بین خداوند متعال و هیچ یک از بندگانش خویشاوندى وجود ندارد؛ و هر که منکر من باشد، من نیز از او بیزار هستم و باید بداند که راه او همچون راه پسر حضرت نوح علیه السلام مى باشد.
و امّا نسبت به عمویم جعفر و فرزندانش ، همانند راه و روش برادران یوسف علیه السلام است .
و امّا نسبت به فقّاع ، حرام مى باشد؛ ولى آب جو - که در منازل گرفته مى شود - مانعى ندارد.
و آنچه از اموال - به عنوان خمس ، زکات و دیگر وجوهات شرعیّه را که از شما - دریافت مى کنیم ، جهت تطهیر و تزکیه - نفوس و ثروت خود - شما است ، هر که مایل بود بپردازد و هر که مایل نبود نیازى به آن نیست .
و نسبت به زمان ظهور و فرج ، مربوط به خداوند متعال است و هر که تعیین وقت نماید، دروغ گفته است .
و کسانى که معتقد باشند که امام حسین علیه السلام زنده است و کشته نشده ، کافر و گمراه خواهند بود.
و حوادث و مسائلى که رخ مى دهد به علماء و فقهاء - راویان احادیث ما مراجعه کنید، چون که آن ها حجّت من بر شما و من حجّت خدا بر آن ها هستم .
امّا محمّد بن عثمان عَمرى ، خداوند از او و از پدرش راضى و خوشنود باشد؛ او مورد وثوق من و نوشته هاى او همانند نوشته من مى باشد.
و امّا محمّد بن علىّ بن مهزیار اهوازى ، خداوند دل او را نورانى و روشن نماید و شکّهاى او را زایل گرداند.
و آن مقدار پولى را - که طبق وصیّت اسحاق با فروش کنیزانِ آوازه خوانش - براى ما فرستاده ، مورد قبول نیست ؛ مگر آن که طاهر گردد، چون اُجرت و قیمت غنا و آوازه خوانى حرام است .
امّا محمّد بن شاذان ، مردى از شیعیان و دوستان ما مى باشد.
و ابوالخطّاب محمّد بن ابو زینب ، ملعون - و خبیث است و نیز اصحاب و یاران او ملعون هستند، با آن ها هم نشین و هم سخن مباش ، چون که من و پدران من از آن ها بیزار مى باشیم .
و آن هائى که اموال ما را - و آنچه مربوط به ما باشد - بى جهت حلال و مباح بدانند و مصرف کنند - آن اموال برایشان - همچون آتش دوزخ خواهد بود.
و امّا خمس - یعنى سهم امام و سهم سادات - را براى شیعیان و دوستان خود حلال و مباح کرده ایم و تا هنگام ظهور، مى توانند مورد استفاده قرار دهند.
و آن هائى که در دین و شریعت خداوند متعال و یا نسبت به ما - اهل بیت عصمت و طهارت - شکّ دارند، اگر توبه کنند پذیرفته است و نیازى نداریم که براى ما چیزى ارسال نمایند.
و نسبت به علّت وقوع غیبت : اوّلا که خداوند متعال در قرآن فرموده است : وَ لا تَسْئَلُوا عَنْ اءشْیاءَ إنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ.( 1) یعنى ؛ از بعضى مسائل سؤال نکنید، چون که موجب ناراحتى شما خواهد شد.
و ثانیا هر یک از ائمّه اطهار و پدرانم در حکومتِ یکى از ظالمان قرار گرفته بودند؛ ولى من هنگامى ظهور مى نمایم که هیچ ظالمى قدرت و اراده اى ندارد.
امّا این که چگونه از وجود من در زمان غیبت استفاده و بهره گیرى شود؟
همانا جریان و موضوع غیبت من همانند خورشید است که ابر جلوى آن را پوشانیده باشد، بدانید که من براى موجودات زمینى وسیله امنیّت و آسایش هستم ، همان طورى که ستارگان براى اهل آسمان امان هستند.
