علت غیبت امام زمان (عج)در پیام آن حضرت
یکی از مطالبی که گهگاهی مورد سوال قرار می گیرد و در منابر و مجالس مذهبی نیز مطرح می شود، (علت غیبت حضرت ولی عصر علیه السلام است که بعضی از جوابها قانع کننده و گاهی غیر قابل قبول به نظر می رسد. ولی در این رابطه محمد بن یعقوب کلینی (ره) حدیثی آورده که: اسحاق بن یعقوب گفت: از محمد بن عثمان عمری (ره) خواهش کردم نامه ام را که در آن مسائل مشکلی سوال کرده بودم خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برساند. او قبول کرد و نامه ام را خدمت حضرت رسانید و جواب نامه رسید، که یکی از سوالات علت غیبت حضرت بود و جواب این است که می خوانید:
متن پیام
و اما عله ما وقع من الغیبه فان الله عز و جل قال: یا ایها الذین آمنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم. (1) و (2) و اما علت رویداد غیبت ما: این است که: خداوند عز و جل فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید، از چیزهائی که برایتان آشکار شود، ناراحتتان می کند نپرسید. یعنی: بیان علت غیبت مصلحت نیست.
×××××××
پاورقی:(1) کلمه الامام المهدی علیه السلام جلد 1 صفحه 290 نقل از کمال الدین.
(2) سوره مائده آیه: 101.
غیبت کبری در پیام امام زمان (عج)
شایان ذکر است که امام زمان علیه السلام دوبار از انظار پنهان گشت که آن را غیبت می نامند. غیبت اول بعد از وفات حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که در سن پنج سالگی بود و مدت غیبت آن حضرت 69 سال طول کشید که این را غیبت صغری (کوتاه مدت) نامیده اند، و در طول این 69 سال نواب اربعه (چهار نایب) یکی بعد از دیگری بین مردم و آن حضرت واسطه بودند.
1 - عثمان بن سعید
2 - محمد بن عثمان
3 - حسین بن روح
4 - علی بن محمد سمری
سپس غیبت کبری آغاز شد، اینک پیامی از آن حضرت در رابطه با غیبت کبری، نقل می شود که مخاطب علی بن محمد سمری است ولی برای آگاهی مسلمین جهان می باشد.
متن پیام
فقد وقعت الغیبه التامه، فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالی ذکره. و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا. (1) غیبت کبری آغاز شد و ظهور وابسته به اذن و اجازه خداوند متعال است و این هم بعد از طولانی شدن زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمین از ظلم و جور و ستم خواهد بود.
******
پاورقی:(1) بحار جلد 51 صفحه 361 در توقیع حضرت به آخرین نائبش.
توقیع حضرت ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف که به افتخار شیخ مفید صادر گشت
احمد بن علی بن علی بن ابیطالب طبرسی در کتاب «احتجاج» می نویسد: مکتوبی در اواخر ماه صفر سال 410 (هجری) از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) به شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان - قدس اللّه روحه - رسید. رساننده آن مکتوب گفته است که آنرا از ناحیه ای متصل بحجاز آورده است. آن توقیع این است:
بسم الله الرحمن الرحیم: سلام بر تو ای دوست مخلص در دین که در اعتقاد به ما با علم و یقین امتیاز داری. ما شکر وجود تو را به پیشگاه خداوندی که جز او خدائی نیست برده و ازذات بی زوالش مسئلت می نمائیم که رحمت پیاپی خود را بر آقا و مولی و پیغمبر ما محمد و اولاد طاهرین او فرو فرستد و بتو که پروردگار توفیقاتت را برای یاری حق مستدام بدارد و پاداش تو را با سخنانی که از جانب ما می گوئی با صداقت افزون گرداند. اعلام می داریم که بما اجازه داده شده که تو را بشرافت مکاتبه مفتخر سازیم و موظف بداریم که آنچه به تو می نویسیم بدوستان ما که نزد تو می باشند برسانی. خداوند آنها را بطاعت خود عزیز بدارد و با حفظ و عنایات خود مشکلات آنها را بر طرف سازد.
خداوند تو را با امداد خود بردشمنانش که از دینش بیرون رفته اند پیروز گرداند و در رسانیدن به کسانی که اطمینان به آنها داری بطرزی که انشاء الله می نویسیم عمل کن:
هر چند ما در جائی منزل کرده ایم، که از محل سکونت ستمگران دور است و این هم بعلتی است که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را تا زمانی که دولت دنیا از آن فاسقان می باشد در این دیده است. ولی در عین حال ازاخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی ماند.