و از آنچه برایتان مفید نیست و سودى ندارد، سؤ ال نکنید و خود را به زحمت نیندازید، و سعى نمائید براى تعجیل ظهور و فرج من بسیار دعا کنید.
و در خاتمه ، اى اسحاق ! سلام بر تو و بر کسانى باد که از نور هدایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پیروى کنند.(2)
××××××
پاورقی:1- سوره مائدة : آیه 101.
2- غیبة شیخ طوسى : ص 176، ح 247، إ کمال الدّین :ص 483، ح 4، الخرایج والجرایح : ج 3، ص 1113، ح 30، احتجاج طبرسى :ج 2، ص 542، ح 344، إعلام الورى :ج 2، ص 270.
شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)
درجسم جهان ، باردگرروح دمیدند
دلها همه از جلوه دلدار طپیدند
بر چهره شب ، پرده ای ازنور کشیدند
هنگام سحر ، نیمه شعبان معظم
شور و طرب و، نور وسروراست به هرجا
چون مهدی موعود ، نهد پای به دنیا
پور حسن عسکری و ، نرگس والا
دردانه زهرا که به خوبان شده خاتم
احمد رخ و، حیدرصفت و، فاطمه رفتار
حُسن حسنین است درآن قامت ورخسار
پیوسته شکوفان و بهار آن گل بی خار
مقصود خدا ،زآب وگل وخلقت آدم
غایب زنظرهاست ، ولی حاضردائم
با علم خداداد ، بود شاهد و عالم
همنام پیمبر ، لقبش حجت و قائم
ازقامت او ، پایه خلقت شده محکم
آلودگی ما سبب غیبت دلدار
جز پرده عصیان نَبُوَد مانع دیدار
غایب نبود هیچگه از مردم بیدار
بسیار کسان را شده ، دیدار فراهم
با دیده جان ، دلبردلخواه توان یافت
چون ابرگناهان رَوَد، آن ماه توان یافت
با پاکدلی در حرمش راه توان یافت
لطفش همه جا ، بر همه کس ، بوده دمادم
روزی که بشر می شود آزرده وخسته
روزی که شود راه امید همه بسته
دلها ز ستمهای جهانگیر شکسته
آن روز دگر ، روز ظهور است مسلّم
تا جلوه کند یار، دل آماده او کن
پاکیزه دل آئینه آن روی نکو کن
بااشک (حسان) چهره بیارای ووضوکن
شاید که بخدمت کند احضارتوراهم
میلاد خورشید
مورّخین و محدّثین بسیارى در کتاب هاى خود آورده اند:
حکیمه دخترامام محمّد جواد و عمّه امام حسن عسکرى علیهماالسلام حکایت کند:
روزى منزل حضرتابومحمّد، امام حسن عسکرى علیه السلام بودم ، چون خورشید غروب کرد، از جاى برخاستمتا به منزل خودمان بروم .
امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اى عمّه ! امشب رادر منزل ما باش ، در این شب نوزادى کریم و عزیز به دنیا مى آید، نوزادى که خداوندزمین را به وسیله او حیات مى بخشد، او حجّت خداوند متعال خواهد بود.
چون نگاهىبه مادرش نرجس کردم ، آثار حمل در او ندیدم ؛ وقتى موضوع را براى امام حسن عسکرىعلیه السلام اظهار داشتم ، حضرت فرمود: نزدیک طلوع فجر وعده الهى ، عملى خواهد شد وسپس افزود: داستان حمل و زایمان او همانند حضرت موسى علیه السلام مخفى و ناگهانىاست .آن روز را روزه بودم ، بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل حضرت افطار کردم ودر رختخواب دراز کشیدم ، نیمه شب براى نماز شب برخاستم ، نرجس نیز بلند شد و نمازشب خواند، حضرت مرا صدا کرد و فرمود: اى عمّه ! مشیّت الهى نزدیک است .