ما از لغزشهائی که از شما (شعیان) سر می زند از وقتیکه بسیاری از شما میل به بعضی از کارهای ناشایسته ای نموده اند که نیکان گذشته از آنها احتراز می نمودند و پیمانی که از آنها برای توجه بخداوند و دوری از زشتی ها گرفته شده و آنها آنرا پشت سر انداخته اند اطلاع داریم. گویا آنها نمی دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو می آورد و دشمنان شما، شما را از میان می بردند.
پس تقوی پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده از ما بخواهید. امتحانی که هر کس مرگش رسیده باشد، در آن نابود می گردد و آنکس که به آرزوی خود رسیده باشد از ورطه آن بسلامت می رود، آن فتنه و امتحان علامت حرکت ما و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانی ماست. خداوند هم نور خود را کامل می گرداند هر چند مشرکان نخواهند.
خود را از دشمنان نگاهدارید و از افروختن آتش جاهلیت بپرهیزید. کسانی که در این فتنه بجاهای پنهان، پناه نبرده و در سرزنش آن راه پسندیده گرفته اند، چون ماه جمادی الاولی سال جاری فرا رسید، باید از آنچه در آن ماه روی می دهد عبرت بگیرید و از آنچه بعد از آن واقع می شود. از خواب غفلت بیدار شوید: به زودی علامت آشکاری از آسمان برای شما پدید می آید و نظیر آن در زمین نیز ظاهر می شود که مردم را اندوهگین می کند و به وحشت می اندازد.
آنگاه مردمی که ازاسلام خارج شده اند بر عراق مسلط می گردند و بواسطه سوء اعمال آنها اهل عراق دچار ضیق معیشت می شوند سپس ابن محنت با مرک یکی از اشرار از میان می رود و از مردن او پرهیز کاران خیر اندیش خشنود می گردند و مردمی که از اطراف عالم آرزوی حج بیت الله دارند، با آرزوی خود می رسند و بحج می روند.
سپس هر مردی از شما عمل می کند به آنچه که بوسیله بدوستی ما تقرب میجست و از آنچه مقام او را پست می گرداند و خوش آیند ما نیست اجتناب کند. چه که خداوند بطور ناگهانی انسان را برانگیخته می کند آن هم در وقتیکه توبه سودی بحال او ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما نجات نمی دهد. خداوند تو را بر رشد و کمال الهام بخشد و بالطف خود، شما را برحمت واسعه خود توفیق دهد.
شعر جانسوز
دعبل بن علی خُزاعی، شاعر نام دار شیعی، می گوید: قصیده ای را برای مولایم امام رضا علیه السلام سرودم، که یک بیت مشهور آن این بود :
مَدارسُ آیاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاوةٍ
ومَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ العَرَصَاتِ
جایگاه های تدریس آیات قرآن (بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) خالی گردید، و مقام نزول وحی تهی ماند.
در شعرم به این ابیات رسیدم :
خُروجَ إمامٍ لا مَحالَةَ خارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسمِ اللَّهِ والبَرَکاتِ
یُمَیِّزُ فینا کُلَّ حَقٍّ وباطِلٍ
ویَجْزی عَلَی النَّعْماءِ والنَّقِمَاتِ
- قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام حتمی است و با نام خداوند - تبارک و تعالی - و برکات او قیام می کند.
- او در میان ما هر حقّ و باطلی را از هم جدا می کند و مردم را بر نعمت ها و نقمت ها پاداش و کیفر می دهد.
وقتی این دو بیت را خواندم، امام رضا علیه السلام گریستند سپس سر برداشتند و فرمودند :
«یا خُزاعیُّ! نَطَقَ رُوحُ القُدُسِ علی لِسانِکَ بِهذَین البَیْتَین». (1) .
ای خزاعی! روح القُدُس این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد.
******
پاورقی:(1) بحارالانوار، ج51، ص154، ح4.
شباهت حضرت ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف به انبیاء
روایات رسیده از ائمّه معصومین علیهم السلام حاکی از آن است که امام عصر علیه السلام وارث تمام کمالات و خُلقیّات انبیای عظام الاهی است.
ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام نقل می کند :
«هیچ یک از معجزات انبیا و اوصیا نیست جز این که خداوند برای اتمام حجّت، آن ها را به دست قائم علیه السلام جاری می کند». (1) .
امام رضا علیه السلام به یکی از شباهت های حضرت مهدی علیه السلام به موسی بن عمران علیه السلام اشاره می فرماید :
«بِأبِی وَأُمّی سَمِیُّ جَدّی وشَبیهی وَشَبیهُ مُوسَی بنِ عِمرانَ ؛ عَلَیهِ جُیُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدَ بِشُعاعِ ضِیاءِ القُدْس...» (2) .
پدر ومادرم فدای او (مهدی علیه السلام) که هم نام جدّ من است! سیمای او شبیه من و شبیه موسی بن عمران است ؛ بر او هاله ای از نور است که از پرتو روشنایی قدس روشنی می گیرد.
لازم به تذکّر است که امام رضا علیه السلام بسیار خوش سیما بودند به همین دلیل، گاهی که در مجامع عمومی شرکت می فرموند، به رسم آن روزگار، به صورت مبارک نقاب می زدند و نور امامت از زیر نقاب می درخشید. (3) .
******
پاورقی:(1) اثبات الهداة، ج7، ص35.
(2) بحارالانوار، ج51، ص152، ح2.
(3) روزگار رهائی، ج1، ص128.
میراث داری انبیا ء
اَلسَّلامُ عَلی وارِثِ الأنْبِیاءِ... وَلَدَیهِ مَوجودٌ آثارُ الأصْفِیاءِ... (1) .
سلام بر وارث پیامبران... (کسی که) آثار برگزیدگان فقط در نزد اوست.
امام عصر علیه السلام وارث تمام کمالات انبیا و اولیا و نیاکان والا تبار خویش است.
حضرت رضا علیه السلام به ریّان بن صَلتْ در این باره فرمودند :
«... عصای موسی و انگشتری حضرت سلیمان (2) نزد آن حضرت است». (3) .
زمانی که حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه ظهور می فرماید، میراث هایی از انبیا و خصوصاً از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به همراه دارد ؛ میراث هایی که با هیچ بهایی نمی توان ارزیابی کرد.
مقصود از میراث در این جا، مال و دارایی که شخص از دنیا رفته برای ورثه خود باقی می گذارد، نیست ؛ بلکه مقصود یادگارهای ویژه الاهیِ نفیس و پر بهایی است که پیامبران برای اوصیای پس از خود به عنوان ودایع نبوت باقی می گذارند و از یک وصی به وصیّ بعد منتقل می گردد.
پس از وفات پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم، این ودایع، به علاوه میراثهای شخص رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به وصیّ آن بزرگوار، یعنی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و پس ازایشان، به حضرت امام حسن علیه السلام و به همین ترتیب به امام پس از وی... و سرانجام به خاتم الاوصیاء دوازدهمین جانشین یعنی حضرت مهدی ارواحنا فداه رسیده است. هم اکنون نیز نزد ایشان موجود است و تا روز ظهور آنها را حفظ خواهند فرمود. این میراثها، به عنوان نمادهایی، بیانگر حقانیّت آن حضرت و معرفی آن بزرگوار در زمان ظهور است.
حضرت صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود به نام یعقوب بن شعیب فرمود : «می خواهی پیراهن قائم علیه السلام را - که با آن قیام می کند - به تو نشان دهم؟»
عرض کرد : آری.
آن حضرت صندوقچه ای را خواستند. آن را باز کرده پیراهنی از کرباس از آن بیرون کشیدند. سر آستین چپ پیراهن، خونین بود.
سپس فرمودند : «این پیراهن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است در روزی که دندان پیامبر را شکستند، بر تن حضرتش بود. حضرت مهدی علیه السلام با همین پیراهن قیام می کند. (4) .
******
پاورقی:(1) مفاتیح الجنان، زیارت امام عصر علیه السلام.
(2) حضرت رضا علیه السلام در مورد نقش نگین انگشتر حضرت سلیمان می فرماید : کانَ نَقْش خاتم سلیمان بن داود : «سُبحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلماتِه». بحارالانوار، ج63، ص70، ح13. یعنی «منزه است خداوندی که لجام کرد جنّیان را به کلمات خود». از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : حق تعالی پادشاهی حضرت سلیمان را در انگشترش گذاشته بود، پس هرگاه آن انگشتر را در دست می کرد جمیع جن و انس و شیاطین و مرغان هوا و وحشیان صحرا نزد او حاضر می شدند و او را اطاعت می کردند... تفسیر قمی، ج2، ص236.
(3) منتخب الاثر، ص221، ح2.
(4) غیبت نعمانی، باب 13، ح42.
امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف و خضر نبی
امام رضا علیه السلام می فرمایند :
«حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده لذا تاکنون زنده است و تا دمیدن صور نمی میرد. او همواره نزد ما (ائمّه) می آید و بر ما سلام می کند... همه ساله در مراسم حج شرکت می کند و حج به جای می آورد. در عرفات می ایستد و به دعای مؤمنان «آمین» می گوید. خداوند به زودی قائم ما را با خضر مأنوس کند و وحشت او را به ایمنی تبدیل نماید و با مأنوس ساختن او، قائم علیه السلام را از رنج غربت و تنهایی رهایی بخشد». (1) .
برخی دیگر از ویژگی های حضرت خضر علیه السلام عبارت است از :
1 - حضرت خضر علیه السلام در هر سرزمینی که فرود آید، آن جا سرسبز و مصفّا می شود. حضرت قائم علیه السلام نیز به هر سرزمینی که بگذرد، آن ناحیه سرسبز و پرگیاه می گردد، و آب از آن می جوشد و چون از آن جا برود، آب فرو می رود، و زمین به حال خود برمی گردد. (2) .
2 - خداوند به حضرت خضر علیه السلام، قدرت و نیروئی عنایت فرموده است که به هر شکلی بخواهد درآید ؛ هم چنان که به حضرت قائم علیه السلام نیز همین قدرت را مرحمت فرموده است. (3) .
3 - حضرت خضر علیه السلام به علم باطن مأمور بود ؛ چنان که به حضرت موسی علیه السلام گفت : «تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی ؛ چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی؟» (4) حضرت قائم علیه السلام نیز به علم باطن مأمور است.
4 - اسرار کارهای شگفت انگیز حضرت خضر علیه السلام، آشکار نشد مگر بعد از آن که خود، فاش کرد. اسرار غیبت حضرت مهدی علیه السلام نیز روشن نمی شود مگر بعد از ظهور.
5 - حضرت خضر علیه السلام، هر سال در مراسم حج شرکت می کند، مناسک حج را انجام می دهد. حضرت قائم علیه السلام نیز هر سال در مراسم حج حضور یافته مناسک به جای می آورد.
*******
پاورقی
(1) اثبات الهداة، ج3، ص480.
(2) النجم الثاقب، ص14.
(3) بحارالانوار، ج13، ص286.
(4) کهف 67:18 و 68.
بهترین پناه
عبارت «اَلْکَهْفِ الْحَصینْ وَغیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُستَکینْ» (1) در موارد متعدد در وصف امام آمده است.
«کهف حصین» پناهگاه استواری است که انسان را از خطرات و لغزشها مصون می دارد و امام فریادرس و پناه درماندگانی است که به او روی آورند.
بنابراین، امام آفتاب جهانتاب است... باران حیات بخش است... ماه تابان است... ستاره هدایت است... آب گواراست... شعله فروزان است... خورشید پرفروغ است... راهنماست... باران شتابنده بهاران است... چشمه جوشان است... برکه و گلستان است... انیس جان و رفیق مؤمنان است و از همه بهتر این که پدری دلسوز و مادری مهربان است.
******
پاورقی
(1) بنگرید به صلوات منقول از حضرت زین العابدین علیه السلام در هر روز از ماه شعبان، مفاتیح الجنان.
هجران غیبت
روزگار غیبت، دوران ظلمت و محرومیّت است برای تمام آن هایی که امام علیه السلام از آنان غائب است یا به سخن دیگر، اینان از او مهجورند.
اگر نیکو بنگریم و بیندیشیم و در برکات و آثار وجودی امام علیه السلام تأمّل نمائیم، خواهیم دریافت که دوران غیبت چه دوران رنج بار و طاقت فرسایی است! خود امام عصر علیه السلام در دعای شریف افتتاح زبان شِکوِه به محضر خداوند می گشاید و از نکبت ها وسیه روزی ها و تیره بختی های مردمان آن عصر، شکایت می کند.
با مراجعه به روایات بس فراوان در باب غیبت امام زمان علیه السلام و تدبّر در آن ها، این نکته حاصل می گردد که ائمّه ما علیهم السلام، نگران مصائب عصر غیبت و ابتلائات دوستان و شیعیانشان بوده اند. به عنوان نمونه، حضرت رضا علیه السلام در بیان شیوایی، از حیرت و سرگردانی مؤمنان در آن عصر چنین یاد می فرمایند :
«وکَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأسّفٍ حَیْرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقْدانِ الْماءِ المَعین!» [1] .