بعد ازآن مشغول قرائت قرآن گشتم ، ناگهان نرجس ناله اى کرد، سریع نزد او رفتم ، و ملاّفهاى روانداز روى آن مخدّره انداختم و پس از ساعتى کوتاه صدائى شنیدم ، همین کهملاّفه را کنار زدم ، چشمم افتاد به نوزادى که در حال سجده بود.
او را در بغلگرفتم ، بسیار تمیز و خوشبو بود، در همین بین امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اىعمّه ! فرزندم را بیاور.
هنگامى که نوزاد خود را در برگرفت ، اظهار داشت : اىعزیزم ! سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود و با زبان فصیح گفت : ((أشهد أن لا إله إلاّ اللّه وحده لا شریک له ، و أشهد أنّمحمّداً رسول اللّه ))، سپس نام یازده امام را یکى پس از دیگرى بر زبان آورد و بر آن ها صلوات و تحیّت فرستاد.
چون صبح شد خدمت امامحسن عسگرى علیه السلام آمدم تا نوزاد را بار دیگر بنگرم ولى او را نیافتم ، گفتم : اى مولاى من ! نوزاد عزیز کجاست ؟
فرمود: همان طور که حضرت موسى علیه السلام بهودیعه رفت ، نوزاد ما هم به ودیعه رفته است .
و چون روز هفتم شد و بر آن حضرتوارد شدم ، فرمود: اى عمّه ! نوزادم را بیاور، وقتى به اتاق درونى رفتم ، نوزاد رامشاهده کردم و او را در بغل گرفته و بوسیدم .
همین که او را نزد پدر بزرگوارشآوردم ، همانند روز اوّلى که به دنیا آمده بود، شهادتین را گفت ، پس از آن امامعسکرى علیه السلام زبان مبارک خود را در دهان نوزاد عزیز قرار داد و نوزاد، زبانپدر را همانند شیر و عسل مى مکید.
پس از آن ، امام علیه السلام فرمود: عزیزم ! سخن بگو.
نوزاد مجدّدا، همانند قبل پس از شهادتین ، یکایک ائمّه علیهم السلام رانام بُرد و صلوات و سلام بر آن ها فرستاد.
سپس این آیه شریفه قرآن را تلاوتنمود:
وَ نُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْ رْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهْمُ فِى الاْرْضِ وَ نُرِىَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوایَحْذَرُونَ.
وبعد از آن ، نام کتاب هائى را که بر حضرت شیث ، ابراهیم ، ادریس ، نوح ، هود، صالح، موسى و عیسى علیهم السلام نازل شده بود، بر زبان شیرین و مبارک خویش جارى نمود.1
*******
پاورقی:چهل داستان وحدیث ازامام زمان(عج)
الاکه راز خدایی
الاکه راز خدایی خدا کند که بیایی/تو نور غیب نمایی خدا کند که بیایی
شب فراق توجانا خداکند که سرآید/ سرآیدو تو بیایی خدا کندکه بیایی
دمی که بی توبرآیدخدا کندکه نباشد/الاکه هستی مایی خداکندکه بیایی
به گفتگوی تودنیابه جستجوی تودلها/ توروح صلح وصفایی خداکندکه بیایی
به هردعاکه توانم تورا همیشه بخوانم/الا که روح دعایی خداکندکه بیایی
نظام نظم جهانی امام عصرو زمانی / یگانه راهنمایی خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته/تومروه ای توصفایی خداکندکه بیایی
تومشعری عرفاتی توزمزمی توفراتی/ تو رمز آب بقایی خدا کند که بیایی
بیاوپرده برافکن به ظلم شعله درافکن/که نورعدل خدایی خدا کندکه بیایی
الا که جان جهانی جهان جان و نهانی/ نهان ز دیده ی مایی خدا کند که بیایی
به سینه ها توسروری به دیده ها همه نوری/به دردها تودوایی خدا کندکه بیایی
اسیر بند جفا را دچار رنج وبلا را/ به دست توست رهایی خدا کند که بیایی
توبگذرازسفرخودببین به پشت سرخود/چه محشری!چه بلایی!خدا کندکه بیایی
قسم به عصمت زهرا بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی خدا کند که بیایی
××××××
اثر آقای سید رضا موید
یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟
پاسخ :
جالب اینکه در روایات بسیارى آمده که مستجات یاران امام مهدى (عج ) از مشرق زمین بپا مى خیزند،
رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
(( (هنگام ظهور) پرچمهاى سیاه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى (امام قائم ((عج )) ) بیعت کنید که او خلیفه خدا مهدى (عج ) است .