چه بسیار مؤمن دل سوخته ای که در فقدان آب گوارا در حیرت و حزن به سر می برد!
آن حضرت محرومیت زمان مستوری را چنین به تصویر می کشد که - مؤمنان چون تشنگانی که از جرعه ای آب گوارا منع می شوند - در وادی حرمان به سر خواهند برد ؛ آن آبی که برای همگان است و ضروری ترین مادّه حیات... و به راستی، امام زمان علیه السلام چنین است و دوران غیبت چنان.
کوتاه سخن آن که غیبت امام عصر علیه السلام دوری از تجلّی تمام خوبی هاست و در پرده بودن تمام روشنایی ها.
آری، شب سرد غیبت، هنگامه به چاه افتادن هاست ؛
گاه لرزیدن ها و ترسیدن هاست ؛
بحبوحه گریستن ها و نالیدن هاست.
عصر غیبت، عصر محرومیّت از چشمه گوارای ولایت است و دوران پرده نشینی یار و محجوبیِ جمال و کمال او. روزگار غیبت امام علیه السلام، هنگامه دوری از چشمه سار معرفت و زُلال هدایت حضرت اوست.
همان گونه که خود در پس پرده غیبت نشسته است و مردمان، از دیدار او محروم اند، صفات حُسنش نیز محجوب است ؛ آن چه از تشعشع خُلق و خُوی او دیده می شود از پس ابر سیاهی است که بر چهره آفتاب افتاده و تابشی است از میان روزنه های پرده هجران و چه زیباست آن لحظه که این پرده برافتد و « أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا » [2] معنی شود!
××××××××××
پاورقی:[1] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص6.
[2] زمر 69:39.
داستان دوستان
تشرف مرحوم آیةاللَّه العظمی گلپایگانی رحمةاللَّه
بر اساس کرامت ثبت شده در دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران
شناسنامه کرامت
موضوع کرامت: دستور ارجاع به حضرت آیةاللَّه شیخ عبدالکریم حائری از طریق حضرت حجة علیه السلام
منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمکران، شماره 241
زمان کرامت: دوران مرجعیت شیخ عبدالکریم حائری
مکان کرامت: شهر مقدّس قم
تاریخ ثبت کرامت: 5/12/77
خاطره مرحوم آیةاللَّه العظمی گلپایگانی رحمةاللَّه: من که از ابتدا به همه ائمه اطهار علیهم السلام مخصوصا صاحب الزمان علیه السلام ارادت خاصی داشتم، در مشکلات و گرفتاری ها به آن حضرت متوسل می شدم، حضرت هم عنایت می فرمودند و مشکلاتم برطرف می شد.
در همان اوایل طلبگی که در زمان رضاشاه بود، مرحوم آقا روح اللَّه اصفهانی رحمةاللَّه از اصفهان به قم آمده بودند، و عده ای از علماء و بزرگان ایران را بسیج کرده بود تا بر علیه رضا شاه قیام کنند. ولی مرحوم آیةاللَّه العظمی حائری رحمةاللَّه این کار را به صلاح حوزه نمی دانستند و موافق آن نبودند. لذا عده ای می گفتند: باید به دنبال آقا روح اللّه رفت. و عده ای هم می گفتند: باید دید نظر حاج شیخ چیست؟ و باید از ایشان تبعیت کرد.
این مسأله باعث شده بود که امر بر من مشتبه شود، لذا به حضرت حجّت علیه السلام متوسّل شدم که در این اوضاع وظیفه من چیست؟ آیا از شیخ تبعیت کنم؟ یا دنبال آقا روح اللّه اصفهانی بروم؟ و رضایت شما در کدام است؟!
ماه مبارک رمضان بود، موقع ظهر در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم خواب دیدم:
"در آسمان یک تابلو سبز رنگی، شبیه به نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود:
"وَاِذا ظَهَرَ عَلَیکُم البِدَع فَعَلَیکُم بِالشّیِخ عَبدُ الکَریم"
"هنگامی که برای شما مسئله تازه و جدیدی اتفاق افتاد، بر شما باد که به حاج شیخ عبدالکریم رجوع کنید".
وقتی از خواب بیدار شدم، فهمیدم که باید به دنبال حاج شیخ عبدالکریم بروم. اتفاقا حاج آقا روح اللّه اصفهانی هم کاری از پیش نبرد و سیاست حاج شیخ در آن مقطع زمانی باعث حفظ حوزه علمیه از شرّ رضاخان شد والاّ رضاخان قصد از بین بردن حوزه را داشت.