و نیز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدمات حکومت مهدى (عج ) را فراهم سازند.)) (1)
امیرمؤ منان علیه السلام فرمود:
((آفرین بر طالقان که خداوند در آن گنجهائى نهاده که از طلا و نقره نیست بلکه مردان مؤ منى هستند که بطور شایسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، یاوران حضرت مهدى (عج ) خواهند بود.)) (2)
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
((هنگامى که پرچمهاى سیاه را از جانب خراسان دیدید، به طرف آن بروید هر چند با دست و سینه روى برف باشد، چرا که خلیفه خدا مهدى (عج ) در میان آنها است .)) (3)
و در روایت دیگر فرمود:
((بزودى اهل بیت من دچار گرفتاریها و آوارگیها خواهند شد، تا اینکه جمعى با پرچمهاى سیاه از طرف مشرق بیایند... تا اینکه امر به یکى از افراد اهل بیت من (امام قائم ((عج )) ) سپرده شود، که او سراسر زمین را بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد کند، (( فمن ادرک منکم فلیاتها و لو حبوا على الثلج ؛ )) هر کدام که از شما آنها را درک کردید به آنها بپیوندید گر چه با راه رفتن با دست و سینه روى برف باشد خود را به آنها برسانید.)) (4)
به این ترتیب مى بینیم ، مشرق زمین مورد توجه قرار گرفته است و چنانکه هم اکنون از نشانه هایش پیداست ، تنها مشرق زمین است که این کار را خواهد کرد، بنابراین مشرق زمین باید بپاخیزد!
و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمین هستند و با توجه به امکانات عظیم جغرافیائى و اقتصادى و نیروى انسانى که دارند، مى توانند بپاخیزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع کنند و زمینه سازى خوبى براى ظهور مهدى (عج ) ایجاد بنمایند.
×××××
پاورقی:1- دو حدیث فوق را ابن ماجه در سنن خود نقل کرده است (اثباة الهداة ، ج 7، ص 197).
2- اثباة الهداة ، ج 7، ص 197، المجالس السنیه ، ج 5، ص 697.
3- اثباة الهداة ، ج 7، ص 189، کششف الغمه ،ج 3، ص 375، المجالس السنیه ، ج 5،696.
4- کشف الغمه ، ج 3، ص 375 و 381.
سخنى درباره نیمه شعبان
شیخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى کند که امام صادق علیه السلام فرمود:
((شبى که حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اینکه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد، خداوند او را به برکت امام مهدى (عج ) به سوى ایمان منتقل مى سازد.))(1)
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است ، امام صادق علیه السلام فرمود:
((شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود)).(2)
غسل و شب زنده دارى و عبادت در این شب بخصوص فضائل بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد که ولایت با سعادت امام زمان علیه السلام در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا روایاتى آمده که نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از این روایات است شب نیمه شعبان شب امامان علیهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است .
از جمله فضائل این شب اینکه ، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است که صد هزار پیامبر (صلواة اللّه علیهم ) آن حضرت را در این شب زیارت مى کنند.
از نمازهاى مستحبى که در این شب وارد شده دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد صد بار سوره توحید خوانده مى شود.
نقل شده : رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمد: اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم در چنین شبى خوابیده اى ؟ گفتم : این شب چه شبى است ؟
فرمود: شب نیمه شعبان است برخیز، مرا بلند کرد و به بقیع برد، و سپس فرمود: سرت را بلند کن زیرا در این شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است ، همچنین در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است ، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در این شب گنهکاران را آزاد مى کند، پایان عمرها در این شب ، تعیین مى گردد، رزق هاى یکسال در این شب تقسیم مى شود و حوادث یکسال در این شب معین مى گردد.
اى محمد! کسى که این شب را با تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است ، و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد... اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم این شب را احیاءدار و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جویند، چرا که این شب شبى شریف است .
از اعمال این شب ، خواندن دعاى کمیل در سجده است روایت شده که کمیل گوید دیدم على علیه السلام این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زیارت امام حسین علیه السلام در این شب بخصوص در صورت امکان در کنار قبرش ، آمده هر که بشناسد امام حسین علیه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را که موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشائى براى رسیدن به فوز عظیم شد (خلاصه اینکه عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید که شایستگى آن را دارا مى باشد و نیز از خدا خواسته هاى شرعیش را تقاضا کند.(3)
×××××
پاورقی:1- توضیح المقاصد شیخ بهائى ، صفحه 532.
2- اثباة الهداة جلد 7، صفحه 162.
3- اقتباس از کتاب المراقبات ، نوشته عالم ربانى و عارف صمدانى ، مرحوم حاج میرزا جواد تبریزى صفحه 79 به بعد (دعاها و نمازهاى دیگرى نیز ذکر شده به این کتاب مراجعه شود.)
نوید از حضرت مهدی (عج)
شرایط حاکم بر زمان حضرت کاظم علیه السلام با شرایط سیاسی و اجتماعی عصر پدر گرانقدرش بسیار متفاوت بود؛ چرا که آن حضرت بخشی مهمی از زندگی پر برکت خویش را در زندان استبداد و ارتجاع و به دور از مردم سپری کرد. و در حالی که رابطه او را با جامعه خویش قطع کرده بودند و او در قعر زندانها و زیرزمینهای تاریک محبوس بود، در همانجا به عبادت خدا و راز و نیاز با محبوب و معشوق خویش،روزگار می گذرانید.
یکی، دوبار آن حضرت را از زندان آزاد کردند اما همواره تحت مراقبت شدید امنیتی قرار داشت تا باز هم به زندان بیداد بازگردانده شده و سرانجام بوسیله ی سم غدر و خیانت به شهادت نائل آمد.
با این بیان، روشن است که امکانات و آزادی آن حضرت، تا چه اندازه محدود بود و او تا کجا در فشار و تنگنا قرار داشت و طبیعی است که با این شرایط وحشتناک نمی تواند در مورد حضرت مهدی علیه السلام -که رژیم عباسی از نام بلند او در هراس بود- بیان مشروح و روایات گوناگونی داشته باشد.
اما آن حضرت با همه محدودیتها، فشارها و فقدان فرصت و امکانات باز هم از حضرت مهدی علیه السلام نوید داد و فرهنگهای حدیثی و روایی از سخنان امام کاظم علیه السلام پیرامون محبوب دلها تهی نیست که ما برای نمونه، برخی از آنها را ترسیم می کنیم:
1- «محمد بن زیاد» آورده است که: از سالارم حضرت کاظم علیه السلام در مورد این آیه شریفه پرسیدم که می فرماید:
«... و أسبغ علیکم نعمة ظاهرة و باطنة...» [1] .
یعنی:... و نعمتهای خویش را چه آشکار و چه پنهانی، به تمامی بر شما ارزانی داشته است....
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«النعمة الظاهرة: الامام الظاهر و الباطنة الامام الغایب.»
فقلت: «و یکون فی الأئمة من یغیب؟»
قال علیه السلام: «نعم! یغیب عن أبصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المؤمنین ذکره و هو الثانی عشر منا.
یسهل الله له کل عسیر و یذلل له کل صعب و یظهر له کنوز الأرض و یقرب له کل بعید و یبیر -أی یهلک- به کل جبار عنید و یهلک علی یده کل شیطان مرید.
ذلک ابن سیدة الاماء الذی تخفی علی الناس ولادته و لا یحل لهم تسمیته حتی یظهره الله عزوجل، فیملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما.» [2] .
یعنی: «محمد! نعمت ظاهری: امام راستین است که آشکار است و نعمت باطنی و نهانی امام غائب.»
گفتم: «سرورم! آیا از امامان دوازده گانه اهل بیت: کسی هم غائب می گردد؟» فرمود: «آری! یکی از آنها وجود گرانمایه اش از برابر دیدگان مردم نهان می شود، اما یاد و نام مقدسش از قلبهای مردم باایمان غائب نمی گردد. او دوازدهمین امام ما می باشد.
خداوند هر کار مشکلی را برای او آسان و هر امر پیچیده و سختی را برای او رام می سازد.
گنجهای زمین را برای او آشکار و هر دوری را برایش نزدیک می کند. هر خودکامه ی کینه توزی را بوسیله آن حضرت نابود و هر شیطان سرکشی را بدست او به خاک هلاکت می افکند.
او فرزند سالار کنیزان عصر خویش است. ولادت او بر مردم مخفی می ماند و بردن نام گرامیش بطور علنی، ناپسند است تا خداوند او را فرمان ظهور دهد و قیام دهد و آنگاه است که زمین و زمان را از عدل و داد پر می سازد، همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.
2- «یونس بن عبدالرحمن» آورده است که بر امام هفتم علیه السلام وارد شدم و گفتم: «یابن رسول الله! أنت القائم بالحق؟»
فقال علیه السلام «أنا القائم بالحق و لکن القائم الذی یطهر الأرض من أعداء الله ویملأها عدلا کما ملئت جورا هو الخامس من ولدی، له غیبة یطول أمدها خوفا علی نفسه، یرتد فیها أقوام و یثبت فیها آخرون....
طوبی لیشعتنا المتمسکین بحبلنا -و فی نسخة: بحبنا - فی غیبة قائمنا، الثابتین علی موالاتنا و البراءة من أعدائنا. أولئک منا و نحن منهم، قد رضوا بنا أئمة و رضینا بهم شیعة و طوبی لهم، هم - و الله - معنا فی درجتنا یوم القیامة.» [3] .
یعنی: «سرورم! آیا شما قائم به حق هستید؟
فرمود: «آری! من قائم به حق هستم اما آن قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک می سازد و آن را همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است از عدل و داد سرشار و مالامال می سازد، او پنجمین امام از نسل من است.
او به فرمان خدا و برای حفظ جان خویش، غیبتی طولانی خواهد داشت به گونه ای که گروه هایی راه ارتداد در پیش می گیرند و گروهی در دین خدا و اعتقاد به امامت ثابت قدم می مانند.»
آنگاه فرمود: «خوشا به حال شیعیان ما! آنانکه در عصر غیبت قائم ما به ریسمان ولایت و محبت اهل بیت چنگ زده و بر دوستی ما پایداری نموده و به بیزاری از دشمنان ما استوارند.
آنان از ما هستند و ما از آنان، آنان به امامت ما خشنودند و ما به پیروی آنان از اهل بیت پیامبر خویش.
راستی که خوشا به حال آنان! بخدای سوگند که آنان در روز رستاخیز با ما و در درجه ما خواهند بود.»
*******
[1] سوره لقمان، آیه 20.
[2] بحارالانوار، ج 51، ص 150.
[3] بحارالانوار، ج 51، ص 151.
کوثروصل هرکه شیدای توشدازدل ودین می گذرد شورعشق ست که ازآن وازین می گذرد نکهت یاد تو درخاطرمن پیچیده ست گویی ازباغ دلم نافه ی چین می گذرد خضرازکوثروصل تواگرنوش کند ترک جان می کند، ازماء معین می گذرد هرکه رادولت دیداربهشت رُخ توست دیگرازنعمت فردوس برین می گذرد روزگاریست که در حسرت دیدار توایم حیف ازاین عمرکه بیهوده چنین می گذرد ای صبا ازسرکوی وی اگر می گذری گوچه برحال من زاروحزین می گذرد ******* شعراز:سیدمهدی حسینی